eitaa logo
کانال سردار سپهبد شهید 🌷حاج قاسم سلیمانی شهرستان نجف اباد
62 دنبال‌کننده
9هزار عکس
4.8هزار ویدیو
39 فایل
این کانال اطلاع رسانی وترویج گفتمان انقلاب اسلامی واسلام ناب است و زمینه سازان ظهور حضرت 💐❤️مهدی❤️ یاوران رهبر انقلاب این زمان هستند 🌷❤️خون که درتن ماست هدیه به رهبر ماست 🌷❤️ #لبیک یاحسین #لبیک یا صاحب الزمان #لبیک یا خامنه ای بهترین ره
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️عمل صالح چيست؟ آيا شرايط و معياری هم دارد؟ 🔹اهميت ، بيش از آنكه به اندازه و مقدار آن مربوط باشد، به چگونگی آن ارتباط دارد. اين است كه عملِ‌ خالصِ‌ درستِ‌ استواری كه با و با و هدف‌داری انجام پذيرد، ارزشمند و گرانبهاست، هرچند اندك باشد؛ و عمل تهی از صلاح و خلوص و استواری و آميخته به ريا و تظاهر - هرچند زياد باشد - چيزى محسوب نمی‌شود. به همين جهت در قرآن آمده است: «الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا...؛ آن کس که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک از شما بهتر عمل می‌کنید...»؛ [ملک، ۲] و به جای آن نگفته است: «اكثر عملا» (كدام يك كار بيشتری ميكنيد). پس چيزی كه به ارزش و كرامت می‌بخشد و آن را بالا می برد، جوهره و كيفيت آن است. البته آنچه كه به عمل انسانی شكل می‌دهد  است، كه از اعتقاد برمی‌خيزد، همچنان كه قرآن ميفرمايد: «قل كل يعمل علی شاكلته؛ بگو هر كس طبق روش و خلق و خوی خود عمل ميكند». [اسراء، ۸۴] 🔹لذا گاهی نيت را به خود عمل تفسير نموده، و گاهی آن را برتر از عمل دانسته‌اند. به هر حال، خط عمل منشعب از خط نيت است.  در حقيقت، عملی است بجا و ثمربخش و رشد دهنده فرد و جامعه به سوى  كمال نهايی؛ و لذا كسى كه بخواهد عملش، صالح باشد، بايد از شناخت همه جانبه‌ای برخوردار باشد، زيرا ممكن است انسان مومن، بدون شناخت، عملی را انجام دهد كه به خيال خود صددرصد صالح است، ليكن از آنجا كه از شناخت و آگاهى بی بهره بوده، اين عمل، بيجا صورت گرفته و فاسد محسوب شود. بنابراين عمل صالح، يك مفهوم كلی است كه در شرايط گوناگون و زمان‌ها و مکان‌ های مختلف، شکل‌ های متفاوت به خود می‌گيرد، زيرا دارای يك بعد نيست كه با توجه به رويدادهای گوناگون اجتماعی، به صورت يكنواخت و تكراری انجام گيرد، بلكه دارای ابعاد گوناگون است كه در برابر پديده‌ های مختلف، چهره‌ های گوناگون می‌يابد. 🔹 : هر عمل ما سه جنبه دارد كه مراقبت از هر سه جنبه ضروری است:  اول: بايد خود عمل، فی‌نفسه خوب باشد، به تعبیر علمای اخلاق، حسن فعلی داشته باشد. دوم:  چگونگی انجام عمل می‌باشد؛ به این ترتیب که برای اينكه هر كارى به نتيجه مطلوب برسد و تأثير آن احساس شود، بايد مراقب بود كه آن عمل به بهترين صورت انجام گيرد؛ مثلا در كمك به يك مستمند بايد مراقب بود كه آبرويش حفظ شود. سوم: نيت و انگيزه شخصِ عامل، شرط دیگر است. مهم‌ترين جنبه هر عملی، نيت آن است. بايد عمل از سر صدق و اخلاص انجام شده و به اهداف دنيوی و پست آلوده نگردد. همچنان كه از پيامبر اکرم (ص) روایت است كه ارزش و بهای هر عملی به آن بستگی دارد؛ «لا عمل الا بنيه». [کافی، ج ۱، ص ۷۰] 🔹نتيجه اینکه عملی است كه مطابق با وظيفه هر فرد در شرایط گوناگون باشد؛ بطور مثال هنگامی كه جهاد در راه خدا وظيفه باشد، جهاد كردن عمل صالح است، و لذا اگر به جای جهاد هر عمل ديگرى انجام شود، عمل صالح در آن ظرف زمان نيست. يا اينكه خدمت به خلق، عمل صالح است، ولی هنگام عبادت، وظيفه عبادت است نه خدمت به خلق! در هر صورت بايد ملاحظه شود كه در اين شرایط خاص وظيفه شخص چيست؟ آيا وظيفه تحصيل است يا خودسازی يا جهاد يا تفريح و... اگر عمل مطابق با وظيفه [شخص يا جامعه؛ دو سطح] باشد عمل صالح محسوب ميشود، و هرگز هزار ركعت نماز جای يك ساعت جهاد، در جايی كه وظيفه فعلی جهاد باشد را نمی‌گيرد. همچنين است چند سال جهاد، جای دو ركعت نماز، در جایی كه وظيفه فعلی نماز باشد را نمی‌گيرد. البته همه واجبات و ساير اعمالی كه مطلوب شرع مقدس اسلام است، بايد از روی و با انجام شود تا عمل صالح محسوب گردد! منبع: وبسایت انوار طاها @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️باطن «اخلاص» و «ریا» چیست؟ 🔹 دارای شئون و آثاری مثل و است، و اين عقل همان نوری است كه وسيله شناخت و پرستش خدا و در نهايت بهشتی شدن انسان میشود. [۱] هرگاه اين نور بدون هيچ مانع و خسوفی تابش داشت، حالت و ايجاد می‌شود، و هرگاه اين عقل به سبب پيروى از ، مكسوف و پوشيده شد، حالت و بيدار می‌شود. شيخ كلينى (ره) از امام صادق (ع) روايت كرده است: «لَيْسَ بَيْنَ الْإِيمَانِ وَ الْكُفْرِ إِلَّا قِلَّةُ الْعَقْلِ قِيلَ وَ كَيْفَ ذَاكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللهِ قَالَ إِنَّ الْعَبْدَ يَرْفَعُ رَغْبَتَهُ إِلَى مَخْلُوقٍ فَلَوْ أَخْلَصَ نِيَّتَهُ لِلهِ لَأَتَاهُ الَّذِی يُرِيدُ فِی أَسْرَعَ مِنْ ذَلِك‏». [۲] آری مرز ايمان و كفر چيزى جز نيست؛ چون انسان به منظور جلب توجه ديگران عبادت می‌كند در حالی كه اگر اين عبادت را برای خدا خالصانه انجام دهد، خداوند زودتر او را به مطلوبش می‌رساند. شبيه اين روايت نيز از امام باقر (ع) نقل شده كه حضرت فرق بين حق و باطل را «كم ‏عقلی» بيان فرمود. 🔹پس ، است و كسی كه عاقل نيست، مخلص نخواهد بود؛ در نتيجه «ريا» می‌كند. چنانكه عاقل، رياكننده نيست و «رياكار» عاقل نخواهد بود. حذيفة بن يمان می‌گويد: از رسول خدا معنای اخلاص را پرسيدم، حضرت فرمود: «من از جبرئيل و او از خدا سؤال كرد. خدای سبحان فرمود: سرّی است كه در دل محبوب خود قرار ميدهم». [۳] بنده سالك وقتی دوستدار خدای سبحان شد، تابع و پيرو چيزى است كه بر زبان دوست و حبيب خدا نازل شود، و آن كسی نيست جز وجود اقدس رسول اكرم (ص). پيروى او سبب محبوبيت خدای تعالی می‌شود. آرى پيروى از محبوب، محبوبيت می آورد؛ چنانكه خدای سبحان ميفرمايد: «قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللهُ فَاتَّبِعُونی يُحْبِبْکُمُ الله». [آل عمران، ۳۱] در اين صورت، وعده قرب ولایی عملی می‌شود. چون خود وعده فرموده: هر كس به وسيله «نوافل» تقرب جويد، لاجرم محبوب حق تعالی شده به مقامی می‌رسد كه خدا، گوش، چشم و دست وی می‌شود. [۴] 🔹پس «اخلاص» كه اساس در نيت است، حكمتی ملكوتی دارد، كه كسى جز محبوب خدا به آن نمی‏رسد و كسى را خدا دوست ندارد، مگر آنكه نوافل و فرايض را انجام دهد. «ريا»، يعنی اينكه به مردم نشان دهد برای خدا كار ميكنم، در حالی كه برای خدا كار نكند، و معنای «سُمعه» آن است كه به گوش ديگران ميرساند كه برای خدا كار ميكنم، در حالی كه نكند. ريا و سُمعه اگر در متن عمل عبادی باشد، عمل باطل است. لذا در عبادات، نيت را شرط ميكنند و ريا را مبطل عمل می‏دانند. در بعضی از نصوص آمده است كه اگر كسى كار خيری را انجام داد و برای مردم بازگو كرد، مقداری از ثواب آن كم ميشود. اگر چند بار گفت، كم كم بی ‏ثواب ميگردد. مثل اينكه باغبانی زحمت بكشد گُلی را فراهم كند، سپس برگهای لطيف اين گل را مكرر لمس كند اين گل كم كم پژمرده ميشود. عمل خيری كه انسان انجام داد، اگر يكبار برای ديگران گفت، مثل آن است كه يكبار به برگ گل دست بزند، ده بار گفت مثل اينكه ده بار برگ گل را لمس كند، سرانجام، گل به صورت تفاله‌ای درمی‌آيد. 🔹 در عبادات لازم است ولی در مسائل غير عبادی (توصليات) دستوری نيست كه حتماً برای خدا كاری را انجام دهد. ولی اگر همين توصلی را رنگ عبادی داده در آن ريا كند، خود را گرفتار كرده است. مثلا لازم نيست دست آلوده را با قصد قربت بشويد، بلكه برای پاك شدن، صرف شستن كافی است. ولی اگر شخص نشان دهد كه اين عمل را برای رضای خدا ميكنم، شرك و معصيت محسوب ميشود؛ زيرا او مى توانست عمل را مثل ساير توصّليات انجام دهد، اما اگر خواست ثواب ببرد، بايد به قصد قربت باشد. پس شريك قرار دادن حرام است؛ زيرا اگر كسى در گوشه ‏ای از كارهای خود غير خدا را شريك قرار داد، در آن قسمت ديگر عبد خدا نيست. در نتيجه عمل او به خاطر ناقص بودن مورد قبول پروردگار نبوده و او بنده خدا نيست. در خطبه شعبانيه از رسول خدا (ص) رسيده است كه خدا را با نيتهای صادق و قلب طاهر بخوانيد. امام صادق (ع) ميفرمايد: قلب طاهر قلبی است كه در آن خاطره ‏ای غير [از] خاطره «الله» نباشد. پی نوشت‌ها؛ [۱] سئل عن الصادق(ع) ما العقل؟ قال: «مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمنُ، وَ اكْتُسِبَ بِهِ الْجِنَان‏» (كافی ج۱ ص۱۱) [۲] همان ص۲۸ [۳] روض الجنان و روح الجنان فى تفسيرالقرآن، ابوالفتوح رازى، بنياد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، ج۲، ص۱۹۰ [۴] «وَ إِنَّهُ لَيَتَقَرَّبُ إِلَيَّ بِالنَّافِلَةِ حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ كُنْت‏...» (كافى، ج۲، ص۳۵۲) 📕حکمت عبادات، جوادی آملی، عبدالله، محقق: شفیعی، حسین، مركز نشر اسراء، چ۱۵، ص۷۵ منبع: وبسایت آیت الله مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️فرهنگ ما فرهنگ الهی است 🔹فرهنگ ما، است؛ این فرهنگ، ما را تضمین و تأمین میکند، ما را هم تأمین میکند. آن کسانی که به نام آزادی، را در ترویج میکنند، آزاد نیستند، اینها دست‌بسته‌ی ؛ است که دارد اینها را هدایت میکند؛ این چه آزادی‌ای است؟ 🔹 این است که شما خودتان، خودتان، خودتان، خودتان، خودتان را داشته باشید و آن را دنبال بکنید؛ این، است، این، عظمت است، این، است؛ این باید تأمین بشود. بیانات مقام معظم رهبری ۹۶/۱۲/۱۷ منبع‌؛ وبسایت‌ دفتر حفظ‌ و نشر آثار معظم‌ له @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) لحظات وداع انسان با زندگی را چگونه به تصویر كشيده است؟ 🔹 (علیه السلام) در بخشی از خطبه ۱۰۹ پس از بیان و وحشت های هنگام و از کار افتادن زبان، به بيان مرحله پايانى و نقطه نهايى زندگى مى پردازد و با تعبيراتى تكان دهنده چنان ترسيمى از اين مرحله مى كند كه هر شنونده اى را تحت تأثير قرار مى دهد، گويى خود را در آن حال مى بيند كه مى خواهد با زندگى وداع گويد؛ 🔹مى فرمايد: «فَلَمْ يَزَلِ الْمَوْتُ يُبَالِغُ فِي جَسَدِهِ حَتَّى خَالَطَ لِسَانُهُ سَمْعَهُ، فَصَارَ بَيْنَ أَهْلِهِ لَا يَنْطِقُ بِلِسَانِهِ، وَ لَا يَسْمَعُ بِسَمْعِهِ» (سپس همچنان در وجود او پيشروى مى كند، تا آنجا كه گوشش همچون زبانش از كار مى افتد، به طورى كه در ميان خانواده اش نه زبان براى سخن گفتن دارد، و نه گوش براى شنيدن). آرى! او يكى بعد از ديگرى از كار مى افتد؛ نه گويايى باقى مانده و نه شنوايى. 🔹در اين حال: «يُرَدِّدُ طَرْفَهُ بِالنَّظَرِ فِی وُجُوهِهِمْ، يَرَى حَرَكَاتِ أَلْسِنَتِهِمْ، وَ لَا يَسْمَعُ رَجْعَ كَلَامِهِمْ» (پيوسته به صورت خانواده اش مى نگرد؛ حركات زبانشان را مى بيند، ولى صداى آنان را !). چه دردناك است كه با چشم سخن گفتن آنها را مى بيند، ولى با گوش پيام آنها را نمى شنود. آنها مى كوشند با او ارتباطى برقرار كنند، ولى او قدرت بر ارتباط گرفتن با آنان را ندارد! در ادامه مى افزايد: «ثُمَّ ازْدَادَ الْمَوْتُ اِلْتِيَاطاً بِهِ، فَقُبِضَ بَصَرُهُ كَمَا قُبِضَ سَمْعُهُ، وَ خَرَجَتِ الرُّوحُ مِنْ جَسَدِهِ» (سپس در او بيشتر فرو مى رود؛ چشمش نيز همانند گوشش از كار مى افتد. [آرى چشم را براى هميشه فرو مى بندد] و روح او از بدنش براى هميشه خارج مى شود). 🔹«فَصَارَ جِيفَةً بَيْنَ أَهْلِهِ، قَدْ أَوْحَشُوا مِنْ جَانِبِهِ، وَ تَبَاعَدُوا مِنْ قُرْبِهِ، لَا يُسْعِدُ بَاكِياً، وَ لَا يُجِيبُ دَاعِياً» (در اين هنگام به صورت مردارى در ميان خانواده اش قرار مى گيرد كه از نشستن نزد او مى كنند و از او مى گيرند [فرياد سوگواران برمى خيزد؛] ولى نه مى تواند سوگوارانش را يارى دهد، و نه كسى را كه او را صدا مى زند پاسخ گويد). «ثُمَّ حَمَلُوهُ إِلَى مَخَطٍّ فِی الاْرْضِ، فَأَسْلَمُوهُ فِيهِ إِلَى عَمَلِهِ، وَ انْقَطَعُوا عَنْ زَوْرَتِهِ» (سرانجام او را به سوى در درون زمين حمل مى كنند؛ او را به دست مى سپارند و براى هميشه از ديدارش چشم مى پوشند!). 🔹ساليان دراز در ميان خانواده اش مى گفتند و مى خنديدند و مى جوشيدند و مى خروشيدند و دورى از يكديگر را تحمّل نمى كردند، ولى بعد از فرا رسيدن يك ساعت ماندن در كنار او را تحمّل نخواهند كرد! گويى هميشه از آنها بيگانه و آنها نيز از او بيگانه بوده اند. حضرت در این خطبه چنان ترسيمى از پايان زندگى و به صورت لحظه به لحظه فرموده است كه هر خواننده اى آن را در مقابل خود مجسّم مى بيند و در جريان شرايط هولناك آن قرار مى گيرد. 🔹 (عليه السلام) با این تعبيرات تكان دهنده را كه از اين لحظه فوق العاده غم انگيز بيدار مى كند، تا قبل از فرا رسيدن زمانى كه راه برگشت و و تدارك نيست، به فكر خود باشند و زاد و لازم را براى اين و طولانى فراهم سازند. اما نبايد فراموش كرد گروهى از و و هستند كه بر چهره لبخند مى زنند و تنگاتنگ آن را در آغوش مى گيرند؛ چرا كه معتقدند: تنها جامه رنگارنگى را از آنها مى گيرد و آنها جانى جاودان به دست مى آورند و به تعبير ديگر: و حوادث هولناك لحظه جان دادن، بستگى به و انسان دارد كه مى تواند آن لحظه را به صورت لحظات عمر، يا لحظات زندگى در آورد. 📕پيام امام امير المؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج۴، ص۵۸۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️در روايات اسلامی چه مذمت هایی درباره افراد فحاش آمده است؟ (بخش دوم و پایانی) 🔹در روايتى دارد كه عمرو بن نعمان جُعفى مى گويد: « (عليه السلام) دوستى داشتند كه وقتى مى خواستند جایى بروند مصاحبت حضرت را ترك نمى كرد و پيوسته همراه حضرت بود. روزى با حضرت در بازار كفاشان راه مى رفت و دنبالشان غلام او كه اهل سِنْد [۱] بود مى آمد، ناگاه آن مرد به پشت سر خود متوجه شد غلام را خواست، او را نديد و تا سه مرتبه به دنبال برگشت او را نديد، در مرتبه چهارم گفت: «يا اِبْنَ الفَاعِلَةَ اَينَ كُنتَ»؛ (اى زنازاده كجايى؟) 🔹حضرت وقتى اين جمله را شنيدند سر بلند كرده و با دست بر پيشانى خود زدند و فرمود: «سُبحَانَ الله، نسبت ناروا به مادر او مى دهى؟ فكر مى كردم تو پرهيزکار و انسان باتقوايى هستى و اكنون فهميدم چنين نيستى!» گفت: فدايت شوم مادر او از اهل سند و مشرك است (مسلمان نيست و عقد ازدواج جارى نمى كنند) حضرت فرمودند: «آيا نمى دانى كه براى هر ملتى ازدواج هست، (هر فرقه اى براى خود مراسمى دارد) از من دور شو». راوى مى گويد: ديگر او را نديدم كه با آن حضرت راه برود تا آنگاه كه مرگ آنها را از هم جدا كرد. (در روايتى ديگر دارد كه براى هر امّتى، ازدواجى و مراسمى است كه از زنا دورى مى كنند)». [۲] 🔹در روايتى نيز از (عليه السلام) نقل شده كه فرمودند: «در بنى اسرائيل مردى بود كه خدا را پيوسته سه سال دعا مى كرد كه خدا پسرى به او عطا كند؛ وقتى ديد خداوند اجابت نكرد، گفت: پروردگارا، آيا من از تو دورم سخن مرا نمى شنوى يا تو نزديك من هستى و اجابت نمى كنى؟ امام صادق (عليه السلام) فرمودند: در خواب ديد كسى نزد او آمد و گفت: تو خداوند عز و جل را سه سال است با و و غير متقى و مى خوانى، خود را از دور كن و قلبت را از خداوند بترسان و خود را نيكو گردان. حضرت فرمودند: چنين كرد و خداوند دعاى او را مستجاب كرد و فرزند پسرى به او عنايت كرد». [۳] 🔹 مى فرمايد: «اى اهل ايمان هرگز نبايد قومى، قوم ديگر را و استهزاء نمايند، شايد آن قومى كه مسخره مى كنيد بهترين مؤمنان باشند، و نيز بين زنان باايمان، قومى قوم ديگر را مسخره نكند، چه بسا آنها بهترين زنانند و هرگز از هم‌دينان خود نكنيد و با نام و همديگر را نخوانيد كه بعد از ايمان آوردن نام فسق [بر مؤمن نهادن] زشت است و كسى كه توبه نكند ستمكار است». [۴] 🔹آيا ما همان گونه ايم كه مى خواهد؟ من نمى دانم بعضى چه لذتى مى برند كه براى خنداندن چند نفر هر نسبتى و هر هست به افراد مى دهند، هر عيبى كه در ظاهر اندام آنها است با لحنى زشت براى مسخره كردن آن مؤمن مى گويند، هر خصلتى را مثل قدكوتاهى، قدبلندى، بى موئى، چاقى، لاغرى همه را با حالتى زشت براى كوچك كردن او مى گويند، آيا اين روش را خداوند به ما توصيه كرد؟ 🔹آيا اين اعمال مورد رضایت رسول الله (صلی الله علیه و آله) و ائمه اطهار (علیهم السلام) است؟ باشد تا روز جزاء روشن شود و هر كس ببيند چه كسى مسخره است، مسخره شونده در اين دنيا یا مسخره كننده در آن دنيا. خداوند در زمره و گم گشتگان از راه حقيقت مى فرماید: «عُتُلٍّ بَعدَ ذَلِكَ زَنِيمٍ»؛ [۵] (با اين همه [عيب باز] بدگوى و خشن بى اصل و نسبند). در روايتى از پیغمبر در ذيل اين آیه آمده كه: «هُوَ الفَاحِشُ اللَّئِيمُ»؛ [۶] (مراد، پَست است). پی نوشت‌ها؛ [۱] شهرى بين شهرهاى هند و كرمان و سجستان [۲] الکافی، دار الكتب الإسلامية، چ۴، ج۲، ص۳۲۴ [۳] الكافی، همان، ص ۳۲۴ [۴] سوره حجرات، آيه ۱۱ [۵] سوره قلم، آيه ۱۳؛ «در شأن نزول اين آيه و آيات ديگر در اول سوره قلم آمده كه وقتى نازل شد كه مشركان، پيامبر را به پيروى از آئين نياكان و شرك و بت پرستى دعوت مى كردند (مفاتيح الغيب، رازى، دار احياء التراث العرب، چ۳، ج۳۰، ص۶۰۳، سوره قلم، آيات ۹ الى ۱۳)؛ و بعضى درباره «وليد بن مغيره» كه از سران بزرگ شرك بود مى دانند كه اموال عظيمى به پيامبر عرضه داشت و سوگند ياد كرد در صورت برگشت پيامبر از آئين خود به او بدهد: (الجامع لأحكام القرآن، قرطبى، انتشارات ناصر خسرو، چ۱، ج ‏۱۹، ص ۲۳۱، سوره قلم، آيات ۱۰ الى ۱۳)؛ تفسير نمونه، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الإسلامية، چ۱، ج ‏۲۴، ص ۳۸۴، (تفسير: از آنها كه داراى اين صفاتند پيروى مكن)» [۶] الدر المنثور فى تفسير المأثور، سيوطى، كتابخانه آية الله مرعشى نجفى، ج ‏۶، ص ۲۵۲، (قوله تعالى و لا تطع كل حلاف مهين الآيات) 📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين‏، نسل جوان‏، قم‏، ۱۳۸۵ش، چ۱، ج۲، ص۴۶۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel