#_خبر_آمد_خبری_در_راه_است....
باز هم شهرم میهمان دارد اما چه میهمانی...
جوان علی اکبری که هم زمان با سالروز ولادت حضرت علی اکبر اینبار خود را به دامان خانواده اش رسانده و چه عیدی مبارکیست برای مردم شهر...
چه روزها و شب هایی که مادر چشم انتظار دردانه اش ، مجید دلبند و نازنینش نشست و چه دردهایی را که با جان و دل خرید اما صبوری کرد ...
روزهایی که دلتنگی هایش را با شهدای بهشت زهرا و سنگ مزاری خالی درمیان گذاشت و در دل مخفی کرد آنچه را که آتش برجگر سوخته اش میگذاشت..
مادر نازنینم چشمت روشن....
مبارک باشد بازگشت دردانه ات...
#شهید_مدافع_حرم_مجید_قربانخانی
بهانه ها و دلتنگی هایت را فقط مادر میداند و بس...
#یوسف_گم_گشته_باز_آید_به_کنعان_غم_مخور
#کلبه_احزان_شود_روزی_گلستان_غم_مخور
خانواده عزیز و گرانقدر #_شهید_مجید_قربانخانی_چشمتان روشن...🌺🍃
هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات💐
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
5.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لحظه اعلام خبر پيدا شدن پيكر مطهر شهيد مجيد قربانخاني به مادر بزرگوارشان باحضور فرماندهان و هم رزمان شهيد
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
1_60403553.mp3
5.71M
🌷خوش آمدی مسافر من
از شام بلا ی حضرت زینب(سلام الله علیها)
💐به یمن بازگشت پرستوی خونین بال مهاجر شهید مدافع حرم مجیدقربانخاني🌹🍃
هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات💐
🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
مولا جان
چشمم به انتظار تو تر شد نیامدی
اشکم شبیه خون جگر شد نیامدی
گفتم عصر جمعه تو از راه میرسی
عمرم در این قرار به سر شد نیامدی
تا خواستم به جادۂ وصل تو رو کنم
غفلت مرا رفیق سفر شد نیامدی
🍃مولا ی عزیزتر از جانم🍃
از بس برای آمدنت دیر میشود⚘
آخر، نگاهِ آینه هم پیر میشود⚘
خوابِ هزار ساله ی شبهای انتظار⚘
کی با صدای سبزِ تو تعبیر میشود؟⚘
بی تو غریب و شب زده ایم پس کی آفتاب⚘
از مشرقِ نگاهِ تو تکثیر میشود؟⚘
لبریزیم از تهاجمِ یکریزه مبهمی⚘
بُغضی که سخت بی تو نفس گیر میشود⚘
مولای من! به حرمتِ آلاله ها قسم⚘
بی تو دل از زمین و زمان سیر میشود⚘
صبحی طلوع کن و بزن رنگ تازه ای⚘
بر این غروبِ کهنه که دلگیر میشود.⚘
🌹جهت سلامتی و تعجیل ظهورش...صلوات🌹 #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماز آسمانی مرحوم آیت الله العظمی بهجت رحمت الله علیه #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
💐اللهم عجل لولیک الفرج
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
🕊🌹🔹 🌹 🔹 #کتاب_یادت_باشد، داستان عاشقانه و زندگی #شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی🌷 #فصل_اول #قسمت_چهارده
🕊🌹🔹
🌹
🔹
#کتاب_یادت_باشد، داستان عاشقانه و زندگی #شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی🌷
#فصل_اول #قسمت_پانزدهم...🌷🕊
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊
#گفتم:اگر یه روزی برم سرکار یا برم دانشگاه، خسته باشم،حوصله نداشته باشم غذا درست نکرده باشم خونه شلوغ باشه شما ناراحت نمیشی؟ گفت اشکال نداره زن مثل گل می مونه حساسه شما هر چقدر هم که حوصله نداشته باشی من مدارا می کنم خلاصه به هر دری زدم حمید روی همان پله اول مانده بود از اول تمام عزم خودش را جزم کرده بود که جواب بله را بگیرد محترمانه باج می داد و هر چیزی می گفتم قبول می کرد
حال خودم هم عجیب بود حس می کردم مسحور او شده ام با متانت خاصی حرف می زد وقتی صحبت می کرد از ته دل محبت را از کلماتش حس می کردم بیشترین چیزی که من را درگیر خودش کرده بود حیای چشم های حمید بود یا زمین را نگاه می کرد یا به همان نمکدان خیره شده بود.
محجوب بودن حمید کارش را به خوبی جلو میبرد گویی قسمتم این بود که عاشق چشم هایی بشوم که از روی حیا به من نگاه نمی کرد با این چشم های محجوب و پر از جذبه می شد به عاشق شدن در یک نگاه اعتقاد پیدا کرد عشقی که اتفاق می افتد و آن وقت یک جفت چشم می شود همه زندگی چشم هایی که تا می خندید همه چیز سرجایش بود از همان روز عاشق این چشم ها شدم آسمان چشم هایش را دوست داشتم گاهی خندان و گاهی خیس و بارانی....🌹🍃
#یازهرا...
🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃
#ادامه_دارد
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
🕊🌹🔹 🌹 🔹 #کتاب_یادت_باشد، داستان عاشقانه و زندگی #شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی🌷 #فصل_اول #قسمت_پانزد
🕊🌹🔹
🌹
🔹
#کتاب_یادت_باشد، داستان عاشقانه و زندگی #شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی🌷
#فصل_اول #قسمت_شانزدهم...🌷🕊
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊
نیم ساعتی از صحبت های ما گذشته بود که موتور حمید حسابی گرم شد بیشتر او صحبت می کرد و من شنونده بودم یا نهایتا با چند کلمه کوتاه جواب میدادم انگار خودش هم متوجه سکوتم شده باشد پرسید شما سوالی نداری؟ اگر چیزی براتون مهمه بپرسید
برایم درس خواندن و کار مهم بود گفتم من تازه دانشگاه قبول شدم اگر قرار بر وصلت شد شما اجازه میدین ادامه تحصیل بدم و اگر جور شد برم سرکار ؟حمید گفت:مخالف درس خوندن شما نیستم ولی واقعیتش رو بخوای به خاطر فضای نامناسب بعضی دانشگاه ها دوست ندارم خانمم دانشگاه بره البته مادرم با من صحبت کرده و گفته که شما به درس علاقه داری از روی اعتماد و اطمینانی که به شما دارم اجازه میدم دانشگاه برین سرکار رفتن هم به انتخاب خودتون ولی نمیخوام باعث بشه به زندگی لطمه وارد بشه. با شنیدن صحبت هایش گفتم: مطمن باشید من به بهترین شکل جواب این اعتماد شما را میدم راجع به کار هم من خودم محیط مر دونه رو نمی پسندم اگه محیط مناسبی بود میرم ولی اگر بعدا بچه دار بشم و ثانیه ای حس کنم همسرم یا فرزندم به خاطر سرکار رفتنم اذیت میشن قول میدم دیگه نروم...🌹🍃
#یازهرا...
.
هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات💐
🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷
#ادامه_دارد...
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo