#امام_حسین
#عاشورا
#گودال
زمین یک آهِ شعله ور درآورد
غم ِ تو اشکِ پیغمبر درآورد
تنت را تیرباران کرد و دیدم
دوباره نیزه ای دیگر درآود
بمیرد حرمله(لع) که با تبسّم؛
سه شعبه زد به سمتت! پر درآورد
رسید و پیکرت را غرقِ خون دید
دلِ مادر سر از محشر درآورد
یکی آورد با خود نعلِ تازه
یکی پیراهن از پیکر درآورد
نشست و با غضب از دستت ای وای
هم انگشت و هم انگشتر درآورد
نمیدانم چه شد که خنجرِ شمر(لع)
زد و از حنجرِ تو سر درآورد!
#م_عاطفی
@raziolhossein
#امام_حسین
#گودال
#عاشورا
#شام_غريبان
ای شاه بی لشکر بگو پس لشکرت کو؟
گر تو سلیمانی بگو انگشترت کو ؟
ظرف دو ساعت این همه نیزه شکسته؟
بوی تو می آید بگو پس پیکرت کو ؟
با ناله های فاطمه اینجا دویدم
گر تو حسین مادری پس مادرت کو؟
یک جای بوسه در تنت باقی نمانده
خاک دو عالم بر سرم موی سرت کو ؟
آقای من پیراهنت کو ؟ خاتمت کو ؟
سیمرغ قاف عاشقی بال و پرت کو ؟
گیرم سرت را از قفا آقا بریدند
آن بوسه ای که داده ام بر حنجرت کو ؟
از تو توقع دارم ای تندیس غیرت
برخیزی از زینب بپرسی معجرت کو ؟
این دشت دشت چشمهای خیره سر شد
آقا کمک کن خواهرت را دخترت کو
#علی_اکبر_لطیفیان
@raziolhossein
#امام_حسین
#شام_غريبان
#گودال
#عاشورا
کوتاه کن کلام ... بماند بقیه اش
مرده است احترام ... بماند بقیه اش
از تیرهای حرمله یک تیر مانده بود
آن هم نشد حرام ... بماند بقیه اش
هر کس که زخمی از علی و ذوالفقار داشت
آمد به انتقام ... بماند بقیه اش
شمشیرها تمام شد و نیزه ها تمام
شد سنگ ها تمام... بماند بقیه اش
گویا هنوز باور زینب نمی شود
بر سینه ی امام؟ ... بماند بقیه اش
پیراهنی که فاطمه با گریه دوخته
در بین ازدحام... بماند بقیه اش
راحت شد از حسین همین که خیالشان
شد نوبت خیام....بماند بقیه اش
رو کرد در مدینه که یا ایهاالرسول
یافاطمه! سلام ... بماند بقیه اش
از قتلگاه آمده شمر و ز دامنش
خون علی الدوام ... بماند بقیه اش
سر رفت آه، بعد هم انگشت رفت، کاش
از پیکر امام ... بماند بقیه اش
بر خاک خفته ای و مرا میبرد عدو
من میروم به شام ...بماند بقیه اش
دلواپسم برای سرت روی نیزه ها
از سنگ پشت بام ...بماند بقیه اش
دلواپسی برای من و بهر دخترت
در مجلس حرام ...بماند بقیه اش
حالا قرار هست کجاها رود سرش
از کوفه تا به شام ... بماند بقیه اش
تنها اشاره ای کنم و رد شوم از آن
از روی پشت بام ... بماند بقیه اش
قصه به "سر" رسید و تازه شروع شد
شعرم نشد تمام ... بماند بقیه اش
#محمد_رسولی
@raziolhossein
#امام_حسین_علیه_السلام
#گودال
چشم وا کردم و پرپر شدنت را دیدم
نیزه در نیزه غریبانه تنت را دیدم
زیر پامال کبود سم مرکب ها، نه
به روی دست ملائک بدنت را دیدم
گرچه نشناختمت وقت عبور از گودال
عمه میگفت تن بی کفنت را دیدم
گیسویت بر سر نی شعر غریبی میخواند
زلف خونین شکن در شکنت را دیدم
قاری من سر نیزه ز عجائب گفتی
شام، تفسیر غریب سخنت را دیدم
آه یعقوب شده چشم من از روزی که
به تن تیره دلی پیرهنت را دیدم
خیزران شیفتهی ساحت لب هایت شد
چشم وا کردم و زخم دهنت را دیدم
تا سحر قلب تنور از غم تو آتش بود
عطر گیسوی تو و ... سوختنت را دیدم
#یوسف_رحیمی
.
@raziolhossein
#امام_حسین_علیه_السلام
#گودال
#عاشورا
از تماس تازیانه هر تنی آزرده بود
صحنه را عباس اگر می دید بیشک مُرده بود
تا غروب روز عاشورا خدا خود شاهد است
عمهی سادات را کوچک کسی نشمرده بود
از همان ساعت که سقا رفت سوی علقمه
حال زینب مثل زنهای «برادرمرده» بود
خواست در آغوش خود گیرد حسینش را نشد
بسکه تیر و نیزه بر نعش برادر خورده بود
فکر میکردند نفرین کرده در حالی که او
دست هایش را برای شکر بالا برده بود
#کاظم_بهمنی
.
@raziolhossein
#امام_حسین_علیه_السلام
#گودال #قتلگاه #عاشورا
امیر عشق روی خاک و افسرش افتاد
عمامهای ز نبی داشت، از سرش افتاد
سِنان و نیزه و پیکان و سنگ میآمد
به فکر ارباً اربایِ اکبرش افتاد
عقیق لب، شده فیروزۀ ترک خورده
به یاد علقمه و آب آورش افتاد
سَنان رسید و سِنانش فرو به پهلو بُرد
دگر مپرس چرا یاد مادرش افتاد
دو پلکِ بیرمق آمد بهروی هم، کمکم
ز زیر چشم، نگاهش به خواهرش افتاد
گرفته بود عطش، از دو چشم، بینایی
ولی در آینه تصویرِ آخرش افتاد
عمامه دید ندارد حسین، در گودال
دو دست بر سر و در فکر معجرش افتاد
#علی_انسانی
@raziolhossein
#امام_حسین_علیه_السلام
#گودال #قتلگاه
سر روی خاک داشت که خواهر ز ره رسید
دید آن سجود و حال قیامش رکوع شد
دیگر نماند منتظر شام و کوفه کَس
از قتلگاه، سنگ زدنها شروع شد
#علی_انسانی
@raziolhossein
#امام_حسین_علیه_السلام
#گودال #قتلگاه #عاشورا
دید بالای بلندی ازدحام
صد حرامی، دور یک بیت الحرام
حملهور، بر کعبه دید اصحاب فیل
دشتی از نمرود، گرد یک خلیل
دید یوسف آفرین خود به چاه
هالۀ عقرب گرفته دور ماه
خاکها، مهمان نوازی میکنند
زخمها، شمشیر بازی میکنند
کعبنیها گرد کعبه در طواف
سنگ ها دارند قصد اعتکاف
شعلههای تشنگی سرکش شده است
هر دو گونه، دو گل آتش شده است
اوفتاده بر زمین عرش برین
بر لبان آفرینش آفرین
دیدهای تلفیق خون و خاک را؟
بر زمین افتادن افلاک را؟
دیدهای مرگی بدین حد باشکوه؟
دیدهای تکیه دهد بر نیزه کوه؟
دیدهای پرپر گل احساس را؟
دیدهای یک یاس و صدها داس را؟
دیدهای صد سنگ و یک آئینه را؟
نُو به نُو، صد کینه دیرینه را؟
نیمه جان در چنگ قاتل دیدهای؟
کندن پر را ز بسمل دیدهای؟
دیدن این صحنه نَبوَد کار کَس
چشم زینب میتواند دید و بس
سورهی توحید، آیه آیه شد
آفتابی، بی نصیب از سایه شد
تیرها، هر جا که میآمد فرود
پیش از آن، شمشیر، جا وا کرده بود
بعد بالا رفتن شمشیرها
سنگ سبقت میگرفت از تیرها
تیر، بوسه میگرفت و مینشست
سنگ چوب تیرها را میشکست
تا نبیند کس فرود آسمان
قامت او شد عمود آسمان
ماهتابی با شفق، آمیخته است
خون پیشانی به رویش ریخته ست
بس بر آن تن، تیرها بنشسته بود
راه را، بر بوسه دادن، بسته بود
یکطرف، در خاکوخون، تن غرق داشت
یک طرف، شقّ القمر از فرق داشت
زخمهها در پردۀ بیداد بود
یک گلو، صد حنجره فریاد بود
دیگر این جا عشق میگوید سخن
نیست در حدّ شعور و شعر من
نِی توان دارد زبان، بر گفتنش
نِی دلی را طاقت بشنفتنش
به، که گیرد دست بر دیده، مَلَک
ابر گردد پنبه، در گوش فلک
آیههای عاشقی تفسیر شد
خنجری با حنجری درگیر شد
چار سمت شاخۀ گل را برید
بعد از آن، آن تیشه بر ریشه رسید
مرغ قاف عشق، سر از تن جدا
همچو بِسمِل بود و میزد دست و پا
شرح قصّه، دفن در گودال، به
گوشها بسته، زبانها لال، به
شد زمین و آسمان، همرنگ خون
قاتل از گودال میآمد برون
گوش جان تَبَّت یَدی را میشنید
بُولَهَب، نای خدایی را بُرید
از نوا انداخت نای عشق را
کُشت، شیطانی خدای عشق را
باغ را عطر خدا پُر کرده بود
کربلا را دو صدا پُر کرده بود
خواهری گفتا، به قربان سرت
بانویی گفتا بمیرد مادرت
آسمانا، گریه سر کن بر زمین
سر بریدند آسمان را در زمین
#علی_انسانی
@raziolhossein
#امام_حسین_علیه_السلام
#قتلگاه #گودال #عاشورا
نه زیر بارش تیغ و سنان امان دارد
نه در هجوم عصا دارها جوان دارد
نه ذوالجناح دگر تاب استقامت نه
نه سیدالشهدا در کَفَش عنان دارد
از آن دمی که به قلبش نشست تیر خلاص
رشیده حرمش قامتی کمان دارد
عجیب نیست که پهلوی تو لگد خورده
که پهلوی تو ز یک بینشان، نشان دارد
خدا کناد شود کور، چشم نامردی
که چشم غارت بر خیمۀ زنان دارد
چو دید پلک تو را نیمهباز، نعره کشید
بزن سنان! به گمانم هنوز جان دارد
به پایکوبی اسبان دگر نیازی نیست
مگر حسین به تن دیگر استخوان دارد؟
#حسین_نادری
@raziolhossein
#امام_حسین_علیه_السلام
#گودال #قتلگاه #عاشورا
ای آفتاب بر تن من بیشتر بتاب
تا مجلس عزای مرا گرمتر کنی
ای نعل اسب سینۀ من سختتر بکوب
تا جای خواب اصغر من نرمتر کنی
#علی_انسانی
@raziolhossein
#امام_حسین
#گودال #قتلگاه
از کوفه سلاح و سنگ و تیر آوردند
یک بغض نهفته از غدیر آوردند
دیدند کسی دور و برش نیست، زدند
آقای مرا غریب گیر آوردند
#داوود_رحیمی
@raziolhossein
#امام_حسین
#شام_غريبان
#گودال
#عاشورا
کوتاه کن کلام ... بماند بقیه اش
مرده است احترام ... بماند بقیه اش
از تیرهای حرمله یک تیر مانده بود
آن هم نشد حرام ... بماند بقیه اش
هر کس که زخمی از علی و ذوالفقار داشت
آمد به انتقام ... بماند بقیه اش
شمشیرها تمام شد و نیزه ها تمام
شد سنگ ها تمام... بماند بقیه اش
گویا هنوز باور زینب نمی شود
بر سینه ی امام؟ ... بماند بقیه اش
پیراهنی که فاطمه با گریه دوخته
در بین ازدحام... بماند بقیه اش
راحت شد از حسین همین که خیالشان
شد نوبت خیام....بماند بقیه اش
رو کرد در مدینه که یا ایهاالرسول
یافاطمه! سلام ... بماند بقیه اش
از قتلگاه آمده شمر و ز دامنش
خون علی الدوام ... بماند بقیه اش
سر رفت آه، بعد هم انگشت رفت، کاش
از پیکر امام ... بماند بقیه اش
بر خاک خفته ای و مرا میبرد عدو
من میروم به شام ...بماند بقیه اش
دلواپسم برای سرت روی نیزه ها
از سنگ پشت بام ...بماند بقیه اش
دلواپسی برای من و بهر دخترت
در مجلس حرام ...بماند بقیه اش
حالا قرار هست کجاها رود سرش
از کوفه تا به شام ... بماند بقیه اش
تنها اشاره ای کنم و رد شوم از آن
از روی پشت بام ... بماند بقیه اش
قصه به "سر" رسید و تازه شروع شد
شعرم نشد تمام ... بماند بقیه اش
#محمد_رسولی
@raziolhossein
#امام_حسین
#گودال
#عاشورا
#شام_غريبان
ای شاه بی لشکر بگو پس لشکرت کو؟
گر تو سلیمانی بگو انگشترت کو ؟
ظرف دو ساعت این همه نیزه شکسته؟
بوی تو می آید بگو پس پیکرت کو ؟
با ناله های فاطمه اینجا دویدم
گر تو حسین مادری پس مادرت کو؟
یک جای بوسه در تنت باقی نمانده
خاک دو عالم بر سرم موی سرت کو ؟
آقای من پیراهنت کو ؟ خاتمت کو ؟
سیمرغ قاف عاشقی بال و پرت کو ؟
گیرم سرت را از قفا آقا بریدند
آن بوسه ای که داده ام بر حنجرت کو ؟
از تو توقع دارم ای تندیس غیرت
برخیزی از زینب بپرسی معجرت کو ؟
این دشت دشت چشمهای خیره سر شد
آقا کمک کن خواهرت را دخترت کو
#علی_اکبر_لطیفیان
@raziolhossein
#امام_حسین_علیه_السلام
#گودال #قتلگاه
#شام_غریبان
دختری بر جسم صد چاک پدر افتاده بود
وان بدن، آغوش بهر دخترش بگشاده بود
قتلگه محراب شد، دختر نماز عشق خواند
بوسههایش سجده بود و آن بدن سجاده بود
کعبنی پا در میانی کرد بهر تسلیت
بر حمایت عمهاش تا پای جان اِستاده بود
گر سپر زینب نمیشد کعبنی را بیگمان
جسم دختر هم کنار جسم باب افتاده بود
#علی_انسانی
@raziolhossein
🏴السلام علیک یا اباعبدالله🏴
جهت دسترسی آسانتر به اشعار محرم و صفر از هشتگ های زیر استفاده نمائید
#امام_حسین_مناجات
#امام_حسین
#امام_حسین_شهادت
#امام_زمان_مناجات
#حضرت_زینب
#حضرت_زینب_اسارت
#حضرت_اباالفضل_شهادت
#حضرت_علی_اکبر_شهادت
#حضرت_علی_اصغر_شهادت
#حضرت_رقیه_شهادت
#حضرت_قاسم_شهادت
#حضرت_عبدالله_شهادت
#اصحاب_امام_حسین
#حضرت_حر
#عاشورا
#شب_عاشورا
#تاسوعا
#قتلگاه
#گودال
#امام_حسین_علیه_السلام
#دوبیتی
#دودمه
#بازگشت_ذوالجناح
#وداع
#شام_غريبان
#عصر_عاشورا
#شب_جمعه
#شب_زیارتی
#حضرت_زینب_اسارت
#مجلس_یزید
#مجلس_ابن_زیاد
#اسارت_آل_الله
#کوفه
#اسارت
#نیزه
#يارسولالله
#دیر_راهب
@raziolhossein
#امام_حسین_شهادت
#عاشورا #قتلگاه #گودال
من زینب صبور تو بودم ولی حسین
هنگام قتل صبر تو صبرم تمام شد
دیدم که جای آب لبت نیزه میخورد
ازآن به بعد آب به لب ها حرام شد
ای احترام واجب زینب ، دم غروب
عریان شدی و جسم تو بی احترام شد
بعد از عبور چکمه ی شمر از تنت حسین
صحبت ز نعلهای سواره نظام شد
خیلی نگاهشان به من اذیت کننده بود
دور و بر تو ، دور و برم ازدحام شد
کارم کجا کشیده که پرده نشین شهر
با شمر بد دهن سر تو همکلام شد
#یامظلوم
@raziolhossein
#امام_حسین_شهادت
#عاشورا #گودال
حیدر رسیده بود ، پیمبر رسیده بود
همراه این دو ، سوره ی کوثر رسیده بود
خواهر دوید سمت برادر ولی دریغ
آن لحظه ای رسید که لشکر رسیده بود
از خاتم حسین ، تعاریف بی شمار
به گوش ساربان ستمگر رسیده بود
کار عصا و نیزه و شمشیر شد تمام
نوبت به شمر و سینه و خنجر رسیده بود
خنجر نمی برید گلوی حسین را
به بوسه گاه حضرت مادر رسیده بود
حق داشت زینبی که به صبرش ملقب است
با قتل صبر ، صبرش اگر سر رسیده بود
هنگام ظهر کشتن آقا شروع شد
اما غروب ، کار به آخر رسیده بود
#شهریار_سنجری
@raziolhossein
#امام_حسین
#گودال #قتلگاه
#شب_جمعه
شمیمِ اشک و آه ای وای مادر
زِ هر سو بسته راه ای وای مادر
زِ تَل می کرد نگاه ای وای خواهر
میانِ قتلگاه ای وای مادر
@raziolhossein
#امام_حسین_شهادت
#گودال #عاشورا
بر آن شهیدِ غریبِ به خاک و خون غلطان
رواست چشم جهان تا ابد شود گریان
چرا که گریه کند روز و شب امام زمان
(روایت است که چون تنگ شد بر او میدان
بماند از حرکت ذوالجناح و از جولان)
نه قلب اهل حرم تاب آن مصیبت داشت
نه چشم های عطش خیز خواب راحت داشت
نه آن امام دگر یاوری به غربت داشت
(نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
نه سید الشهدا بر جدال طاقت داشت)
هجوم نیزه و شمشیرها فزون گردید
صدای هلهله از شش جهت برون گردید
زمین به لرزه درآمد به رنگ خون گردید
(هوا ز باد مخالف چو قیرگون گردید
عزیز فاطمه از اسب واژگون گردید)
ز خاتم همه پیغمبران نگین افتاد
شکوه قامت آن محشر آفرین افتاد
ز جمع آل کسا نور پنجمین افتاد
(بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد)
#میثم_مومنی_نژاد
@raziolhossein
#عاشورا
#گودال
#قتلگاه
حدودا ساعت سه شمر وارد شد به گودالش
زنا زاده نگاهی کرد آقا را و می خندید بر حالش
به خاک افتاده بود ارباب…چشمانش کمی بسته
صدایش از ته حنجر..صدای خس خس خسته
برش گرداند با پا تا کند پا مال جسمش را
برش گرداند با پا تا بسوزاند دل زهرا
به دورش صدنفر بودند با تیغ و نی و خنجر
برای کشتنش خیلی مصمم بود آن لشکر
حدودا ساعت «چار» است دیگر کار پیچیده
به روی تل خاکی دختری از ترس لرزیده
حدودا ساعت پنج است..در گودال غوغا شد
سر دزدیدن پیراهن ارباب دعوا شد
حدودا ساعت «شیش» است،قاتل دور مقتول است
همه رفتند از گودال،اما شمر مشغول است
#آرمان_صائمی
@raziolhossein
#امام_حسین_شهادت
#عاشورا
#گودال
#قتلگاه
نورحق، پیشانیاش از ظلمت باطل شکست
حرمت آل عبا در کربلا کامل شکست
کار چوب و سنگ و تیر و نیزه و خنجر نبود
چهره اش در علقمه بعد از ابوفاضل شکست
چوبه های تیر را با ذکر یا زهرا شکست
کار تیر پهلویش دشوار شد مشکل شکست
ذوالجناح آهسته آقا را لب مقتل گذاشت
دید وقتی دنده اش را نیزه ناغافل شکست
خاک بر چادرنماز زینب کبری رسید
بادبان کشتی پهناوری در گِل شکست
داشت با چشمان خود میگفت زینب جان نیا
گوشهی ابروی او را چکمهی قاتل شکست
سینه ی شاه دو عالم قیمتش عرش خداست
دشمن او عرش را با قیمتی نازل شکست
طعنه زد: «کو ساقی کوثر که سیرابت کند؟»
شمر روی سینه اش هر قدْر میشد دل شکست
نرم کردند استخوان های تنش را نعل ها
استخوان هایی که از داغ ابوفاضل شکست
#یامظلوم
@raziolhossein
#امام_حسین_شهادت
#رباعی #گودال
شاهی که از او بقا کمک میگیرد
از او قَدَر و قضا کمک میگیرد
پیش نظر حرامیان در گودال
از نیزه شکسته ها کمک میگیرد
#امیر_فرخنده
@raziolhossein
#امام_حسین_شهادت
#گودال #دفن_شهدا
اینجا کفن از بوریا بهتر نداری که
گیرم به تشییع آمدم ، پیکر نداری که
باید یکی باشد تو را از خاک بردارد
دیگر کنارت قاسم و اکبر ، نداری که
«گفتم تو را از خاتم انگشت بشناسند»
اما به روی دست، انگشتر نداری که
رسم است سمت قبله باشد سر میان قبر
صد پاره پیکر داری اما ،سر نداری که ...
یک بوسه قبل از دفن دلگرمی مادرهاست
از دور من می بوسمت ،مادر نداری که
گیرم که مردم پیکرت را دفن هم کردند
چه فایده ،گریه کنِ دختر نداری که
#ناصر_دودانگه
@raziolhossein
فهرست اشعار محرم و صفر
جهت دسترسی آسانتر به اشعار محرم و صفر از هشتگ های زیر استفاده نمائید
#ورود_به_محرم
#امام_زمان
#امام_زمان_مناجات
#امام_زمان_محرم
#امام_حسین_علیه_السلام
#امام_حسین_مناجات
#امام_حسین_مدح
#امام_حسین_شهادت
#حضرت_زینب
#حضرت_زینب_اسارت
#حضرت_زینب_مدح
#حضرت_اباالفضل
#حضرت_اباالفضل_مدح
#حضرت_اباالفضل_شهادت
#حضرت_علی_اکبر
#حضرت_علی_اکبر_مدح
#حضرت_علی_اکبر_شهادت
#حضرت_علی_اصغر
#حضرت_رقیه_شهادت
#حضرت_قاسم_شهادت
#حضرت_قاسم__مدح
#حضرت_عبدالله
#اولاد_حضرت_زینب
#حضرت_مسلم
#اصحاب_امام_حسین
#اصحاب
#حضرت_حر
#حضرت_حبیب
#ورود_به_کربلا
#عاشورا
#شام_غریبان
#قتلگاه
#گودال
#وداع
#روز_یازدهم
#امام_سجاد_شهادت
#اسارت
#تنور_خولی
#کوفه
#دیر_راهب
#شام
#مجلس_یزید
التماس دعا
@raziolhossein
@raziolhossein1
فهرست اشعار محرم و صفر
جهت دسترسی آسانتر به اشعار محرم و صفر از هشتگ های زیر استفاده نمائید
#ورود_به_محرم
#امام_زمان
#امام_زمان_مناجات
#امام_زمان_محرم
#امام_حسین_علیه_السلام
#امام_حسین_مناجات
#امام_حسین_مدح
#امام_حسین_شهادت
#حضرت_زینب
#حضرت_زینب_اسارت
#حضرت_زینب_مدح
#حضرت_اباالفضل
#حضرت_اباالفضل_مدح
#حضرت_اباالفضل_شهادت
#حضرت_علی_اکبر
#حضرت_علی_اکبر_مدح
#حضرت_علی_اکبر_شهادت
#حضرت_علی_اصغر
#حضرت_رقیه_شهادت
#حضرت_قاسم_شهادت
#حضرت_قاسم__مدح
#حضرت_عبدالله
#اولاد_حضرت_زینب
#حضرت_مسلم
#اصحاب_امام_حسین
#اصحاب
#حضرت_حر
#حضرت_حبیب
#ورود_به_کربلا
#عاشورا
#شام_غریبان
#قتلگاه
#گودال
#وداع
#روز_یازدهم
#امام_سجاد_شهادت
#اسارت
#تنور_خولی
#کوفه
#دیر_راهب
#شام
#مجلس_یزید
التماس دعا
@raziolhossein
@raziolhossein1
#امام_حسین
#گودال #قتلگاه
#شب_جمعه
شمیمِ اشک و آه ای وای مادر
زِ هر سو بسته راه ای وای مادر
زِ تَل می کرد نگاه ای وای خواهر
میانِ قتلگاه ای وای مادر
@raziolhossein
#امام_حسین_شهادت
#گودال #عاشورا
بر آن شهیدِ غریبِ به خاک و خون غلطان
رواست چشم جهان تا ابد شود گریان
چرا که گریه کند روز و شب امام زمان
(روایت است که چون تنگ شد بر او میدان
بماند از حرکت ذوالجناح و از جولان)
نه قلب اهل حرم تاب آن مصیبت داشت
نه چشم های عطش خیز خواب راحت داشت
نه آن امام دگر یاوری به غربت داشت
(نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
نه سید الشهدا بر جدال طاقت داشت)
هجوم نیزه و شمشیرها فزون گردید
صدای هلهله از شش جهت برون گردید
زمین به لرزه درآمد به رنگ خون گردید
(هوا ز باد مخالف چو قیرگون گردید
عزیز فاطمه از اسب واژگون گردید)
ز خاتم همه پیغمبران نگین افتاد
شکوه قامت آن محشر آفرین افتاد
ز جمع آل کسا نور پنجمین افتاد
(بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد)
#میثم_مومنی_نژاد
@raziolhossein
#امام_حسین_شهادت
#گودال #قتلگاه
آن تندباد تیر، بگو با تنت چه کرد؟
با قلب مثل آینه روشنت، چه کرد؟
وقتی که عرش را به تلاطم کشیده است
با ما ببین که روضهٔ افتادنت چه کرد
میگفت روضهخوان: که تنت غرق تیر بود
هر تیر، واژگون که شدی، با تنت چه کرد
افتادی و سه ساله خبر دارد و خدا
بر خاک، سنگ، با رخِ بیجوشنت چه کرد
انداخت این سه شعبه تو را، باغبان! ببین
با حلق نازکِ گل در گلشنت، چه کرد؟
جان داد خواهرت، به خدا تا که دید، شمر
با چکمه، در کشاکشِ جان دادنت، چه کرد
ای بوسه گاه مادر دریا گلوی تو!
آن تیغ کُند، با رگ و با گردنت چه کرد
از حال رفت و بی رمق افتاد، روضه خوان
دیگر نگفت از اینکه پس از کشتنت چه کرد
یا ایها العزیز! پس انگشترت کجاست؟
آن گله گرگ، با تن و پیراهنت چه کرد؟
لرزید آسمان، چو دویدند اسبها
بر سینه زد رسول، مگر دشمنت چه کرد؟
#قاسم_صرافان
@raziolhossein