eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.3هزار دنبال‌کننده
35.1هزار عکس
16.4هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
🎇🎇🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇🎇🎇 💠و درود خدا بر او فرمود: هيچ بی نيازی چون عقل، و هيچ فقری چون نادانی نيست، هيچ ارثی چون ادب، و هيچ پشتيبانی چون مشورت کردن نيست. 📒 🎇🌹🕊 🎇🌿🌹 🎇🎇🎇🎇 🎇🎇🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇🎇🎇 💠و درود خدا بر او فرمود: شكيبایی دو گونه است، شكيبایی بر آنچه خوش نمی داری، و شكيبایی در آنچه دوست می داری. 📒 🎇🌹🕊 🎇🌿🌹 🎇🎇🎇🎇 🎇🎇🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇🎇🎇 💠و درود خدا بر او فرمود: ثروتمندی در غربت، مانند در وطن بودن است، و تهيدستی در وطن غربت است. 📒 🎇🌹🕊 🎇🌿🌹 🎇🎇🎇🎇
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 فکر میکردن تنبیه روی من اثر کرده بود. دلم می خواست کاری کنم که بفهمن بخاطر این نیست ولی اصلا دل و دماغ نداشتم. فکر نمی کردم ندیدن ارشیا اینقدر بد باشه. ولی تنبیه هر بدی که داشت یه مزیتم داشت که نمره های پایان ترمم خیلی خوب شد. چون روزا از بی کاری خودمو با کتابام سرگردم می کردم آخر ترمم که بود تقریبا قبل از امتحانات بیشتر کاتابمو یه دور خونده بودم. اینم کمک کرد تا نمره هام خوب بشه. تعطیلات شروع شد. تابستون دوست داشتنی من. کلی برنامه داشتم برا تابستونم. کلاس زبان که مثل همیشه تو برنامه بود. این بار تصمیم داشتم جدی دنبالش کنم چون از وقتی کلاس می رفتم می تونستم بعضی شعرای آهنگایی رو که گوش میدم بفهمم. و این خودش شد یه انگیزه برام که زبان و جدی دنبال کنم. جلوی آینه وایساده بودم و داشتم برای بار هزارم خودمو برانداز می کردم. دستم و یک هفته ای بود باز کرده بودم و دیگه راحت شدم. وقتی دستم و باز کردم اولین کاری که کردم بود این بود که رفتم یه حمام حسابی. قبلش مجبور بودم با کلی سلام صلوات و کمک مهربان سر و بدنم و بشورم. 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 آرزو داشتم راحت برم زیر دوش وایسم. خدا رو شکر مهمونی افتاده بود برای این موقع که من دستم و باز کرده بودم. برای اولین بار توی عمرم داشتم یه تاپ دخترونه می پوشیدم . رنگش سورمه ای و آسیتانش سه رب بود و چند تا منگوله خوشکلم جلوش آویزیون بود.. مامان تقریبا ذوق مرگ شده بود و فکر میکرد نصایح گوهر بارش رو مغز من بالاخره اثر کرده. ولی درواقع اینا همه حاصل سفارشات آنی عزیزم بود. واقعیتش دیگه خودمم دوست داشتم یه ذره از اون حالت دربیام. با اینکه شلوار جین هنوز به قوت خودش باقی بود ولی مامان به همین تاپ دخترونه هم راضی شده بود. البته یکی دو بار از تیرگی رنگش ایراد گرفت که منم اهمیتی ندادم. دلم می خواست ببینم فرضیه های آنی درست در میاد یا نه. چون داشتم می رفتم خونه ارشیا اینا. می خواستم ببینم عکس العملش چیه در برابر تغییرات من.