سرگرم کار بودم که یکی بلند گفت: مادر.
شروع کرد دورم چرخیدن و تکرار این جمله "مادر حلالم کن"
گفتم: برای چی؟
گفت: اول حلالم کن.
گفتم: بخشیدمت.
گفت: مادر چند بار صدایت کردم متوجه نشدید، مجبور شدم با صدای بلند صدایتان کنم.
ببخشید اگر صدایم را روی شما بلند کردم!
#شهید_محمد_رضا_عقیقی🌹
#قرار_بندگی🌸🍃
#نیکی_به_والدین
@rahe_ebrahim
می خواهد برود #جمکران،
حالا با مادرش هم بحثش شده است،
دوستانش هم دم در هستند،
مادرش همینجوری نگاهش می کند،
مادرش که اینقدر زحمتش را کشیده است شبها نخوابیده است،
حالا این جوان عصبانی شده است،
خداحافظی هم نمی کند،
خیلی خب این کار را کردی؟
خیلی معذرت می خواهم من را ببخشید، آدم باید خیلی احمق باشد فکر کند از مادر خداحافظی نکند،
#امام_زمان به او نگاه کند...
#استاد_فاطمی_نیا
@rahe_ebrahim
#زندگی_بهشتی 💜
هنوز آن کاغذ را دارم؛ شرایطش را خلاصه،رویش نوشته بود و پایینش را امضا کرده بود. تمام جلسه خصوصی صحبت ما درباره ازدواج ختم شد به همان کاغذ؛مختصر و مفید.
بعد از باسمه تعالی،ده تا از نظراتش را نوشته بود. بعضی هایش اینطور بودند:
« داشتن #ایمان به خدا و خداجویی؛
مقلد امام بودن و پیروی از رساله ایشان؛
شغل من پاسدار است؛
مشکلات آینده جنگ؛
مکان زندگی؛
#انگیزه ازدواج،رسیدن به #کمال.»
عبارت ها کوتاه بود؛اما هر کدام یک دنیا حرف داشت برای گفتن.
#شهید_سید_علی_حسینی🌹
#به_روایت_همسر
#سیره_شهدا
#خواستگاری
@rahe_ebrahim
هدایت شده از دخترانــ راهـ ـ ابراهیمـ
باران که آمد بعد از آن خیرات میبارد
خیر کسى را خواستى اول بگریانش
#علی_اکبر_لطیفیان
هدایت شده از دخترانــ راهـ ـ ابراهیمـ
#شهید_گمنام🌹
💠روزی دیدم در همین #بهشت_زهرا،
#مادر_شهیدی را که نمی دانست قبر شهیدش کجاست اما می گفت:
پسرم مطمئنم #شهید شده. #گمنام_شهید شده.
گفتم:اسمش چه بود؟
گفت: حسین.
گفتم: حسین؟… چه اسم قشنگی.
گفت: حسین برمی گردد.
گفتم: مگر نمی گویی حسین به #شهادت رسیده است؟
گفت: یقین دارم. گفت: بنیاد قبول ندارد که حسین به #شهادت رسیده است اما هر بار که خواب حسین را می بینم، می بینم که لباسش خاکی، حنجره اش پاره، پهلویش شکسته و صورتش خونی است.
👈گفت: #حسین، امام زمانی بود. #عاشق مهدی بود
👈 #دعای_فرج از زبانش نمی افتاد.
👈گفت: هر روز #دعای_عهد می خواند.
👈اهل #ندبه بود. اشک چشم داشت.
موقع #شهادت فقط ۱۹ سال سن داشت.
👈گفت: عصای دستم بود. ۲دست بیشتر #پیراهن نداشت. شور به شور می پوشید. پدرش پول می داد، برود کفش بگیرد، جنس #معمولی می خرید تا۲تا کفش بگیرد. یکی را خودش می پوشید و آن یکی را می داد به #بنده_خدایی که تمکن مالی نداشت.
👈گفت: #نماز_شب می خواند گاهی.
هر دوشنبه و پنج شنبه #روزه می گرفت.
گفت: به او می گفتم پسرم، چرا اینقدر #روزه می گیری؟ چرا اینقدر عذاب می دهی خودت را؟
گفت: حسین، #امام_زمانی بود.
آخرین حرفش در این #دنیا این بود:
#یا_مهدی_ادرکنی💙
گفت: گاهی خوابش را می بینم و گاهی در بیداری، می بینم انگار یکی هست که همیشه هوایم را دارد.
گفت: حسین برمی گردد.
#حسین_قدیانی
#شب_جمعه
@rahe_ebrahim
Helali-Fatemieh21395[04].mp3
4.51M
بَد کردم...
با گُناهام به خودم بَد کردم...
@rahe_ebrahim
عاقبت عشـــ❣ـــق حُسـیـن
پـاک از گُناهم میکند...
#شب_جمعه
@rahe_ebrahim
در و دیوار اتاقت
کامپیوترت
موبایلت
بوی امام زمان میده؟
آقا بگه
دلاتون بزارید روی میز
نوت بوک و موبایل هاتون هم بزارید روی میز
میخوام همه رو با هم یه #چِک کنم
#ببینم
رومون میشه؟
#حاج_حسین_یکتا
@rahe_ebrahim
#مسئول_کشور
هزینه #تعویض موکت فرسوده کف اتاقش در #نخست_وزیری را که مبلغی ناچیز (۲۵۰۰ تومان ) شده بود نپذیرفت و توضیح می خواست گفتم:
شما #نخست_وزیرید! شخصیت هایی از داخل و خارج به دیدنتان می آیند. لابد این مقدار اصلاح و هزینه به مصلحت بود. وانگهی هر چند #انقلاب شد و شکل حکومت و شیوه خدمت تغییر یافته اما ضرورت زمان نمی شناسد و...
او که فکر می کرد شاید مقصودش را خوب درک نکرده ام با نگاهی نافذ و نگران گفت:
من چگونه #نخست_وزیری باشم که روی #موکت با #کفش راه بروم اما باشند مردمی محروم که چیزی نداشته باشند روی آن بخوابند!
من اگر بخواهم فارغ از #دنیای محرومان جامعه با این وسایل و امکانات رفاهی زمامداری کنم سخت #اشتباه کرده ام!
نه برادر! من با #محرومیت انس و عادت دارم. دوست دارم وقتی شب سر بر بستر می گذارم نباشند #محرومانی که من از حال آنها #غفلت کرده باشم.
#شهید_محمد_علی_رجایی🌹
#سیره_شهدا
#محرومیت
#مسئولین_بیاموزند
#شبیه_شهدا_رفتار_کنیم
join⤵️⤵️
@rahe_ebrahim