eitaa logo
پایگاه خبری پویا | اسلامشهر
7.2هزار دنبال‌کننده
21.4هزار عکس
5.6هزار ویدیو
30 فایل
«صَفحِه خَبَری مَردُمیِ شَهرستانِ اِسلامشَهر» 🌍سیاسی 🏆ورزشی 💰اقتصادی 🏡اجتماعی 📚فرهنگی 🍅بازار «با مجوز رسمی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی» «با شماره ثبت : 88970» وب سایت: www.pouyanews.ir 🗣 شهروند خبرنگار: @Shahrvand_pouya
مشاهده در ایتا
دانلود
روبه‌رویم که می‌نشیند سعی می‌کنم در ذهنم مرز باریکی بین او و تصویری که در صحنه قتل دیدم پیدا کنم. یا لاقل کسی را ببینم که بر سر زنده ماندنش چانه می‌زند. اما او ویرانه‌ای از بر بادرفته است که همان روز در مغازه فرشاد در کنار او، برای همیشه قربانی ناکامی روزگار شد. حالا یک سر این ماجرا خانواده‌ای دل سوخته است که بی گناهشان به خاطر یک لقمه نان حلال در روز تعطیل سر کار رفته بود و به قتل رسید. یک سوی دیگر ماجرا جوانکی بی دست و پاست که قاتل روی پیشانی اش جا خوش کرده است. کسی که بزرگترین دغدغه این روزهایش است این است که خواهر و مادرش بعد از اعدام او در ملاعام نخورند. تمام گذشته سیاهش مثل نوار ضبط شده از جلوی چشمانش عبور می‌کند. کودکی اش و مرگ خواهر دوقلویش به خاطر و نداری. کمی بعدتر که پدرش برای همیشه رهایشان کرد و او هم درس و استعدادش را رها کرد برای یک لقمه نان. در گیر و دار دست و پنجه نرم کردن با جیب خالی و جدال برای گذران روزمرگی، عاشق شد و عشق و جیب خالی اش باز با هم تداخل کردند و دختر جوان او را با دست خالی اش رها کرد. برای او دیگر خوب بودن مفهومی نداشت و دست به عصیان زد. در تلاقی جنگ او با زمانه به فرشاد برخورد کرد و بالا سر عکس تازه داماد نوار مشکی نشاند. نه آن نوار مشکی از عکس فرشاد برداشته می‌شود و نه داغ فرشاد از دل مادرش. @ESLAMSHAHR_POUYA
گفت‌وگو را با قاتل ۲۲ ساله فرشاد با این جمله آغاز می‌کنم: ❓حکم در ملأ عام تأیید شده است؟ ➕بله! قرار است در محل وقوع قتل قصاص شوم. ‌ ❓نمی‌ترسی؟ با این افتضاحی که به بار آمده بمیرم راحت‌ترم! ❓چرا این افتضاح را به بار آوردی؟ ➕آن لحظه که در مغازه موبایل فروشی بودیم فقط می‌خواستم زودتر آن لعنتی تمام شود و از آنجا برویم. خیلی ترسیده بودم. اولین بار بود دست به سرقت می‌زدم. حتی اولین بار بود که چاقو دستم می‌گرفتم. ❓آن نقشه لعنتی را چه کسی کشیده بود؟ را من به دوستانم دادم. یکی از دوستانم به اسم امید با من وارد مغازه شد و یکی دیگر جلوی در مغازه ایستاد تا بکشد. قرار بود از فروشنده بخواهیم چند موبایل نشانمان دهد. بعد چهار پنج موبایل برداریم و فرار کنیم. با خودمان بردیم که اگر دنبالمان دوید با تهدید چاقو او را از خودمان دور کنیم. اما فروشنده به خاطر قرنطینه روز‌های کرونایی برقی را پایین داد. من به امید اشاره کردم که برنامه کنسل است، اما او حرف زدن با فروشنده را ادامه داد. یکدفعه به سرم زد با چاقو کنم که دیدم سمت گاوصندوق رفت. فکر کردم می‌خواهد چیزی بردارد. دیگر نفهمیدم چه شد. @ESLAMSHAHR_POUYA
