eitaa logo
🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
2.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
372 ویدیو
67 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔳نوحه تک و سنگین شهادت امام جواد (ع)🔳 🎤سبک: کنار قدم های جابر ✒️شاعر : علی صمدی بند اول: نوای دل بی نوایم غم تو نکرده رهایم مدد یا جواد الائمه که تا کاظمینت بیایم عزادار داغ تو هستیم به پای غم تو نشستیم شنیدیم کمی روضه ات را سپس بغض خود را شکستیم بگریم برایت ، چو ابر بهاران که در کنج خانه ، غریب میدهی جان ادرکنی ابن الرضا ابن الرضا ابن الرضا ( - ) بند دوم: زده زهر شراره به جانش ز دست رفته تاب و توانش گرفت زهر تمام وجودش شده زرد رخ و خشک لبانش شده ناله اش گم میان هیاهو و رقص کنیزان کشیدند کل و کف زدند تا نیاید صدایش دهد جان شبیه حسن او ، غریب است به خانه شده پیرتر از پیر ، اگر چه جوانه ادرکنی ابن الرضا ابن الرضا ابن الرضا بند سوم: سه روز و سه شب جسم پاکش رها گشته بر روی بامی بود این گریزی مناسب دهم تا به ارباب سلامی برای جوادالائمه شدند طائران سایبانی ولی کربلا نزد ارباب نماند ذره ای هم نشانی نه انگشتری هست ، نه جامه به پیکر نه عمامه ای هست ، نه اصلا به تن سر واویلا یبن الزهرا یبن الزهرا یبن الزهرا .... 🔳🔳🔳▪️▪️▪️✒️✒️✒️▪️▪️▪️🔳🔳🔳 # علی _صمدی ❇️باحضور یکصدو سی شاعر خوشنام کشور ✳️سبکهای خام و بروزبرای هر مناسبت✳️ ✅با روضه نشینان بروز باشید 👇👇👇👇👇👇👇 https://telegram.me/joinchat/BELnMjv2DPLwmVDRQ2ISoQ
فرشتگان خدایی به عرش رحمانی همه به حال شعف در پی چراغانی به کف زنی شده مشغول بهر پیوندی و می کنند به سوی زمین گل افشانی در آسمان مدینه زنند بال و پری به دور خانه طاها، حبیب ربانی به روز اول ماهی که هست ذی الحجه مدینه گشت مهیا برای مهمانی مدینه غرق سرور است بهر پیوندی میان دو گل خلقت کمال انسانی یکی بود گل دردانه رسول خدا یکی بود علی، آن شهریار ایمانی بخواند خطبه پیمبر برای این پیوند و دست به دست بداده، دو یار جانانی بسی رضایت پروردگار حاصل شد ز ازدواج پر از سادگی و آسانی ز وصلتی که شود در تمامی اعصار نمونه ای ز بهین شیوه مسلمانی الا تو حضرت صاحب، عطا نما صله ای به شاعری که کند اینچنین ثناخوانی 🔸شاعر: __________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
عروس فاطمه داماد فاتح خیبر شد است عاقد این عقدحضرت داور رسید ساقی کوثر به سوره‌ء کوثر اگر تو اهل دلی یک صدا بگو حیدر سحر رسیده به شکرانه‌اش نماز کنید (و ان یکاد بخوانید و در فراز کنید) ز عرش حضرت جبریل می‌زند فریاد موالیان علی گشته از جهیم آزاد به نام حیدر کرار خانه‌ام آباد خدا به یمن علی مژده بربهشتم داد شب وصال دو عاشق دو دلبر همراز تمام خلقت عالم از این دو شد آغاز دلم خوشست غلام غلامتان هستم کبوتر حرم روی بامتان هستم ز لطف دوست جواب سلامتان هستم همیشه تشنه یک جرعه جامتان هستم خدا محبت هرکس که در میان انداخت (مرا به بندگی خواجه جهان انداخت) 🔸شاعر: __________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
می‌رسد قصه به آنجا که علی دل تنگ است می‌فروشد زِرهی را که رفیق جنگ است چه نیازی دگر این مرد به جوشن دارد «إن یکاد» از نفس فاطمه بر تن دارد خبر از شوق به افلاک سراسیمه رسید تا که این نیمهء توحید به آن نیمه رسید علی وفاطمه در سایهء هم... فکر کنید شانه درشانه دوتا کعبهء یکدست سفید عشق تاقبلِ همین واقعه مصداق نداشت ساز و آواز خدا گوشهء عشّاق نداشت کوچه آذین شده در همهمه آرام آرام تا قدم رنجه کند فاطمه آرام آرام فاطمه... فاطمه با رایحهء گُل آمد ناگهان شعر حماسی به تغزل آمد آسمان با نفسش رنگ دگر پیدا کرد دست او پیرهن نو به تن دنیا کرد ابر مهریهء او بود که باران آمد نفَس فاطمه فرمود که باران آمد ناگهان پنجره‌ای رو به تماشا وا شد هر کجا قافیه «یا فاطمةالزهرا» شد مثنوی نام تو را برده، تلاطم دارد چادرت را بتکان، قصد تیمّم دارد می‌رود قصهء ما سوی سرانجام آرام دفتر قصه ورق می‌خورد آرام آرام 🔸شاعر: ___________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
در آسمان مدینه ستاره‌باران بود ستاره بود وهمه کوچه‌ها چراغان بود خدا دو نور خودش را رسانده بود بهم عجیب نیست اگر شهر نورافشان بود ملائکه همگی آمدند روی زمین از ازدحام ملک شهر راه‌بندان بود فرشته‌ها هم از آن سفره شام می‌خوردند ولیمه علی و فاطمه فراوان بود شبی که صاحب مجلس خود پیمبر بود چه مجلسی! که در آن جبرئیل مهمان بود چه افتخار بزرگی نصیب ایران شد عنان مرکب زهرا به دست سلمان بود در آسمان وزمین شوروجشن وهمهمه است شب عروسی و عقد علی و فاطمه است شب عروسی و عقد دو دُرّ ناب خداست همه مخارج این جشن با حساب خداست اگر که هردو جهان خواستگار زهرا بود علی میان همه اول انتخاب خداست برای دادن پاسخ اگر تامل کرد رسول منتظر دیدن جواب خداست سزات مهریه فاطمه، علی باشد برای اینکه علی مظهر کتاب خداست ظهور فاطمه را هیچکس نخواهد دید چراکه پیش علی هست ودرحجاب خداست کسی که باعث رنج علی و فاطمه شد همیشه مستحق آتش عذاب خداست به پیشگاه خدا مصطفی ستایش کرد به فاطمه چقدر از علی سفارش کرد از این به بعد تو همخانه علی هستی علیست شمع و تو پروانه علی هستی نبی سپرد به دست وصی نگینش را از این به بعد تو دردانه علی هستی اگر که ساقی کوثر علی شده، کوثر... تویی و صاحب میخانه علی هستی بخاطر تو علی روزیش دوچندان شد تو رزق و روزی روزانه علی هستی اگر که شان تو برتر نباشد از حیدر بدون شک که تو هم شانه علی هستی فرشته آمد و قرآن به دورشان چرخاند خدای عزوجل نیز عقدشان را خواند خدیجه نیست کنارش که مادرش باشد شب عروسی او پیش دخترش باشد خدیجه نیست که یاری کند پیمبر را خدیجه نیست که همراه همسرش باشد چه روسری ولباس عروسیش ساده است خدیجه نیست به فکر گل سرش باشد کنار چادر او می‌کشد به روی زمین خدیجه نیست نگهدار معجرش باشد چقدر جای خدیجه مقابلش خالیست کنار سفره عقدش برابرش باشد خدیجه نیست برایش حنا درست کند برای شام عروسی غذا درست کند 🔸شاعر: ___________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
دست خدا چو دست به سوی خدا گرفت در اصلْ مصطفی ز علی اذن را گرفت دیدند خواستگار علی بود ظاهراً یک روح بود عشق ولی در دو تا بدن زهرا اگر نشست علی هم به پیش رفت الحق علی به خواستگاری خویش رفت زهرا همان علی ست ولی در پس حجاب غیر از بلی چه چیز به حیدر دهد جواب؟ تو حیدری و هر چه که فریاد زد سروش پیدا نشد برای تو در عرشْ ساق دوش بی ساق دوش آمده بر دوش ذوالفقار دست خدا نموده به پا کفش وصله دار دنیا شنید گر چه ز لب های مصطفا در اصل خطبه خواند برای شما خدا چون در شب زفاف شما فرش می شود با این دلیل عرش خدا عرش می شود سابیده اند قند ستاره به تور ابر در عقد هم شدند دو تا رشته کوه صبر زَوّجتُ عشق، جزوسپاه علی در آ اَنکَحتُ فاطمه به نکاح علی در آ از تو بهشت تا که جوابت بلی شود با تو علی میان خلایق علی شود در بند تو زده پدر خاک را خدا عقد تو کرده جمله ی "لولاک" را خدا کردند اشک های علی را محاسبه مهریه ی تو آب شد عند المطالبه آتش گرفت علقمه و نیل گُر گرفت هذا موکّلی پر جبریل گُر گرفت دم رفت توی سینه ولی بازدم رسید دست علی و فاطمه کم کم به هم رسید... 🔸شاعر: _________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
دست خدا چو دست به سوی خدا گرفت در اصلْ مصطفی ز علی اذن را گرفت دیدند خواستگار علی بود ظاهراً یک روح بود عشق ولی در دو تا بدن زهرا اگر نشست علی هم به پیش رفت الحق علی به خواستگاری خویش رفت زهرا همان علی ست ولی در پس حجاب غیر از بلی چه چیز به حیدر دهد جواب؟ تو حیدری و هر چه که فریاد زد سروش پیدا نشد برای تو در عرشْ ساق دوش بی ساق دوش آمده بر دوش ذوالفقار دست خدا نموده به پا کفش وصله دار دنیا شنید گر چه ز لب های مصطفا در اصل خطبه خواند برای شما خدا چون در شب زفاف شما فرش می شود با این دلیل عرش خدا عرش می شود سابیده اند قند ستاره به تور ابر در عقد هم شدند دو تا رشته کوه صبر زَوّجتُ عشق، جزوسپاه علی در آ اَنکَحتُ فاطمه به نکاح علی در آ از تو بهشت تا که جوابت بلی شود با تو علی میان خلایق علی شود در بند تو زده پدر خاک را خدا عقد تو کرده جمله ی "لولاک" را خدا کردند اشک های علی را محاسبه مهریه ی تو آب شد عند المطالبه آتش گرفت علقمه و نیل گُر گرفت هذا موکّلی پر جبریل گُر گرفت دم رفت توی سینه ولی بازدم رسید دست علی و فاطمه کم کم به هم رسید... 🔸شاعر: _____________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
زیور ببندید آسمان‌ها و زمین را آذین کنید از یاس‌ها عرش برین را از پولک براق و زیبای ستاره برگوش حوران بهشتی گوشواره با بهترین رخت و لباس میهمانی امشب بیایید حوریان آسمانی آری ملائک صف به صف مشغول شادی غم رفته امشب کاملاً در انفرادی شهر مدینه نور باران شد سراسر با چل چراغ ماه و"رقص نور" اختر پُر گشته دنیا بی نهایت از فرشته بر روی بال تک تک آن‌ها نوشته بنوشته با خط خودش حی تبارک پیوند یاس و حضرت یاسین مبارک عاقد خدا و شاهدش پیغمبر او داماد حیدر گل عروسش کوثر او در صورت زهرا چه شرم دلنشینی ست در چهره‌ی مولا چه شوق بی قرینی ست لبخند شرم و شوق زهرا را نظر کن این رخت دامادی مولا را نظر کن این ساقی کوثر امیر المومنین است که ساق دوشش حضرت روح الامین است لمس وجود فاطمه معراج حیدر گرمای دست مرتضی جنات کوثر او زیر چشمی شوهر خود را نظر کرد با یک نظر قلب علی زیر و زبر کرد این عشق اوج عشق معنای حضور است نور علی نور است امشب غرق نور است 🔸شاعر: ؟؟؟؟ ___________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
یک مرد وزن مکمل هم در کنار هم آیــینه وار هـــر دو یشان بی قرار هم مـعنای اصـلی لغـت خـانـواده انـــد مست نگاه یک دلی و می گسار هم این زندگی بنا شده بر پایه های عشق بی اعـتنا به ثــروت و دار ونـدار هم یک خـــانهٔ محقر و یک قطـعهٔ حصیر سـرمایه های اصلی شان اعتبار هم کانون گـرم پروش غنچه های یاس پیــوندشان وقوع و طــلوع بهار هم در آسـمان عـاطفه این ماه و آفتاب چرخیـده اند تا به ابد در مدار هم عاقد خـدا و مهریه آب و سکوت محض آری شدند هم نــفس روزگار هم 🔸شاعر: __________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
با بهترین رخت و لباس میهمانی امشب بیایید حوریان آسمانی آری ملائک صف به صف مشغول شادی غم رفته امشب کاملاً در انفرادی شهر مدینه نور باران شد سراسر با چل چراغ ماه و"رقص نور" اختر پُر گشته دنیا بی نهایت از فرشته بر روی بال تک تک آن ها نوشته بنوشته با خط خودش حی تبارک پیوند یاس و حضرت یاسین مبارک عاقد خدا و شاهدش پیغمبر او داماد حیدر گل عروسش کوثر او در صورت زهرا چه شرم دلنشینی ست در چهره ی مولا چه شوق بی قرینی ست لبخند شرم و شوق زهرا را نظر کن این رخت دامادی مولا را نظر کن 🔸شاعر: ؟؟؟ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
تبریک که روزِ شادمانیست امروز پیوندِ دو نورِ آسمانیست امروز از آینه و آب و گل و قرآن مست در عرش بساطِ گل فشانیست امروز داماد علی است و عروس کوثرِ عشق جبریل نوای خطبه خوانیست امروز الحمد از این نعمتِ عظمی که همی خوشحال رسولِ مهربانیست امروز! تبریک که روز شادمانی آمد پیوند دو نور آسمانی آمد داماد علی و فاطمه گشته عروس داود نبی به خطبه خوانی آمد از آینه و گل و گلاب و قرآن جبریل برای گلفشانی آمد با امرِ خدا بساط شادی جور است دلشاد رسول مهربانی آمد! 🔸شاعر: ___________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
دست خدا چو دست به سوی خدا گرفت در اصلْ مصطفی ز علی اذن را گرفت دیدند خواستگار علی بود ظاهراً یک روح بود عشق ولی در دو تا بدن زهرا اگر نشست علی هم به پیش رفت الحق علی به خواستگاری خویش رفت زهرا همان علی ست ولی در پس حجاب غیر از بلی چه چیز به حیدر دهد جواب؟ تو حیدری و هر چه که فریاد زد سروش پیدا نشد برای تو در عرشْ ساق دوش بی ساق دوش آمده بر دوش ذوالفقار دست خدا نموده به پا کفش وصله دار دنیا شنید گر چه ز لب های مصطفا در اصل خطبه خواند برای شما خدا چون در شب زفاف شما فرش می شود با این دلیل عرش خدا عرش می شود سابیده اند قند ستاره به تور ابر در عقد هم شدند دو تا رشته کوه صبر زَوّجتُ عشق، جزوسپاه علی در آ اَنکَحتُ فاطمه به نکاح علی در آ از تو بهشت تا که جوابت بلی شود با تو علی میان خلایق علی شود در بند تو زده پدر خاک را خدا عقد تو کرده جمله ی "لولاک" را خدا کردند اشک های علی را محاسبه مهریه ی تو آب شد عند المطالبه آتش گرفت علقمه و نیل گُر گرفت هذا موکّلی پر جبریل گُر گرفت دم رفت توی سینه ولی بازدم رسید دست علی و فاطمه کم کم به هم رسید... 🔸شاعر: __________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
در آسمان مدینه ستاره‌باران بود ستاره بود وهمه کوچه‌ها چراغان بود خدا دو نور خودش را رسانده بود بهم عجیب نیست اگر شهر نورافشان بود ملائکه همگی آمدند روی زمین از ازدحام ملک شهر راه‌بندان بود فرشته‌ها هم از آن سفره شام می‌خوردند ولیمه علی و فاطمه فراوان بود شبی که صاحب مجلس خود پیمبر بود چه مجلسی! که در آن جبرئیل مهمان بود چه افتخار بزرگی نصیب ایران شد عنان مرکب زهرا به دست سلمان بود در آسمان وزمین شوروجشن وهمهمه است شب عروسی و عقد علی و فاطمه است شب عروسی و عقد دو دُرّ ناب خداست همه مخارج این جشن با حساب خداست اگر که هردو جهان خواستگار زهرا بود علی میان همه اول انتخاب خداست برای دادن پاسخ اگر تامل کرد رسول منتظر دیدن جواب خداست سزات مهریه فاطمه، علی باشد برای اینکه علی مظهر کتاب خداست ظهور فاطمه را هیچکس نخواهد دید چراکه پیش علی هست ودرحجاب خداست کسی که باعث رنج علی و فاطمه شد همیشه مستحق آتش عذاب خداست به پیشگاه خدا مصطفی ستایش کرد به فاطمه چقدر از علی سفارش کرد از این به بعد تو همخانه علی هستی علیست شمع و تو پروانه علی هستی نبی سپرد به دست وصی نگینش را از این به بعد تو دردانه علی هستی اگر که ساقی کوثر علی شده، کوثر... تویی و صاحب میخانه علی هستی بخاطر تو علی روزیش دوچندان شد تو رزق و روزی روزانه علی هستی اگر که شان تو برتر نباشد از حیدر بدون شک که تو هم شانه علی هستی فرشته آمد و قرآن به دورشان چرخاند خدای عزوجل نیز عقدشان را خواند خدیجه نیست کنارش که مادرش باشد شب عروسی او پیش دخترش باشد خدیجه نیست که یاری کند پیمبر را خدیجه نیست که همراه همسرش باشد چه روسری ولباس عروسیش ساده است خدیجه نیست به فکر گل سرش باشد کنار چادر او می‌کشد به روی زمین خدیجه نیست نگهدار معجرش باشد چقدر جای خدیجه مقابلش خالیست کنار سفره عقدش برابرش باشد خدیجه نیست برایش حنا درست کند برای شام عروسی غذا درست کند 🔸شاعر: ___________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
می‌رسد قصه به آنجا که علی دل تنگ است می‌فروشد زِرهی را که رفیق جنگ است چه نیازی دگر این مرد به جوشن دارد «إن یکاد» از نفس فاطمه بر تن دارد خبر از شوق به افلاک سراسیمه رسید تا که این نیمهء توحید به آن نیمه رسید علی وفاطمه در سایهء هم... فکر کنید شانه درشانه دوتا کعبهء یکدست سفید عشق تاقبلِ همین واقعه مصداق نداشت ساز و آواز خدا گوشهء عشّاق نداشت کوچه آذین شده در همهمه آرام آرام تا قدم رنجه کند فاطمه آرام آرام فاطمه... فاطمه با رایحهء گُل آمد ناگهان شعر حماسی به تغزل آمد آسمان با نفسش رنگ دگر پیدا کرد دست او پیرهن نو به تن دنیا کرد ابر مهریهء او بود که باران آمد نفَس فاطمه فرمود که باران آمد ناگهان پنجره‌ای رو به تماشا وا شد هر کجا قافیه «یا فاطمةالزهرا» شد مثنوی نام تو را برده، تلاطم دارد چادرت را بتکان، قصد تیمّم دارد می‌رود قصهء ما سوی سرانجام آرام دفتر قصه ورق می‌خورد آرام آرام 🔸شاعر: ___________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
عروس فاطمه داماد فاتح خیبر شد است عاقد این عقدحضرت داور رسید ساقی کوثر به سوره‌ء کوثر اگر تو اهل دلی یک صدا بگو حیدر سحر رسیده به شکرانه‌اش نماز کنید (و ان یکاد بخوانید و در فراز کنید) ز عرش حضرت جبریل می‌زند فریاد موالیان علی گشته از جهیم آزاد به نام حیدر کرار خانه‌ام آباد خدا به یمن علی مژده بربهشتم داد شب وصال دو عاشق دو دلبر همراز تمام خلقت عالم از این دو شد آغاز دلم خوشست غلام غلامتان هستم کبوتر حرم روی بامتان هستم ز لطف دوست جواب سلامتان هستم همیشه تشنه یک جرعه جامتان هستم خدا محبت هرکس که در میان انداخت (مرا به بندگی خواجه جهان انداخت) 🔸شاعر: ___________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
زهرا(س) و علی(ع) دو یارِ عاشق هستند لبخند لبِ گلِ شقایق هستند تفسیرِ دقیق سوره ی انسانند هر دو نفس و نبضِ حقایق هستند! ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
فرشتگان خدایی به عرش رحمانی همه به حال شعف در پی چراغانی به کف زنی شده مشغول بهر پیوندی و می کنند به سوی زمین گل افشانی در آسمان مدینه زنند بال و پری به دور خانه طاها، حبیب ربانی به روز اول ماهی که هست ذی الحجه مدینه گشت مهیا برای مهمانی مدینه غرق سرور است بهر پیوندی میان دو گل خلقت کمال انسانی یکی بود گل دردانه رسول خدا یکی بود علی، آن شهریار ایمانی بخواند خطبه پیمبر برای این پیوند و دست به دست بداده، دو یار جانانی بسی رضایت پروردگار حاصل شد ز ازدواج پر از سادگی و آسانی ز وصلتی که شود در تمامی اعصار نمونه ای ز بهین شیوه مسلمانی الا تو حضرت صاحب، عطا نما صله ای به شاعری که کند اینچنین ثناخوانی 🔸شاعر: __________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
به کارم گیر افتاده خودت مشگل گشایی کن در این دریای طوفانی دوباره ناخدایی کن اجابت با دعای توست، عنایت در عطای توست کرامت با خدای توست،خدایی کن خدایی کن به جای تو به مردم رو زدم نومید برگشتم اگرچه بی وفا بودم تو اما با وفایی کن ببین خالی تر از هیچم، نه یاری نه کمک حالی دخیل افتاده ام بر غربت تو آشنایی کن سلام من به سقاخانه هایت، کفش کن هایت به شوق گنبدت رنگ نگاهم را طلایی کن کبوتر بچه قلبم پر پرواز میخواهد کمی گندم بیاور باز هم ما را هوایی کن تویی مشهور شرق و غرب در آقایی و احسان به جان مادرت زهرا، علی موسی الرضایی کن تو هشت و چهار هستی در عبایت پنج تن پیدا دلم شش گوشه میخواهد مرا هم کربلایی کن 🔸شاعر: ___________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
خوشا به حال هر آنکس که مبتلای رضاست تمام دار و ندار من از دعای رضاست صفای صحن و حیاط و رواق را عشق است کنار پنجره فولاد، کربلای رضاست کجا به غیر سرایش ادب کنم وقتی که پادشاه جهان سائل و گدای رضاست قسم به نغمهٔ نقاره و صدای اذان دلم مجاور آن گنبدِ طلای رضاست مریض بستر عشقم، شفا نمی خواهم که مرهم دلم از نسخه و دوای رضاست در این معامله سودِ زیاد بردم من حرم برای دل من، دلم برای رضاست بگو به خادمِ آقا، مرا صدا نکند که خواب راحت من روی فرشهای رضاست 🔸شاعر: ___________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
کبوترای حرمت ، پر می زنن سوی بهشت از حرم تو می رسه ، به عاشقا بوی بهشت مرغ دلا پر می زنه ، بالای گلدسته ی تو همیشه تُو حریمته ، زائر دل خسته ی تو دل حرم یاد توِه، طالب امداده توِه هر کی اسیر تو بشه ، کفتر آزاد توِه توی رواق عشق تو ، کفتر دل پر می کشه تا آسمون ضریحت ، بال می زنه سَر می کِشه تا لب سقا خونه و ، صحن و سرای تو میره میاد تُو ایوون طلات ، ذکر رضا رو می گیره میاد می افته دم در ، رو خاک پای زائرات اینقده پرپر می زنه ، تا این که جون بده برات هر کی برا تو جون بده ، به عشق تو زنده میشه کسی که عاشقت باشه ، نمی میره تا همیشه محبّتِ زندگیه ، معرفتت آب حیات چه خوبه که هستی ما ، همه ش بشه نذر چشات تا گوشه چشمی کنی و ، به سوی ما نگاه کنی نگاه به این گداهای ، غریب و بی پناه کنی آب حیات مهمونه تُو ، پیاله ی سقا خونَه ت قسم به نام مادرت ، نمیرم از در خونَه ت پیچیده تُو هفت آسمون ، صحبت جود و کرمِت بهشت میاد زیارتِ صحن و سرا و حرمِت جبرئیل و جمع ملک ، زائر بارگاهتن ای ضامن آهو همه ، نشسته در پناهتن تویی غریب الغربا ، ماهم غریبیم به خدا به بی کَسا مدد کن ای ، رضا معین الضعفا پنجره فولادت کجاست ، دلم گرفته زمزمه فدای غربتت بِشم ، رضا عزیز فاطمه 🔸شاعر: ___________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
هر خانه ای حالش به مادر بستگی دارد در این حرم اما به خواهر بستگی دارد وصل است آب ناب سقاخانه بر جنت یعنی شفا اینجا به کوثر بستگی دارد از مرکز ایران به پایین،دادن حاجت حتما به تایید برادر بستگی دارد از بین هرباری که می آیی حرم با اشک گاهی فقط به دیده ی تر بستگی دارد از سر به زیری سربلندت می کند، تنها آقایی عالم به یک سر بستگی دارد هرکس که تو، هرجا که تو، هرجور می خواهی هر گونه تغییری به این هر بستگی دارد دقت بکن گاهی قبول حاجتت حتی به نوع داخل گشتن از در بستگی دارد وقتی شدی مانند آهو بی کس و تنها تازه به توضیح کبوتر بستگی دارد 🔸شاعر: ___________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
«کربلا» می خواهم آقا التماست می کنم گریه دارم می کنم، داری تماشا می کنی؟؟ آخرش هم ضامنم«سلطان مشهد» میشود بعد از آن برگ براتم را تو امضا می کنی https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
تعجیل در فرج آقا امام زمان عج صلوات اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم کاشکی تو راهه عشقه تو منم مثله کافی بشم توی لیست نوکراتون یه روزی ا ضافی بشم از فراقت. مثل ابره نوبهارم آخه دسته خودم نیست که هی می بارم گل نرگس. گل نرگس. بیا آقا تو بیایی بساط ظلم دیگه آقا تعطیل میشه دولت اسلامی بیای با ظهور ت تکمیل میشه روز و ماه و هفته و سال میاد میره لحظه مأمون سخته بی تو سپری شه گل نرگس. گل نرگس. بیا آقا هزار و چند صد ساله که منتظر یم بر گردی تو ای مرد با وقار دنیا چقدر دیر کردی تو. تا به کی ندبه بخونم که کجایی چقدر مونده زمان که تو بیایی گل نرگس. گل نرگس بیا آقا رضا نصابی https://t.me/rozeneshinan
4_5999079026197533078.mp3
2.11M
شور فراق امام زمان عج کاشکی تو راهه عشقه تو اجرا برادر عزیزم کربلایی مجید منصوری https://t.me/rozeneshinan
🔸روضه های شب جمعه وقتی امام حسین علیه السلام فریاد زد: آیا یاری کننده ای نیست که برای خدا ما را کمک کند؟! آیا حمایت گری نیست تا از حرم رسول خدا دفاع کند؟! حرّ بن یزید این سخن را شنید، دلش پریشان و اشکش روان شد. در حال گریه و زاری همراه غلام ترکی اش سوی امام رفت. او ابتدا نزد عمر سعد آمد و پرسید: آیا واقعاً با این مرد می جنگی؟ عمر گفت: بله، جنگی سخت که کمترینش افتادن سرها و دست ها باشد. حرّ گفت: آیا پیشنهادهای او مورد پذیرش شما نیست؟ عمر گفت: به خدا اگر دست من بود می پذیرفتم، ولی امیرِ تو راضی نمی شود. حرّ با یکی از اقوام خود به نام قره بن قیس از جمعیت دور شد و به کناری رفت. به قره گفت اسبت را آب داده ای؟ گفت: نه. گفت: نمی خواهی سیرابش کنی؟ قره می گوید: مطمئن شدم که می خواهد از جنگ کناره گیرد، در عین حال نمی خواهد من ببینم و او را لو دهم. گفتم: اسبم را آب نداده ام و با تو می آیم. با او کناری رفتم و اگر گفته بود که چه قصدی دارد، همراه او به سوی حسین علیه السلام می رفتم. حرّ شروع به رفتن کرد که شخصی به او گفت: ابایزید! مشکوک به نظر می رسی، چه قصدی داری؟ گفت: خودم را بین بهشت و دوزخ می بینم و چیزی را بر بهشت ترجیح نمی دهم حتی اگر قطعه قطعه شوم یا بسوزم. آن گاه اسبش را هِی کرد و با غلام ترکی اش به امام پیوست و گفت: یا بن رسول اللَّه! فدایت گردم، من همانم که از برگشت شما جلوگیری کردم و مجبورت کردم در این محل فرود آیی. به خدا سوگند! گمان نمی کردم پیشنهادهای تو را رد کنند و اگر می دانستم که می خواهند تو را بکشند هرگز چنین برخوردی با تو نمی کردم. اکنون توبه کار آمده ام تا در برابرت بجنگم و کشته شوم. آیا توبه ام پذیرفته می شود؟ امام فرمود: آری خدا بازگشتت را می پذیرد و تو را می بخشد. اسمت چیست؟ گفت: حُرّ (آزاد). فرمود: تو آزاده ای همان گونه که مادرت نام نهاده است، آزاد در دنیا و آخرت، فرود آی. 📚منبع: برگرفته از مقتل خوارزمی ،جز الثانی، ص ۵۶۷ @rozeneshinsn
☑️بنداول بچه بودیم با دوستامون یه هیات می‌زدیم با چادرای مادرامون با آب رنگ روو، درب و دیوار مینوشتیم حسین و زینب ورقیه خاتون ...... کاشکی میشد بازم بچه بشیم دوباره کوچه ی قدیمی تو رو یادم میاره خدایی کجا رفت اون همه صفا آره یادش بخیر چه روزگاری داشتیم زندگی رو برا هیاتمون میذاشتیم حیف که جا موندیم همه از رفیقا ...... جا موندیم از خیل جمع شهدا دل خوش کردیم به همین سیاهی یا یا ثارالله یا اباعبدالله(ع) ☑️بند دوم ارباب من آقای من می‌دونی که یه عمره نوکر سینه زناتم سالار من دلدار من یه دیوونه ی زنجیریه مجلس عزاتم ارباب ارباب ارباب مُحرما تو عشقه علم و بیرق و پیرهن سیاتو عشقه بزم مجلسای عزا تو عشقه شکرحق یه عمره با عشق توعجینم یعنی میشه بازم محرم و ببینم میون نوکرای تو بشینم ذکر نامت تپش قلب منه ذکر نامت عشق هر سینه زنه یا ثارالله یا اباعبدالله(ع) ☑️بندسوم غرقه دردم بی تو هردم شبیه یه ویروونه ی غمم ساکت و سردم من دل خونم بی سامونم کاشکی راهم بدی کرببلات دورت بگردم ..... دل من به عشقت میتپه توی سینه م به امیدی که باز توحرمت بشینم میشه زنده باشم حرم ببینم لحظه احتضار دل بیقرارم حسین توی یوم الورود چشم انتظارم حسین ای طبیب دلم بیمارم حسین ذکر لبهام،شاه بین الحرمین و صل اللهُ علیک یا حسین (ع) یا ثارالله یا اباعبدالله(ع) 💠💠💠1⃣0⃣4⃣7⃣💠💠💠 ⛈ 🦋 نشرواستفاده ازکلیہ آثاراین کانال نه تنها حرام نیست بلکہ ثواب جاریہ دارد. باذڪر(صلوات) https://t.me/rozeneshinan
 عاقبت آه کشیدم نَفسِ آخر را نفسِ سوخته از خاطره‌ای پرپر را روضه‌خوانیِ مرا گرم نمودی امشب روضه‌یِ آنهمه گُل ، آنهمه نیلوفر را آخرین حلقه‌یِ شب‌هایِ محرّم هستم شُکر اِی زَهر ندیدم سحری دیگر را باورم نیست هنوز آنچه دو چشمم دیده‌است باورم نیست تماشایِ تَنی بی سر را باورم نیست غروب و حرم و آتش و دود دیدنِ سوختنِ چـارقَدِ دختر را غارتِ خود و عَلَم ، غارتِ گهواره و مَشک غـارتِ پیرهن و غارتِ انگشتر را ذوالجَناحی که زِ یالَش به زمین خون می‌ریخت نیزه‌هایی که رُبودند سَرِ اکبر را آه در گوشه‌ی ویرانه که دِق مرگ شدیم تا که همبازیِ من زد نَفسِ آخـر را کمکِ عمّه شدم تا بدنَش خاک کنیم بیـن زنجیر نهان کرد تَنی لاغر را چنگ بر خاک زدم تا که به رویش ریزم سرخ دیدم بدنش ، تکّه‌ای از معجر را 🔸شاعر: _________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
یکبارِ دیگر هفتِ ذلحجّه آمد ولی حالا مزارِ تو خالی شده از جمعِ یارانت حجاج رفتند ازکنارِ تو از غربتت هرسال میسوزم وقتی کمی فرصت نمی ماند وقتی که حتی یک نفر روزِ هجرانِ تو پیشَت نمی ماند صحنِ تو بویِ کربلا دارد عاشق فقط میفهمد این بورا بینِ تمام گریه های خود بینِ زیارت های عاشورا میخواهم امشب شاعرَت باشم رخصت بگیرم از نگاهِ تو هر بَندبَندش نور خواهد شد شعری که باشد در پناهِ تو از نسلِ باران از دو خورشیدی بابایِ تو یک شیر زن دارد خون رگت تنها حسینی نیست تو مادرت خونِ حسن دارد قدرِ تورا خورشید می داند عطرِ تو در تورات می ماند! عشق از نگاهَت باده می نوشد علم از شکوهَت مات می ماند من شک ندارم بی نگاهِ تو هر عالِمی خودکامه خواهد شد من شک ندارم با نگاهِ تو دیوانه هم عَلامه خواهد شد از آسمانَت نور می بارَد بَر دفتر ِ شیخِ کُلینی ها تاریخ هم پایِ تو می گریَد در کاروانی از حسینی ها در کودکی دیدی هزاران غم حتی تمامِ جنگ ها را هم از کربلا تا کوفه می دیدی خون گریه های سنگ ها را هم آن روزهای سردِ پاییزی دستِ قضا هَمبازی ات را بُرد داغِ سه ساله داغِ سنگینیست سنگین تر از دستی که بر او خورد!!! شاعر شدم تنها به عشقِ تو تا شعر من با بودنَت باشد شعرم کُمیتی می شود آقا وقتی صِله پیراهنَت باشد... 🔸شاعر: ___________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————