#بلاغت_کاربردی
#۱۰
💥بسم الله الرحمن الرحيم «إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ 🔅 فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ 🔅 إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ»
✔️ استاد معظم فتوحی حفظه الله
🔻 در این سلسله مباحث به تجزیه و ترکیب ادبی سوره کوثر پرداخته شده است.
↪️🔻 نكات، إشارات و أغراض بلاغی در آیه فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ
❓سوال: آيا به قرينهی «لربّك» در «فصلّ لربّك» لازم است كه برای «وانحر» هم «لربّك» ديگری در تقدير گرفته شود يا نه؟
🔹جواب: اگر مراد از «نحر» بالا بردن دستها باشد در تكبيرهی نماز، میشود گفت كه تقدير «لربّك» براي «و انحر» لازم نيست، چون كه نحر از توابع نماز خواهد بود و استقلالی نخواهد داشت و در نتيجه «لربّك» كه برای «صلّ» است، برای اين هم كفايت خواهد كرد.
🔹ولی اگر مراد از «نحر» قربانی كردن باشد، در اين صورت میشود گفت كه: به قرينة مقاميّه بايد برای «وانحر» هم «لربّك» ديگری در تقدير گرفت؛ چون صلاة و نحر در اين فرض، دو عبادتاند، و هر يک از ديگری مستقل است، و هر دو هم بايد به قصد قرب باشند.
💥«وصل»
🔹جملة «إنحر» با واو عطف شده بر جملة «صلّ لربّك» و مقتضی وصل هم اين است كه بين آن دو توسط بين الكمالين است، بدون اينكه مانعی از عطف در بين باشد. 🔸(كمال اتصّال و شبه كمال اتصال و كمال انقطاع و شبه كمال انقطاع مقتضي فصلاند. و توسط بين كمال اتصال و كمال انقطاع اگر مانعی از عطف همراهش نباشد مقتضی وصل است، و اگر مانع باشد حكمش فصل است.)
💥«مذهب كلامی»
🔹يكی از محسنّات بديعيّه مذهب كلامی است، و آن عبارت است از اينكه متكلم برای مطلب خودش دليلی ذكر كند. در اين سوره هم میشود گفت كه مذهب كلامی اعمال شده: «فصلّ لربّك و انحر» بيانگر مدّعی است، و «إنّا أعطيناك الكوثر» بيانگر علت و دليل آن مدّعی است.
🔻يعنی آيه دوّم میفرمايد كه: وظيفه تو (پيامبر) اين است كه خدا را شكر کنی به وسيله صلاة ونحر، و آيه اوّل هم میفرمايد كه: علت اين وظيفه و دليل بر آن هم اين است، كه ما به تو كوثر داديم، كه نعمت بسيار بزرگ و ارزشمندی است كه اين وظيفه را میطلبد.
↩️ ادامه دارد.
👉 @raveshsonnati
روش سنتیِ تحصیل علوم حوزوی
#روش_تدریس #یادگیرنده #ویژگیهای_مشترک_و_غیر_مشترک_یادگیرندگان 🔻ویژگیهای مشترک در زمینه انگیزش 🔻عوا
#روش_تدریس
#یادگیرنده
#ویژگیهای_مشترک_و_غیر_مشترک_یادگیرندگان
🔻ویژگیهای مشترک در زمینه انگیزش
🔻عوامل انگیزش
↪️ 3⃣ نظریه انگیزش پیشرفت بر آن است که ارزش پیشرفت و کسب موفقیت برای همه یکسان نیست.
🔹بعضی از افراد بیشتر به دنبال پیشرفت هستند. چنین کسانی پیشرفت بیشتری هم میکنند، چون انگیزه بیشتری دارند. ارزش موفقیت نزد افراد به عوامل مختلفی، از جمله سابقه موفقیتهایشان در گذشته بر میگردد. از این رو، معلم و مربی باید زمینه موفقیت را برای یادگیرنده فراهم کنند تا این نوع انگیزش در او تقویت شود.
🔹برخی افراد به جای انگیزه برای موفقیت، تنها برای اجتناب از شکست انگیزه دارند. این نوع انگیزه از نوع اول آسیب پذیرتر است؛ زیرا در صورت تکرار شکست، به سرعت کاهش می یابد.
4⃣ بر اساس نظریه اسناد، افراد موفقیتهای خود را به عوامل مختلفی نسبت میدهند. این عوامل برخی بیرونی و برخی درونی، بعضی پایدار و بعضی ناپایدار، و گروهی قابل کنترل و دستهای هم غیر قابل کنترلاند. اگر افراد موفقیت خود را به عوامل درونی و قابل کنترل نسبت دهند، انگیزه بیشتری برای فعالیت و تلاش خواهند داشت. معلم باید یادگیرنده را در اصلاح اسنادهای او کمک کند.
🔹چگونگی اسناد افراد به خودپنداره آنان مربوط میشود. اگر در تصویری که فرد از خود در ذهن دارد، خود را توانا و ارزشمند ببیند، انگیزه بیشتری برای تلاش و موفقیت در او ایجاد میشود.
🔹شکل گیری خودپنداره به شدت متأثر از تجربههای فردی و برخوردهای به ویژه خانواده است. با این حال افراد با تلقین و اراده نیز می توانند خودپنداره خویش را اصلاح کنند.
🔻ویژگیهای مشترک در زمینه عزت نفس
🔹عزت نفس که نوعی از خودپنداره است، به معنای ارزشمندی انسان نزد خودش است. هر اندازه فرد ویژگیهای خود را به ایدئالهایش نزدیک تر ببیند، خود را ارزشمندتر احساس میکند و عزت نفس او بیشتر خواهد شد.
🔹افراد با عزت نفس بالا از خود انتظار رفتارهای مثبت و تلاش بیشتر دارند. در نتیجه، انگیزه آنان نیز قویتر است.
🔹فردفرد یادگیرندگان تفاوتهای بسیاری از جهات مختلف با هم دارند. این تفاوتهای فردی را میتوان در زمینه های جسمی، جنسیتی، ذهنی، عاطفی، فرهنگی و شخصیتی مشاهده کرد. ریشه این تفاوتها را به طور کلی وراثت و تأثير محیط دانستهاند. رفتار معلم با هریک از یادگیرندگان باید متناسب با ویژگیهای فردی آنان باشد.
↩️ ادامه دارد.
📚 روش تدریس (هادی رزاقی)، صص ۱۸۷، ۱۸۸.
👉 @raveshsonnati
#فوائد_صرفی
🔹معانی باب افعال
🔸فصل اول: معانی صحیح
↪️ ۱۹. ضدّ المجرّد
↪️🔻تذکر دو مطلب:
1⃣ مراد از تضادّ در اینجا معنایی اعم از تضاد کامل و حقیقی است لذا مثل "اعتبه" متضاد با "عتبه" است زیرا عتبه به معنای عِتاب و ملامت کرد او را بوده و اعتبه به معنای او را راضی و خوشنود کرد بعد از اینکه عتاب کرده بود میباشد و این دو معنا گرچه تضاد حقیقی ندارند ولی عرفاً نقطه مقابل هم تلقّی میشوند و همینطور "نشد الضالةَ" و "اَنشدها" که اولی به معنای به دنبال گمشده گشت و جستجو و سؤال کرد و دومی به معنای گمشده را نشان داد و به مکان آن راهنمایی کرد میباشد.
2⃣ فرق این معنا با معنای سلب این است که مفهوم سلب و نزع و ازاله در مفادِ باب در آن معنا معتبر و مورد لحاظ است ولی در اینجا اصلاً چنین نیست بلکه با مقایسه دو معنای مجرد و مزید حکم به تضاد و تقابل دو معنی میشود.
🔻۲۰. مضیّ و گذشتن وقت
🔹این معنا را تنها سید هاشم تهرانی 🔸(علوم العربیة: ۲۰) ذکر کرده است. و امثله آن فقط مربوط به سال و ماه و ساعت و در قالب ۵ مثال است که عبارتند از اسنی و اعوم و احال و اشهر و اسوع. 🔸(مضی علیه سَنَةٌ و عامٌ و حَولٌ (سال) و شهرٌ (ماه) و ساعةٌ.)
🔻 تذکر:
🔹ممکن است بتوان این معنا را به صیرورت قسم دوم بازگرداند مثلاً اشهر القوم که به معنای مضی علیهم شهرٌ گرفته شده است به معنای صاروا ذوی شهرٍ (صاحب یک ماه شدند) ارجاع داده شود. و احتمال دارد به معنای دخول باشند و معنای أسنی دخل في سنة جديدة و أشهر دخل في شهر جديد و أسوع دخل في ساعة جديدة باشد و معناي مضیّ و گذشتن وقت در واقع از لوازم مفهوم و معناز اصلی واژه باشد.
👉 @raveshsonnati
#سیره_علما
💥 كيفيت تدريس آیه الله العظمی حاج شيخ عبدالکریم حائری یزدی (موسس حوزه)
🔹بزرگترین حوزه تدریسی که در حوزه قم صورت پذیر است همان جلسات درس فقه و اصول است و مهمترین آنها جلسه درس حضرت آیة الله [حاج شيخ عبدالكريم حائرى يزدی] است. در این جلسه دیگر اساتید شرکت دارند و به استفاضه میپردازند. جای تدریس معزی الیه در مدرسه فیضیه و اوقات زمستان مسجد عشقعلی است.
🔹کیفیت آن این است که نخست یکی از محدثین محترم (که امروز مخصوص بدین دو نفر یکی حاج آقا جواد قمی و دیگر آقا شیخ ابراهیم صاحب الزمانی است) بر پای میایستند و دستهای از فضائل و مناقب و خطب نهج البلاغه و مراثی آل محمد (صلی الله علیه وآله) را بیان میکنند. سپس حضرت آیة الله بر منبر بر میآیند و مسألهاى را كه روز پیشین سابقه داده بودند به مورد بحث و گفتگوی میگذارند و باید دانست که شاگردان در تقاضای توضیح و بیان مطلب به نظر خودشان (ولو در حین درس هم باشد) آزادند. از اینجاست که پایه معلومات اشخاص تا اندازهای به دست میآید و شاگردان به مراتب علمی یکدیگر آشنا میشوند.
📚 آینه دانشوران ص۲۲ تا ۲۳.
👉 @raveshsonnati
#ویژه
💥بخشی از دروس خارج أصول الفقه
✔️ آية الله العظمى سيستانی (به زبان فارسی)
🔻علاقمندان به کانال زیر در تلگرام مراجعه کنند🔻
🔹لینک:
https://t.me/joinchat/AAAAAFQRqMtmEkxcp_vR_w
#بلاغت_کاربردی
#۱۱
💥بسم الله الرحمن الرحيم «إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ 🔅 فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ 🔅 إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ»
✔️ استاد معظم فتوحی حفظه الله
🔻 در این سلسله مباحث به تجزیه و ترکیب ادبی سوره کوثر پرداخته شده است.
↪️🔻 نكات، إشارات و أغراض بلاغی در آیه «إنّ شانئك هو الأبتر»:
🔹در اين آيه شريفه، سه تا ادات تاكيد وجود دارد كه حكم اين جمله (ابتر بودن شانيء حضرت) را تأكيد میكنند:
🔸۱. إنّ
🔸۲. اسميّة الجملة
🔸۳. ضمير فصل.
❓سوال: اصل در تأكيد حكم اين است كه برای مخاطبی اعمال شود كه يا منكر حكم است و يا شاکّ در آن، كه در اين صورت برای رفع انکار و یا شک او تاكيد آورده میشود، ولی در اين آيهی شريفه، مخاطب نه منكر است و نه شاکّ، بلكه خالی الذهن است، پس تاكيد برای چه غرضی آمده است؟
🔹جواب: مانعی ندارد كه تأكيد گاهي برای علل ديگری هم به كار برده شود، ولو اينكه مخاطب خالی الذهن باشد، از قبيل اهميت حكم، و يا تقرير و تثبيت آن در ذهن مخاطب.
💥حصر:
🔹در اين آيهی شريفه دو تا ادات حصر وجود دارد كه أبتريّت را منحصر میكنند در شانی حضرت:
🔸۱. تعريف مسند به «لام جنس» در الأبتر
🔸۲. ضمير فصل ( هو )
🔻و اين حصر:
🔸اولا: از نوع حصر اضافی است، نه حقيقی، يعنی ابتريّت را نسبت به حضرت منحصر میكنند در شانی حضرت.
🔸ثانیا: از نوع قلب است، يعنی شانی معتقد بود كه حضرت أبتر است نه خودش، آيه میفرماید: قضيه به عكس است، شأنی تو أبتر است نه تو. (و لايخفی كه اين قلب به لحاظ حال شأنی است، نه به لحاظ حال مخاطب).
🔸ثالثا: از نوع قصر صفت است بر موصوف: أبتريّت بر شأنی.
↩️ ادامه دارد.
👉 @raveshsonnati
#سخن_بزرگان
💥هفت توصیه مهم از محقق حلی به طالبان علم
🔹ليكن تعلمك للنجاة لتسلم من الرياء والمراء،
🔹وبحثك لإصابة الحق لتخلص عن قواطع الأهوية ومآلف النشاء،
🔹وأكثر التطلع على الأقوال لتظفر بمزايا الاحتمال،
🔹واستنقض البحث عن مستند المسائل لتكون على بصيرة فيما تتخيره،
🔹وعليك بالحفظ فإنه أربط للعلم وأضبط للفهم،
🔹وداوم البحث يعطك استعدادا لتلقي النتائج النظرية بالفعل،
🔹واختر المُباحث الصالح لتستفيد من خُلقه ما يصير لك سجية.
📚المعتبر فی شرح المختصر، ج١، ص٢١.
👉 @raveshsonnati
#اصول_بهداشت_روانی_و_تقویت_حافظه
#۴
↪️🔻بخش اول: اصول بهداشت روانی
↪️ 🔻فصل دوم : سلامت روح و روان
↪️🔻نوشتار اول: تفکّر
🔻ب) اهمیت تفکّر
🔹خوشبختی دنيا و آخرت و سلامت روح از انديشيدن آغاز میشود؛ چنانكه در بسیاری از روايات آمده است: «تَفَكُّرُ سَاعَةٍ خَيْرٌ مِنْ قِيَامِ لَيْلَةٍ» یا «خَيْرٌ مِنْ عِبَادَةِ سَنَةٍ» یا «خَيْرٌ مِنْ عِبَادَةِ سِتِّينَ سَنَةً.» یعنی: تفکر ساعتی بهتر از یک شب یا یکسال یا شصت سال عبادت است. شاید اختلاف بیانات در روایات، ناظر به کیفیّت تفکّر یا متعلَّق آن باشد. زیرا آدمی میتواند در اثر تفكرِ صحيح، خوشبختی يک عمر را تضمين كند؛ چرا كه سرعت فكر انسان از هر متحرکی سريعتر است تا جايی که میتواند انسان را در لحظهای از ازل به ابد برساند.
🔹حاصل آنکه تفکر، کليد ابواب معارف بوده و بدون آن بشريت به هيچ کمالی نمیرسد. محقق طوسی قدس سره پس از آنکه تفکر را سیر باطن از مبادی به مقاصد دانست در اهمیت تفکر میگوید: «ولايَرتقِی أحدٌ من النَّقص إلی الکمال إلا بهذا السَّير» کسی از نقص به کمال نمیرسد مگر به سير فکری. (که در آفاق و انفس به کارگرفته شود.)
🔹در پایان ذکر این نکته لازم است که چون طبق فرمايش قرآن كريم غذای تفكر و تعقل، علم و اطلاعات است: «وَمَا يَعْقِلُهَا الا العَالِمون» «العنکبوت: ۴۳» از این رو، به هر ميزان اطلاعات انسان بيشتر باشد، استفاده از فكر نيز بهتر و افزونتر خواهد بود.
🔻ج) متعلَّق فکر
❓اما متعلَّق فكر چيست؟
❓و به بیان ديگر، در چه مقولههايی بايد انديشيد؟
🔹به نظر میرسد میتوان اين مقولهها را در عناوين ذيل خلاصه نمود:
🔸۱) انديشه در مبدأ هستی و ازل یعنی تفکر در اینکه از كجا آمده است؟ تا برسد به اينکه «جهان را خالقی باشد خدا نام»
🔸۲) اندیشه در منتهی و أبدیت یعنی تفکر در اینکه به كجا خواهد رفت؟ تا برسد به اينکه بداند ابديت در پيش است و به قول شاعر : «ثبت است بر جريده عالم دوام ما»
🔸۳) اندیشه در علت آفرینش و اینکه چه تکلیفهایی بر گردن او بوده و وظيفه او در قبال خود، خدا، جامعه و طبيعت چيست؟
🔹روزها فكر من اين است و همه شب سخنم
🔹كه چرا غافل از احوال دل خويشتنــم
🔹ماندهام سخت عجب از چه سبب ساخت مرا
🔹يا چه بود است مراد وی از اين ساختنم
🔹ز كجا آمدهام آمدنم بهـر چه بود
🔹به كجا میروم آخر ننمايی وطنـــم
🔹چنين قفس نه سزای من خوش الحانيست
🔹روم بگلشن رضوان كه مرغ آن چمنـم
🔹مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
🔹چند روزی قفسی ساختهاند از بدنم
↩️ادامه دارد.
👉 @raveshsonnati
#بلاغت_کاربردی
#۱۲
💥بسم الله الرحمن الرحيم «إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ 🔅 فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ 🔅 إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ»
✔️ استاد معظم فتوحی حفظه الله
🔻 در این سلسله مباحث به تجزیه و ترکیب ادبی سوره کوثر پرداخته شده است.
↪️🔻 نكات، إشارات و أغراض بلاغی در آیه «إنّ شانئك هو الأبتر»:
❓سوال: چرا به جاي كلمهی «شانیء» اسم طرف را ذكرنكرده است؟
🔹جواب: اين کار میتواند عللی داشته باشد:
🔸۱. افادهی تعميم كند، يعنی اين حكم اختصاص به آن شخص خاصّ ندارد، بلكه هر كسی كه مثل او باشد، اين حكم (أبتريّت) برای او هست.
🔸۲. اشاره باشد به اينكه آن شخص آن قدر پست است كه لياقت ندارد اسمش برده شود.
🔸۳. از آن جائی غرض از ابتريّت او اين است كه آثار او محو خواهد شد، و اسمی از او باقی نخواهد ماند و به فراموشی سپرده خواهد شد. لذا مناسب اين بود كه نام او برده نشود، چون ذكر نام او با اين غرض نمیسازد، به جهت اينكه ذكر نام او يک نحوه ماندگاری است براي او.
💥«استعاره»
🔹از آن جایی كه معنای أصلی «أبتر» مقطوع الآخر است، استعمالش در معنای ديگر كه مشابه معنای اصلی اوست مجازی خواهد بود.
🔻مثلاً: شخصی را كه أولاد ذكور نداشت تشبيه میكردند به چيزی كه مقطوع الآخر است، و لفظ «أبتر» را بر آن اطلاق میكردند، و وجه شبه عدم تماميّت بود، چون چيزی كه مقطوع الآخر است ناتمام است، و كسي هم كه أولاد ذكور ندارد، به منزلهی ناتمام است، پس وجه شبه در مشبه به تحقيقی است و در مشبه تنزيلی؛ در نتيجه «أبتر» مجاز خواهد بود از نوع استعاره.
🔹حال ببينم لفظ «أبتر» در هر تقسيمی از تقسيمات استعاره از كدام قسم است؟
🔸۱. مفرده است نه مركبّه؛ چون مفرد است و كلمه نه كلام.
🔸۲. تبعيّه است نه اصليّة؛ چون اسم جنس مشتق است نه اسم جنس غير مشتق.
🔸۳. مصرّحه است نه بالكنايه؛ چون بالصراحه ذكر شده نه بالكناية.
🔸۴. عامّيّه است نه خاصّيّه؛ چون وجه شبه در مشبه به او واضحات است.
🔸۵. مطلقه است نه مجرّده و يا مرشّحه؛ چون از مناسبات مشبّه و يا مشبّه به چيزی همراه آن نيامده است.
🔸۶. تحقيقيّه است نه تخييليّه؛ چون مستعارٌ له ـ معنای مجازی ـ امری واقعی است، نه تخييلی.
🔸۷. وفاقيّه است نه عناديّه؛ چون معنای حقيقی آن با معنای مجازیاش، در شئ واحد قابل جمعاند؛ میشود كسی هم اولاد ذكور نداشته باشد و هم پاهايش قطع شده باشد.
🔸۸. غير تمثيليّه است نه تمثيليّه؛ چون وجه شبه در آن مركب نيست.
💥«كنایه»
🔹بعيد نيست كه «أبتر» بعد از اينكه استعاره آورده شده برای كسي كه فرزند ذكور ندارد، كنايه باشد از محو آثار، و باقی نماندن اسم و رسم، و به فراموشی سپرده شدن، يعنی غرض اصلی طرف مقابل، از گفتن «أبتر» اين نباشد كه حضرت پسر ندارد، بلكه میخواهد بگويد: كه حضرت ماندگاری نخواهد داشت، كما اينكه از عاص بن وائل نقل است كه میگفته: «دعوه، إنّما هو رجلٌ أبتر، لا عقب له، لو هلك انقطع ذكره، و استرحتم منه».
🔻پس بنابراين، كما اينكه مجاز المجاز (سبك المجاز من المجاز) داريم ـ البتّه علی اختلاف ـ كنايه المجاز (سبك الكناية من المجاز) هم خواهيم داشت.
↩️ ادامه دارد.
👉 @raveshsonnati
#ویژه
▪️اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى عَلَمِ التُّقَى وَ نُورِ الْهُدَى وَ مَعْدِنِ الْوَفَاءِ وَ فَرْعِ الْأَزْكِيَاءِ وَ خَلِيفَةِ الْأَوْصِيَاءِ وَ أَمِينِكَ عَلَى وَحْيِكَ
▪️اللَّهُمَّ فَكَمَا هَدَيْتَ بِهِ مِنَ الضَّلاَلَةِ وَ اسْتَنْقَذْتَ بِهِ مِنَ الْحَيْرَةِ وَ أَرْشَدْتَ بِهِ مَنِ اهْتَدَى وَ زَكَّيْتَ بِهِ مَنْ تَزَكَّى فَصَلِّ عَلَيْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ وَ بَقِيَّةِ أَوْصِيَائِكَ إِنَّكَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ.
👉 @raveshsonnati