فرشاد را می‌شناختی؟ ➕نه اصلا. فقط، چون مغازه اش در جای از شهر بود تصمیم به سرقت از او گرفتیم. بعد از حادثه فهمیدم که اعضای بدنش را اهدا کرده اند. خانواده اش افراد شریفی هستند. ❓مگر آن‌ها را می‌شناسی؟ دو خواهرم و مادرم چند باری برای و جلب رضایت به خانه شان رفته اند. همیشه با آن‌ها خیلی خوبی داشته اند و حتی از آن‌ها پذیرایی کرده اند. با اینکه اینجا از بقیه متهمان قتل می‌شنوم که شاکیان با اهانت با خانواده شان برخورد می‌کنند. همه می‌خورند و می‌گویند کاش شاکیان ما هم مثل شاکی‌های تو بودند. ❓فکر می‌کنی می‌دهند؟ ➕ نه! ندارم. حق هم دارند. اما به خاطر دل مادر و خواهرانم، وقتی برای جلب رضایت پاپیش می‌گذارند چیزی نمی‌گویم. هر بار هم رفته اند خانواده فرشاد گفته اند که از خون عزیزشان نمی‌گذرند.  حق من است، چون گناهکارم. فکر می‌کنم با قصاص در این دنیا بی حساب می‌شوم. فقط به دل مادرم فکر می‌کنم. ⭕ به حال دل مادر فرشاد هم فکر می‌کنی؟ ➕تمام روزهایم از روز حادثه تا حالا بوده است. یکی از دلایل این عذاب هم فکر کردن به حال خانواده مقتول است @ESLAMSHAHR_POUYA
شمارش معکوس برای اعدام در ملأعام ❓مادرت می‌داند قرار است در ملأ عام قصاص شوی؟ ➕بله. وقتی فهمیدم حکمم شده، سه روز مقدمه چینی کردم که ماجرا را به او بگویم. ❓چطور آرامش کردی؟ ➕ خیلی است که کسی بداند بچه اش را چند وقت دیگر اعدام می‌کنند. اما من به مادرم گفتم در روز‌های کرونایی، روزی بود که چهارصد نفر فوت شدند و هایشان عزیز از دست دادند. آن‌ها مگر می‌دانستند که بیماری یقه شان را می‌گیرد؟ تو هم به اجرا فکر نکن.   می‌خواستم گیمر شوم، قاتل شدم ❓آخرین بار کی مادرت را دیدی؟ ➕ دو ماهی هست که به دیدنم نمی‌آید. مادرم سالمند است. با اینکه واریس پا دارد و بیمار است باید کار کند تا خرج زندگی اش را در بیاورد. به خاطر کرونا نمی‌تواند تردد داشته باشد تا ناقل بیماری نشود. نان‌آور خانواده بود؟ ➕بچه بودم که پدرم ما را رها کرد و رفت. اصلا از او خبر ندارم. از وقتی خودم را شناختم؛ مادرم هفته‌ای یک بار هم خانه نمی‌آمد. بعد هم مجبور شدم درسم را رها کنم و خودم هم کار کنم. ❓بچه درس‌خوانی بودی؟ ➕درسم خوب بود. شاگرد شر و شوری نبودم. سرم به کار خودم بود. به روح قسم، تا قبل از این اتفاق یک نفر را هم ناراحت نکرده بودم. ❓خواهرت فوت کرده؟ بله دوقلو بودیم. بیماری گرفت. پول دوا و درمانش را نداشتیم. @ESLAMSHAHR_POUYA
اگر کارت به اینجا نمی‌کشید آینده‌ات چطور می‌شد؟ ➕من همیشه سعی کردم آدم کاملی باشم. را دیده بودم که اعتیاد داشت. از اعتیاد متنفر شده بودم. برای همین با جوان‌هایی که دنبال دود بودند رفاقت نمی‌کردم. دلم می‌خواست درس بخوانم و کامپیوتر شوم. آرزو داشتم گیمر شوم. نقاشی ام هم خیلی خوب است. دوست داشتم نقاش شوم. همه رویای من این بود که مغازه نرم افزاری کامپیوتر داشته باشم. با این همه اشتیاق برای درس خواندن، اما وقتی خواهر بزرگم ازدواج کرد، دیگر مادرم نتوانست مخارج تحصیلم را بدهد. ❓نقطه بزنگاهی که از تو با این آرزو‌ها یک جنایتکار ساخت چه بود؟ ➕چند سالی بود به خاطر شرایط زندگی مان افسرده و منزوی شده بودم. تا اینکه با یک دختر آشنا شدم و تمام زندگی ام شد. به امید زندگی با او سربازی رفتم. اما وقتی برگشتم به من گفت تو نمی‌توانی برایم آینده بسازی. به او گفتم من با اینکه تازه از سربازی آمدم، اما فقط دو ماه بیکار بودم. گفت تو نمی‌توانی با ماهی یک و نیم میلیون تومان برای من زندگی بسازی! بعد از آن احساس کردم دیگر نمی‌توانم برای خوب بودن مقاومت کنم. @ESLAMSHAHR_POUYA
حرفی داری که به پدر و مادر فرشاد بزنی؟ ➕من از و شرم روی حرف زدن با آن‌ها را ندارم. همان بمیرم بهتر است تا بخواهم به آن‌ها بابت داغ عزیزشان جوابی بدهم. فقط خانواده ام را نفرین کنند. خانواده من هم مثل خودشان شریف و آبرودارند. با کار می‌کند و از اینکه با یک حماقت آبروی او را بردم حالم از خودم به هم می‌خورد. ❓به او می‌گویم: «به لحظه اجرای حکم هم فکر می‌کنی؟» با دو دست را می‌پوشاند. چشمانش قرمز می‌شود. جوابی نمی‌دهد. "دلم می‌خواهد بگوبم کاش برای خوب ماندن کمی بیشتر مقاومت می‌کردی. حالا دو مادر این سرزمین داغدار نمی‌شدند." @ESLAMSHAHR_POUYA  
نرخ باسوادی در شهرستان به 97درصد رسیده است 🔸مرسلپور در جلسه شورای راهبردی نهضت سواد آموزی شهرستان اظهار داشت: تا دهه 80 در توان خواندن و نوشتن خلاصه می شد، اما اکنون با توجه به رشد تکنولوژی و علوم مختلف استانداردهای بین‌المللی در خصوص مفهوم تغییر یافته است. 🔸وی با بیان اینکه طبق اعلام آموزش و پرورش باسوادی در شهرستان به 97درصد رسیده تصریح کرد: در شهرستانی که با نام حافظان قرآن، ورزشکاران قهرمان و نخبه‌های علمی و فرهنگی شناخته می‌شود، زیبنده نیست سوادآموزی فراموش شود و باید در این زمینه در شهرستان تلاش های بیشتری صورت گیرد. @ESLAMSHAHR_POUYA
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚽️ یوسف بهزادی سنگربان اسلامشهری تیم ذوب آهن اصفهان قبل از دیدار امروز با پرسپولیس @ESLAMSHAHR_POUYA
⭕ اجساد سر بریده در نسیم شهر ➕غلامرضا صادقی شهرستان بهارستان با بیان جزئیات دو جسد سربریده شده در نسیم شهر که دو جسد مَرد بوده اند گفت: این حادثه ظهر روز گذشته به اطلاع عوامل انتظامی و قضائی رسیده که به محض اطلاع از این حادثه در محل حضور و تحقیقات اولیه را آغاز کردند. آنچه از ظاهر ماجرا مشخص است بر اثر ضربات متعدد به قتل رسیده اند. ➕صادقی عنوان داشت: هنوز هویت این افراد است و منتظر بررسی‌های پزشک قانونی هستیم تا علت و انگیزه این هولناک مشخص شود. ➕بر اساس این گزارش روز گذشته دو جسد سر بریده در زمین‌های نسیم شهر که به طرز فجیعی به قتل رسیده بودند توسط پلیس پیدا شده بود. @ESLAMSHAHR_POUYA
⭕ جدول لیگ برتر فوتبال ایران در پایان بازی های امروز @ESLAMSHAHR_POUYA
51.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤ دنیارو زیر و رو کنی .... ➕به یاد سردار قلب ها حاج قاسم سلیمانی @ESLAMSHAHR_POUYA
حمله به هویت ایرانی با القای خود تحقیری |جهاد اکبر و خودسازی نکته مهم شخصیت سردار دلها بود @ESLAMSHAHR_POUYA