eitaa logo
ققنوس
1.6هزار دنبال‌کننده
344 عکس
120 ویدیو
5 فایل
گاه‌نوشته‌های رحیم حسین‌آبفروش... نقدها و‌ نظرات‌تان به‌روی چشم: @qqoqnoos
مشاهده در ایتا
دانلود
ققنوس
حاشیه‌نگاری دیدار ستایش‌گران اهل‌بیت(ع) با رهبر معظم انقلاب؛ ۱۴۰۲ (قسمت یازدهم/دو) «این #حسن! کیست ک
حاشیه‌نگاری دیدار ستایش‌گران اهل‌بیت(ع) با رهبر معظم انقلاب؛ ۱۴۰۲ (قسمت یازدهم/سه) «می‌خوام که نوکرش باشم...» مسمط را ادامه می‌دهد: «سر این اسم اگر فتنه و دعواست نترس جبهه نور اگر یکه و تنهاست نترس روبه‌روی تو اگر هم، همه دنیاست نترس سایه چادر او روی سر ماست نترس قصه این است بگویید به سفیانی‌ها گوش کن دارد از آن سمت خبر می‌آید اندکی صبر کنی وقت سحر می‌آید صبر این طایفه وقتی که به سر می‌آید دیگر از خرد و کلان معجزه برمی‌آید پس بترسید از این نسل سلیمانی‌ها» جمعیت تشویقی می‌کنند... و ادامه می‌دهد: «این نه فرض است، نه حدس است، نه یک تحلیل است سرنوشت همه ابرهه‌ها سجیل است اندکی حوصله کن آخر عام‌الفیل است این صدای نفس آخر اسرائیل است...» صدای تشویق جمعیت بالا می‌رود: «ماشاءالله...» «رد نشو ساده از این غیرت لبنانی‌ها پیش خورشید روا نیست که سوسو بزنیم ما محال است به جز او به کسی رو بزنیم جز نجف جای دگر خم شده، زانو بزنیم حنجره خلق شده تا که دم از او بزنیم هر چه هم داغ گذارند به پیشانی‌ها کهکشان‌ها همه بر گِرد نجف سیارند ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند کل ذرات که در چرخ فلک دوّارند به علی‌بن‌ابی‌طالب ارادت دارند» صدای دست‌های پراکنده‌ای بلند می‌شود، اما بلافاصله همراه با «احسنت» و «به‌به» جمعیت، نغمه «حیدر حیدر...» است که به گوش می‌رسد و کل فضای حسینیه را در بر می‌گیرد... «رشته» اخیر را تکرار می‌کند تا به «بند» خودش متصل کند: «نجف اشرف او قبله کیهانی‌ها» در «مسمط» هر چهار مصرع را که هم‌قافیه‌اند، «رشته» و تک‌مصرع انتهای هر رشته را «بند» می‌گویند که بندها با هم، هم‌قافیه‌اند... «کاش می‌شد که شبی موقع باران نجف می‌نشستیم کمی محضر ایوان نجف سر و جان و‌ نفَسی هست، به قربان نجف دست ما را برسانید به دامان نجف روزی ماست در این دست‌به‌دامانی‌ها» اگرچه اجرای مسمط به نسبت، طولانی شد و زمان از وقت مقرر گذشته، اما بعد از این بند آخر، بلافاصله سرودی را آغاز می‌کند که حافظه موسیقایی جمع آن را خوب به خاطر دارد و حال و هوای جلسه متفاوت می‌شود: «منی که از تولدم، تو کشوری بزرگ شدم که از سر مأذنه‌هاش اسم علی و بچه‌هاش...» جمعیت به وجد می‌آیند، اکثریت همراه می‌شوند و عده‌ای هم تشویق می‌کنند و... جمعیت درست می‌خواند: «پیچیده سمت هر طرف...» اما باز هم اشتباه می‌خواند: «می‌رسه هم...»، جمعش می‌کند: «می‌رسه هم... ت هر طرف، دل می‌ره ایوون نجف» «می‌خوام که نوکرش باشم غلام قنبرش باشم...» جمعیت این بیت را تکرار می‌کنند... و همه با هم ادامه می‌دهند: «با علی، با علی، با علی، تا آخرش باشم» «علیٌّ حبُّه جُنَّة، قسیم النار و الجَنَّة وصی المصطفی حقاً، امام الإنس و الجِنة علی مولا، علی مولا، علی مولا...» می‌گوید: «پرچم رو بیارید بالا» و‌ منظورش دست‌های جمعیت است... مجلس را گرم می‌کند: «ذکر علیٍّ عبادة... همه همه...» بعد هم به هر حال به اشاره‌ای می‌کند: «جهاد تبیین اینه! تنها کشوریه تو عالم که مؤذن از سر مأذنه‌هاش می‌گه علی ولی‌الله...» البته هرچه فکر کردم، این جهاد تبیین برام تبیین نشد! «یک‌بار دیگه همه با هم... علی مولا، علی مولا، علی مولا...» آقا مورد لطف قرار می‌دهند: «طیب‌الله انفاسکم... خدا حفظ‌تون کنه ان‌شاءالله... عاقبت به‌خیرتون کنه...» هرچه