هدایت شده از 🌸 دو کلمه حرف حساب 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❎ دو کلمه حرف حساب.
🔹منصف باشیم.
#جامعه_نیازمند_آگاهیست.
https://eitaa.com/harffe_hesab
🍃🌸🌿🌸🍃🌸🌿🌸
قسمتی از وصیتنامه تکان دهنده شهید امیر حاج امینی:
اگر به واسطه خونم حقی بر گردن دیگران داشته باشم، به خدای کعبه قسم از مردان بی غیرت و زنان بی حیا نمیگذرم.
#شهدا_شرمنده_ایم
راهـ صالحین یعنی راهـ ــ ــ ــ شهدا🌹
#الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇.
🌍eitaa.com/rahSalehin
🔘 به دوستی گفتم: چرا ديگر خروستان نميخواند؟!
🔘 گفت: همسايهها شاكی بودند و میگفتند: ما را از خواب بيدار میكند،
ما هم سرش را بُريديم.😂
🔘 آنجا بود كه فهميدم هر كس مردم را بيدار كند سرش را خواهند بُريد.😂
🔘 در دنیایی كه همه از مرغ تعريف میكنند نامی ازخروس نيست، زيرا همه بهفكر خوردن هستند، نه بيدار شدن...!😔
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇
🌍eitaa.com/rahSalehin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*سرزمین نینوا یادش بخیر*
*کربلای جبهه ها یادش بخیر*
*هفته دفاع مقدس گرامی باد*🌷🌷🌷🌷
#شهدا_شرمنده_ایم
راهـ صالحین یعنی راهـ ــ ــ ــ شهدا🌹
#الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇.
🌍eitaa.com/rahSalehin
* 💞﷽💞
#مُشکین29
تموم شجاعتم رو جمع کردم و نگاهم رو تا حوالی یقهی لباسش بالا بردم که بیش از اونش رو اصلا نمیتونستم و گفتم:
- دایی، من توی اون خونه برنمیگردم شما هم داری اصرار بیخود میکنی.
چنان فریادی کشید که برای لحظاتی ایست خوردم و مبهوت نگاهش میکردم.
- تو میخوای با آبروی این پیرمرد بازی کنی؟ میخوای بابات رو دق بدی؟ دِ بفهم داری چیکار میکنی. زن گرفته؟ خوب بگیره زورش باشه و قوتش! ده تا بگیره. تو برو خانمی کن تو خونهش. نشستی اینجا خاک چه کنم به سر می ریزی و جا خالی کردی برای کی؟
دایی هم یک مرد بود و از دید خودش به ماجرا نگاه میکرد و قلبم در هم فشرده شد وقتی که به راحتی گفت زن گرفته که گرفته! انگار هیچکس نمیفهمه این جمله برای منِ زن، چقدر دردآوره و آخر دنیاست.
چیزی برای گفتن نبود و خدا رو شکر که همون موقع مادر سر رسید.
با دیدن ما، دستپاچه به طرفمون اومد و نگاهش بین من و دایی پر از سوال، در رفتوآمد بود. مریم بغض کرده، به سمتم دوید و خودش رو پشت پاهام مخفی کرد.
_ بیا داداش، بیا بشین حرص نخور برات بده، باز الان قندت بالا میره. بذار یه لیوان آبی چیزی بیارم گلو تر کن.
رو کرد سمت من و ادامه داد:
- چی گفتی مگه؟
و با اشارهی چشم و ابرو بهم فهموند که به اتاق برگردم.
_ گلو تر کنم؟ بذار این قند کوفتی بزنه به مغزم راحتم کنه. دخترهی بی عقل فکر میکنه خاله بازیه! خونهی جدا خونهی جدا، چشمم روشن، کلاهش رو بذاره بالاتر حاج ابراهیم با این دختر بار آوردنش!
✍🏻 #مژگان_گ
✿💕کانال رمان عاشقانه ی مذهبی💕✿
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇
🌍eitaa.com/rahSalehin
* 💞﷽💞
#مُشکین30
دست مریم رو گرفتم و با گریه به سمت اتاق رفتم. نشستم و دخترم رو روی پاهام نشوندم و سر کوچکش رو بغل گرفتم و آروم اشک ریختم. صدای آروم مادر و دایی رو میشنیدم.
_ گناه داره، بچهم داره از دست میره داداش، به خدا دارم دق میکنم.
_ میدونم، حق داره! ولی میگی چیکار کنیم؟ میخوای با دوتا بچه طلاقش رو بگیری؟ بدبخت شده، اونجوری بدبختتر میشه! اگه خرجش هم برسه، توی این آبادی کوچیک با این همه دهن وامونده، حرفش بیفته سر زبون هر کس و ناکسی خوبه؟ معصوم مرد کار خودش هست طوری بار اومده که بتونه یکتنه از پس خودش و بچههاش بربیاد ولی اون خونواده بدخواه و دشمن خیلی دارن برای دشمنی هم که شده پا میذارن پشت پای دخترِ تو، تا انتقامشون رو از حاجمصباح بگیرن، اونوقته که خر بیار و باقالیها رو بار کن.
در ثانی، دختر تو جونش به جون بچههاش بستهست، فکر میکنی حاج مصباح با اون دبدبه و کبکبهش میذاره نوههاش بی نظارت پدر و توی خونهی عروسش بزرگ شن؟ هیچکس ندونه من و تو میدونیم که محاله!
قلبم تند و بیامان شروع به تپش کرد، دایی بیراه نمیگفت، حاجمصباح روی خونوادهش تعصب عجیبی داشت.
- من دارم میرم زیارت، این چند روز باهاش حرف بزنید و قانعش کنید. به اون شوهرت هم بگو کم پشتش در بیاد، دیگه محبت و مهربونی پدر و فرزندی هم یه حدی داره، این مرد اصلا حواسش نیست داره چیکار میکنه، لوسش کرده، اون هم پشتش به باباش گرمه.
خلاصه که این راهش نیست، پایبست زندگی دختر تو لق شده، حالا یا از اهمال و کمکاری این بوده یا از زیادهخواهی اون!
با این شونه خالی کردنش، کلا از هم میپاشه. من که با پارهی تن خواهرم دشمنی ندارم، دارم؟
- نه داداش، دور از جون شما این چه حرفیه. ولی خوب اونها هم باید بفهمن چه ظلمی در حق بچهی من شده.
- به اونا هم گفتم، من که از حق هزار تا غریبه نمیگذرم از حق پارهتن خودم بگذرم؟ خط و نشون کشیدم براشون، هم خود نامردش هم پدر و مادرش. وظیفهشونه بیان با عزت و احترام برش گردونن.
بلندتر طوری که من بشنوم ادامه داد:
- ولی از خدا میخوام دوباره، دخترت دهن به دهن من کنه!
جملهی آخرش برای زهر چشم گرفتن بود و انگار داشت ضربالاجل تعیین میکرد.
قصد رفتن داشت و مادر که تعارف میزد تا بیشتر بمونه.
بیهوا و یکدفعه در رو از هم چهار طاق کرد و گیوههاش رو دراورد و اومد طرفم.
✍🏻 #مژگان_گ
✿💕کانال رمان عاشقانه ی مذهبی💕✿
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇
🌍eitaa.com/rahSalehin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اونایی که دغدغه نماز خوندن
بچه هاشـون رو دارن حتمــــا
تماشا کنن...
بچه ی 12،13 ساله تکلیف!
خدمت اونایی که هنوز فکر میکنن بچه ست!!!
#حرف_حساب
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇
🌍eitaa.com/rahSalehin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اومده رحمة للعالمین
اومده عشق امیرالمومنین
#میلاد_پیامبر_اکرم(ص)🌿🌺
#میلاد_امام_جعفر_صادق(ع)🌺
#بر_همگان_مبارکباد🌿🌺
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇
🌍eitaa.com/rahSalehin
هدایت شده از گیزویز
40.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خداراشکر خبر بیماری و بستری شدن آقای قرائتی برای گذشته است و الحمدلله ایشان در سلامتی و در حال انجام کارهای علمی هستند
باتشکر از یکی از اعضای کانال که متذکر شدند
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇
🌍eitaa.com/rahSalehin
37.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌❌حتما حتما این ویدئو ببینید☝️☝️
فرقه ها و جریانات انحرافی متعددی در حدود ۵۰۰۰ تشکیل شده که شاید در اسم متفاوت باشند، ولی در عمل، خواست و نیت همه آنها، دوری از خدا، هدف قرار دادن اسلام، تشیع و ایران اسلامی است که در زیر اسامی تعدادی از آنها آمده است👇👇
🔥بهائیت
🔥بابیت
🔥انجمن حجتیه
🔥جماعت احمدیه
🔥فرقه خراسانی
🔥جماعت تبلیغ
🔥جریان یمانی عراق
🔥فرقه یمانی
🔥جریان اسلام رحمانی
🔥قرآنیون
🔥وهابیت
🔥آتئیسم
🔥باستانگرایی
🔥آئین های شرقی
🔥کی پاپ
🔥زرتشتی گرایی
🔥سلطنت طلبها
🔥جن، موکل و...
🔥سحر، ختومات و طلسمات
🔥فال قهوه، پیشگویی
🔥شیطان پرستی، ایلومیناتی، تاتوها و ..
🔥خون بازی....خودزنی
🔥انجمنهای ۱۲ قدمی با۲۵۶ موضوع
🔥مدعیان ارتباط با امام زمان
🔥شیخیه
🔥تشیع انگلیسی و نفوذ در هیأتها
🔥تجزیه طلب ها
🔥یوگا
🔥جنبش خام خواران و گیاهخواران
🔥انجمنهای حامی حیوانات(سگهای ولگرد
🔥حامیان سگ فرزندی
🔥مسیحیت تبشیری
🔥قانون جذب
🔥شکرگزاری (جریان وارداتی)
🔥مراقبه با فرشتگان
🔥دروایش و صوفیه
🔥فرقه گنابادی
🔥فرقه خاکساری
🔥جریان تفکیک
🔥مدیتیشن
🔥جریان اووشو
🔥ساتیا سای بابا
🔥اکنکار
🔥چاکراها و...
🔥سنگ درمانی
🔥عرفان حلقه
🔥سکولاریسم
🔥انواع ایسم ها(لیبرالیسم،سوسیالیسم..
🔥فرق ضاله
🔥کتب ضاله
👈👈برای شناخت و آگاهی دادن به دیگران لطفا نشر دهید
#عرفانهایکاذب
#ناتویبرهنگی
#حرف_حساب
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇
🌍eitaa.com/rahSalehin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 هشدار آیتالله جاودان | زمان، زمان مقدمات ظهور حضرت ولیعصر (عج) است.
#حرف_حساب
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇
🌍eitaa.com/rahSalehin
هدایت شده از 🌸 دو کلمه حرف حساب 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔘 عروس و دامادی که در شمال نوار غزه زندگی خود را بتازگی آغاز کردهاند، و تنها از خانه آنها یک ویرانه باقی مانده است.
#جامعه_نیازمند_آگاهیست.
https://eitaa.com/harffe_hesab
🍃🌸🌿🌸🍃🌸🌿🌸
🌸 پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: بامنزلت ترينِ مردم نزد خداوند در روز قيامت، كسى است كه در راه خيرخواهى براى خلق ،او بيش از ديگران قدم بر دارد
🔸الكافی ج2 ص208
#جامعه_نیازمند_آگاهیست
#حرف_حساب
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇
🌍eitaa.com/rahSalehin
هدایت شده از 🌸 دو کلمه حرف حساب 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔘 دوزیستان غربگرا
🔘 خود تحقیرهای حرفه ای.
🔘 دروغگویان گمراه کننده.
#جامعه_نیازمند_آگاهیست.
https://eitaa.com/harffe_hesab
🍃🌸🌿🌸🍃🌸🌿🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥حاج حسین از پسرش فقط یه بلوار به اسمش براش موند...
🔹هرچند وقت یبار میاد و عکس جگر گوشش رو تمیز میکنه..
وظیفه ما در مقابل خانواده شهدا چیست ؟
خانواده #شهدا_شرمنده_ایم ما از شما....
راهـ صالحین یعنی راهـ ــ ــ ــ شهدا🌹
#الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇.
🌍eitaa.com/rahSalehin
* 💞﷽💞
#مشکین31
شوکه شده اشکهام رو پاک کردم و ناخوداگاه روی پا ایستادم و سرم رو زیر انداختم.
دستش رو دور سرم گرفت و پیشونیم رو بوسید.
- خودت میدونی که خاطرت برام عزیزه، کل زندگی خواهرمه و همین یه دونه دختر، ولی بفهم که من نمیتونم این حال تو رو ببینم. داری مثل شمع آب میشی، ای خاک بر سر اون شوهر بیلیاقتت.
بهتر دیدم تا چیزی نگم و حالا که عطوفتش شامل حالم شده دوباره با حرفهام دچار غضبش نشم. با لحنی ملایمتر ادامهداد:
- من دارم میرم زیارت دایی، از من به دل نگیریها.
آروم جواب دادم:
- التماس دعا نمیگم، به آقا بگید، التماس صبر دارم، دایی.
بغض کردم و فهمیدم که بغض کرد و سری تکون داد و بیرون رفت.
توی اون چند روز کمکم داشتم از قالب هیجان و احساس بیرون میومدم و عقل کم کم خودش رو نشون میداد. حرفهای دایی ذهنم رو مشغول کرده بود.
دو سه روزی میشد که طور دیگه یی راه حلهام رو مرور میکردم و واقعبینانهتر به شرایطم فکر میکردم. دایی درست میگفت و حاج بابا امکان نداشت بذاره بچهها رو تنها بزرگ کنم.
اون روز مریم به دیدنم نیومده بود و دلم خیلی تنگ بود. لاغر و نحیف شده و چشمهاش همیشه پر از غم و اضطراب بود.
شب بود و کسی کلون میکوبید و صدای محمد رو شنیدم که به مادر گفت:
_ من باز میکنم.
با خودم گفتم، یا حاج باباست یا خود عماده. عماد هر روز حوالی غروب پیداش میشد و اون روز نیومده بود و انگار که منتظر اومدنش بودم. از طرفی چون محمد خونه بود واهمه داشتم از حضورش.
خودش بود، عماد بود که سلام میداد.
_توی بی وجدان نارفیق کم خون به جگرش کردی که اینجام راحتش نمیذاری و هرشب هرشب اینجایی؟ چی میخوای بابا؟ میخوای دقش بدی؟
- زنمه، زن قانونی و شرعی منه، حقمه! واسه دیدنش باید از تو اجازه بگیرم؟
هول شده بودم زخم گوشهی لب و کتف در رفته ش حاصل درگیریش با محمد بود. نگرانش بودم؟ هنوز برام مهم بود؟
صدای بابا رو شنیدم که محمد رو به اسم میخوند و لحظاتی بعد صدای قدمهاش که توی راهرو پیچید و انگار که عماد و محمد دوباره داشتند گلاویز میشدند.
در باز شد و مریم ترسیده و لب برچیده پرید توی بغلم.
_ سلام عزیز دلم! چرا امروز نیومدی پیش مامانی؟
بغض کرده گفت:
_ مامان! دایی محمد و بابا دارن با هم دعوا میکنن؟ دایی میخواد باز بابا رو بزنه؟
_ نه عزیزم، دایی بابا رو نمیزنه.
با پادرمیونی پدرم قائله ختم شد و سر وصدا خوابید و لحظاتی بعد صدای پدر رو میشنیدم که زبون به نصیحت باز کرده بود.
✍🏻 #مژگان_گ
✿💕کانال رمان عاشقانه ی مذهبی💕✿
#گیزویز
😂 @Gizviz 👏
🍃🌸🌿🌸🍃🌸🌿🌸
* 💞﷽💞
#مُشکین32
با مریم مشغول بودم که چند ضربه به در خورد و محمد در رو باز کرد و آغوشش رو، رو به مریم باز کرد و گفت:
_مریم گلی بیاد بغل دایی ببرم تو اتاق پیش بابا ابراهیم.
مریم ذوقکرده به من نگاهی کرد و با حرکت سر تشویقش کردم تا همراه داییش بشه.
محمد، مریم رو بغل گرفت و با اخم از اتاق بیرون رفت و عماد با سری زیر انداخته وارد شد.
- سلام.
جوابش رو ندادم و نمیدونم چرا تپشهای قلبم نامنظم بود.
- معصوم بیا و برگرد خونه.
تند و آنی سرم رو بلند کردم و تیز نگاهش کردم و گفتم:
_ برنمیگردم!
روبروم روی دو زانو نشست و ملتمسانه نگاهم کرد.
_ به من بگو چیکار کنم که تو برگردی؟
پوزخندی زدم و گفتم:
_چی کار باید بکنی، نه! چی کار باید میکردی درسته، آبِ رفته به جوی بر نمیگرده پسر حاج مصباح بزرگ.
- الان چیکار کنم تا تو راضی بشی؟
بی معطلی و با تمسخر گفتم:
_ طلاقش بده.
مکثی کرد و بیقرار جواب داد:
_نمیشه معصی جان! پای زندگی فریبا وسطه. چرا نمیخوای این رو بفهمی؟
_ اون روزی که رفتی دنبال خواست دلت و هورمونهات به مغزت فشار آورده بود به زندگی فریبا فکر نکردی؟ اصلا همه اینها زیر سر خود فریبا هست.
_ به خدا که نه! ولله که نه! اون اصلا تقصیری نداشت تو این ماجرا. دارم میگم من گیر بودم، مجبور شدم.
و ذهن من اونقدرها پویا نبود که بتونم از بین هزاران دلیل، اجبار عماد رو بفهمم.
بهونهگیر شده بودم و انگار این موضوع برام قابل هضم نبود که عماد با پیشنهادم موافقت نکرد و در دنیایی از عصبانیت و دلخوریهام چنان غرق بودم که نمیشد درد عماد رو بفهمم.
عصبی و تند گفتم:
_ بسه دیگه نمیخوام هیچی بشنوم، برو بیرون. اصلا هیچ حرفی باهات ندارم.
سرش رو در کمتر از صدم ثانیه بالا آورد و عمیق و پر از جذبه نگاهم کرد.
- معصوم، از الان تا صبح ثریا این رو بدون که من دست از تو بر نمیدارم، این خیال خام رو از سرت بیرون کن که بتونی پای من رو از زندگیت ببری، اگر جای دیگه ضربه خوردم، اگر تموم آبروم به باد رفت، نمیذارم تنها دلخوشیم توی این دنیا ازم بِکَنه و بره پی زندگی خودش. من تو رو به اون خونه بر میگردونم حتی اگه تا آخر عمر، ازت روی خوش نبینم. اینقدر میام و میرم تا خسته بشی و برگردی.
✍🏻 #مژگان_گ
✿💕کانال رمان عاشقانه ی مذهبی💕✿
#گیزویز
😂 @Gizviz 👏
🍃🌸🌿🌸🍃🌸🌿🌸
انس بن مالک و ابوطلحه روایتی بدین مضمون دارند که می گوید: روزی پیامبر(ص) را ملاقات نمودیم درحالی که آثار شادی در چهره ایشان نمایان بود و به ایشان گفتیم: یا رسولالله! آثار شادی و خشنودی در چهرهتان پیداست، ایشان فرمودند: بله هماینک از جانب پروردگار، این خبر به من رسید که کسی از امتم بر من صلوات نمیفرستد، مگر آنکه خداوند ده برابر آن را به خود او برمیگرداند «لن یصلی علی أحد من أمتی إلا ردها الله علیه عشر أمثالها» و «من صلی علیّ مرة صلی الله علیه عشرة»، آن حضرت در جای دیگر در باب بخل فرمود: «البخیل من أمتی، من إذا ذکرت عنده فلم یصلی علیّ»، بخیل امت من آن کسی است که وقتی نام من نزد او برده شود بر من صلوات نفرستد.
🌺🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥زیباترین کلیپی که امروز دیدم
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇
🌍eitaa.com/rahSalehin
💠 #پزشکیان ساده لو، سیاستمدار یا بازیگر؟
صحبتهای منتشر شده پزشکیان پیرامون پذیرش خلع سلاح ایران در قبال خلع سلاح اسرائیل و پذیرش نظارت یک نهاد بینالمللی بر این موضوع چنان احمقانه و غیر سیاستمدارانه است که انسان متحیر میماند پزشکیان را چه بداند.
آیا صحبتهای او از سر ساده گی و نشناختن واقعیت این عالم است؟
یا اینکه او را سیاستمداری بدانم که قصد فریب دوست و دشمن را دارد؟
و یا بازیگری که در حال اجرای دستورات کارگردان است؟
مطمئنا سیاست مدار نیست و بارها در موضع گیری ها و صحبت هایش این موضوع بر همگان آشکار شده است.
آنچه که پزشکیان میگوید دیکته تیم ظریف است، پایان ماموریت ناتمام همه هدف ظریف است، غیر مسلح کردن ایران و انجام برجامهای دو و سه ووو از آرزوهای تیم وابسته و ذلت پذیر ظریف است.
پزشکیان با ورود به عرصه ریاست جمهوری نه آبرویی برای دنیای خودش گذاشت نه توشهای برای آخرت مگر اینکه توبه کند و افسارش را از دست ظریف و تیمش خارج کند
#حرف_حساب
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇
🌍eitaa.com/rahSalehin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره طنز و شنیدنی مداح اهل بیت
علیه السلام از رانندهای که عاشقش بود!
🎙حاج ولی الله کلامی زنجانی
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇
🌍eitaa.com/rahSalehin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زگهواره تا گور دانش بجوی.
واقعی است...
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇
🌍eitaa.com/rahSalehin
هدایت شده از 🌸 دو کلمه حرف حساب 🌸
13.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔘 یک کار محشر و پاسخ محکم
به اظهارات نسنجیده مسعود پزشکیان در خصوص مسئله "حجاب" و "پلیس گشت ارشاد"
🔘 آقای پزشکیان!!!
مردم ایران فقط آن اقلیت هنجارشکن و اندام نما نیستن که برای جلب رضایتشان طوری حرف بزنی که خون به دل خانواده شهدا و مومنین شود!!!
🔘حجاب و گشت ارشاد بهانه است
نابودی ایران نشانه است☠️
#دوستان_رابه_گروه_دعوت_کنید
#جامعه_نیازمند_آگاهیست.
https://eitaa.com/harffe_hesab
🍃🌸🌿🌸🍃🌸🌿🌸
* 💞﷽💞
#مُشکین33
به چشمهاش نگاه کردم. عماد پرجذبه و مغرور جایگزین عماد سرشکسته و خاطی شده بود.
من اونقدرها میشناختمش که بفهمم معنی نهفته توی دونهدونه کلماتش چی میتونه باشه. احساس عجز داشتم در برابرش.
- عماد برو، ازت خواهش میکنم برو
من شکستم، تموم شدم، اونی نیستم که زن زندگی تو بود.
- هستی معصوم والله که هستی. تو برای من همیشه معصومی تو که باشی نفسهامقرار داره. برگرد معصوم.
- نمیتونم، نمیتونم عماد عذابم نده.
پر از اندوه نگاهم کرد و من دلشکسته بودم.
- میرم ولی فردا شب دوباره برمیگردم.
از اتاق بیرون رفت و مریم رو هم صدا زد و بغلش گرفت و با خداحافظی کمجونی بیرون رفت.
از اون شب کارش شده بود و هر شب حوالی ساعت هشت پیداش میشد. پدر و مادرم همچنین محمد، با این قضیه کنار اومده بودند و تصمیمگیری رو به عهدهی خودم گذاشته بودند و من به این فکر میکردم که شاید وصله کردن این رابطه بهتر از کامل بریدنش باشه.
حوالی عصر بود و روی سکوی کنار حیاط نشسته بودم و دیگه گریههام دلیلی نداشت و اشک صاحباختیار خونهی چشمهام شده بود.
توی حال خودم بودم که دستی روی شونهم نشست. سریع برگشتم و پدرم رو دیدم که مثل همیشه غمگین و آروم نگاهم میکرد. نمیدونم چی توی نگاه این مرد همیشه ساکت و کم حرف بود که آرامش کل دنیا رو به بهم منتقل میکرد. کنارم نشست و روی موهام رو بوسید و گفت:
- اینقدر گریه نکن معصوم بابا! اگه قرار بود با گریه کردن کارها درست بشه تا حالا نصف کارهای دنیا رو غلتک افتاده بود.
حرفی برای گفتن نبود و فقط با همون نگاه اشکی نگاهش کردم و سرم رو زیر انداختم. نفس عمیقی کشید و ادامه داد:
_ شیر خوار بودی که مادرت سودا گرفت و دیگه نتونست بهت برسه. تو بیشتر شیر خوار خواهرم سکینه بودی و اون خدابیامرز هم کوتاهی نمیکرد و سینه رو از دهن بچهی خودش دریغ میکرد که مبادا تواذیت بشی. روزگار سختی بود. مادرت دائم گریه میکرد و کاری از دستش ساخته نبود. شرمندهی سکینه و شوهرش بودم و گاه و بیگاه مجبور بودم تو رو بغل بزنم و ببرم اونجا. خیلی از وقتها که نمیبردمت میفهمید خجالتم شده، شیرش رو میدوشید و شیشه میکرد و برات میفرستاد. یه شب سرم رو گرفتم سوی آسمون و گفتم، ای خدای محمد و علی(ع) من زن و بچهم رو سپردم به خودت ختم قرآن برمیدارم به نیت شفا. خودت میدونی و این بنده سراپا تقصیر. ختم رو برداشتم و ده روزه خوندمش شب خوابیدم و صبح بعد نماز نشسته بودم سر سجاده و گریه میکردم که، خدا! ختمم تموم شد پس تو کجایی؟
✍🏻 #مژگان_گ
✿💕کانال رمان عاشقانه ی مذهبی💕✿
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇
🌍eitaa.com/rahSalehin
* 💞﷽💞
#مُشکین34
توی همین حال و احوال بودم که دیدم صدای گریهی مادرت بلنده، سریع رفتم طرفش. دستش رو گرفته بود جلوی روش و گاهی نگاهش میکرد و گاهی میکشید به صورتش. از چیزی که دیدم گنگ شدم بابا! یه دونه از اون خالها و زخمها رو بدن و صورتش نبود. مادرت از اون همه زخم و کورک رها شد و شفا گرفت.
نفسش رو صدادار ها کرد و ادامه داد:
- این رو گفتم که بدونی خدا چقدر مهربونه و وقتی بخواد کارت رو راست بیاره براش کاری نداره، اما گاهی نیازه که ما آدما با تحمل اون سختیهای کوچیک و بزرگ از خامی در بیایم و پوست بندازیم. هر جا که دیدی داره زندگی بهت سخت میگذره بدون حکمتی توی کاره، پس عجز و لابه نکن و به این فکر کن که چطور میتونی از دل اون سختیها مغزپخت بیرون بیای.
دستش رو دور شونههام حلقه کرد و حرفهاش آبی بود روی آتیش دلم.
- الان هم اینجا نشستم که بگم با تموم این حرفها، هر چی تو بگی همونه، اگه میتونی قید بچه هات رو بزنی، از عماد جدا شو و برو از اینجا. پساندازم قدر کرایهی یه خونه میشه. خواستی برو مبارکه نخواستی همینجا بمون و زندگی کن، اونقدر از تو مطمئنم که میتونی گلیمت رو بکشی از آب بیرون. اگه هم دوری بچههات سخته برات که باز هم فکر کن و تصمیم درست بگیر. من همه جوره پشتتم بابا.
_ میدونم بابا میدونم که همیشه پشتم میمونی. ولی... ولی من بدون بچهها میمیرم. نمیشه، نمیتونم.
_ پس کلاهت رو قاضی کن و ببین میتونی خودت رو بیخیال شی و برای بچههات فدا بشی؟ ببین میتونی فقط مادر باشی و قید دل خودت رو بزنی؟ اگه تونستی برو دنبال مادری کردنت. کاری از دستم برنمییاد الا اینکه برات دعا کنم.
حرفهای بابا راهحل جدیدی رو پیش روم باز نکرده بود اما، توی تصمیمی که گرفته بودم مصممترم کرد و قلبم رو قوت بخشید.
روزها توی کارهای خونه با مادر همراهی میکردم و شبهام اما با فکر و خیال صبح میشد و تلاش میکردم تا بهترین اقدام رو داشته باشم. ماجرای طلاق منتفی بود چون در اون صورت باید قید بچهها رو میزدم. تصمیم سخت و وحشتناکی گرفته بودم و برام واضح و مثل روز روشن بود که باید با این کار فاتحه خودم رو میخوندم. اما برای بچههام حاضر بودم از جونم مایه بذارم. بابا راست میگفت، فداکاری زیادی لازم بود. باید با عماد صحبت میکردم و شرایطم رو براش میگفتم. البته اضطراب باز خورد عماد خیلی زیاد بود.
چهل روز گذشته بود و شب چهل و یکم، طبق معمول هر شب چند دقیقه از هشت گذشته وارد شد و کمی با پدرم و محمد که این روزها فقط سکوت میکرد و دیگه براش رجز نمیخوند و خط و نشون نمیکشید نشست. محمدرضا رو عوض کرده بودم و دستهام کثیف شده بود، برای شستن دستهام به حیاط رفتم.
وارد اتاق شدم که دیدم سر جای هر شبش نشسته و منتظره که با دیدن من گردنی کج کرد و آروم سلام کرد. جوابش رو ندادم که زبون باز کرد.
_جواب سلام واجبه ها، معصی خانم.
✍🏻 #مژگان_گ
✿💕کانال رمان عاشقانه ی مذهبی💕✿
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇
🌍eitaa.com/rahSalehin
19.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟢#نهج_البلاغه
🟢 توصیف بهشت از زبان امیرالمؤمنین
توصیفات بهشت از زبان امیرالمؤمنین علیهالسلام چنان است که هوش از سرِ هر شنوندهای خواهد برد. تصور دنیایی اعجابانگیز با نعمتهایی بیشمار دل را از دنیای فانی جدا میکند…
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇
🌍eitaa.com/rahSalehin