eitaa logo
کانال سردار سپهبد شهید 🌷حاج قاسم سلیمانی شهرستان نجف اباد
71 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
4.8هزار ویدیو
39 فایل
این کانال اطلاع رسانی وترویج گفتمان انقلاب اسلامی واسلام ناب است و زمینه سازان ظهور حضرت 💐❤️مهدی❤️ یاوران رهبر انقلاب این زمان هستند 🌷❤️خون که درتن ماست هدیه به رهبر ماست 🌷❤️ #لبیک یاحسین #لبیک یا صاحب الزمان #لبیک یا خامنه ای بهترین ره
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تبیین
💥☄💥☄💥☄💥☄💥 ☄ ⭕️طبق احادیث نبوی بهترین اشخاص از نظر انجام اعمال چه کسانی اند؟ 🔹روايتى از (صلى الله عليه و آله) درباره اين آيه قرآن: «اَحْسَنُ عَمَلاً» [ملک، ۲] است كه نقل می كنیم تا ببينيم چه عملى است؟ آيا عمل بيشتر و متنوع تر يا نه؟ مسلماً جواب منفى است؛ زيرا معلم بشريت و آورنده شرع مقدس كه خود ما را ترغيب به انجام اعمال نيك و شايسته فرموده، چنين نظری ندارد.  🔹«قَالَ اَبُو قُتَادَةُ سَأَلتُ النَّبِىّ (ص) عَن قُولِهِ تَعَالَى:«اَيُّكُم اَحْسَنُ عَمَلاً»مَا عُنِىَ بِهِ؟ فَقَالَ: يَقُولُ: أَيُّكُمْ اَحْسَنُ عَقْلاً ثُمّ قَالَ اَتَمُّكُم عَقْلاً وَ اَشَدُّكُم لِلّهِ خَوفاً وَ اَحْسَنُكُم فِيمَا اَمَرَ اللّهُ بِهِ وَ نَهَى عَنهُ نَظَراً وَ اِن كَانَ اَقَلَّكُم تَطَوُّعاً؛ ابو قتاده مى گويد از پيامبر (ص) درباره قول خداوند متعال: «أَيكُمْ اَحسَنُ عَمَلاً» سؤال كردم كه مراد از اين كلام كه [كدام يك از حيث عمل بهتريد] چيست؟ حضرت فرمودند: هر كدام كه از حيث بهتريد و بهتر عقل خود را به كار مى اندازيد و مى كنيد. سپس فرمودند: بهترين شما از حيث عمل، كامل ترين شما از حيث عقل و خائف ترين شما است از جهت شدت ترس و نيكوترين شما است از حيث نظر در آنچه خداوند به آن امر و از آن نهى كرده». 🔹که يا مراد اين است كه دقت و فكرى كند تا از فلسفه احكام مطلع شود و كوركورانه [خدا را] عبادت نكند و يا اين كه دقت مى كند تا به اوامر و نواهى خداوند به نحو احسن جامه عمل بپوشاند، و در جايگاهى باشد كه مرضىّ رضاى خداوند است اگرچه از حيث عمل، عمل كمترى داشته باشد. از اين حديث استفاده مى شود كه اگر انسان در يك ماه رمضان فقط يك آيه بخواند و پيرامونش تفكر كند، بهتر است تا ۳۰ جزء قرآن را بدون تفكر، تلاوت كند. همچنین اين روايت تائيد مى كند مضمون روايتى را كه مى گويد: «تَفَكُّرُ سَاعَةٍ خَيْرٌ مِنْ عِبَادَةِ سَبْعِينَ سَنَةً؛ يك ساعت عالم بودن بهتر از هفتاد سال عابد بودن است». پی‌نوشت‌؛ [۱] مجمع البيان فى تفسير القرآن، طبرسى، فضل بن حسن، انتشارات ناصر خسرو، چ سوم، ج ‏۱۰، ص ۴۸۴ 📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، نسل جوان‏، چ اول، ج ۱، ص ۵۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
💥☄💥☄💥☄💥☄💥 ☄ ⭕️در «عالم برزخ» اعمال و عبادات چگونه بر انسان نمایان می شوند و چطور او را در مقابل سختی های آن عالم یاری می کنند؟ 🔹هر عبادتی باطنی مثالی دارد و باطنی عقلی. انسان، باطن مثالی را در مشاهده ميكند، برزخ همان عالم قبر است، از معصوم (ع) سؤال ميكنند كه برزخ از كجا شروع ميشود؟ ميفرمايد: «قَالَ‏ الْقَبْرُ مُنْذ». لحظه‏ای كه انسان وارد قبر ميشود، وارد برزخ شده است. آنچه به عالم مثال بر ميگردد، انسان در برزخ آن را می بيند؛ اما باطن عقلی عبادات را در مافوق برزخ می بيند. ابوبصير - كه از شاگردان معروف امام باقر و امام صادق (عليهما السلام) است - نقل ميكند: «إِذَا مَاتَ الْعَبْدُ الْمُؤْمِنُ دَخَلَ مَعَهُ فِي قَبْرِهِ سِتَّةُ صُوَر...» [۱] وقتی از دنيا رفت، شش صورت نورانی به همراه او وارد برزخ و قبر ميشوند، اين شش صورت او را از شش جهت از آسيبها محافظت ميكنند، آن كس كه طرف راست اين بنده مؤمن قرار گرفته در معرفی خود میگويد: من نمازم. يعنی همين صورت نورانی كه در قبر، طرف راست نمازگزار قرار ميگيرد و ميتوان او را در برزخ ديد و با او سخن گفت و از او شفاعت طلبيد، نماز نمونه است، همه عبادات بر همين منوال است. 🔹سپس آن صورتی كه طرف چپ او قرار گرفته ميگويد: من هستم. زكات تنها مربوط به مال نيست؛ بلكه انسان موظف است زكات هر نعمت خدادادی را بپردازد، هيچ نعمتی بی ‏مسئوليت نيست، در روايات آمده است: «زَكَاةُ الْعِلْمِ تَعْلِيمُهُ مَنْ لَا يَعْلَمُه‏؛ [۲] زكات دانش، آموختن آن به كساني است كه نمی‌دانند». «زَكَاةُ الْجَمَالِ الْعَفَاف‏؛ [۳] زكات نعمت زيبارويي، عفت و پاكدامني است». «زَكَاةُ الشَّجَاعَةِ الْجِهَادُ فِي سَبِيلِ اللَّه‏؛ [۴] زكات نعمت شجاعت، جهاد در راه خداست» و... همه اينها از مصاديق زكات است و اگر پرداخته شد، اين زكات به صورت نورانی در قبر به پرداخت‏ كننده خود كمك ميكند و او را از آسيب و حادثه محافظت می‌نماید. صورتی كه در قبر روبروی بنده مؤمن ايستاده ميگويد من هستم، سرّ مثالی روزه ‏ای كه برای رضای خدا گرفته ميشود به صورت شخصی نورانی در قبر جلوه می كند؛ 🔹و آن صورت نورانی كه پشت سر او است و از پشت وی را حمايت ميكند ميگويد من و عمره هستم. در مراسم حج، امام سجاد (ع) در صحرای عرفات به شخصی فرمودند: تعداد حاجيان را چقدر تخمين می‌زني؟ راوی رقم زيادى را گفت، سپس عرض كرد: حاجيانی كه برای خدا از ثروت خود گذشتند و با ضجه و ناله خدا را می ‏خوانند. امام (ع) فرمود: چقدر ضجه و ناله فراوان است و حاجی كم! گفت: همه حاجی هستند، آيا اين تعداد كم است؟ آنگاه حضرت، باطن افراد را به وی نشان داد، ديد سرزمين وسيع عرفات پر است از خوك و بوزينه! و در بين اينها تنها چند نفر انسان هستند! [۵] هر كس باطنی دارد كه با باطنِ اعمال او متحد است؛ عامل با عملِ خود متحد است و هر كس با نيت خود محشور ميشود، امام صادق (ع) فرمود:  «يَحْشُرُ النَّاسَ‏ عَلى‏ نِيَّاتِهِم‏». [۶]  🔹امامان معصوم (عليهم السلام) باطن افراد را می‏بينند و احياناً به ديگران هم نشان ميدهند. امّا آن نوری كه پايين پای اوست ميگويد: من هايى هستم كه تو به برادران مؤمن روا داشتی، خيری كه به ديگران رساندی. آنگاه اين پنج نفر كه خود را معرفی كردند، از آن كس كه بالای سر مؤمن ايستاده سؤال ميكنند كه تو كيستی كه از همه ما نورانی ‏تر هستی؟ ميگويد: من ، محبت علی و اولاد علی (علیهم صلوات الله) به اين صورت جلوه می كند، پيروى از آنها به اين شكل مجسم ميشود كه از همه نورانی ‏تر است و بالای سر مؤمن بر او اشراف دارد. وقتی انسان تشنه اهل‏ بيت (عليهم السلام) بود نه علاقه ‏مند صوری، با آنها محشور ميشود. پی نوشت‌ها؛ [۱] المحاسن‏، برقى، ج ‏۱، ص ۲۸۸ [۲] عدة الداعی و نجاح الساعی، حلى، ص ۷۲ [۳] غرر الحكم و درر الكلم‏، تميمى آمدى، ص ۳۹۰، حکمت ۵ [۴] همان، حکمت ۱۱ [۵] التفسير المنسوب الى الامام العسكرى (ع)، امام عسكرى (ع)، ص ۶۰۶ [۶] تهذيب الأحكام، طوسى، ج ‏۶، ص ۱۳۵ 📕حکمت عبادات، جوادی آملی، عبدالله، محقق: شفیعی، حسین، مركز نشر اسراء، چ ۱۵، ص ۱۰۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (ع) چگونه ارزش فرصت عمر را برای بدست آوردن سعادت اخروی به یارانش یادآور می شود؟ 🔹امام علی (ع) در آخرين بخش از خطبه ۹۴ «نهج البلاغه»، طىّ بيانى كوتاه و بسيار پرمحتوا، تذكّراتى بسيار آموزنده بيان مى فرمايد. نخست مى فرمايد: «إِعْمَلُوا، رَحِمَكُمُ اللهُ؛ به بپردازيد خدا شما را رحمت كند!». سپس به مسير اشاره كرده، مى فرمايد: «عَلَى أَعْلَامٍ بَيِّنَةٍ؛ و بايد شما بر طبق نشانه هاى روشن [كتاب خدا و سنّت معصومين (عليهم السلام) بوده باشد]». سپس اين نكته را يادآورى مى كند كه تشخيص اين راه و مقصد آن، كار مشكلى نيست: «فَالطَّرِيقُ نَهْجٌ يَدْعُو اِلَى دَارِ السَّلَامِ؛ راه، روشن است و شما را به خانه امن و امان [بهشت و سعادت جاويدان] دعوت مى كند». آنگاه به هاى بسيار گرانبهايى كه مردم در اختيار دارند و غالباً به آن توجّه ندارند، اشاره كرده و طىّ هشت جمله، جوانب مختلف اين فرصت هاى گرانبها را روشن مى سازد. 🔹حضرت مى فرمايد: «وَ أَنْتُمْ فِي دَارِ مُسْتَعْتَبٍ [۱]، عَلَى مَهَلٍ وَ فَرَاغٍ، وَ الصُّحُفُ مَنْشُورَةٌ وَ الْأَقْلَامُ جَارِيَةٌ، وَ الْأَبْدَانُ صَحِيحَةٌ وَ الْأَلْسُنُ مُطْلَقَةٌ، وَ التَّوْبَةُ مَسْمُوعَةٌ، وَ الْأَعْمَالُ مَقْبُولَةٌ؛ شما در سرايى هستيد كه مى توانيد از خطاهاى خود، [در پيشگاه خداوند] عذرخواهى كنيد و رضايت او را جلب نماييد، كافى و فراغت خاطر [براى انجام حسنات و كسب فضايل] داريد، پرونده هاى اعمال گشوده و قلم ها آماده نوشتن است [و اين، فرصت گرانبهايى است كه نبايد آن را از دست دهيد]، بدن هاى شما سالم و زبان ها آزاد است [و آماده انجام هر كار خير و بيان هر سخن نيكى هستيد]، پذيرفته مى شود، و اعمال مقبول مى گردد». از يك سو، وسايل سعادت فراهم؛ و از سوى ديگر، موانع راه قابل برطرف كردن است؛ اگر از اين استفاده نشود، به راستى جاى تأسّف است! به خصوص اينكه، هيچ تضمينى سپرده نشده كه اين فرصت گرانبها تا كى پايدار مى ماند؛ 🔹ممكن است در يك لحظه كوتاه، همه چيز پايان گيرد؛ درهاى توبه بسته شود، پرونده هاى اعمال مختومه گردد، قلم ها از نوشتن حَسَنات باز ايستد، بدن ها عليل و ناتوان به بستر بيمارى افتد، زبان ها از كار بيفتد و هيچ گونه راه بازگشتى وجود نداشته باشد! بارها هشدار داده و همگان را به اين حقيقت توجّه مى دهد كه بعد از ، پشيمانى و ندامت سودى ندارد و تقاضاى بازگشت به دنيا و جبران تقصيرات به جايى نمى رسد. در آیات ۱۰ و ۱۱ سوره منافقون مى فرمايد: «وَ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِىَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ فَيَقُولَ رَبِّ لَوْلاَ أَخَّرْتَنِي إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ فَأصَّدَّقَ وَ أَكُنْ مِنَ الصَّالِحِينَ؛ از آنچه به شما روزى داده ايم انفاق كنيد، پيش از آن كه يكى از شما فرا رسد و بگويد: پروردگارا چرا مرگ مرا مدّت كمى به تأخير نينداختى تا در راه خدا صدقه دهم و از صالحان باشم!»، و بلافاصله مى افزايد: «وَ لَنْ يُؤَخِّرَ اللهُ نَفْساً إِذَا جَاءَ أَجَلُهَا وَ اللهُ خَبيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ؛ خداوند هرگز كسى را هنگامى كه اجلش فرا رسد، به تأخير نمى اندازد و خداوند به آنچه انجام مى دهيد آگاه است». پی نوشت‌ها؛ [۱] «مُستعتب» از مادّه «عتب» (بر وزن حتم) در اصل به معناى ناراحتى درونى است و هنگامى كه به باب «استفعال» برده شود به معناى زائل كردن ناراحتى است. به همين دليل، «استعتاب» به معناى رضايت طلبيدن است. 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، چ اول‏، ج ۴، ص ۲۷۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️ توبه نمی‌کنیم چون خود را بد نمی‌دانیم! 🔹 که اتفاق می‌افتد، نتیجه کارهای ماست که بر سر ما می‌آید: «وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْديكُمْ؛ هر مصیبتی به شما می‌رسد، به‌ واسطه شماست». [شوری، ۳۰] آیا نباید به فکر باشیم و از گذشته که باعث این همه بلاها و مصیبت‌ها شده است، کنیم؟ ولی ما توبه نمی‌کنیم، چون کارهای خود را بد نمی‌دانیم، و به خود و کارهای خود خوش بین هستیم! 🔹آیا در این حوادث و گرفتاری‌ها که از هزار سال پیش به ما خبر داده‌اند، نباید شرح صدر پیدا کنیم و همان‌طور که دستور داده‌اند باشیم؟! که فرموده‌اند: «تَمسکوا بِالأَمْرِ الأولِ؛ به دستور اول تمسک بجویید [و عمل کنید]». [۱] یعنی اینکه به یقینیات اعتقاد داشته باشیم و به واضحات و ضروریات دینی عمل کنیم، و در موارد شک و تردید احتیاط نماییم، و نیز در مثل این زمانه که اهل ایمان به بلاهای فراوان مبتلا هستند، چنان‌که دستور داده‌اند، دعای فرج را زیاد بخوانیم. پی نوشت؛ [۱] بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۳۳ 📕در محضر بهجت، ج ۲، ص ۱۳۹ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️شیطان چگونه باطل را برای انسان تزیین می کند؟ (بخش دوم) 🔹آیه ۲۴ سوره نمل نیز به اشاره دارد؛ در این آیه چنین آمده است: «وَجَدتُّهَا وَ قَوْمَهَا يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِن دُونِ اللهِ وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لَا يَهْتَدُونَ». این آیه از زبان هدهد است؛ هنگامى كه به سرزمين ملكه سبأ آمد و تمدّن عظيم و درخشان آنها و حكومت آن زن (بلقيس) را بر آنان مشاهده كرد، و مسائل را براى سليمان نبی (ع) بازگو نمود. سپس افزود: «او و قومش را ديدم كه براى خورشيد سجده مى كنند، نه براى خدا؛ و را در نظرشان داده، و آنها را از راه [حق] بازداشته؛ از اين رو هدايت نمى شوند». 🔹اين تعبير نشان مى دهد كه حتى هدهد، اين پرنده اى كه در عالم خود عقل و هوشى دارد، به مسأله حجاب هاى معرفت و شناخت اجمالا آشنا بود، و میدانست تزيين‌ هاى شيطانى مى تواند پرده بر فكر انسانى بيفكند، او را از شناخت حقيقت باز دارد، و درهاى هدايت را به روى او ببندد و از رسيدن به سر منزل مقصود مانع شود. همچنین در آیه ۳۸ سوره عنکبوت، سخن از قوم عاد و ثمود و سركشى ها و طغيانگرى ها و سپس نابودى آنها است. ضمناً شهرهاى ويران شده و مساكن نابود گشته‌ی آنها را كه اعراب حجاز در مسافرت هايشان به سوى يمن و شام از كنار آن مى گذشتند (يكى سرزمين قوم عاد، و ديگرى سرزمين قوم ثمود) به عنوان آيينه عبرت به آنها نشان مى دهد. 🔹سپس به علت اصلى هلاكت و نابودى آنها اشاره كرده مى فرماید: را براى آنها داده بود، و با اينكه ظاهراً چشم بينا و عقل و خرد داشتند، پرده بر ديد و دركشان افكند و از راه حق بازداشت؛ «وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَ كَانُوا مُسْتَبْصِرِينَ». جمله «وَ كَانُوا مُسْتَبْصِرِينَ»؛ (آنها بينا و آگاه بودند) به گفته بسيارى از مفسّران به اين معنا است كه آنها داراى عقل و شعور و قدرت استدلال بودند و مى توانستند حق را از باطل تشخيص دهند؛ ولى [بر اثر وسوسه هاى شيطان] غافل شدند و در حقايق تدبّر ننمودند. [۱] 🔹در تفسير الميزان نيز آمده است كه آنها با الهام فطرت، راه حق را مى دانستند، ولى ، اعمالشان را زينت داد و آنها را از راه حق بازداشت. [۲] بعضى نيز گفته اند منظور آگاهى از حق به وسيله دعوت انبياء و تعليمات آنها است. [۳] هر كدام از اين تفسيرهاى سه گانه مورد قبول باشد ـ و يا همه آنها، چون منافاتى در ميان آنها نيست ـ گواه بر مقصود ما است كه حجابى بر عقل و فكر انسان مى شود. ... پی نوشت‌ها: [۱] مجمع البيان فى تفسير القرآن، طبرسى، ج ۸، ص ۴۴۵؛ تفسير روح البيان، حقى بروسوى، ج ۶، ص ۴۶۸، سوره عنكبوت، آيات ۳۶ الى ۳۸ [۲] الميزان فى تفسير القرآن، طباطبايى، سيد محمد حسين، ج ۱۶، ص ۱۲۷ [۳] مفاتيح الغيب، فخرالدين رازى، ج ۲۵، ص ۵۶، سورة العنكبوت، آيات ۳۸ الى ۳۹ 📕پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتب الاسلامیه، چ نهم، ج ۱، ص ۴۰۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹 ✨ ⭕️در قیامت، نحوه انتشار محتوای نامه اعمال چگونه است؟ 🔹يكی از موضوعاتی كه درباره مطرح است، نحوه انتشار محتوای آن است. در آياتی از سوره «تکویر» به تعبيرى در زمينه نامه اعمال برخورد مى كنيم كه بسيار گوياست، مى فرمايد: «وَ اِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ...* عَلِمَتْ نَفْسٌ ما اَحْضَرَتْ؛ در آن هنگام كه گشوده شود...، در آن موقع هر كس مى داند چه چيزى را آماده كرده است؟!». «نُشِرَتْ» از ماده «نشر» به معناى گستردن و باز كردن است. 🔹اين تعبير در مورد نامه عمل يا به خاطر آن است كه به پيچيده مى شود و در به گشوده خواهد شد، مانند پرونده هايى كه با ختم بازپرسى بسته مى شود و سپس در دادگاه باز مى شود و يا به خاطر آن است كه همه آنها نزد خداوند جمع است و در قيامت در ميان صاحبانش منتشر و تقسيم مى شود. هر يك از مفسّران يكى از اين معانى را برگزيده و بعضى دو احتمال را با هم ذكر كرده اند؛ اما تفسير اوّل مناسب تر به نظر مى رسد. 🔹به هر حال نامه هاى اعمال چنان گسترده خواهد شد كه نه تنها صاحبان آنها از آن آگاهى مى يابند و اعمال فراموش شده را به خاطر مى آورند؛ بلكه اهل محشر نيز از آن مطلع و آگاه مى شوند و اين، خود يكى از اسباب شادى و آرامش نيكوكاران و ناراحتى و عذاب بدكاران است. آيه ۱۳ سوره «اسراء» كه مى فرمايد: «وَ نُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقيامَةِ كِتاباً يَلْقيهُ مَنْشُوراً؛ روز قيامت براى او نامه‌اى بيرون مى آوريم كه آن را گسترده مى يابد»، نيز گواه اين معناست. 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، چ نهم، ج ۶، ص ۷۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️عمل صالح چيست؟ آيا شرايط و معياری هم دارد؟ 🔹اهميت ، بيش از آنكه به اندازه و مقدار آن مربوط باشد، به چگونگی آن ارتباط دارد. اين است كه عملِ‌ خالصِ‌ درستِ‌ استواری كه با و با و هدف‌داری انجام پذيرد، ارزشمند و گرانبهاست، هرچند اندك باشد؛ و عمل تهی از صلاح و خلوص و استواری و آميخته به ريا و تظاهر - هرچند زياد باشد - چيزى محسوب نمی‌شود. به همين جهت در قرآن آمده است: «الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا...؛ آن کس که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک از شما بهتر عمل می‌کنید...»؛ [ملک، ۲] و به جای آن نگفته است: «اكثر عملا» (كدام يك كار بيشتری ميكنيد). پس چيزی كه به ارزش و كرامت می‌بخشد و آن را بالا می برد، جوهره و كيفيت آن است. البته آنچه كه به عمل انسانی شكل می‌دهد  است، كه از اعتقاد برمی‌خيزد، همچنان كه قرآن ميفرمايد: «قل كل يعمل علی شاكلته؛ بگو هر كس طبق روش و خلق و خوی خود عمل ميكند». [اسراء، ۸۴] 🔹لذا گاهی نيت را به خود عمل تفسير نموده، و گاهی آن را برتر از عمل دانسته‌اند. به هر حال، خط عمل منشعب از خط نيت است.  در حقيقت، عملی است بجا و ثمربخش و رشد دهنده فرد و جامعه به سوى  كمال نهايی؛ و لذا كسى كه بخواهد عملش، صالح باشد، بايد از شناخت همه جانبه‌ای برخوردار باشد، زيرا ممكن است انسان مومن، بدون شناخت، عملی را انجام دهد كه به خيال خود صددرصد صالح است، ليكن از آنجا كه از شناخت و آگاهى بی بهره بوده، اين عمل، بيجا صورت گرفته و فاسد محسوب شود. بنابراين عمل صالح، يك مفهوم كلی است كه در شرايط گوناگون و زمان‌ها و مکان‌ های مختلف، شکل‌ های متفاوت به خود می‌گيرد، زيرا دارای يك بعد نيست كه با توجه به رويدادهای گوناگون اجتماعی، به صورت يكنواخت و تكراری انجام گيرد، بلكه دارای ابعاد گوناگون است كه در برابر پديده‌ های مختلف، چهره‌ های گوناگون می‌يابد. 🔹 : هر عمل ما سه جنبه دارد كه مراقبت از هر سه جنبه ضروری است:  اول: بايد خود عمل، فی‌نفسه خوب باشد، به تعبیر علمای اخلاق، حسن فعلی داشته باشد. دوم:  چگونگی انجام عمل می‌باشد؛ به این ترتیب که برای اينكه هر كارى به نتيجه مطلوب برسد و تأثير آن احساس شود، بايد مراقب بود كه آن عمل به بهترين صورت انجام گيرد؛ مثلا در كمك به يك مستمند بايد مراقب بود كه آبرويش حفظ شود. سوم: نيت و انگيزه شخصِ عامل، شرط دیگر است. مهم‌ترين جنبه هر عملی، نيت آن است. بايد عمل از سر صدق و اخلاص انجام شده و به اهداف دنيوی و پست آلوده نگردد. همچنان كه از پيامبر اکرم (ص) روایت است كه ارزش و بهای هر عملی به آن بستگی دارد؛ «لا عمل الا بنيه». [کافی، ج ۱، ص ۷۰] 🔹نتيجه اینکه عملی است كه مطابق با وظيفه هر فرد در شرایط گوناگون باشد؛ بطور مثال هنگامی كه جهاد در راه خدا وظيفه باشد، جهاد كردن عمل صالح است، و لذا اگر به جای جهاد هر عمل ديگرى انجام شود، عمل صالح در آن ظرف زمان نيست. يا اينكه خدمت به خلق، عمل صالح است، ولی هنگام عبادت، وظيفه عبادت است نه خدمت به خلق! در هر صورت بايد ملاحظه شود كه در اين شرایط خاص وظيفه شخص چيست؟ آيا وظيفه تحصيل است يا خودسازی يا جهاد يا تفريح و... اگر عمل مطابق با وظيفه [شخص يا جامعه؛ دو سطح] باشد عمل صالح محسوب ميشود، و هرگز هزار ركعت نماز جای يك ساعت جهاد، در جايی كه وظيفه فعلی جهاد باشد را نمی‌گيرد. همچنين است چند سال جهاد، جای دو ركعت نماز، در جایی كه وظيفه فعلی نماز باشد را نمی‌گيرد. البته همه واجبات و ساير اعمالی كه مطلوب شرع مقدس اسلام است، بايد از روی و با انجام شود تا عمل صالح محسوب گردد! منبع: وبسایت انوار طاها @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (ع) در خطبه ۱۵۷ نهج البلاغه درباره «مرگ» و «قبر» چه فرموده است؟ 🔹 (ع) در بخشی از خطبه ۱۵۷ از و «قبر» سخن می گویند؛ مرگ و قبرى كه توجّه به آن، خفتگان را بيدار و هوسبازان را هوشيار مى كند؛ مى فرمايد: «وَ إِنَّ غَداً مِنَ الْيَوْمِ قَرِيبٌ، يَذْهَبُ الْيَوْمُ بِمَا فِيهِ، وَ يَجِيءُ الْغَدُ لَاحِقاً بِهِ؛ فردا به امروز نزديك است، امروز آنچه را در آن است با خود مى برد و فردا پشت سر آن فرا مى رسد [و به اين ترتيب، عمر به سرعت سپرى مى شود]». منظور از «فردا»، فرداى مرگ و پايان عمر است كه اگر انسان آن را دور پندارد، در گرداب فرو مى رود و هنگامى كه آن را نزديك ببيند مراقب اعمال خويش و تسويه حساب و اداى حقوق و توبه از گناهان مى شود. 🔹و به راستى پايان عمر دور نيست، حتى اگر انسان عمر طبيعى طولانى كند؛ چرا كه سال و ماه به سرعت ميگذرد و كودكان، جوان و جوانان پير میشوند؛ ضمن اينكه حوادث غير منتظره طوفان بلاها و بيماريها همواره در كمين عمرند و گاه در يك چشم بر هم زدن همه چيز پايان مى يابد. بعضى از شارحان «نهج البلاغه»، «غد» را در عبارت بالا به معناى فرداى قيامت تفسير كرده اند؛ گرچه آن هم نزديك است، ولى با توجه به جمله هاى بعد كه سخن از قبر است، معناى اوّل صحيح تر به نظر مى رسد. سپس همگان را به تنهايى در «قبر» توجه مى دهد و مى فرمايد: «فَكَأَنَّ كُلَّ امْرِئٍ مِنْكُمْ قَدْ بَلَغَ مِنَ الْأَرْضِ مَنْزِلَ وَحْدَتِهِ، وَ مَخَطَّ حُفْرَتِهِ، فَيَا لَهُ مِنْ بَيْتِ وَحْدَةٍ، وَ مَنْزِلِ وَحْشَةٍ، وَ مُفْرَدِ غُرْبَةٍ!؛ گويى هر يك از شما به سر منزل تنهايى و حفره گور خويش رسيده است، اى واى از آن خانه تنهايى و منزلگاه وحشت و جايگاه غربت». 🔹آرى، انسانى كه يك ساعت تنهايى را به آسانى تحمل نمى كرد و هميشه در جمع دوستان و بستگان و ياران مى زيست، هنگامى كه چشم از اين دنيا مى پوشد از همه دوستان و ياران و خويشان براى هميشه فاصله مى گيرد و در گورى سرد و تاريك و وحشتناك در تنهايى مطلق گرفتار مى شود و چه سخت و دردناك است؛ مگر اين كه توفيق يابد ياران جديدى از ميان اعمال صالح خود و فرشتگان پروردگار برگزيند و قبر او روضه اى از رياض جنّت و باغى از باغ هاى بهشت شود؛ نه حفره اى از حفره هاى جهنّم. در حديثى از امام صادق (ع) مى خوانيم: «إِنَّ لِلْقَبْرِ كَلَاماً فِي كُلِّ يَوْمٍ يَقُولُ: أَنَا بَيْتُ الْغُرْبَةِ، أَنَا بَيْتُ الْوَحْشَةِ، أَنَا بَيْتُ الدُّودِ، أَنَا الْقَبْرُ، أَنَا رَوْضَةٌ مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ أَوْ حُفْرَةٌ مِنْ حُفَرِ النَّارِ؛ [۱] قبر، هر روز اين سخن را تكرار مى كند: من خانه غربت، خانه وحشت، خانه حشرات، خانه قبرم. من باغى از باغ هاى بهشت يا حفره اى از حفره هاى دوزخ هستم». پی نوشت‌ها؛ [۱] الكافی، كلينى، دار الكتب الإسلامية، چ چهارم، ج ‏۳، ص ۲۴۲ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، چ اول‏، ج ۶، ص ۱۸۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️مراحل نفوذ شیطان در انسان در کلام امام علی (ع) چگونه بیان شده است؟ 🔹در خطبه هفتم نهج البلاغه چگونگی در انسان در چند مرحله دقیقاً بیان شده است و امام علی (ع) آن را با ظرافت و فصاحت و بلاغت ویژه خود در لابه لاى تشبیهات زیبا و گویا به بهترین وجهى شرح مى دهد، به گونه اى که بهتر از آن تصوّر نمى شود. در نخستین مرحله به این حقیقت اشاره مى فرماید که: نفوذ در وجود هر انسانى اختیارى است، نه اجبارى. این انسان ها هستند که به او چراغ سبز نشان مى دهند، و جواز ورودش را در کشور وجود خویش صادر مى کنند، مى فرماید: «اِتَّخَذُوا الشَّیْطانَ لاَمْرِهمْ مِلاکاً؛ [این زشت سیرتان] را ملاک و اساس کار خود قرار دادند». این همان چیزى است که در به روشنى به آن اشاره شده، مى فرماید: «اِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلطان عَلَى الَّذینَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ اِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذینَ هُمْ بِهِ مُشْرِکُونَ؛ [نحل، ۹۹و۱۰۰] او بر کسانى که ایمان دارند و بر پروردگارشان مى کنند تسلّطى ندارد؛ تسلّط او تنها بر کسانى است که او را به سرپرستى خود برگزیده اند و کسانى که به وسیله او شرک می ورزند و به فرمان هایش به جاى فرمان خدا گردن مى نهند». 🔹در مرحله دوّم مى فرماید: «وَاَتَّخَذَهُمْ لَهُ اَشْراکاً؛ (بعد از این انتخابى که از سوى گمراهان انجام مى شود، شیطان نیز انتخابى مى کند و آن این که) آنها را به عنوان دامها [یا شریکان] خویش برگزیده است». سپس در همین مرحله، به توضیح جمله سربسته فوق پرداخته، مى فرماید: «فَباضَ وَ فَرَّخَ فى صُدُورِهِمْ؛ او در درون سینه هاى آنها تخم‌گذارى کرد، سپس آن را مبدّل به جوجه نمود». در این تشبیه جالب امام (ع)، سینه‌ هاى شیطان صفتان را آشیانه ابلیس و محل تخم‌گذاری او معرفى مى کند و به دنبال آن مى افزاید: «وَدَبَّ وَ دَرَجَ فی حُجُورِهِمْ؛ این جوجه‌هاى شیطانى از درون سینه هاى آنها خارج شده، در دامانشان حرکت کرد و پرورش یافت». سپس به بیان مرحله سوّم این پرداخته، مى فرماید: «فَنَظَرَ بِأَعیُنِهِمْ، وَ نَطَقَ بِاَلْسِنَتِهِمْ؛ کارشان به جایى رسید که با چشم آنها نگاه کرد و با زبانشان سخن گفت». یعنى سرانجام این تخم شیطانى که مبدّل به جوجه شده بود و پرورش یافت و قوى شد، تبدیل به شیطانى مى شود متّحد با آنها، یعنى در تمام اعضاى آنها نفوذ میکند، بطورى که صاحب شخصیت دوگانه اى مى شوند. 🔹از یک نظر انسانند و از یک نظر ، ظاهرشان شبیه انسان هاست، امّا باطنشان شیطانى است. چشم و گوش و زبان و دست و پاى آنها همه به فرمان است و طبیعى است که همه چیز را به رنگ شیطانى مى بینند و گوششان آماده شنیدن نغمه هاى شیطان است. در چهارمین مرحله، به نتیجه نهایى این سیر انحرافى تدریجى پرداخته، مى فرماید: «فَرَکِبَ بِهِمُ الزَّلَلَ، وَ زَیَّنَ لَهُمْ الْخَطَل؛ (هنگامى که به اینجا رسیدند، شیطان آنها را بر مرکب لغزشها و گناهان سوار کرد، مرکبى که آنها را به سوى انواع معاصى کبیره و کفر و ضلالت مى کشاند) و سخنان فاسد و هزل و را در نظر آنان زینت بخشید».  این سخن شبیه همان چیزى است که امام (ع) در کلام نورانى دیگرى مى فرماید: «آگاه باشید و خطاها همچون مرکب هاى سرکش و لجام گسیخته اند که ، بر آن سوار مى شوند!». [نهج‌البلاغه، خ ۱۶] در پنجمین و آخرین مرحله، مى فرماید: «اعمال آنها اعمال کسى است که شیطان او را در سلطه خود شریک ساخته و سخنان باطل را بر زبان او نهاده است».  🔹اشاره به این که آنها به خوبى گواهى مى دهد که در آنها کرده و به راهى که مى خواهد مى برد. سخنانشان سخنان شیطانى و نگاه هاى آنها نگاه هاى شیطانى، و در مجموع اعمال آنها ردّ پاى شیطان به خوبى دیده مى شود و در واقع امام (ع) مى خواهد در این مرحله، طریق شناخت اینگونه اشخاص را که همان اعمال شیطانى است نشان دهد. آخرین نکته اى که لازم مى دانیم در این اشاره کوتاه ذکر کنیم این است که طبق صریح بعضى از آیات قرآن، منحصر به ابلیس و لشکر پنهانى او نیستند؛ بلکه گروهى از انسان‌ها نیز شیطان نامیده شده اند. چرا که کار آنها عیناً همان کار شیاطین است: «این چنین در برابر هر پیامبرى دشمنى از شیاطین انس و جنّ قرار دادیم که بطور سرّى سخنان فریبنده و بى اساس را براى اغفال مردم ـ به یکدیگر مى گفتند». [ترجمه آیه ۱۱۲ سوره انعام] باید مراقب وسوسه هاى همه آنها بود.  📕پيام امام اميرالمومنين(ع)، ناصر مكارم شيرازى، دارالكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۷ ه‌ش‏، ج ۱، ص ۴۶۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️اعمال انسان 🔹 ... بکوش در منزلگاهی نمانی که قطعاً می‌دانی از آن کوچ خواهی کرد، و در برابر عدمِ تلاش برای آن، مورد ندامت و سرزنش قرار نخواهی گرفت؛ زیرا هرچه را که تو بگذاری و بروی، از دست تو به تاراج خواهد رفت، و از تو درباره‌ آن، پرس‌وجو خواهد شد... به زودی در پی مرکب‌ های اعمالت سیر خواهی کرد و به هرجا که اسباب خویش را پیش فرستاده‌ای فرود خواهی آمد؛ بنابراین من خویشتن و تو را بیم و پرهیز می‌دهم که مبادا ره‌توشه‌ هایی که با خود می‌بری، مایه ندامت، سرزنش و تلخی باشد و موجب بیماری تو گردد.    📕 ، سيد ابن طاووس، (مورد توصیه آیت الله بهجت) ج ۲، ص ۷۱۷ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) در خطبه ۲۳۰ نهج البلاغه، لزوم بهره گیری از فرصت «عمر» را چگونه تبیین می فرمایند؟ 🔹 (علیه السلام) در بخشی از خطبه ۲۳۰ مى فرمايد: «فَاعْمَلُوا وَ الْعَمَلُ يُرْفَعُ، وَ التَّوْبَةُ تَنْفَعُ، وَ الدُّعَاءُ يُسْمَعُ، وَ الْحَالُ هَادِئَةٌ، [۱] وَ الاَْقْلاَمُ جَارِيَةٌ». [۲] (تا هنگامى كه براى داريد، و سودمند است و به اجابت مى رسد و در به سر مى بريد و قلمها [ى فرشتگان براى نوشتن اعمال صالح] در جريان است، كنيد). اميرالمؤمنين (عليه السلام) در اين عبارات كوتاه به اين امر مهم اشاره مى كند كه تا شما در هستيد در دست داريد: خوب شما به پيشگاه خدا مى رود و با آب مى توانيد را بشوييد. 🔹 در پيشگاه خدا به اجابت مى رسد. داريد كه مى توانيد با استفاده از آن هر كار نيكى انجام دهيد و بالاخره فرشتگان آماده اند تا شما را در نامه اعمالتان ثبت كنند. ولى اگر اين از دست رود و در آستانه قرار گيريد، تمام اين امكانات پنجگانه از شما سلب مى شود و جز و اندوه متاعى نداريد. سپس امام علی (عليه السلام) در توضيح سخن بالا و تكميل آن مى فرمايد: «وَ بَادِرُوا بِالاَْعْمَالِ عُمُراً نَاكِساً، [۳] أَوْ مَرَضاً حَابِساً، أَوْ مَوْتاً خَالِساً [۴]». (و به انجام مبادرت ورزيد پيش از آنكه پشت كند [و مرحله پيرى و ناتوانى برسد] يا مانع از عمل گردد، يا [همه چيز را از شما] بربايد). 🔹در واقع (علیه السلام) همه مخاطبان خود را تشويق مى كند كه بر اين سه امر پيشى گيرند. دوران كهولت كه تمام اعضا نيرو و توان خود را از دست مى دهد و آن را (نامطلوبترين دوران زندگى) ناميده و هايى كه گاه طولانى مى شود، و تاب و توان را از انسان مى گيرد، نه قادر بر به صورت كامل است، نه خدمت به انسانها و قضاى حوائج مؤمنان و همچنين كه امام علی (عليه السلام) آن را تشبيه به سارقى كرده كه همه چيز را ناگهان از انسان مى ربايد. پی نوشت‌ها؛ [۱] «هادئة» يعنى آرام، از ريشه «هدوء» به معناى آرامش و سكوت است. [۲] از اينكه محقق بزرگوار، نويسنده منهاج البراعة فى شرح نهج البلاغه معروف به شرح خويى، مرحوم حاج ميرزا حبيب الله ، هنگامى كه در جلد چهاردهم شرح نهج البلاغه به اين خطبه و جمله «والعمل يرفع» مى رسد، مى شود و دار فانى را وداع مى گويد و اين تقارن نشان مى دهد كه او در درگاه خدا پذيرفته شده و به آسمانها صعود كرده، و براى اينكه اين شرح ناقص نماند محقق عاليقدر «جناب آقاى شعرانى» آن را تا پايان اين خطبه كه پايان جلد چهاردهم است، ادامه داده، سپس شاگرد ايشان «آقاى حسن زاده آملى» مجلدات پانزده تا نوزده را مرقوم داشته و دو جلد آخر يعنى جلد بيست و بيست و يك به قلم «مرحوم حاج شيخ محمد باقر كمره اى» انجام يافته و به اين ترتيب شرح مزبور نسبت به تمام شرح نهج البلاغه پايان گرفته است. [۳] «ناكس» به معناى واژگون از ريشه «نكس» بر وزن «حدس» به معناى واژگون ساختن چيزى گرفته شده است. [۴] «خالس» به معناى رباينده از ريشه «خلس» بر وزن «فلس» به معناى ربودن چيزى با حيله گرفته شده است و اختلاس نيز به همين معناست.ن «حدس» به معناى واژگون ساختن چيزى گرفته شده است. 📕پيام امام اميرالمومنين(عليه السلام)‏، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، 1386 ش‏، چاپ اول‏، ج 8، ص 488. منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️عمل فرد، منجی آخرت 🔹 - سلام الله علیه - از قراری که نقل شده است، آن آخری که در معرض موت‌شان بوده است، جمع کردند عده‌ای را دور خودشان از عشیره خودشان گفتند که شما فردای نیایید بگویید که من مثلًا پسر حضرت صادق بودم، من برادر او بودم، من زن او بودم؛ نخیر، اینها نیست در کار، در کار است. باید همه با تان پیش خدا بروید. ما همه باید با مان پیش خدا برویم؛ نه اینکه حَسَبی در کار باشد، نه اینکه نَسَبی در کار باشد. بیانات‌ حضرت‌ امام ۵۸/۶/۱۴ منبع: سایت جامع امام خمینی (ره) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️تربیت همه جانبه انسان، هدف اصلی‌ 🔹انسان حیوان نیست، یک موجودی است که در طرف به می‌رسد، در طرف به بالاترین مقام موجودات می‌رسد؛ و اگر داشته باشد، از پست ترین موجودات است. 🔹 که دیدند در هلاکت هستند از حیث ، از حیث ، از حیث ، را خدای تبارک و تعالی به آنها الهام کرد تا بدهد را به همه ابعادی که دارد، اگر انسان حیوانی بود مثل سایر حیوانات، لکن حیوانی که تدبیر دارد، حیوانی که اهل صنعت است، اگر این بود، احتیاج به آمدن نداشت؛ برای اینکه این راه راهی است که خودشان ادراک می‌کنند. آمدن برای این است که آن که نمی‌داند، آن را که انسان نمی‌داند، به آنها بفرمایند. 🔹 برای راهنمایی یک مقام بالاتر، یک ، آمده‌اند. است؛ برای آدم ساختن آمده است. کتاب حیوان‌سازی نیست؛ کتاب تعمیر مادیت نیست؛ است. را به می‌کند. را قبول دارد در پناه ؛ و مادیات را تَبَع معنویات قرار می‌دهد. بیانات‌ حضرت‌ امام ۵۸/۰۳/۰۸ منبع: سایت جامع امام خمینی (ره) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️خداوند در «قرآن» از چه روش هایی برای اثبات «معاد» استفاده كرده است؟ (بخش سوم و پایانی) 🔸يكی از بحث هایی كه درباره مطرح می شود راه های اثبات آن است. خداوند متعال در ، «معاد» را از شش راه اثبات كرده؛ كه به طور فشرده به آن مى پردازيم: 6⃣«رستاخيزِ تابش آفتاب» 🔹ششمين راه اثبات در آيه ۸۰ «سوره يس» آمده است. توجّه فرماييد: «الَّذِى جَعَلَ لَكُمْ مِّنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَاراً فَإِذَا أَنْتُمْ مِّنْهُ تُوقِدُونَ» (همان كسى كه براى شما از ، آتش آفريد و شما به وسيله آن، مى افروزيد). اين آيه شريفه تفسير پيچيده اى دارد كه به زبان بسيار ساده به این شرح است: وقتى خشك مى شود مردم آن را قطعه قطعه مى كنند و مى زنند و از آن استفاده مى كنند. اين آتش از كجاست؟ چه كسى اين را در ذخيره كرده است؟ 🔹دانشمندان معتقدند: اين آتش حاصل است كه چندين سال در زمانى كه آن و سرسبز بود، ذخيره كرده است؛ حال اگر گرماى آفتاب در چند لحظه تبديل به شعله ورى مى شود در حقيقت اين آتش، معاد و آن است. در ظاهر تابش چندين ساله آفتاب بر اين درخت نابود نشده، بلكه در واقع ذخيره گرديده و اكنون برگشته و لحظه و رستاخيز آن است. 🔹اگر خداوند قدرت دارد حتّى را روزى باز گرداند و تبديل به كند، بشر را نيز مى تواند به حالت قبل باز گردانده و آن را تبديل به انسان كند. خلاصه اينكه از شش راه براى اثبات بهره گرفته و پيام تمام اين طرق شش گانه اين است كه هيچ چيز در اين عالَم معدوم نمى شود. تمام و و ما در فضاى اطراف ما هست و روزى صدا و تصوير آن را براى ما خواهند گذاشت. 🔹در گذشته بيان اين مسئله با حيرت و تعجّب شنوندگان همراه بود، امّا امروزه كه امكان ضبط صدها ساعت سخنرانى در يك لوح فشرده وجود دارد باور اين مسئله راحت تر شده است. آرى روزى اعضاى بدن و حتّى پوست ما صدا و تصوير را به نمايش مى گذارد، و هنگامى كه صاحبش به او اعتراض مى كند كه چرا من را رسوا مى كنى؟ پاسخ مى دهد: اين امر و اراده خداست و به دستور او چنين مى كنم! از در آن روز بترسيم، و با مراقبت از و ، جلوى آن رسوايى را بگيريم. 📕داستان ياران، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: عليان نژادى، ابوالقاسم، ‏مدرسه امام على بن ابيطالب(ع)، قم‏، ۱۳۹۰ش، ‏چاپ اول‏، ص ۷۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«میزان» یا همان ترازوى سنجش اعمال در قيامت چگونه است؟ 🔹آنها كه آن جهان را هم چون ترازوهاى اين دنيا پنداشته اند، مجبور شده اند كه براى اعمال انسان ها در آنجا نوعى سنگينى و وزن قائل شوند تا با آن ترازوها قابل توزين باشد؛ ولى قرائن نشان مى دهد كه منظور از ، «وسيله سنجش» به معنى عام آن است؛ زيرا مى دانيم هر چيزى مناسب خود را دارد. وسيله سنجش حرارت را «ميزان الحراره» يا «دماسنج» مى گويند و از جمله وسيله های هواشناسی را «ميزان الهواء» يا «هواسنج». 🔹بنابراين منظور از «ميزان هاى سنجش اعمال»، كسانى هستند كه و را با اعمال آنها مى سنجند، چنانكه مرحوم علامه مجلسى از شيخ مفيد نقل مى كند كه در روايت آمده: «إنّ اَميرَالْمؤمِنينَ وَ الأئمّةَ مِنْ ذُرِّيَّتِهِ (عليهم السلام) هُمُ الْمَوازِينُ» [۱] ( و از فرزندان او (عليهم السلام) هستند). 🔹در «اصول كافى» و «معانى الاخبار» نيز از (عليه السلام) نقل شده كه شخصى از معنى آيه: «وَ نَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ» [انبیاء، ۴۷] (ما را در روز نصب مى كنيم»؛ سؤال كرد، فرمود: «هُمُ الْاَنْبِياءُ وَ الاُوْصِياءُ»؛ [۲] (ميزان های سنجش، همان و هستند!). 🔹در يكى از زيارات مطلقه امیرالمؤمنین امام علی (علیه السلام) مى خوانيم:  «اَلسَّلامُ عَلَى مِيزَانِ الأَعْمَالِ» [۳] (سلام بر !). در واقع اين شخصيت هاى بزرگ و نمونه، مقياس هاى ، و اعمال هر كس به آن اندازه اى كه به آنها شباهت دارد است، و آنچه به آنها شباهت ندارد بی وزن يا كم وزن است؛ حتى در اين جهان نيز مقياس سنجش اند، ولى در جهان ديگر اين مسأله به مرحله ظهور و بروز مى رسد. پی نوشت‌ها؛ [۱] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربی، چ ۲، ج ۷، ص ۲۵۲ [۲] الكافی، دارالكتب الإسلامية، چ ۴، ج ۱، ص ۴۱۹ [۳] مرحوم محدث قمى در كليات مفاتيح الجنان‏، قمى، شیخ عباس‏، اسوه‏، قم، بی تا، ص ۳۴۶ اين زيارت را به عنوان زيارت اول از زيارات مطلقه آورده است. 📚پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلامية‏، ‏۱۳۸۶ش، چ ۹، ج ۶، ص ۱۲۴؛ و کتاب ۱۸۰ پرسش و پاسخ‏، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: حسينى، سيد حسين، دارالكتب الاسلامية، ۱۳۸۶ش، ‏چ ۴، ‏ص ۳۷۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«صله رحم» در اسلام از چه اهمیتی برخوردار است؟ 🔹گرچه در و ، مسأله و برقرار ساختن رابطه صحیح با به عنوان یک الهى و انسانى مطرح شده که باید با انگیزه هاى الهى به سراغ آن رفت، ولى بى شک انجام این وظیفه الهى و انسانى از نظر ظاهر نیز در بر دارد، که در فرازهایی از خطبه بیست و سوم با تعبیرات بسیار پرمعنا و زیبایى، به آن اشاره شده است. مهم این است که انسان، بتواند این را محکم کند و با کارهاى اشتباه موجب قطع آن نشود. انسان باید هنگام و آرامش به آنها نیکى کند، تا در هنگام بروز و ظهور بحران ها و طوفان ها، به حمایت او برخیزند. حقیقت این است که غلبه بر بسیارى از مشکلات زندگى کار یک فرد نیست و یا گروه هایى را مى طلبد. 🔹حال چه کسى بهتر از و بستگان و هستند که هم یکدیگر را به خوبى مى شناسند و هم پیوندِ خون و ، آنها را به هم مربوط ساخته است؟! امّا افسوس که بسیارى از افراد همین که به نوایى رسیدند، همه این مسائل را فراموش کرده و از آنان فاصله مى گیرند و این روز بیچارگى را از دست داده و خود را در برابر ، در هم مى شکنند. تعبیرات لطیفى که در روایات آمده است دقیقاً ناظر به همین معانى است. در حدیثى از (علیه السلام) مى خوانیم: «صِلَةُ الرَّحِمِ وَ حُسْنُ الْجِوارِ، یُعَمِّرانِ الدّیارَ وَ یَزیدانِ فِی الاَْعْمارِ» [۱] ( و پیوند با و نیکى با همسایگان، خانه و شهرها را آباد و عمرها را زیاد مى کند). 🔹در حدیث دیگرى از (علیه السلام) مى خوانیم که فرمود: «صِلَةُ الاَْرحامِ وَ حُسنُ الْجِوارِ، زیادَةً فِی الاَْموالِ»؛ [۲] ( و نیکى با همسایگان، سرمایه ها را فزونى مى بخشد). در روایت دیگرى از همان امام همام (علیه السلام) چنین آمده است: «صِلَةُ الأَرْحامِ تُزَکَّی الاَْعمالُ و تُنْجِى الأَموالُ و تُرْفَعُ الْبَلْوى وَ تُیَسَّرُ الْحِسابُ وَ تُنْسى فِی الاْجَلِ» [۳] (، انسان را پربار مى کند و او را نمو مى دهد و را برطرف ساخته و را آسان مى کند و را به تأخیر مى اندازد). در مقابل و بریدن پیوندهاى خویشاوندى «آثار دردناکى» در زندگى انسان در و «مجازات سختى» در براى او دارد. این سخن را با حدیث دیگرى از (صلى الله علیه و آله) پایان مى دهیم. 🔹در این حدیث آمده است: «أَخْبَرَنی جبْرئیلُ إنَّ ریحَ الْجَنَّةَ تُوجَدُ مِنْ مَسیرةِ أَلْفِ عام ما یَجِدُها عاقٌّ وَ لاقاطِعُ رَحِم وَلاشَیْخُ زان» [۴] (جبرئیل، به من خبر داد که از هزار سال راه به مشام مى رسد، ولى سه گروه آن را احساس نمى کنند: کسى که عاق [پدر و مادر] باشد و کسى که خویش را با قطع کند و پیرمردى که زنا کند). تعبیر فوق بسیار پرمعنا است و مفهومش این است که این سه گروه نه تنها وارد نمى شوند، بلکه هرگز نزدیک آن نیز نخواهند شد. ممکن است سؤال شود که منظور از چیست؟ منظور این است که برقرار باشد و در به یارى هم بشتابند و از حال هم نشوند و در شرایط مختلف به مقتضاى آن شرایط عمل کنند. حتّى گاه مى شود با یک سلام و یک تلفن بخشى از تکلیف صله رحم انجام مى گیرد. در حدیثى از امیرمؤمنان (علیه السلام) مى خوانیم که فرمود: «صِلُوا أرحامَکُمْ وَ لَو بِالتَّسلیمِ» [۵] ( را به جا بیاورید، هر چند با یک سلام کردن باشد). پی نوشت‌ها؛ [۱] بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۱۲۰؛ [۲] همان، ص ۹۷؛ [۳] همان، ص ۱۱۱؛ [۴] معانى الاخبار، بنا به نقل از بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۹۵، ح ۲۶؛ [۵] اصول کافى (بنابر نقل بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۱۲۶) 📕پيام امام امير المومنين عليه السلام‏، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران، ۱۳۸۵ش، ج ۲، ص ۶۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️در جهان بینی اسلامی «دنیا» و «آخرت» از چه جایگاهی برخوردار است؟ 🔹 براى و آنها كه را علماً و يا عملاً انكار مى كنند، تمامِ مطلوب و منتهاىِ مقصود است، و به همين دليل، تمام را در پاى آن قربانى مى كنند. تمام هاى مردم جهان مولود اين طرز فكر است كه در و يا در ، حضور نداشته باشد؛ ولى در ، مرحله اى است گذرا و مقدّمه‌اى براى ، كه در روايات اسلامى با تشبيهات مختلفى آمده است: گاه «مزرعه»، گاه «پل»، و گاه «تجارتخانه» شمرده اند. [۱] 🔹ولى در بعضى از خطبه هاى «نهج البلاغه»، تشبيه به ميدان تمرين، و تشبيه به ميدان مسابقه شده؛ تشبيهى بسيار رسا و گويا. در واقع در اين ميدان با آموزش هاى عقيدتى و پرورش هاى اخلاقى، چنان قوى و نيرومند مى شوند كه در ميدان مسابقه مى توانند به سرعت در جاى گيرند و در آسمان قرب خدا پرواز كنند. از اين تشبيه نكات زير استفاده مى شود: الف) و در را بى حساب به كسى نمى دهند، بلكه در پرتو های فكرى و اخلاقى و عملى خواهد بود. 🔹ب) با پايان دنيا، بسته مى شود و جاى است نه عمل، همان گونه كه ميدان مسابقه جاى تمرين نيست. ج) اين مسابقه، برترين جوائز است! چرا كه اين مسابقه برترين مسابقه ها است. د) تفاوت درجات و مراتب انسان ها با و آنها ارتباط دارد. ممكن است گروهى بهشتى باشند، ولى هر كدام در مقامى از مقامات بهشت؛ همان گونه كه شركت كنندگان در يك مسابقه، نفر اوّل و دوم و سوم دارند كه هر كدام جايزه متناسب رتبه خود مى گيرند. 🔹هـ) هيچ چيز از و ما در دنيا از ميان نمى رود و آثار همه باقى مى ماند. همان گونه كه آثار همه تمرينات براى مسابقه دهندگان محفوظ است. اين همان است كه مى فرمايد: «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ - وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرّاً يَرَهُ». [زلزال، ۷و۸] در حديثى از (عليه السلام) می خوانیم كه: «حضرت بعد از آنكه ماه رمضان را به عنوان مضمار خلق و ميدان تمرين مى شمرده، مى فرمايد: «وَ ايْمُ اللهِ لَوْ كُشِفَ الْغِطَاءُ لَعَلِمُوا أَنَّ الْمُحسِنَ مَشْغُولٌ بِإِحْسَانِهِ، وَ الْمُسِيئَ مَشْغُولٌ بِإِسَائَتِهِ» [۲] (به خدا سوگند! اگر پرده برداشته شود، مردم خواهند دانست كه ، بهره مند از نيكوكارى خود و ، درگير بدكارى خويش است). پی نوشت‌ها؛ [۱] رجوع کنید به: نهج البلاغة، صبحی صالح، هجرت‏، قم، ‏۱۴۱۴ ق، چ ۱، ص ۷۱، (خطبۀ ۲۸) [۲] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربی، چ ۲، ج ۷۵، ص ۱۱۰، باب ۱۹ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۴، ص ۴۷۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️منظور از «سريع الحساب» بودن خداوند در آخرت چیست؟ 🔹يكی از صفات خداوند «سريع الحساب» بودن اوست، و در به سرعت به رسيدگى می‌كند. در «سوره ص»، آیه ۵۳ بعد از اشاره به باغ هاى جاودانى بهشت و نعمت هاى گوناگون آن، مى فرمايد: «هَذا مَا تُوعَدُونَ لِيَوْمِ الْحِسَابِ» (اين، چيزى است كه براى به شما وعده داده مى شود). يعنى مسئله «حساب» و رسيدگى به در آن روز به قدرى روشن است كه آن روز «روز حساب» ناميده شده است. 🔹در «سوره مائده»، آيه ۴ سخن از به ميان آمده، مى فرمايد: «اِنَّ اللهَ سَرِيعُ الْحِسابِ» (خداوند است). اين مطلب كه خداوند با سرعت حساب بندگان را رسيدگى مى كند در آيات متعدّدى از ديده مى شود. [۱] این تکرار، نشانه اهمیّت موضوع است؛ زیرا از یک سو است برای که در آن روز به سرعت خود را دريافت مى دارند، و از سوى ديگر است براى که هرگز به تأخير نمى افتد، به سرعت حسابشان را مى رسند و حقّشان را در دستشان مى گذارند!... 🔹درباره در آن روز تعبيراتى در بعضى از روايات ديده مى شود كه بسيار تكان دهنده است. در حديثى از امیرالمؤمنین (علیه السلام) آمده است: «اِنَّه سُبْحانَهُ يُحاسِبُ جَميْعَ عِبادِهِ عَلَى مِقْدارِ حَلْبِ شَاةٍ» [۲] (خداوند تمام بندگانش را در زمان كوتاهى به اندازه زمان دوشيدن يك گوسفند رسيدگى مى كند). اين تشبيه در حقيقت براى نشان دادن كوتاهى زمان است، لذا در روايت ديگرى آمده: «اِنَّ الله يُحاسِبُ الْخَلائِقَ كُلَّهُمْ فِي مِقْدارِ لَمْحِ الْبَصَرِ» [۳] (خداوند همه بندگان را تنها در يك چشم بر هم زدن رسيدگى مى كند!). 🔹دليل اين سرعت روشن است؛ زيرا منوط به و ، و رعايت از هر نظر است، و چون همه اين صفات را در حد اكمل داراست مى تواند در يك چشم بر هم زدن همگان را برسد. اصولا وضع و آثارى كه از خود در روح و جسم ما به يادگار مى گذارد چنان است كه خود به خود همه كارها را حفظ مى كند، 🔹و از اين نظر مى توان آنها را به اتومبيل ها، هواپيماها و كشتى هايى تشبيه كرد كه با داشتن دستگاه هاى كيلومترسنج هميشه حساب تمام مسيرهايى را كه در گذشته عمر خود داشته اند حفظ مى كند و با يك نگاه مى توان فهميد آنها در تمام عصر خود چقدر راه پيموده اند، منتهی ديده اى مى خواهد كه اين مسافت سنج ها را در ، در چشم، گوش، دست، پا، روح و جان او ببيند و بخواند! اين تعبيرات همه داراى مهمّى است كه با اندكى دقت روشن مى شود. پی نوشت‌ها؛ [۱] علاوه بر آيه فوق در سوره مائده، آيه ۴؛ سوره ابراهيم، آيه ۵۱؛ سوره غافر، آيه ۱۷ عين همين تعبير ديده مى شود. [۲] مجمع البيان فى تفسير القرآن، طبرسى، فضل بن حسن، انتشارات ناصر خسرو، تهران، ۱۳۷۲ ش، چ سوم، ج ۴، ص ۴۸۴ [۳] مجمع البيان فى تفسير القرآن، همان، ج ۲، ص ۵۳۱ 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلامية‏، تهران‏، ‏۱۳۸۶ ش، چ نهم، ج ۶، ص ۱۲۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ايمان به «معاد» چه آثارى در پى دارد؟ 🔹 يقين دارند كه ، مهمل، عبث و آفريده نشده؛ براى او خط سيرى تعيين كرده است كه با هرگز پايان نمی‌گيرد، چرا كه اگر در همين جا همه چيز ختم می‌شد، مسلماً اين همه غوغا براى اين چند روز زندگى، عبث و بيهوده بود. آنها اعتراف دارند «عدالت‌ مطلق‌ پروردگار» در انتظار همگان است و چنان نيست كه ما در اين جهان، و پاداش باشد. 🔹اين اعتقاد به آنها می‌بخشد؛ از فشارهایى كه در اثر انجام بر آنها وارد مى شود، نه تنها رنج نمى برند، كه از آن هم استقبال مى كنند؛ همچون كوه در برابر مى ايستند، در برابر بى عدالتى ها تسليم نمى شوند، و مطمئن هستند كوچكترين عمل نيك و بد، و دارد، و پس از به جهانى‌ بسیار وسيعتر، كه خالى از هر گونه ظلم و ستم است انتقال مى يابند و از رحمت واسعه و الطاف پروردگار بزرگ بهره مند مى شوند. 🔹ايمان‌ به‌ يعنى شكافتن ديوار عالم ماده، و ورود در محيطى بالاتر و والاتر كه اين جهان، مزرعه اى براى آن، و آموزشگاهى براى آمادگى هر چه بيشتر در برابر آن، محسوب می‌شود؛ حيات و هدف نهایی نيست، بلكه دارد، و «دوران سازندگى» براى جهان ديگر است. زندگى در همچون زندگى دوران جنينى است، كه هرگز هدف آفرينش انسان آن نبوده، بلكه يك است براى زندگى ديگرى، ولى تا اين جنين دور از هر گونه عيب متولد نشود، در زندگى بعد از آن خوشبخت و سعادتمند نخواهد بود. 🔹ايمان‌ به‌ اثر عميقى در دارد، و به آنها شهامت و شجاعت مى بخشد، زيرا بر اساس آن، اوج افتخار در زندگى اين جهان، که در راه يك هدف مقدس الهى است، محبوبترين حالت، براى یک تلقی می‌شود، و آغازى است براى يك و جاودانى. همچنین ايمان به ، انسان را در برابر كنترل می‌كند، و به تعبير ديگر، ايمان به خدا و آخرت، با گناهان نسبت معكوس دارند؛ به هر نسبت كه قوی‌تر باشد، كمتر است، و در نقطه مقابل، فراموشى روز جزا، سرچشمه انواع طغيان ها، ستمها و گناهان است و آنها هم سرچشمه عذاب شديد. [۱] پی‌نوشت: [۱] تفسير نمونه، ج ۱، ص ۱۰۸ منبع: وبسایت انوار طاها @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️در «عالم برزخ» اعمال و عبادات چگونه بر انسان نمایان می شوند و چطور او را در مقابل سختی های آن عالم یاری می کنند؟ 🔹هر «باطنی مثالی» دارد و «باطنی عقلی». ، باطن مثالی را در مشاهده ميكند؛ «برزخ» همان است. از معصوم (عليه السلام) سؤال ميكنند كه از كجا شروع ميشود؟ می‌فرمايد:  «قَالَ‏ الْقَبْرُ مُنْذ». لحظه‏ای كه انسان وارد ميشود، وارد برزخ شده است. آنچه به عالم مثال برميگردد، انسان در آن را می بيند؛ اما «باطن عقلی عبادات» را در مافوق برزخ می بيند. 🔹ابوبصير - كه از شاگردان معروف امام باقر و امام صادق (عليهم السلام) است - نقل ميكند: «إِذَا مَاتَ الْعَبْدُ الْمُؤْمِنُ دَخَلَ مَعَهُ فِي قَبْرِهِ سِتَّةُ صُوَر...». [۱] وقتی از دنيا رفت، نورانی به همراه او وارد و مى شوند؛ اين شش صورت او را از شش جهت از آسيب‌ها محافظت می كنند؛ آن كس كه طرف راست اين بنده مؤمن قرار گرفته در معرفی خود میگويد: من . باطن نماز يعنی همين صورت نورانی كه در قبر، طرف راست قرار ميگيرد و ميتوان او را در برزخ ديد و با او سخن گفت و از او شفاعت طلبيد، نمونه است، همه بر همين منوال است. سپس آن صورتی كه طرف چپ او قرار گرفته ميگويد: من هستم. 🔹 تنها مربوط به مال نيست، بلكه انسان موظف است زكات‌ هر را بپردازد، هيچ نعمتی بی ‏مسئوليت نيست. در روايات آمده است: «زَكَاةُ الْعِلْمِ تَعْلِيمُهُ مَنْ لَا يَعْلَمُه‏» [۲] (، آموختن آن به كسانى است كه نمی‌دانند). «زَكَاةُ الْجَمَالِ الْعَفَاف‏» [۳] (زكات نعمت زيبارويی، عفت و پاكدامنى است). «زَكَاةُ الشَّجَاعَةِ الْجِهَادُ فِي سَبِيلِ الله» [۴] (زكات نعمت شجاعت، جهاد در راه خداست) و... همه اينها از مصاديق زكات است و اگر پرداخته شد، اين به صورت نورانی در قبر به پرداخت‏ كننده خود كمك ميكند و او را از آسيب و حادثه می‌نماید. 🔹صورتی كه در قبر روبروی بنده مؤمن ايستاده ميگويد من هستم، سرّ مثالی روزه ‏ای كه برای رضای خدا گرفته ميشود به صورت شخصی نورانی در قبر جلوه می كند؛ و آن صورت نورانی كه پشت سر او است و از پشت وی را حمايت ميكند ميگويد من و هستم. در مراسم حج، (عليه السلام) در صحرای عرفات به شخصی فرمودند: تعداد حاجيان را چقدر تخمين می‌زنی؟ راوی رقم زيادى را گفت، سپس عرض كرد: حاجيانی كه برای خدا از ثروت خود گذشتند و با ضجه و ناله خدا را می ‏خوانند. 🔹امام (عليه السلام) فرمود: چقدر ضجه و ناله فراوان است و حاجی كم! گفت: همه حاجی هستند، آيا اين تعداد كم است؟ آنگاه حضرت، را به وی نشان داد، ديد سرزمين وسيع عرفات پر است از خوك و بوزينه! و در بين اينها تنها چند نفر انسان هستند! [۵] هر كس باطنی دارد كه با او متحد است؛ عامل با عملِ خود متحد است و هر كس با محشور ميشود. (عليه السلام) فرمود: «يَحْشُرُ النَّاسَ‏ عَلى‏ نِيَّاتِهِم‏». [۶] امامان معصوم (عليهم السلام) باطن افراد را می‏بينند و احياناً به ديگران هم نشان می دهند. 🔹امّا آن نوری كه پايين پای اوست ميگويد: من هستم كه تو به برادران مؤمن روا داشتی، خيری كه به ديگران رساندی. آنگاه اين پنج نفر كه خود را معرفی كردند، از آن كس كه بالای سر مؤمن ايستاده سؤال ميكنند كه تو كيستی كه از همه ما هستی؟ ميگويد: من . محبت علی و اولاد علی (علیهم صلوات الله) به اين صورت جلوه می كند، پيروى از آنها به اين شكل مجسم می شود كه از همه نورانی ‏تر است و بالای سر مؤمن بر او اشراف دارد. وقتی انسان تشنه (عليهم السلام) بود نه علاقه ‏مند صوری، با آنها محشور ميشود. پی نوشت‌ها؛ [۱] المحاسن‏، برقى، ج ‏۱، ص ۲۸۸. [۲] عدة الداعی و نجاح الساعی، ص ۷۲. [۳] غرر الحكم و درر الكلم‏، ص ۳۹۰، حکمت ۵. [۴] همان، حکمت ۱۱. [۵] التفسير المنسوب الى الامام العسكرى (ع)، امام عسكرى (ع)، ص ۶۰۶. [۶] تهذيب الأحكام، طوسى، ج ‏۶، ص ۱۳۵ 📕حکمت عبادات، جوادی آملی، عبدالله، محقق: شفیعی، حسین، مركز نشر اسراء، چ ۱۵، ص ۱۰۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ (علیه السلام) در خطبه ۱۵۷ نهج البلاغه برای تشويق مردم به «انجام نیکی‌ها» و «ترک بدی‌ها» چه می فرمايد؟ 🔹 (عليه السلام) در خطبه ۱۵۷ در ادامه کلامی که درباره اهمیّت و فراهم کردن برای فرموده، براى ترغيب و تشويق مردم به و ها و پرهيز از ها از دو منطق مؤثر بهره مى گيرد. نخست مى فرمايد: «عِبَادَ اللهِ، إِنَّهُ لَيْسَ لِمَا وَعَدَ اللهُ مِنَ الْخَيْرِ مَتْرَكٌ، وَ لَا فِيمَا نَهَى عَنْهُ مِنَ الشَّرِّ مَرْغَبٌ» (اى بندگان خدا! آنچه را خداوند بر آن داده است، جاى ترك نيست، و آنچه را از نهى كرده قابل دوست داشتن نمى باشد!). 🔹اشاره به اينكه آن كس كه و كرده و وعده و داده يك فرد عادى نيست كه جاى گفتگو و ترديد در آن باشد؛ چنين فرموده است. و در تعبير دوّم مى فرمايد: «عِبَادَ اللهِ، احْذَرُوا يَوْماً تُفْحَصُ فِيهِ الْأَعْمَالُ، وَ يَكْثُرُ فِيهِ الزِّلْزَالُ، وَ تَشِيبُ‌ [۱] فِيهِ الْأَطْفَالُ» (اى بندگان خدا! از روزى كه بررسى دقيق مى شود، بر باشيد؛ روزى كه تزلزل و در آن بسيار است و كودكان در آن پير مى شوند). 🔹در آن روز، تمام ، هر چند ظاهراً كوچك و باشد، با دقت و بررسى خواهد شد؛ همان گونه كه مى فرمايد: «يَا بُنَىَّ إِنَّهَا إِنْ تَكُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِّنْ خَرْدَلٍ فَتَكُنْ فِى صَخْرَةٍ أَوْ فِى السَّمَاوَاتِ أَوْ فِى الْأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اللهُ إِنَّ اللهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ» (اگر به اندازه سنگينى [كار نيك يا بد] باشد و در دل سنگى يا در [گوشه اى از] آسمان ها و زمين قرار گيرد خداوند آن را [در قيامت براى ] مى آورد؛ خداوند دقيق و آگاه است). 🔹و منظور از فزونى زلزله در آن روز، تزلزل افكار و لرزيدن دلها از هول محشر و وحشت از نتيجه است. درست است كه در پايان اين جهان، به معناى حقيقى، تمام جهان را به لرزه در مى آورد و همه چيز زير و رو مى شود، ولى آنچه در بالا آمده مربوط به است كه در آنجا زلزله به معناى حقيقى آن وجود دارد؛ بلكه هر چه هست اضطراب است و وحشت و تزلزل خاطرها. تعبير به «تَشِيبُ فِيهِ الْأَطْفَالُ» كنايه از و عمق وحشت آن صحنه است كه در تعبيرات روزمرّه نيز به كار مى رود. 🔹مى گوييم حادثه به اندازه اى سنگين است كه انسان را پير مى كند؛ همان گونه كه در «قرآن مجيد» مى فرمايد: «فَكَيْفَ تَتَّقُونَ إِنْ كَفَرْتُمْ يَوْماً يَجْعَلُ الْوِلْدَانَ شِيباً» [۱] (اگر كافر شويد، چگونه خود را [از عذاب الهى] بر كنار مى داريد، در آن روز كه را مى كند؟!). بعضى چنين پنداشته اند كه پير شدن اطفال در آنجا به معناى حقيقى آن است، نه معناى كنايى، ولى اين احتمال بسيار بعيد است؛ زيرا در آن روز طفلى كه محكوم به مجازات الهى باشد و بر اثر وحشت گرفتار پيرى زودرس شود، وجود ندارد. [۴] پی نوشت: [۱] «تشيب» از ماده «شيب» (بر وزن عيب) در اصل به معناى سفيد شدن مو است و معمولا به پيرى اطلاق مى شود و «شيب» (بر وزن سيب) جمع «اَشْيَب» به معناى پيران يا سپيدمويان است در مقابل «شباب» و «شبيبة» كه به معناى جوانى است. [۲] سوره لقمان، آيه ۱۶ [۳] سوره مزّمّل، آيه ۱۷ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۶، ص ۱۷۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) در حکمت ۲۰۸ نهج البلاغه، درباره لزوم «حسابرسی اعمال» چه می فرماید؟ 🔹 (عليه السلام) در بخشی از حکمت ۲۰۸ مى فرمايد: «مَنْ حَاسَبَ نَفْسَهُ رَبِحَ، وَ مَنْ غَفَلَ عَنْهَا خَسِرَ». (هر كس به خود برسد مى برد و آن كس كه بماند مى بيند). هميشه مسئله در زندگى ماديِ مردم، وسيله اى براى پرهيز از بوده است و وسايل مختلفى براى ثبت و ضبط حساب ها از قديم الايام فراهم كرده اند. در عصر و زمان ما اين وسايل بسيار متنوع و پيچيده شده و دقيق ترين حساب ها را نگهدارى مى كند. بررسی حساب سبب مى شود كه اگر انسان احساس كرد، به سراغ نقطه هاى آسيب پذير برود و آنها را كند تا ، تبديل به سود گردد. 🔹اصولاً تمام اين بر اساس و آميخته با آن قرار گرفته است. هر گاه درون بدن خود را ملاحظه كنيم در منطقه خون ما حساب دقيقى حكمفرماست؛ بيش از بيست فلز و شبه فلز و مواد مختلف حاصل از آن خون ما را تشكيل مى دهد و به مجرد اين كه نظم آن به هم بخورد بيمارى حاصل مى شود. به همين دليل پزشكان اولين دستورى را كه مى دهند محاسبه اجزاى تشكيل دهنده خون از طريق آزمايش است، تا به وسيله اين حسابگرى جلوى بيمارى را بگيرند. 🔹آن كس كه اين آزمايشها را به فراموشى بسپارد ممكن است زمانى متوجه شود كه و وسيعى دامن او را گرفته، در امور مادى دنيا ورشكست و در مسائل طبيعى مانند سلامتى جسم گرفتار بيمارى هاى غير قابل علاج شده است. مى گويد: در «امور معنوى» نيز بايد همين گونه، بلكه دقيق تر به «حساب خويش» رسيد. آن كس كه مراقب خويش باشد و دقيق كند «سود معنوى» مى برد، و كسى كه از آن گردد گرفتار و در دنيا و آخرت مى شود. 🔹از این رو (صلى الله عليه و آله) در حديثى می فرمایند: «لَا يَكُونُ الْعَبْدُ مُؤْمِناً حَتّى يُحاسِبُ نَفْسَهُ أشَدَّ مِنْ مُحاسَبَةِ الشَّريكِ شَرِيكَهُ وَ السَّيِّدُ عَبْدَهُ» [۱] ( فرد باايمانى نخواهد بود، مگر زمانى كه با دقت خود را كند، دقيق تر از آنچه شريك به حساب شريك خود مى رسد يا مولا به حساب بنده خويش). 🔹 در «مسائل معنوى و امور اخروى» بايد شديدتر و دقيقتر باشد؛ زيرا غير ما هستند كه حساب دقيق ما را دارند، در حالى كه در امور مادى، هر كس خودش حسابگر خويش است و معمولاً كسى بر او نظارتى ندارد. در این رابطه مى فرماید: «وَ إِنَّ عَلَيْكُمْ لَحَافِظِينَ • كِرَاماً كَاتِبِينَ • يَعْلَمُونَ مَا تَفْعَلُونَ» [۲] «و به يقين بر شما گمارده شده • والامقام و [اعمال نيك و بد شما] • كه می‌دانند شما چه مى كنيد). 🔹همچنین در آیه ديگر، در صحنه خطاب به ، مى فرماید: «هَذَا كِتَابُنَا يَنطِقُ عَلَيْكُمْ بِالْحَقِّ إِنَّا كُنَّا نَسْتَنسِخُ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ» [۳] (اين شماست كه ما نوشته ايم و به بر ضدّ شما سخن مى گويد، ما آنچه را انجام مى داديد مى نوشتيم). در روايات اسلامى تأكيد شده است كه همه روز به خود برسيد، يعنى شب هنگام، همان گونه كه معمولا بسيارى از بازرگان ها و تجار دفاتر خود را به خانه مى برند و به حساب روز خود مى رسند، شما هم شب هنگام به كه در روز انجام داديد نگاهى بيفكنيد، اگر خطايى بوده كنيد و اگر كار خوبى بوده خدا به جا آوريد و آن را تكرار نماييد. 🔹 (عليه السلام) در حديثى مى فرمايند: «لَيْسَ مِنّا مَنْ لَمْ يُحاسِبْ نَفْسَهُ فِی كُلِّ يَوْمٍ فَإنْ عَمِلَ خَيْراً اِسْتَزادَ اللهَ مِنْهُ وَ حَمِدَ اللهَ عَلَيْهِ وَ إنْ عَمِلَ شَرّاً اِسْتَغْفَرَ اللهَ مِنْهُ وَ تابَ إلَيْهِ» [۴] (كسى كه همه روز به خود نرسد از ما نيست؛ اگر كار خيرى انجام داده از خداوند فزونى بطلبد و خدا را بر آن بگويد، و اگر كار بدى انجام داده كند و توبه نمايد و به سوى خدا باز گردد). ارباب سير و سلوك نيز براى پيمودن مسير قرب خدا از نخستين توصيه هايى كه به رهروان اين راه مى كنند و سپس آن است، چرا كه بدون آن، پيمودن اين راه پر خوف و خطر امكان پذير نيست. پی نوشت‌ها؛ [۱] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربی، چ ۲، ج ‏۶۷، ص ۷۲، باب ۴۵ [۲] قرآن کریم، سوره انفطار، آيه ۱۰ تا ۱۲ [۳] همان، سوره جاثيه، آيه ۲۹ [۴] بحارالأنوار، همان. 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۱۳، ص ۵۹۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️منظور از «معاقبه» كه در جهاد با نفس لازم است چيست؟ (بخش سوم و پایانی) 🔸علماى اخلاق براى امورى را بيان كرده اند كه التزام به آنها لازم است. يكی از اين امور، است كه بعد از «مشارطه» و «مراقبه» و «محاسبه» قرار دارد. بعضى همين چهار مرحله را برشمرده اند، ولى بعضى ديگر مثل مرحوم فيض كاشانى در «محجة البيضاء» دو تاى ديگر يعنى و [توبيخ] را هم اضافه كرده اند، كه شايد بتوان به گونه اى اين دو را در همان ادغام كرد؛ ولى ما به تبع مرحوم فيض اين دو را نيز شرح مى دهيم: 2⃣«معاتبه» (توبيخ نفس) 🔹دانستيم‌كه دشمن‌ترين دشمنان، است و امر كننده به و ميل كننده به شر و فرار كننده از است؛ و از طرفى امر به و كشاندن آن به سوى عبادت پروردگار و خالقش، و نهی از شهواتش شده ايم، و اينكه آن را از لذاتش جدا كنيم. 🔹اگر در اين كار اهمال كنيم كرده، به طورى كه ديگر قابل كنترل نمى باشد، لذا بايد با تازيانه و و هر لحظه بر گرده آن زد، تا از مسير خود منحرف نشود. اگر به اين مقام ملامت رسيد مى شود، كه اگر رشد كند به مقام عالى مى رسد. پس تا به پند و وعظ خود مشغول نشده اى، به پند دادن ديگران مپرداز. 🔹خداوندتعالى به (عليه السلام) وحى فرستاد كه «يَابنَ مَريَمَ عِظْ نَفسَكَ فَاِنْ اِتَّعَظْتَ فَعِظ النَّاسَ وَ اِلَّا فَاستَحىِ مِنِّى» [۱] (اى فرزند مريم، خود را پند ده، وقتى خود پند گرفتى آن وقت مردم را پند ده، و گرنه از من حيا كن!). وقتى را ساختى، هم سريعاً از تو ساخته مى شوند: «وَ ذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرَى تَنفَعُ الْمُؤْمِنِينَ». [۲] 🔹پس اى برادر! از متابعت مكن كه پيامبر (صلى الله عليه و آله) فرمود: «الكَيِّسُ مَنْ دَانَ نَفْسُهُ وَ عَمِلَ لِما بَعدَ المَوتِ وَ الاَحمَقُ مَنْ اَتْبَعَ نَفْسَهُ هَوَاهَا وَ تَمَنَّى عَلَى اللهِ الاَمَانِىّ» [۳] ( كسى است كه ضعيف شده، و براى بعد از مرگش عمل مى كند، و و نادان كسى است كه متابعت هواى نفس كرده و از خدا، آرزوها [ی غيرمعقول و دور و دراز] تمنّا مى نمايد). 🔹اگر اين مراحل به خوبى طى شد ديگر جاى تقلّب و دزدى و تكبر و نخوت نيست، و چنان مى شود كه در برابر حق، مثل على بن يقطين صورت بر خاك سياه مى گذارد و از ابراهيم جمال ساربان مى خواهد تا كف كفش خود را بر صورت آن وزير هارون گذارد. 🔹داستانش اين بود كه در اثر بى اعتنايى علی بن يقطين به ابراهيم جمّال - كه يكى از دوستان امام كاظم (عليه السلام) بود - حضرت به او بى اعتنايى كردند و گفتند: بايد رضايت او را حاصل كنى. ابن يقطين براى رضايت ابراهيم جمّال، صورت بر خاك درب خانه او گذارد، و از او خواست براى اين كه امام كاظم (عليه السلام) عذر او را بپذيرد و خداوند از او درگذرد، ته كفش خود را روى صورت وى گذارد، و آن ساربان با اصرار على بن يقطين چنين كرد و على بن يقطين گفت: «اللّهم اشْهَدْ» (خدايا تو شاهد باش [كه بنده ات از من گذشت]). 🔹آرى اگر «دستورات اسلامى» و «گفتار اولياء الهى» عمل شود، پشت وزير را هم خم كرده و صورتش را به خاك تقرب الهى مى گذارد، آن هم وزير كسی مثل هارون كه به ابر مى گفت: «هر كجا مى خواهى ببار، كه از مُلك و سلطنت من خارج نيست!». 🔹آرى با عمل به راهيان اين راه، على بن يقطين تربيت مى شود به طوری كه امام کاظم (عليه السلام) به اصحاب خود مى فرمودند: «اگر مى خواهيد يكى از صحابى رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را ببينيد، در صورت او نظر كنيد» و نيز مى فرمودند: «من شهادت مى دهم كه او اهلِ بهشت است». 🔹خداوند ما را در مسير خود موفق و در عمل به مراحل فوق مؤيّد فرمايد! ان شاء الله تعالى. مرحوم «الهى» آن مست باده معارف در ذيل اين فراز «اِنْ اِسْتَصْعَبَتْ عَلَيهِ نَفْسُهُ فِيمَا تَكرَهُ لَمْ يُعطِهَا سُؤلَهَا فِيمَا تُحِبُّ» چنين گويد: اگر به طاعت سختى افزود - ز نفس، او هم خوشيها دور بنمود ؛؛ دهد كيفر به كار نفس دونش - كند هنگام خواهشها زبونش. پی نوشت‌ها؛ [۱] المحجة البیضاء في تهذيب الاحیاء، فيض کاشانی، مؤسسه انتشارات اسلامی جامعه مدرسين، چ۴، ج۸، ص۱۸۰ [۲] سوره ذاريات، آيه ۵۵ [۳] المحجة البيضاء فی تهذيب الإحياء، همان، ص ۱۸۴ [۴] مرحوم حاج شيخ عباسى قمى در منتهى الآمال فى تواريخ النبى و الآل (ع)، جريان على بن يقطين را با رواياتى آورده است. 📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين‏، نسل جوان‏، قم‏، ۱۳۸۵ش، چ۱، ج۲، ص۲۹۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️تاثیرات پیاده سازی احکام الهی 🔹آمدن شعار نیست، آمدن حق است، آمدن حق نشان دادن به حسب و و است، پیاده کردن همه است. اگر «احکام الهی» در یک ملت پیاده بشود، از آن ملت کوچ می‌کند، و اگر در همه ملت های اسلامی، احکام الهی - اخلاقی که سفارش شده است، «اخلاق انسانی»، «عقاید ایمانی» پیاده بشود، خود به خود باطل زاهق می‌شود. بیانات‌ حضرت‌ امام ۵۹/۶/۶ منبع: سایت جامع امام خمینی (ره) @tabyinchannel