«قصه پیرمرد گاریچی»
پیرمردی تمام عمرش را
بین بازاروکوچه سر میکرد
هرکسی بار در دکانش داشت
پیرِ افتاده را خبر می کرد
او که عمری برای نان حلال
گاریاش را به هر طرف میبرد
قول داده که رایگان ببرد
بار روضه اگر به تورش خورد
روزی از کوچه که به خانه رسید
همسرش گفت: درد نان داریم
از بد حادثه همین امشب
نان نداریم و میهمان داریم
سالها با غم تهیدستی
در خفایت اگرچه سر کردی
میرود آبرویمان امشب
دست خالی اگر تو برگردی
باز هم راهی خیابان شد
حجرهها را یکییکی میدید
هیچ باری نمانده روی زمین
از نگاهش عذاب میبارید
گوشهای بین کوچه و بازار
با خودش گفت کاش میمردم
خستهام دیگر از همه، از بس
حسرت عمر رفته را خوردم
در همین حال بر زمین خوابید
ناگهان کودکی صدایش کرد
پیرمرد خمیده حیران شد
گیوه را تابهتا که پایش کرد
گفت جانم مرا صدا کردی
زودتر عرضه کن که کارت چیست؟
مس، ملافه، گلیم یا قالی
حاضرم من بگو که بارت چیست
پسرک گفت پیش آن کوچه
روضهٔ هفتگی شده برپا
دیگ را از حیاط خانه ما
میتوانی بیاوری آقا؟
پیرمرد از جواب او جا خورد
دیگ نذری روضه را میدید
گاریاش را جلوعقب کرد و
به سیهروزی خودش خندید
یادش افتاد عهد دیرین را
روز اول که گاریاش را برد
قول داده که رایگان ببرد
بار روضه اگر به تورش خورد
پیرمردی که در دوراهی بود
اینطرف دیگ نذری بیمزد
آنطرف خانوادهاش محتاج
مرگ بر روزگار شادیدزد
دیگ را برد عقل او میگفت
مزد زحمت بگیر و عاقل باش
که در این روزگار جایز نیست
تنگدستی و کار بیپاداش
دل، ولی حرف دیگری میزد
عهد دیرین، بهانه دل بود
پیرمرد از دلش حمایت کرد
بس که این پیر خسته عاقل بود
دیگ را برد مبلغی نگرفت
دست خالی به خانه برمیگشت
پیرمرد شکسته و تنها
از گذشته شکستهتر میگشت
تا به خانه رسید از بازار
ناگهان مضطرب شد و حیران
پشت در کفشهای بسیار و
داخل خانه مملو از مهمان
از لب پنجره نگاه انداخت
میوههای عجیب و رنگارنگ
عطر ناب برنج ایرانی
نالهٔ زعفران در هاونگ
همسرش که ز خانه بیرون رفت
دید مردش نشسته با حیرت
گفت از دستِ پر رسیدن تو
متحیر شدم خداقوت!
تا تو از خانهمان برون رفتی
پیرمردی شریف و گاریکش
دم در آمد و صدایم زد
گفتم از پشت نرده، فرمایش؟
بیقرار و شکسته، چون مرغی
که پر و بال بر قفس میزد
عطش از چهرهاش نمایان بود
تشنه بود و نفسنفس میزد
گفت این خواروبار را داده است
مادری قد کمان و آزرده
ما بدهکار همسرت هستیم
دیگ نذری برایمان برده
هرکسی که ندارد عشق تو را
تازه فهمیده که نداری چیست
قصه کل عاشقان حسین
قصه پیرمرد گاریچیاست
✍️ شاعر #رضا_صمدیان
▫️@qoqnoos2
ققنوس
«رصد اربعین با الگوی رصد گشاد پرزیدنتی» (اربعیننوشت۲۲؛ روزنوشتهای سفر اربعین ۱۴۰۴) |۵شنبه|۲۲مرداد۱
«جهان اسلام بر سفره فلسطین»
(اربعیننوشت۲۳؛ روزنوشتهای سفر اربعین ۱۴۰۴)
|۵شنبه|۲۲مرداد۱۴۰۴|۱۹صفر۱۴۴۷|
نماز صبح را که میخوانیم از خستگی، بیهوش میشویم... با صدای اذان ظهر است که به هوش میآییم، تشکها را گوشه اتاق روی هم تلنبار کردهاند، بالشتها و پتوها را هم رویشان...
در این فاصله #هشام هم رسیده...، نماز را به جماعت در همان مضیف میخوانیم؛ بعد از اقامه نماز، سفره صبحانه را پهن میکنند، نظم زندگی این بندگان خدا را هم برهم زدهایم...
سفرهای کریمانه و رنگارنگ از سنتهای عربی و فلسطینی، چند رنگ زعتر و روغن زیتون که پای ثابت سفرههای شامات است، دلمه مو، حمص مخصوص فلسطینی، چند مدل پنیر و چند کاسه زیتون و چیزهای دیگری از این قبیل... #هشام میگوید این صبحانه، فلسطینی است... بهویژه به ادویهای اشاره میکند که پیش از این ندیده بودم... بعد هم یک تکه نان را گرد میکند، ابتدا میزند داخل روغن زیتون و بعد هم داخل همان ظرف ادویه...، میگوید «جدّاً طیّب» و بدین ترتیب آیین خوردن این غذاها را هم به ما یاد میدهد!
▫️
خانه عجیبی است، در آنِ واحد، برادرانی از بحرین، لبنان، ایران، فلسطین، سوریه و عراق، کنار هم، در کشور عراق مهمان یک فلسطینی هستند! یک خانه جهانی!
امام! روحت شاد که تو دستمان را گرفتی، آبرو دادی، قدمان را بلند کردی، افق نگاههایمان را بالا بردی... به قول آن اهل ذوق:
حسینجان!
«سالها گریه به تو جرم تلقی میشد
روضه هرشب ما برکت #روحالله است»
▫️
فرصت خوبی است، میروم حمام و لباسهایم را هم میشویم... از حمام که خارج میشوم، #رضا و #محمدتقی که ناهار را مهمان مضیف حرم بودهاند، برگشتهاند و یک ظرف هم غذای حرم را با خودشان آوردهاند... دقایقی مینشینیم به گپوگفت...
با توجه به اینکه صبحانه را بعد از قدرتنمایی خورشید در وسط آسمان خورده بودیم، نزدیک افول خورشید است که سفره ناهار پهن میشود، با غذایی فلسطینی، «اوزي، بلحم الخروف»، «اوزي» نام غذایی بسیار محبوب و مشهور است، در فلسطین و شام و اردن و...، یک غذای مجلسی که معمولاً در روز عید یا در مهمانیها با ترکیبی از برنج و گوشت طبخ میشود و بسته به اینکه از چه گوشتی استفاده شود، انواعی پیدا میکند، «لحم» که همان گوشت است و «خَروف» هم میشود گوسفند کمسن یا همان بره، بنابراین «لحم خروف» یعنی گوشت بره و «اوزي، بلحم الخروف» اوزيای است که با گوشتبره آماده شده...
برنج هم که با انواع ادویه مخصوص معطر شده، همراه با ذرت و لوبیاسبز و نخودفرنگی و...
این جهان اسلام است که بر سفره فلسطین نشسته است...
▫️▫️▫️
ناهار را خوردهنخورده باید بلند شویم... قرار است همراه #هشام، یکی دو جلسه را برویم، شب اربعین است و کربلا، غوغا...
سوار ماشین #هشام، به سمت «ملعب الانصار الریاضی»، ورزشگاه المپیک کربلا، محل استقرار موکب «ستاد مردمی راهیان کربلا» هیأت «یافاطمةالزهراء» بابل، راهی میشویم... #امید و #علی و #روحالله هم هستند... خود #هشام پشت فرمان مینشیند...
مرکز شهر، از ازدحام جمعیت درحال انفجار است، تراکم عجیب انسانهایی از کشورهای مختلف، با زبانها و رنگها و لباسهای متفاوت که همگی در طواف کعبه عشق در حرکتند... هرچه از مرکز شهر دورتر میشویم، ازدحام کمتر میشود و مسیرها بازتر...، اما نه آنقدر که به راحتی و سرعت هرکجا خواستی بروی...
در مسیر از شارع سناتور عبور میکنیم، خیابانی که با فضای عمومی شهر کربلا، کمی تا قسمتی متفاوت است! مرکز بسیاری از برندها یا بهقول فرهنگستان، ویژندهای معروف خارجی... از «آدیداس» تا «اسکچرز» و «السیوایکیکی»، پر از «مول» یا همان «مال»... نام رسمی خیابان، «شارع المُجَمَّعات» است و «مُجمَّع» همان مال و مول است!
فکر میکردم نام خیابان را «سِناتور» میگویند و احتمالاً اشاره به شخصی دارد که سناتور بوده، مثل #مسجد_جنرال_ارومیه! اما #هشام نکتهای گفت که متوجه شدم «سناتور» نیست بلکه...
بهخاطر مراکز خرید متعدد یا همان مُجمَّعها که با عنوان «سنتر» در آنجا برقرار میشوند، سنتر...، سنتر...، سنترها را جمع کردهاند و شده «شارع السناتِر»! معادل همان «شارع المجمَّعات»...
ادامه دارد...
✍️ #رحیم_آبفروش
▫️@qoqnoos2
«وقتی کمکاری خودمان را با رهبری توجیه میکنیم.»
(یادداشت برادر فاضلم حجتالاسلام دکتر محمد امیریطیبی درباره خبری که این روزها داغ شده است...)🔰 دوسه روزی است نقل یک گزارش ویژه در حوزه مسائل فرهنگی به رهبری معظم انقلاب بسیار داغ شده است؛ مبتنی بر این گزارش، افراد دنبال تعریف کارویژههای گفتمانی فرهنگی و سیاسی بعد از فرامین رهبری در این فقره هستند. 🔻 معتقدم کسانی که گمان میکنند که اتفاق ویژهای بعد از این گزارش افتاده است _ با همه احترامی که برایشان قائلم و به دلسوزیشان اعتقاد دارم _ اساساً شناخت لازم را از منطق عملکرد رهبری معظم انقلاب ندارند. 🔻 اولاً مداخل گزارشگیری رهبری معظم محدود به یک مجرا نمیشود که اینک با ارائه گزارش جدیدی از این مسیر، رهبری معظم فهم جدیدی از میدان پیدا کنند و دستورات جدیدی یا کارویژه اقتضایی خاصی تعریف کنند. 🔻 برای آنها که از نزدیک با شبکه اطلاعگیری رهبری از مسائل عمومی و اجتماعی باخبرند پوشیده نیست که رهبری معظم از نزدیک در جزئیات مسائل اجتماعی و فرهنگی خصوصاً از نوع برنامهریزیشده و شبکهای آن قرار دارند و لحظهبهلحظه آنها را رصد میکنند. 🔻در ثانی آن کسانی که با منطق عملکردی رهبری آشنا هستند، میدانند در گزارش ناهنجاریهایی که رفع آن مربوط به دستگاههای حاکمیتی اعم از قوه مجریه و قوه مقننه و قوه قضاییه است، رهبری بعد از استماع گزارش، بنا بر منطق منظومه ولایت گزارش لازم را جهت امعان نظر و بررسی و اقدام مؤثر به نهاد مربوطه ارجاع خواهند داد. 🔻 نکته سوم براساس نظریه حکمرانی مردمی که معتقدترین فرد در مجموعه نظام مقدس جمهوری اسلامی به آن، شخص سید علی خامنهای است، اصل اصلاح امور در این موارد به فعالان مردمی و فرهنگی مأموریت داده میشود و رهنمودهای لازم توسط رهبری معظم به این مجموعهها ارائه میشود. 🔻 تا اینجا معلوم میشود نه براساس گزارش جدید، نه براساس نوع ارجاعات، نه حتی براساس بندهای دستورالعمل رهبری نمیتوان معتقد بود اتفاق جدیدی افتاده است و کارویژهای مبتنی بر این رویداد ویژه برای ایام پیش رو تعریفشده است. 🔻دستور رصد و دقت به رئیس جمهور، دستور برخورد با اقدامات شبکهای ضدفرهنگی به نهاد امنیتی، دستور گفتوگو بین جریانهای نخبگانی فرهنگی و دستور عملگری مؤثر به کانونهای فرهنگی مثل مساجد و هیآت از مدتها قبل براساس سرخطهای اندیشه رهبری معظم، در فقره حجاب و نابسامانیهای فرهنگی صادر شده بود و نیاز به تنصیص نداشت، اما ما بودیم که با تعریف غلط از اتحاد با تشخیص ناصحیح از سیاستگذاری فرهنگی و با اعتماد به اقدامات نمایشی، اقدام لازم را انجام ندادیم و امروز برای توجیه خودمان معتقدیم مأموریت ویژه از این لحظه ابلاغ شده است. 💢 غافل هستیم که با این نحوه توجیهگری در کمکاری ما، بار اصلی و هزینه هرگونه اقدامی در مقابل پدیدههای فرهنگی مخرب رواج یافته، متوجه رهبری معظم انقلاب خواهیم شد. 🔻 باید به بندبند دستورات رهبری معظم انقلاب در ماجرای اخیر از مدتها قبل عمل میکردیم و از امروز با اهتمام بیشتری عمل کنیم، اما صحنه را برای توجیه خودمان به گونه دیگری توصیف نکنیم. 🔻 آن زمان که با تئوریپردازی دوگانه امنیت و حجاب و اهمیت دادن به امنیت و نفهمیدن اینکه مسئله حجاب اساساً یک مسئله امنیتی است، از حجاب گذشتیم و گفتیم تکلیف نداریم رهبری را نفهمیده بودیم. آن زمان که اتحاد را به بیعملی و سکوت تفسیر کردیم، رهبری معظم را نفهمیدیم. آن زمان که باید اقدامات تشکیلاتی کارگروهها و اتاق جنگها علیه این پدیده شوم شکل میدادیم و نکردیم، رهبری معظم را نفهمیده بودیم. 🔻 آن زمان که این بدعت را دیدیم که قانون حجاب ابلاغ شد و رئیس جمهوری صریحاً گفت آن را اجرا نمیکنم، باید با فهمیدن رهبری فریاد میزدیم، اما متوقف بودیم تا او دستوری دهد و هزینهها متوجه او شود. 💢 این نحوه از ولایتمداری به تصریح رهبری معظم انقلاب جامعه را به بنبست میکشد و آماج همه حملات را نهاد ولایت خواهد نمود. 📌 در آخر برای اهل دقت میگویم خیلی باید تأمل کرد در آنجاییکه گزارش محرمانه نهاد امنیتی به رهبری معظم و دستور محرمانه ایشان انتشار پیدا میکند. بگذارید کمی اکشن ماجرا را بالا ببرم، شاید آن کسی که با سفیدکردن بسیاری از استعلامها در نهادهای فرهنگی و سیاسی زمینه اقدامات شبکهای مخرب فرهنگی را فراهم کرده حالا با این عملیات روانی درصدد تطهیر خودش است. ✍ #محمد_امیری_طیبی ▫️@Mohammad_AmiriTayebi ▫️@qoqnoos2
شاه شمشادقدان خسرو شیریندهنان
که به مژگان شکند قلب همه صفشکنان
الحمدلله امشب احیاگر فاطمیه، علمدار روضه مادر، میزبان روضههای فاطمیه،
در حسینیه حاضر شدند...
✍️ #رحیم_آبفروش
▫️@qoqnoos2