#سخن_بزرگان
🍃🍂 رمز گشایش کارها 🍃🍂
🖊 کتمان ڪردن و پنهان ڪردن
بلاها و لبخند زدن در اوج مشڪلات
رمز گشایش است
#استادپناهیان🌱
❄️🖤❄️
❖
مردی نزد امیرالمومنین علیهالسلام آمده و گفت: از هفتاد فرسنگ دور به اینجا آمدهام تا هفت سوال از شما بپرسم:
1- چه چیز از آسمان عظیمتر است؟
2- چه چیز از زمین پهناورتر است؟
3- چه چیز از کودک یتیم ناتوانتر است؟
4- چه چیز از آتش داغتر است؟
5- چه چیز از زمهریر(سرمای بسیار شدید) سردتر است؟
6- چه چیز از دریا بینیازتر است؟
7- چه چیز از سنگ سختتر است؟
علی علیهالسلام فرمود:
تهمت به ناحق از آسمان عظیمترست.
حق از زمین وسیعتر است.
سخنچینی شخص نمام(سخن چین و بدگو) از کودک یتیم ضعیفتر است.
آز و طمع از آتش داغتر است.
حاجت بردن به نزد بخیل از زمهریر سردتر است.
بدن شخص با قناعت از دریا بینیازتر است.
قلب کافر از سنگ سختتر است.
(جامع الاخبار، فصل 5 فضائل امیرالمومنین (ع) )
❄️🖤❄️
پروانه های وصال
پنکیک مغزدار
#پنکیک
میتونید این مقدار رو دو برابر کنید
تخم مرغ درشت یکعدد
شیر یک لیوان پر نباشه (به اندازه یک بند انگشت از لیوان خالی باشه)
آرد یک لیوان پر همون آرد شیرینی پزی
روغن مایع دو قاشق
شکر یک قاشق پر
بیکینگ پودر یک قاشق چایخوری
اسانس وانیل ویا موز چند قطره من اسانس موز زدم
آرد وبیکینگ پودر رو مخلوط والک کنید
تخم مرغ وشکر واسانس رو حدود دو دقیقه بزنید
سپس روغن وشیر ومخلوط آرد وبیکینگ پودر رو اضافه کرده حدود سه الی چهار دقیقه بزنید تا یکدست وروان بشه
عزیزان توجه کنید بعد از دو دقیقه زدن چک کنید اگر موادتون شل آبکی بود یک قاشق آرد اضافه کنید. من اضافه کردم چون آب خوری آردها با هم فرق داره شاید بعضی از اردها فقط یک لیوان لازم باشه غلظت مواد تو فیلم نشون دادم
بهتره مواد 10 دقیقه استراحت کنه
سپس ماهی تابه نچسپ رو رو گاز بزارید تا داغ بشه وبا ملاقه مقداری از مواد بریزید تو ماهی تابه شعله خیلی کم باشه حرارت چرخشی ماهی تابه رو تکون بدید تا پخش بشه نوتلا بریزید سپس مقداری دیگه از مواد فیلم نشون دادم طرف زیر که سرخ شد برگردانید طرف دیگه سرخ بشه
روی پنکیک که حباب زد برگردونید تا طرف دیگه سرخ بشه بعد از سرخ شدن روی توری سیمی بزارید تا خنک بشه و نوش جان بفرمایید
اگر دوست دارید رنگ پنکیک به قرمزی بزنه یک قاشق عسل با مواد اضافه کنید
عزیزان بجای همزن برقی میتونیداز همزن دستی هم استفاده کنید
عزیزان ماهی تابه روغن نمیخواد
هر وفعه ماهی تابه رو تمیز با دستمال کاغذی تمیز کنید گاز رو خاموش کنید ماهی تابه که از داغی افتاد سری بعد رو بریزید.
عزیزان اگر خواستید کاکائوی درست کنید یک قاشق پر از ارد بردارید به جاش پودر کاکائو بزنید.
پروانه های وصال
پیراشکی کرمدار
#پیراشکی_کرمدار
70 گرم کره یا مارگارین(کره گیاهی) نرم به دمای محیط رسیده
تخم مرغ 2 عدد
شکر 4 قاشق غذاخوری
وانیل 1/4 قاشق چایخوری
نمک 1/4 قاشق چایخوری
آب ولرم یا شیر 1 پیمانه
خمیرمایه 1 قاشق غذاخوری
آرد حدود 4 تا 4/5 پیمانه
میزان آرد در همه نانها تقریبی است و باید در حین ورز دادن کم کم آرد اضافه و ورز داد تا جایی که خمیر به دست نچسبد ولی کاملا لطیف بوده و خشک نشود.
کره نرم+تخم مرغها+3 قاشق شکر+وانیل+نمک را با هم مخلوط کنید.
1 لیوان آب یا شیر ولرم+خمیر مایه فوری+1 قاشق شکر را مخلط و روی ظرف را بپوشانید و 5 دقیقه صبر کنید تا خمیر مایه عمل آمده و کف کند.
خمیر مایه عمل آمده را به سایر مواد افزوده و آرد الک شده را به تریج اضافه و هم بزنید تا خمیر در ظرف جمع شود.
روی سطح کار کمی آردپاشیده و خمیر را برای 10 دقیقه ورز دهید.
اگر حین ورز دادن خمیر زیاد چسبنده بود کم کم به ان ارد اضافه و ورز دهید.
سعی کنید با ورز دادن چسبندگی خمیر را بگیرید و آرد اضافی به خورد خمیر ندهید وگرنه خمیر خشک و سفت شده و کیفیت پیراشکی بد میشود.
خمیر باید کاملا لطیف باشد .آنرا در کاسه چرب قرار داده و روی کاسه را بپوشانید و 1 تا 1/5 ساعت در جای گرم استراحت دهید تا حجم خمیر دو برابر شود.
سپس با مشت پف خمیر را بگیرید و هر بار مقداری از خمیر را روی سطح آردپاشی شده به ضخامت 1 سانت باز کرده و کاتر بزنید.
خمیر کاتر زده شده را روی کاغذ آردپاشی شده قرار داده و روی آنها را بپوشانید و 20 تا 30 دقیقه استراحت دهید تا خمیر دوباره پف کند.
سپس به آرامی طوری که پف خمیر نخوابد آنرا در روغن داغ و تقریبا زباد با حرارت متوسط سرخ کنید.
پیراشکیها را روی دستمال آشپزخانه قرار دهید تا روغن اضافی آنها گرفته شود.
وقتی کاملا خنک شدند از وسط برش زده و کرم خنک را بین آن قرار دهید.
با این دستور 14 تا 16 عدد پیراشکی با این سایز خواهید داشت.
🌹🍃
در اين عمری که ميدانی
فقط چندی تو مهمانی!
به جان و دل، تو عاشق باش
رفيقان را مراقب باش!
مراقب باش ﺗﻮ به آنی
دل موری نرنجانی
که در آخر تو ميمانی و
مشتی خاک که از آنی
❄️🖤❄️
دلا ياران سه قسمند گر بدانی
زبانیاند و نانیاند و جانی
به نانی نان بده از در برانش
محبت کن به ياران زبانی
وليکن يار جانی را نگه دار
به پايش جان بده تا ميتوانی🌹
❄️🖤❄️
به آبروی مسلمان لطمه نزنیم🌱
قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ: مَنْ كَفَّ عَنْ أَعْرَاضِ الْمُسْلِمِينَ- أَقَالَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَثْرَتَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ.
امام زين العابدين عليه السلام فرمود: کسی كه از لطمه زدن به آبروى مسلمانان خوددارى كند، خداوند عزّ و جلّ روز قيامت از لغزش او در گذرد.
صحيفة الإمام الرضا عليه السلام، ص: 85
❄️🖤❄️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سوال
❓عواقب کسی که با اقوام خود قهر باشد و صله رحم انجام ندهد چیست؟
🎙استاد محمدی شاهرودی
✍🏻#قهرمان کسی است که با #بصیرت زندگی کند و با وجود اقوام ناصالح قطع رحم نکند و بالاترین حق رحم حق #امام_زمان را فراموش نکند.
🔴هراس انتقام به جان پامپئو؛ از من و ترامپ حفاظت کنید، تهدید ایران بیسابقه است
🔹وزیر خارجه پیشین آمریکا در واکنش به سخنان رئیسی، خواستار حفاظت خود و ترامپ در برابر «تهدیدات ایران» شد و گفت: آنها میگویند که میخواهند تکتک مسلمانان جهان را به کشتن رئیس جمهور ترامپ و من برانگیزانند. این کاری است که قبلاً انجام نشده و واقعاً یک خطر و ریسک امنیتی است.
🔹رئیس جمهور رئیسی درباره این حرف زده که رئیس جمهور ترامپ و من محاکمه شویم و اگر این کار عملی نشد ما را ترور کنند، واقعاً و عمیقاً بیسابقه است و تیم رهبری سیاسی (بایدن) واقعاً (برای حفاظت از من و ترامپ) مسئولیت دارد.
✍🏻 #حاج_قاسم_سلیمانی #قهرمان ملی و امت اسلام #قهرمان_من و ما
#داستانک
✅بهلول وصاحب خانه
آورده اند که بهلول به بصره رفت و چون در آن شهر آشنایی نداشت برای مدت کمی اطاقی اجاره نمود ولی آن اطاق از بس کهنه ساز و مخروبه بود به محض وزش باد یا بارانی تیرهایش صدا میکرد بهلول پیش صاحب خانه رفته و گفت اطاقی که به من داده اید بی اندازه خطرناک است زیرا به محض وزش مختصر بادی صدا از سقف دیوارش شنیده میشود.
صاحب خانه که مرد شوخی بود در جواب بهلول گفت عیبی ندارد البته می دانید که تمام موجودات به موقع حمد و تسبیح خدای را می گویند و این صدای تسبیح و حمد اطاق است.
بهلول گفت: صحیح است ولی چون تسبیح و تحلیل موجودات به سجده منجر میشود من از ترس سجده اطاق خواستم زودتر فکری بنمایم.
❄️🖤❄️
زندگی ست دیگر...
همیشه که همه رنگهایش جور نیست ،
همه سازهایش کوک نیست ،
باید یاد گرفت با هر سازش رقصید ،
حتی با ناکوک ترین ناکوکش،
اصلا رنگ و رقص و ساز و کوکش را فراموش کن،
حواست باشد به این روزهایی که دیگر برنمی گردد،
به فرصت هایی که مثل باد می آیند و می روند و همیشگی نیستند ،
به این سالها که به سرعت برق گذشتند،
به جوانی که رفت،
میانسالی که می رود،
حواست باشد به کوتاهی زندگی،
به پاییزی که رفت ،
زمستانی که دارد تمام می شود کم کم،
ریز ریز،
آرام آرام،
نم نمک...
زندگی به همین آسانی می گذرد.
ابرهای آسمان زندگی گاهی می بارد گاهی هم صاف است،
بدون ابر بدون بارندگی.
هر جور که باشی می گذرد،
روزها را دریاب...
❄️🖤❄️
انسان نجات مییابد:
از "تکبر"با سلام کردن
از "مصیبت"با صدقه دادن
از "بیماری"با دعا کردن
از "حرص" با شکر کردن
از "غصه"با صبر کردن
امیدوارم زندگی تون
عاری از تمام بدیها باشه
❄️🖤❄️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 پیشنهاد میکنم مردم حتما برای یک بار هم شده به زیارت مزار حاج قاسم بیایند.
🔻سردار سلیمانی به کسانی که به زیارتش میآیند قطعا حال و هوای عجیبی میدهند.
#تصویری
پروانه های وصال
بسم رب العشق #قسمت_چهل_سوم - 😍 #علمـــــدارعشــــــق😍# ساعت ۷ باید دانشگاه باشم قراره امروز یه
بسم رب العشق
#قسمت_چهل_وچهارم -
😍 #علمــــدارعشـــق😍#
قرارشد آقای صبوری بره ماشین مرتضی ببره خونشون
منم زهرا و مرتضی بردم خونشون رسوندم
رسیدم خونه
تا واردشدم
عزیزجون منو دید هول کرد گفت
خاک توسرم نرگس کجا بودی
چرا آستین چادرت پاره شده ؟
چرا شلوارت خونیه ؟
چه بلای سرت اومده
همه چیز برای عزیزجون و آقاجون تعریف کردم
آقاجون : خداشکر آقامرتضی رسیده و اگرنه معلوم نبود چی میشد
باباجان تایم رفتنتون تغییر بدید
- آره تغییر میدیم
عزیزجون : حاج آقا شما پاشو یه زنگ بزن خونشون ازش تشکرکن بعدهم بگو شب یه سر میریم دیدنش
آقاجون : باشه چشم حاج خانم
رفتم تو اتاق
از زهرا یه پیام داشتم
پیامو باز کردم
نرگس سادات آجی
از فردا ساعت ۱۰ بیا دانشگاه
- باشه چشم خواهری
زهرا : شب میاید خونه ما
- آره
زهرا : برو استراحت
خیلی ترسیدی امروز
عزیزجون : نرگس دخترم بده چادرت بندازم بیرون
از امروز به بعد
چادرمهندسی تو سر کن
- باشه
شام خوردیم به سمت خونه مرتضی اینا حرکت کردیم
پدرم سرراه براش چندتا آبمیوه خرید
چشمای مرتضی خیلی خوشحال بود
یه ساعتی نشستیم بعد اومدیم خونه
ساعت ۹ صبح بود
چادر مدل مهندسی از داخل کمد برداشتم
لباسام پوشیدم
به سمت دانشگاه راه افتادم
رسیدم دانشگاه
اومدم برم سمت بسیج دانشگاه
که صدای مرتضی مانع از ادامه حرکتم شد
+ خانم موسوی
برگشتم سمت صداش
- سلام آقای کرمی
بابت دیروز واقعا
شرمندم
+ دشمنتون شرمنده
وظیفه ام بود
- ممنونم
+ خانم موسوی
دیروز یه حرفی
تو بیمارستان زدید
منظورتون این بود
که پاسختون مثبته ؟
سرم انداختم پایین
-آقای کرمی من خیلی کاردارم
با اجازتون
+ میگم مادرم امشب
با حاج خانم تماس بگیرن
رفتم سمت بسیج دانشجویی
برنامه انجام دادیم
وتا ساعت ۶ غروب طول کشید
رسیدم خونه
عزیزجون: سلام دخترگلم
- سلام عزیزجون خسته نباشید
عزیزجون: برو لباستو عوض کن بیا باهات حرف دارم
- بفرمایید من درخدمتم
عزیزجون : نرگس سادات امروز همسر حاج کمیل زنگ زده بود اینجا
- خوب به سلامتی
عزیزجون: زنگ زده بود تو برای آقامرتضی خواستگاری کنه
نظرتو چیه نرگس سادات ؟
- عزیز من درس دارم
عزیزجون : مادر فدای شرم و حیات بشه
پس مبارکه
نویسنده: بانـــــو ....ش
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
پروانه های وصال
بسم رب العشق #قسمت_چهل_وچهارم - 😍 #علمــــدارعشـــق😍# قرارشد آقای صبوری بره ماشین مرتضی ببره خونش
بسم رب العشق
#قسمت_چهل_وپنجم -
😍 #علمــــدارعشـــــق😍#
قراره ساعت ۶ غروب مرتضی اینا بیان خونمون
یه کت و شلوار مجلسی کرم رنگ پوشیدم با یه روسری بلند سفید طلاکوب
روسریم مدل لبنانی سرم کردم
چادر سفید رنگ سرکردم اومدم تو پذیرایی
عزیزجون : مادر فدات بشه ک مثل فرشته ها شدی
ساعت ۶ بود صدای زنگ در بلند شد
آقاجون در بازکرد
سلام حاج کمیل خوش اومدی
همه نشسته بودند
عزیزجون: نرگس دخترم چای بیار
اول به حاج کمیل و خانمش گرفتم بعد مامان و بابام
زهرا
به مرتضی رسیدم
یک کت و شلوار مشکی با پیراهن سفید پوشیده بود
حاج کمیل : حاجی اگه اجازه میدید این دوتا جوان برن
حرفاشون باهم بزنن
بابا: حاجی صاحب اختیاری
نرگس بابا
با آقامرتضی برید حیاط حرفاتون بزنید
جلوتر از مرتضی رفتم توحیاط
+چه حیاط خوشگلی دارید
- ممنونم
+ خانم موسوی اینا ادعا نیست
خودتون ۳ ترم بامن هم دانشگاهید
زندگیم فدای حضرت علی و بچه هاش
از لحاظ مالی هم خودتون میدونید که مشکلی ندارم
یه ۴۵ دقیقه حرف زدیم
وارد اتاق شدیم
مادر مرتضی : دخترم دهنمون شیرین کنیم
- هرچی آقاجونم بگه
آقاجون : مبارک باشه
حاج کمیل : حاجی محرمشون کنیم تا عقد تو محیط دانشگاه راحت باشند
آقاجون : بله
ان شاالله آزمایشهاشون انجام بدن
مبعث آقارسول الله صیغه شون کنیم
که میشه ۵ روز دیگه
حاج کمیل : تاریخش عالیه
زندگیشون ان شاالله سیره رسول الله باشه
نویسنده بانـــــو.....ش
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
پروانه های وصال
بسم رب العشق #قسمت_چهل_وپنجم - 😍 #علمــــدارعشـــــق😍# قراره ساعت ۶ غروب مرتضی اینا بیان خونمون
بسم رب العشق
#قسمت_چهل_و_ششم -
😍 #علمـــــدارعشــــق😍#
مرتضی اینا که رفتن
دیدم گوشیم داره ویبره میره
اس مس بود
باز کردم از طرف زهرا بود
زنداداش جونم
داداشم میگه
فردا ساعت ۸ حاضرباش خانم بیایم دنبالت بریم آزمایشگاه
- چشم خواهرشوهر جان
از خواب بیدارشدم
- مامان
مامان
من کدوم مانتو و روسریم بپوشم
عزیزجون : الان میام کمکت
چی شده نرگس جان
- مامان الان میان
من چـــــــــــی بپوشم
عزیزجون: اون مانتو صورتی آستین سه ربع با شلوار دمپا مشکی
با ساق دست سفید و روسری سفید
داشتم حاضر میشدم
صدای زنگ دراومد
عزیزجون : پسرم بیاید بالا
+ ممنونم مادرجان
به نرگس خانم میگید بیان
یهو رفتم بیرون
باخجالت گفتم من حاضرم
قرار بود زهرا و همسرشم باما بیان
آزمایش دادیم
گفتن فردا جواب حاضره
قرارشد مرتضی بره جواب بگیره اگه مشکلی نبود با بچه ها بیان دنبالم بریم برای خرید حلقه
خیلی استرس داشتم
گوشی گرفته بودم دستم بهش زل زده بودم
شماره زهرا نمایان شد .
- جانم زهرا
√ حاضرباش میایم دنبالت
- باشه
وارد پاساژ شدیم
زهراگفت : علی جان من اینجا یه لباس دیدم بریم اون ببین
بعد رو به ما گفت شماهم برید حلقه بخرید
با مرتضی آروم و خجول به حلقه ها نگاه میکردیم
+ نرگس خانم
اگه از حلقه ای خوشتون اومد
حتما بگید
- بریم داخل
دوتا رینگ ساده سفیدانتخاب کردیم
داشتم از مغازه میومدم بیرون
که مرتضی صدام کرد
+ نرگس خانم
یه لحظه بیا
این انگشتر زمرد ببین
انگشتر گرفت سمتم
قشنگه خانم ؟
- بله قشنگه
+ مبارکت باشه
-آخه این خیلی گرون آقای کرمی
+نرگس خانم دیگه از بعد شما سادات منی منم همسرت بانوجان
دیگه اون طوری صدام نکن
-چشم اما این گرونه 😥😥😥🙈🙈
+ نه نیست مبارکت باشه
نویسنده بانـــــو.... ش
بامــــاهمـــراه باشــید🌹