خواهرش برگشته بود و مامانش اینا یه مهمونی داده بودن و مارو دعوت کرده بودن. خواهرش ترم اول مدریت بود و من خیلی ندیده بودمش چون تهران دانشگاه قبول شده بود و از وقتی رفت و امد ما با اونا زیاد شده بود یکی دوبار بیشتر ندیده بودمش که اونم زیاد با هم صمیمی نشدیم. آنی سفارش کرده بود موهامو هم باز بذارم. گفته بود نری عین این بچه های پیش دبسیتانیا موهاتو خرگوشی یا دم اسبی ببیندی. وقتی یاد حرفش افتادم خنده ام گرفته بود. موهام وباز گذاشتم ولی فرق کج بازم به قوت خودش باقی بود. یه طرف موهامو با یه گیره کوچیک دادم عقب و به خودم نگا کردم.بد نشده بودم. حالا رسیده بودم به سخت ترین قسمت کار که اونم آرایش بود. آنی گفته بود کاری کنم که توی چشم بیام. 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 ولی عمرا همچین تصمیمی نداشتم. من تا که دیروز یه رژ لبم نمی زدم حالا با این وضع تابلو میشدم. چون خیلی به آرایش وارد نبودم فقط یه رژ لب زدم و یه کم ریمل کشیدم و تمام. چون این دو تا از همه آسون تر بود. آنی کلی برام درباره سایه و خط چشم توضیح داده بود که من هیچ کدوم یادم نمونده بود. رفتم عقب و خودم و برانداز کردم.هوم!! نه بد نشدی ترنج خانم. خودم از قیافه ام خوشم آمد خصوصا که ریمل خیلی حالت چشمام و عوض کرده بود. یه لاگ سورمه ای هم خریده بودم که به رنگ لباسم بیاد. ناخنامو به گفته آنی دیگه کوتاه نکرده بودم. خصوصا که تابستونم بود و از گیر دادنای ناظم خبری نبود.ناخنای دست و پامو لاک زدم. 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
مرتضی مطهری در ۱۳ بهمن ۱۲۹۸ در شهر فریمان از توابع مشهد در خانواده‌ای روحانی با اصالت سیستانی زاده شد. پدرش شیخ محمد حسین کیخا (مطهری)، نوه شیخ محمد علی کیخا از معتمدین سیستان از دهکده کنگ پیران بخش پشت‌آب شهرستان زابل بود. محمد علی کیخا بیش از یک قرن پیش برای نزدیکی بیشتر به حرم امام رضا و حوزه علمیه مشهد از شهرستان زابل در استان سیستان و بلوچستان به شهرستان فریمان در استان خراسان مهاجرت کرد. مرتضی مطهری در کودکی برای فراگیری دروس ابتدایی به مکتبخانه رفت. در سن دوازده سالگی به حوزه علمیه مشهد رفت و به تحصیل مقدمات علوم اسلامی پرداخت. در سال ۱۳۱۶ برای تکمیل تحصیلات خود عازم حوزه علمیه قم شد. اندکی پیش از سفر مطهری به قم، عبدالکریم حائری یزدی، بنیانگذار حوزه علمیه درگذشته بود و ریاست حوزه را سه تن از مدرسان بزرگ آن سید محمد حجت، سید صدرالدین صدر و سید محمدتقی خوانساری به عهده گرفته بودند. گفتنی است مرتضی مطهری که از شخصیت‌های مهم در انقلاب اسلامی است به عنوان یک شخصیت سیستانی کمتر شناخته می‌شود. پدربزرگِ مرتضی مطهری یعنی آخوند ملا محمد علی کیخا، از علمای برجسته سیستانی بوده که به همراه خانواده خویش یعنی پدر مرتضی مطهری به منطقه خراسان کوچ می‌کنند و برای همین ایشان کمتر به عنوان یک سیستانی شناخته شده‌اند محمد حسین، پدر مرتضی مطهری از شخصیت‌های مورد توجه در روستای فریمان بوده‌است. پدر مطهری از شاگردان آخوند خراسانی بوده‌است. پدر مطهری در سال ۱۳۵۰ شمسی در سن ۱۰۱ سالگی فوت کرد. گفته می‌شود که مادر وی اطلاعاتی دربارهٔ طب سنتی داشت و به معالجه زنان روستای فریمان می‌پرداخته‌است. مطهری از پدر خود با عنوان طبیب روحانی و از مادرش با عنوان طبیب جسمانی یاد کرده‌است. جوانی و تحصیلات مرتضی مطهری در جوانی مطهری نزد محمد صدوقی، کتاب «مطوّل» را فراگرفت و نزد سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی، «شرح لمعه» را آموخت. در دوره اقامت پانزده ساله خود در قم از سید حسین طباطبایی بروجردی (در فقه و اصول) و روح‌الله خمینی (به مدت ۱۲ سال در فلسفه و اصول) و سید محمدحسین طباطبائی (در فلسفه: الهیات شفای بوعلی و دروس دیگر) بهره گرفت. قبل از نقل مکان سید حسین طباطبایی بروجردی به قم، مطهری گاهی به بروجرد می‌رفت و از درس وی استفاده می‌کرد. وی مدتی نیز از درس و بحث اخلاقی حاج میرزا علی آقا شیرازی بهره برد. سید محمد حجت (در اصول) و سید محمد محقق داماد (در فقه) از استادان دیگر مرتضی مطهری بودند. وی در مدت اقامت خود در قم علاوه بر تحصیل علم، در امور اجتماعی و سیاسی نیز مشارکت داشت و از جمله با فدائیان اسلام در ارتباط بوده‌است. خانواده مطهری در سال ۱۳۳۱ با عالیه روحانی، دختر یکی از روحانیون مشهد ازدواج کرد. حاصل این پیوند چهار دختر و سه پسر است. علی مطهری و محمد مطهری دو تن از فرزندان اویند. عباس‌هادی‌زاده مهندس نساجی، احمد یزدی داروساز، علی لاریجانی رئیس پیشین مجلس شورای اسلامی و مجید عباسپور دکتری محیط زیست و استاد دانشگاه صنعتی شریف دامادهای اویند. مهاجرت به تهران مطهری در سال ۱۳۳۱ از قم به تهران مهاجرت کرد، و در این شهر به تدریس در مدرسه مروی و تألیف و سخنرانی‌های تحقیقی پرداخت. در سال ۱۳۳۴ اولین جلسه تفسیر انجمن اسلامی دانشجویان توسط مطهری تشکیل گردید، و در همان سال تدریس خود را در دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران را آغاز کرد. در سال‌های ۱۳۳۷ و ۱۳۳۸ و پس از تشکیل انجمن اسلامی پزشکان، مطهری به یکی از سخنرانان اصلی این انجمن تبدیل گشت. وی در طول سال‌های ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۰ سخنران منحصربه‌فرد این انجمن بود. https://eitaa.com/piyroo
بیانات در مورد : 💠مرحوم آیةالله مطهری به عنوان یکی از چهره‌هایی که در احیاء تفکر اسلامی بیشترین نقش را داشتند و جزو یکی از پرچمداران این بینش نوین اسلامی و طرح دوباره‌ی اسلام در فضای فرهنگ امروزی جهان باید به شمار بیاید! ۶۳/۲/۱۰ 🔶کاری که شهید مطهری کرد، امروز باید همه‌ی فضلای جوان در صدد باشند خود را برای آن آماده کنند؛ و اگر آماده هستند، اقدام کنند. شهید مطهری به عرصه‌ی ذهنیت جامعه نگاه کرد و عمده‌ترین سؤالات ذهنیت جامعه‌ی جوان و تحصیلکرده و روشنفکر کشور را بیرون کشید و آنها را با تفکر اسلامی و فلسفه‌ی اسلامی و منطق قرآنی منطبق کرد و پاسخ آنها را در سطوح مختلف در مقابل افراد گذاشت ۸۳/۴/۱۵ 🔷ما همیشه به مطهری نیاز داریم. در شخص شهید مطهری نمیشود متوقف شد. بر پایه‌ی پیشرفتهای فکری و نوآوریهای او باید جامعه و مجموعه‌ی فکرىِ اسلامی ما به نوآوریهای دیگری دست پیدا کند. ما احتیاج داریم مطهریهایی برای دهه‌ی ۸۰ و ۹۰ داشته باشیم؛ چون نیازهای فکری نوبه‌نو وجود دارد! ۸۲/۱۲/۱۸ 💠اعتقاد بنده اینستکه آثار شهید مطهری مبنای فکری این جمهوری کنونی ماست. مبنای فکری این انقلاب تفکرات شهید مطهری است ولا غیر... شهید مطهری انصافا نادره زمان ما بود؛ شاگرد شایسته امام امت بود. واقعا خلاصه ای بود از اندیشه های اسلامی عمیق امام که سالیانی دراز بر روی این اندیشه ها ایشان توفق کرده بودند! ۶۲/۲ 🔷بنده اعتقاد راسخ دارم و بارها هم گفته‌ام که جریان فکری اسلامی انقلاب و نظام اسلامی ما در بخش عمده‌ای متکی به تفکرات شهید مطهری است؛ البته ما به مطهریهایی در دهه‌های آینده احتیاج داریم. بعد از انقلاب اسلامی و تشکیل نظام اسلامی، فکر اسلامی مورد چالش جدی قرار گرفته است؛ بعد از این هم بلاشک چالشهای جدیدی را روزبه‌روز برای آن به‌وجود میآورند؛ ما باید خود را آماده کنیم، لذا به مطهریهای جدید نیازمندیم! ۸۲/۱۲/۱۸ 💠بنده از چیزهایی که برای صاحبان فکر و کسانی که می‌خواهند افکار اسلامی را برای مردم بیان کنند - مبلّغان دینی، اهل منبر، سخنگویان دینی - واقعاً لازم می‌دانم، این است که یک دوره کتابهای مرحوم مطهری را بخوانند. شیوه‌یی پیدا کنید که این کتابها خوانده شود؛ هم در کتابهای درسی بیاید، هم در دانشگاه‌ها بیاید. ۸۲/۱۲/۱۸ 🔶یکی از واجبات طلبه ایستکه مطالب مرحوم آقای مطهری را یاد بگیرید. به عقیده من یکی از واجبات هر طلبه ای این است که کتاب های آقای مطهری را یک دور از اول تا آخر با دقت بخواند و مباحثه کند. چه اصول فلسفه را با حواشی ایشان که حتما حواشی ایشان لازم است، چه بقیه کتاب‌هایی که ایشان نوشته اند. مثل عدل الهی و جبر و اختیار، اسلام و مقتضیات زمان و آقایانی که مسئول برنامه ریزی حوزه اند، زمینه این کار را فراهم کنند. اینها رشد دهنده است. نمی خواهم بگوییم فرمایش‌های آقای مطهری در این کتاب‌ها صددرصد بی‌اشکال است، نه شما بخوانید، اشکالش را پیدا کنید! ۸۲/۹/۲۵ 💠یک توصیه‌ای که ما همیشه بشما دانشجویان میکنیم، کتابخوانی است، متاسفانه مسئله‌ی کتابخوانی و نهضت کتابخوانی خیلی در بین مجموعه‌های دانشجویی رواج مطلوب را نداشته. من این را باز هم تأکید میکنم، شما احتیاج دارید بخوانید، احتیاج دارید بدانید. شما نهضت کتابخوانی باید راه‌ بیندازید، واقعاً کتاب بخوانید، مطالعه کنید. من البتّه در جلسات قبلی که با دانشجوها داشته‌ام، مکرّر صحبت کتابهای شهید مطهّری را کرده‌ام امّا نمیخواهم بگویم صرفاً آن؛ نه، شماها خودتان، هیئتهای اندیشه ورزتان، بچّه‌های پیشکسوت بنشینند فهرست مطالعاتی و برنامه‌ی مطالعاتی برای جاهای مختلف، قشرهای مختلف برنامه ریزی کنند، طرّاحی کنند و تعریف کنند، و مانند این کارها. این خیلی چیز لازمی است! ۹۸/۳/۱ 💠شهید مطهّری خیلی خصوصیّات ممتازی داشت لکن به نظر من شاخصه‌ی شخصیّت او معلّمی بود؛ معلّم بود؛ در حوزه معلّم بود، در دانشگاه معلّم بود، در محیط زندگی معمولی هم معلّم بود، سخنرانی‌های او هم تعلیم بود، درس بود؛ چون با اخلاص بود، چون با اجتهاد بود؛ یعنی با تلاش. بنده نمونه‌های تلاش علمی این بزرگوار را از نزدیک دیده بودم. برای هر موضوعی یادداشت‌هایی داشت؛ در هرجا یک نکته‌ای مشاهده میکرد، آن را فوراً برمیداشت یادداشت میکرد و در یک جای مشخّصی میگذاشت. ایشان به من نشان داده بود پاکت‌هایی را که درباره‌ی موضوعات مختلف در اینها یادداشت کرده بود. من همان‌وقت تعجّب میکردم چه حوصله‌ای، چه نشاطی، چه پیگیری و تلاشی! خب، نتیجه این است که امروز ۳۵ سال از شهادت این مرد میگذرد، امّا کتابهای او و حرفهای او همچنان زنده است. امروز همان کتابها، همان حرفها، همان تعلیمات به درد نسل جوان امروز ما میخورد، به درد محقّقین ما میخورد. ۹۲/۲/۱۶