eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.4هزار دنبال‌کننده
34.6هزار عکس
16.1هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
📜بخشی از وصیت نامه 🌹شهید_حسین_همدانی ♦️از آقا حلالیت می طلبم که نتوانستم سرباز خوبی باشم، عشق به ولایت و تبعیت از ایشان، سعادتمندی را به همراه دارد، مثل گذشته بدهکارانقلابیم نه طلبکار 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
عضو اطلاعات و عملیات لشگر۲۷محمّد رسول الله{ص} دانشجوی فیزیک دانشگاه صنعتی شریف شهادت :۱۳ آبان۶۲ پنجوین عراق/عملیات والفجر۴ مزار:گلزار شهدای بهشت زهرا {س} قطعه ۲۴ / ردیف ۱۲۷/شماره۲۲ بخشی ازدستنوشته های شهید : «به سرخی آتش وبه بلندی اوج و به آوای گلوله وبه پرواز روح وبه معراج حق و به رهروان استوار وبه روندگان راهت سوگندت می دهم،ای خدا که مرا به صراط مستقیم خودرهنمون سازی و از شفاعت حسین {علیه السلام} وشهادت سرخ بی نصیبم نگردانی خدایابه ماتوانایی آنرا ده که تمامی عشق ها و محبّت ها را در یک مسیر خلاصه کنیم و باکمال اخلاص هر آنچه داریم به تو عرضه کنیم روزموعد، روزی است که خدابرگزیدگانش رابه معراج خود فراخواهدخواندروزی که تنها ایمان است که به کارمی آیدوتنهااخلاص است که پیش می رود آنچنان به دنیابنگریدکه گویی لحظه ای بعد دیگرنخواهیدبود خدایافکرپوچ دنیا را ازمغزهایمان بیرون ساز و اراده ای محکم عطا فرما که با شوری بیشتر و ایمانی قوی تر،مایه سربلندی طریقت تو در این دنیای پر از کفرو الحاد گردیم خدایا تو گفته ای که درهای توبه همیشه باز است هرچندکه گناهان مازیاد است اما رحمت تو،زیادتراست 🕊 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
🌸سلام بر تمامی همسنگران 💐عزیزانی که امروز گلزار شهدای شهرشون رفتن عکسی از 🌹قبور مطهر شهدا ارسال نمایند به آی دی خادم کانال @shahiid61 تا در کانال قرار بگیرد منتظر تصاویر شما عزیزان هستیم.التماس دعا https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
الهــی نصـیرمان باش، تا بصـیر گردیــم؛ بصــیرمان کـن، تا از مســیر برنگردیــم؛ آزادمـان کـن؛ تا اســیر نگـردیــم... «شهیـد_نورعلی_شوشـتری🕊 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊شهدا با معرفتند! نشان به آن نشانه که اول آنها دست رفاقت به سویم دراز کردند... یقین دارم، حاضرند باز هم تا پای جان بروند تا منو تو جان بگیریم... اما دلگیرم، از مردمم،رفقایم،دوربرم نمیشود گفت برای چه اصلا نمیدانم شاید خسته شاید بی تفاوت بهانه دارد دلم،شاید کسی،چیزی،و... حل کند این بهانه را اما سردرگمی نمیگذارد همان را پیدایش کنم شاید هم تقصیر خود آنها باشد،سنگ شدن دل قضاوت ها،بی احترامی ها،فاصله می آورند پر حرفم،اما حیف😌 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
