eitaa logo
روشنگر مدیا
910 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
583 ویدیو
68 فایل
ارتباط با ادمین: @RmediaAdmin خرید نسخه فیزیکی روشنا: 09199163684 خرید نسخه دیجیتال روشنا: https://b2n.ir/x56424 وب سایت: www.RoshangarMedia.com آپارات: aparat.com/Roshangarmedia یوتیوب: @roshangarmedia" rel="nofollow" target="_blank">youtube.com/@roshangarmedia اینستاگرام: Roshangar.Media@
مشاهده در ایتا
دانلود
روشنگر مدیا
⭕️مخالفان #بهاءالله لایق آتشند❗️ ⚠️به راستی اگر پیشوای #بهائیت، مخالفین خود را مشرک و لایق آتش می‌د
⭕️ مخالفان لایق آتشند❗️ ♨️ پیامبرخوانده‌ی با اطلاق لقب "" به خود، آن‌ها را همچون چوب خشک لایق آتش دانسته و از ارتباط پیروانش با ایشان نهی کرده است: 🔻 «هر مالک بستانی (باغی) شجره یابسه (:درخت خشک) را در بستان باقی نگذارد و البته او را قطع نموده به نار (:آتش) افکند. چه که حطب یابس (:چوب خشک)، درخور و لایق نار (:آتش) است. پس ای اهل رضوان من (:)، خود را از سموم انفس خبیثه (:اشخاص پلید) و اریاح عقیمه (:بادهای ناباور) که با [1] و (:بخوانید غیربهائیان) است حفظ نمایید».[2] ⚠️ اما به راستی اگر پیشوای ، مخالفین خود را مشرک و لایق آتش می‌دانست، پس انتساب آموزه‌ی و برچیدن اختلافات عقیدتی به او [3]، چه معنایی جز دارد⁉️ @n_bahaiat @Feraghvaadyan 📚پی‌نوشت: 📙[1]. در اصطلاح پیشوایان بهائی، مشرک به تمامی منکرین اطلاق می‌شود: فاضل مازندرانی، اسرارالآثار، ج 4، ص 196. 📕[2]. عبدالحمید اشراق خاوری، مائده آسمانی، ج 8، صص 39-38. 📘[3]. ر.ک: احمد یزدانی، نظری اجمالی در دیانت بهائی، ص 51.
💢 جایگاه منکران ❗️ ♨️ پیامبرخوانده‌ی ، اعمال منکران خود را باطل و جایگاه مخالفینش را در پست‌ترین نقطه‌ی جهنم دانسته است: 🔺«تالله لَن يقبل اليَوم مِن أحدٍ شيئ إلّا بعد حُبه و كفى اللّه بذلک لشهيد و خبير... [1]؛ قسم به خدا امروز از هيچ‌كس هيچ چيز (:عملی) پذيرفته نمی‌شود مگر بعد از محبت داشتن به او (يعنی پیامبرخوانده‌ی بهائی) و خداوند برای اين امر به عنوان شاهد و آگاه كافيست. اگر كسی از ازل تا ابد خداوند را عبادت كند اما در قلبش اين غلام (يعنی ) نباشد، هرگز از او پذيرفته نخواهد شد، بلكه فرشتگان اعمالش را بر سرش می‌كوبند تا اينكه او را به جايگاه در پست‌ترین نقطه‌ی بازگردانند». ♻️ اما با توجه به این‌که پیامبرخوانده‌ی بهائی، هرگونه تأویل گفته‌های خود و خروج آن‌ها را از معنای خلاف ظاهر، ممنوع اعلام نمود [2]، در بررسی این ادعایش می‌گوییم: 1⃣ اولاً: چگونه حسینعلی نوری جایگاه مخالفینش را در پست‌ترین جای جهنم دانسته در حالی که بارها، اصل وجود و جهنم را انکار و صریح آیات قرآنی در این خصوص را تحریف کرده است؟![3] 2⃣ ثانیاً: چگونه می‌توان از یک‌سو شعار و برچیدن اختلافات عقیدتی سر داد [4] و از سویی دیگر، اعمال منکرین خود را باطل و آن‌ها را لایق آتش دانست⁉️ 🆔 @n_bahaiat 📚پی‌نوشت: 📙[1]. حسینعلی نوری، آثار قلم أعلی، ج 2، لوح 81، ص 475-474. 📕[2]. ر.ک: حسینعلی نوری، اقدس، ص 102. 📘[3]. ر.ک: حسینعلی نوری، لوح خطاب به شیخ محمدتقی مجتهد اصفهانی (معروف به نجفی)، ص 86. 📒[4]. ر.ک: احمد یزدانی، نظری اجمالی در دیانت بهائی، ص 32. @Feraghvaadyan
💢 جایگاه منکران ❗️ ♨️ پیامبرخوانده‌ی ، اعمال منکران خود را باطل و جایگاه مخالفینش را در پست‌ترین نقطه‌ی جهنم دانسته است: 🔺«تالله لَن يقبل اليَوم مِن أحدٍ شيئ إلّا بعد حُبه و كفى اللّه بذلک لشهيد و خبير... [1]؛ قسم به خدا امروز از هيچ‌كس هيچ چيز (:عملی) پذيرفته نمی‌شود مگر بعد از محبت داشتن به او (يعنی پیامبرخوانده‌ی بهائی) و خداوند برای اين امر به عنوان شاهد و آگاه كافيست. اگر كسی از ازل تا ابد خداوند را عبادت كند اما در قلبش اين غلام (يعنی ) نباشد، هرگز از او پذيرفته نخواهد شد، بلكه فرشتگان اعمالش را بر سرش می‌كوبند تا اينكه او را به جايگاه در پست‌ترین نقطه‌ی بازگردانند». ♻️ اما با توجه به این‌که پیامبرخوانده‌ی بهائی، هرگونه تأویل گفته‌های خود و خروج آن‌ها را از معنای خلاف ظاهر، ممنوع اعلام نمود [2]، در بررسی این ادعایش می‌گوییم: 1⃣ اولاً: چگونه حسینعلی نوری جایگاه مخالفینش را در پست‌ترین جای جهنم دانسته در حالی که بارها، اصل وجود و جهنم را انکار و صریح آیات قرآنی در این خصوص را تحریف کرده است؟![3] 2⃣ ثانیاً: چگونه می‌توان از یک‌سو شعار و برچیدن اختلافات عقیدتی سر داد [4] و از سویی دیگر، اعمال منکرین خود را باطل و آن‌ها را لایق آتش دانست⁉️ @n_bahaiat @feraghvaadyan 📚پی‌نوشت: 📙[1]. حسینعلی نوری، آثار قلم أعلی، ج 2، لوح 81، ص 475-474. 📕[2]. ر.ک: حسینعلی نوری، اقدس، ص 102. 📘[3]. ر.ک: حسینعلی نوری، لوح خطاب به شیخ محمدتقی مجتهد اصفهانی (معروف به نجفی)، ص 86. 📒[4]. ر.ک: احمد یزدانی، نظری اجمالی در دیانت بهائی، ص 32.
💢 آنچه برای خود نمی‌پسندید به دیگران نسبت می‌داد❗️ ♨️ مدعی پیامبری بهائیت، را لباس منتخب خود دانسته: «اَلْاَدَبُ قَمِیصی بِهِ زَینَّا هَیاکِلَ عِبَادِنَا الْمُقَرَّبِینَ؛ (ترجمه:) ادب پیراهن من است که بر بندگان مقرب خود می‌پوشانم»[1] ♨️ و پیروانش را از انتساب القابی به دیگران، که خود دوست نمی‌دارند، منع کرده است: «یا ابنَ الوجود لا تنسب إلی نفس ما لا تحبّه لِنفسک و لا تَقُل ما لا تَفعَل [2]؛ ای فرزند وجود، به کسی نسبت نده آن‌چه را برای خود دوست نداری و مگو آن‌چه انجام نمی‌دهی». ⭕️ این در حالیست که پیامبرخوانده‌ی بهائی، انواع و اقسام و زننده را نثار غیربهائیان کرده، که در ادامه به چند نمونه‌ی آن اشاره خواهیم نمود. 🔺 او با و خواندن غیربهائیان گفته است: «لا تَری المُشرکین إلّا کخراطین الأرض و لا زماجیرهم إلّا کطنین الذّباب [3]؛ مشرکین (:بخوانید غیربهائیان) را نبینید جز مانند کرم‌های خاکی و صدایشان را همانند وز وز مگس». 🔺 همچنین با خواندن مخالفینش گفته است: «و لَو انّی فی تلکَ الأیام الَّتی أحاطَتنی کِلاب ُ الأرضِ و سَبُعُ البِلادِ [4]؛ و اگر در آن ایام که توسط سگان زمین و درّندگان سرزمین‌ها احاطه شده بودم». 🔺 در جایی دیگر، مخالفین خود را با لقب خطاب کرده است: «اُفٍ لکَ یا خنزیر و بما اکتسبت یَداک [5]؛ اُف بر تو ای خوک بخاطر آن‌چه که انجام می‌دهی». ♻️ با این حال، پیامبرخوانده‌ی بهائی یا از انتساب چنین القابی به خود استقبال می‌کرده و یا میان او، بسیار فاصله وجود داشته است! @n_bahaiat @Feraghvaadyan 📚پی‌نوشت: 📓[1]. یوسف قدیمی، گلزار تعالیم بهایی، ص 25. 📕[2]. حسینعلی نوری، کلمات مکنونه (عربی)، شماره: 29. 📙[3]. حسینعلی نوری، آثار قلم أعلی، ج 1، لوح: 20، ص 183. 📘[4]. حسینعلی نوری، جواهرالأسرار، عبارت دوم، ص 4. 📒[5]. اشراق خاوری، رحیق مختوم، ج 2، ص 27.
⚠️آیا به اعتقاد دارد⁉️ 💠 روشنگر به نقل از کانال نقد و بررسی بهائیت/ گفت‌وگوی یک پژوهشگر در زمینه‌ی بهائیت با مبلّغی بهائی، در مورد میزان صحت ادعای در باور این فرقه: 🔶مبلّغ بهائی: پیشوایان ما برای اعلام و تامّ میان بشر آمده و لزوم تساوی انسان‌ها را مقتضای و دانسته‌اند؛ همچنان که گفته است: «یکی از تعاليم ، مساوات بين بشر است و اخوت تام (: برادری کامل). عدل چنين اقتضا می‌نماید كه حقوق نوع انسانی جميعاً محفوظ و مصون ماند و حقوق عمومی يكسان باشد و اين از لوازم ذاتيه‌ی هيئت اجتماعيه است».[1] 🔷پژوهشگر: چطور چنین ادعایی دارید در حالی که عبدالبهاء (در جایی دیگر)، صراحتاً برابری بشر را محال دانسته است: «مساوات ممكن نيست ... آيا ممكن است نفسی كه در درجه‌ی اعلای عقل است با نفسی كه هيچ عقلی ندارد، مساوی باشد».[2] 🔶مبلّغ بهائی: کاملاً روشن است که از لحاظ عقلی و معنوی، امکان تساوی انسان‌ها وجود ندارد؛ این امرِ پوشیده‌ای نیست و خود مشاهده می‌کنید. 🔷پژوهشگر: جالب است بدانید ، نه تنها از لحاظ عقلی و تساوی انسان‌ها را محال دانسته، بلکه حتی از جهت هم تساوی بشر را ممکن ندانسته‌اند: «نه آن‌كه مساوات باشد، بلكه اصلاح لازم است والّا مساوات ممكن نيست، به هم می‌خورد. نظم عالم چنين اقتضا می‌نمايد كه طبقات باشد. نمی‌شود بشر يكسان باشد».[3] 🔶مبلّغ بهائی: از بین رفتن طبقات اجتماعی هم محال هست و بخاطر همین عبدالبهاء فرمودند که باید ایجاد شود و تعادل امری غیر از مساوات است❗️ 🔷پژوهشگر: پس یا تبلیغات شما در خصوص لزوم تساوی بشر، دروغین و عوام‌فریب هست و یا متعصبانه از تناقض‌گویی‌های پیشوایانتان دفاع می‌کنید❗️ 🆔 @n_bahaiat 📚پی‌نوشت: 📕[1]. اشراق خاوری، پیام ملکوت، ص 30. 📕[2]. همان، ص 134. 📕[3]. همان، ص 134. 🆔 https://t.me/feraghvaadyan 🆔 https://eitaa.com/feraghvaadyan 🆔 https://sapp.ir/feraghvaadyan
🔻مقایسه‌ی شبه آیات با 🖌 پیامبرخوانده‌ی مواضع متناقضی نسبت به آثار ، در مقایسه با نوشته‌جات خود اتخاذ کرده است. وی در جایی مطالب خود را عین کلمات باب خوانده که هیچ‌گونه تغییر و یا نسخی در آن صورت نگرفته است: «... کلّ می‌دانند که به این ظهور أعظم (:بهائیت) ما نزّل فی البیان (:آن‌چه در کتاب بیان نازل شده) ثابت و ظاهر و محقّق شده... مع ذلک (:با این حال) متّصلاً (:پیوسته) نوشته و می‌نویسند که را نسخ نموده‌اند که شاید شبهه در قلوب القا شود و معبودیّت عجل (:گوساله: لقبی که بهاء به برادر خواد داده بود) محقق گردد».[1] 🖌اما در جایی دیگر، مطالب کتاب بیان علی‌محمد شیرازی را تا سطحی پایین آورده که آن را به برگ و انگشتری در دست خود تشبیه نموده که تابع اراده‌ی او می‌باشد: «ما نُزل البَیان إلّا لِذکری و إنّه ورقة مِن حدیقة بیانی و خاتم من إصبعی... [2]؛ نازل نشده است مگر برای ذکر من و آن برگی است که از باغ بیان من و انگشتری است در دست من و خداوند آن‌چه را بخواهد به جا آورد و طوری که اراده می‌کند، حکم می‌فرماید». 🖌با این حال، رویکرد متناقض نسبت به آثار علی‌محمد باب، تنها به این صورت قابل توجیه است که او در ابتدا و با هدف فریب و جذب بابی‌ها، هرگونه ادعای برتری آثار خود و یا نسخ آثار باب را رد کرده و در ادامه، ادعای برتری و ناسخیت آثار خود را مطرح نموده است. در هر صورت، این و ، از جانب مدعی پیامبری الهی، پذیرفته نیست. 🆔 @n_bahaiat 📚پی‌نوشت: 📕[1]. حسینعلی نوری، اقتدارات و چند لوح دیگر، ص 46-45. 📙[2]. حسینعلی نوری، اقدس، ص 84. 🆔 https://t.me/feraghvaadyan 🆔 https://eitaa.com/feraghvaadyan 🆔 https://sapp.ir/feraghvaadyan
⚠️ : یا ❗️ 💠روشنگر به نقل از کانال نقد و بررسی بهائیت/ گفت‌وگوی یک پژوهشگر در زمینه‌ی بهائیت با مبلّغی بهائی، در مورد آموزه‌ی تعدیل معیشت و آن با در بهائیت: 🖍مبلّغ : یکی از تعالیم پیشوایان ما که متناسب با روح این عصر است، آموزه‌ی تعدیل معیشت حیات است؛ همچنان که گفته است: «جايز نيست كه بعضی در نهايت باشند و بعضی در نهايت . بايد اصلاح كرد و چنان قانونی گذاشت كه از برای كلّ وسعت و رفاهيت باشد نه یکی به فقر مبتلا و نه یکی نهایت غنا را داشته باشد».[1] 🖌پژوهشگر: 1️⃣اول اینکه دین مبین بسیار پیش از بهائیت، این موضوع را متذکر شده و راه‌کارهایی نیز برای تحقق آن ارائه داده است.[2] 2️⃣دوم اینکه بر خلاف شعارهای‌شان، گام‌هایی در مسیر خلاف تحقق این هدف برداشته‌اند. 🖍مبلّغ بهائی: منظورتان چیست؟ برای این ادعای خود دلیل بیاورید. 🖌پژوهشگر: مصداق بارز آن، حکم به جواز رباخواری در بهائیت است [3]؛ ربایی که باعث و فقر بیشتر و در نتیجه بر هم خوردن معیشت می‌شود. 🖍مبلّغ بهائی: خُب بسیاری از مردم به دادن و ربا گرفتن محتاج هستند و به گفته‌ی : «اكثری از مردم محتاج به اين فقره (ربا) مشاهده می‌شوند، چه اگر ربحی در ميان نباشد، امور معطل و معوق خواهد ماند ... لذا فضلاً علی العباد (:منّتی بر بندگان)، ربا را مثل ديگر كه ما بين مردم متداول است، قرار فرمودیم، یعنی ربح نقود (:سود پول)، از این حین که این حکم مبین از سماء مشیت نازل شد، و طیب و طاهر است».[4] 🖌پژوهشگر: به نظر شما آیا مردم به نیاز نداشته و محتاج ربا هستند⁉️ اگر پیشوای بهائیت با تجویز رباخواری، نوید جامعه‌ای سرمایه‌داری (در پوشش ) را داده، پس ادعای لزوم تعدیل معیشت از جانب او چه معنایی دارد⁉️ از طرفی، توجیه پیامبرخوانده‌ی بهائی اینست که بسیاری از مردم به ربا محتاجند؛ حال باید پرسید که آیا (نعوذ بالله) خداوند از این امر خبر نداشته که در ادیان گذشته آن را و به منزله‌ی با خود برشمرده است⁉️ همچنان که در می‌خوانیم: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَذَرُوا مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ؛ فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ... [بقره/279-278]؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، و آنچه از (مطالبات) ربا باقی مانده، رها کنید؛ اگر دارید؛ پس اگر نکردید آگاه باشید که به جنگ خدا و رسول او برخاسته‌اید». 🆔 @n_bahaiat 📚پی‌نوشت: 📕[1]. اشراق خاوری، پیام ملکوت، ص 135-134. 📖[2]. جهت مطالعه‌ی بیشتر، بنگرید به مقاله‌ی: از انتساب به اسلام تا راه‌کارهای تعدیل معیشت 📙[3]. اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، ص 202. 📙[4]. همان، ص 202. 🆔 https://t.me/feraghvaadyan 🆔 https://eitaa.com/feraghvaadyan 🆔 https://sapp.ir/feraghvaadyan
⭕️ بابی‌کشی در کشور، نتیجه جاه‌طلبی ❗️ 🖋 روشنگر به نقل از نقد بهائيت/پس از اعدام پیشوای ()، یکی از مهم‌ترین اقدامات بابیان که به انزوای این فرقه‌ی انحرافی انجامید، طرح بود. 🖋 در این راستا، گروهی از بابی‌ها بر آن شدند تا ناصرالدین شاه، و امام جمعه‌ی تهران را ترور کنند؛ اما ناکارآمدی نقشه‌ی آنان، موجب 38 نفر از عناصر رهبری بابیت و از شد. 🖋 پیامبرخوانده‌ی ، پس از اطلاع از ناکامی ترور شاه، به سفارت روس پناهنده شد.[1] از این‌رو در کنار منابع بابی، بر دست داشتن در جریان ترورها [2]، امان‌الله شفا (مبلّغ پیشین بهائیت) با ذکر شواهدی، از نقش محوری پیامبرخوانده‌ی بهائی در این ترور، پرده برداشته است. 🖋 به عقیده‌ی وی، اگر حسینعلی نوری در ترور ناصرالدین شاه دست نداشت، پس چرا مضطرب شده و به محض اطلاع از ناکامی ترور، به سفارت روس و دست آخر با حمایت روس‌ها از آزاد شد⁉️[3] 🖋 در این صورت، چگونه می‌توان ادعای بهائیت را پذیرفت، در حالی که پیامبرخوانده‌ی این فرقه، یکی از طراحان اصلی ترورها و شورش‌های جریان بابیت در سراسر کشور بود و بابی‌های بسیاری در نتیجه‌ی و او، به کام فرستاده شدند⁉️ 📚پی‌نوشت: 📕[1]. ر.ک: عبدالحمید اشراق خاوری، تلخیص تاریخ نبیل زرندی، ص 562. 📙[2]. عزّیه نوری، تنبیه النائمین، ص 6-5. 📘[3]. ر.ک: امان الله شفا، نامه‌ای از سن پالو، ص 316؛ شوقی افندی، قرن بدیع، ترجمه: نصرالله مودت، ج 2، ص 49. 🆔 https://t.me/feraghvaadyan 🆔 https://eitaa.com/feraghvaadyan 🆔 https://sapp.ir/feraghvaadyan
⭕️ #تناقض‌گویی #بهاءالله درباره مقام خود 🖍 به راستی اگر به گفته‌ی #حسینعلی_نوری، مقامی فرای نبوت و پیامبری برای بشر متصور نیست، پس ادعای مقامی فرای پیامبری و کفرآمیز برای خود، دیگر چه توجیهی دارد⁉️ @n_bahaiat @feraghvaadyan
⚠️ چرا بهائیان باید زبان‌های متعدد یاد بگیرند⁉️ 💠 گفت‌وگوی مبلّغی بهائی و یک پژوهشگر در زمینه‌ی بهائیت 💠 موضوع: آموزه‌ی با حکم پیشوایان بهائی به توسط : 🖍روشنگر به نقل از کانال نقد و بررسی بهائیت/ مبلّغ بهائی: پیشوایان ما در حکمی بدیع، به لزوم وحدت زبان‌ها و گویش‌ها امر کرده تا نزدیکی و تعاملات بشری گسترش یابد؛ همچنان که گفته است: «مسئله لسان (:زبان) بسيار مشكل شده زيرا لسان بسيار است و اختلاف حاصل شده بين جميع اقوام و طوائف و تا حاصل نگردد ائتلاف مشكل و معاملات مختلّ است. هر انسان محتاج به لسان‌های بسيار است تا بتواند بجميع بشر معامله و معاشرت و ملاقات نمايد و اين مستحيل است. زيرا آن‌چه تا حال در آكاديمی معلوم و مسلّم شده هشتصد لسان معين گشته و از برای انسان تحصيل اين همه لسان ممكن نيست».[1] 🖌پژوهشگر: چه مشکلی وجود دارد تا کسانی که نیاز دارند، چندین یاد بگیرند⁉️ 🖍مبلّغ بهائی: ایرادش این است که یادگیری چند زبان، موجب می‌گردد؛ همچنان که گفته است: «از قبل فرموديم تكلّم بدو لسان مقدّر شد و بايد جهد شود تا به یکی منتهی گردد و همچنين خطوط عالم تا عمرهای مردم در تحصيل السن مختلفه (:زبان‌های گوناگون) ضايع نشود و باطل نگردد و جميع أرض (:تمام زمین) مدینه‌ی واحده (:شهر یگانه) و قطعه واحده مشاهده شوند».[2] 🖌پژوهشگر: پس چرا کتاب‌های خود را به چند زبان نوشته و از طرفی حکم به یادگیری چند زبان داده‌اند⁉️ 🖍مبلّغ بهائی: اگر منظورتان متون عربی پیشوایان ما هست که بخاطر می‌باشد؛ همچنان که جناب بهاءالله در پاسخ به این سؤال شما گفته‌اند: «آن‌چه لدی العرش (:در پیشگاه الهی) محبوب آن است كه جميع به لغت (:زبان) تكلم نمايند چه كه ابسط (:گسترده‌تر) از كل لغات است. اگر كسی به بسط و وسعت اين لغت فصحی (:فصیح) مطلع شود البته آن را اختيار نمايد».[3] 🖌پژوهشگر: ⏪اولاً اگر زبان فصیحی هست، پس چرا پیشوایان بهائیت قوانین آن را زیر پا گذاشته و متون به اصطلاح وحیانی خود را به قدری سرشار از غلط نگاشته‌اند که مجبور به اصلاح آن‌ها شوند⁉️[4] ⏪ثانیاً نه تنها زبان عربی، بلکه دستور به یادگیری تمامی زبان‌های خارجی را به پیروانشان داده‌اند: «از دير زمانی اراده متعاليه مولای عزيز بر اين تعلّق گرفته كه جوانان بهائی در فرا گرفتن لغت انگليزی (: ) در رتبه اولی و تحصيل لغت آلمانی (: ) در رتبه اُخری (:بعدی) سعی و جدّيت تامّه مبذول دارند و در اين دو لسان غربی مخصوصاً انگليسی مهارت بسزا يابند».[5] و یا آن‌جا که از لزوم یادیگری زبان‌های خارجی به کودکان سخن گفته‌اند: «تعلیمات مکتب اطفال مفصّل است... تعلیم فنون مفیده و السن أجنبیه (:زبان‌های خارجی)...».[6] 🖍مبلّغ بهائی: خُب یادگیری زبان‌های خارجی در دنیای امروز کاربردهای فراوانی دارد و مهم‌ترین کاربرد آن برای ما، آیین بهائی به تمامی زبان‌ها است. 🖌پژوهشگر: پس با این حساب، پیشوایان بهائی هرجا که پای منافع تشکیلاتی‌شان در میان بوده، خود را فراموش کرده و در عین حال، در سیاه مشق‌هایشان، با افتخار خود را مُبدع تعلیمی معرفی می‌کردند که به جای ارائه‌ی برای تحقق آن، احکامی نیز بر خلاف آن وضع کرده‌اند❗️ ♻️ به راستی اگر پیشوایان بهائیت یادگیری چندین زبان را موجب تلف شدن عمر برشمردند؛ پس چرا در عین حال پیروان خود را ترغیب به یادگیری این زبان‌ها می‌نمودند⁉️ @n_bahaiat @Feraghvaadyan 📚پی‌نوشت: 📕[1]. عباس افندی، خطابات، ج 1، ص 234. 📙[2]. اشراق خاوری، پیام ملکوت، ص 33. 📓[3]. پیام آسمانی ( از انتشارات پیام بهائی)، نشریّه ماهانه محفل روحانی ملّی فرانسه برای بهائیان ایرانی، ج 1، ص 108. 📘[4]. خسرو دهقانی، خورشید ایقان پرتو درخشان عرصه ایمان، ص 34. 📘[5]. اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، باب: 25، صص 206-205. 📔[6]. هلن هورنبی، انوار هدایت، شماره 494، ص 190.
🚫 #توهین و #هتاکی #بهاءالله موسس #آیین_بهایی به غیر بهائیان: ⏪ هر کس #بهائی نشود و #تعالیم مرا انکار کند بی‌عقل است⭕️ 📘اقتدارات و چند لوح دیگر، صفحه ۱۶۸. ⚠️ آیا این سخن دلیلی واضح بر بی‌عقلی گوینده‌اش نیست⁉️ @n_bahaiat @Feraghvaadyan
⚠️ چرا از انتخاب سر باز می‌زند⁉️ 💠 گفت‌وگوی پژوهشگر در زمینه‌ی بهائیت با مبلّغ بهائی ✳️ روشنگر به نقل از نقد و بررسی بهائیت/ موضوع: بررسی علّت رویگردانی بهائیان از (در خلال بحث آموزه‌ی در این فرقه) 🔺 مبلّغ بهائی: یکی از پیشوایان ما، لزوم ایجاد یا انتخاب زبان و خط بین‌المللی و مورد قبول و استفاده‌ی همگان است.[1] 🔹 پژوهشگر: آیا اساساً اجرای این آموزه ممکن است و از طرفی برای تحقق این آموزه، زبانی هم اختراع نموده و یا زبان خاصی را پیشنهاد داده‌اند⁉️ 🔺 مبلّغ بهائی: بله دومین پیشوای ما ، زبان اسپرانتو را برای یادگیری و استفاده‌ی عموم مردم پیشنهاد داده‌اند: «الحمدلله لسان (:زبان) اسپرانتو را اختراع نموده بايد قدر آن دانست چه كه ممكن است اين لسان عمومی شود. لهذا بايد جميع آن را ترويج نمايند تا روز بروز تعميم يابد و در مدارس تعليم دهند و در جميع مجامع به اين لسان تكلّم نمايند تا جميع بشر زياده از دو لسان محتاج نشوند یکی لسان وطنی یکی لسان عمومی».[2] 🔹 پژوهشگر: آیا می‌دانستید که بعلاوه‌ی تأیید زبان اسپرانتو توسط عبدالبهاء، وی به لزوم تکمیل و ترویج این زبان نیز حکم داده‌اند؛ همچنان که می‌خوانیم: «بعد از مدتی مديده شخصی پيدا شد اين لسان اسپرانتو را ايجاد كرد فی الحقيقه زحمت كشيده خوب ايجادی كرده. لكن بجهت آنكه تأمين و ترويج آن لسان لازم است، لهذا عموم ملّت از ارباب معارف بايد یک مجلس عمومی تشكيل دهند. هر ملّتی نفسی را انتخاب نمايد. اين‌ها انجمنی بيارايند و معاونت آن شخص بكنند و لسان را از هر جهت اكمال نمايند تا آن لسان انتشار حاصل نمايد و لسان منتخب عموم ملل عالم شود و بر ملّتی تعليم آن گران نباشد. زيرا حال بر بعضی گران و مشكل است می‌گویند اين لسان را ما ايجاد نكرده‌ايم ايجاد كرده است. لهذا تعلّق قلب چندان ندارند. اما اگر همچو انجمنی تشكيل شود جميع اعضاء تصديق كرده اتمام و اكمال نمايند. آن وقت جميع ملل به نهايت سرور قبول می‌نمايند. و تا آن لسان ترويج نشود راحت و آسايش آن طور كه بايد و شايد برای بشر حاصل نمی‌شود».[3] 🔺 مبلّغ بهائی: بله. 🔹 پژوهشگر: پس چرا تا کنون به دستور پیشوای خود عمل نکرده و در تکمیل و ترویج این زبان گامی برنداشته‌اید⁉️ 🔺 مبلّغ بهائی: به این دلیل که: «تا بر طبق دستورات حضرت تصميمی نگيرد ديانت بهائی نسبت به اين زبان (اسپرانتو) يا هر زبان زنده يا اختراعی ديگر تعهد و الزامی ندارد».[4] 🔹 پژوهشگر: پس چرا بيت العدل با گذشت بیش از نیم قرن از تأسیسش، نه تنها در ترویج و تکمیل اسپرانتو نکوشید، بلکه حتی الفبایی هم برای خط و زبان مشترک جهانی تدوين نكرد⁉️ آيا تعلّل و کوتاهی نهاد رهبری بیت العدل در این زمینه (با وجود دستور صريح بهاء و عبدالبهاء) جز بودن اين تعليم غیرمنطقی، دليل دیگری دارد⁉️ @n_bahaiat @Feraghvaadyan 📚پی‌نوشت: 📕[1]. عباس افندی، خطابات، ج 2، ص 149-148. 📙[2]. جی اسلمنت، بهاءالله و عصر جديد، ترجمه: رحیمی، الهی و سلیمان، ص 186. 📕[3]. عباس افندی، خطابات، ج 1، ص 235-234. 📙[4]. جی اسلمنت، بهاءالله و عصر جديد، ترجمه: رحیمی، الهی و سلیمان، ص 186.