eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
9.8هزار دنبال‌کننده
737 عکس
7 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
نه گنبد نه حرم نه آستانی نه خادم تا از او پرسی نشانی زیارت نامه ی این چار قبر است عزا و اشک و آه و نوحه خوانی __ دل آیینه گریان بقیع است غم و اندوه مهمان بقیع است مدینه شمع روشن کن که هر شب شب شام غریبان بقیع است @raziolhossein
نه گنبد نه حرم نه آستانی نه خادم تا از او پرسی نشانی زیارت نامه ی این چار قبر است عزا و اشک و آه و نوحه خوانی @raziolhossein
گفتم رخ تو گفت به مهتاب ببین گفتم سخنت گفت که در آب ببین گفتم که دلم گفت چه خواهد از من گفتم که "مدینه"گفت در خواب ببین @raziolhossein
عمری مرا تو بیشتر از من دعا کردی من معصیت کردم ولیکن تو حیا کردی دادی جوابم را تو بی چون و چرا اما چون و چرا کردم مرا وقتی صدا کردی ای وای از آن نیمه شب هایی که آقاجان من خواب بودم تو به حالم گریه ها کردی من که همیشه جای مرهم ، درد تو بودم ماندم برای چه تو دردم را دوا کردی دورت بگردم من ، فقط بین رفیقانم حق رفاقت را تو جانانه ادا کردی از یاد برم عزت من از کجا بوده از بس به این سائل عطای بی ریا کردی غم نیست گر بسته است بر رویم همه درها وقتی در ِ رحمت به روی من ، تو وا کردی آقا دعا کن زنده باشم من ببینم که تو در مدینه چار تا جنت بنا کردی جانم فدای سفره ام البنینی که هر صبح شنبه در مدینه تو به پا کردی @raziolhossein
  دل شکسته ی من تا که آشنای بقیع است همیشه و همه جا بر لبم نوای بقیع است بگو چگونه ننالم که دل بسان کبوتر پریده از قفس سینه در هوای بقیع است صدای زمزمه ی زائران گنبد خضرا دم غروب پر از شور لحظه های بقیع است قسم به چار امامی که خفته در دل خاکند که عرش جلوه ای از صحن با صفای بقیع است هنوز اشک علی - این زلال حسرت و اندوه - چراغ غربت شب های بی صدای بقیع است فرشتگان خدا خاکبوس این حرم نور بهشت با همه دارائی اش گدای بقیع است @raziolhossein
چون کفتر خسته روی دیوار بقیع باشد دل عاشقان گرفتار بقیع تا مشتری اش مهدی زهرا باشد گرم است همیشه گرم ، بازار بقیع @raziolhossein
به ظاهر اگر چه بقیع ویران  است به چشم باطن اگر بنگری گلستان است چهار دسته گل فاطمه به صحن بقیع چهار باغ بهشتی سبز یزدان است مبین که شمع و چراغی درآن شبستان نیست ببین سپهرِ پُر از کهکشان و تابان است مدینه مهبط وحی است و بر رسول قسم چهار ناطق قرآن به دامن آن است مدینه بحر خروشنده ای ز توحیداست بقیع او پُرِ یاقوت و دُرّ و مرجان است صدای ناله ی افلاکیان به ما گوید که این بقیع،همان گلشن شهیدان است نشان ز غربت حیدر اگر که می خواهی هنوز تربت زهرا ز دیده پنهان است اگر که جان و دل شیعه سخت می سوزد اما عصر در آن جا همیشه گریان است من از تنی که پُر از تیر شد چه بنویسم قلم فتاده ز دستی که باز لرزان است ز ناله های دل امّ بی بنین آن جا شبیه علقمه و کربلا، نیستان است بدان امید که روزی ز خویش می پرسیم که این حریم بقیع است یا خراسان است سفر به بال دل خود کند«وفایی» و باز به اذن دوست به شهر مدینه مهمان است   @raziolhossein
مائیم و عنایت امامان بقیع درسینه ولایت امامان بقیع یارب چه شودلطف کنی و ببری مارا به زیارت امامان بقیع @raziolhossein
نه حرف من سخن هر فقیه آگاه است عزای حضرت صادق شعائر الله است بهشت مقصد هر دسته ی عزاداری ست سلوک شیعه در این شاهراه، کوتاه است مدینه منتظر دسته های سینه زنی ست مدینه چشم به راه بقیة الله است به ذوالفقار قسم فتح مکه نزدیک است به شرطه ها برسانید بدر در راه است بقیع جنت الاعلاست در سراسر روز بقیع عرش خداوند در سحرگاه است چراغ را چه حضوری در آن حریم شگفت که ماه بنده و خورشید عبد درگاه است چه شمع ها به بقیع از خجالت آب شدند نگاه کردن قبر غریب، جانکاه است به جعفر ابن محمد چنین نخواهد ماند مدینه چشم به راه بقیة الله است @raziolhossein
نه گنبد نه حرم نه آستانی نه خادم تا از او پرسی نشانی زیارت نامه ی این چار قبر است عزا و اشک و آه و نوحه خوانی __ دل آیینه گریان بقیع است غم و اندوه مهمان بقیع است مدینه شمع روشن کن که هر شب شب شام غریبان بقیع است @raziolhossein
نه گنبد نه حرم نه آستانی نه خادم تا از او پرسی نشانی زیارت نامه ی این چار قبر است عزا و اشک و آه و نوحه خوانی @raziolhossein
به خوابم آمده بودی سعادتی متفاوت مدینه آمده بودم به دعوتی متفاوت نه خادمی و قشونی نه سقف بود و ستونی به مرقد تو رسیدم امارتی متفاوت چه بود در حرمت خشت و خاک و تابش خورشید چراغ و آینه کاری و ساعتی متفاوت نه وقت اشک قلیلی نه جای هیچ دخیلی سلام دادم و رفتم زیارتی متفاوت اگر چه صحن و رواق و ضریح تو همه خاکی شبیه چادر زهراست، ساحتی متفاوت به خاک کرب و بلا سجده می‌کنیم ولیکن مزار تو دل  زهراست  تربتی متفاوت چه ذوالفقار بگیری چه صلح را بپذیری علی دیگری آری به هیبتی متفاوت ز شام آمد و دشنام داد و خانه ات آمد چه دید دشمنت از تو کرامتی متفاوت دلاوران همه مقهور در برابر فتنه جمل به چشم تو پی شد به ضربتی متفاوت به جنگت آینه! چون آمدند آه کشیدی غنیمت است دم تو غنیمتی متفاوت مرنج صبر مجسم جهان معاویه خواه است تو حاکم دل مایی حکومتی متفاوت غریب ماندی و رفتی به جنگ زخم زبان‌ها و صلح کردی و این شد شجاعتی متفاوت نه محرمی نه حبیبی به خانه نیز غریبی تو مبتلا شده بودی به غربتی متفاوت به اشکهای برادر نگاه کردی و گفتی ((که روز توست یگانه!)) وصیتی متفاوت گل است زیور تابوت خلق موقع تشییع به روی جسم تو تیربر است زینتی متفاوت @raziolhossein