✍دوست شدن با حاج عادل، سخت نبود.
🌀اخلاقش آن قدر به دل
می نشست که همه دوست داشتند رفیقش باشند.
💥حاج عادل گفت: بیا برویم.
💬گفتم: کجا؟
♨️گفت: گلزار شهدا.
♻️با اصرار من، به آسایشگاه بسیج آمد و از شهدای منطقه حرف زد و این که قصد دارد کتابی درباره شهیدان سعد بنویسد.
☀️به گلزار شهدا رفتیم.
💫به شهدا سلام کرد.
🗯فکر می کردم این رفیق ما چقدر عاشق این تکه از بهشت است.
💠یادم آمد وقتی مزار شهدا در حال همسطح سازی بود، با حاجی و چند نفر دیگر از دوستان به گلزار شهدا رفته بودیم.
♨️شوخی می کردیم و هر کسی نقطه ای را تعیین می کرد و می گفت من اگر شهید شدم، این جا خاکم کنید.
حاجی با خنده گفت:🔻
💥 برای من اصلا زحمت نکشید!
🌀همین جا پایین پا شهید صالح سعد دفنم کنید.
بعد با اشاره دست به همان جا که الان مزار اوست، گفت: 🔻
♻️همون جا که خالیه.
بعد گفت:🔻
💬ببینید من که میرم و دیگه پیشتون نیستم، از اون بالا بهت لبخند میزنم برادر.
راوی: رحیم علی پور
عنوان کتاب: #ستارگان_آسمان_حرم
#شهید_عادل_سعد
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
#اطلاعیه
✍یــــــادوارهی شـــهید حــســین ولایتی فـــر
💬بـــه مـناسـبت ســـالــروز شــهــادت
🌀 زمان: چهارشنبه 29 شهریور ماه 1402
💥مکان: حسینیه ثارالله دزفول
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
خستگی ممنوع ۷.mp3
4.79M
💬دوره قرآنی #خستگی_ممنوع
✍جلسه هفتم🔻
🎙️حجتالاسلام امین فرید
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍به خانواده های دوستانش سر می زد و اگر می دید کم و کسری دارند از حقوقش به صورت بلاعوض به آن ها کمک می کرد.
💬حساب و کتابی برای این که چقدر پول، به چه کسانی کمک کرده است نداشت.
▪️حواسش خیلی جمع دوستانش بود.
💥بخش دیگری از حقوقش را نیز برای مسجد و کارهای فرهنگی هزینه می کرد.
💢به مسجد حجت بن الحسن علاقه ی خاصی داشت.
♨️تلاشش برای کامل شدن مسجد از لحاظ ساختمانی بسیار زیاد بود.
♻️وصیت کرده بود مراسم ختمش را در این مسجد نیمه ساز برگزار کنند.
راوی: آقای امرا، آقای لیاقت
عنوان کتاب: #فروردین_61
#شهید_حسین_بیدخ
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
🔴 نتیجه تغییر ذائقه مردم!
#فضای_مجازی
#سبک_زندگی
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍فقر رو از زندگی بیرون کن🔻
💬 6 تکنیک طلایی و معنوی از
دستورات اهل بيت علیهم السلام
🌀گوش بده عمل کن لذت ببر...!
#امیرحسین_دریایی #سبک_زندگی_مومنانه
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍وقتی شنیدم تصمیم دارد رشته پزشکی را رها کند؛ سر صحبت را با او باز کردم و گفتم: 🔻
🔸با توجه به ذهن و استعداد فوق العاده ای که داری؛ تو حتما پزشک موفق و مفیدی برای این مملکت خواهی شد...
🗯تا جایی که می توانستم دلیل آوردم که راضی اش کنم؛ اما او برای کارش استدلال محکم داشت.
▪️می گفت: در مملکت ما پزشک هست.
☀️متقاضی هم زیاد داره.
🔆من فکر می کنم توی مجموعه ی دانشگاه امام صادق که تازه تاسیس شده؛ باید افراد معتقدی برن؛ چون آینده مملکت به این مجموعه نیاز داره.
💢متوجه شدم که او به خوبی و به درستی فکر و بررسی کرده و تصمیمی عالمانه و آگاهانه گرفته است نه از سر احساس؛ لذا بیش از این ادامه ندادم و کارش را تایید کردم و نهایتا ایشان همان دانشگاه امام صادق را برای تحصیل انتخاب کرد.
نام شهید:#حمید_محمود_نژاد
عنوان کتاب:#راه_ناتمام
نام راوی: آقای سید زمان پور موسوی( دوست و همرزم)
#پزشک_موفق
#آینده_مملکت
#تصمیم_آگاهانه
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
خستگی ممنوع ۸.mp3
3.91M
💬دوره قرآنی #خستگی_ممنوع
✍جلسه هشتم🔻
🎙️حجتالاسلام امین فرید
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍ نشانه داشتن روح بزرگ چیست؟
💬اگر نعمت داشتیم و خودمان را گم نکردیم...
💢و اگر غرق در مشکلات بودیم و ناامید نشدیم، یعنی روح بزرگی داریم.
#نعمت
#صبر
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
#قسمت_اول
✍روایتی از زندگی شهید غلامرضا فرهی
#شهید_غلامرضا_فرهی
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
ســـــــــــــــلام و احــتــرام خـــدمـت هــمراهـــان گــــرامـــی💐
وقــتــتــون بــخــیــــر و نـــیکـــی🌹
✍ان شا الله از امشـــب در خــدمتتون هستیم
با قسمت هایی از کتــاب در دست چــــاپ گـــروه روایتگران شـــهدا
🌀به امید خدا به زودی این کتاب چاپ و در اختیار علاقمندان قرار خواهد گرفت.
📚کتاب: خـــاطرات اشــــرف الســـادات صـــادق صمیمی
💬همســـر شـــهید ســـید محمد کــاظـــم دانــــش
💥با ما همراه باشید...
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
May 11
✍معرفی شهید در یک نگاه🔻
نام: سید محمد کاظم دانش
تولد: 1318
ازدواج: 1343
فرزندان: یک دختر و سه پسر
سمت: نماینده ی شهرهای شوش و اندیمشک در مجلس شورای اسلامی و عضو حزب جمهوری اسلامی
تحصیلات: اتمام دوره خارج فقه و اصول و تایید اجتهاد توسط امام خمینی
شهادت: 7 تیر ماه 1360در انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی
مزار مطهر: بهشت زهرا؛ قطعه 24
مزار یاد بود: شهید آباد دزفول و شهدای شوش
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
#قسمت_اول
✍پدرم بعد از اشتغال در راه آهن اهواز؛ با دختر دایی اش ازدواج کرده بود و من اولین فرزند آن ها بودم که اردیبهشت 1324به دنیا آمدم و نام اشرف السادات را برایم انتخاب کردند.
💬پدرم مدتی در راه آهن اهواز مشغول به کار بود؛ اما کار در راه آهن جذبه ی چندانی برایش نداشت و راهی تهران شد.
💥چون دیپلم ریاضی داشت به استخدام آموزش و پرورش درآمد و در آنجا مشغول تدریس کلاس هفتم و هشتم شد.
🌀خانه ای در سلطنت آباد اجاره کرد و اثاث کشی کردیم.
♨️بعد از رفتنمان به تهران پدرم کم کم تغییر رویه داده و به اصطلاح امروزی شده بود.
▪️در آنجا بی حجابی و اختلاط زن و مرد خیلی برایشان عادی شده بود به خصوص در آموزش و پرورش!
🗯پدرم می خواست زنش هم مثل تهرونی ها باشد.
به مادر می گفت: 🔻
🔹من آموزش و پرورشی هستم؛ نمیشه که شما این طور باشی.
🔸همین مسئله یکی از اختلافات بین پدر و مادرم شده بود.
▪️مادرم آدم بی خیالی نبود و به هیچ وجه زیر بار این شرایط نمی رفت.
💬او دیانت را با هیچ چیز عوض نمی کرد.
ادامه دارد...
خاطرات: اشرف السادات صادق صمیمی؛ همسر شهید دانش
#شهید_سید_محمد_کاظم_دانش
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استاد_شجاعی
✍عاشورا داش مشتیا پای امام حسین علیهالسلام ایستادند!
💬 پای امام زمان علیهالسلام کیا میایستن؟
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍وجوهات شرعی را با عشق و علاقه و با شوقی وصف ناپذیر پرداخت می کرد.
💬بر خلاف اینکه به قول معروف پول به جان ادم بسته است و انسان موقع پول دادن خوشحال نیست...
🌀اما او برای پرداخت خمس خیلی عجله داشت و خیلی هم خوشحال بود.
راوی: احمد کیانی برادر شهید
عنوان کتاب: #جوانمرد_قصاب
#شهید_عبدالحسین_کیانی
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
خستگی ممنوع ۹.mp3
5.64M
💬دوره قرآنی #خستگی_ممنوع
✍جلسه نهم🔻
🎙️حجتالاسلام امین فرید
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
#قسمت_دوم
✍من دختر بچه ای پنج شش ساله بودم و فقط خدا می داند که دیدن این صحنه چقدر برایم تلخ و درد آور بود.
💬گرچه وضع مالی ما خوب بود و زندگی نسبتا مرفهی داشتیم اما اختلاف بین پدر و مادر؛ شیرینی زندگی را از ما گرفت.
💥طولی نکشید که اختلافشان بالا گرفت و کم کم زمزمه های جدایی و طلاق شروع شد.
▪️تا آن زمان طلاق در خانواده ما رسم نبود.
🔹البته در بین اقوام دور کسانی بودند که اختلاف داشتند و شوهرانشان زن دوم گرفته بودند؛ ولی باز هم طلاق نگرفته بودند.
🔸یعنی رسما زن و شوهر مانده بودند؛ ولی با هم زندگی نمی کردند.
🗯برای مادرم سنگین بود که بخواهد طلاق بگیرد و به هیچ وجه رضایت نمی داد.
♨️او هم می خواست مثل دیگران رسما زن و شوهر بمانند ولی او برود دزفول؛ بچه هایش را هم زیر پر و بال خودش بزرگ کند.
خاطرات: اشرف السادات صادق صمیمی؛ همسر شهید دانش
#شهید_سید_محمد_کاظم_دانش
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea