eitaa logo
کانال روشنگری‌🇵🇸
19.3هزار دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
13.6هزار ویدیو
71 فایل
🔶پاسخ شبهات(اعتقادی-تاریخی-سیاسی) 🔶تحلیلهای ضروری روز 🔶روشنگرانه ها پیج انگلیسی: @Enlightenment40 عربی: @altanwir40 عبری: @modeut40 اینستا instagram.com/roshangarii5 سروش Sapp.ir/roshangarii توییتر twitter.com/tanvire12 نظرات: @Smkomail کپی آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
🔵 این #BBC بود که #پیام_رمز #کودتا برای #براندازی #مصدق را خواند👆 جالب آنکه الان همین #بیبیسی مستند میسازه که #آیت_الله_کاشانی موافق #کودتا بود 😐 مردم #ایران تا چند قرن از مار بی بی سی نیش خواهند خورد تا رسانه #شیطان پیر را بشناسند؟! #آمریکا #انگلیس #کاشانی #پهلوی #شاه #نوکر #مزدور #دیکتاتور #مرگ_بر_دیکتاتور 👉 @roshangarii 🌹
🔴 #مرگ_بر_دیکتاتور.. #دیکتاتور و امر و نهی هاشو ببینید 👆 سالهاست همینها در گوش جهان میخوانند از #آزادی از #دموکراسی از این کلمه های خوشگل.. ولی با دیکتاتوری آهنین #رسانه ای ذهن مردم جهان را در #جهل و آنچه خود دوست دارند بشنوند اسیر کرده اند #اینستاگرام #صهیونیسم #اسرائیل #مسیح_علینژاد #هرزه #بهاییت #بهایی #ممنوعه #حذف #حزب_الله #سپاه #جنگ_رسانه #سواد_رسانه #رسانه #آمریکا #مجسمه_آزادی #جوک 👉 @roshangarii 🌹
🔴 فرض کنید #ایران بیاد یه #دانشجو یا یه #خارجی رو بخاطر #لایک هاش 😳 توی #فضای_مجازی از #دانشگاه و کشور اخراج کنه!! واکنش #سلبریتی ها و #مزدور ها و #غرب_لیس ها چیه؟ ببینید ایشون #محمد_دهقانی یکی از #ایرانی هایی هستش که این روزها بخاطر این موضوع .. از #آمریکا اخراج شده.. قشنگ آدم یاد #ساواک و عصر خفقان #پهلوی میفته! 🔺اگه یه بار دیگه کسی دم از #آزادی و #آزادی_بیان و #آزادی_عقیده و رعایت #حریم_خصوصی و آمریکا با "مردم ایران" مشکل نداره و این مزخرفات زد، این عکسو بکوبید تو صورتش.. 🔺اگه یه بار دیگه کسی دم از کم بودن آزادی تو ایران و #ردصلاحیت و #حق_تحصیل بهایی و حق کاندیداتوری برانداز و این مزخرفات هم زد، این عکسو فرو کنید تو حلقش 👊 🔺 در ضمن شایعه کردن این پسر ایرانی، آقازاده است.. اینم دروغ غرب لیس ها برای لاپوشونی #دیکتاتوری اربابشونه.. #بازیگران #سینما #جشنواره_فجر #مسیح_علینژاد #ترامپ #مرگ_بر_دیکتاتور #اصلاحات #روحانی 👉 @roshangarii 🚩
✍️ 💠 بهانه خوبی بود تا هم عقده حرف هایش را سرش خالی کنم هم عشقم را بگیرم که تقریباً دنبالش دویدم. دفتر چند متری با حلقه دانشجویان فاصله داشت و درست مقابل در دفتر، به او رسیدم. بی توجه به حضورم وارد دفتر شد و در دفتر تنها بود که من پشت سرش صدا بلند کردم :«چیه؟ اومدی گرای بچه ها رو بدی؟» 💠 به سمتم چرخید و بی توجه به طعنه تلخم، با چشمانی که از خشمی مردانه آتش گرفته بود، نهیب زد :«اگه خواستی بری قاطی شون، فقط با نرو!» نمی دانم چرا، اما در انتهای نهیبش، را می دیدم که همچنان نگرانم بود. هیاهوی بچه ها هرلحظه نزدیک تر می شد و به گمانم به سمت دفتر بسیج می آمدند. مَهدی هم همین را حس کرده بود که نزدیکم شد و می خواست باز هم عشقش را پنهان کند که آهسته نجوا کرد :«اینجا نمون، خطرناکه! برو خونه!» و من تشنه عشقش، تنها نگاهش می کردم! 💠 چقدر دلم برای این دلواپسی هایش تنگ شده بود و او باز تکرار کرد :«بهت میگم اینجا نمون، الانه که بریزن تو دفتر، برو بیرون!» و همزمان با دست به آرامی هُلم داد تا بروم، اما من مطمئن بودم دوستانم وحشی نیستند و دلم می خواست باز هم پیشش بمانم که زیر لب گفتم :«اونا کاری به ما ندارن! اونا فقط شون رو می خوان!» از بالای سرم با نگاهش در را می پائید تا کسی داخل نشود و با صدایی که در بانگ بچه ها گم می شد، پاسخ داد :«حالا می بینی که چجوری حق شون رو می گیرن!» 💠 سپس از کنارم رد شد و در حالی که به سمت در می رفت تا مراقب اوضاع باشد، با صدایی عصبانی ادامه داد :«تو نمی فهمی که اینا همش بهانه اس تا کشور رو صحنه کنن! امروز تا شب نشده، دانشگاه که هیچ، همه شهر رو به آتیش می کشن...» و هنوز حرفش تمام نشده، شاهد از غیب رسید و صدای خُرد شدن شیشه های آزمایشگاه های کنار دفتر، تنم را لرزاند. مَهدی به سرعت به سمتم برگشت، دید رنگم پریده که دستم را گرفت و همچنان که مرا به سمت در می کشید، با حالتی مضطرب هشدار داد :«از همین بغل دفتر برو تو یکی از کلاس ها!» 💠 مثل کودکی دنبالش کشیده می شدم تا مرا به یکی از کلاس های خالی برساند و می دیدم همین دوستانم با پایه های صندلی، همه شیشه های آزمایشگاه ها و تابلوهای اعلانات را می شکنند و پیش می آیند. مرا داخل کلاسی هُل داد و با اضطرابی که به جانش افتاده بود، دستور داد :«تا سر و صداها نخوابیده، بیرون نیا!» و خودش به سرعت رفت. 💠 گوشه کلاس روی یکی از صندلی ها خزیدم، اما صدای شکستن شیشه ها و هیاهوی بچه ها که هر شعاری را فریاد می زدند، بند به بند بدنم را می لرزاند. باورم نمی شد اینجا است و اینها همان دانشجویانی هستند که تا دیروز سر کلاس های درس کنار یکدیگر می نشستیم. 💠 قرار ما بر بود، نه این شکل از ! اصلاً شیشه های دانشگاه و تجهیزات آزمایشگاه کجای ماجرای بودند؟ چرا داشتند همه چیز را خراب می کردند؟ هم دانشگاه و هم مسیر را؟ گیج که دوستانم آتش بیارش شده بودند، به در و دیوار این کلاس خالی نگاه می کردم و دیگر فکرم به جایی نمی رسید و باز از همه سخت تر، نگاه سرد مَهدی بود که لحظه ای از برابر چشمانم نمی رفت. 💠 آن ها مدام شیشه می شکستند و من خرده های احساسم را از کف دلم جمع می کردم که جام عشق من و مَهدی هم همین چند لحظه پیش بین دستانم شکست. دلم برای مَهدی شور می زد که قدمی تا پشت در کلاس می آمدم و باز از ترس، برمی گشتم و سر جایم می نشستم تا حدود یک ساعت بعد که همه چیز تمام شد. 💠 اما نه، شعار "" همچنان از محوطه بیرون از دانشکده به گوش می رسید. از پشت پنجره پیدا بود جمعیت معترض از دانشکده خارج شده و به سمت در خروجی دانشگاه می روند که دیگر جرأت کرده و از کلاس بیرون آمدم. از آنچه می دیدم زبانم بنده آمده بود که کف راهرو با خرده های شیشه و نشریه های پاره، پُر شده و یک شیشه سالم به در و دیوار دانشکده نمانده بود. 💠 صندلی هایی که تا دقایقی پیش، آلت قتاله بود، همه کف راهرو رها شده و انگار زلزله آمده بود! از چند قدمی متوجه شدم شیشه های دفتر بسیج شکسته شده که دلواپس مَهدی، قدم هایم را تندتر کردم تا مقابل در رسیدم. 💠 از نیمرخ مَهدی را دیدم که دستش را روی میز عصا کرده و با شانه هایی خمیده ایستاده است. حواسش به من نبود، چشمانش را در هم کشیده و به نظرم دردی بی تابش کرده بود که مرتب پای چپش را تکان می داد. تمام دفتر به هم ریخته، صندلی ها هر یک به گوشه ای پرتاب شده و قفسه کتب و نشریه ها سرنگون شده بود. نمی دانستم چه بلایی سرش آمده تا داخل دفتر شدم و ردّ را روی زمین دیدم... ✍️نویسنده: ✍️ کانال @dastanhaye_mamnooe
گوگل پلی، روبیکا را فیلتر کرده.. چرا عاخه؟! مگه اینا طرفدار آزادی مردم ایران نبودن؟! 😒🤨 چون دیده داره از پیشی میگیره، اونو و تحریم کرده‼️ در بعضی گوشیها بدون پرسش، حذف نصب کردن.. چرا؟! چون دیگه نمیتونن با کنترل محتوا، از ما جاسوسی کنن، یا تحریک به اغتشاش و خشونت کنن قشنگ روشنه منظورشون از ، تا جاییه که به درد منافع اونا بخوره.. یا بیشتر توضیح بدن؟! 👉 @roshangarii 🚩
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیکتاتور کیست؟ دیکتاتوری یعنی کردن حکومت 👆 کی دیکتاتوره؟! اونی که اسم همه خاندانش روی خیابونها و شهرهای ایران بود.. یا اونی که کسی تابحال همسرش رو ندیده.. دیکتاتوری یعنی سواستفاده از قدرت برای حب شخص دیکتاتور.. کی دیکتاتوره؟ اونی که تمام بچه هاش رو از کار اقتصادی ممنوع کرده یا کسیکه ، بنیاد خانوادگی پهلوی، زمینهایی که از مردم بالا کشیده بود، میفروخت و به زور سهام همه کارخونه های مهم کشور را تصاحب میکرد 👉 @roshangarii 🚩