🌿یڪ ماه رمضان
سعے ڪنیم «انسان» باشیم..
آن وقتـــــ ببینید بعد از یڪ ماه عبادتـــــ،
اثر خودش را مےبخشد یا نمےبخشد!
🌹شهید_مرتضے_مطهرے
🌷🌷🌷🌷🌷
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🕊 شهدا...
نمیدانم چگونه در زیر توپ و تانک
ودر دل تاریکی شب دست به دعا و قران به سر شده اید!!؟؟
نمیدانم در این حال از خدا چه میخواستید که خدا اینگونه جوابتان را داد و شما را ،راهی ملکوت اعلی کرد؟؟!!
و چنان خریدار راز و نیاز مخلص شبانه ی شما شد که این چنین با شهادت شما را به میهمانی و هم جواری خود فرا خواند و شما را برای خودش خواست؟؟!!!...
فقط میدانم که از شما میخواهم
در بین این هیاهوی ظلمت وتاریکی گناه
این روزهای جهان برای دلهای بی قرار
و پر گناه این بندگان چنان دعا کنید که
خداوند ما بندگان بیامرزدو چون شما
پاک و طاهر بگرداند ما را هم مسیر و هم قدم شما قرار دهد...
#شب_قدر_شهدا
🌷🌷🌷🌷🌷
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#خاطره_شهید
از خواب پریدم کسی داشت بلند بلند گریه می کرد! ...
رفتم توی راهرو حدس می زدم عبدالحسین بیدار است و دارد دعایی می خواند وقتی فهمیدم خواب است اولش ترسیدم بعد که دقت کردم دیدم دارد با حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیه) حرف می زند.
حرف نمی زد ناله می کرد و درد و دل اسم دوستان شهیدش را می برد مثل مادری که جوانش مرده باشد به سینه می زد و تو های و هوی گریه می نالید: اونا همه رفتن مادر جان پس کی نوبت من می شه؟ آخه من باید چه کار کنم؟...
🌹شھیدعبدالحسینبرونسی
🌷🌷🌷🌷🌷
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🌿دلمهواےشلمچہڪردہ
سرزمینعشق↑سنگرهاےنور..✨
لالہهاےخونین خاڪمقدسجبهہ🌷
ڪهبوےبهشٺمیدهد🌸
دلمقدمگذاشتنبہآسمانرامیخواهد👣
اما...حیفــــ از زمان ها...✨
حیفـــ از محروم شدن 🌱
[شهدا گاهے نگاهے به زیࢪ پایتان بیاندارید]
🌷🌷🌷🌷🌷
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#بخوانید
📚 عنوان کتاب: نهالهای برومند
🔻سیری در باورهای آزادگان سربلند
✍🏼نویسنده: سید حسن منتظرین
🌷🌷🌷🌷🌷
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🌿کوچه های دلت را به نام شهدا کن
بدان در کوچه پس
کوچه های دنیا وقتی گم می شوی
تنهایت نمےگذارد!!
شهدا با معرفتند
رفیقشان باشی شهیدت میکنند
🌷🌷🌷🌷🌷
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🌙 #دعای_روز_نوزدهم_ماه_رمضان
💠 التماس دعای فــرج✨
✧════•❁❀❁•════✧
ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
☆∞🦋∞☆
#علـــــے_جان
اے ماهِ ســر بــہ مــهــر
سر از سـجـده بر نــدار
پشتـــــ سرتـــــ ڪسے سـتـــــ
ڪہ شــق الــقــمــر ڪـند
#شبـــــ_قدر
#آجرڪ_الله_یـابقیة_الله
#اللھمعجللولیڪالفرج
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
☆∞🦋∞☆
اگـه #رفاقتـــــ و مُحبَتــــــــــ
بَراے #خدا باشـه..
هیچوَقتـــــ
اَز هَم نمےپاشه
#رِفیق بایَد
همه ڪارِش
بَراے خُدا باشه..
#شهیدبابڪنورے
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
سخنان رهبری درباره #شهید_مرتضی_مطهری👇
🌹نقش شهید مطهری در اندیشه اسلامی یك نقش بارزی بود.
🌹تنها كسی كه هم از لحاظ كمیت و هم از لحاظ كیفیت خوبترین فرآورده را تقدیم محیط اندیشه اسلامی كرده، آقای مطهری است.
🌹مطهری یكی از معماران نظام جمهوری اسلامی بود.
🌹خط مطهری، خط حساسیت در مقابل حركات نفوذی در داخل اندیشههای اصیل اسلامی است.
🌹مطهری پرچمدار نهضت بازگرداندن شخصیت انسانی زن مسلمان به او بود.
🌹مطهری اهل عبادت و اهل تزكیه اخلاق و روح بود.
🌹انقلاب اسلامى در بطن و متن کتابهای استاد شهید مطهرى است.
🌹این نظام جمهورى اسلامى، بر پایه آن تفکر و برداشتى از اسلام بنا شده که آقاى مطهرى آن را ارائه کرده.
🌹شهید مطهرى انصافاً نادره زمان ما بود.
🌹کتابهای شهید استاد مطهرى را خوانده و متن درسى خود قرار بدهید.
🌹مرحوم آیتالله شهید مطهرى حقاً و انصافاً براى دیروز و امروز و فرداى کشور معلم بزرگى بود؛ یک متفکر دینشناسِ مؤمنِ با اخلاص و پُرکار.
🌹شهید مطهرى خلاصهای بود از اندیشههاى اصلاحى عمیق امام که سالیانى دراز بر روى این اندیشهها ایشان توقف کرده بودند.
🌹حقیقتاً الآن این کسانى که تبلیغات اسلامى میخواهند بکنند، به نظر من اگر یک دوره آثار مرحوم شهید مطهرى را نگاه بکنند، به چیزى احتیاج ندارند....
#۱۲اردیبهشت روز معلم گرامی باد
🌷🌷🌷🌷🌷
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗓 سی روز با قرآن کریم
روز نوزدهم ماه مبارک رمضان۱۴۰۰
تلاوت سوره قدر،قاری استاد عبدالباسط
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سازماندهی رزمی خواهران رزمنده مردمی یمن ۶۷ تیپ رزمی خواهران یمنی 💪 بیچاره وهابیت آل سعود. خذلهم الله
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🎇🎇🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇🎇🎇
💠و درود خدا بر او فرمود:
هيچ بی نيازی چون عقل،
و هيچ فقری چون نادانی نيست،
هيچ ارثی چون ادب،
و هيچ پشتيبانی چون مشورت کردن نيست.
📒 #نهج_البلاغه #حکمت54
🎇🌹🕊
🎇🌿🌹
🎇🎇🎇🎇
🎇🎇🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇🎇🎇
💠و درود خدا بر او فرمود:
شكيبایی دو گونه است،
شكيبایی بر آنچه خوش نمی داری،
و شكيبایی در آنچه دوست می داری.
📒 #نهج_البلاغه #حکمت55
🎇🌹🕊
🎇🌿🌹
🎇🎇🎇🎇
🎇🎇🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇🎇🎇
💠و درود خدا بر او فرمود:
ثروتمندی در غربت،
مانند در وطن بودن است،
و تهيدستی در وطن غربت است.
📒 #نهج_البلاغه #حکمت56
🎇🌹🕊
🎇🌿🌹
🎇🎇🎇🎇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥رهبر معظم انقلاب: ایام قدر، قله ماه رمضان است
🔸حضرت آیت الله خامنه ای: به اين قله رسيديم و از فرصت بي نظير توسل و تضرع استفاده کنيم.
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻
🌻
#رمان_مذهبی🌟
#نسیمعشق
#پارت_55
فکر میکردن تنبیه روی من اثر کرده بود.
دلم می خواست کاری کنم که بفهمن بخاطر این نیست ولی اصلا دل و دماغ نداشتم.
فکر نمی کردم ندیدن ارشیا اینقدر بد باشه.
ولی تنبیه هر بدی که داشت یه مزیتم داشت که نمره های پایان ترمم خیلی خوب شد.
چون روزا از بی کاری خودمو با کتابام سرگردم می کردم آخر ترمم که بود تقریبا قبل از امتحانات بیشتر کاتابمو یه دور خونده
بودم.
اینم کمک کرد تا نمره هام خوب بشه.
تعطیلات شروع شد.
تابستون دوست داشتنی من.
کلی برنامه داشتم برا تابستونم.
کلاس زبان که مثل همیشه تو برنامه بود. این بار تصمیم داشتم جدی دنبالش کنم چون از وقتی کلاس می
رفتم می تونستم بعضی شعرای آهنگایی رو که گوش میدم بفهمم. و این خودش شد یه انگیزه برام که زبان و جدی
دنبال کنم.
جلوی آینه وایساده بودم و داشتم برای بار هزارم خودمو برانداز می کردم.
دستم و یک هفته ای بود باز کرده بودم و دیگه راحت شدم. وقتی دستم و باز کردم اولین کاری که کردم بود این بود که رفتم یه حمام حسابی.
قبلش مجبور بودم با کلی سلام صلوات و کمک مهربان سر و بدنم و بشورم.
🌻
🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻
🌻
#رمان_مذهبی🌟
#نسیمعشق
#پارت_56
آرزو داشتم راحت برم زیر دوش وایسم.
خدا رو شکر مهمونی افتاده بود برای این موقع که من دستم و باز کرده بودم.
برای اولین بار توی عمرم داشتم یه تاپ دخترونه می پوشیدم .
رنگش سورمه ای و آسیتانش سه رب بود و چند تا منگوله خوشکلم جلوش آویزیون بود..
مامان تقریبا ذوق مرگ شده بود و فکر میکرد نصایح گوهر بارش رو مغز من بالاخره اثر کرده.
ولی درواقع اینا همه حاصل سفارشات آنی عزیزم بود.
واقعیتش دیگه خودمم دوست داشتم یه ذره از اون حالت دربیام.
با اینکه شلوار جین هنوز به قوت خودش باقی بود ولی مامان به همین تاپ دخترونه هم راضی شده بود.
البته یکی دو بار از تیرگی رنگش ایراد گرفت که منم اهمیتی ندادم.
دلم می خواست ببینم فرضیه های آنی درست در میاد یا نه.
چون داشتم می رفتم خونه ارشیا اینا.
می خواستم ببینم عکس العملش چیه در برابر تغییرات من.خواهرش برگشته بود و
مامانش اینا یه مهمونی داده بودن و مارو دعوت کرده بودن.
خواهرش ترم اول مدریت بود و من خیلی ندیده بودمش چون تهران دانشگاه قبول شده بود و از وقتی رفت و امد ما با اونا زیاد شده بود یکی دوبار بیشتر ندیده بودمش که
اونم زیاد با هم صمیمی نشدیم.
آنی سفارش کرده بود موهامو هم باز بذارم.
گفته بود نری عین این بچه های پیش دبسیتانیا موهاتو خرگوشی یا دم اسبی ببیندی.
وقتی یاد حرفش افتادم خنده ام گرفته بود. موهام وباز گذاشتم ولی
فرق کج بازم به قوت خودش باقی بود.
یه طرف موهامو با یه گیره کوچیک دادم عقب و به خودم نگا کردم.بد نشده بودم.
حالا رسیده بودم به سخت ترین قسمت کار که اونم آرایش بود.
آنی گفته بود کاری کنم که توی چشم بیام.
🌻
🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻
🌻
#رمان_مذهبی🌟
#نسیمعشق
#پارت_57
ولی عمرا همچین تصمیمی نداشتم.
من تا که دیروز یه رژ لبم نمی زدم حالا با این وضع تابلو میشدم.
چون خیلی به آرایش وارد نبودم فقط یه رژ لب زدم و یه کم ریمل کشیدم و تمام.
چون این دو تا از همه آسون تر بود.
آنی کلی برام درباره سایه و خط چشم توضیح داده بود که من هیچ کدوم یادم نمونده بود.
رفتم عقب و خودم و برانداز کردم.هوم!!
نه بد نشدی ترنج خانم.
خودم از قیافه ام خوشم آمد خصوصا که ریمل خیلی حالت چشمام و عوض کرده بود.
یه لاگ سورمه ای هم خریده بودم که به رنگ لباسم بیاد. ناخنامو به گفته آنی دیگه کوتاه نکرده بودم.
خصوصا که تابستونم بود و از گیر دادنای ناظم خبری نبود.ناخنای دست و پامو لاک زدم.
🌻
🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