📚 زمانی که تازه زبان بازکرده بود ازاولین کلمه هایی که گفت این بود: شهیدم کن.. خیلی برام عجیب بود. بزرگترکه شد، می گفت: مامان این دنیا با همه قشنگی هاش تمام میشود. بستگی به ما دارد که چطور انتخاب کنیم. مامان شهدا زنده اند. سر نمازهایش به مدت طولانی دستش بالا بود و گردنش کج! من هم به میگفتم: خدایا من که نمی دانم چه می خواهد هر چه میخواد به اوبده. می دانستم دنبال شهادت بود! شب های جمعه می رفت بهشت زهرا، صبح های جمعه دعای ندبه اش در بهشت زهرا ترک نمی شد. می گفتم خسته میشی بخواب می گفت مامان آدم با شهدا صفا می کند به ما هم می گفت هر چه می خواهید از شهدا بخواهید. من مریض بودم دستانش را بالا می گرفت و می گفت: خدایا شفای مامان را بده، من جبران میکنم! آخر هم جبران کرد. 🕊 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
اگر جسد من ناپدید شد افسوس مخورید که جسد هر کجا باشد روز قیامت برانگیخته خواهد شدواگر تاسفی هست باید بر مظلومیت و ناپدید بودن تربت زهرا سلام الله علیها خورده شود. احمد امینی🕊 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 ترنج با خوشحالی او را در آغوش گرفت. -وای خوش اومدی عزیزم. مهدی معرفی کرد: -معصومه. دختر خاله ام. ترنج جوری که فقط مهدی و معصومه بشنوند گفت: -واقعا که زنت خیلی نازه. چهره معصومه از این تعریف بیشتر گل انداخت و لب های مهدی به خنده باز شد. ترنج واقعا حس خوبی داشت انگار که ماکان زن گرفته باشد. مهدی آن شب با دفش دوباره غوغا کرد و ترنج بعد از مدتها صدای دف زیبای او را شنید. شیوا از جمع بدش نیامده بود. به ترنج گفت: -من همش فکر میکرم اینایی که مذهبی ان اصلا اهل بگو بخند و این چیزا نیستن. ترنج با تعجب گفت: -وا برا چی همچین فکری کردی؟ شیوا شانه ای بالا انداخت 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 گفت: - چه می دونم آدم همش بیرونشون و می بینه. -نه اونام زندگی شادی دارن فقط حدود و رعایت میکنن. تو این جمع با اینکه دختر و پسر مجرد زیاده ولی گپ دو نفره خصوصی نداریم همه دور هم صحبت میکنن. اینجوری حد و مرز هم رعایت میشه. با هم شوخی های بی مورد نمی کنن و هر کس حد خودشو نگه میداره. ترنج کارهایش را به استاد مهران نشان داد: -ترنج چرا نمیری برای ممتازی امتحان بدی. باور کن قبولی. - یک کم می ترسم. -این حرفا چیه. من شاگردی نداشتم تو سه سال برسه ممتازی. ترنج خوشحال شد. -در اولین فرصت می ری انجمن می پرسی امتحانات کی هست. -چشم حتما. بعد صدایش را آرام کرد و گفت: -استاد شیوا دختر عمه امه خودش قدم پیش گذاشته امیدی بش هست؟ استاد نگاهی به شیوا که در جمع بچه ها نشسته بود و ناخودآگاه هر چند لحظه یک بار موهایش را توی شالش می کرد انداخت و گفت: -همیشه امیدی هست. ترنج لبخند زد و رفت سمت بچه ها. ** ماکان ماشین را جلوی خانه شان نگه داشت و گفت: -نمیای تو. ارشیا به خودش اشاره کرد و گفت: -با این سر و وضع؟ماکان خندید و گفت: -مامانم که حتما سکته می کنه با دیدنت. اخلاقشو که می دونی. ارشیا با لبخند سری تکان داد. -خوب دیگه من برم. ارشیا دست ماکان را که در حال پیاده شدن بود گرفت و گفت: -ماکان! ماکان دوباره توی ماشین نشست و به ارشیا نگاه کرد: -دیگه چی شده؟ ارشیا دوباره نگاهش را از ماکان گرفت و دست او را رها کرد و گفت: - بهتر نیست اول با خودش صحبت کنم 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 -برای چی؟ -باید بفهمم نظر اون چیه؟ -خوب وقتی اومدی خواستگاری می فهمی. -اگه بگه نه؟ ماکان نگاهی به چهره نگران ارشیا کرد و گفت: -خوب چه فرقی داره به خودت بگه نه یا به خانواده ات. -نمی دونم فکر میکنم اونجوری راحت ترم. ماکان دستش را روی فرمان گذاشت و با حالت متفکری گفت: -با این چیزایی که گفتی فکر میکنی ترنج حاضر میشه باهات صحبت کنه؟ ارشیا اه کشید و گفت: -فکر نکنم. اون که اصلا تحویلم نمی گیره. -ماکان از لحن مظلومانه ارشیا خنده اش گرفت. ولی دلش نیامد سر به سر او بگذارد. ارشیا جای برادرش بود و ترنج هم خواهر یکی یک دانه اش هر دوتا را دوست داشت.خنده اش را خورد و گفت: -پس راه دیگه ای نداری مجبوری بیای. -آخه مامانت به مامانم گفته ترنج نمی خواد تا بعد لیسانس ازدواج کنه. -گفته ازدواج نمی کنم نگفته خواستگارم نیاد. -به مامانت اینا چی می گی؟ -اونش با من. ارشیا سری تکان داد و گفت: -خوب. پس من خبرت میکنم. ماکان پیاده شد و ارشیا هم از آن طرف وقتی رو به روی هم قرار گرفتند ارشیا دست ماکان را فشرد و گفت: -برادری رو در حقم تمام کردی ماکان. تا عمر دارم مدیونتم. ماکان با خنده گفت: -نه بابا من مدیونتم ما رو از شر این وروجک نجات می دی. ارشیا بالاخره خندید. سرش را پائین انداخت. هنوز ار ماکان خجالت می کشید. ماکان زد به شانه اش و گفت: -برو به سلامت. ارشیا باز هم دستش را فشرد وگفت: -یا علی. و زود سوار شد و از آنجا دور شد 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روایتگری شهدایی قسمت 1168 🔰 ⭕️ پاسخ عملی شهید حسین علم الهدی به ادعای صدام مبنی بر همراهی عرب های خوزستان با رژیم بعث عراق 🎙 راوی: خادم الشهدا حسن بوعذار، مدیر یادمان شهدای هویزه https://eitaa.com/piyroo
13.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگ عظم البلا ... همخوانی شهدا ... 🕙سـاعـت عـاشقـے ⚜اکثرو الدعا بتعجيل الفرج فان ذلک فرجکم⚜ سلام و درود بر شهدا و امام شهیدان افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهداےِبجنورد دلتنگ شهادت
💢مداحی محمد حسین پویانفر با زبان اشاره ویژه ناشنوایان ببینید چقدر قشنگ مداحی میکنن👇 http://eitaa.com/joinchat/2796617737Cc5231e645a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚 آدینہ اے دیگر، چشم براه و منتظر، طلوع ڪرد و آفتابش را بر گلدان هاے ایستاده در اضطراب مسیر انتظار،گسترانید. هزار فوج شاپرڪ، هزار طاق رنگین ڪمان، هزار هزار جوانہ و هزاران دیده ے مشتاق، بہ راهت خیره مانده اند... 🌤اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ https://eitaa.com/piyroo
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم . https://eitaa.com/piyroo
مگر میشود هم شمع بود ... هم پروانہ ...؟ شهدا ❤️ این چنین بودند ... از آنها باید آموخت، سوختن براے پروانہ شدن را ... نہ پروانہ شدن براے سوختن ... 🌷 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ... 🎧شهیدآوینی ما یافتیم آنچه را دیگران نیافتند ماهمه افق های معنویت را در شهدا تجربه کردیم ..... عشق را هم امید را هم کرامت را هم شجاعت را هم عزت را هم وهمه ی آنچه را که دیگران جز در مقام شهادت نشنیده اند ما به چشم خود دیدیم ،ما معنای جهاد اصغر واکبر را درک کردیم ..... و پادگان دوکوهه به اینهمه شهادت خواهد داد 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo