#امام_حسین_علیه_السلام
#تنور_خولی
به تاخت میرود و از خزان خبر دارد
به تاخت میرود انگار بار سر دارد
گمان کنم که ز نعش پرنده آمده است
و پای مرکب او را ببین که پر دارد
تمام شادی دنیاست در دلش انگار
میان توبره اش تکه های زر دارد
چرا ز توبره اش خون تازه میریزد
و خون کیست که روی زمین اثر دارد
چرا به سمت تنور است مقصدش هیهات
تنور خانه چرا همچنان شرر دارد
به ساق عرش نگاه ملائک افتاده است
به آن تنور چرا مصطفی نظر دارد
دعا کنیم که زهرا ندیده باشد و بعد
کسی بیاید و در از تنور بردارد
#زخم_حسینی
@raziolhossein
#امام_حسین_علیه_السلام
خون تو مرز دائمی حق و باطل است
خاک تو بین خلق و خدا حدفاصل است
در اهدنا الصراط به این فکر میکنم
خوشبخت آن کسی که به سمت تو مایل است
مارا ببخش بر تو فقط گریه میکنیم
فهم کسی شبیه تو بسیار مشکل است
ما تشنه ایم چشمه و رودند تشنه ات
محبوب ما بزرگتر از این مسائل است
عشقت اثر گذار به دلهاست یا حسین
چیزی اگر شکست برای تو پس دل است
نام تو در دهان من قدر ناشناس
مثل جواهریست که در دست جاهل است
دفن تو ای کهن به عشایر رسیده بود
این نیز افتخار بزرگ قبایل است
شب در میان دشت هلالی به روی نی
هرچند تا کنار توام ماه کامل است
وقتی جهان مصالحه کردی به پیرهن
بعد از تو هرچه شاه به گیتیست سائل است
آیینه هر چه خرد شود باز آینه است
تکثیر تو بزرگترین خبط قاتل است
#زخم_حسینی
@raziolhossein
#امام_حسین_علیه_السلام
#تنور_خولی
ای در تنور افتاده تنها یا بُنَیَّ
دورت بگردد مادرت زهرا بُنَیَّ
من که وصیت کرده بودم با تو باشد
هر جا که رفتی زینب کبری بُنَیَّ
باور نمیکردم تو را اینجا ببینم
کنج تنور خانهٔ اینها بُنَیَّ
هر قدر هم خاکستری باشد دوباره
من میشناسم گیسوانت را بُنَیَّ
با گوشهٔ این چادر خاکی بشویم
خون لبت را با نوای یا بُنَیّ
آخر چرا از پشت سر ذبحت نمودند
ای کشتهٔ افتاده در صحرا بُنَیَّ
شیب الخضیبت را بنازم ای عزیزم
با این حنا شد صورتت زیبا بُنَیَّ
آبت ندادند و به حرفت خنده کردند
گفتی که باشد مادرت زهرا بُنَیَّ؟
گفتی زن خولی برایت گریه کرده
حتی به او هم می کنم اعطا بُنَیَّ
#جواد_حیدری
@raziolhossein
#امام_حسین_علیه_السلام
#تنور_خولی
سجده گاه ملائک است اینجا
یاکه گردیده قبله گاه نور
در سکوت سحر به گوش دلم
صوت قرآن رسد ز کنج تنور
ای عجب مطبخ همین عصرم
طور موسی شده در این دل شب
بین داغی خاک وخاکستر
شد لبی گرم نالة یارب
کیستی ای سر بدون بدن
خیره خیره شده نگاه تو
در مناجات امشبت آمد
بوی بی مادری ز آه تو
قحط آغوشِ مِهر بوده مگر
سر به خاک سیه گذاری تو
تو یتیمی قبول ، مادر نه
دختری خواهری نداری تو
#قاسم_نعمتی
@raziolhossein
#حضرت_زینب_اسارت
#اسارت
با احترام آمد و بیاحترام رفت
با صدسلام آمد و با والسلام رفت
آتش دوباره پا روی کاشانهاش گذاشت
با روضهی شکستنِ در از خیام رفت
بعد از عطش فرات به پابوسیاش رسید
در اشکِ شرم، غرق شد و تشنهکام رفت
خلوتنشینِ پردهی ناموسِ کبریا
همراه شمر و حرمله در ازدحام رفت
دَه روز پیش کعبهی در انحصار بود
با آن مقام آمد و با این مقام رفت
مبعوث شد به گریه برای برادرش
پیغمبری که با سرِ سرخِ امام رفت
پایش رمق نداشت، نمازش نشسته بود
در حالت رکوع، به قصدِ قیام رفت
داغ حسین، روضهی یک خانواده بود
این داغدار، با تبِ چند انتقام رفت
زینب عقیلةالعرب آمد به کربلا
آیینهدار فاطمه، حیدر به شام رفت
خونگریههای ناحیه از این مصیبت است
سرچشمهی حلال، به بزم حرام رفت
#رضا_قاسمی
@raziolhossein
#حضرت_زینب_اسارت
#اسارت #کوفه #نیزه
"ای یکشبه هلال! چه زیبا نشستهای!"
ماه منیّ و انجمنآرا نشستهای
طوبی و سدره بر قد تو رشک میبرند
از بس که سروقامت و رعنا نشستهای
پژمردگی به گلشن تو ره نمیبرد
بر چوب خشک نیز شکوفا نشستهای
با دیدن سر تو شکیبم ز دست رفت
تو روی پا هنوز و شکیبا نشستهای؟!
چشمان خیس ما عطش دیدن تو داشت
در پیش تشنگان چه گوارا نشستهای!
دستان کودکانهی طفلت نمیرسد
افسوس میخورد که چه بالا نشستهای
موسای نخل نیزه! مسیح دیار دیر!
آخر برای تشت که یحیی نشستهای؟
بر صفحهی جبین تو کوفی چه خط نوشت؟
کاینسان شکستهایّ و معلّا نشستهای
دیگر مگیر از سر ما سایه را، حسین!
اکنون که نزد زینب کبری نشستهای
#جواد_هاشمی_تربت
@raziolhossein
#امام_حسین_علیه_السلام
#نیزه #رباعی
ای ذبح عظیم! یااباعبدالله!
مولای کریم! یااباعبدالله!
الحق که عجیبتر بُوَد، قصّهی تو
از کهف و رقیم، یااباعبدالله!
#جواد_هاشمی_تربت
@raziolhossein
#امام_حسین_علیه_السلام
#شعائر_حسینی #حسینیه
بیا که اشک بریزیم در حسینیه
که خیمهگاه حسینست هر حسینیه
به احتضار که افتادم آن دم آخر
به هیچ جا نبریدم مگر حسینیه
اگر سوال بپرسند که کجا رفتی؟
دهم جواب چنین ، بیشتر حسینیه
به کربلا که نرفتم ولی تمامی سال
شدم مقیم شب و روز در حسینیه
هنوز خاطر من هست آن شبی را که
گرفت دستم و بردم پدر حسینیه
اگر به ماست تمام اراضی کشور
خدا کند که شود سر به سر حسینیه
دلم گرفته دلم باز روضه میخواهد
بگو کجاست در این دور و بر حسینیه
#محمدحسن_بیات_لو
@raziolhossein
#امام_حسین_شهادت
#عاشورا #قتلگاه #گودال
من زینب صبور تو بودم ولی حسین
هنگام قتل صبر تو صبرم تمام شد
دیدم که جای آب لبت نیزه میخورد
ازآن به بعد آب به لب ها حرام شد
ای احترام واجب زینب ، دم غروب
عریان شدی و جسم تو بی احترام شد
بعد از عبور چکمه ی شمر از تنت حسین
صحبت ز نعلهای سواره نظام شد
خیلی نگاهشان به من اذیت کننده بود
دور و بر تو ، دور و برم ازدحام شد
کارم کجا کشیده که پرده نشین شهر
با شمر بد دهن سر تو همکلام شد
#یامظلوم
@raziolhossein
#امام_حسین_علیه_السلام
#نیزه #اسارت
سری به دست عدو روی نیزه ها میرفت
هزار بغض گلو روی نیزه ها میرفت
مگر که مصحف نوری ورق ورق شده بود...؟!!
که آیه آیه او روی نیزه ها میرفت
.
(هزار نکته باریکتر ز مو اینجاست:)*
"خضاب بسته به مو روی نیزه ها،میرفت"
مگر به شوق کدامین نماز خواندن بود؟
ز خون گرفته وضو روی نیزه ها،میرفت
.
زبان زبان نگاهست بین شمس و قمر
چقدر راز مگو روی نیزه ها، میرفت...
.
نگاه دخترکی سمت نیزه برمیگشت
نگاه خیره به او روی نیزه ها ،میرفت
ربابماند و سوالی که مشک آب چه شد؟؟!
سکوت تلخ عمو روی نیزه ها،میرفت....!!
#عباس_جواهری_رفیع
@raziolhossein
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#کوفه
یا بنت امیرالمومنین
لب ملائکه ساکت نبوده از تسبیح
جز آن زمان که تو دستور اُسْكُتوا دادی
#سیدمیلاد_حسنی
@raziolhossein
#دیر_راهب
همین که کرد تجلی رخ منور تو.
به سجده آمدم ای شاه من به محضر تو
خوش آمدید.. قدم رنجه کرده اید امشب..
تو میزبانی و من تا به صبح نوکر تو
آهای بی کسِ بر نیزه رفته نامت چیست؟
کجاست اهل و عیالت کجاست خواهر تو؟!
سر تو سوخته اما چراغ دِیر شده
گمان کنم که مسیح است نام دیگر تو
ببخش خون سرت با گلاب پاک نشد
عمیق وا شده پیشانی مطهر تو
بگو چرا عوض خانه ی مسلمانان
رسیده است به آغوش راهب این سر تو؟!
بگو چرا بروی نیزه گریه میکردی
مگر چه منظره ای بود در برابر تو؟!
سر بریده زبان باز کرد ای راهب..
بس است..سوختم از این سوال اخر تو
شده مقابل تو دختری کتک بخورد؟
شده غریبه بیاید به سمت خواهر تو؟
#سیدپوریا_هاشمی
@raziolhossein