eitaa logo
کانال روشنگری‌🇵🇸
19.3هزار دنبال‌کننده
14.2هزار عکس
13.5هزار ویدیو
71 فایل
🔶پاسخ شبهات(اعتقادی-تاریخی-سیاسی) 🔶تحلیلهای ضروری روز 🔶روشنگرانه ها پیج انگلیسی: @Enlightenment40 عربی: @altanwir40 عبری: @modeut40 اینستا instagram.com/roshangarii5 سروش Sapp.ir/roshangarii توییتر twitter.com/tanvire12 نظرات: @Smkomail کپی آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ 💠 در این قحط ، چشمانم بی‌دریغ می‌بارید و در هوای بهاری حضور حیدرم، لب‌هایم می‌خندید و با همین حال به‌هم ریخته جواب دادم :«گوشی شارژ نداشت. الان موتور برق اوردن گوشی رو شارژ کردم.» توجیهم تمام شد و او چیزی نگفت که با دلخوری دلیل آوردم :«تقصیر من نبود!» و او دلش در هوای دیگری می‌پرید و با بغضی که گلوگیرش شده بود نجوا کرد :«دلم برا صدات تنگ شده، دلم می‌خواد فقط برام حرف بزنی!» و با ضرب سرانگشت طوری تار دلم را لرزاند که آهنگ آرامشم به هم ریخت. 💠 با هر نفسم تنها هق هق گریه به گوشش می‌رسید و او همچنان ساکت پای دلم نشسته بود تا آرامم کند. نمی‌دانستم چقدر فرصت دارم که جام ترس و تلخی دیشب را یکجا در جانش پیمانه کردم و تا ساکت نشدم نفهمیدم شبنم اشک روی نفس‌هایش نم زده است. 💠 قصه غم‌هایم که تمام شد، نفس بلندی کشید تا راه گلویش از بغض باز شود و نازم را کشید :«نرجس جان! می‌تونی چند روز دیگه تحمل کنی؟» از سکوت سنگین و غمگینم فهمید این تا چه اندازه سخت است که دست دلم را گرفت :«والله یه لحظه از جلو چشمام کنار نمیرید! فکر اینکه یه وقت خدای نکرده زبونم لال...» 💠 و من از حرارت لحنش فهمیدم کابوس ما آتشش می‌زند که دیگر صدایش بالا نیامد، خاکستر نفسش گوشم را پُر کرد و حرف را به جایی دیگر کشید :«دیشب دست به دامن (علیه‌السلام) شدم، گفتم من بمیرم که جلو چشمت به (سلام‌الله‌علیها) جسارت کردن! من نرجس و خواهرام رو دست شما می‌سپرم!» از و توکل عاشقانه‌اش تمام ذرات بدنم به لرزه افتاد و دل او در آسمان امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) پرواز می‌کرد :«نرجس! شماها امانت من دست امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) هستید، پس از هیچی نترسید! خود آقا مراقبتونه تا من بیام و امانتم رو ازش بگیرم!» 💠 همین عهد آخرین حرفش بود، خبر داد با شروع عملیات شاید کمتر بتواند تماس بگیرد و با چه حسرتی از هم خداحافظی کردیم. از اتاق که بیرون آمدم دیدم حیدر با عمو تماس گرفته تا از حال همه باخبر شود، ولی گریه‌های یوسف اجازه نمی‌داد صدا به صدا برسد. حلیه دیگر نفسی برایش نمانده بود که عباس یوسف را در آغوش کشید و به اتاق دیگری برد. 💠 لب‌های روزه‌دار عباس از خشکی تَرک خورده و از رنگ پژمرده صورتش پیدا بود دیشب یک قطره آب نخورده، اما می‌ترسیدم این یوسف چهار ماهه را تلف کند که دنبالش رفتم و با بی‌قراری پرسیدم :«پس هلی‌کوپترها کی میان؟» دور اتاق می‌چرخید و دیگر نمی‌دانست یوسف را چطور آرام کند که دوباره پرسیدم :«آب هم میارن؟» از نگاهش نگرانی می‌بارید، مرتب زیر گلوی یوسف می‌دمید تا خنکش کند و یک کلمه پاسخ داد :«نمی‌دونم.» و از همین یک کلمه فهمیدم در دلش چه شده و شرمنده از اسفندی که بر آتشش پاشیده بودم، از اتاق بیرون آمدم. 💠 حلیه از درماندگی سرش را روی زانو گذاشته و زهرا و زینب خرده شیشه‌های فاجعه دیشب را از کف فرش جمع می‌کردند. من و زن‌عمو هم حیران حال یوسف شده بودیم که عمو از جا بلند شد و به پاشنه در نرسیده، زن‌عمو با ناامیدی پرسید :«کجا میری؟» 💠 دمپایی‌هایش را با بی‌تعادلی پوشید و دیگر صدایش به سختی شنیده می‌شد :«بچه داره هلاک میشه، میرم ببینم جایی آب پیدا میشه.» از روز نخست ، خانه ما پناه محله بود و عمو هم می‌دانست وقتی در این خانه آب تمام شود، خانه‌های دیگر هم اما طاقت گریه‌های یوسف را هم نداشت که از خانه فرار کرد. 💠 می‌دانستم عباس هم یوسف را به اتاق برده تا جلوی چشم مادرش پَرپَر نزند، اما شنیدن ضجه‌های کافی بود تا حال حلیه به هم بریزد که رو به زن‌عمو با بی‌قراری ناله زد :«بچه‌ام داره از دستم میره! چیکار کنم؟» و هنوز جمله‌اش به آخر نرسیده، غرش شدیدی آسمان شهر را به هم ریخت. به در و پنجره خانه، شیشه سالمی نمانده و صدا به‌قدری نزدیک شده بود که چهارچوب فلزی پنجره‌ها می‌لرزید. 💠 از ترس حمله دوباره، زینب و زهرا با از پنجره‌ها فاصله گرفتند و من دعا می‌کردم عمو تا خیلی دور نشده برگردد که عباس از اتاق بیرون دوید. یوسف را با همان حال پریشانش در آغوش حلیه رها کرد و همانطور که به‌سرعت به سمت در می‌رفت، صدا بلند کرد :«هلی‌کوپترها اومدن!» 💠 چشمان بی‌حال حلیه مثل اینکه دنیا را هدیه گرفته باشد، از شادی درخشید و ما پشت سر عباس بیرون دویدیم. از روی ایوان دو هلی‌کوپتر پیدا بود که به زمین مسطح مقابل باغ نزدیک می‌شدند. عباس با نگرانی پایین آمدن هلی‌کوپترها را تعقیب می‌کرد و زیر لب می‌گفت :«خدا کنه نزنه!»... ✍️نویسنده: ✍️ کانال @dastanhaye_mamnooe
🔴یک نوشته: دیدید در برابر زانو زد! خانه خدا را بستند، نمازش را تعطیل کردند، شان دیگر نمیداد! پاسخ👆 ✅1. چه کسی به این زندیق (خدانشناس) گفته که ضریح شفا میدهد؟! شفا میدهند. نه طلا و نقره!! ✅ 2. اعتقاد این است: ، قوانینی دارد: قوانین مادی+قوانین معنوی هیچیک قابل انکار نیست. کسی که یکی را انکار کند، در است 👉 @roshangarii 🚩
هدایت شده از روشنگری عبری
🔶 אולי תמצאו רק אלה שמאמינים שהם נבחרים על ידי האל ! וגם הם מעריצים (חמור)! וזה קדוש 😄 🔷 only consider themselves as chosen people. and they recieve thier blessing from an animal ( ) 🔶فقط تو ه که خودشونو خدا میدونن و از یه حیوان ( ) برکت میگیرن! ________ ✅پیج تلاش میکند با زبان برای اسرائیلی ها روشنگری کند. شاید حقیقت و ، یکی را بیدار کرد. با بازنشر پستها، به آرمان مقدس کمک فرمایید👇👇 🔸 https://eitaa.com/Modeut40 🔹 https://www.instagram.com/Modeut40/ 👉 @modeut40 🚩
هدایت شده از روشنگری عبری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶 #صهیونیست ها درباره #شهید_سلیمانی چه فکر میکنند؟👆 او یک استراتژیست بانفوذ بود که بلد بود چگونه #شیعیان را برای جنگ با #اسرائیل آماده کند رابطه او و دیگر #فرمانده های شیعی با هم مثل #برادر است. هم در فکر و هم در عمل با هم مثل برادر رفتار میکنند خوب فهمیدید.. ما با همین دلهای پاک مان با همین #عاطفی بودنمان، شما سنگدلهای جنایتکار و آدمکش را نابود خواهیم کرد به اذن خدا #גזעני #הנאצים #אנושיות #פלשתינה #אמת #מצחיק #צבא #ישראל #ישראל #שחקנית #Palestine #Israel #FreePlaestine #BDS #Israeli #Zionaism #Human 🔸 https://eitaa.com/Modeut40 🔹 https://www.instagram.com/Modeut40/ 👉 @modeut40 🚩 🆔 @Kavoshmedia
هدایت شده از کانال روشنگری‌🇵🇸
🔴یک نوشته: دیدید در برابر زانو زد! خانه خدا را بستند، نمازش را تعطیل کردند، شان دیگر نمیداد! پاسخ👆 ✅1. چه کسی به این زندیق (خدانشناس) گفته که ضریح شفا میدهد؟! شفا میدهند. نه طلا و نقره!! ✅ 2. اعتقاد این است: ، قوانینی دارد: قوانین مادی+قوانین معنوی هیچیک قابل انکار نیست. کسی که یکی را انکار کند، در است 👉 @roshangarii 🚩
شبهه ای که زیاد در حال مانوره. بی بی سی هم درش می دمد. لطفا جوابشو منتشرکنید 👆
هدایت شده از  محمد عبدالهی
برنامه های تلویزیونی مثل دورهمی و پنج ستاره با جمعیت بالای صد نفر، با رعایت تمهیدات بهداشتی پیشگیری از برگزار می شود؛ چون در این روزهای سخت مردم باید در خانه سرگرم شوند. اما جانشان عزیز است؛ باید در خانه بمانند تا مبادا مریض شوند. امور ملت هم لابد مهم نیست! https://twitter.com/AbdollahyM ☑️ @abdollahy_moh
هدایت شده از  محمد عبدالهی
رئیس جمهوری داریم که همیشه از کمبود اختیارات می نالد؛ ولی وسط بحران عرصه را خالی کرده و پس از سه هفته که علی رغم مجاهدت وزارت بهداشت و کادر درمان، ناهماهنگی ها غوغا می کند، باید پای درخواست رئیس مجلس و دستور رهبری از خانه بیرون بیاید و به وظیفه اش در مدیریت بحران بپردازد! https://twitter.com/AbdollahyM ☑️ @abdollahy_moh
🔴 پیام سرگشاده کارمند اورژانس از در بیمارستان! ◽️ ...وقتی بمب خبری گسترش شدید در قم منفجر شد، خانواده، دوستان و نزدیکان، همه واکنش نشان دادند و نگران حال من شدند. خیلی ها بهم گفتن جانت مهمتر است از شغلت! و میخواستند که ترک پست کنم! از بس نگرانم بودند یادشان رفت که من نه تنها منبع درآمد و امرار معاش خانواده‌ام، دریافتی از این شغل درمانی است، بلکه متعهد هستم به حضور! ◽️ اما در این روزها افرادی رو دیدم، که بدون نصب اتیکت و نام و نشان، بدون هیچ تظاهر و و منت، کار و خانواده خودرا ترک کردند... اما بجای گریز از مهلکه و پناه بردن به فضای امن تر، به خط مقدم درگیری با بیماری کرونای بیمارستان‌های سانتر کرونا آمدند... هرکاری که از دستشان برمی‌آمد، از جابجایی بیماران کرونایی در تخت...😥 تا بردن آنان برای انجام تصویربرداری ها و سی تی اسکن ها و جابجایی نمونه های آزمایشگاهی...😳 تا گندزدایی تخت ها و فضا عمومی اتاق ها و تهیه ویلچر و جابجایی بیماران و کمک به حراست و انتظامات بیمارستان و کمک به خدمات و دستگیری از بیماران نیازمند کرونایی و ایجاد ارتباط بین خانواده های نگران خارج از بخش قرنطینه بابیمار...( چون حضور همراه کنار بیمار ممنوع شده بود) تا رساندن وسایل و لوازم مورد نیاز برای بیماران در فضای قرنطینه...😊 ◽️ این که همگی های های علمیه قم بودند، گاه که بیماران متوجه می شدند اینها که درسکوت و آرامش و با محبت، فقط دارند خدمت میکنند؛ کمک ، نیروی خدماتی یا همراه بیمار.. نیستند بلکه طلبه هستند، دست به دعا بر می‌داشتند... ◽️ دلداری این ، هم به بیمار وهم به خانواده ها، واقعا تاثیر شگرفی در اون لحظه بحرانی داشت. ◽️ بدور از همه تملق‌ها و اغراق‌ها، اصلا قصد چاپلوسی ندارم، اما در خدمت دکتر عاملی -متخصص طب اورژانس- بودم که میگفت درسهای زیادی از این عزیزان گرفتم، چقدر بی منت، رو به تصویر کشیدند.🌸 ◽️ حاضرم قسم بخورم که مواردی از خدمتگزاری این عزیزان شاهدبودم که اگر کسی جایی برایم تعریف میکرد که گروهی ، اینچنین فداکاری میکردند، شاید تمام و کمال، حرفش را باورنمیکردم! ◽️ این دوستان که اکثرا" متاهل و صاحب فرزند هستند، شب تا صبح را بدون استراحت، در کنار کرونایی سپری کردند. ◽️ آقای بشارتی -از کارشناسان اتاق عمل- میگفت اینقدر از آخوندها برایم بدگفته‌اند و در ذهنم تصویر بدی ازشون ساخته شده که وقتی این افراد که حتی از نصب اتیکت و انداختن عکس هم خودداری میکردن را دیدم، به شدت حیرت کردم و تصویری از نهایت سادگی و یک طلبه در ذهنم نقش بست. ◽️ کاش این احساس وظیفه و خدمت رسانی در دیگر اقشار هم به همین اندازه تقویت میشد. ◽️ زیرا مطمئن هستم این حس و حال از روی جوگیری و یا تظاهر، بوجود نیامده بلکه حاصل فرهنگ حوزوی و کار فرهنگی عزیزانی در آن محیط معنوی بوده است. ◽️ من بعنوان یکی از عوامل کادر درمان، از گروه جهادی جوان و امدادگران که در این ایام کنار ما هستند کمال تشکر رو دارم و بهشون دستمریزاد میگم. ✍️ حمیدشیرانی از بیمارستان شهید بهشتی قم 👉 @roshangarii 🚩
🔶 #اینستاگرام صهیونیستی پیج #روشنگری 14 را هم بست!! #سرکوب_سایبری آمریکایی به بدترین شکل ادامه دارد و #شورایعالی_فضای_مجازی در خواب خرگوشی به سر میبرد #چین اینترنت ملی دارد، #روسیه اینترنت ملی دارد.. اما آقایان #نفوذی، #فضای_مجازی کشور را تقدیم #آمریکا کرده اند به ما دیکته کند چه بگذاریم چه نگذاریم 👇👇 لطفا پیج جدید را فالو بفرمایید و به دوستانتان هم اطلاع دهید👇👇 https://www.instagram.com/roshangarii11/ 👇👇 @roshangarii11
هدایت شده از  محمد عبدالهی
🔴روحانی باید در رأس مدیریت بحران باشد 🔰برخی می گویند چرا اینقدر روی آمدن و نیامدن تاکید می کنید؛ او نبودنش بهتر از بودنش است و مگر در این هفت سال چه کرده که اکنون توقع داشته باشیم؟ 🔰درست است که روحانی بارها طی این هفت سال نشان داده نه توان و حال اداره شرایط سخت را دارد، نه اصلا می خواهد کاری کند؛ اما مطالبه حضور او در راس قرارگاه مقابله با ضروریست. نیازمند تصمیمات لحظه ایست که کمبود اختیارات قانونی یک وزیر و اختلاف سلیقه و نظر دو وزیر می تواند روزها آن تصمیم را به عقب بیاندازد یا موجب نامه نگاری های گلایه آمیز دو وزیر جلوی چشمان نگران ملت شود. 🔰ضمن اینکه روحانی وقتی در صدر راهبری مدیریت بحران نباشد، طبیعتا خیلی راحت مثل ماجرای همه بی تدبیری ها را به گردن وزیر می اندازد و خود را بی تقصیر و بی خبر نشان می دهد تا پاسخگوی هیچ خطا و کم کاری نباشد و طبیعتا دست از بازخواست وی کوتاه بماند. ☑️ @abdollahy_moh
‏بین یه کوه خبر بد کرونایی،یه خاور براتون خوش‌خبری دارم. این بزرگوارِ گولاخ جدیدترین دستگاه #ضدعفونی ساخت #ایران هستش که #کرونا رو می‌شوره می‌بره 😉💪 #تهران #قم #ماسک #خبر_خوش #آتشنشانی #خلاقیت #ایرانی #مقاومت #وزارت_بهداشت #روحانی_کجایی #Iran #Corona 👉 @roshangarii 🚩
هدایت شده از خبرگزاری فارس
🚀 منابع عراقی از شلیک ۱۰ موشک کاتیوشا به پایگاه نظامیان آمریکایی خبر دادند 🚀 گروه رسانه‌ای الاعلام الحربی عراق دقایقی پیش اعلام کرد که این راکت‌ها به پایگاه آموزشی «التاجی» واقع در شمال بغداد اصابت کرده، ولی تلفاتی نداشته است. fna.ir/dfki6p @Farsna
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روزگاری #قرآن داشتن در #چین ممنوع بود!!! ولی امروز حکومت چین بخاطر حفظ مردمانش و درمانده شدن #علم و تکنولوژی انسانی در برابر ویروس #کرونا مجبور به #آزادی و پخش و توزیع قرآن در میان اجتماعاتش شده... واکنش #مسلمانان و غیرمسلمانان چین با دیدن نسخه های جدید قرآن کم کم خداوند متعال داره حجّت های خودش رو بر همگان روشن تر و روشن تر میکنه، مخصوصاً برای مکذبّین کافر و دنیا پرستان مادی گرا #اسلام #ایران #China #Islam #Quran #GOD #ALLAH #amazing 👉 @roshangarii 🚩
هدایت شده از  محمد عبدالهی
2 روز نشستین توی خونه خسته شدین؟! پس #قرنطینه_های_همیشگی چی بگن؟ 17 هزار #جانباز_شیمیایی جنگ ما که بیش از 30 سال است #قرنطینه اند.. و بسیاری از آنها #شهید شده اند بخاطر #بمب های شیمیایی ساخت #آلمان که با جنگنده های #آمریکایی و #فرانسوی از طریق صدام بر سر ما ریخته شد.. برای آنها که یادشان رفته بلند بگویید: #مرگ_بر_آمریکا و مرگ بر ظلم و برای شفای همه #جانبازان که بخاطر اسلام و وطن ایثار کردند صلوات #محمد_عبدالهی ☑️ @abdollahy_moh
2 روز نشستین توی خونه خسته شدین؟! پس #قرنطینه_های_همیشگی چی بگن؟ 17 هزار #جانباز_شیمیایی جنگ ما که بیش از 30 سال است #قرنطینه اند.. و بسیاری از آنها #شهید شده اند بخاطر #بمب های شیمیایی ساخت #آلمان که با جنگنده های #آمریکایی و #فرانسوی از طریق صدام بر سر ما ریخته شد.. برای آنها که یادشان رفته بلند بگویید: #مرگ_بر_آمریکا و مرگ بر ظلم و برای شفای همه #جانبازان که بخاطر #اسلام و #وطن ایثار کردند صلوات #محمد_عبدالهی #جانباز #دفاع_مقدس #ایران #ایران_اسلامی ☑️ @abdollahy_moh
🔴چه کسانی نگذاشتند #قم #قرنطینه شود؟ چرا؟👆 کدام کشورها قرنطینه کرده اند و نکرده اند؟!👆 #وزارت_بهداشت #روحانی #آخوند #تهران #شمال #چین #ایتالیا #انگلیس #ضریح_لیس #دهباشی #صادق_شیرازی #فرقه_شیرازی #شیعه_اسرائیلی #ضریح_لیسی #روحانیت #روحانی #حوزه_علمیه #رهبر #وزیر_بهداشت #حریرچی #نمکی #کرونا 👉 @roshangarii 🚩
✍️ 💠 به محض فرود هلی‌کوپترها، عباس از پله‌های ایوان پایین رفت و تمام طول حیاط را دوید تا زودتر را به یوسف برساند. به چند دقیقه نرسید که عباس و عمو درحالی‌که تنها یک بطری آب و بسته‌ای آذوقه سهم‌شان شده بود، برگشتند و همین چند دقیقه برای ما یک عمر گذشت. 💠 هنوز عباس پای ایوان نرسیده، زن‌عمو بطری را از دستش قاپید و با حلیه به داخل اتاق دویدند. من و دخترعموها مات این سهم اندک مانده بودیم و زینب ناباورانه پرسید :«همین؟» عمو بسته را لب ایوان گذاشت و با جانی که به حنجره‌اش برگشته بود، جواب داد :«باید به همه برسه!» 💠 انگار هول حال یوسف جان عباس را گرفته بود که پیکرش را روی پله ایوان رها کرد و زهرا با ناامیدی دنبال حرف زینب را گرفت :«خب اینکه به اندازه امشب هم نمیشه!» عمو لبخندی زد و با صبوری پاسخ داد :«ان‌شاءالله بازم میان.» و عباس یال و کوپال لشگر را به چشم دیده بود که جواب خوش‌بینی عمو را با نگرانی داد :«این حرومزاده‌ها انقدر تجهیزات از پادگان‌های و جمع کردن که امروزم خدا رحم کرد هلی‌کوپترها سالم نشستن!» 💠 عمو کنار عباس روی پله نشست و با تعجب پرسید :«با این وضع، چطور جرأت کردن با هلی‌کوپتر بیان اینجا؟» و عباس هنوز باورش نمی‌شد که با هیجان جواب داد :«اونی که بهش می‌گفتن و همه دورش بودن، یکی از فرمانده‌های ایرانه. من که نمی‌شناختمش ولی بچه‌ها می‌گفتن !» لبخند معناداری صورت عمو را پُر کرد و رو به ما دخترها مژده داد :« ایران فرمانده‌هاشو برای کمک به ما فرستاده !» تا آن لحظه نام را نشنیده بودم و باورم نمی‌شد ایرانی‌ها به خاطر ما خطر کرده و با پرواز بر فراز جهنم داعش خود را به ما رسانده‌اند که از عباس پرسیدم :«برامون اسلحه اوردن؟» 💠 حال عباس هنوز از که دیشب ممکن بود جان ما را بگیرد، خراب بود که با نگاه نگرانش به محل اصابت خمپاره در حیاط خیره شد و پاسخ داد :«نمی‌دونم چی اوردن، ولی وقتی با پای خودشون میان تو داعش حتماً یه نقشه‌ای دارن!» حیدر هم امروز وعده آغاز را داده بود، شاید فرماندهان ایرانی برای همین راهی آمرلی شده بودند و خواستم از عباس بپرسم که خبر آوردند حاج قاسم می‌خواهد با آمرلی صحبت کند. 💠 عباس با تمام خستگی رفت و ما نمی‌دانستیم کلام این فرمانده ایرانی می‌کند که ساعتی بعد با دو نفر از رزمندگان و چند لوله و یک جعبه ابزار برگشت، اجازه تویوتای عمو را گرفت و روی بار تویوتا لوله‌ها را سر هم کردند. غریبه‌ها که رفتند، بیرون آمدم، عباس در برابر نگاه پرسشگرم دستی به لوله‌ها زد و با لحنی که حالا قدرت گرفته بود، رجز خواند :«این خمپاره اندازه! داعشی‌ها از هرجا خواستن شهر رو بزنن، ماشین رو می‌بریم همون سمت و با می‌کوبیم‌شون!» 💠 سپس از بار تویوتا پایین پرید، چند قدمی به سمتم آمد و مقابل ایوان که رسید با عجیب وعده داد :«از هیچی نترس خواهرجون! مرگ داعش نزدیک شده، فقط کن!» احساس کردم حاج قاسم در همین یک ساعت در سینه برادرم قلبی پولادین کاشته که دیگر از ساز و برگ داعش نمی‌ترسید و برایشان خط و نشان هم می‌کشید، ولی دل من هنوز از داعش و کابوس عدنان می‌لرزید و می‌ترسیدم از روزی که سر عباسم را بریده ببینم. 💠 بیش از یک ماه از محاصره گذشت، هر شب با ده‌ها خمپاره و راکتی که روی سر شهر خراب می‌شد از خواب می‌پریدیم و هر روز غرّش گلوله‌های تانک را می‌شنیدیم که به قصد حمله به شهر، خاکریز را می‌کوبید، اما دل‌مان به حضور حاج قاسم گرم بود که به نشانه بر بام همه خانه‌ها پرچم‌های سبز و سرخ نصب کرده بودیم. حتی بر فراز گنبد سفید مقام (علیه‌السلام) پرچم سرخ افراشته شده بود و من دوباره به نیت حیدر به زیارت مقام آمده بودم. 💠 حاج قاسم به مدافعان رمز مقاومت را گفته بود اما من هنوز راز تحمل حیدر را نمی‌دانستم که دلم از دوری‌اش زیر و رو شده بود. تنها پناهم کنج همین مقام بود، جایی که عصر روز عقدمان برای اولین بار دستم را گرفت و من از حرارت لمس گرما گرفتم و حالا از داغ دوری‌اش هر لحظه می‌سوختم. 💠 چشمان و خنده‌های خجالتی‌اش خوب به یادم مانده و چشمم به هوای حضورش بی‌صدا می‌بارید که نیت کردم اگر حیدر سالم برگردد و خدا فرزندی به ما ببخشد، نامش را بگذاریم. ساعتی به مانده، از دامن امن امام دل کَندم و بیرون آمدم که حس کردم قدرتی مرا بر زمین کوبید... ✍️نویسنده: ✍️ کانال @dastanhaye_mamnooe
🔴فاجعه ملی در راه است رفته کنج خانه ولنجک چنبرک زده الکی گفته گرفتم خودش پشتیبان است خوابه حرفش برش نداره به داد مردم برسید آلمان، انگلیس، ایتالیا و.. اعلام کردند بین 60 تا 80 درصد مردمشون درگیر کرونا خواهند شد، در هم اگر به این روال باشه، همینطوره.. جلوی را بگیرید و.. 👉 @roshangarii 🚩
🔴 آمار ابتلا و درصد مرگ در اثر #کرونا در #استان_اصفهان و شهر #کاشان از همه کشور بیشتر شده. حتی از #قم نگاه کنید تفاوت رفتار #مسئولین چه تاثیری روی کاهش یا افزایش #بیماری گذاشته👆 شکایت های مسئولین و مردم از بی توجهی #نمایندگان_مجلس و مسئولین استانی به این شهر همسایه قم خبر میده.. #زاکانی #امیرآبادی #اصفهان #آران_و_بیدگل #مجلس #نمایندگان #انقلابی #اصولگرا #نمایندگان_اصفهان #مطالبه #روحانی #کمک #مرگ #تهران #گیلان 👉 @roshangarii 🚩
🔵چه خوب بود #پرستاران و.. این #چالش هم راه مینداختند: #چالش_خوب_شده_ها تا مشخص میشد کدوم #بیمارستان ها بهترن یا بدترن.. این بیشتر به مردم #امید و #روحیه میده تا #چالش_رقص و #شادی_کاذب و لحظه ای #کرونا #قم #تهران #پزشکان #پرستار #اصفهان #گیلان #مازندران #شیراز #مرگ #آمار_کرونا #خبر_کرونا #اخبار_کرونا #خبر_فوری #آگاهی #مسابقه_عملکرد #عملکرد #کارآمدی 👉 @roshangarii 🚩
🌸اگر سرعت ایتا براتون خوب نیست، به قسمت تنظیمات و بروزرسانی بروید. بروزرسانی کنید تا عالی بشه🌸
هدایت شده از باستان نامه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 ☑️ زکریای رازی (کاشف ) آخوند بود با تمسخر گفت: دیدی آخرش حرمُ با الکل نجس، ضد عفونی کردند؟! گفتم: خداییش از کرونا و مرگ دیگران خوشحال شدیا چون بهونه پیدا کردی برای زخم زبون و عقده‌گشایی! هرچند می‌دونم که این حرف‌ها آرومت نمی‌کنه بلکه بیشتر تو تاریکی فرو می‌ری! اما بدون که طبق فتوای علما (از قدیم تا الآن) الکل صنعتی (که مست کننده نباشه) نجس نبوده و نیست! رعایت بهداشت و پاکیزگی هم جزو دین ما هست. اهل بیت هم خونه‌ خودشونُ از آلودگی تمیز می‌کردند. ضمناً زکریای رازی کاشف الکل، خودش آخوند و شدیداً معتقد به اهل بیت بود! ☺️ @ir_bastan