eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.5هزار دنبال‌کننده
563 عکس
5 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
نماز و نور و تبسم ، برادر حیدر نشسته شعر و ترنم ، برابر حیدر سلام ِ برکه‌ی باران به جعفر طیار درود چشمه‌ی شبنم ، به دلبر حیدر چقدر حس گل یاس رازقی دارد نجیب‌زاده‌ترین غنچه‌ی تر حیدر برای آنکه شود شیر بیشه‌ی توحید از عشق داده به او شیر ، مادر حیدر بر او سلام که چون آفتاب تابان است قشنگ ، مثل جمال منور حیدر سلام سرو صبور و بلند خانه‌ی وحی سلام نخل نجیب و تناور حیدر به انبیای خودش می دهد خدا در عرش به دست جعفر طیار ساغر حیدر به نام‌‌نامی مردی که ذوالجناحین‌است به نام نامی جعفر ، برادر حیدر امیر موته خودش حکم یک سپه دارد سزاست اینکه بگوئیم ، لشکر حیدر به نام‌های رفیعش اضافه‌کن پس ازاین جناب جعفر ، امـیر دلاور ِ حـیدر هزار مثل فلانی نمی رسد هرگز... به گرد پای مسیحا ، ابوذر حیدر میان کوچه اگر ؟ بود شیر پیغمبر که داشت روی جسارت به کوثر حیدر؟ صدای ناله برآمد ، « انفسم ظهری » خمیده از غم جعفر ، شد کمر حیدر رسان به دست بنی‌جعفر ای خدا روزی علم به دست علمدار ِ آخر حیدر @raziolhossein
شد مدینه غرق در شور و نوا واجعفراه شد امیرالمومنین صاحب عزا واجعفراه گه به حیدر گه به زهرا تسلیت گوید نبی که علمدار سپاهش شد فدا واجعفراه آسمانی ها همه با گریه اش گریان شدند بی برادر شد علی مرتضی واجعفراه تا به مسجد گفت پیغمبر که جعفر کشته شد ناله زد مولا که شد پشتم دوتا واجعفراه این خبر را کاش دیگر از پیمبر نشنود جعفر طیار شد دستش جدا واجعفراه کاش جعفر در مدینه بود تا بعد از نبی اینقدر تنها نمی شد مرتضی واجعفراه کاش جعفر بود تا دیگر نمی آمد به گوش ناله زهرا میان شعله ها واجعفراه کاش جعفر بود وا می کرد در آن ازدحام ریسمان از گردن شیر خدا واجعفراه کاش جعفر بود تا سیلی نمی خورد از کسی دخت پیغمبر میان کوچه ها واجعفراه بین مقتل هم صدا میزد غریب کربلا ای عمو ای کاش بودی کربلا واجعفراه دست و پا میزد حسین و خواهرش بر سرزنان ناله میزد از روی تل واحمزتا واجعفراه @raziolhossein
امروز زمین و آسمان غمبار است نالان وحزین احمد مختار است از دیده علی سرشک ماتم ریزد زیرا که عزای جعفرطیار است @raziolhossein1
سال ها هر لحظه بیش از پیش غربت داشتن علتش این است با حیدر اخوت داشتن تو نخستین مرد این قومی که فخرت باشد این : خَلقا و خُلقا به پیغمبر شباهت داشتن ای به قربانت که حتی نوح هم دارد نیاز از تو در روز جزا برگ شفاعت داشتن بر نماز جعفر طیار تکیه می کنیم در شب دلواپسی ها ، وقت حاجت داشتن ای نجاشی ها مسلمانان کوه همتت ای چراغ شاهراه استقامت داشتن آن زمان السابقون السابقون گشتی که بود شرک فخر ِ مدعی های خلافت داشتن کیستی بابای این امت برادر خوانده ات؟ شد نصیب چند تن این حد سعادت داشتن خوش قدم بودی و خیبر پیش پایت فتح شد این خودش یعنی که خیر بی نهایت داشتن شادمان از فتح خیبر یا که دیدارت شود حضرت عین الیقین مانده است و حیرت داشتن گرچه دادی دست اما پرچم از دستت نرفت این چنین باید به این مکتب ارادت داشتن از تو می گیرد ابوفاضل مدد در علقمه می دهد بر کل عالم درس غیرت داشتن پرچمت دست فراری ها نمی افتاد کاش نیست کار هر کسی مثل تو جرات داشتن روز های حیدر کرار بی تو پر شد از دم به دم از جای خالی ات شکایت داشتن خانه ات شد ماجرایش چون فدک بعد از نبی آه آه از روزگار ،آه از حسادت داشتن تشنه جان دادی ولی اسما بدون تو نداشت در دلش یک ذره ترس ِ هتک حرمت داشتن ..... ای امیر موته این حق عروس تو نبود در چهل منزل به تن رخت اسارت داشتن @raziolhossein
دنبال چهل حامی و یاور می‌گشت با پاسخِ سردِ ناکسان برمی‌گشت شب بود ، وَ با چراغ ، مردی تنها در شهر ، پی حمزه و جعفر می‌گشت ....... گر بود ، یقینْ حامیِ حیدر می‌گشت قربانیِ صدّیقهٔ اطهر می‌گشت در هجمهٔ فتنه ، جای او خالی بود مردی که اگر بود ، ورق بر می‌گشت @raziolhossein
سِحر صدها هزار ابوسفیان در شعاع تو می شود باطل آیه آیه حدیث حُسن تو را ملک وحی می کند نازل ای عمو زاده ی گرام‌ نبی وی مقید به احترام‌ نبی ای ستوده تو را کلام‌ نبی که من و جعفریم‌ از یک گِل حامی دست های مسکینی گفته احمد ابوالمساکینی به خدا کم‌ نیاید از کرمت کل عالم اگر شود سائل قله ی اوج عزتت اینجاست،که عروس تو زینت مولاست گوهر آری که لایق دریاست،از ازل بوده ای چنین قابل فخر دین واژه است و معنی تو ،،،شیعه قبل از غدیر یعنی تو دین تو قبلِ بار عام خدا به ولای علی شده کامل هم شهیدی و هم‌شهودی تو،گفت زهرا اگر که بودی تو غم از آن چهره می زدودی تو،، حق حیدر نمی شدی زائل اسب خود را به معرکه پی کن،، توسن بخت را چنین هی کن راه صد ساله را شبی طی کن،، که بهشت است بر شما مایل پر پرواز در بهشت برین،، دست هایی که گشته نقش زمین ای همه در بر تو خاک نشین،،غبطه ی انبیاست این منزل وجه تشبیه تو علمداری است شرف و عزت و وفاداری است زخم‌های تو آنچنان‌ کاری است که زمین خورده است پیشت دل با دو دست بریده از بدنت ،، وضع و اوضاع زخم های تنت همه با شرح زیر و رو شدنت ناله کردیم یا ابوفاضل ناله و گریه آبروی من است کربلا خفته در گلوی من است وصل اینجاست روبروی من است وای از جان که می شود حائل خاکساری حکایت ما شد،،عشق صبح قیامت ما شد توشه ی ما ارادت ما شد،،ساحل امن ماست این حاصل @raziolhossein
پرنده پر زد و پرواز کرد از چینه دیوار دل تنگم صدا می‌زد: مرا همزاد خود پندار خوشا مشتاق تو آغوش باز آسمان باشد خوشا پرواز، پروازی رها بر روی گندمزار که لطف دیگری دارد از آن بالا نظر کردن به پستی‌های این دهکوره ناچیز بی‌مقدار خدا در هر مکان حس می‌شود اما از آن بالا به ما نزدیک‌تر، نزدیک‌تر هم می‌شود انگار خدا پرواز بر بام بهشتش را عنایت کرد به مقطوع‌الیدین جنگ موته جعفر طیار همان ماهی که کسب فیض کرد از محضر خورشید که حتی شب به نورانیت او می‌کند اقرار سخاوت‌های آن دست کریمش نُقل هر محفل کرامت‌های او بوده است نَقل کوچه و بازار کسی در فکر تطمیعش نیفتاده است، نه هرگز که عبد مصطفی کی بوده عبد درهم و دینار؟ همه دارایی‌اش را پای این یک جمله می‌بخشد شده ره‌توشه عقبای او 《الجار ثم الدار》 اگر در راه حاجاتت هزاران پیچ و خم دیدی مسیر استجابت، با نمازش می‌شود هموار نماز جعفر طیار چون گنجینه نور است در گنجینه را وا کن از آن ذکر و دعا بردار تمام لحظه‌ها سمت خدا بار سفر بسته است چه فرقی می‌کند جزو مهاجر بود یا انصار؟ که هجرت کرده بود از خود، جهاد اکبر این بوده است تمام لحظه‌ها با نفس اماره است در پیکار 《فمن یرجو لقاء ربه》 در شان او بوده 《فمنهم من قضی نحبه》از او می‌گفت دیگر بار فیُشبه بالنبی خَلقه، فیُشبه بالنبی خُلقه نبی بوده است در صورت، نبی بوده است در رفتار قصیده بر ضریح چشم‌هایش می‌زند بوسه به استقبال آن دلداده می‌آید پیمبروار زمان رجعتش از وادی غربت مصادف شد به فتح قلعه خیبر، به دست قامع الکفار هلا برخیز حسان! طبع شعرت را شکوفا کن بخوان از پاکی طیّار و از بی‌باکی کرّار از آن سو کوه می‌آمد از این سو مرد دریا دل بلال! الله اکبر سر بده در لحظه دیدار ولی دلخونم از تحریف، از تحریف زیبایی ولی دلگیرم از تاریخ، از تاریخ پنهانکار معاذ ابن جبل عقد اخوت خوانده با جعفر؟! معاذ الله از این نسبت، از این گفتار استغفار تو تنها با علی بودی برادر، با علی تنها حریم 《خلوت دل نیست جای صحبت اغیار》* به جنگ موته رفتی و علی چشم انتظار تو... خبر آمد خبر چون شعله‌ای افتاد بر نیزار خبر خونین خبر سنگین خبر اشک و خبر تلخ است خبر آمد خبر در خاک و خون غلتیدن سردار که اوج روضه این شد با دهان روزه جان دادی خبر می‌گفت با جام شهادت کرده‌ای افطار دم رفتن همه دیدند پرچم بین دستت بود خبر می‌گفت از افتادن دستان پرچمدار دو بال سرخ از یاقوت داری جای دستانت فدای آن همه از خود گذشتن، آن همه ایثار پس از تو انکسار از چهره شیر خدا می‌ریخت پس از تو می‌شود هفت آسمان روی دلش آوار الهی اینچنین داغی نبیند هیچ کس هرگز الهی اینچنین داغی نگردد باز هم تکرار نباشی گرگ‌ها بی‌شک نقاب از چهره می‌گیرند پس از تو عرصه بر شیر خدا هم می‌شود دشوار اگر در ماجرای کوچه شمشیر علی بودی کجا دستان مولا بسته می‌گردید بالاجبار اگر بودی اگر که جای زهرا خطبه می‌خواندی میان شعرها دیگر نمی‌شد حرفی از مسمار نبودی، روزهای بعد تو تاریک شد تاریک حقیقت همچنان خورشید بود، انکار شد انکار علی آن روزها در غصه هجران تو می‌سوخت شهادت می‌دهد روز قیامت آن در و دیوار @raziolhossein
آن روز که روز غربت حیدر بود خون بر جگر دختر پیغمبر بود یارانِ علی به یک دگر میگفتند ای کاش که زنده حمزه و جعفر بود @raziolhossein
هرجا سپـــــرِ جان‌ِ پیمـبــــر بودنـد در مــــوجِ بلا یاوَرِ حیــــدر بودنـد کِیْ میشد اسیرِ ریسمان حَبْلُ الله؟ آن روز اگر حمـزه و جعفــر بودند! @raziolhossein
تا به کاغذ قلمم رخصت و جوهر دادند اذن گفتن ز جوانمردی جعفر دادند پیش از اسلام هم ایشان به خدا ایمان داشت پیش از اسلام به او نعمت باور دادند شده خوشحال پیمبر به قدوم جعفر یا به او مژده ی پیروزی خیبر دادند؟ از قدومش که مقارن شده با فتح انگار هر چه شادیست به عالم به پیمبر دادند تا به خود آمدم از بعد نمازش دیدم هر چه را خواسته ام چند برابر دادند دست بر خاک زد و دست به افلاک رساند عوض دست به این مرد دو شهپر دادند @raziolhossein
با نگاه لطف او آغاز کردم کار را پس غنیمت میشمارم فرصت گفتار را دست و پا گم میکند در پیشگاه او قلم چون گدایی که ببیند شوکت دربار را از فضیلت های او باید چگونه حرف زد؟ گفته در شانش خداوند آیه ابرار را* ذو الجناحینی که پیغمبر به شوق دیدنش می‌دهد هدیه نماز جعفر طیار را در قیامت پرچم تسبیح در دستان اوست ای بنازم هيبت این گونه پرچمدار را** بین میدان نبرد موته میر لشکر است او که در دستش گرفته نبض هر پیکار را با لبان تشنه اش، طعم شهادت را چشید آن چنان که روزه داری لذت افطار را... مثل آن سَروی  که با زخم تبر ،تا   میشود داغ او خم کرده قدّ ِ حیدر کرار را از مدینه می روم با اشک سوی علقمه می کشانم با خودم این هیات سیّار را دست او افتاده تا  پرچم نیفتد بر زمین برده عباس از عمویش ارث،این ایثار را . . روی نیزه چشم هایش سوگوار خواهر است از زمانی که عقیله کوچه و بازار را.... *: از ابن عباس نقل شده که آیه(اِنِّ الابرار لَفی نعیم) در شان علی و فاطمه و حسن و حسین و حمزه و جعفر نازل شده است **:قال رسول الله :انی اُعطیَ يومِ القیامةُ أربعة ألوَيةَ‌‌‌‌‌‌...‌‌‌.و أدَفعُ لواء التسبیحِ الی جعفر @raziolhossein
آن روز که روز غربت حیدر بود خون بر جگر دختر پیغمبر بود یارانِ علی به یک دگر میگفتند ای کاش که زنده حمزه و جعفر بود @raziolhossein