eitaa logo
بنیاد بین المللی غدیر قزوین
2.6هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
2.6هزار ویدیو
179 فایل
﷽ 💠کانال بنیاد بین المللی غدیر استان قزوین ویژه اطلاع رسانی ⁦✍️⁩ #مسابقات_ملی_کتابخوانی⁦ ⁦✍️⁩ #کلاس_های_نهج_البلاغه ⁦✍️⁩ #اخبار_غدیری_و_بازتاب_خبری به دوستداران خدمت به مکتب اهل بیت(ع) ارتباط با ادمین و مسئول تبادل و تبلیغات https://eitaa.com/Hosein7174
مشاهده در ایتا
دانلود
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم" بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🔷شروع خطبه ۱۹[و من كلام له عليه‌السلام قاله للأشعث بن قيس و هو على منبر الكوفة يخطب] : فمضى في بعض كلامه شيء اعترضه الأشعث فيه فقال يا أمير المؤمنين هذه عليك لا لك فخفض عليه‌السلام إليه بصره ثم قال مَا يُدْرِيكَ مَا عَلَيَّ مِمَّا لِي عَلَيْكَ لَعْنَةُ اَللَّهِ وَ لَعْنَةُ اَللاَّعِنِينَ در سخن او جمله‌اى آمد، اشعث بر او خرده گرفت، و گفت: اين سخن به زيان توست نه به سود تو، امام نگاه خود را به او دوخت و فرمود: چه كسى تو را آگاهاند كه چه چيزى به سود، يا زيان من است‌؟ لعنت خدا و لعنت لعنت كنندگان، بر تو باد. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔶شرح: ‮مطابق آنچه در اين سخن آمده امير مؤمنان على(عليه‌السّلام) در پاسخ اعتراض اشعث نخست مى‌فرمايد: «تو چه مى‌دانى چه چيز به زيان من است يا به سود من‌؟!». اشاره به اين كه تو اصلا مفهوم سخن مرا نفهميدى كه چه مى‌گويم و اشاره به چه نكته‌اى مى‌كنم. منظور من دعوت مسلمين به اتّحاد و اشاره به اشتباهى است كه در مسألۀ قبول «حكمين» كردند تا ديگر اين گونه كارها را تكرار نكنند. امّا تو مطلب را وارونه فهميدى! ‮سپس در يك سخن تند به او مى‌فرمايد: «لعنت خدا و لعنت همۀ لعنت كنندگان بر تو باد!». تاريخ زشت و ننگين اشعث نيز به خوبى نشان مى‌دهد كه مستحقّ‌ چنين لعنى بوده است چرا كه در بسيارى از توطئه‌ها و برنامه‌هاى مفسده‌انگيز اجتماعى آن زمان دست داشته و يا رهبرى اصلى آن را بر عهده گرفته است و به گفتۀ «ابن ابى الحديد» تمام مفسده‌هايى كه در دوران خلافت على (ع) واقع شد اصل و اساس آن «اشعث بن قيس» بود. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم" بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🔷ادامه خطبه ۱۹[و من كلام له عليه‌السلام قاله للأشعث بن قيس و هو على منبر الكوفة يخطب] : حَائِكٌ اِبْنُ حَائِكٍ، مُنَافِقٌ اِبْنُ كَافِرٍ اى متكبّرِ متكبّر زاده، منافق پسر كافر! 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔶شرح: ‮سپس مى‌افزايد: «اى بافندۀ (دروغ) فرزند بافنده!»، «و اى منافق فرزند كافر!». در اين كه منظور از «حائك» (بافنده) در اين جا چيست، شارحان نهج البلاغه سخنان بسيار گفته‌اند. بعضى آن را بر معنى ظاهر لغوى حمل كرده و گفته‌اند اشاره به شغل اشعث و پدرش بوده و اين شغل در آن زمان مخصوص قشر بسيار پايينى از اجتماع بوده كه از معارف دينى و آداب اجتماعى و تمدن، دور بوده‌اند، ولى اين معنى با آنچه در تاريخ زندگى اشعث و پدرش نقل شده، سازگار نيست، زيرا آنها ظاهرا داراى چنين شغلى نبودند. بعضى آن را به معنى انسان متكبّر و خودخواه دانسته‌اند، چرا كه يكى از معانى «حائك» در لغت كسى است كه با تكبّر راه مى‌رود. بعضى ديگر آن را اشاره به معنى كنايى آن مى‌دانند و مى‌گويند منظور از «حائك» (بافنده) كسى است كه سخنان باطلى را به هم مى‌بافد و بافندۀ دروغ و كذب است و اين در واقع كار اشعث و پدرش بود، و چنين كنايه‌اى نه تنها در لغت عرب كه در لغات ديگر نيز وجود دارد. و قابل توجّه اين كه در روايتى به روشنى به اين معنى اشاره شده است و آن روايت اين است كه نزد امام صادق (ع) سخن از «حائك» به ميان آمد. امام (ع) فرمود: «انّه ملعون، حائك ملعون است» سپس در تفسير آن چنين فرمود: «انّما ذلك الّذي يحوك الكذب على اللّه و على رسوله، حائك كسى است كه دروغ بر خدا و پيامبر (ص) مى‌بافد». امّا اين كه امام او را منافق شمرده، از واضحات تاريخ است، چرا كه اعمالى در درون حكومت على (ع) از او سر زد كه نشان مى‌دهد او از سران نفاق بود، او يكى از عوامل شهادت امير مؤمنان على(عليه‌السّلام) و ناكامى مسلمين در جنگ صفّين و بروز جنگ نهروان و به وجود آمدن داستان حكمين و توطئه‌هاى زياد ديگرى بود و همان گونه كه در بالا گفتيم بعضى از آگاهان، او را در عصر على(ع) به «عبد اللّه بن ابىّ‌» در عصر پيامبر (ص) كه از سران منافقان آن زمان بوده، مقايسه كرده‌اند. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم" بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🔷ادامه خطبه ۱۹[و من كلام له عليه‌السلام قاله للأشعث بن قيس و هو على منبر الكوفة يخطب] : وَ اَللَّهِ لَقَدْ أَسَرَكَ اَلْكُفْرُ مَرَّةً وَ اَلْإِسْلاَمُ أُخْرَى، فَمَا فَدَاكَ مِنْ وَاحِدَةٍ مِنْهُمَا مَالُكَ وَ لاَ حَسَبُكَ سوگند به خدا، تو يك بار در زمان كفر و بار ديگر در حكومت اسلام، اسير شدى، و مال و خويشاوندى تو، هر دو بار نتوانست به فريادت برسد. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔶شرح: ‮سپس در ادامۀ اين سخن مى‌فرمايد: «به خدا سوگند يك بار كفر، تو را اسير كرد و بار ديگر اسلام، و مال و حسب تو نتوانست تو را از هيچ يك از اين دو اسارت آزاد سازد!». امّا داستان اسارت او در جاهليّت بنا به گفتۀ «ابن ابى الحديد» چنين است كه پدر اشعث به نام قيس به وسيلۀ قبيلۀ بنى‌مراد كشته شد، فرزندش اشعث به خونخواهى او برخاست و به اتفاق طايفۀ كنده، حمله را آغاز كردند ولى به جاى قبيلۀ بنى مراد اشتباها به قبيلۀ بنى‌حارث حمله نمودند. طايفۀ بنى‌كنده شكست سختى خوردند و اشعث اسير شد و همان گونه كه قبلا گفته شد در برابر دادن صدها شتر آزاد گرديد (از بعضى از نقلها استفاده مى‌شود كه شتران فداء را از ميان قبيلۀ اشعث جمع‌آورى كردند، بنا بر اين كه مى‌فرمايد: «فداء تو موجب آزادى تو نشد» اشاره به اين دريوزگى است كه براى آزادى اشعث انجام شد. اين احتمال نيز داده شده است كه منظور از اين سخن آن است كه قدرت و قوّت و شخصيت تو مانع اسارتت نگشت، بلكه ذليلانه در چنگال دشمن اسير شدى در حالى كه فرماندهان ديگر از بنى‌كنده مقاومت كردند و كشته شدند ولى تو ذليلانه تسليم شدى). امّا داستان اسارت او در اسلام نيز به گفتۀ «ابن ابى الحديد» چنين بود كه: بعد از نفوذ قدرت اسلام و آمدن هيئتهاى نمايندگى قبايل عرب نزد پيامبر (ص) براى قبول اسلام، هيئتى از قبيلۀ بنى‌كنده كه اشعث نيز جزء آنها بود به محضر پيامبر (ص) آمدند و ظاهرا اسلام را پذيرفتند، و پيامبر اسلام (ص) نيز هدايايى به آنها داد، ولى بعد از رحلت پيامبر (ص) اشعث در صفوف مرتدّين قرار گرفت و بر ضدّ اسلام و مسلمين قيام كرد، گروهى از لشكريان اسلام آنها را محاصره كردند، او شبانه نزد فرماندۀ لشكر اسلام آمده، تقاضاى امان كرد و تسليم شد و بعضى گفته‌اند تقاضاى امان براى ده نفر از خانوادۀ خود كرد و بقيّه را كه هشتصد نفر بودند تسليم سپاه اسلام نمود و آنها انتقام سختى از آنان گرفتند. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم" ✨بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🔷ادامه خطبه ۱۹[و من كلام له عليه‌السلام قاله للأشعث بن قيس و هو على منبر الكوفة يخطب] : وَ إِنَّ اِمْرَأً دَلَّ عَلَى قَوْمِهِ اَلسَّيْفَ وَ سَاقَ إِلَيْهِمُ اَلْحَتْفَ لَحَرِيٌّ أَنْ يَمْقُتَهُ اَلْأَقْرَبُ وَ لاَ يَأْمَنَهُ اَلْأَبْعَدُ آن كس كه خويشان خود را به دم شمشير سپارد، و مرگ و نابودى را به سوى آنها كشاند، سزاوار است كه بستگان او بر وى خشم گيرند و بيگانگان به او اطمينان نداشته باشند. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔶شرح: ‮امام (ع) در ادامۀ سخن مى‌فرمايد: «آن كس كه شمشيرها را به سوى قبيله‌اش هدايت كند و مرگ را به جانب آنان سوق دهد، سزاوار است كه نزديكانش به او خشم ورزند و بيگانگان به او اعتماد نكنند!». اشاره به اين كه تو همان كسى هستى كه در داستان مرتد شدن بعد از اسلام و مخالفت با پرداخت زكات به حكومت اسلامى در زمان ابوبكر(لعنة‌الله‌علیه)، هنگامى كه زيادبن‌لبيد، امير حضرموت با لشكر عظيمى به سوى تو آمد و جنگ شديدى در ميان قوم تو و آنها واقع شد، قوم تو پناه به قلعۀ محكم خود بردند، هنگامى كه وضع مشكل شد تو به سراغ زياد آمدى و امان خواستى (به روايتى تنها براى خودش امان خواست و به روايتى براى ده نفر از نزديكانش) و بقيه را به دم شمشير مسلمين سپردى! (اين در حالى بود كه بقيّۀ قومش گمان مى‌كردند براى آنها هم امان گرفته، در حالى كه چنين نبود، و همين كار سبب شد كه در ميان مردم به عنوان خيانتكار مشهور گردد). جالب اين كه بعضى از مورّخان نوشته‌اند: هنگامى كه او امان از لشكر اسلام خواست، اسم ده نفر را نوشت و به آنها داد و فراموش كرد نام خود را بنويسد، به همين دليل هنگامى كه آن ده نفر از جمعيّت پناه برندگان به قلعه جدا شدند و نام خود اشعث را در آن نامه نديدند، يكى از مسلمانان خوشحال شد و خطاب به او كرد و گفت: اى دشمن خدا خوشبختانه اشتباه كردى (و الآن مرگ در انتظار توست) ولى پيشنهاد شد كه او را نكشند و نزد ابوبكر(لعنة‌الله‌علیه) ببرند. هنگامى كه او را با گروهى از اسيران نزد ابوبكر(لعنة‌الله‌علیه) آوردند، اظهار ندامت و پشيمانى و توبه كرد و بخشوده شد. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم" بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🔷بخش آخرخطبه ۱۹[و من كلام له عليه‌السلام قاله للأشعث بن قيس و هو على منبر الكوفة يخطب] : يريد عليه‌السلام أنه أسر في الكفر مرة و في الإسلام مرة و أما قوله دل على قومه السيف فأراد به حديثا كان للأشعث مع خالد بن الوليد باليمامة غر فيه قومه و مكر بهم حتى أوقع بهم خالد و كان قومه بعد ذلك يسمونه عرف النار و هو اسم للغادر عندهم سید رضی می‌گوید: منظور امام(عليه السّلام) اين است كه اشعث ابن قيس يك بار وقتى كه كافر بود اسير شد و بار ديگر آنگاه كه مسلمان شد، و نيز جملۀ «دل على قومه السيف» (شمشير را به سوى قومت راهنما شدى) اشاره به جريانى است كه اشعث با خالد بن وليد در «يمامه» داشتن، اشعث قبيله خويش را فريب داد و به آنان خدعه نمود تا خالد آنان را غافلگير ساخت، لذا قبيله او وى را «عرف النار» ناميدند؛ اين لقب را به كسى مى‌گفتند كه غدر و مكر به كار مى‌برد. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔶شرح: ‮سيّد شريف رضى گفته است: منظور كلام امام (ع) كه فرموده شمشير را بر قوم خويش براند، پيشامدى است كه براى اشعث بن قيس با خالد بن وليد در يمامه روى داد، در آن واقعه اشعث قوم خود را فريب داد و به آنها نيرنگ زد و خالد بر آنها مسلّط شد و آنها را كشت. بعضى از مورّخان و شارحان نهج البلاغه گفته‌اند اشعث داستانى با خالد بن وليد نداشته، بلكه ماجراى او با زياد بن لبيد بوده كه در بسيارى از تواريخ اسلامى به آن تصريح شده است، ولى به گفتۀ ابن ميثم در شرح نهج البلاغۀ خود، از آن جا كه شريف رضى مرد دانشمند و آگاهى بوده، ممكن است او به تاريخى در اين زمينه دست يافته باشد كه به ما نرسيده است. بعد از اين واقعه قوم اشعث او را «عرف النّار» مى‌ناميدند و عرف النّار در نزد آن قوم به معناى مكر كننده است. ‮اين لقب را به افراد خائن و پيمان‌شكن مى‌گفتند. «عرف» در اصل به معنى برآمدگى است، به همين دليل محلّ‌ روييدن يالهاى اسب و خروس را عرف مى‌گويند (و گاه به خود يال نيز عرف گفته مى‌شود) و عرفات را از اين نظر عرفات مى‌نامند كه سرزمين بلندى است كه اطراف آن را كوههايى گرفته است و اعراف، ديوارى است كه در ميان بهشت و دوزخ كشيده شده است. اگر افراد خائن و پيمان‌شكن را «عرف النّار» مى‌ناميدند به خاطر اين بوده است كه آنها براى قوم خود آتش مى‌افروختند و گويى به منزلۀ زبانه‌ها و يالهاى اين آتش بودند. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم" ✨بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🔷خطبه ۲۰[و من كلام له عليه‌السلام و فيه ينفر من الغفلة و ينبه إلى الفرار للّه] : فَإِنَّكُمْ لَوْ قَدْ عَايَنْتُمْ مَا قَدْ عَايَنَ مَنْ مَاتَ مِنْكُمْ لَجَزِعْتُمْ وَ وَهِلْتُمْ وَ سَمِعْتُمْ وَ أَطَعْتُمْ آنچه را كه مردگان ديدند اگر شما مى‌ديديد، ناشكيبا بوديد و مى‌ترسيديد، و مستمع حق گشته، به اطاعت برمى‌خاستيد. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔶شرح: ‮طبق اين گفتار، امام (ع) به همۀ مردم هشدار مى‌دهد كه از خواب غفلت بيدار شوند و كوتاهيهاى خود را در طريق اطاعت و بندگى، جبران كنند و از آيندۀ وحشتناكى كه در پيش است بر حذر باشند و از تاريخ گذشته، عبرت بگيرند و براى ساختن آينده، از آن استمداد جويند. در بخش اوّل از اين سخن مى‌فرمايد: «اگر شما آنچه را كه مردگانتان بعد از مرگ مشاهده كرده‌اند مى‌ديديد، شيون مى‌كرديد و وحشت مى‌نموديد و (به دنبال آن) به سخن حق گوش فرا مى‌داديد و اطاعت مى‌كرديد». از بعضى روايات استفاده مى‌شود كه حضرت، اين سخن را در «جمعۀ اوّل بعد از بيعت» بيان فرموده و مطابق روايت «كافى» نخست به مردم هشدار مى‌دهد كه نسبت به پيشوايان خود خيانت نكنند و وحدت صفوف خود را حفظ كنند و از آنچه مايۀ تفرقه است بپرهيزند، سپس جمله‌هاى بالا را براى تأكيد اين معنى بيان كرده است. در اين كه منظور مشاهدۀ چه موضوعاتى است كه بعد از رفع حجاب تن و بينا شدن چشم دل و مشاهدۀ عوالم بعد از مرگ، انسان را در وحشت و اضطراب فرو مى‌برد و به جزع وا مى‌دارد؟ در ميان دانشمندان گفتگوست، ولى مسلّم اين است كه انسان در آن حالت از دو موضوع، شديدا ناراحت مى‌شود: نخست اين كه نتايج اعمال خويش را در برابر خود مى‌بيند و عقوبات و كيفرهايى را كه در انتظار اوست مشاهده مى‌كند و ديگر اين كه از كوتاهيهاى گذشتۀ خويش تأسّف مى‌خورد كه مى‌توانست با استفاده از سرمايۀ عمر و امكاناتى كه خدا در اختيار او قرار داده بود به اوج سعادت برسد و به عالم ملكوت و جوار قرب خدا راه يابد، ولى همۀ اين فرصتها را از دست داد و از همه بدتر اين كه راهى به سوى بازگشت نيست. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم" بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🔷خطبه ۲۰[و من كلام له عليه‌السلام و فيه ينفر من الغفلة و ينبه إلى الفرار للّه] : وَ لَكِنْ مَحْجُوبٌ عَنْكُمْ مَا قَدْ عَايَنُوا وَ قَرِيبٌ مَا يُطْرَحُ اَلْحِجَابُ ولى آنچه آنها مشاهده كردند بر شما پوشيده است و نزديك است كه پرده‌ها فروافتد. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔶شرح: ‮سپس در ادامۀ اين سخن مى‌فرمايد: «ولى آنچه آنها ديده‌اند از شما مستور و پنهان است، امّا به زودى پرده‌ها كنار مى‌رود (و شما نيز آن وضع وحشتناك را مشاهده خواهيد كرد)». اين كه شما از همه چيز غافليد و دل به دنيا بسته‌ايد و موقعيت خود را در اين جهان فراموش كرده‌ايد، به خاطر همان است كه حجابى ميان شما و آن منازل وحشتناك و مواقف خطرناك افتاده، ولى فراموش نكنيد كه فراموش كردن اين واقعيّات سبب نابودى آنها نمى‌شود چرا كه به زودى پرده‌ها بالا مى‌رود و همه چيز را مشاهده خواهيد كرد و اين در زمانى است كه نه وحشت و اضطراب و جزع و فزع كارساز است و نه درهاى توبه باز است. در اين جا سؤالى پيش مى‌آيد و آن اين كه: چرا خداوند در همين زندگى معمولى دنيا اين حجابها را كنار نمى‌زند تا مردم بيدار شوند و به خود آيند؟ در آيات قرآن به پاسخ اين سؤال اشاره شده است و آن اين كه: اگر حجاب كنار رود و مردم به صورت محسوس و قطعى، آن واقعيتها را ببينند كمترين تخلف آنها سبب مجازات دردناكى در همين دنيا مى‌شود چون عذرى باقى نمى‌ماند. در آيۀ ۸ سورۀ انعام مى‌خوانيم: «وَ لَوْ أَنْزَلْنٰا مَلَكاً لَقُضِيَ‌ اَلْأَمْرُ ثُمَّ‌ لاٰ يُنْظَرُونَ‌» ، اگر آن گونه كه آنها تقاضا دارند كه فرشته‌اى آشكارا نازل شود و پيام الهى را به آنها بدهد تا ايمان بياورند، چنانچه بعد از مشاهدۀ فرشته، ايمان نياورند به حيات آنها خاتمه داده خواهد شد (و بلافاصله عذاب الهى بر آنها نازل خواهد گرديد)». از اين گذشته با مشاهدۀ عينى مسائل پس از مرگ، ايمان آوردن، دليل بر اطاعت و بندگى نخواهد بود و در واقع شبيه ايمان اضطرارى است همان گونه كه افراد - حتّى كودكان - هنگامى كه دستشان به آتش نزديك شود فورا عكس العمل نشان مى‌دهند، هر گاه پرهيز از گناه به اين صورت در آيد هرگز دليل بر تقوا و بندگى خدا نخواهد بود. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم" بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🔷خطبه ۲۰[و من كلام له عليه‌السلام و فيه ينفر من الغفلة و ينبه إلى الفرار للّه] : وَ لَقَدْ بُصِّرْتُمْ إِنْ أَبْصَرْتُمْ وَ أُسْمِعْتُمْ إِنْ سَمِعْتُمْ وَ هُدِيتُمْ إِنِ اِهْتَدَيْتُمْ اگر چه حقيقت را به شما نيز نشان دادند، اگر بدرستى بنگريد، و نداى حق را به شما شنواندند، اگر خوب بشنويد! و به راه راست هدايتتان كردند اگر هدايت بپذيريد! 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔶شرح: ‮سپس امام (ع) در بخش ديگرى از كلام خود به نكتۀ مهمّى در اين رابطه اشاره مى‌كند و آن اين كه: گر چه شما عالم پس از مرگ را با چشم خود نديده‌ايد، ولى به اندازۀ كافى دلايل آن در اختيار شماست «اگر چشم بصيرت بگشاييد وسايل بينايى شما فراهم است و اگر گوش شنوا داشته باشيد سخنان حق به گوش شما رسانده شده و اگر اهل هدايت باشيد وسايل هدايت فراهم گشته است». بنا بر اين عذرى براى شما باقى نمانده و هرگز در پيمودن راه خطا معذور نيستيد! چرا كه واقعيتهاى مربوط به جهان پس از مرگ، گر چه پشت پرده قرار دارد ولى از سه طريق شما از آن آگاهيد: نخست از طريق مسائل عبرت‌انگيزى كه در اين جهان با چشم خود مى‌بينيد، آثار فراعنه در پيش چشم شماست، قبور درهم شكستۀ نياكان كه نشانۀ ناپايدارى اين دنياست مشهود است، سرنوشت شوم تبهكاران و اقوام ظالم و ستمگر را بسيار ديده‌ايد كه به خوبى نشان مى‌دهد دست قدرتى در پشت آن است و آن را حساب شده هدايت مى‌كند؛ و از سوى ديگر آيات الهى در كتب آسمانى از اين حقايق پرده برداشته و در دلايل نقلى كه از پيامبران خدا به ما رسيده است بيان شده؛ و از سوى سوّم اگر عقل خود را به كار گيريد و اهل هدايت باشيد، دلايل عقلى نيز كم نيست و معاد و عالم پس از مرگ از اين طريق نيز آشكار است. بنا بر اين هر يك از سه جملۀ بالا اشاره به يكى از اين دلايل سه گانه است: حسّ‌ و نقل و عقل. اين احتمال نيز وجود دارد كه جملۀ اوّل اشاره به دلايل حسّى و عقلى باشد (چون «بصيرت» به درك عقلى نيز گفته مى‌شود) و جملۀ دوّم اشاره به دلايلى نقلى و جملۀ سوّم اشاره به هدايت برخاسته از آنهاست. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم" بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🔷ادامه خطبه ۲۰[و من كلام له عليه‌السلام و فيه ينفر من الغفلة و ينبه إلى الفرار للّه] : وَ بِحَقٍّ أَقُولُ لَكُمْ، لَقَدْ جَاهَرَتْكُمُ اَلْعِبَرُ راست مى‌گويم، مطالب عبرت آموز اندرز دهنده را آشكارا ديديد. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔶شرح: ‮سپس در جمله‌هاى بعد كه آخرين بخش اين كلام است به شرح اين معنى پرداخته و سه نكته را بيان مى‌فرمايد: نخست اين كه: «به حق مى‌گويم كه حوادث عبرت‌انگيز، خود را آشكارا به شما نشان داده است!». اين حوادث كه تمام صفحۀ تاريخ بشريّت را پر كرده‌اند و در طول زندگى كوتاه خودمان نيز نمونه‌هاى زيادى از آن را ديده‌ايم چيزى نيست كه بر كسى مكتوم و پوشيده باشد و يا نياز به كنجكاوى و دقّت زياد داشته باشد. آثار فرعونها و نمرودها و قيصرها و كسرى‌ها كه يك روز با قدرت عجيب حكومت مى‌كردند و امروز جز مشتى خاك از آنها باقى نمانده، در هر طرف نمايان است. كاخهاى ويران شدۀ آنها، قبرستانهاى خاموش، تخت و تاجهاى به تاراج رفته، هر كدام به زبان بى‌زبانى به نسل موجود و نسلهاى آينده درس عبرت مى‌دهد. ويرانه‌هايى كه از شهرها و آباديهاى بلا ديدۀ اقوام گنهكار و گردنكش در گوشه و كنار جهان وجود دارد، درسهاى عبرت ديگرى است. قرآن مجيد مى‌گويد: «شما پيوسته صبحگاهان از كنار (ويرانه‌هاى شهرهاى) آنها عبور مى‌كنيد و همچنين شبانگاهان، آيا نمى‌انديشيد؟» «وَ إِنَّكُمْ‌ لَتَمُرُّونَ‌ عَلَيْهِمْ‌ مُصْبِحِينَ‌ وَ بِاللَّيْلِ‌ أَ فَلاٰ تَعْقِلُونَ‌» و در جاى ديگر مى‌فرمايد: «چه بسيار باغها و چشمه‌هايى كه از خود به جاى گذاشتند - و زراعتها و قصرهاى جالب و گران‌قيمت و نعمتهاى فراوان ديگر كه در آن غرق بودند - (آرى)! اين چنين بود ماجراى آنها و ما آنها را به اقوام ديگرى به ارث داديم» «كَمْ‌ تَرَكُوا مِنْ‌ جَنّٰاتٍ‌ وَ عُيُونٍ‌ وَ زُرُوعٍ‌ وَ مَقٰامٍ‌ كَرِيمٍ‌ وَ نَعْمَةٍ‌ كٰانُوا فِيهٰا فٰاكِهِينَ‌ كَذٰلِكَ‌ وَ أَوْرَثْنٰاهٰا قَوْماً آخَرِينَ‌» . در آيۀ بعد از آن مى‌افزايد: «نه آسمان بر آنها گريست و نه زمين براى آنها گريان شد و به هنگام نزول مرگ و عذاب، كمترين مهلتى به آنها داده نشد» «فَمٰا بَكَتْ‌ عَلَيْهِمُ‌ اَلسَّمٰاءُ‌ وَ اَلْأَرْضُ‌ وَ مٰا كٰانُوا مُنْظَرِينَ‌». 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم" بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🔷بخش آخرخطبه ۲۰[و من كلام له عليه‌السلام و فيه ينفر من الغفلة و ينبه إلى الفرار للّه] : وَ زُجِرْتُمْ بِمَا فِيهِ مُزْدَجَرٌ وَ مَا يُبَلِّغُ عَنِ اَللَّهِ بَعْدَ رُسُلِ اَلسَّمَاءِ إِلاَّ اَلْبَشَرُ و از حرام الهى نهى شديد، و پس از فرشتگان آسمانى، هيچ كس جز انسان، فرمان خداوند را ابلاغ نمى‌كند. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔶شرح: ‮در دوّمين نكته مى‌فرمايد: «با صداى رسا و مؤثر (از آنچه ممنوع است) نهى شده‌ايد». اين نهى ممكن است به زبان تكوين باشد كه از درون تاريخ و اخبار پيشين و آثار بازماندۀ آنها در دل خاك بر مى‌خيزد همان گونه كه قرآن مى‌گويد: «وَ لَقَدْ» «جٰاءَهُمْ‌ مِنَ‌ اَلْأَنْبٰاءِ‌ مٰا فِيهِ‌ مُزْدَجَرٌ» ، به اندازۀ كافى براى نهى و انزجار آنها از بديها، اخبار (امّتهاى پيشين) به آنها رسيده است». يا به زبان تشريع و از طريق وحى باشد كه در كتب آسمانى منعكس است. به اين ترتيب اتمام حجّت كافى با هر دو زبان (زبان تكوين و تشريع) حاصل شده و هيچ كس در بى‌اعتنايى و غفلت خود معذور نيست. ‮در سوّمين و آخرين جمله مى‌فرمايد: «و هيچ كس بعد از رسولان آسمان (فرشتگان) جز بشر عهده‌دار تبليغ از سوى پروردگار نخواهد بود». اشاره به اين كه شما در انتظار چه نشسته‌ايد؟ در انتظار اين هستيد كه فرشتگان آسمان بر شما نازل شوند و آيات الهى را بخوانند؟ همان گونه كه بهانه‌جويان از كفّار در عصر رسول خدا (ص) مى‌گفتند: «لَوْ مٰا تَأْتِينٰا بِالْمَلاٰئِكَةِ‌ إِنْ‌ كُنْتَ‌ مِنَ‌ اَلصّٰادِقِينَ‌» ، اگر تو راست مى‌گويى چرا فرشتگان را نزد ما نمى‌آورى»؟ قرآن در پاسخ آنها مى‌گويد: «مٰا نُنَزِّلُ‌ اَلْمَلاٰئِكَةَ‌ إِلاّٰ بِالْحَقِّ‌ وَ مٰا كٰانُوا إِذاً مُنْظَرِينَ‌» ، ما فرشتگان را جز به حق نازل نمى‌كنيم (هر چشمى توان ديدن آنها را ندارد و آنها تنها براى آشكار شدن حق نازل مى‌شوند نه به عنوان بهانه‌جويى اين و آن، بعلاوه، اگر فرشتگان نازل شوند و آنها ايمان نياورند) به آنها مهلت داده نخواهد شد (و به عذاب الهى نابود مى‌گردند)». بنا بر اين تنها افرادى از بشر، يعنى انبياى الهى واسطۀ ابلاغ پيامهايى هستند كه وسيلۀ ملائكۀ مقرّب الهى فرستاده مى‌شود. كوتاه سخن اين كه: خداوند به قدر كافى اتمام حجّت فرموده، هم از طريق مشاهدات حسّى آثار اقوام پيشين و هم از طريق وحى و هم از طريق عقل، و هيچ كس نمى‌تواند به بهانۀ اين كه فرشته‌اى بر من نازل نشده، سرپيچى كند. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم" بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🔷شروع‌خطبه ۲۱[و من خطبة له عليه‌السلام و هي كلمة جامعة للعظة و الحكمة] : فَإِنَّ اَلْغَايَةَ أَمَامَكُمْ وَ إِنَّ وَرَاءَكُمُ اَلسَّاعَةَ تَحْدُوكُمْ قيامت پيش روى شما و مرگ در پشت سر، شما را مى‌راند. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔶شرح: ‮اين كلام، بخشى از خطبۀ طولانى‌تر ۷۶۱ است. همين جمله‌ها با تفاوت كمى، ضمن آن خطبه آمده است. ‮از كلام مرحوم سيد رضى، استفاده مى‌شود، كه امام(عليه السّلام) آن را در آغاز خلافت خويش بيان فرموده است، امّا از كتاب مطالب السئول استفاده مى‌شود كه اين خطبه دنبالۀ خطبۀ گذشته است و همان مطالب را دنبال مى‌كند. اين احتمال نيز وجود دارد كه هر سه خطبه، يكجا از امير مؤمنان على(عليه السّلام) صادر شده و سپس به بخش‌هاى سه گانه، تقسيم شده است. به هر حال، اين بخش از خطبه - كه چند جمله بيش نيست - به گفتۀ سيد رضى، به قدرى پر محتوا و پر معنا است كه با هر كلامى، جز كلام خدا و پيامبر(صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) مقايسه شود، بر آن پيشى مى‌گيرد! و راستى كه چنين است. اين چه فصاحت و بلاغتى است كه در جمله‌هايى كوتاه، حقايق چنان بلندى را مطرح مى‌كند! حضرت، نخست، مردم را به مسألۀ معاد و دادگاه بزرگ عدل الهى متوجّه مى‌سازد و از اين طريق، آنها را متوجّه مسئوليت‌هاى