eitaa logo
کانال سردار سپهبد شهید 🌷حاج قاسم سلیمانی شهرستان نجف اباد
71 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
4.8هزار ویدیو
39 فایل
این کانال اطلاع رسانی وترویج گفتمان انقلاب اسلامی واسلام ناب است و زمینه سازان ظهور حضرت 💐❤️مهدی❤️ یاوران رهبر انقلاب این زمان هستند 🌷❤️خون که درتن ماست هدیه به رهبر ماست 🌷❤️ #لبیک یاحسین #لبیک یا صاحب الزمان #لبیک یا خامنه ای بهترین ره
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تبیین
💥☄💥☄💥☄💥☄💥 ☄ ⭕️جایگاه تفکر در آموزه‌های اسلام 🔹 به عنوان یک مکتب الهی، همواره انسان را به در امور مختلف رهنمون می کند، تا سبب ارتقای بینش او شود و یا اینکه از گذشتگان عبرت گرفته و زندگی خود را سر و سامان دهد. انسان برای خود یک سری معلومات و مجهولاتی دارد که در اثر تفکر می تواند از حجم مجهولات خود کم کرده، و بر میزان معلوماتش اضافه نماید. امام خمینی (ره) در این راستا می فرماید: «تفکر فرایندی است که در طی آن سلسله ای از امور معلوم و مشخص در کنار هم قرار می گیرند تا امری مجهول را، واضح و روشن سازند». [۱] 💠جایگاه تفکر در اسلام 🔹 نیز است و در آیات و روایات فراوانی در فرصت های مختلف امر به تفکر کرده است؛ چون حاصل تفکر دانایی است. نیز یک امر پسندیده می باشد؛ زیرا فرد عالم و دانا در تصمیم گیری ها و جهت گیری های خود عاقلانه تر و سنجیده تر عمل می کند و کمتر دچار لغزش و اشتباه می شود. [۲] 💠تفکّر در آیات 🔹قرآن کریم در آیات متعدد و موضوعات مختلف انسان ها را به اندیشه و فراخوانده است. بسیاری از آیات، ، اندیشه ورزان و آنان که در مقام هستند را به بهترین صورت، تمجید کرده و گریزان از حقیقت را سخت مورد نکوهش قرار داده اند. از جمله محورهای اساسی که قرآن، انسان را به تفکر در مورد آنها تشویق می کند، عبارتند از: 🔸یک. تفکّر در جهان خلقت 🔹 در آیات مختلف امر به در آسمان ها و زمین کرده است، به عنوان مثال: «إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِأُولِي الْأَلْبَابِ؛ [آل عمران، ۱۹۰] همانا در خلقت آسمان ها و زمین و رفت و آمد شب و روز، نشانه هایی از (حکمت) است برای خردمندانی که بیندیشند.» 🔸دو. تفکّر در احکام و آیات الهی 🔹خداوند حتی در جایی که آیات خود را تبیین و روشن کرده است نیز بحث تفکر را پیش می کشد و اهمیت آن را به خلق گوشزد کرده و می فهماند که چه جایگاهی در اسلام دارد و تقلید کور کورانه را نمی پذیرد: «كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ؛ [بقره، ۲۱۹] خداوند آیاتش را به روشنی بیان می کند، باشد که شما در آن و تعقل کنید.» 🔸سه. تفکّر در تحولات تاریخی 🔹اطلاع از زندگی و سرگذشت ملت های گذشته، انگیزه ها و عواملی که باعث پیشرفت یا عقب ماندگی آنان شده، عقل انسانی را پرورش می دهد و انسان می گیرد، از این رو قرآن سفارش به تفکّر در می کند: «قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ؛ [انعام، ۱۱] بگو، روی زمین گردش کنید؛ سپس بنگرید سرانجام تکذیب کنندگان آیات الهی چه شد؟!» 💠تفکّر در روایات 🔹در و مختلفی امر به شده و اهمیت جایگاه آن نیز بیان شده است حتی در برخی روایات تفکّر از عبادت برتر دانسته شده است؛ زیرا تفکّر در عبادت انسان نیز تاثیر می گذارد و  را تغییر می دهد. امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمایند: «اندیشه و فکر، انسان را به نیکویی و عمل به آن می کشاند». [۳] امام صادق علیه السلام می فرمایند: «بیشترین عبادت ابوذر، تفکّر و عبرت گرفتن بود». [۴] این روایت به خوبی بر ما روشن می کند، که با چه درجه ای از ایمان را می توان به دست آورد و به کمالات رسید. 🔹هر اندازه تفکّر بیشتر راه گشا باشد، ثواب و عاقبت به خیری بیشتری را به ارمغان می آورد. ، دارای درجات و مراتبی است. گاهی اثر یک لحظه تفکّر یک هفته انسان را جلو می اندازد، گاهی یک ماه، گاهی یکسال و گاهی یک عمر. هرچه عمیق تر باشد حرکت و پیشرفت بیشتری به وجود می آورد، مانند یک لحظه تفکّر «حر بن یزید ریاحی» در زمین کربلا که او را از جهنمی بودن رها کرد و به مراتب بالای بهشت رساند. [۵] در نتیجه از جایگاه والایی برخوردار است و سبب می شود انسان به درجات مادی و معنوی برسد و سعادت خود را تامین نماید، که از راههای دیگر، امکان دسترسی به این آثار مهم وجود ندارد. پی نوشت‌ها ؛ [۱] شرح چهل حدیث، ص۱۹۱ [۲] میزان الحکمة، ج۱۰، ح۱۶۲۰۹ [۳] کافی، ج۲، ص۵۵ [۴] خصال، ص۴۲ [۵] شرح چهل حدیث، ص۱۸۹ نویسنده: علی اعظمی منبع: وبسایت اندیشه برتر حوزه @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
💥☄💥☄💥☄💥☄💥 ☄ ⭕️طبق احادیث نبوی بهترین اشخاص از نظر انجام اعمال چه کسانی اند؟ 🔹روايتى از (صلى الله عليه و آله) درباره اين آيه قرآن: «اَحْسَنُ عَمَلاً» [ملک، ۲] است كه نقل می كنیم تا ببينيم چه عملى است؟ آيا عمل بيشتر و متنوع تر يا نه؟ مسلماً جواب منفى است؛ زيرا معلم بشريت و آورنده شرع مقدس كه خود ما را ترغيب به انجام اعمال نيك و شايسته فرموده، چنين نظری ندارد.  🔹«قَالَ اَبُو قُتَادَةُ سَأَلتُ النَّبِىّ (ص) عَن قُولِهِ تَعَالَى:«اَيُّكُم اَحْسَنُ عَمَلاً»مَا عُنِىَ بِهِ؟ فَقَالَ: يَقُولُ: أَيُّكُمْ اَحْسَنُ عَقْلاً ثُمّ قَالَ اَتَمُّكُم عَقْلاً وَ اَشَدُّكُم لِلّهِ خَوفاً وَ اَحْسَنُكُم فِيمَا اَمَرَ اللّهُ بِهِ وَ نَهَى عَنهُ نَظَراً وَ اِن كَانَ اَقَلَّكُم تَطَوُّعاً؛ ابو قتاده مى گويد از پيامبر (ص) درباره قول خداوند متعال: «أَيكُمْ اَحسَنُ عَمَلاً» سؤال كردم كه مراد از اين كلام كه [كدام يك از حيث عمل بهتريد] چيست؟ حضرت فرمودند: هر كدام كه از حيث بهتريد و بهتر عقل خود را به كار مى اندازيد و مى كنيد. سپس فرمودند: بهترين شما از حيث عمل، كامل ترين شما از حيث عقل و خائف ترين شما است از جهت شدت ترس و نيكوترين شما است از حيث نظر در آنچه خداوند به آن امر و از آن نهى كرده». 🔹که يا مراد اين است كه دقت و فكرى كند تا از فلسفه احكام مطلع شود و كوركورانه [خدا را] عبادت نكند و يا اين كه دقت مى كند تا به اوامر و نواهى خداوند به نحو احسن جامه عمل بپوشاند، و در جايگاهى باشد كه مرضىّ رضاى خداوند است اگرچه از حيث عمل، عمل كمترى داشته باشد. از اين حديث استفاده مى شود كه اگر انسان در يك ماه رمضان فقط يك آيه بخواند و پيرامونش تفكر كند، بهتر است تا ۳۰ جزء قرآن را بدون تفكر، تلاوت كند. همچنین اين روايت تائيد مى كند مضمون روايتى را كه مى گويد: «تَفَكُّرُ سَاعَةٍ خَيْرٌ مِنْ عِبَادَةِ سَبْعِينَ سَنَةً؛ يك ساعت عالم بودن بهتر از هفتاد سال عابد بودن است». پی‌نوشت‌؛ [۱] مجمع البيان فى تفسير القرآن، طبرسى، فضل بن حسن، انتشارات ناصر خسرو، چ سوم، ج ‏۱۰، ص ۴۸۴ 📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، نسل جوان‏، چ اول، ج ۱، ص ۵۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️بصیرت؛ چیستی و چگونگی (بخش چهارم) 💠ویژگی های افراد بابصیرت 2⃣تفکر و عبرت آموزی (۱) 🔹از نگاه ، یکی از ویژگی های ، تفکر و عبرت آموزی است. قرآن، صاحبان بصیرت را به تفکر و عبرت فرا می خواند. موضوع تفکر و عبرت اموزی می تواند یکی از موارد زیر باشد: الف) خودشناسی، سِیر اَنفسی و دقت در وجود خود؛ چنانکه می فرماید: «وَ فِی أَنْفُسِكُمْ أَ فَلَا تُبْصِرُونَ». [ذاریات، ۲۱] ب) سیر آفاقی و دقت در پدیده های محیط اطراف؛ چنانکه می فرماید: «أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا نَسُوقُ الْمَاءَ إِلَى الْأَرْضِ الْجُرُزِ فَنُخْرِجُ بِهِ زَرْعًا ... أَفَلَا يُبْصِرُونَ». [سجده، ۲۷] روشن است، کسی که اهل بصیرت باشد، تنها به دیدن پدیده ها اکتفا نمی کند؛ بلکه سعی می کند ریشه ها و فلسفه پدیده ها را نیز کشف کند. ج) تفکر در تاریخ؛ خداوند انسانها را به از سرنوشت گذشتگان فرا می خواند و می فرماید: «وَاللهُ يُؤَيِّدُ بِنَصْرِهِ مَنْ يَشَاءُ ۗ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِی الْأَبْصَارِ». [آل عمران، ۱۳] 🔹به این ویژگی در روایات نیز اشاره شده است. از جمله امام علی (ع) می فرمایند: «فاِنَّمَا الْبَصِیرُ مَنْ سَمِعَ فَتَفَکرَ وَ نَظَرَ فَاَبْصَرَ وَ انْتَفَعَ بِالْعِبَرِ؛ [۱]  کسی است که شنید و اندیشه کرد، و نظر کرد و بصیر شد، و از پند گرفت». مقام معظم رهبری نیز همواره بر تاکید کرده، آن را یکی از ویژگیهای مهم اهل بصیرت معرفی می فرمایند و عدم تفکر و عبرت نگرفتن را از نشانه های عدم بصیرت می دانند. به عنوان نمونه، پس از یادآوری حدیث فوق، می فرمایند: «نظر؛ یعنی نگاه کند، چشم خود را نبندد. ایراد کار بسیاری از کسانی که در لغزشگاه های بی بصیرتی لغزیدند و سرنگون شدند، این است که نگاه نکردند و چشم خودشان را بر یک سری حقایق واضح بستند. انسان باید نگاه کند؛ وقتی که نگاه کرد، آنگاه خواهد دید... ما اگر بخواهیم پیدا کنیم، باید چشم را باز کنیم؛ باید ببینیم. یک چیزهایی هست که قابل دیدن است. اگر ما از آنها سطحی عبور کنیم، آنها را نبینیم، طبعاً اشتباه می کنیم». [۲] ... پی نوشت‌ها؛ [۱] نهج البلاغه، خطبه ۱۵۳ [۲] بیانات مقام معظم رهبری ۸۹/۰۸/۰۴ منبع: حوزه نت، به نقل از مبلغان، شماره ۲۲۲، محمد علی محمدی @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️تزکیه چیست و برای رسیدن به آن چه باید کرد؟ (بخش دوم و پایانی) 🔸 در اصل‌ به‌ معنی‌ نمو و رشد دادن‌ است‌ و برای‌ رسیدن‌ به‌ آن اول از بدی‌ها، یعنی‌ تصفیه دل‌ از اخلاق‌ زشت‌ و اجتناب‌ از گناه‌، و دوم پرورش‌ و به‌ وسیله تحصیل‌ علوم‌ و معارف‌ حقه‌ و فضائل‌ و مکارم‌ اخلاق‌ و انجام‌ عمل‌ صالح‌ لازم است. 💠پس‌ از این‌ که‌ بیماری‌ اخلاقی‌ شناخته‌ شد، باید وارد میدان‌ مبارزه‌ شد. آن‌چه‌ در تهذیب‌ نفس‌ ما را یاری‌ می‌کند عبارتند از: 1⃣«تفکر»؛ امام‌ خمینی (ره)‌ می‌فرمايد: «اوّل‌ شرط‌ مجاهده‌ با نفس،‌ و حرکت‌ به‌ جانب‌ حق‌ تعالی‌، است‌ و تفکر در این‌ مقام‌، عبارت‌ است‌ از آن‌که‌ انسان‌ لااقل‌ در هر شب‌ و روزی‌ مقداری‌ فکر کند، در این‌که‌ آیا مولای‌ او که‌ او را در این‌ دنیا آورده‌ و تمام‌ اسباب‌ آسایش‌ و راحتی‌ را از برای‌ او فراهم‌ کرده‌... آیا وظیفه ما با این‌ مولای‌ مالک‌ الملوک‌ چیست‌؟». [۱] 2⃣«توجه‌ به‌ کرامت‌ انسانی‌»؛ کسی‌ که‌ به‌ مقام‌ شامخ‌ خود پی‌ ببرد، از دوری‌ خواهد کرد، امام‌ علی‌ (ع‌) می‌فرماید: «هر کس‌ نفس‌ خود را گرامی‌ بدارد، شهوت‌ها برای‌ او کوچک‌ و بی‌ ارزش‌ خواهد بود». [۲] 3⃣«مشارطه‌»؛ در اوّل‌ روز انسان‌ با خود شرط‌ کند که‌ امروز بر خلاف‌ امر الهی‌ رفتار نکند. 4⃣«مراقبه‌»؛ انسان‌ در طول‌ روز مراقب‌ اعمال‌ خود باشد. این‌ مرحله‌ از حساس‌ترین‌ مراتب‌ سیر و سلوک‌ به‌ شمار می‌رود. قرآن‌ مجید بر این‌ نکته‌ تأکید دارد که‌ خداوند بر احوال‌ و اعمال‌ شما نظارت‌ دارد: «...إِنَّ اللهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا؛ یقیناً خدا همواره بر شما حافظ و نگهبان است». [نساء، ۱] کسی‌ که‌ از آیه‌ فوق‌ درس‌ گرفته‌ باشد، همواره‌ خداوند را ناظر بر کارهای‌ خود می‌داند و از غفلت‌ و گناه‌ اجتناب‌ می‌وزرد. 5⃣«محاسبه‌»؛ برای‌ تزکیه‌ نفس‌ لازم‌ است‌ از اعمال‌ روزانه‌ حسابرسی‌ به‌ عمل‌ آید‌. امام‌ علی‌ (ع‌) می فرماید: «هر کس‌ نفس‌ خود را به‌ حساب‌ بکشد، بر عیوبش‌ واقف‌ می‌گردد و به‌ گناهانش‌ پی‌ می‌برد، پس‌ از گناهانش‌ توبه‌ می‌کند و عیوبش‌ را اصلاح‌ می‌نماید». [۳] 6⃣«مؤاخذه‌ و مجازات‌»؛ پس‌ از محاسبه‌ لازم‌ است‌ نفس‌ به‌ خاطر عمل‌ زشتی‌ که‌ انجام‌ داده‌، تنبیه‌ و مجازات‌ شود تا از تکرار آن‌ جلوگیری‌ گردد. امام‌ علی‌ (ع‌) می‌فرماید: «هر کس‌ نفس‌ خود را بر عیب‌ها و گناهان‌ توبیخ‌ کند، از ازدیاد گناه‌ اجتناب‌ خواهد کرد». [۴] اولیای‌ الهی‌ به‌ منظور تنبیه‌ و تأدیب‌ خویش‌، تکالیف‌ و انجام‌ اموری‌ را بر خود الزام‌ می‌کردند، از قبیل‌ شب‌ زنده‌داری‌، گرسنگی‌، روزه‌داری‌ کم‌ گویی‌، اطعام‌ و غیره‌. پی‌نوشت‌ها [۱] امام‌ خمینی‌، چهل‌ حدیث‌، ص‌۶ [۲] نهج‌ البلاغه‌، قصار ۴۴۹ [۳] غررالحکم‌، ج۵، ص‌۳۹۹ [۴] همان نویسنده: سجاد شمس الدینی برگرفته از مرکز ملی پاسخگویی به مسائل دینی منبع: وبسایت‌ رهروان‌ ولایت @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️درک معانی قرآن 🔹گروهی می‏‌پندارند منظور از تلاوت ، تنها خواندن قرآن به قصد ثواب بردن است، بدون آنکه چیزی از معانی آن درک گردد. اینها دائماً قرآن را دوره می‌کنند، اما اگر یکبار از ایشان سؤال شود که آیا معنی آنچه را می‌خوانید می‌دانید، از پاسخگویی عاجز می‏‌مانند. خواندن قرآن از این جهت که مقدمه‌ای است برای درک معانی قرآن، لازم و خوب است و نه صرفاً به قصد کسب ثواب. «درک معانی قرآن» نیز ویژگی هایی دارد که باید به آن توجه داشت. 🔹در یادگیری بسیاری از کتاب‌ها آنچه که برای خواننده حاصل می‌شود یک سلسله اندیشه‌ های تازه است که قبلًا در ذهن او وجود نداشت. در اینجا تنها عقل و قوه تفکر خواننده است که به فعالیت مشغول می‌شود. در مورد «قرآن» بدون شک باید آن را به قصد آموختن و تعلیم یافتن مورد مطالعه قرار داد. «قرآن» خود در این زمینه تصریح می‌کند: «کتابٌ انْزَلْناهُ الَیک مُبارَک لِیدَّبَّروا ایاتِهِ وَ لِیتَذَکرَ اولُوالْالْبابِ‏؛ [ص، ۲۹] کتابی مبارک و عظیم‏الشأن بر تو نازل کردیم تا مردم در آیاتش کنند و خردمندان متذکر شوند». 📕آشنایی با قرآن، مرتضی مطهری، ج ۱ ص ۳۵ منبع: پورتال جامع استاد شهید مطهری @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️سوره مبارکه نور 🔹قرآن می‌گوید ما این سوره را فرود آورده‌ایم و مقررات و محتوای این سوره را که در زمینه آداب و اخلاق جنسی است حتم شمرده‌‏ایم، و یک سلسله آیات بینه در آن فرود آورده‌ایم برای بیداری و آگاهی بشر، «لَعَلَّکمْ تَذَکرونَ‏» باشد که شما شوید، آگاهی پیدا کنید، از خارج گردید. فرق است میان «تفکر» و «تذکر». آنجایی است که یک مسئله‌ای را که انسان به کلی نسبت به آن جاهل و نادان است و نمی‌داند، به انسان می‏‌آموزند. 🔹قرآن در بسیاری از موارد، دم از تفکر می‌زند. در مسائلی است که فطرت انسان خود به خود صحت آن مسائل را درک می‌کند ولی باید کرد و توجه داد. قرآن مخصوصاً آداب و اخلاق جنسی را به عنوان بیان می‌کند، شاید یک علتش احترام گزاردن به بشر است. می‌فرماید ما شما را به این مسائل متوجه می‌کنیم، یعنی مسائلی است که اگر خودتان هم بیندیشید می‌فهمید، ولی ما شما را متذکر و متوجه می‌کنیم. 📕آشنایی با قرآن، ج ۴، مرتضی مطهری، ص ۱۴ منبع: پورتال جامع استاد شهید مطهری @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️تفكّر و تدبّر در قرآن، چه ميزان اهميت دارد؟ 🔹 كتابى است كه شكوفايى پيام‌ها و معارف آن، در پناه است. عبارت است از: به كار بردن فكر براى كشف مجهولات و پاسخ به سؤالات. قرآن کریم در اين زمينه مى‌فرمايد: «وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ؛ و را [هم] به سوی تو نازل کردیم، به خاطر اینکه برای مردم آنچه را که برای [هدایتشان] به سویشان نازل شده بیان کنی، و برای اینکه [در پیامبری تو و آنچه را به حق نازل شده] بیندیشند». [نحل، ۴۴]   🔹پس انتظار آن است كه انسان، آيات قرآن را در كنار بيانات پيامبر اکرم (ص) و سنت قرار داده، در آنها بينديشد و مجهولات خود را مرتفع سازد؛ زيرا تنها در سايه در آيات است كه بسيارى از سؤالات اساسى انسان، پاسخ داده مى‌شود. قرآن به پيامبر اکرم (ص) مى‌فرمايد: «قُلْ هذِهِ سَبِيلِى أَدْعُوا إِلَى اللهِ عَلى بَصِيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِى...؛ بگو: طریقه من و پیروانم همین است که خلق را به خدا با بینایی و بصیرت دعوت کنیم...». [یوسف، ۱۰۸] اما در قرآن عبارت است از تأمل در عواقب يك امر.  🔹آيات قرآن، از معارف و دستورهايى سخن مى‌گويد، از مسئوليت‌ هاى انسان و نظام پاداش و جزا مى‌گويد، و عواقب مثبت و منفى رفتارش را متذكر مى‌شود. تدبر در آيات قرآن يعنى، توجه به عواقب و لوازم آيات و آثار مترتب بر عمل كردن، يا نكردن بر مقتضاى آن؛ با اين است كه دل و قلب انسان راه مى‌افتد و از بشارتهاى قرآن بهره مى‌گيرد و تهديدهايش در او مؤثر مى‌افتد. قرآن در اين زمينه مى‌فرمايد: «أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُها؛ آيا در آيات الهى نمى‌كنند، يا آنكه بر دل‌شان‌، خود، قفل‌ها زده اند». [محمد، ۲۴] 🔹پس و در ، به ايجاد روح بصيرت و روشن بينى و زنده شدن و فعال شدن قدرت درك قلب و جان آدمى است. در روايات نيز ثواب تدبّر در آيات قرآن، از قرائت آن بيشتر معرفى شده است: «لا خير فى قرائة ليس فيها تدبر» [آگاه باشيد كه‌] خيرى در تلاوت قرآن بدون و ارزيابى آن وجود ندارد». [۱] اصولًا از مقايسه آيه ۱۲۱ سوره بقره «الذين آتينا هم الكتاب يتلونه حق تلاوته اولئك يؤمنون به» و آيه ۲۹ سوره «جن» كه هدف از نزول قرآن را بهره‌مندى و تدبر در آن مى‌داند، در مى‌يابيم كه «تلاوت راستين» در جريان تدبر در آيات است.  🔹در اين باره توجه به چند نكته، بايسته است: ۱) الهى بودن قرآن بدون «تدبر در آن» معلوم نخواهد شد: «أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلافاً كَثِيراً». [نساء، ۸۲] ۲) بدون در قرآن، نمى‌توان از ذخاير بى‌كران و پر خير و بركت كلام خدا بهره‌اى جست. ۳) بدون نمى‌توان از ظلمت شك و ترديد و سرگردانى نفاق، خود را رهانيد و به ايمانى راسخ و استوار، دست يافت. ۴) بدون ، عمق و مغز آيات را نمى‌توان دريافت و به حقايق شگفت و حيرت آورش پى برد. ۵) تدبّر كننده در قرآن، با تمام وجود، در جاى جاى قرآن، حضور خداوند را حس مى‌كند و دل و جانش را از نور خدا سرشار مى‌نمايد. [۲] پی‌نوشت‌ها [۱] بحارالانوار، ج ۹۲، ص ۲۱۱ [۲] تقى پور، ولى‌الله، پژوهشى پيرامون تدبر بر قرآن، انتشارات اسوه، چاپ اول، ص ۳۱ منبع: وبسایت راسخون @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا تفکر افراد دیندار تفکرى کاملتر و بالاتر است؟ 🔹محتویات فکر انسان هر چه عالى تر باشد، آن فکر کاملتر و عالى‌تر است، بنابراین هر چه معلومات و معقولات انسان توسعه بیشترى داشته باشد به همان اندازه، فکر انسان وسیعتر خواهد بود. از اینجا نتیجه مى گیریم که فکر کامل، فکرى است که متوجّه عالیترین موجودات باشد و پست‌ترین افکار، آن فکرى است که در اطراف پست ترین موجودات دور مى زند. 🔹اکنون براى بهتر روشن شدن مطلب، اعتقادات یک فرد دیندار و بى دین را با هم مقایسه مى کنیم: یک «فرد مادّى» مى گوید که عالَم، همان چیزى است که ما مى بینیم و یا علوم طبیعى براى ما اثبات کرده است؛ طبیعت محدود و قوانین جبرى آن، سازنده این جهانند و هیچگونه نقشه و فکرى در ساختمان آن به کار نرفته است. بشر هم جزئى از طبیعت است و پس از مرگ، اجزاى او از هم متلاشى و تجزیه شده و بار دیگر به طبیعت برمى گردند و هیچگونه بقایى براى او نیست. در واقع، میان انسان و سایر حیوانات، چندان فاصله اى وجود ندارد. 🔹در مقابل یک «فرد دیندار» معتقد است که عالَم، خیلى بزرگتر است از آنچه ما درک مى کنیم و عالَم ماوراى این طبیعت به مراتب از جهان طبیعت، وسیعتر مى باشد. نیروى سازنده این عالَم، علم و قدرتى بى نهایت دارد، همیشه بوده و خواهد بود. عالَم بر طبق یک نقشه بسیار عمیق و دقیق استوار شده است و عدم اطّلاع کامل ما از اسرار آن، دلیل بر نبودن آن اسرار نیست، بلکه به خاطر نادانى ماست. انسان فاصله بسیار زیادى از حیوانات دارد. «مرگ» به معناى فنا و نابودى نیست (مرگ، پایان کبوتر نیست) [۱]، بلکه یکى از مراحل کمال بشر است، زیرا انسان، پس از مرگ وارد عالَم وسیعتر و پهناورترى مى گردد. 🔹اکنون خود شما قضاوت کنید که روح کدامیک از این دو نفر کاملتر و قوی‌تر است؟ آن کس که فکر او تنها در محدوده مادّه، گردش مى کند و یا آن کس که برفراز آسمان ابدیّت و در یک فضاى بى انتها پرواز مى نماید؟ جواب این سؤال ناگفته، روشن است... آرى، این است که فکر انسان را در افقى بلندتر از افکار مادّى قرار مى دهد و روح قوى و همّت عالى به او مى بخشد! پی‌نوشت‌؛ [۱] سهراب سپهرى 📕آفريدگار جهان‏، مكارم شيرازى، ناصر، ص ۲۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️فرق آزادی عقیده و آزادی تفکر 🔹فرق است میان «آزادی عقیده» و «آزادی تفکر». یعنی همان استعداد انسانی بشر که می‌تواند در مسائل، علمی و منطقی بیندیشد. این استعداد حتما باید آزاد باشد. پیشرفت و تکامل بشر در گرو این آزادی است. اما . می‌دانیم هر عقیده‌ای ناشی از تفکر نیست. بسیاری از عقاید بشر ناشی از یک سلسله عادت‌ها، تقلیدها و تعصب‌هاست، نه این که چون فکر کرده این عقیده را گرفته است، بلکه چون عادت کرده، به این عقیده چسبیده است. این عقیده نوعی انعقاد است، یعنی فکر و اندیشه‏‌اش به جای این که باز باشد بسته و منعقد شده و بر عکس، آن قوه مقدس تفکر به دلیل این انعقاد و بستگی در درونش اسیر شده. 🔹آن آدمی که یک سنگ یا چوب و ساخته دست خودش را می‌پرستد، آیا نشسته علمی و منطقی فکر کرده و علم و منطق او وی را رسانده به این که این بت را بپرستد؟ تفکر آزاد است، حالا که تفکر آزاد است پس این آقای بت‌‏پرست باید آزاد باشد برای این که بت را بپرستد؟ یا نه. عقل و فکر این شخص اسیر است؛ باید کاری کنیم که عقل و فکر او را از اسارت این عقیده آزاد کنیم، کاری را بکنیم که ابراهیم خلیل الله و بت‏‌شکن کرد. مردمی طبق عادت بت‌‏پرست بودند. در یک روز عید که همه مردم از شهر خارج می‌شدند او از شهر خارج نشد. بتخانه هم خالی بود. تبر را برداشت و رفت تمام این بتها را خرد کرد، الّا بت بزرگ و تبر را به گردن بت بزرگ انداخت، تا اگر کسی به آنجا برود با خودش فکر کند که این خداها با یکدیگر جنگیده‌‏اند و این بت بزرگ چون از همه نیرومندتر بوده باقی دیگر را خرد و خمیر کرده و تنها خودش مانده است. 🔹این فکر برای مردم پیدا شود، بعد طبعا به حکم فطرت می‌گویند اینها که نمی‌توانند از جایشان بجنبند. همین [امر] فکر اینها را عوض می‌کند. این کار را کرد. وقتی که مردم برگشتند و وضع را آنچنان دیدند داد و فریاد کردند که چه کسی این کار را کرده است؟ یادشان افتاد که جوانی در این شهر است که مخالف با این کارهاست، نکند کار او باشد؟ رفتند سراغ ابراهیم (ع). ابراهیم نبی (ع) در پاسخ به آنها گفت چرا شما به من می‌گویید؟ مجرم آن کسی است که زنده مانده و تبر به گردن اوست (بَلْ فَعَلَهُ کبیرُهُمْ‏ [انبیاء، ۶۳]). اینها گفتند از او که این کار ساخته نیست. گفت چطور کار زد و خورد از او ساخته نیست، ولی [فکر می‌کنید روا کردنِ] حاجت هایی که انسان‌ها در آن حاجت‌ها درمانده‌‏اند [از او] ساخته است، که مثلا زنی نازاست او را زاینده کند؟ قرآن می‌فرماید: فَرَجَعوا الی‏ انْفُسِهِمْ‏...؛ پس آنان [با تفکر و تأمل] به خود آمدند... [انبیاء، ۶۴] این سبب شد که به خود باز گردند. 📕آینده انقلاب اسلامی ایران، مطهری، مرتضی، ص ۳۸ و ۳۹ منبع: پورتال جامع استاد شهید مطهری @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️عفت نفس چگونه به دست می آید؟ (بخش اول) 🔹امیرالمؤمنین (ع) میفرماید: «طُوبَى لِمَنْ تَحَلَّى بِالْعَفَافِ وَ رَضِیَ بِالْکَفَاف»؛ خوشا بحال کسی که خود را به و پرهیزکارى بیاراید و با روزى به اندازه کفاف بسازد». [تصنیف غررالحکم و درر الکلم، ص۳۹۸] نقطه مقابل «شکم پرستى و شهوت پرستى» و صفتی است که باعث حفظ اعتدال در نیروی شهوت در انسان می‌شود. به معنای دور داشتن خود در صحنه عمل و رفتار، از هرگونه ناهنجاری و زشتی است. 🔹 به گفته راغب اصفهانى در کتاب «المفردات»، به معنى پدید آمدن حالتى در نفس است که آدمى را از غلبه شهوت باز مى دارد و به کسى گفته میشود که داراى این وصف و حالت باشد. عفت از بزرگترین فضایل انسانى است و هیچ کس در سیر الى الله، بدون داشتن عفت به جایى نمى رسد. در زندگى دنیا نیز آبرو و حیثیت و شخصیت انسان در گرو عفت است. مرحوم آیت الله مجتهدی می‌فرماید: گناه نکردن است. حال برای گناه نکردن و عفیف بودن باید نفس را به نیکی ها آراست و از بدی ها و زشتی ها پیراست و در حقیقت به پرداخت. 💠اقدامات لازم برای تزکیه نفس و دوری از گناه 🔹«تفکر و اندیشه»؛ یکی از موانع مهم تهذیب نفس و یکی از علل انجام گناه، و بی‌خبری است. امام‌ خمینی‌ (ره) می‌فرماید: «اوّل‌ شرط‌ مجاهده‌ با نفس‌ و حرکت‌ به‌ جانب‌ حق‌ تعالی‌، است‌». اگر ما در شبانه روز سرگرم زندگی دنیا باشیم، و و را فراموش کنیم، و اگر ساعتی در کارهای خود و عواقب آن اندیشه نداشته باشیم، به احتمال زیاد گرفتار گناه و معصیت می‌شویم، و اگر به دستورات الهی توجه داشته باشیم، و شرایط سخت پس از مرگ و عالم برزخ و حساب و کتاب قیامت را همواره در نظر داشته باشیم، مسلماً خود را آلوده به گناه و معصیت نخواهیم کرد و نفس ما شروع به رشد و بالندگی خواهد نمود. امام علی (ع) می‌فرماید: هرکس که قلبش را با تداوم ، آباد سازد افعالش در باطن و ظاهر خوب خواهد شد. [غررالحکم، ص ۶۹۰] 🔹«ترس از خداوند»؛ برترین افسار و لگامی که نفس بدان پیش رانده میشود، ترس از خداوند عز و جل است: «وَ أمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَ نَهیَ النَّفْسَ عَنِ الْهَوَی - فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِیَ الْمَأَوَی؛ [نازعات، ۴۰ و ۴۱] و آن کس که از مقام پروردگارش ترسان باشد و نفس را از هوی بازدارد - قطعاً بهشت جایگاه اوست!». ابزارها و وسایل فراهم سازی ترس از خداوند بسیارند که در رأس آنها بسیار به یاد مرگ بودن است. 🔹«توجه به کرامت ذات و تقویت ارزش‌های انسانی»؛ اگر انسان توجه کند که موجود گرانبهایی است و از علم و کمال و جمال الهی برخوردار است و مقامی بس بلند و رفیع دارد، و را دون شأن خویش می‌داند و طبعاً از آنها بیزار، و در این راه پایدار خواهد بود. وقتی فهمید روح انسان، موجودیت حقیقی انسان الهی است و از عالم بالا آمده، شهوات‌ و خواسته‌های حیوانی در نظرش بی‌ارزش، و تمایل به در وجودش احیاء خواهد شد. امام علی (ع) فرمود: «هرکس که نفس خودش را گرامی بدارد، شهوت‌ها برایش کوچک و بی‌ارزش خواهد بود». [نهج البلاغه، قصار، ص۴۴۹] 🔹«ترک معاشرت با بدان»؛ انسان موجودی است اثرپذیر و مقلد. بسیاری از صفات و آداب و رفتارش را از انسان های دیگری که با آنها در ارتباط است، فرا می‌گیرد. مخصوصاً دوستان نزدیک تأثیر شگرفی بر نفس و رفتار انسان می‌گذارند. بنابراین تا جایی که امکان دارد با افرادی که نفسهای خود را آلوده کرده اند، کمتر معاشرت کند. امام علی (ع) می‌فرماید: «از دوستی با جداً اجتناب کنید، زیرا شرّ به شرّ ملحق خواهد شد». [غررالحکم، ص ۱۴۷] حضرت همچنین میفرماید: «از همنشینی با دوست بد جداً اجتناب کن که همنشینِ خود را به هلاکت می‌رساند، و به آبرویش لطمه می‌زند». [غررالحکم، ص ۱۴۲] منبع: وبسایت پرسمان @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️جایگاه تفکر در آموزه‌های اسلام 🔸 به عنوان یک ، همواره انسان را به در امور مختلف رهنمون می کند، تا سبب ارتقای او شود، و یا اینکه از گذشتگان  گرفته و زندگی خود را سر و سامان دهد. انسان برای خود یک سری و دارد که در اثر می تواند از حجم مجهولات خود کم کرده، و بر میزان معلوماتش اضافه نماید. امام خمینی (ره) در این راستا می فرماید: «تفکر فرایندی است که در طی آن سلسله ای از امور معلوم و مشخص در کنار هم قرار می گیرند تا امری مجهول را، واضح و روشن سازند». [۱] 💠جایگاه تفکر در اسلام 🔹 نیز طرفدار است و در آیات و روایات فراوانی در فرصت های مختلف امر به تفکر کرده است؛ چون حاصل تفکر دانایی است. نیز یک امر پسندیده می باشد؛ زیرا فرد و دانا در تصمیم گیری ها و جهت گیری های خود و عمل می کند و کمتر دچار لغزش و می شود. [۲] 💠تفکّر در آیات 🔹 در آیات متعدد و موضوعات مختلف انسان ها را به و فراخوانده است. بسیاری از آیات، ، اندیشه ورزان و آنان که در مقام فهم واقعیات هستند را به بهترین صورت، کرده، و گریزان از حقیقت را سخت مورد نکوهش قرار داده اند. از جمله محورهای اساسی که قرآن، انسان را به تفکر در مورد آنها تشویق می کند، عبارتند از: 1⃣تفکّر در جهان خلقت 🔹 در آیات مختلف امر به در کرده است، به عنوان مثال: «إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِأُولِي الْأَلْبَابِ؛ [آل عمران، ۱۹۰] همانا در آسمان ها و زمین و رفت و آمد شب و روز، نشانه هایی از (حکمت) است برای خردمندانی که بیندیشند». 2⃣تفکّر در احکام و آیات الهی 🔹خداوند حتی در جایی که آیات خود را تبیین و روشن کرده است نیز بحث را پیش می کشد، و اهمیت آن را به خلق گوشزد کرده و می فهماند که چه جایگاهی در دارد و را نمی پذیرد: «كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ اللهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ؛ [بقره، ۲۱۹] خداوند را به روشنی بیان می کند، باشد که شما در آن و کنید». 3⃣تفکّر در تحولات تاریخی 🔹اطلاع از زندگی و ملت های گذشته،  و که باعث پیشرفت یا عقب ماندگی آنان شده، انسانی را پرورش می دهد، و انسان می گیرد، از این رو سفارش به در می کند: «قُلْ سِيرُوا فِی الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ؛ [انعام، ۱۱] بگو، روی گردش کنید؛ سپس بنگرید تکذیب کنندگان آیات الهی چه شد؟!» 💠تفکّر در روایات 🔹در متعدد و مختلفی امر به شده و اهمیت جایگاه آن نیز بیان شده است، حتی در برخی روایات  از دانسته شده است؛ زیرا تفکّر در عبادت انسان نیز تاثیر می گذارد و  انسان را تغییر می دهد. امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: «اندیشه و ، انسان را به و عمل به آن می کشاند». [۳] امام صادق علیه السلام  میفرماید: «بیشترین  عبادت ابوذر، و عبرت گرفتن بود». [۴] 🔹این روایت به خوبی بر ما روشن می کند، که با چه درجه ای از ایمان را می توان به دست آورد و به رسید. هر اندازه بیشتر راهگشا باشد، ثواب و بیشتری را به ارمغان می آورد. ، دارای درجات و مراتبی است. گاهی اثر یک لحظه تفکّر یک هفته انسان را جلو می اندازد، گاهی یک ماه، گاهی یکسال و گاهی یک عمر. 🔹 هرچه باشد حرکت و پیشرفت بیشتری به وجود می آورد، مانند یک لحظه تفکّر «حر بن یزید ریاحی» در زمین کربلا که او را از جهنمی بودن رها کرد و به مراتب بالای بهشت رساند. [۵] در نتیجه در اسلام از برخوردار است و سبب می شود به درجات مادی و معنوی برسد و خود را تامین نماید، که از راههای دیگر، امکان دسترسی به این آثار مهم وجود ندارد. پی نوشت‌ها؛ [۱] شرح چهل حدیث، ص۱۹۱ [۲] میزان الحکمة، ج۱۰، ح۱۶۲۰۹ [۳] کافی، ج۲، ص۵۵ [۴] خصال، ص۴۲ [۵] شرح چهل حدیث، ص۱۸۹ نویسنده: علی اعظمی منبع: وبسایت اندیشه برتر حوزه @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️آموزش تفکر محور 🔹اگر را یک معناى وسیعى بگیریم، این سه عرصه را شامل می‌شود: «یاد دادن »، کار دوّم که از این مهم‌تر است، «یاد دادن » است، سوّم، «رفتار و اخلاق»؛ ، . بیانات مقام معظم رهبری ۹۳/۰۲/۱۷ منبع: وبسایت دفتر حفظ و نشر آثار معظم له @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️بسیج بیش از آنکه یک سازمان باشد، یک فرهنگ و یک تفکّر است 🔹 بیش از آنکه یک سازمان باشد، یک است، یک تفکّر است. بنابراین، همه‌ کسانی که این فرهنگ را پذیرفته‌اند، در این راه حرکت کرده‌اند، این را ممشای خودشان قرار داده‌اند، و لو داخل سازمان نباشند، ؛ و این یک جمع کثیری از ملّت ایران را شامل می شود، در حالی که در سازمان بسیج هم نه اسمشان هست، نه رسمشان هست. این فرهنگ چیست؟ فرهنگ بسیج است، است، کردن است، 🔹در مقابل قضایای جاری کشور و مؤثّر در آینده‌ی کشور است؛ فرهنگ بسیجی است، قدر انقلاب را دانستن و معنای انقلاب را دانستن است؛ فرهنگ بسیجی قانون‌گریز نبودن است، نظم‌ناپذیر نبودن است، هنجارشکن نبودن است؛ اینها است. بسیجی ممکن است به یک مطلبی، به یک واقعیّتی، به یک شخصی معترض باشد؛ هیچ اشکالی ندارد، امّا هنجارشکنی نمیکند، با دشمن ــ قبلاً هم گفته‌ام ــ مخرج مشترک پیدا نمی کند. بیانات‌مقام‌معظم‌رهبری ۱۴۰۲/۰۹/۰۸ منبع‌؛ وبسایت‌ دفتر حفظ‌ و نشر آثار معظم‌ له @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️اسرار عجيبِ آفرينشِ انسان در دوران جنينى، تولّد و شيرخوارگى چه هماهنگی و قرابتی با آيات قرآن دارد؟ 🔹 (علیه السلام) در بخشی از خطبه ۱۶۳ درباره اسرار عجيبِ در «دوران جنينى» و سپس «دوران تولّد» و «شيرخوارگى» سخنانی بیان فرموده که با آيات فراوانى از هماهنگ بوده و انسان را به درباره این اسرار فرا می خواند. در «سوره زمر» آیه ۶ مى خوانيم: «يَخْلُقُكُمْ فی بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ فی ظُلُماتٍ ثَلَاثٍ ذلِكُمُ اللهُ رَبُّكُم» (او شما را در تان، پيوسته آفرينشى بعد از آفرينش ديگر در ميان تاريكى هاى سه گانه [ظلمت شكم مادر و رَحِم و مشيمه] مى بخشد، اين است خداوند، پروردگار شما). 🔹و در «سوره مؤمنون» آيات ۱۲ تا ۱۴ مى خوانيم: «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طين‏ٍ - ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً فی قَرارٍ مَكين‏ٍ - ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَكَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقين‏َ» (و ما را از عصاره اى از آفريديم، سپس او را اى در قرارگاه مطمئن [رحم] قرار داديم؛ سپس نطفه را به صورت [خون بسته] و علقه را به صورت [چيزى شبيه گوشت جويده شده] و مضغه را به صورت هايى درآورديم و بر استخوان ها پوشانديم؛ سپس آن را داديم؛ پس بزرگ است خدايى كه بهترين آفرينندگان است). 🔹 (عليه السلام) در كتاب «توحيد مفضّل»، آن را از نشانه هاى بزرگِ و قدرت و ياد فرموده است. در كتاب «توحيد مفضّل» از آن حضرت چنين نقل شده: «تو اى مفضّل، به بينديش كه نخستين مرحله آن، تربيت جنين در عالَم رَحِم است؛ در حالى كه در ميان ظلمت هاى سه گانه (شكم، رَحِم و مشيمه) قرار گرفته؛ در آن جايى كه راهى براى درخواست غذا و دفع آزار و جلب منفعت و دور ساختنِ زيانها از خود ندارد، خداوند خون عادت را [از طريق بند ناف] به سوى او روان ساخته، 🔹و همان گونه كه آب، گياهان را آبيارى مى كند، اين خون نيز جنين را آبيارى و تغذيه مى كند تا خود را بپيمايد و آن قدر قوى و محكم شود كه بتواند در هواى آزاد زندگى كند... و هنگامى كه متولّد مى شود آن خون را به شير تبديل مى كند و به سوى پستان مادرش روان مى سازد، طعم و رنگ آن به كلّى دگرگون مى گردد و به صورتى كه مورد نياز نوزاد است در مى آيد...». سپس امام صادق (عليه السلام) به شرح تكامل نوزاد در مراحل مختلف مى پردازد و شگفتى ها را يكى پس از ديگرى شرح مى دهد. [۱] 🔹البتّه در اين بحثِ فشرده، نمى توان مسائل عجيبى را كه در عصر ما از دوران تكامل يك نطفه در مراحل مختلف كشف شده، بازگو كنيم و آنچه را كه در فيلم هاى مستند لحظه به لحظه منعكس است در اينجا بيان كنيم؛ ولى همين قدر مى گوييم كه هزاران نكته باريك تر از مو در اين بحث نهفته است و به تعبير «قرآن مجيد»: «خَلْقاً مِّنْ بَعْدِ خَلْقٍ»؛ (و و پى در پى) [كه معمار آفرينش در آن ظلمت‌كده رَحِم نقش بر آب مى زند] از عجيب ترين پديده هاى جهان آفرينش است. 🔹مناسب است در اينجا به يك نكته از هزاران نكته اشاره كنيم و آن اينكه در تمام مدّت در درون كيسه اى قرار گرفته كه مملوّ از آب غليظ و لغزنده اى است و جنين در آن شناور است. اين كيسه آب از يك سو دستگاهی ضدّ ضربه است كه حتى اگر مادر، زمين بخورد و يا حركات تند و شديدى داشته باشد آسيبى به نمى رسد؛ 🔹و از سوى ديگر يك وسيله مؤثر تعديل كننده حرارت است و سبب مى شود كه سرما و گرماى برون به آسانى روى جنين تأثير نگذارد. ديگر آنكه شناور بودن جنين در كيسه آب سبب مى شود كه اعضاى او كه بسيار لطيف و آسيب پذيرند بر يكديگر فشار نياورند. همچنين را از امواج صداهاى ناهنجار بر كنار مى دارد و نيز نرمى و لطافتِ پوستِ او را حفظ مى كند و حتى علاوه بر بند ناف در تغذيه او نيز نقش دارد: «فَتَبَارَكَ اللهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ». پی نوشت: [۱] توحيد المفضّل‏، مفضّل بن عمر، داورى‏، بى تا، چ سوم‏، ص ۴۸، (خلق الإنسان و تدبير الجنين في الرحم). 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۶، ص ۳۲۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«امام علی» (علیه السلام) در خطبه ۱۰۸ «نهج البلاغه» در باب توحید با چه براهینی به «اثبات خداوند» می‌پردازد؟ 🔹 (عليه السلام) در آغاز خطبه ۱۰۸ ، به سراغ حمد و و ذكر جمال و جلال او و براهين ذات مقدّسش مى رود. در عباراتى كوتاه و زيبا و دلنشين، به مهم‌ترين دلايل اشاره مى كند. نخست مى فرمايد: «الْحَمْدُللهِ الْمُتَجَلِّی لِخَلْقِهِ بِخَلْقِهِ» (ستايش مخصوص است كه با خود، بر انسان ها تجلى كرده است!). و اين، در واقع اشاره به است كه در جاى جاى آمده است. 🔹گاه دست انسان را مى گيرد و به مى برد و سيّارات و ثوابت و كهكشان هاى با عظمت را به او نشان مى دهد، و گاه به مى كشاند و ساختمان شگفت انگيز آن را به انسان ارائه مى دهد. گاه عجايب خلقت پرندگان، گاه شگفتى هاى جهانِ حيوانات و جانداران، گاه اسرار آفرينش نباتات، گاه عجايب اعماق درياها. آرى، به وسيله ، را به خلقش نشان داده است و اين، داستان عجيب و طولانى دارد كه هرگز تمام نمى شود. 🔹از يك سو، هر قدر در عظمت بينديشيم، به جايى نمى رسيم و از سويى ديگر، در اسرار خلقت آنها و حاكم بر آنها. از تفسير بالا روشن شد كه خلق در «لِخَلْقِهِ» اشاره به انسان ها است و در «بِخَلْقِهِ» اشاره به تمامى مخلوقات است. يكى خاص، و ديگرى عام است. سپس در ادامه اين سخن، اشاره به مى كند و مى فرمايد: «وَ الظَّاهِرِ لِقُلُوبِهِمْ بِحُجَّتِهِ» ( كه با و دليل خود، بر آشكار شده است!). 🔹چه حجّتى از اين بالاتر كه وقتى به قلب و خود باز مى گردد، بانگ و خداشناسى را از هر گوشه آن مى شنود و به همين دليل، هر قدر در انكار ذات پاكش بكوشند و براى منحرف ساختن بندگان تلاش كنند، هنگامى كه فشارها برچيده شد، و ابرهاى ظلمانى وساوس شيطانى كنار رود، تجلّى مى كند و باز انسان به سوى خدا بر مى گردد. در سومين جمله، اشاره به دليل سومى مى كند كه مى توان آن را نام نهاد. 🔹مى فرمايد: «خَلَقَ الْخَلْقَ مِنْ غَيْرِ رَوِيَّةٍ، إِذْ كَانَتِ الرَّوِيَّاتُ لاَ تَلِيقُ إِلَّا بِذوِی الضَّمَائِرِ، وَ لَيْسَ بِذِی ضَمِيرٍ فِی نَفْسِهِ» ( را بدون نياز به فكر و انديشه آفريد؛ چرا كه مخصوص كسانى است كه داراى روح و ضمير باطن هستند و او چنين نيست!). مى دانيم تمام بازگشت به و برنامه ريزى و نقشه كشى هاى قبلى مى كند و اين تفكّر و برنامه ريزى نيز بازگشت به مخلوقات و مصنوعات جهان آفرينش دارد. 🔹يعنى هر چه مى سازد، و مانندى براى آن در جهان خلقت ديده؛ و گاه اَشكال مخلوقات گوناگون را به هم تركيب مى كند و از آن چيزى درست مى كند؛ صنعت كشتى را از مرغان دريايى، و هواپيما را از خلقت پرندگان، و مراكب ديگر را از مراكب صحرايى آموخته است. بنابراين، اوّلا در نياز به انديشه و تفكّر دارد و ثانياً نياز به و و از موجودات اطراف خويش. 🔹آن كس كه تمام افعالش است، نه انديشه اى لازم دارد و نه الگويى، تنها . امروز ثابت شده است كه تنها در روى كره زمين ميليونها نوع گياه و حيوان و حشره وجود دارد كه هنوز بسيارى از آنها كه در اعماق درياها و يا در قلب جنگلها و يا درون كويرهاى دوردست و يا مناطق قطبى زندگى مى كنند، براى انسان كشف نشده است؛ آفريده هايى با هاى حيرت انگيز و طرز زندگى كاملا متفاوت و ساختمان و تركيب بندى بسيار حساب شده. 🔹تمام اينها، است، و او يكى از دلايل و و است. گذشته از همه اينها، مصنوعات بشرى با گذشت قرنها و استفاده كردن از تجربه هاى ديگران تكامل مى يابد؛ در حالى كه چنين نيست و اگر روند تكاملى داشته باشند، از درون خود آن مخلوق سرچشمه مى گيرد، نه با تجربه جديد. 📕پيام امام امير المؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، چ اول‏، ج ۴، ص ۵۰۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«تفکر» قبل از سخن گفتن، چه تاثیری در درمان بیماری های زبان دارد؟ 🔸یکی از داروهایی که برای تجویز شده آن است كه قبل از سخن گفتن ابتدا كند تا مصداق اين كلام شود: «كم گوى و گزيده گوى چون دُرّ». در روايات اهل بيت (عليهم السلام) دو تعبير ديده مى شود: 1⃣«لِسَانُ المُؤمِنِ وَرَاءُ قَلبِهِ وَ قَلبُ المُنَافِقِ وَرَاءُ لِسَانِهِ»؛ [۱] ( پشت قلب او و پشت زبان او است)؛ يعنى حرف خود را از فيلتر و دستگاه تصفيه قلب مى گذراند و بعد به روى زبان منتقل مى كند؛ ولى برعكس است، اول حرفى را مى زند و سپس [درباره آن] مى انديشد و لذا در بسيارى از موارد سخنانش موجب پشيمانى او می شود. بايد شعار «اول انديشه بعد گفتار» را نصب العين خود قرار دهيم؛ البته گاهى هم انديشه بدون گفتار است و آن در جايى است كه انديشه هيچ تصديقى و تأييدى براى سخن گفتن ندارد، بلكه انسان را از بازگو كردنِ حرف منع مى كند. 🔹بعضى ها واقعاً چه جرأتى دارند كه كسى را كه در هفتاد سال كسب كرده با اى يا از بين مى برند، ولى بايد گفت به ظاهر شايد چنين باشد، ولى در واقع ثواب خود را از بین برده و بر ثواب متهم افزوده است. اين بيچاره نمى داند كه ممكن است براى اين تمام ثواب هاى او محو شود. اگر گفته شود اين معقول نيست كه با يك شايعه يا تهمت هاى هفتاد ساله اين شخص مثلاً از بين برود، زيرا با اين زحمت اين همه عبادت كرده تا توانسته است اين همه ثواب و اجر كسب كند! 🔹در جواب مى گویيم آن شخص هم هفتاد سال براى كسب زحمت كشيده و شما آن را با شايعه اى از بين بردى، تعجب ندارد كه با شايعه اى هم ثواب هاى هفتاد ساله شما از دست برود، مواظب باشيد زود خود را از دست ندهيد يا اين كه زود فرد ديگرى را قبول نكنيد. اگر در نامه اعمالت داشته باشى، با زدن به شخصى به نامه اعمال او مى رود و اگر حسنه اى نداشته باشى بايد سيئات او را قبول كنى. 2⃣تعبير دومى كه در روايات ديده مى شود اين است: «لِسَانُ العَاقِلِ وَرَاءُ قَلبِهِ وَ قَلبُ الاَحمَقِ وَرَاءُ لِسَانِهِ» [۲] ( پشت قلب او و پشت زبان او است). بازگشت هر دو تعبير به يك مطلب است؛ زيرا در واقع در تعبير اول، و هم همان است. پی نوشت‌ها؛ [۱] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربی، چ۲، ج۶۸، ص۲۹۲، باب۷۸ [۲] وسائل الشيعة، شيخ حر عاملى، مؤسسة آل البيت(ع)، چ۱، ج۱۵، ص۲۸۱، باب۳۳ 📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين‏، نسل جوان‏، قم‏، ۱۳۸۵ش، چ۱، ج ۱، ص ۱۰۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) در نامه ۳۱ نهج البلاغه، چه فوایدی را برای «تفکّر» بیان فرموده است؟ 🔹 (عليه السلام) در بخشی از نامه ۳۱ مى فرمايد: «وَ مَنْ تَفَكَّرَ أَبْصَرَ» (هر كس خود را به كار گيرد را مى بيند و را انتخاب مى كند). اهمّيّت در همه امور و چيزى نيست كه بر كسى مخفى باشد و تمام و موفق همين راه را پيموده اند. 🔹 در اين باره مى فرمايد: «قُلِ الْعَفْوَ كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُون * فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ ... » [۱] (اينچنين خداوند را براى شما روشن می سازد، شايد كنيد! * [تا انديشه كنيد] درباره و ! ... ). پی نوشت: [۱] سوره بقره، آيات ۲۱۹ و ۲۲۰ 📕پيام امام اميرالمومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ۱، ج۹، ص۶۳۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️در منابع اسلامی چه ارزش و اهميتی برای «سكوت» بيان شده است؟ (بخش دوم و پایانی) 🔸در روایات اسلامی تاکید زیادی به شده است. (عليه السلام) در فرازی از خطبه متقين در بيان اوصاف ايشان ميفرمايد: «اگر پرهيزكار سكوت كند، سكوت او، او را محزون نمیكند». 🔹كسى كه ارزش و مقدار را فهميده باشد، را شعار خود قرار داده و بدون و سخن نمى گويد، و كسى كه اطلاع و احاطه بر و خصوصيات دقيق و باريك پيدا كرده و «سكوت» را نگهبان امين اسرار و حقایق قلبى خود قرار داده است، البته و چنين آدمی عبادت خواهد بود و كسى بر اين عبادتِ او آگاهى نمى يابد بجز پادشاه با جبروت كه همان است. [۱] 🔹ابن ابى الحديد در ذيل اين فراز ميگويد: « از فوت كلام و سخن نگفتن محزون و ناراحت نمیشود، زيرا را غنيمت میداند، نه خسران و زيان». [۲] آرى ساكتان ناطقند، آنها گرچه ساكتند، ولى روش و منش آنها گوياى ارزش هاى اخلاقى است. آنها مجسمه و تابلوى تمام نماى قرآن‌اند. « هم امر و هم نهى مى كند و است». [۳] (صلی الله علیه و آله) ميفرمايد: «چهار چيز است كه فقط دارا است، يكى از آنها است و آن اولين عبادت است». [۴] 🔹 (عليه السلام) ميفرمايد: «كسانى كه قبل از شما بودند، را فرا گرفتند و شما سخن را، اگر فردى از شما خواست و عبادت كننده [با خلوص نيت] باشد، بايد را قبل از آن به مدت ده سال فرا گيرد، اگر اين كار را به خوبى انجام داد و بر آن كرد، مى شود وگرنه بايد بگويد: «مَا اَنَا لِمَا اَرُومُ بِاَهْلٍ» [۵] (من اهليّت آنچه را در نيت دارم، ندارم). 🔹از (صلی الله علیه و آله) نقل شده كه: «حضرت به مردى كه نزد ايشان آمده بود فرمود: آيا تو را به امرى كه وارد میكند، راهنمایى كنم؟ گفت: بله يا رسول الله! فرمود: از آنچه خدا به تو داده به ديگرى بده؛ گفت: اگر محتاجتر از ديگرى بودم چطور؟! فرمود: مظلوم را يارى كن؛ گفت: اگر ضعيفتر از كسى باشم كه ياريش میكنم؟! فرمود: راهنماى انسان جاهل و احمق باش؛ گفت: اگر خود، جاهلتر از ديگرى بودم؟! فرمود: « خود را كن، جز براى خير»؛ تو را خوشحال نمیكند اينكه در وجودت خصلتى از اين خصال باشد كه تو را به سوى بهشت سوق دهد؟». [۶] 🔹 (عليه السلام) نيز درباره در «نهج البلاغه» میفرمايد: «، زياد و وقتش مشغول است». [۷] آنقدر به دنبال كار خير است كه ديگر، وقتى براى كلام و ندارد. «كم گوى و بجز مصلحت خويش مگوى - چيزى كه نپرسند تو خود پيش مگوى ؛ گوش تو دو دادند و زبان تو يكى - يعنى كه دو بشنو و يكى بيش مگوى». [۸] 🔹«آنرا كه شراب معرفت نوش كنند - از هرچه به جز اوست فراموش كنند ؛ آنرا كه زبان دهند، ديده ندهند - و آن را كه دهند ديده خاموش كنند». [۹] (عليه السلام) ميفرمايد: «در حكمت آل داود (عليه السلام) چنين آمده است: «بر فرد لازم است كه عارف به زمان خود باشد و روى آورنده به شأن و امورات خود گردد و بررسى احوال خود كند و خود باشد». [۱۰] «وَشّا» ميگويد: «شنيدم از (عليه السلام) كه میفرمود: اگر مردى از بنى اسرائيل میخواست عابد بشود مى بايست ده سال قبل از آن اختيار كند». [۱۱]  🔹پيرگوى (گوينده اى كه پيرمرد بود) درباره خودستايى نزد حكيمى لاف میزد، كه بر سه زبان مسلط است و میتواند با آن زبانها نطق كند؛ حكيم گفت: بفرمائيد كه به چه زبانى ميتوانيد كنيد. [۱۲] در مجلس معاويه يكى از بزرگان خاموش بود و هيچ نمیگفت، معاويه گفت: «چرا سخن نمیگويى؟ آن مرد فاضل گفت: چه گويم، اگر راست گویم از تو بترسم و اگر دروغ گويم از خدا بترسم، پس در اين مقام اولاتر [از سخن گفتن است]». [۱۳] پی نوشت‌ها؛ [۱] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربی، چ۲ ج‏۶۸ ص۲۸۴ باب۷۸. [۲] شرح نهج البلاغة، ابن أبی الحديد، مكتبة آية الله المرعشی النجفی، چ۱ ج۱۰ ص۱۳۸ ص۱۶۰. [۳] بحارالأنوار، همان، ج۸۹ ص۲۰ باب۱. [۴] همان، ج۷۴ ص۸۸ باب۴. [۵] همان، ج۷۵ ص۲۸۸ باب۲۴. [۶] همان، ج۶۸ ص۲۹۶ باب۷۸. [۷] همان، ج۶۴ ص۳۰۵ باب۱۴. [۸] مصباح الشريعة و مفتاح الحقيقة، امام صادق (ع)، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، چ۱ ص۱۲۱. [۹] همان [۱۰] الكافی، دار الكتب الإسلامية، چ۴ ج۲ ۱۱۶. [۱۱] الكافی، همان، ج۲ ص۱۱۶. [۱۲] مجله پاسدار اسلام، ش۹۰، ص۳۸ [۱۳] خواندنی های دلنشین، سعیدی لاهیجی، کتاب سعدی، ۱۳۶۸ش، ج۱ ص۹۱ 📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين‏، نسل جوان‏، قم‏، ۱۳۸۵ش، چ۱، ج۲، ص۵۶۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel