#قسمت_هشتم🔻
🔰در آن زمان اثبات اینکه دشمن که از چهار جهت با انبوه آتش مشغول پیشروی بود؛ آسیب پذیر است و اعلام اینکه راه نبرد با دشمن؛ دادن زمین و گرفتن زمان نیست؛ رسالت سختی بود که باید انجام می شد.
دشمن نیروهای خودش را این طور توجیه کرده بود: 🔻
♻️شما از بصره و از مقابل پاسگاه سعیدیه و از مقابل فکه که شروع کنید؛ در دزفول و اهواز و آبادان و خرمشهر هستید.
💭نیروهای ایران آمادگی ندارند
کوچک ترین مقاومتی علیه شما صورت دهند.
▪️منطقه دشت آزادگان پر بود از تانک؛ نفر بر؛ خودرو و هلی کوپتر.
💢تنها عناصر متحرک نیروها که انسان می دید؛ این ها بود.
✨در اهواز هر روز خبر تلخی می شنیدم.
💬ولی سعی می کردم روحیه ام را نبازم.
💯هر از چند گاهی برای بچه ها سخنرانی می کردم و آن ها را به مقاومت؛ هجوم و عملیات تشویق می کردم.
✔️بچه ها با تمام روحیه آماده جنگیدن بودند.
🌐ولی خبری از آر. پی. جی و خمپاره نبود.
💠سهم ما اگر هم بود؛ بسیار اندک بود.
▫️طوری که با قواره جنگیدن همراهی نمی کرد.
▪️ارتش هم به سرپرستی بنی صدر هیچ کمکی نمی توانست به ما بکند.
🔸ما را بچه هایی تلقی می کردند که درک از جنگیدن و مقابله با دشمن و آداب نظامی نداشتند.
🔹نگارش نامه من مربوط به زمانی است که خدا می دادند سپاه چگونه سلوک می کرد.
💬خط مشی ابوالحسن بنی صدر رییس جمهور این بود که نگذارد سپاه پاسداران وارد عرصه جنگ شود و قابلیت های نهفته خود را نشان دهد.
🔘او می دانست که اگر سپاه پیروزی به دست بیاورد؛ دیگر نمی تواند آن را به نام خود ثبت کند.
منبع: #به_داد_ما_برسید
#نامه_تاریخی_علی_شمخانی
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
🔻نمایشگاه بزرگ معبری از نور🔻
✨به مناسبت هفته دفاع مقدس✨
🗓از ۳۱ شهریور ماه الی ۴ مهرماه ۱۴۰۳
⏰ از ساعت ۱۹:۳۰ لغایت ۲۳:۳۰
📌آدرس: گذرصدرا،واقع در بلوار ملاصدرا تقاطع فرهنگشهر
🔰همراه با برپایی غرفه های فرهنگی
کاری از :🔻
✔️شهرداری دزفول
💯ناحیه مقاومت بسیج شهرستان دزفول
#هفته_دفاع_مقدس
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💭در راه فتح قله ایم...
مقام معظم رهبری:🔻
✔️دفاع مقدس؛ یک حرکت حیاتی بود.
💢یک نفس کشیدن بود برای این ملت.
🔘نفس نمی کشیدیم؛ میمردیم.
♻️ اینو باید زنده نگه داشت.
💫31 شهریور ماه آغاز هفته دفاع مقدس گرامی باد...🌷
#هفته_دفاع_مقدس
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
🌷"بسم رب الشهدا و الصدیقین"🌷
<دلنوشتهای برای رفیق آسمان نشینم✨>
...............................................................
✍چشم هایم را بسته بودم،کور کورانه در پی دنیایی می دویدم که پایانش را نمیدانستم.
💭نمیدانم شایدم میدانستم و از گمراهی خام به راه خویش ادامه میدادم.
▪️خسته بودم، دیگر توان نداشتم، قرار بود به کجا بروم،قرار بود چه کنم؟
🗯در دنیای تاریکی گیر کرده بودم که خسته بودم از بس در پی آرامش و نور دویدم، اما نبود، آن را هیچ جا نمی یافتم.
💢یا رب کمکم کن.
🔰با هر قدمی که بر میداشتم دعایم این بود، پروردگارا من نالایق ناتوان را نجات بده، از این گمراهی و تاریکی نجاتم بده،من از تاریکی میترسم.
♻️"یا نور الهدی اغثنی"کمکم کن.
💬《به خاک سجده کنان افتادم
التماس کنان از یار کمک میخواستم
ناگهان در ظلمات خیالم نوری بر دمید که شد هدایت راهم》
✨یار صدایم را شنیده بود، در این تاریکی مطلق این نور زیبا از کجا آخه؟
💫همانند فرشته های آسمانی بود.
💯در پی نور به حرکت در آمدم و به همراهش رفتم،آنقدر آرامش بخش بود که حتی وقتی صدایش میکردم گویی در قلبم سخن میگفت و مرا از بی تابیِ خیال و ترسهای بیهوده رهایی میبخشید.
✔️به راستی که چه قامت رعنا و چه سیمای دلنشین و چشمان آرامش بخشی داشت،دلم میخواست بدانم او کیست؟
🌐چرا آمده و مرا یاری میکند؟
💠در ادامهی راهی که با او همراه بودم، فهمیدم که او یک شهید است( <نامش حسین بود> شهید حسین ولایتی فر)
🔹راست می گویند که شهدا چراغ راهند و من چرا این را تا به آن حال نمیدانستم؛ به راستی که اینگونه بود،"حسین"نیز چراغ راه من شد، منی که چراغ راه خویش را گم کرده بودم،باید چه کار میکردم چگونه جبران میکردم، خدایم صدایم را شنیده بود، به من زندگی مجددی بخشیده بود زندگی معنویی که در روح و افکار و قلبم داشت کم رنگ میشد.
🔸آری به خدا شهدا چراغ راهند...
🔘شهید حسین علاوه بر چراغ راهم، شد برادرم؛ شد عزیز دلم، شد رفیق و حامیم.
💭شاید اکنون او حرف های دلم را شنیده باشد که میدانم شنیده؛ چرا که شهدا زنده اند.
✔️پس با عشق و افتخار میگویم؛
برادر عزیزم؛رفيق آسمان نشینم<دوستت دارم>
✍ارسالی یکی از شرکت کنندگان در مسابقه چراغ راه با محوریت خاطرات شهید حسین ولایتی فر
#شهید_حسین_ولایتی_فر
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
هدایت شده از گروه جهادی انیس النفوس
#شهید_علیرضا_حاجیوند_قیاسی
#تولد
#یکم_مهر_ماه
#دیدار_خانواده_شهید
#مولودی_خوانی
#لطفا_نشر_بدید
گروه جهادی انیس النفوس
@jahadianisanofos
🎙پادکست الف
✔️قسمت اول : حاج عظیم
💯انتشار به مناسبت هفته دفاع مقدس
♻️تهیه شده در موسسه فرهنگی ثارالله دزفول
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
شهید محمدی زاده.mp3
10.19M
🎙پادکست الف
✔️قسمت اول : حاج عظیم
#شهید_حاج_عظیم_محمدی_زاده
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
#قسمت_نهم🔻
✍سپاه سمیناری ترتیب داد و از همه فرماندهان و مسئولان دعوت کرد.
✨هر طوری بود خودم را به سمینار رساندم و سخنرانی کردم.
🔰همه گفتند: چه شده که شمخانی این گونه شکوه می کند؟
▪️فریاد زدم: چرا ما را فراموش کرده اید؟
🗯مگر نمی بینید که عراق با تمام کشورهای منطقه به ما حمله کرده است؟
💢چرا سپاه خوزستان را فراموش کرده اید؟
✨حال روحی خود من هم متحول شد و همین روحیه سبب شد که در برگشتم به اهواز؛ به فکر نوشتن نامه ای افتادم.
▪️دل گرفتگی عجیبی داشتم.
💬صدایمان به جایی نمی رسید.
🔰کسی سراغ ما را نمی گرفت.
🔘در تهران انگار نه انگار که در جنوب جنگی رخ داده است و استانی محوری در آستانه سقوط قرار دارد.
♻️تهران محل درگیری های سیاسی بود و صدای گلوله های دشمن به تهران نمی رسید.
♨️موشکی به تهران بر خورد نمی کرد.
💯امنیت کامل بود.
🌐کسی احساس هجمه نمی کرد.
💠همین سبب شده بود که ما در جرگه فراموش شدگان قرار گیریم و کسی کاری به ما نداشته باشد.
▫️در گوشه ای از سپاه به تنهایی پناه بردم و احساس کردم باید با مسئولین و تهران نشینان اتمام حجت کنم.
▪️خودکار آبی ام را به دست گرفتم و
بی مقدمه شروع به نوشتن کردم.
🗯طوری در خود فرو رفته بودم که کسی جرات نمی کرد نزدیک شود.
🔹حدود یک ساعت گذشت که به خود آمدم.
🔸دیدم نامه را به خط آخر رسانده ام.
منبع: #به_داد_ما_برسید
#نامه_تاریخی_علی_شمخانی
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
#قسمت_دهم🔻
باسمه تعالی
و انزلنا الحدید فیه باس شدید
✍مسئولین؛ مسلمین؛ به داد ما برسید.
💢این چه سازمان رسمی شناخته
شده ای است که اسلحه انفرادی ندارد؟
♻️نیروهای شهادت طلب پاسدار را آموزش ندادید؛ مسامحه کردید؛ چوبش را از خدای عزوجل خوردید و خواهید خورد.
💫چه باید بگویم که شاید شما را به تحرک وابدارم؟
🔰این را بگویم که از 150 پاسدار خرمشهر تنها 30 نفر باقی مانده؛ این را بگویم که ما می توانیم با 30 خمپاره؛ خونین شهر را برای 30 ماه نگه داریم و امروز 30 تفنگ نداریم؛ و حال آنکه
سازمان های غیر رسمی با امکانات فراوان بر ما می رانند که باید برانند.
▪️واقعیت این است که چرا ارتش امروز ما نمی تواند بدون وجود سپاه پاسداران و بر عکس؛ کوچک ترین تحرکی داشته باشد.
💬من را وقت آن نیست که بگویم تا به حال چه کارهای متهورانه ای انجام
داده ایم.
🗯خدا می داند که ما تانک های دشمن را لمس کرده ایم.
▪️فغان های زنانه آن ها را در شبیخون های خود شنیده ایم.
💬سایه ما به حول خدا و مکتب اسلام همواره مورد حملات سلاح های سنگین دشمن بوده و هست و دشمن هرگز نتوانسته اسیران ما را تحمل کند.
▪️اسرای پاسدار یا از پشت تیر باران شده یا زیر تانک ها له و لورده گردیده اند.
🌐پناهندگان عراقی همواره ترس نیروهای دشمن را از پاسداران انقلاب به عنوان یک معجزه الهی مطرح می کنند.
🌀سلاح را به دست صالحین بدهید.
▫️تا به حال؛ دشمن حسرت گرفتن یک اسلحه کمری را از پاسداران داشته و خواهد داشت.
✔️ما شهدای زنده فراوان داریم.
💢ما اصحاب حسین به تعداد زیادی داریم.
🔅ما برپا دارندگان کربلای 30 روزه خونین شهریم.
💭ما بهشت را زیر شمشیرها می بینیم.
🗯شهدای 25 روزه ما هنوز دفن نشده اند.
♨️به داد ما برسید.
💠ما نیاز به اسلحه و امکانات داریم.
▫️ما در راه خدا جان داریم که بدهیم؛ امکانات دادن جان را نداریم.
▪️به خود بیایید.
🔸فریادهای پاسداران از فقدان امکانات؛ بر ما زمین و زمان را تنگ کرده است.
🔹خستگی زیاد مانع از نوشتن من
می شود ولی باز هم باید بدانید که ما شهیدان زنده ای هستیم که به نبرد خویش علیه مردگان زنده ادامه خواهیم داد.
🔘اگر وساطت کنید و ما را به حدید خداوند مسلح سازید؛ فضرب الرقاب خویش را تا سقوط دولت بعث عراق و دیگر زورمندان و قلدران ادامه خواهیم داد وگرنه تا آن زمان مبارزه خواهیم کرد که شهید شویم و تکلیف شرعی خویش را به جای آوریم.
✍علی شمخانی1359/8/3
منبع: #به_داد_ما_برسید
#نامه_تاریخی_علی_شمخانی
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
26.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نماهنگ🔻
✨شهیدم ای همه عمر مادر
💫شهیدم ای گل سرخ پرپر
#هفته_دفاع_مقدس
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
پادکست الف🔻
این قسمت: پوتین های خدایی
✍روایت هایی از رشادت بسیجی شهید خدایی خراط نژاد
#شهید_خدایی_خراط_نژاد
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
پوتین های خدایی.mp3
7.76M
🎙پادکست الف
✔️قسمت دوم : پوتین های خدایی
💫انتشار به مناسبت هفته دفاع مقدس
✨تهیه شده در موسسه فرهنگی ثارالله دزفول
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
🖼 #تابلو_نوشت
✨کاش ما هم زنده از این دنیا بریم
#شهدای_هویزه
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢چرا میگن هشت سال دفاع مقدس؟؟
✍از هشت سال دفاع مقدس همین یک خاطره از این رزمنده کافیه تا مقدس بودن آن ثابت بشه...
#هفته_دفاع_مقدس
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
💭پادکست الف
💯این قسمت: دو برادر
▪️روایتی از نحوه شهادت بسیجیان برادران شهید بصیری
#برادران_شهید_بصیری
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
شهیدان بصیری.mp3
10.51M
🎙پادکست الف
✔️قسمت سوم : دو برادر
🔸انتشار به مناسبت هفته دفاع مقدس
🔹تهیه شده در موسسه فرهنگی ثارالله دزفول
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍پیام شهید🔻
✔️پیام برادر شهید علی مشتاق دزفولی که در جبهه حق علیه باطل؛ قبل از عملیات والفجر هشت به صورت نوار ضبط گردید.
بسم الله الرحمن الرحیم
وَالْعَصْر
إنَّ الإنْسان لَفی خُسر
إلا الذینَ آمِنوا و عَمِلوا الصّالَحاتِ و تَواصَوْا بِالحَقًّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ
♻️من علی مشتاق دزفولی اعزامی از بسیج مسجد امام حسین علیه السلام که در تاریخ 1364/9/30 به جبهه حق برای برپایی پرچم حق و عدالت اعزام شدم و خدا توفیق داد که همچون یاران ابا عبدالله که از تمام خوشی ها گذشتند؛ ما هم پشت به دنیا کنیم و در جبهه صفا به خودسازی و تقویت بال خویش برای پرواز به سوی ملکوت آماده شویم.
💯هر روز که به روز انتظار فرا می رسد؛ قلبم خاشع تر و پر سوز تر می شود.
🗯آنگاه که به گذشته خود نگاه می کنیم؛ به جز گناه چیزی نمی بینیم و باید با فضل و بخشش خدا بتوانیم هم نشین صالحان باشیم.
▪️بار پروردگارا! تو شاهد بودی؛ علایق دنیوی ما را نگرفت و به ندای نوای خوشت که طنین آن از فرق سر امیر المومنین (ع) که همواره می گفت فزت و رب الکعبه! و پاسخ به حلقوم به خون کشیده ابا عبدالله(ع) که پیاپی می گفت: هل من ناصر ینصرنی! لبیک گفتیم و پای آلوده به گناهمان را بر سرزمین پر نور که جلا دهنده ی قلب ها و جان های عاشق است؛ آمدیم اینک رو به تو کردیم و خود را به دست تو داده ایم.
ادامه دارد...
منبع:#کتاب_شهیدانه
#شهید_علی_مشتاق_دزفولی
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea