هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️«دروغ» چه آثار زيان باری در زندگی به بار می آورد؟ (بخش اول)
🔹نخستين اثر زيان بار #دروغ، #رسوايى، بى آبرويى و از دست دادن پايگاه اجتماعى و #اعتماد_مردم است. ضرب المثل معروفى مى گويد: #دروغگو #حافظه ندارد. تجربه نشان مى دهد كه اگر مسألهی بى اهميتى باشد ممكن است فراموش شود، ولى اگر مسألهی مهمى باشد سرانجام واقعيت خود را نشان داده و راز #دروغگو فاش مى شود، نه به خاطر اين كه دروغگو حافظه ندارد، بلكه به خاطر اين كه #دروغ چيزى نيست كه بتوان آن را به حافظه سپرد؛
🔹زيرا وقوع يك #حادثه، ارتباط زيادى به حوادث اطراف خود دارد و پيوندهاى علت و معلول با حوادث قبل و بعد و لوازم غير قابل اجتناب، آن حادثه را با ديگر حوادث مربوط مى سازد. كسى كه حادثه اى را به #دروغ مى سازد مجبور است روابط ساختگى آن را با زمان و مكان و اشخاص و حوادث اطراف آن نيز بسازد، و از آنجا كه اين روابط حد و حسابى ندارد به فرض كه چند مورد آن را درست كند و به خاطر بسپارد، در بقيه موارد درمانده مى شود.
🔹درست مانند #داستانيوسفنبی (عليه السلام) كه برادرانش به #دروغ گفتند او را گرگ خورد و پيراهن او را به خونى آغشته و براى پدر آوردند، اما #فراموش كردند كه پيراهن را از چندين جا پاره پاره كنند. سالم بودن پيراهن، پرده از كار آنان برداشته و #دروغشان را آشکار كرد؛ و يا مانند همسر عزيز مصر، هنگامى كه به #دروغ ادعا كرد #حضرت_يوسف (عليه السلام) به دنبال او دويده و قصد تجاوز به او را داشته است، فراموش كرده بود كه در اين ماجرا، پيراهن يوسف (عليه السلام) از عقب پاره شده، كه دليل روشنى است بر #دروغ زليخا و اينكه او به دنبال حضرت يوسف (عليه السلام) دويده است.
🔹امروز بازپرسان آگاه به راحتى مى توانند با سؤال هاى پى در پى مربوط به يك حادثه و لوازم و خصوصيات آن، #دروغ يا راست بودن يك ادعا را ثابت كنند، و كمتر #دروغگويى مى تواند خود را از چنگال آن ها رهايى ببخشد. آرى #دروغگو نمى تواند #حافظه داشته باشد و به هر حال سرانجام كارش #رسوايى و بى آبرويى است. از ديگر آثار #دروغ اين است كه انسان را به دروغ هاى ديگر، يا #گناهان_ديگر دعوت مى كند، چرا كه #دروغگو براى مخفى ساختن دروغش گاه مجبور مى شود دروغ هاى زياد ديگرى بگويد، يا دست به كارهاى خطرناكى بزند.
🔹سوّمين اثر زيان بار #دروغ اين است كه به #شخص_دروغگو امكان مى دهد كه به طور موقت پرده اى بر خلافكارى هاى خود بيندازد، در حالى كه اگر راست مى گفت ناچار بود آن اعمال را ترك كند. چهارمين اثر زيان بار #دروغ اين است كه انسان را تدريجاً به صفوف #منافقان ملحق مى سازد، زيرا دروغ خود شاخه اى از شاخه هاى #نفاق است، چرا كه دروغگو، خود را به چهره راست گويان در آورده و سخنش را به عنوان يك واقعيت القا مى كند، در حالى كه درونش چيز ديگرى مى گويد؛
🔹اين #دوگانگى ظاهر و باطن به طور تدريج به ساير اعمال و رفتار او سرايت کرده و از او #منافقى تمام عيار مى سازد. اميرالمؤمنين #امام_على (عليه السلام) در حديثى می فرماید: «اَلْكِذْبُ يُؤَدِّى اِلَى النَّفاقِ» [۱] (#دروغ انسان را به نفاق مى كشاند). پنجمين اثر زيان بار #دروغ آن است اگر كسى شايستگى ها و لياقت هاى فراوانى داشته باشد و بتواند از آن در پيشبرد اهداف اجتماعى بهره برداری کند، ولى #دروغگو باشد، كسى توانایی بهره گیری از آن شايستگى های او را ندارد، چرا كه انسان در برابر او در هر قدم مواجه با شك و ترديد مى شود.
🔹از این رو بعضى از روايات، #دروغگو را با مرده يكسان دانسته، و مى فرمايد: «اَلْكَذّابُ وَ الْمَيّتُ سَواءٌ فَاِنَّ فَضيلَةَ الْحَىِّ عَلَى الْمَيّتِ اَلثِّقَةُ بِهِ، فَاِذا لَمْ يُوْثَقُ بِكلامِهِ بَطَلَتْ حَياتُهُ»؛ [۲] (#دروغگو با مرده برابر است، زيرا فضيلت زنده بر مرده اعتمادى است كه انسان به او دارد، و هنگامى كه به سخن كسى اعتمادى نباشد گويى زندگى او باطل شده است).
#ادامه_دارد...
پی نوشتها؛
[۱] غرر الحكم و درر الكلم، دار الكتاب الإسلامی، چ ۲، ص ۶۳، قصار ۱۲۲۵
[۲] همان، ص ۱۱۹، قصار ۲۱۲۶
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#دروغ #دروغگو
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکجایزنمیباشد
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️امام علی (علیه السلام) در نامه ۳۱ نهج البلاغه، درباره فواید «سکوت» چه فرموده است؟
🔹#امام_علی (عليه السلام) در بخشی از نامه ۳۱ #نهج_البلاغه خطاب به فرزندش امام حسن مجتبی (علیه السلام) مى فرمايد: «وَ تَلَافِيكَ [۱] مَا فَرَطَ [۲] مِنْ صَمْتِكَ أَيْسَرُ مِنْ إِدْرَاكِكَ مَا فَاتَ مِنْ مَنْطِقِكَ» (جبران آنچه بر اثر #سكوت خود از دست داده اى، آسان تر از جبران آن است كه بر اثر #سخن_گفتن از دست رفته باشد). اشاره به اينكه انسان اگر از گفتن چيزى خوددارى و صرف نظر كند و بعد بفهمد اين #سكوت اشتباه بوده فورا مى تواند آن را تلافى و تدارك كند، در حالى كه اگر #سخنى بگويد و بعد بفهمد اين سخن اشتباه بوده و يا گفتنى نبوده است، #بازگرداندن آن امكان پذير نيست؛ همانند آبى است كه به روى زمين ريخته مى شود و جمع كردن آن عادتا غير ممكن است.
🔹در ادامه اين سخن، راه صحيح را براى رسيدن به اين مقصود با ذكر مثالى نشان مى دهد و مى فرمايد: «وَ حِفْظُ مَا فِي الْوِعَاءِ بِشَدِّ الْوِكَاءِ» (نگهدارى آنچه در ظرف است با محكم بستن دهانه آن امكان پذير است). «وِعاء» (ظرف) همان #قلب و #روح_انسان است و «وكاء» (ريسمانى است كه دهانه مشك را با آن مى بندند) اشاره به #زبان و #دهان انسان كه اگر انسان آن را در اختيار خود بگيرد #سخنان_ناموزون يا كلماتى كه موجب #پشيمانى است از او صادر نمى شود. حضرت در بخش دیگری از این نامه به مضرات پر حرفی اشاره کرده، می فرماید: «مَنْ أَكْثَرَ أَهْجَرَ» [۳] (كسى كه #پرحرفى مى كند #سخنان_ناروا و بى معنا فراوان مى گويد).
🔹آرى يكى از فوايد #سكوت، گرفتار نشدن در دام سخنان بى معناست و اين بسيار به تجربه رسيده كه #افراد_پُرحرف پرت و پلا زياد مى گويند؛ زيرا #سخنان_سنجيده و حساب شده، فكر و #مطالعه مى خواهد؛ در حالى كه افراد پر حرف مجالى براى فكر ندارند. #اميرالمؤمنين (عليه السلام) در «کتاب غرر الحكم و درر الکلم» عواقب سوء زيادى براى #افراد_پُرحرف بيان فرموده از جمله اينكه «مَنْ كَثُرَ كَلَامُهُ زَلَّ» [۴] (كسى كه #سخن بسيار گويد #لغزش فراوان خواهد داشت) و همين امر #آبروى او را مى برد و سبب خوارى و #رسوايى مى گردد به عكس كسانى كه كم و #سنجيده سخن مى گويند، سبب #آبرومندى خود مى شوند؛ و به گفته شاعر: كم گوى و گزيده گوى چون دُرّ - تا ز اندك تو جهان شود پر.
پی نوشتها
[۱] «تلافى» از ريشه «لفى» بر وزن «نفى» به معناى جبران كردن است و «الفاء» به معناى يافتن.
[۲] «فرط» از ريشه «فرط» بر وزن «شرط» به معناى كوتاهى كردن و «افراط» زياده روى كردن است.
[۳] «اهجر» از ريشه «هجر» بر وزن «فجر» در اصل به معناى دورى و جدايى است. سپس به معناى هذيان گفتن مريض هم آمده؛ زيرا سخنانش در آن حالت ناخوشايند و دور كننده است.
[۴] غرر الحكم و درر الكلم، تميمى آمدى، دار الكتاب الإسلامی، قم، چاپ: دوم، ص ۵۸۱ (حکمت ۱۸۰)
📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية، تهران، ۱۳۸۶ش، چ اول، ج ۹، ص ۶۳۱
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#سکوت #سخن
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکجایزنمیباشد
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️چه رابطه اى بین «ایمان» و «بصیرت» وجود دارد؟
🔹مسأله مهم در زندگى #انسان، این است که: #واقعیات را آنچنان که هست درک کند، و در برابر آن موضع گیرى صریح داشته باشد. پندارها، پیشداورى ها، و تمایلات انحرافى، حب و بغض ها، مانع از درک و دید #واقعیات - آنچنان که هست - نگردد، و مهمترین تعریفى که براى فلسفه شده است همین است، «درک حقایق اشیاء آنچنان که هست». به همین دلیل، یکى از مهمترین تقاضاهایی که #معصومین (علیهم السلام) از خدا داشتند این بود: «اللّهُمَّ أَرِنِى الأَشْیاءَ کَما هِىَ» (خداوندا، #واقعیتها و موجودات را آن گونه که هست به من نشان ده)، تا ارزش ها را به درستى بشناسم و #حق آن را ادا کنم.
🔹و این حالت بدون #ایمان میسر نیست، چرا که هوا و هوس هاى سرکش، و #تمایلات_نفسانى، بزرگترین #حجاب و سدّ این راه است، و رفع این حجاب، جز در پرتو #تقوا و #کنترلهواینفس، امکان پذیر نیست. لذا در «آیه ۴ سوره نمل» می خوانیم: «إِنَّ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ زَیَّنّا لَهُمْ أَعْمالَهُمْ فَهُمْ یَعْمَهُون» (کسانى که به #آخرت ایمان ندارند، #اعمال_زشتشان را براى آنها #زینت مى دهیم، و سرگردان مى شوند). #آلودگى در نظر آنها پاکى، #زشتیها نزد آنها زیبا، #پستیها افتخار، و #بدبختىها و سیه روزى ها سعادت و پیروزى محسوب مى شود. آرى، چنین است حال کسانى که در #طریق_غلط گام مى نهند و آن را ادامه مى دهند.
🔹واضح است وقتى #انسان کار زشت و #نادرستى را انجام داد، تدریجاً #قبح و زشتیش در نظر او کم مى شود، و به آن #عادت مى کند، پس از مدتى که به آن خو گرفته، و توجیهاتى براى آن مى تراشد. کم کم به صورت زیبا و حتى به عنوان یک وظیفه در نظرش جلوه مى کند، و چه بسیارند #افراد_جنایتکار و آلوده اى که به راستى به اعمال خود افتخار مى کنند و آن را نقطه مثبتى مى شمارند. این دگرگونى ارزشها، و به هم ریختن معیارها در نظر انسان، که نتیجه اش #سرگردان شدن در بیراهه هاى زندگى است، از بدترین حالاتى است که به یک #انسان دست مى دهد.
🔹جالب اینکه در آیه مورد بحث و یکى دیگر از آیات قرآن [۱] این #تزیین به «خدا» نسبت داده شده است، در حالى که در هشت مورد به «شیطان»، و در ده مورد به صورت فعل مجهول (زُیِّنَ) آمده است، و اگر درست بیندیشیم، همه بیانگر یک واقعیت است. اما اینکه به #خداوند نسبت داده شده است به خاطر آن است که او #مسبب_الاسباب در عالم هستى است، و هر موجودى تأثیرى دارد که به خدا منتهى مى شود؛ آرى این خاصیت را #خداوند در #تکرار_عمل قرار داده که #انسان تدریجاً به آن خو مى گیرد، و #حس_تشخیص او دگرگون مى شود، بى آنکه مسئولیت انسان از بین برود و یا براى خدا ایراد و نقصى باشد. (دقت کنید)
🔹و اگر به #شیطان یا #هوای_نفس نسبت داده شود، به خاطر این است که #عامل_نزدیک و بدون واسطه، آنها هستند. و اگر گاه به صورت #فعل_مجهول آمده، اشاره به این است که #طبیعتِ_عمل، چنین اقتضا مى کند که بر اثر #تکرار، ایجاد حالت، #ملکه، عشق و #علاقه مى کند. با توجه به آیه فوق، نمونه آشکار و عینى این معنى را در زندگى گروهى از #دنیاپرستان_زمان خود به روشنى مى بینیم. آنها به مسائلى افتخار مى کنند، و جزو تمدنش مى شمارند که در واقع چیزى جز #ننگ و آلودگى و #رسوايى نیست.
🔹آنها لجام گسیختگى و #بىبندوبارى را نشانه «آزادى»، #برهنگى و آلودگى زنان را دلیل بر «تمدن»، مسابقه در #تجملپرستى را نشانه «شخصیت»، غرق شدن در انواع #فساد را، مظهر «حرّیت»، آدم کشى و #جنایت و #ویرانگرى را دلیل بر «قدرت»، خرابکارى و #غصب سرمایه هاى دیگران را، «استعمار» (آباد سازى!)، به کار گرفتن وسائل ارتباط جمعى را در مسیر زننده ترین برنامه هاى ضد اخلاقى دلیل بر «احترام به خواست انسان ها»، زیر پا گذاردن حقوق محرومان را، نشانه «احترام به حقوق بشر»!،
🔹اسارت در چنگال #اعتیادها، #هوسها، ننگ ها و رسوايى ها را، «شکلى از آزادى»، #تقلب و #تزویر و به دست آوردن اموال و ثروت از هر طریقى که باشد دلیل بر «استعداد و لیاقت»!، رعایت اصول #عدل و داد و #احترام به حق دیگران نشانه «بى عرضگى و عدم لیاقت»، و دروغ و پیمان شکنى و #دورویى و تزویر را نشان «سیاست» می شمارند. خلاصه #اعمال_سوء و ننگین شان آنچنان در نظرشان #زینت داده شده است، که نه تنها از آن احساس #شرم نمى کنند، که به آن #افتخار و مباهات نیز مى کنند، و پیدا است چهره چنین جهانى چگونه خواهد بود، و راهى را که به سوى آن مى رود کدام سو است؟!
پی نوشت:
[۱] سوره انعام، آیه ۱۰۸
📕تفسیر نمونه، دار الکتب الإسلامیه، چاپ بیست و پنجم، ج۱۵، ص۴۲۶ و ۴۲۳
منبع: وبسایت راسخون
#ایمان #تقوا #بصیرت
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکجایزنمیباشد