eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.6هزار دنبال‌کننده
597 عکس
5 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
گاهي ست مبدأ عين مقصد در نهايت آن شايدی که گشته بايد در نهايت موت به بستر یا شهادت بین موته این استخاره خوب آمد در نهايت چون بود فرزند ابو طالب، علی وار پس شد فدایی محمد در نهايت آن کوه که صد در صدش عشق علی بود شد پيش سيل دشمنان سد در نهايت تيغش در آورده ست كفر كافران را كفري كه بر ايمان مي ارزد در نهايت مانند عمروعاص نزد او به مکرش هرکس بنازد پس ببازد در نهايت پر پیچ و خم بود و به زانوی ملائک شد صاف آن زلف مجعد در نهایت چون خورد با شهد شهادت اشهدش را موته برایش گشت مشهد در نهایت هر آدم عیار شد طیار در عرش چون بر نمازش شد مقید در نهايت بی دست دارد دستگیری, با ابالفضل این جمله هم می شد موکد در نهایت بعد از شما که خلق و خلقت چون نبی بود اکبر شود تکرار احمد در نهایت حالا رسیده روضه در آن جا که اکبر؛ آمد به بابا آه رو زد در نهایت آن جا که شد اکبر برای حال بابا در ماندن و رفتن مردد در نهایت @raziolhossein
قربان مناجات تو با دادارت عالم به فدای حیدر کرارت بنویس مرا فاطمه بنت اسد... خاک کف پای جعفر طیارت @raziolhossein
پرنده پر زد و پرواز کرد از چینۀ دیوار دل تنگم صدا می‌زد: مرا همزاد خود پندار خوشا مشتاق تو آغوش باز آسمان باشد خوشا پرواز، پروازی رها بر روی گندمزار که لطف دیگری دارد از آن بالا نظر کردن به پستی‌های این دهکورۀ ناچیز بی‌مقدار خدا در هر مکان حس می‌شود اما از آن بالا به ما نزدیک‌تر، نزدیک‌تر هم می‌شود انگار خدا پرواز بر بام بهشتش را عنایت کرد به مقطوع‌الیدینِ جنگ موته، جعفر طیار همان ماهی که کسب فیض کرد از محضر خورشید که حتی شب به نورانیت او می‌کند اقرار سخاوت‌های آن دست کریمش نُقل هر محفل کرامت‌های او بوده است نَقل کوچه و بازار کسی در فکر تطمیعش نیفتاده‌ست، نه هرگز که عبد مصطفی کی بوده عبد درهم و دینار؟ همه دارایی‌اش را پای این یک جمله می‌بخشد شده ره‌توشه عقبای او «الجار ثم الدار» اگر در راه حاجاتت هزاران پیچ و خم دیدی مسیر استجابت، با نمازش می‌شود هموار نماز جعفر طیار چون گنجینۀ نور است در گنجینه را وا کن از آن ذکر و دعا بردار تمام لحظه‌ها سمت خدا بار سفر بسته‌ست چه فرقی می‌کند جزو مهاجر بود یا انصار؟ که هجرت کرده بود از خود، جهاد اکبر این بوده‌ست تمام لحظه‌ها با نفس اماره‌ست در پیکار «فَمَن... يَرجُو لِقَاءَ رَبِّهِ» در شأن او بوده «فَمِنهُم مَن قَضَىٰ نَحْبَه» از او می‌گفت دیگر بار فیُشبه بالنبی خَلقه، فیُشبه بالنبی خُلقه نبی بوده‌ست در صورت، نبی بوده‌ست در رفتار قصیده بر ضریح چشم‌هایش می‌زند بوسه به استقبال آن دلداده می‌آید پیمبروار زمان رجعتش از وادی غربت مصادف شد به فتح قلعۀ خیبر، به دست قامع الکفار هلا برخیز حَسّان! طبع شعرت را شکوفا کن بخوان از پاکی طیّار و از بی‌باکی کرّار از آن سو کوه می‌آمد از این سو مرد دریا دل بلال! الله اکبر سر بده در لحظۀ دیدار ولی دلخونم از تحریف، از تحریفِ زیبایی ولی دلگیرم از تاریخ، از تاریخ پنهان‌کار معاذ ابن جبل عقد اخوت خوانده با جعفر؟! معاذ الله از این نسبت، از این گفتار استغفار تو تنها با علی بودی برادر، با علی تنها حریم «خلوت دل نیست جای صحبت اغیار» به جنگ موته رفتی و علی چشم انتظار تو... خبر آمد خبر چون شعله‌ای افتاد بر نیزار خبر خونین خبر سنگین خبر اشک و خبر تلخ است خبر آمد خبر در خاک و خون غلتیدن سردار که اوج روضه این شد با دهان روزه جان دادی خبر می‌گفت با جام شهادت کرده‌ای افطار دم رفتن همه دیدند پرچم بین دستت بود خبر می‌گفت از افتادن دستان پرچمدار دو بال سرخ از یاقوت داری جای دستانت فدای آن همه از خود گذشتن، آن همه ایثار پس از تو انکسار از چهرۀ شیر خدا می‌ریخت پس از تو می‌شود هفت آسمان روی دلش آوار الهی اینچنین داغی نبیند هیچ‌کس هرگز الهی اینچنین داغی نگردد باز هم تکرار نباشی گرگ‌ها بی‌شک نقاب از چهره می‌گیرند پس از تو عرصه بر شیر خدا هم می‌شود دشوار اگر در ماجرای کوچه شمشیر علی بودی کجا دستان مولا بسته می‌گردید بالاجبار اگر بودی اگر که جای زهرا خطبه می‌خواندی میان شعرها دیگر نمی‌شد حرفی از مسمار نبودی، روزهای بعد تو تاریک شد تاریک حقیقت همچنان خورشید بود، انکار شد انکار علی آن روزها در غصۀ هجران تو می‌سوخت شهادت می‌دهد روز قیامت آن در و دیوار @raziolhossein
چقدر انس به او حضرت پیمبر داشت همان نخست به اسلام ، عشق و باور داشت و بود خَلقاً و خُلقاً شبیه پیغمبر  که طینتش نبوی بود و عطر حیدر داشت کسی که خواند پیمبر ( ابوالمساکینش)  ز سفره ی کرمش جود لقمه ها بر داشت گرفت لحن صمیمانه اش نجاشی را چو خواند آنچه کز آیات نور از بر داشت شهید موته نخستین مدافع اسلام که زخم تیغ به باغ تنش مکرر داشت خدا دو بال به او جای دست هایش داد که پا به پای ملک در بهشت ، شهپر داشت مدینه مویه کنان همنوای پیغمبر برای جعفر طیار دیده ی تر داشت شنید روضه ی دست قلم قلم شده را  چه ناله ها که علی در غم برادر داشت چقدر قصه ی عباس مثل جعفر بود  ولی حکایت عباس سوز دیگر داشت حسین فاطمه هم عصر روز عاشورا به افتخار از او گفت و ذکر جعفر داشت  @raziolhossein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 السلام عليک ایتها الصدیقه الشهیده 🏴 اول دفتر به نام خالق اکبر... پس از محرم و صفری که در عزای سیدالشهدا علیه السلام گذشت و پس از آن، شادی و سروری هرچند کوتاه! در ایام فرحة الزهرا سلام الله علیها... باز هم، جهت تسلی قلب داغدار امام زمان عجل الله تعالی فرجه و با استعانت از امیرالمومنین علیه السلام در عزای مادر جوانمان با حسنین علیهماالسلام  هم ناله میشویم ... تا اشک دیده مرهم قلب علی شود ما نیز بنا بر وظیفه و در حد بضاعت مزجات مراثی و مدایح خاتون دوسرا، صدیقه طاهره سلام الله علیها را جهت استفاده محبین و مادحین حضرتش در اینجا عرضه میداریم و ثواب آن را نذر فرج منتقمش می‌کنیم به امید آنکه روزی برسد ز راه مهدی التماس دعا @raziolhossein @raziolhossein1 کانال شعرمذهبی رضیع الحسین علیه السلام در ایتا... https://eitaa.com/raziolhossein کانال نوحه https://eitaa.com/raziolhossein1
اشک مرا به غربت مولا زیاد کن سوز مرا به روضه زهرا زیاد کن یافاطرُ به عمر کم فاطمه قسم روزی فاطمیه مارا زیاد کن @raziolhossein
عقبی کلامت را قیامت می شمارد دنیا سکوتت را عبادت می شمارد بهر تکلم، بعد تعقیب نمازت جبریل فرصت را غنیمت می شمارد نزدیک هجده سال باران مدینه انگشت تر کرده، فضیلت می شمارد از اشتیاق درک نورت، ای شب قدر! ماه از اذان صبح، ساعت می شمارد خورشید یثرب صبح تا مغرب کنارت دارد برای نور، حالت می شمارد حاتم قلم در دست جایی کنج تاریخ پشت در این خانه رعیت می شمارد پشت در خانه به دق الباب، سائل حق حق کنان هر دم کرامت می شمارد پشت درِ خانه نبی ای روح تطهیر فضل تو را روزی سه نوبت می شمارد پشت در خانه فلک هم جای تسبیح خیل ملائک را به دقت می شمارد پشت درِ خانه تو را رد سلامی ست آن را رسول الله دعوت می شمارد پشت در خانه...دریغا شاعر تو این واژه را ذکر مصیبت می شمارد ای بغض استنصار! حالا چشمهایت تعداد یاران را به زحمت می شمارد نه دست نه پهلو...بگو قلب تو تنها رنج علی را جزء محنت می شمارد از دست "آن دو" میکشی آهی و جبریل این را از آیات برائت می شمارد مرگا به اسلامِ پس از تو کز پیمبر آن زن که میدانی روایت می شمارد! @raziolhossein
کسی که بی تو سَرِ صحبتِ جهانش نیست تحمّل غم هجر تو، در توانش نیست کسی که سوخته از انتظار، می‌داند دل از فراق تو جسمی بود، که جانش نیست کسی که روی تو را دید یک نظر، چون خضر چگونه آرزوی عمر جاودانش نیست؟! کسی که درک کند دولت حضور تو را نیاز گوشۀ چشمی به دیگرانش نیست نه التفات به طوبی کند، نه میل بهشت که بی حضور تو، حاجت به این و آنش نیست به خاک پای تو سوگند، ای همیشه بهار! گلی که بوی تو دارد، غمِ خزانش نیست بهار زندگی‌ام در خزان نشست بیا «بهار نیست به باغی که باغبانش نیست» کنارِ تربتِ زهرا تو گریه کن! که کسی به جز تو با خبر از قبر بی‌نشانش نیست بیا و پرده ز راز شهادتش، بردار پسر که بی‌خبر از مادرِ جوانش نیست... @raziolhossein