نوشته‌ها را زیرورو می‌کنم، نشانی از نام شاعر نمی‌یابم، ظاهراً نام شاعر را بیان نکرده‌اند... حقیقتاً اتفاق ویژه این بخش، هم‌خوانی پایانی سرود خاطره‌انگیز «منی که از تولدم...» بود وگرنه مسمط‌خوانی نسبتاً طولانی ابتدایی، چیز فوق‌العاده‌ای که همه منتظرش بودند، نداشت... من که اشرافی بر اتفاقات آن جلو نداشتم، اما بعد از دیدار دیدم عده‌ای ناراحتی و گلایه دارند که بعد از اجرا، حق ادب را به کمال نرسانده و دست آقا را نبوسیده... ضمن این‌که به نظر حقیر، بوسیدن دست پدر، مادر و هر عالم عاملی، نشانه‌ای از ادب یک جامعه و توفیقی الهی است و اگر آن عالم، از سویی سید جلیل‌القدری باشد که در جایگاه مرجعیت تقلید جمع کثیری از مؤمنین هم نشسته است و از سوی دیگر امامت جامعه مسلمین را هم بر عهده دارد و به اقرار دوست و دشمن لکه تاریکی در زندگی شخصی و خانوادگی او یافت نمی‌شود، ارزش این توفیق به مراتب بالاتر می‌رود... اما اصل پرداختن به این مسائل و چنین مواجهه‌ای را فروکاست امر ولایت و ولایت‌پذیری به ادبیات سلطانی و دست‌بوسی و... می‌دانم... نشانه ولایت‌پذیری، عمل به فرمایشات، دستورات و منویات ولی است که در همین دیدارها بیان کرده‌ است... امر ولایت در عمل به دستورات اهل‌بیت(ع) و تحقق احکام و ارزش‌های الهی در جامعه محقق می‌شود و این نزاع را از اساس نشانی غلط و بی راهه می‌دانم... ادامه دارد... ✍️ @qoqnoos2
ققنوس
حاشیه‌نگاری دیدار ستایش‌گران اهل‌بیت(ع) با رهبر معظم انقلاب؛ ۱۴۰۲ (قسمت سیزدهم) «من عاشق جنگ با توام
حاشیه‌نگاری دیدار ستایش‌گران اهل‌بیت(ع) با رهبر معظم انقلاب؛ ۱۴۰۲ (قسمت چهاردهم) «پیش‌روان جهاد تبیین» آقا که می‌خواهد شروع کند، یک‌نفر از جمعیت فریاد می‌زند: «این همه لشکر آمده...»، «به عشق رهبر آمده»‌اش را جمعیت هم‌صدا می‌شوند... امواج جابه‌جایی و حرکت جمعیت در حسینیه اوج می‌گیرد تا این‌که با نوای دل‌نشین حضرتش به ساحل آرامش می‌رسد... یک لحظه چشمم به سمت چپ می‌افتد، یکی از نیروی‌های خدماتی زحمت‌کش سازمان هیأت را می‌بینم که همراه فرزندش نشسته‌اند... لذت دیدار نوش جان‌شان، اما باز هم دلم برای همه مداحانی که عاشقانه به هر دری زدند تا این‌جا باشند و نتوانستند، می‌سوزد... 💠💠💠 آقا متواضعانه و البته حکیمانه شروع می‌کنند و همان ابتدای جلسه، حق تکریم و تجلیل را به اکمال می‌رسانند و یک مدال درخشان دیگر به جامعه ستایش‌گران می‌دهند: «به نظرم جلسه تا همین‌جا کافی است؛ واقعاً حدّاکثرِ استفاده را کردیم، از و و و و آقا سه مناسبت را یادآور می‌شوند: ۱. عید ولادت صدّیقه طاهره(س) را تبریک می‌گویند و در ضمن دعای ویژه‌ای، خداوند را قسم می‌دهند به (س) ما را نسبت به این بزرگوار روزبه‌روز بیش‌تر کند ۲. ولادت امام بزرگوار را که ایشان را هم به‌عنوان فرزند حضرت زهراء(س) و طی‌کننده راه معرفی می‌کنند. ۳. روز شهادت حاج که ایشان را با تعبیر و وصف می‌کند؛ یک دعا برای ایشان می‌کند و دو دعا برای ما: - خداوند متعال تفضّلاتی را که بر خاندان پیغمبر کرده است، بر روح او هم نازل کند. - ما را هم به او ملحق کند - ما را از شفاعتش برخوردار کند. همان ابتدا موضوع صحبت‌ها را مشخص و تأکید می‌کنند که همه بیانات حول یک مسأله است: چرا؟ خودشان پاسخ می‌دهند: «چون این جلسه متشکّل از کسانی است که می‌توانند باشند.» دقت کنید نه ... و البته این هم حکایت از دارد و این یعنی ! ادامه می‌دهند: «جلسه مادحان اهل‌بیت و ستایش‌گران مکتب اهل‌بیت(ع) جلسه است.» حضرت آقا در بخش معظمی از بحث به  پرداختند و آن را از زمان صدیقه کبری(س) تا انقلاب اسلامی و تا امروز ادامه دادند... بعد هم به خصوصیات و ویژگی‌ها و بایدونبایدهای امروز این امر و بعد هم رسالت مداحان و لوازم آن در این عرصه پرداختند... را یکی از خصوصیّات بسیار برجسته و ممتاز فاطمه‌زهراء(س) و دو و ایشان را مصداق ایشان در مدّت کوتاه بعد از رحلت پیغمبر دانستند... ۱. خطابه معروف حضرت در جمع صحابه: «اَلحَمدُ لِلَّهِ عَلىٰ‌ ما اَنعَمَ وَ لَهُ‌ الشُّکرُ عَلىٰ ما اَلهَم» ۲. خطبه حضرت خطاب به زنان مهاجر و انصار در مدینه: «اَصبَحتُ وَ اللَهِ عائِفَةً لِدُنیاکُنَّ، قَالِیَةً لِرِجالِکُنَّ» خطابه اول، همان معروف است... اما جالب است که آقا پرهیز دارند خطبه را به این نام بخوانند، علاوه بر این‌که این نام‌گذاری به خطبه فدکیه، منشأ روایی ندارد و در متون حدیثی فریقین هم با این نام نیامده، گمان می‌کنم وجه این دقت و تحفظ حضرت آقا عدم فروکاست مضامین بلند معرفتی این خطبه شریف به یک نزاع حقوقی بر سر فدک باشد...، فدک بهانه ایراد این خطبه بلندمضمون است... ادامه دارد... ✍️ @qoqnoos2
حاشیه‌نگاری دیدار ستایش‌گران اهل‌بیت(ع) با رهبر معظم انقلاب؛ ۱۴۰۲ (قسمت هفدهم) «با مردم حرف بزنید!» آقا در ادامه جریان‌شناسی تاریخی وقتی به زمان حاضر می‌رسند، در ادامه مکتب فاطمه زهراء(س) و به‌عنوان درسی از آن حضرت که «در طول زمان ادامه پیدا کرد و رسید به امام بزرگوار»، امام را پرچم‌دار این امر و بزرگ‌ترین کسی که «» کرد، معرفی می‌کنند و از کاری که امام به وسیله جهاد تبیین انجام دادند، به‌عنوان «بزرگ‌ترین کاری که با «» انجام گرفت» یاد می‌کنند. کاری که «دیگران با هیچ وسیله سخت‌افزاری و نرم‌افزاریِ دیگری، نه می‌توانستند بکنند، نه امیدش را داشتند که بکنند.» کاری که با زبان، با حرف‌زدن و منطق انجام شد، یعنی همان «». از روز اوّل نهضت تا روزی که آمد در بهشت زهراء و گفت «من تو دهن این دولت می‌زنم و دولت تعیین می‌کنم» 💠💠💠 خب حالا این کار امام چه بود؟ «با «» حکومت دیرپای فاسد ننگین دیکتاتوری و مستبدّانه سلطنتی ارثی را ازاله کرد و حکومت مردم‌سالاری اسلامی و دینی را سر کار آورد؛ مسأله «» این است، اهمّیّتش این است.» 💠💠💠 آقا در مقابل امام به سایر جریان‌ها اشاره می‌کنند: «در زمان مبارزات روحانیّت و نهضت روحانیّت، جریان‌های دیگری بودند که تلاش می‌کردند، کار می‌کردند، دوندگی می‌کردند، با سلاح وارد میدان می‌شدند» اما «هیچ کار نتوانستند بکنند؛ یا سرکوب شدند یا منحرف شدند.» و ، را «شاخصه جهاد و نهضت اسلامی» می‌دانند. 💠💠💠 برای این تحلیلی که ارائه کردند، شاهدمثالی را بیان می‌کنند: «در تهران در یک جمعی از دوستان نشسته بودیم، یک جوانی بود اهل مشهد ــ من می‌شناختم ــ که مرتبط بود با این گروه‌های مسلّح مارکسیست؛ ناگهان وارد جلسه شد برای یک کاری، صحبت بین ما و او شروع شد، یک مقداری حرف زدیم ــ این‌ها آن‌وقت معروف بودند به «گروه جنگل»؛ این‌که می‌گویم مال سال‌های ۴۷ یا ۴۸ است ــ من گفتم خب شما که دارید این کارها را می‌کنید، با مردم حرف بزنید؛ مردم نمی‌دانند شما که هستید، چه هستید؛ گفت: «آقا! این حرف‌ها مال اسلام است، مال مسلمان‌ها است»! اعتقادی به «» نداشتند، آن را مال اسلام می‌دانستند؛ درست هم می‌گفت، مال ما بود، مال اسلام بود. آن‌ها حرف واقعی برای قانع‌کردن دل‌های مردم نداشتند، [لذا] نتوانستند، مغلوب شدند، منکوب شدند، بسیاری‌شان هم منحرف شدند.» و باز هم راه امام را تمجید می‌کنند: «امّا امام راه را پیش گرفت و به این‌جا رساند. این راه، امروز هم ادامه دارد...» ادامه دارد... ✍️ @qoqnoos2
ققنوس
حاشیه‌نگاری دیدار ستایش‌گران اهل‌بیت(ع) با رهبر معظم انقلاب؛ ۱۴۰۲ (قسمت هفدهم) «با مردم حرف بزنید!»
حاشیه‌نگاری دیدار ستایش‌گران اهل‌بیت(ع) با رهبر معظم انقلاب؛ ۱۴۰۲ (قسمت هجدهم) «با این چشم به مدّاحی نگاه کنید...» حضرت آقا بعد از جریان‌شناسی تاریخی و امتداد آن تا دوران معاصر و بررسی حرکت حضرت امام(ره)، خطاب‌شان را مستقیم، به مداحان می‌کنند و آن‌ها را وارثان این طریق می‌دانند: «امروز بارِ «» بر روی دوش شما است؛ امروز شما هستید که این رشته آغازشده به وسیله زهرای اطهر را دارید ادامه می‌دهید.» آقا ماهیت مداحی را از این منظر بازتعریف می‌کنند: « به معنای ادامه‌دادن کار آن کسانی است که در طول تاریخ، چه در زمان اهل‌بیت توانستند مذهب را نگه دارند، تشیّع را و جریان شیعه را حفظ کنند، چه در زمان ما که توانستند دنیا را عوض کنند، نظام کشور را از «طاغوتی» به «اسلامی» تبدیل کنند؛ این رشته دنباله همان رشته منوّری است که آن‌ها شروع کردند؛ با این چشم به مدّاحی نگاه کنید.» آقا و را «جزو مهم‌ترین بخش‌های قدرت نرم جامعه اسلامی» برمی‌شمارند و «محورِ هیأت» را و معرفی می‌کنند و بین این دو استرس کلام را بر مداح می‌برند و را در کنار آن. 💠💠💠 از این‌جا به بعد، بحث نسبتاً مبسوطی را در شرح با این عبارت آغاز می‌کنند: « از نافذتر و مؤثّرتر است.» برای توجه بیش‌تر مخاطبان، سؤالی را می‌پرسند: «علّت چیست که قدرتمندان عالم مثل آمریکا، بمب اتم دارند،‌ انواع و اقسام سلاح‌های پیشرفته را دارند، درعین‌حال مهم‌ترین سرمایه‌گذاری‌ها را برای هنر و سینما و هالیوود و تبلیغات و امثال این‌ها می‌کنند؟» و پاسخ می‌دهند: «چون سینما است، قصّه‌نویسی و فیلم است؛ این است که اثر می‌گذارد؛ اثرِ آنی دارد، بعد، از بین می‌رود.» 💠💠💠 را با کنایه به آمریکا، در دو مثال افغانستان و عراق توضیح می‌دهند: «افغانستان» « یعنی این‌که آمریکا می‌آید بیست‌سال در افغانستان می‌ماند، میلیاردها خرج می‌کند، آخرش هم با نفرت مردم مجبور به فرار از افغانستان می‌شود؛ این است.» «عراق» « یعنی آمریکا با تجهیزات کامل می‌آید همه عراق را تصرّف می‌کند، حکومت عراق را ساقط می‌کند، خودش آن‌جا به جای حکومت می‌نشیند و بعد از حدود بیست‌سال، امروز منفورترین دولت در عراق عبارت است از دولت آمریکا» 💠💠💠 در مقابل قدرت نرم را با مثال به فلسطین تبیین می‌کنند: « یعنی یک گروهِ به‌ظاهر در اقلّیّت امّا دارای نفوذ معنوی، می‌توانند دنیا را به خودشان متوجّه کنند. امروز شما ببینید فلسطینی‌های مظلومی که سلاح دفاع از خودشان را ندارند، توانسته‌اند با مظلومیّت خودشان، با صبر خودشان، با ایستادگی خودشان، دنیا را متوجّه به خودشان کنند.» بعد از بررسی این مثال‌ها، فاصله و تفاوت در تأثیر را بین و به رخ می‌کشند... ادامه دارد... ✍️ @qoqnoos2
ققنوس
حاشیه‌نگاری دیدار ستایش‌گران اهل‌بیت(ع) با رهبر معظم انقلاب؛ ۱۴۰۲ (قسمت هجدهم) «با این چشم به مدّاحی
حاشیه‌نگاری دیدار ستایش‌گران اهل‌بیت(ع) با رهبر معظم انقلاب؛ ۱۴۰۲ (قسمت نوزدهم) «توقع این است...» حضرت آقا بعد از تبیین اهمیت قدرت نرم و مقایسه با قدرت سخت، برمی‌گردند به ابتدای این بحث که و را جزو مهم‌ترین بخش‌های جامعه اسلامی برمی‌شمردند: «مجموعه مباشر و متصدّی مدح و مرثیه، یعنی همین که یک مجموعه‌ای و یک بخشی از جامعه اسلامی است، بایستی بداند که چه‌کاره است و چه‌کار می‌خواهد بکند و او چیست.» 💠💠💠 در ادامه بسته محتوایی ستایش‌گران را فهرست می‌کنند: ۱. ۲. ۳. ۴. ۵. 💠💠💠 بعد هم تصریح می‌کنند «توقّع این است» که این مجموعه محتوایی بایستی با « و ، با همان خصوصیّاتی که شما در تاریخ «» در گذشته شیعه ملاحظه می‌کنید، امروز ارائه بشود» 💠💠💠 بعد هم نامعادله بزرگ و عجیبی را ترسیم می‌کنند: «اگر - تلاوت زیبایی از قرآن باشد، - شعر زیبایی با صدای خوش و با آهنگ خوشی خوانده بشود، - محتوای صحیح و متعالی به وسیله این صدای خوش و آهنگ خوش منتشر بشود، این از بسیاری از قدرت‌های سخت دنیا بیش‌تر است، بیش‌تر است.» این‌که رهبر یک جامعه، اهمیت صدا و آهنگ خوش را از بسیاری از قدرت‌های سخت دنیا بالاتر بداند، چه افتخار بزرگی است برای جامعه فرهیخته و‌ هنرمندان آن جامعه... در ادامه هم به صراحت حرکت جمهوری اسلامی را بر همین مسلک تبیین می‌کنند: «جمهوری اسلامی در این چهل‌وچند سال این‌جوری حرکت کرده؛ جمهوری اسلامی بیش از آن‌چه به متّکی باشد، به متّکی بوده.» 💠💠💠 بعد هم برای این‌که برای کسی خطای شناختی ایجاد نشود و این نکته مورد سوءاستفاده خناسان قرار نگیرد، توضیح می‌دهند که: «...من به تسلیحات پیشرفته و منطبق با نیاز و مطابق با توانایی‌های دشمنان اعتقاد دارم و دنبال می‌کنم» 💠💠💠 و باز هم صراحتاً می‌گویند: «این توقّع ما است»: «عقیده‌ام این است که در کنار آن و قدرت تسلیحاتی، ، و بایستی در بین ما گسترده بشود» و باز هم بر این به تفکیک مخاطب تأکید می‌کنند: «ما از توقّع داریم، از توقّع داریم، از و توقّع داریم.» آقا حجت را به چندین بیان و عبارت، از چند جهت، بر جامعه ستایش‌گران تمام می‌کنند... ادامه دارد... ✍️ @qoqnoos2
ققنوس
حاشیه‌نگاری دیدار ستایش‌گران اهل‌بیت(ع) با رهبر معظم انقلاب؛ ۱۴۰۲ (قسمت بیستم) «مثل موشک هدف‌گیری کن
حاشیه‌نگاری دیدار ستایش‌گران اهل‌بیت(ع) با رهبر معظم انقلاب؛ ۱۴۰۲ (قسمت بیست‌ویکم) «تذکری برای سرباز گیج جبهه خودی!» نیمه‌شعبان به غروب نزدیک می‌شود و من بال‌دربال خیال، بین و در رفت‌و‌آمدم... هنوز مشق‌های میلاد حضرت زهراء(س) را کامل نکرده‌ایم که به میلاد فرزندش رسیده‌ایم... 💠💠💠 آقا دل‌سوزانه، مانند معلمی مهربان و نگران، راه‌کارهای برآورده‌کردن آن توقعات را که گفته بودند، نشان می‌دهند: «با آشنا بشوید، مأنوس بشوید.» و ذیل کتب حدیث، دو کتاب نهج‌البلاغه و صحیفه سجادیه را خاصةً مورد تأکید قرار می‌دهند؛ ابتدا از نهج‌البلاغه می‌گویند: «با مأنوس بشوید. یک دریا از معارف است. خطبه‌های را وقتی شما نگاه می‌کنید، بخصوص بعضی از خطب ، سرشار از معارفی است که یک کلمه آن را انسان بتواند گسترش بدهد، می‌تواند یک ملّت را به حرکت دربیاورد.» و بعد هم از صحیفه: «با مأنوس بشوید. قالب قالب دعا است، در محتوا هم تضرّع و دعا است، امّا در کنار آن، سرشار از معارف دینی است. یک پدیده عجیب در مکتب اهل‌بیت است.» 💠💠💠 بعد هم از همین‌جا گریزی می‌زنند به دعای مرزداران و به زیباترین شکل ممکن یکی از شبهات رایج این روزها را هنرمندانه و حکیمانه پاسخ می‌دهند. در واقع یکی از مصادیق را کارگاهی پیاده می‌کنند برای اهلش: «شما ملاحظه کنید امام سجّاد(س) در را دعا می‌کند؛ یک دعائی دارد مخصوص . آن‌وقت چه کسانی‌ بودند؟ سربازان بنی‌امیّه بودند دیگر؛ برای آن‌ها دعا می‌کند. ، است؛ کشور اسلامی را دارد حفظ می‌کند، هر کسی هست. را دعا می‌کند. این‌ها درس است برای ما. امروز در است، نبض دنیای اسلام امروز در می‌زند. آن‌ها ایستاده‌اند در مقابل ، ، ، در مقابل ؛ طرف آن‌ها فقط رژیم صهیونیستی نیست. رئیس‌جمهور آمریکا صریحاً می‌گوید من یک صهیونیستم! راست می‌گوید؛ همان خباثتی که در صهیونیست‌ها وجود دارد در او هم هست؛ همان اهداف پلیدی که در آن‌ها وجود دارد در او هم هست. در مقابل این‌ها ایستاده‌اند.» این استدلالِ قلّ و دلّ، محکم و استوار و مهم‌تر آشنا برای جامعه هیأتی، بهترین بیانی بود که برای وجه حمایت و پشتیبانی از غزه شنیده بودم... بعد هم آقا نکته‌ای را انگار برای خودی تذکر می‌دهند: «باید بدانیم که چه کار باید بکنیم.» و چه‌قدر از این سربازان گیج، مانند من در جبهه خودی هستند که به این فهم نرسیده‌اند... و این فهم تکلیف را یکی از خصوصیّات مجاهد تبیین بیان می‌کنند: « بداند امروز چه چیزی را باید کند؛ را بشناسد.» و بعد هم برای این‌که بهانه‌ای دست کسی نمانَد، مصداقاً مواردی را بیان می‌کنند: «امروز شما باید را تبیین کنید، امروز شما باید دشمنی‌های با نظام اسلامی را تبیین کنید.» ادامه دارد... ✍️ @qoqnoos2
ققنوس
حاشیه‌نگاری دیدار ستایش‌گران اهل‌بیت(ع) با رهبر معظم انقلاب؛ ۱۴۰۲ (قسمت بیست‌ویکم) «تذکری برای سرباز
حاشیه‌نگاری دیدار ستایش‌گران اهل‌بیت(ع) با رهبر معظم انقلاب؛ ۱۴۰۲ (قسمت بیست‌ودوم) «باید سینه سپر کنید!» روز پانزدهم شعبان هم به پایان خودش نزدیک می‌شود و قم یک‌پارچه سفیدپوش شده...، نمی‌دانم چوب‌کاری پدرانه است یا رحمت مشفقانه یا هر دو با هم، این بارش نعمت الهی در روز میلاد حضرتش... شاید هم این حضور عاشقانه مردم با دویدن‌ها و‌ عرق‌ریختن‌های بچه‌های نوجوان و‌ جوان هیأت‌ها و موکب‌ها در این چندروز، شفیع گناهان امت شده و بهانه بارش نعمت... 💠💠💠 گوشه خیابان زده‌ام کنار و زیر برف اسفندگاهی قم، برمی‌گردم به حسینیه امام خمینی(ره)...: آقا بعد از آن‌که تأکید کردند: « بداند امروز چه چیزی را باید کند؛ مسأله روز خودش را بشناسد.» دو مصداق را برای مسأله روز بیان کردند، یکی غزه بود و دیگری: «امروز شما باید را تبیین کنید.» و بعد هم این دشمنی‌ها را شرح می‌دهند: «...از لحاظ کارهای نظامی و تسلیحاتی و مانند این‌ها به صلاح خودشان نمی‌دانند، امّا از لحاظ ــ حالا نه فقط آمریکا، دنباله‌روهای آمریکا و مخالفین اسلام ــ فیلم می‌سازند، تبلیغات دروغین می‌کنند، علیه اسلام و علیه نظام اسلامی.» و در برابر این دشمنی‌ها، امر می‌کنند: «باید سینه سپر کنید.» 💠💠💠 شاید همه این مباحث را گفتند و گفتند تا مقدمه باشد برای این بخش از کلام‌شان: «ما در پیش داریم؛ یک عدّه‌ای نمی‌خواهند این آن‌چنان که شایسته این ملّت است انجام بگیرد؛ تلاش می‌کنند را مأیوس کنند، را بی‌اعتماد کنند، وانمود کنند که فایده‌ای ندارد، تأثیری ندارد...» و جهاد تبیین را به‌مثابه قهرمانی اساطیری می‌بینند که: «در مقابل این‌ها «» باید سینه سپر کند، در مقابل این‌ها باید را بیان کند.» و باز هم سناریوی دشمنانی که می‌خواهند « در اداره کشور ــ که ثابت‌کننده تحقّق مردم‌سالاری دینی در کشور است ــ ضعیف بشود» را برملا می‌کنند... هدف آن‌ها را این می‌دانند که «وعده الهی را مخالف واقع نشان بدهند.» ابتدا این حرکت را معرفی می‌کنند و بعد هم بر تلاش در مقابل این تأکید دارند... آقا در این‌جا چند جمله طلایی را به صراحتِ تمام، پشت هم ردیف می‌کنند: ۱. «هر کس با مخالفت کند، با مخالفت کرده، با مخالفت کرده.» ۲. « یک است.» ۳. «امروز نسبت به یکی از کارهای نقدِ در «» است.» ادامه دارد... ✍️ @qoqnoos2
ققنوس
حاشیه‌نگاری دیدار ستایش‌گران اهل‌بیت(ع) با رهبر معظم انقلاب؛ ۱۴۰۲ (قسمت بیست‌ودوم) «باید سینه سپر کن
حاشیه‌نگاری دیدار ستایش‌گران اهل‌بیت(ع) با رهبر معظم انقلاب؛ ۱۴۰۲ (قسمت بیست‌وسوم) «این راه، راه خداست...» چندروز بیش‌تر به انتخابات نمانده و‌ بازار مکاره فضای مجازی گرم‌تر از گذشته است، شاید امروز حرف‌های آن‌روز دیدار را بهتر می‌شود فهمید که دشمنی‌ها را یادآوری می‌کردند: «کسانی که مردم را به نظام بدبین می‌کنند، مردم را نسبت به آینده ناامید می‌کنند، یک که گاهی در نظام وجود دارد، به تبدیل می‌شود.» مبارزه با فساد را یکی از نظام برمی‌شمارند و اشاره دارند «به مجرّد این‌که یک فسادی در یک جایی ظاهر می‌شود و دولت و مسئولین قضائی و دیگران در مقابلش بنا می‌کنند حرکت‌کردن»، عده‌ای فریاد می‌کنند که «آقا ببینید، فساد وجود دارد»! تصریح می‌کنند «فساد وجود دارد» اما «آن‌چه است»، تحمل فساد و کمک به فساد است، اما «اگر با فساد مبارزه شد، این می‌شود و در مقابل کسانی که سعی می‌کنند این را به ، تبدیل کنند، «باید ایستاد.» 💠💠💠 شب از نیمه گذشته و برف هم‌چنان پیوسته می‌بارد، سال‌ها بود چنین برفی را در قم ندیده بودیم... با این بخش صحبت‌های آقا می‌روم تا زمستان پنجاه‌وهفت، تا خرداد شصت‌وهشت: « بزرگوار هیچ ملاحظه‌ای نمی‌کرد؛ یک جاهایی ماها ملاحظه می‌کردیم، ملاحظه نمی‌کرد، صریح و روشن حقّ مطلب را اداء می‌کرد، آن‌چه را باید بیان کند بیان می‌کرد؛ اسم می‌آورد از افراد، اسم می‌آورد از جریان‌ها و گروه‌ها، برای این‌که روشن بشوند؛ و به همین ترتیب توانست پایه‌های نظام را پایه‌های محکمی قرار بدهد که تا امروز، چهل ‌وچند سال است که بحمدالله این بنا ارتفاع پیدا کرده، باز هم ارتفاع پیدا خواهد کرد.» ابتدای صدای «احسنت، احسنت» بلند می‌شود و بعد هم تکبیر جمعیت... به نظرم جزو کم‌تکبیرترین دیدارهای آقا بوده تا این‌جا... 💠💠💠 به قاعده نظام اندیشه آقا، بعد از ذکر یاد امام، نوبت ملت است: « را دوست دارند؛ را دوست دارند، را دوست دارند؛ از دنباله‌روی و پیروی قدرت‌ها بیزارند؛ ننگ‌شان می‌کند که مثل دوران طاغوت، آمریکایی‌ها و دیگر قدرتمندان بخواهند بر این فخر بفروشند و امر و نهی کنند؛ تحمّل نمی‌کند این چیزها را...» و دلیل این را که ملت پای جمهوری اسلامی ایستاده‌اند، این‌چنین شرح می‌دهند: «چون شعار جمهوری اسلامی شعار ، و است؛ این‌ها شعارهای جمهوری اسلامی است؛ به این‌ها علاقه‌مند است...» جنس صحبت‌ها، امام و امتی است و با واژگانی آسمانی به اوج خود می‌رسد: «این راه، راه خدا است. آن‌چه راه خدا است و بندگان خدا در آن راه حرکت می‌کنند، هیچ قدرتی قادر به عقب‌نشاندن آن نیست.» و آقا آخرین جملات دیدار را هم به اول صحبت‌ها و برمی‌گردانند: « را باقوّت و باقدرت ان‌شاء‌الله ادامه بدهید و این مواریث گران‌قدر را به نسل بعد از خودتان منتقل کنید. جوان‌ها احساس کنند وظیفه‌شان نسبت به گذشتگان‌شان مضاعف است، روزبه‌روز ان‌شاء‌الله پیشرفت را بیش‌تر مشاهده خواهیم کرد.» هنوز «والسّلام علیکم...» را نگفته‌اند که جمعیت بلند شده‌اند و با فریادهای «اباالفضل علمدار، خامنه‌ای نگه‌دار» به سمت جایگاه خیز برمی‌دارند... ادامه دارد... ✍️ @qoqnoos2
«یاٰ مُلَقِّنْ» (روایت برادر عزیزم آقا هادی سعیدی‌فرد از شب نوزدهم رمضان) قسمت ۱از۲ {عرض تبریک برای راه‌اندازی «کانال اختصاصی» و آرزوی توفیق... کاش همه شویم... شاید این اولین گام برای باشد ... از دست بنده کار زیادی برنمی‌آید، جز این‌که قول دهم، اگر کانال هر راه افتاد، در همین کلبه‌خرابه کوچک به همین ۸۸۰نفر عضو وفادار معرفی کنم} چندین سال می‌شود شب‌های قدر برای من از یک فایل تصویری ۶دقیقه و ۱۱ثانیه‌ای آغاز می‌شود. همان فیلم شب سال۹۱ در حرم امام رضا(ع)، همان جلسه‌ای که با همان لهجه شیرین، طوفان به پا می‌کند و بی‌تکلف شاه‌کار میثم ِاهل‌بیت، استاد را می‌خواند. همان جلسه‌ای که عبابه‌دوش و حاج پراشک و ِمنقلب‌شده را محو تماشای صحبتِ عاشقانه و خودمانیِ با رب بخشنده و امامِ مهربان خود کرده است. «اینجا گناه بخشند کوهی به کاه بخشند...» ظاهراً عملی به اعمال ما اضافه شده بود... دیگر به نزدیک مسجد رسیده بودم، ماشین را دورتر از محل همیشگی پارک کردم و به سمت قرار روانه شدم... سخنرانی شروع شده بود، مثل همیشه شلوغ، جای سوزن‌انداختن نبود و منِ جویای جا، کنج‌کاوانه و در نهایت سرعت به دنبال مکانی برای جلوس، ظاهراً بابِ رحمت از ابتدای امشب باز شده بود، یک محل استقرار مناسب به چشمم خورد، بی‌معطلی مستقر شدم... صحبت منبر از لحظاتی بود که لنگر آسمان و زمین، میهمان دختر مظلوم خود حضرت بود، آن روایت معروف را می‌گفت که حضرت به نازدانه‌اش متذکر شد که چرا دو طعام در سفره علی!، یکی را از سفره بردار! خواست تا نمک را بردارد، پدر فرمود شیر را بردار که شایسته‌تر است! همین یک مثال دوخطی کاملاً کافی بود برای تفاوتِ بی‌نهایت سال نوری ما با میزان‌الاعمال! ▫️▫️▫️ با شنیدن این روایت نمی‌دانم چرا یاد افتادم و یاد ماجرای و بلافاصله غمِ مثل آوار بر دلم خراب شد! هم خجالت می‌کشیدم از که سنگش را به سینه می‌زنیم و هم تعجب می‌کردم از این‌که چرا ما هنوز زنده‌ایم! چه‌قدر دور شدیم از علی، نمی‌دانم! ولی آن‌قدر فاصله گرفته‌ایم که می‌شنویم بیمارستان المعمدانی را بمباران می‌کنند،۳۳هزار نفر تا امروز کشته می‌شوند، به زنِ باردار جلوی چشم همسر و فرزندش تعدی می‌شود و... و ما هنوز زنده‌ایم و کَکِ‌مان هم نمی‌گزد... گمان می‌کنم سنجه خوبی برای متراژ فاصله ما با علی، این شهید عدالت باشد... سخنرانی را با این فکرها به پایان رساندم... ✍🏻 با اندکی ویرایش و تغییر @hadisaeedifardd @qoqnoos2