بزرگى كه در دوران خلافتش دارند، مى‌كند و از هر گونه نفاق و دو رويى و كار شكنى و اختلاف، بر حذر مى‌دارد و مى‌فرمايد: پايان كار (رستاخيز، قيامت، بهشت و دوزخ) در برابر شما است و عوامل مرگ، پيوسته شما را به پيش مى‌راند. تعبير به «الغاية» (پايان كار) در مورد رستاخيز و بهشت و دوزخ، به خاطر آن است كه زندگى اين جهان، مقدمه‌اى است براى حيات ابدى در جهان ديگر. اين كه مى‌فرمايد: «در پيش روى شما است»، يعنى، شكّ‌ و ترديدى در آن وجود ندارد و هر كه باشى و به هر كجا كه برسى، سرانجام كار تو، آنجا است. و تعبير به «الساعة»، به گفتۀ بعضى از شارحان نهج البلاغه، اشاره به قيامت صغرا، يعنى مرگ است. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم" بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🔷خطبه ۲۱[و من خطبة له عليه‌السلام و هي كلمة جامعة للعظة و الحكمة] : تَخَفَّفُوا تَلْحَقُوا فَإِنَّمَا يُنْتَظَرُ بِأَوَّلِكُمْ آخِرُكُمْ سبكبار شويد تا برسيد، همانا آنان كه رفتند در انتظار رسيدن شمايند. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔶شرح: ‮حضرت، سپس اين جملۀ كوتاه، ولى بسيار پر معنا را بيان مى‌فرمايد: «سبكبار شويد تا به قافله برسيد». هنگامى كه قافله‌اى به راه مى‌افتد و گروهى در آن شركت دارند، با رسيدن به گردنه‌هاى صعب العبور، گرانباران وا مى‌مانند و از آنجا كه قافله، نمى‌تواند براى مدّت طولانى، به خاطر يك نفر يا چند نفر توقّف كند، او را رها كرده، خود مى‌روند. چنين كسى، طعمۀ خوبى براى دزدان و راهزنان يا گرگان بيابان است، ولى آنها كه سبكبارند، در پيشاپيش قافله حركت مى‌كنند و زودتر از ديگران به منزل مى‌رسند. انسان‌ها، در زندگى اين جهان، مسافرانى هستند كه بار سفر بسته، به سوى سرمنزل مقصود (زندگى ابدى پس از مرگ) پيش مى‌روند. آنها كه بار خود را از متاع دنيا سنگين كنند، در فراز و نشيب زندگى مى‌مانند و طعمۀ شيطان مى‌شوند، ولى پارسايان و زاهدان، سبكبال، از تمام فراز و نشيب‌ها بسرعت مى‌گذرند و به سعادت جاويدان مى‌رسند. در خطبۀ كه بارها و بارها «حضرت على عليه السّلام» براى اصحابش ايراد مى‌فرمود - نيز مى‌خوانيم: تجهّزوا - رحمكم اللّه - فقد نودي فيكم بالرّحيل و أقلّوا العرجة على الدّنيا... فإنّ‌ أمامكم عقبة كؤودا و منازل مخوفة مهولة، خداى، شما را رحمت كند! آمادۀ حركت شديد كه نداى رحيل و كوچ كردن، در ميان شما داده شده است. علاقۀ به اقامت در دنيا را كم كنيد... كه گردنه‌هاى سخت و دشوار و منزلگاه‌هاى خوفناك در پيش داريد. بعضى از شارحان نهج البلاغه، انسان‌ها را به مسافرانى تشبيه كرده‌اند كه در يك سفر دريايى، گرفتار گرداب‌ها و امواج كوه پيكر مى‌شوند كه اگر كشتى خود را سبك نكنند، غرق شدن آنها حتمى است. مى‌گويد: «گرداب»، امواج زندگى اين دنيا است و «كشتى» قلب انسان است و «حبّ‌ دنيا» آن را سنگين كرده، آمادۀ غرق شدن مى‌كند‮. حضرت دستور بالا را با اين جمله تكميل مى‌فرمايد: پيشينيان را براى رسيدن بازماندگان، نگه داشتند. اين جمله، اشاره به اين دارد كه مجموعۀ جهان بشريّت، در حكم قافلۀ واحدى است كه گروهى در پيشاپيش آن در حركت بوده‌اند و گروهى در وسط و گروهى در آخر اين قافله‌اند و همه، يك مسير را طى مى‌كنند و براى رستاخيز بزرگ به هم ملحق مى‌شوند. به تعبير ديگر، قانون مرگ، استثنا بردار نيست و به يقين، در سرنوشت همۀ انسان‌ها، رقم زده شده است. بنا بر اين سرنوشت پيشينيان، هشدارى براى بازماندگان و پيام روشنى براى همۀ انسان‌ها است. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir