🏴السلام علیک یا اباعبدالله🏴
جهت دسترسی آسانتر به اشعار محرم و صفر از هشتگ های زیر استفاده نمائید
#امام_زمان
#امام_زمان_مناجات
#امام_زمان_محرم
#امام_حسین_علیه_السلام
#امام_حسین_مناجات
#امام_حسین_مدح
#امام_حسین_شهادت
#حضرت_زینب
#حضرت_زینب_اسارت
#حضرت_زینب_مدح
#حضرت_اباالفضل
#حضرت_اباالفضل_مدح
#حضرت_اباالفضل_شهادت
#حضرت_علی_اکبر
#حضرت_علی_اکبر_مدح
#حضرت_علی_اکبر_شهادت
#حضرت_علی_اصغر
#حضرت_رقیه_شهادت
#حضرت_قاسم_شهادت
#حضرت_قاسم__مدح
#حضرت_عبدالله
#اولاد_حضرت_زینب
#اصحاب_امام_حسین
#اصحاب
#حضرت_حر
#حضرت_حبیب
#عاشورا
#شام_غریبان
#قتلگاه
#گودال
#وداع
#روز_یازدهم
#امام_سجاد_شهادت
#اسارت
#تنور_خولی
#کوفه
#دیر_راهب
#شام
#مجلس_یزید
التماس دعا
@raziolhossein
@raziolhossein1
🏴السلام علیک یا اباعبدالله🏴
جهت دسترسی آسانتر به اشعار محرم و صفر از هشتگ های زیر استفاده نمائید
#امام_زمان
#امام_زمان_مناجات
#امام_زمان_محرم
#امام_حسین_علیه_السلام
#امام_حسین_مناجات
#امام_حسین_مدح
#امام_حسین_شهادت
#حضرت_زینب
#حضرت_زینب_اسارت
#حضرت_زینب_مدح
#حضرت_اباالفضل
#حضرت_اباالفضل_مدح
#حضرت_اباالفضل_شهادت
#حضرت_علی_اکبر
#حضرت_علی_اکبر_مدح
#حضرت_علی_اکبر_شهادت
#حضرت_علی_اصغر
#حضرت_رقیه_شهادت
#حضرت_قاسم_شهادت
#حضرت_قاسم__مدح
#حضرت_عبدالله
#اولاد_حضرت_زینب
#اصحاب_امام_حسین
#اصحاب
#حضرت_حر
#حضرت_حبیب
#عاشورا
#شام_غریبان
#قتلگاه
#گودال
#وداع
#روز_یازدهم
#امام_سجاد_شهادت
#اسارت
#تنور_خولی
#کوفه
#دیر_راهب
#شام
#مجلس_یزید
التماس دعا
@raziolhossein
@raziolhossein1
#زهیر_بن_قین
#اصحاب
پیک نورآمده از راه که حاشا نکنی
نکند امرگل فاطمه اجرا نکنی
دعوتت کرده پی یاری دین خون خدا
زود برخیز دگر شاید و اما نکنی
باید آماده شوی بهرسفر،دریادل
قطره ای ، تاکه سفر جانب دریا نکنی
بال پرواز نداری به سوی عالم قدس
بند تردید گراز پای دلت وا نکنی
راه فردوس گشوده ست به روی توحسین
نکند روی به فردوس زدنیا نکنی
باخبرباش زهیرا که ضرر خواهی کرد
تاکه جان را به ره عشق تو سودا نکنی
آن چنان دل زتو برده ست حسین بن علی
که به غیر از رخ او هیچ تماشا نکنی
پشت پابرهمه ی دولت دنیا زده ای
تاکه یک لحظه دگر پشت به مولا نکنی
ازکلامی که تو گفتی به امامت پیداست
جزشهادت زخداوند تمنا نکنی
ای گوارای وجود تو شهادت،نکند
روزمحشرتو نگاهی به سوی ما نکنی
چون «وفایی»نتوان گفت زاصحاب حسین
تاکه روجانب گلزار تولا نکنی
#سیدهاشم_وفایی
@raziolhossein
#جناب_حبیب
#اصحاب
از جنس حیدر است رجزها که از بر است
با یا علی همیشه دهانش معطر است
در وصف او کتاب فراوان نوشتهاند
دیگر نوشتهاند که این مرد، دیگر است
در آسیاب کوفه نکردهست مو سفید
او پیرِ پای منبر اولاد حیدر است
بر دست اگر که نیزه بگیرند، سربلند
در دست اگر که تیغ بگیرند، او سر است
با سنگ و تیر و نیزه و شمشیر آمدند
حق داشتند، جبههیشان نابرابر است!
تیغ از غلاف خویش اگر در بیاورد
تنها خودش به منزلهی چند لشکر است
با تیغ در غلاف، به میدان قدم گذاشت
گفت آنکه پای پس کشد از مرد کمتر است
حاشا نفس نفس بزند پیر کارزار!
اینها نفس نفس که نه، ذکر مکرر است
وقتی حبیب روی دو زانوی خود نشست
دیدند شیر معرکه دیگر کبوتر است...
وقتی حبیب روی دو زانوی خود نشست
معلوم بود فکر لب خشک اصغر است
وقتی حبیب روی دو زانوی خود نشست
پیچید بوی سیب... وَ این بیت آخر است
#محمدحسین_ملکیان
@raziolhossein
#اصحاب
پسر فاطمه تنهاست کجایید اصحاب
خون جگر حضرت زهراست کجایید اصحاب
عهد بستید که تنها نگذارید او را
اوج مظلومی آقاست کجایید اصحاب
با لب تشنه زند ناله که هل من ناصر
پاسخش نیزه اعداست کجایید اصحاب
می گرفت آنکه به دامن سرتان را ، حالا
بر روی دامن صحراست کجایید اصحاب
سرِ پیرهن و عمامه و انگشتر او
وسط معرکه دعواست کجایید اصحاب
یک نفر نیست به دادش برسد در گودال
زینب از شمر کمک خواست کجایید اصحاب
هرچه آقای شما داشت که غارت کردند
نوبت خیمه زنهاست کجایید اصحاب
سختی دیشب و امروز اگرچه بگذشت
سخت تر امشب و فرداست کجایید اصحاب
پسر فاطمه همراه عزیزانش رفت
دختر فاطمه تنهاست کجایید اصحاب
#عبدالحسین
@raziolhossein
#امام_حسین_مناجات
#اصحاب
وهب مسیح زمانش شد از عنایت تو
چه کیمیای عجیبی است در محبت تو
خدای عزوجل بوده است مشتاقت
کشیده سرمه به چشمان عرش، تربت تو
مرا به دست کسی غیر "جُون" نسپاری
که روزی ام بشود افتخار خدمت تو
خوشا کسی که لُهوف است نامه ی عملش
که صفحه صفحه وجودش شده روایت تو
تمام زندگی ام را به آه خواهم داد
که آه را بکنم خرج در مصیبت تو
شبیه سدره، شده خلق قلب عشاقت
که کنده میشود از جا به یاد غربت تو
چگونه وقت ورودت به عرصه ی محشر
سرم به روی تنم باشد از خجالت تو
به زیر چکمهی دشمن تلاش می کردی
مگر که حُر بشود شمر با شفاعت تو
چه باک از اینکه تنت روی خاک عریان ماند
حریر گریه ی زهرا شده است خلعت تو
#محسن_حنیفی
@raziolhossein
#اصحاب
#حضرت_حبیب_ابن_مظاهر
تهی ز خواری و خفت ، پر از وقار و فر است
که سرو هیبت جنگل ، هویت شجر است
همیشه سبز ، به یک رنگ و یک عقیده ، در او
چهار فصل پر از خَط و خال بی اثر است
برای او که تهی از تعلق است و هوس
چه غم ز مرگ؟ چه باک از هیاهوی تبر است؟
رها هراینه از ذوق و شوق دیده شدن
رها هراینه از بیمِ طعنه و تشر است
کشیده سر به فلک ، آسمان تراز است او
پریده را چه نیازی دگر به بال و پر است؟
ز خویش ساخته سرنیزه ای و جان بر کف
به شوق یاری حق خود سپاه یک نفره است
هماره سرو سراسر صلابت است و شکوه
کجاست آن که از این اقتدار بی خبر است؟
حبیب را چه بخوانم؟ که سرو را ماند
بسان خار و خسان نیست ، شیوه اش دگر است
حبیب را چه بگویم؟ که نام او گویاست
که او حبیبِ دل عترت پیامبر است
اگرچه پیر ، ولی خرم است و سرزنده
که پای تا به سر از عشق دوست شعله ور است
به انتظار نشستن کجا و مسلک عشق؟
ز شوق ، سر به بیابان گذاشتن هنر است
از آن دیار که کفتارها در آن جمع اند
کسی که بار ببست و گریخت شیر نر است
حبیب پیر طریقت ، حبیب مرشد راه
چُنان که در شب تاریک فتنه ها قمر است
حبیب آمد و دشت بلا شهادت داد
که سن و سال بهانه ست ، صحبت از جگر است
خیال دخت علی را به ورطه راحت کرد
چو عرضه داشت یلان را چه باکی از خطر است؟
در این مسیر چه “عسر” و چه “یسر” فرقی نیست
که من اراده ام از کوه استوار تر است
به هر دری زده ام تا به نینوا برسم
حبیب در پی مرگ است اگر که در به در است
کدام مرگ؟ نه آن مرگ مبتذل ، نه فنا
کدام مرگ؟ همان که سعادت بشر است
قسم به خون خدا خون پرخروش مرا
به هر زمین دگر ریختند اگر هدر است
به حشر معذرت از مادرت چه سود مرا؟
به هر طریق ، اگر جان به در برم ضرر است
چگونه پشت کنم بر حبیب خیرالانام؟
خدا گواست که خصمش بشر نه ، بلکه شر است
غمت مباد از این قلت و از آن کثرت
عزیز فاطمه را جسم و جان ما سپر است
فتاد از نفس اما ز چشم مولا نه…
که دوست آن طرف معرکه نظاره گر است
فِتاد از نفس اما ز چشم مولا نه…
اگرچه دیده خورشید از آنچه دیده تر است
فتاد از نفس اما به نفس غالب شد
شکست ظاهر قصه ست، باطنش ظفر است
فتاد از نفس ، از بس که زخم خورد ، اما
غم حسین ، از این زخم ها کشنده تر است
به خون محاسن خود را خضاب کرد حبیب
همان خضاب که تا روز حشر جلوه گر است
دگر از او چه بگویم؟ به قول اهل نظر
سر است سرو و سرآمد ، که گفته بی ثمر است؟
#سید_جعفر_حیدری
@raziolhossein
#جناب_اسلم_بن_عمرو
#اصحاب
آزاده است، بندۀ آقای عالم است
سلمان خیمهگاه حسین است، «اَسلَم» است
چشمش به ماه روی حسین است روشن و
در راه او دل و قدمش، قرص و محکم است
در خیمهها به زخمِ دلِ تنگ کودکان
با شعر و قصهگویی و لبخند، مرهم است
وقت نبرد، چشم جهان ماتِ رزم اوست
«باز این چه شورش است که در خلق عالم است»
از فرط زخم عاقبت افتاد از نفس
چشم انتظار دوست، در این آخرین دم است
ای روضهخوان! کنار تنش گریۀ حسین،
باران رحمت است، مگو اشک ماتم است
صورت به روی صورت خونین او گذاشت
آری در این جهان چه کسی مثل اَسلَم است؟
#سیدمحمدمهدی_شفیعی
@raziolhossein
#جناب_عابس_بن_شبیب
#اصحاب
هرکه میداند بگوید، من نمیدانم چه شد
مست بودم مست، پیراهن نمیدانم چه شد
من فقط یادم میآید گفت: وقت رفتن است
دیگر از آنجا به بعد اصلاً نمیدانم چه شد
آنچنان از شوق او سرتابهپا رفتن شدم
در شتاب رفتنم توسن نمیدانم چه شد
روبهروی خود نمیدیدم به جز آغوش دوست
در میان دشمنان، دشمن نمیدانم چه شد
سنگباران بود و من یکسر رجز بودم، رجز
ناله از من دور شد، شیون نمیدانم چه شد
من نمیدانم چه میگویید، شاید بر تنم
از خجالت آب شد جوشن، نمیدانم چه شد
مرده بودم، بانگ هل من ناصرش اعجاز کرد
ناگهان برخواستم، مردن نمیدانم چه شد
پا به پای او سرم بر نیزه شد از اشتیاق
دست و پا گم کرده بودم، تن نمیدانم چه شد
ناگهان خاکستری شد روزگار آسمان
در تنور آن چهرۀ روشن نمیدانم چه شد
صورت من غرق خون بود و نمیدیدم درست
خیزران در دست اهریمن نمیدانم چه شد
وصف معراج جنونش کار شاعر نیست، نیست
از خودش باید بپرسی، من نمیدانم چه شد
#سیدحمیدرضا_برقعی
@raziolhossein
#اصحاب
#رباعی
گیرم که بمانیم بر آن پیمان هم
گیرم برویم تشنه در میدان هم
دِینی دارد حسین بر گردن ما
دِینی که ادا نمیشود با جان هم
#میلاد_عرفانپور
@raziolhossein
#اصحاب
#ام_وهب
زن اینچنین که پر از شور و تاب و تب باشد
عجیب نیست که فرزند او وهب باشد
به تکیه گاه حسین آنچنان دلش قرص است
که از تحمل او صبر در عجب باشد
زنی که پس بفرستد سر جوانش را
به عشق زنده شده، گرچه جان به لب باشد
عمود خیمه به کف می زند به لشکر شام
به جای سوگ، دلش خیمه ی غضب باشد
چنین نترس و غیور است در مقابل کفر
به عشق آل علی هرکه منتسب باشد..
#سیده_ت_حسینی
@raziolhossein
#امام_حسین_علیه_السلام
#اصحاب #دیر_راهب
سلام ای خاک پای زائرت از کیمیا بهتر
دوباره میهمانم کن کجا از کربلا بهتر
مرا تدبیر کن آنگونه ای که دلبخواه توست
تویی که می شناسی بی گمان از من مرا بهتر
من و امید آغوشت من و ترس جداماندن
کجا داریم در عالم از این خوف و رجا بهتر
ندارد طفل جز آغوش مادر خانه امنی
اگر آشفته شد دنیا کجا از روضه ها بهتر
اگر درمان نمیخواهم دلیلش لذت اشک است
وگرنه نیست در عالم ازین دارالشفا بهتر
بیا و تا ابد دست از سر ما بر ندار ای دوست
کجا پیدا کنم دیگر از این دام بلا بهتر
دعای شمر یا نفرین تو ؟ حر پاسخش را داد
حسینا هست نفرین تو از صدها دعا بهتر
اگر در کوفه بسیار ادعای دوستی کردند
عیار دوستان معلوم شد در کربلا بهتر
چراغ خیمه شد خاموش و تکلیف همه روشن
حبیب اما به غیرت گفت، از اینجا کجا بهتر
نخواهم رفت زیر بیرقی جز بیرقت ای شاه
نمی بینم من از تو در جهان فرمانروا بهتر
هزاران مرحبا عابس هزاران مرحبا بر جون
جنون از مصلحت بهتر عمل از ادعا بهتر
تو که هل من معین گفتی علی اصغر تلضی کرد
به روی دست تو تفسیر شد قالو بلا بهتر
تو پیر از داغ اکبر بودی و اصغر خضاب آورد
در آیین تو آری می شود خون از حنا بهتر
خدا اینسان تو را می خواست زخمی غرق خون عریان
خدا از خود برای تو ندارد خونبها بهتر
تو را ای آیه ی تطهیر آنان با وضو کشتند
خدا دیگر چه باید می نوشت از انما بهتر
نمیدانم چه کرد آن تیر آخر باتو ای مظلوم
برای قلب تو آن زخم بد تر بود یا بهتر
دلت پیش حرم اما سرت یک سو تنت یک سو
تو را از تو سوا کردند ای از ماسوا بهتر
کسی حرف تو را نشنید در آشوب آن گودال
به تاریخ از فراز نی رسید اما صدا بهتر
در آن دیدار اول با دل راهب چها کردی
تو اصلا کیستی ای از هزاران آشنا بهتر
#مجید_تال
@raziolhossein