eitaa logo
کانال سردار سپهبد شهید 🌷حاج قاسم سلیمانی شهرستان نجف اباد
62 دنبال‌کننده
9هزار عکس
4.8هزار ویدیو
39 فایل
این کانال اطلاع رسانی وترویج گفتمان انقلاب اسلامی واسلام ناب است و زمینه سازان ظهور حضرت 💐❤️مهدی❤️ یاوران رهبر انقلاب این زمان هستند 🌷❤️خون که درتن ماست هدیه به رهبر ماست 🌷❤️ #لبیک یاحسین #لبیک یا صاحب الزمان #لبیک یا خامنه ای بهترین ره
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) در تبیین پیامدهای «ظلم» به دیگران چه می فرمايند؟ 🔹 (عليه السلام) در حکمت ۱۸۶ هشدار شديدى به و مى دهد و مى فرمايد: «لِلظَّالِمِ الْبَادِی غَداً بِكَفِّهِ عَضَّةٌ». (آن كه ابتداى به مى كند [فرداى قيامت] دست خود را از پشيمانى [به دندان] مى گزد). حضرت اين سخن را از «آيه ۲۷ سوره فرقان» برگرفته است، آنجا كه مى فرمايد: «وَ يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَىٰ يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا». (و [همان] روزى كه دست خود را [از شدت حسرت] به دندان مى گزد و مى گويد: اى كاش با رسول [خدا] راهى برگزيده بودم). 🔹نكته شايان توجه اين است كه حضرت در اينجا را مقدم به «بادى» كرده، يعنى آن كسى كه ابتداى به مى كند، از اين نظر كه شخص دوم اگر «مقابله‌ به‌ مثل» كند ظلم نيست، بلكه احقاق حق است، و اگر بيش از مقداری که به او ظلم شده مقابله به مثل كند باز قبح و زشتى ظلم او به اندازه كسى كه «ابتدا به كرده» نيست و تعبير به «عَضَّة» (به دندان گزيدن) كنايه از شدت ناراحتى است؛ زيرا انسان هنگامى كه به ناراحتى هاى شديد گرفتار مى شود، ناراحتی‌ هايى كه از خود او سر زده و خودش باعث و بانى آن بوده، مى خواهد از خود انتقام بگيرد و براى اين كار به آزار خويشتن مى پردازد؛ 🔹گاه بر سر و صورت خود مى كوبد و گاه دست خود را كه با آن كار خلافى انجام داده مى گزد، و همه اينها نشانه «ناراحتى شديد از كار خويشتن و نوعى مجازات و انتقام از خود» است. حديثى از (علیه السلام) نقل شده است که: حضرت در مورد دو نفر كه به هم مى دادند فرمود: «الْبَادِی مِنْهُمَا أَظْلَمُ وَ وِزْرُهُ وَ وِزْرُ صاحِبِهِ عَلَيْهِ مَا لَمْ يَتَعَدَّ الْمَظْلُومُ». [۱] (آن كس كه ابتدا كرده است و او و گناه نفر ديگر بر اوست مادامى كه از حدّ تعدّى نكند). جمله اخير «ما لَمْ يَتَعَدَّ الْمَظْلُومُ» ممكن است اشاره به آن قسم از سبّ باشد كه در انجام آن مجاز است؛ 🔹مثل اين كه كسى به ديگرى بگويد: «لعنة الله عليك» و او در جوابش بگويد: «عليك لعنة الله»؛ ولى در همان كتاب «اصول كافى» و در جای ديگر به جاى «ما لَمْ يَتَعَدَّ»، عبارت «ما لَمْ يَعْتَذِرَ» آمده است [۲]، اشاره به اين كه اگر شخص دشنام دهنده عذرخواهى كند و از كار خود توبه كرده و جبران نمايد گناه او برداشته مى شود. اين نسخه صحيح تر به نظر مى رسد؛ زيرا درباره نفر دوم تعبير به «وِزْر» شده كه نشان مى دهد او هم گناهكار است؛ خواه تعدى كند يا تعدى نكند، ولى هرگاه مسئله عذرخواهى پيش آيد مشكل حل مى شود. [۳] 🔹درباره و عاقبتِ كار او احاديث ديگرى نيز از ائمه‌ معصومین (عليهم السلام) نقل شده است. رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) در این رابطه می فرماید:  «الظُّلْمُ نَدامَةٌ». [۴] (، پشيمانى است). با اين كه مى دانيم سبب پشيمانى است، ولى به قدرى اين رابطه شديد است كه حضرت فرموده ستمگرى عين پشيمانى است. در حكمت ۳۴۱ آمده كه امام على (عليه السلام) فرموده است:  «يَوْمُ الْعَدْلِ عَلَى الظّالِمِ أشَدُّ مِنْ يَوْمِ الْجَوْرِ عَلَى الْمَظْلُوم». و شبيه همين تعبير در حكمت ۲۴۱ آمده است: «يَوْمُ الْمَظْلُومِ عَلَى الظّالِمِ أشَدُّ مِنْ يَوْمِ الظّالِمِ عَلَى الْمَظْلُومِ». 🔹و مفهوم هر دو اين است كه روزى كه از انتقام مى گيرد بسيار شديدتر است از روزى است كه ظالم به ستم مى كند. در مورد در روز از بعضى روايات استفاده مى شود كه به صورت ظلمت و تاريكى مجسم مى شود، همان گونه كه در حديثى از (صلی الله علیه و آله) نقل شده است كه فرمود: «از بپرهيزيد كه در روز قيامت ظلمت و تاريكى است). [۵] 🔹بر اساس روايات، از جمله گناهانى است كه كيفر و عقوبت آن در اين دامان انسان را مى گيرد؛ همان گونه (عليه السلام) در حدیثی می فرماید: «هيچ كس به ديگرى نمى كند، مگر اين كه خداوند انتقام او را در جان يا مال او خواهد گرفت). [۶] اين سخن را با حديثى از (صلی الله علیه و آله) پايان مى دهيم كه فرمود: «چيزى كه ثواب آن بسيار زود به انسان مى رسد است، و چيزى كه مجازات آن زود دامن انسان را مى گيرد و ستم است». [۷] 📕پيام امام امير المؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۱۳، ص ۴۶۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️امام‌ محمد‌ باقر (عليه‌السلام):  🔸«اِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقى بِالتَّقْوى عَنِ الْعَبْدِ ما عَزُبَ عَنْهُ عَقْلُهُ وَ يُجَلّى بِالتَّقوى عَنْهُ عَماهُ وَ جَهْلَهُ». 🔹«خداوند به وسيله بنده را حفظ مى كند از آنچه كه عقلش به آن نمى رسد، و كوردلى و نادانى او را بر طرف مى سازد».  📕كافى، ج ۸، ص ۵۲، ح ۱۶ @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️امام محمد باقر (عليه السلام): 🔸«كانَ فيما وَعَظَ بِهِ لُقمانُ ابنَهُ أن قالَ: يا بُنَيَّ، إن تَكُ فی شَكٍّ مِنَ المَوتِ فَارفَع عَن نَفسِكَ النَّومَ وَ لَن تَستَطيعَ ذلِكَ، و إن كُنتَ في شَكٍّ مِنَ البَعثِ فَادفَع عَن نَفسِكَ الاِنتِباهَ وَ لَن تَستَطيعَ ذلِكَ، فَإِنَّكَ إذا فَكَّرتَ عَلِمتَ أنَّ نَفسَكَ بِيَدِ غَيرِكَ، وَ إنَّمَا النَّومُ بِمَنزِلَةِ المَوتِ، و إنَّمَا اليَقَظَةُ بَعدَ النَّومِ بِمَنزِلَةِ البَعثِ بَعدَ المَوتِ». 🔹«در به پسرش است كه گفت: «اى پسرم! اگر درباره ترديد دارى، را از خود دور كن ـ كه نخواهى توانست ـ و اگر درباره ترديد دارى، از خواب را از خود دور كن ـ كه نخواهى توانست ـ ؛ زيرا اگر انديشه كنى، مى دانى كه تو در دست ديگرى است و همانا خواب، به منزله مرگ است و بيدارى پس از خواب، به منزله برانگيخته شدن پس از مرگ» . 📕بحار الأنوار، ج ۱۳ ص ۴۱۷ ح ۱۱ @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️منظور از «اهل ذکر» در آیه «فاسئلوا أهل الذکر» چه کسانى هستند؟ 🔹خداى متعال در «آیه ۴۳ سوره نحل» مى فرماید: «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ» (اگر این موضوع را نمى دانید بروید و از اهل اطلاع بپرسید). به معنى آگاهى و اطلاع است و مفهوم وسیعى دارد، که همه آگاهان و اهل اطلاع را در زمینه هاى مختلف، شامل مى شود، و اگر بسیارى از مفسرین «اهل ذکر» را در اینجا به معنى علماى اهل کتاب تفسیر کرده اند نه به این معنى است که، مفهوم محدودى داشته باشد، بلکه در واقع از قبیل تطبیق کلى بر مصداق است. 🔹در روایات متعددى که از ناحیه (علیهم السلام) وارد شده، مى خوانیم: اهل ذکر (علیهم السلام) هستند، از جمله در روایتى از (علیه السلام) که در پاسخ سؤال از آیه فوق فرمود: «نَحْنُ أَهْلُ الذِّکْرِ وَ نَحْنُ الْمَسْئُولُونَ» [۱] (ما ، و از ما باید سؤال شود). و در روایت دیگرى (علیه السلام) در تفسیر همین آیه فرمود: «الذِّکْرُ الْقُرْآنُ، وَ آلُ الرَّسُولِ أَهْلُ الذِّکْرِ، وَ هُمُ الْمَسْئُولُونَ» [۲] (، قرآن است، و اهل بیت پیامبر (صلى الله علیه و آله) ، و از آنها باید سؤال کرد). 🔹در بعضى دیگر مى خوانیم: «ذکر» شخص (صلى الله علیه و آله) است و او «اهل الذکر» هستند. [۳] روایات متعدد دیگرى نیز به همین مضمون رسیده است. در بسیارى از تفاسیر و کتب اهل سنت، نیز روایاتى به همین مضمون مى خوانیم از جمله در تفسیرهاى دوازده گانه معروف اهل سنت از «ابن عباس» در ذیل آیه فوق چنین نقل شده که: «هُوَ مُحَمَّدٌ وَ عَلِىٌّ وَ فاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ (علیهم السلام) هُمْ أَهْلُ الذِّکْرِ وَالْعِلْمِ وَ الْعَقْلِ وَ الْبَیانِ» (اینان محمّد و على و فاطمه و حسن و حسین (علیهم السلام) هستند آنها ، و اهل علم و عقل و بیان اند). 🔹این نخستین بار نیست ما در روایاتى که در تفسیر آیات قرآن وارد شده، بیان مصداق هاى معینى را مى بینیم که مفهوم وسیع آیه را هرگز محدود نمى کند؛ و همان گونه که گفتیم: به معنى هر گونه آگاهى و یادآورى و اطلاع است، و ، آگاهان و مطلعین را در همه زمینه ها در برمى‌گیرد. ولى، از آنجا که نمونه بارز یادآورى و علم و آگاهى است به آن اطلاق شده و همچنین شخص (صلى الله علیه و آله) نیز مصداق روشن «ذکر» است. 🔹به همین ترتیب که اهل بیت او و وارث علم او هستند، روشن ترین مصداق «اهل الذکر» اند. ولى، قبول این مسأله هیچگونه منافاتى با عمومیت مفهوم آیه و همچنین مورد نزول آن ـ که دانشمندان اهل کتاب اند ـ ندارد، و به همین دلیل علماى اصول و فقهاى ما در مباحث مربوط به «اجتهاد و تقلید» و پیروى ناآگاهان در مسائل دینى از آگاهان و مجتهدین به این آیه استدلال کرده اند. پی نوشت‌ها؛ [۱] تفسیر «نور الثقلین»، ج۳، ص۵۵ و ۵۶ [۲] همان مدرک [۳] همان مدرک 📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمی مکارم شيرازى، دارالکتب الإسلامیه، چاپ بیست و هفتم، ج ۱۱، ص ۲۷۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️منابع تاريخی چگونه از جايگاه رفيع علمی «امام باقر» (علیه السلام) ياد می كنند؟ (بخش دوم و پایانی) 🔹فراوانی و گستردگی روایات (عليه السلام) در زمینه‌ های فقه، اعتقادات و علوم دیگر اسلامی، سبب شد تا «محدثان اهل سنت» نیز از آن حضرت نقل حدیث نمایند. یکی از معروف ترین آنها «ابوحنیفه» است. او با توجه به این که بیشتر احادیث وارده از طریق اهل سنت را نمی‌ پذیرفت، روایات زیادی را از طریق و به ویژه (عليه السلام) نقل کرده است. [۱]  🔹«ذهبی» درباره کسانی که از (علیه السلام) روایت کرده‌ اند از «عمرو بن دینار»، «اعمش»، «اوزاعی»، «ابن جریح» و «قرة بن خالد» یاد کرده است. [۲] «ابو اسحاق» وقتی به او مراجعه کرد و مقام بسیار بلند و اعجاب‌ انگیز علمی او را دید، در توصیف آن حضرت چنین گفت: «لَم أرَ مِثلَهُ قَطُّ» [۳] (کسی را مانند او ندیده‌ ام). «ابو زرعه دمشقی» نیز درباره آن حضرت میگوید: «إِنَّ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ لَمِنْ أَكْبَرِ الْعُلَمَاء» [۴] ( عليه السلام از بزرگترین عالمان است). 🔹به جرأت می‌ توان گفت که در میان امامان شیعه پس از امام علی (علیه السلام) سند بخش عمده‌ ای از بیشترین قسمت روایات به (علیه السلام) و (عليه السلام) منتهی می‌ گردد، و این به دلیل موقعیت خاص سیاسی جامعه آن روز بود که این دو امام بیش از امامان دیگر فرصت نشر علوم آل محمد (علیهم السّلام) را پیدا کردند. از این روست که در «جوامع حدیثی شیعه»، بخش بزرگی از (عليهم السلام) از این دو امام بزرگوار نقل شده است. 🔹همین مسأله سبب شد تا درباره (عليه السلام) گفته شود: «وَ لَمْ يَظْهَرْ عَنْ أَحَدٍ مِنْ وُلْدِ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ مِنْ عِلْمِ اَلدِّينِ وَ اَلْآثَارِ وَ اَلسُّنَّةِ وَ عِلْمِ اَلْقُرْآنِ وَ اَلسِّيرَةِ وَ فُنُونِ اَلْآدَابِ مَا ظَهَرَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ» [۵] (از فرزندان [امام] حسن و [امام] حسين علیهم السلام آنچه در زمینه تفسیر، کلام، فتوا و احکام حلال و حرام از آن حضرت صادر شده، از کس دیگری صادر نشده است). نشر این احادیث سبب شهرت عظیم علمی آن امام همام، در آن روزگار به عنوان ، ، و بوده است. «ابو زهره» از میان انبوه کسانی که به آن حضرت مراجعه و از محضر او کسب علم کرده‌ اند، به سفیان ثوری، سفیان بن عیینه (محدّث مکه) و ابوحنیفه اشاره کرده است. [۶] 🔹«ابرش کلبی» از «هشام بن عبدالملک» پرسید:  «مَنْ هَذَا الَّذِی احْتَوَشَتْهُ أَهْلُ الْعِرَاقِ يَسْأَلُونَهُ قَالَ هَذَا نَبِيُّ الْكُوفَةِ وَ هُوَ يَزْعُمُ أَنَّهُ ابْنُ رَسُولِ اللهِ وَ بَاقِرُ الْعِلْمِ وَ مُفَسِّرُ الْقُرْآن‏» [۷] (این کیست که مردم عراق او را در میان گرفته و مشکلات علمی خود را از او می‌ پرسند؟ هشام گفت: این پیامبر کوفه است، خود را پسر رسول خدا و شکافنده علم و مفسّر قرآن می‌ داند). در نقل دیگری آمده است که هشام او را با تعبیر «اَلْمَفْتُونُ بِهِ أَهْلُ اَلْعِرَاقِ» [۸] معرفی کرده؛ یعنی کسی که اهل عراق شیفته او هستند. پی نوشت‌ها؛ [۱] تذکرة الحفاظ، الذهبی، دارالاحیاء التراث العربی، ج۱، ص۱۲۷. [۲] تذکرة الحفاظ، همان، ج۱، ص۱۲۴. [۳] أعيان الشيعة، دار التعارف‏، ج۴، ص۲۰. [۴] مناقب آل أبيطالب(ع)، ابن شهر آشوب مازندرانى، چ ۱، ج۳، ص۲۷. [۵] مناقب آل ابیطالب(ع)، همان، ج۳، ص۳۲۷. [۶] الامام الصادق(ع)، ص۲۲. [۷] الکافی، ج۸، ص۱۲۰ «من هذا الذی تداکّ علیه الناس»، (یعنی این کیست که مردم بر او ازدحام کرده‌ اند؟). [۸] نور الأبصار فى مناقب آل بيت النبی المختار (ص)، شبلنجى، المطبعة الیوسفیه‏، بی تا، ص۱۴۳ 📕حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (ع)، جعفریان، رسول، موسسه انصاریان، چ ششم، ص ۲۸۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا در تشیع عبادات بدون پذیرش «ولایت» قبول نیست؟ 🔹چنانچه معنای به طور صحیح و دقیق مورد توجه قرار گیرد، پاسخ سوال نیز روشن می شود، واژه و از ماده «ولى» گرفته شده است و اهل لغت معانى گوناگون را براى آن برشمرده اند؛ مالک، عبد، معتِق (آزاد کننده) معتَق (آزاد شده)، صاحب (همراه)، قریب (مانند پسر عمو)، جار (همسایه)، حلیف (هم پیمان)، ابن (پسر)، عمّ (عمو)، ربّ، ناصر، منعِم، نزیل (کسی که در جایى سکنى گزیند) شریک، ابن الاخت (پسر خواهر)، محبّ، تابع، صهر (داماد)، اولى بالتصرف (کسى که از جهاتى بر تصرف در امور شخصى دیگرى، از خود او شایسته تر است). [۱] 🔹در اصطلاح، مراد از تسلط و اشراف بر دخل و تصرف در امور سایر انسانها، در ابعاد مختلف است، بدون این که حق اختیار و انتخاب و گزینش یا مالکیت از سایرین سلب شود. (عليه السلام) شاهد و محیط بر همه انسانها اعم از شیعه و غیر شیعه، مسلمان و غیر مسلمان است. از و همه آگاه و توان هر گونه تصرفى را در امور آنها دارد. 🔹به علاوه (علیه السلام) می‌تواند در «امور تکوینیه» نیز دخل و تصرف نموده، و مثلاً خشتى را بدل به طلا نماید، یا عکس بر پرده را جان بخشد و یا امراض لاعلاج و گره هاى سخت را بگشاید و متوسلین خود را از بن بستها برهاند، لکن از این توان، بیهوده و بدون حکمت و خلاف سیره عادى بهره نمی گیرد. از نظر شیعه شناخت و گردن نهادن به اوامر و نواهى و قضاوت‌ها و احکام او بر همگان است، و هر کس از این امر سر باز زند، در واقع توحید و نبوت را نپذیرفته است، 🔹و به عبارت دیگر: لازمه پذیرش وجود خدا و توحید و عدالت او، پذیرش نبوت، و پذیرش این دو مستلزم پذیرش می‌باشد. این مطلب از آیات ۳ سوره مائده که ابلاغ و معرفى را معادل ابلاغ رسالت و توحید قرار می‌دهد، و ۵۹ سوره نساء که اطاعت از را در طول اطاعت از خدا و رسول قرار می‌دهد، و نیز که را قرین می‌نماید،  [۲] به وضوح مستفاد است، و به واسطه حدیث شریف نبوى «هر کس که بمیرد و را نشناسد به مرده است» [۳] تأکید می‌شود؛ 🔹و همانطور که در سوال اشاره شده هیچ عمل و عبادتى، بدون پذیرش «ولایت ولى الله الاعظم» مقبول درگاه احدیت واقع نمی‌ شود، که این مسئله از بسیارى روایات مستفاد است. [۴] به عنوان نمونه (عليه السلام) در حدیث معروف سلسلة الذهب از اجدادشان از جانب خداوند متعال فرمود: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ عَذَابِی قَالَ فَلَمَّا مَرَّتِ الرَّاحِلَةُ نَادَانَا بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا». [۵] (لا اله الا الله پناهگاه محکم من است، پس هر که در آن داخل شود از عذاب من مصون خواهد ماند، و پس از اندکى تأکید نمود: با عمل به شرایط آن و من یکى از آن شرایط هستم. (پذیرش ولایت)). 🔹در حدیثی دیگر (عليه السلام) می فرماید: « بر پنج پایه استوار است: نماز، روزه، زکات، حج و  ، و هیچ یک از آن ارکان به پاى رکن رکین نمی رسد». [۶] از مطالب مطرح شده استفاده می شود که پذیرش را خداوند بر انسان ها واجب نموده، و امر را همچون امر خویش قرار داده و اطاعت از ولی را اطاعت از خود بر شمرده است؛ لذا نپذیرفتن (علیهم السلام) به قبول نکردن «ولایت خداوند» برمی‌گردد. روشن است که این امر سبب می‌شود اعمال انسان مورد امضای خداوند قرار نگیرد. 🔹پذیرش سبب می‌شود که انسان هیچگاه از مسیر هدایت نشود، و در غیر این صورت انسان ها در خطر خروج از راه حق‌اند، و اساسا این (علیهم السلام) هستند که راه را مشخص می‌سازند و مسیر رسیدن به دنیا و آخرت را روشن می‌کنند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در این باره می فرماید: «هر کس دوست می‌دارد که [چون] من زندگانی کند و [چون] من از دنیا برود، و به بهشتی که پرودگارم مرا بدان وعده فرموده، وارد شود، باید ولایت و او، امامان هدایت و چراغ های تاریکی را پس از من پذیرد. آنان هرگز شما را از درگاه هدایت به درگاه گمراهی نمی‌کشانند». [۷] پی نوشت‌ها؛ [۱] فیروزآبادى، القاموس المحیط؛ سعیدى مهر، محمد، کلام اسلامى، ج ۲، ص ۱۶۸ [۲] بحار الأنوار، ج ۲۳، ص ۱۰۸، مؤسسة الوفاء بیروت، ۱۴۰۴ق [۳] بحار الانوار، ج ۲۳، ص ۱۰۸ [۴] برگرفته از سوال ۱۵۳ وبسایت [۵] بحارالأنوار، ج ۳، ص ۷ [۶] همان، ج ۶۵، ص ۳۲۹-۳۳۳ [۷] همان، ج ۲۳، ص ۱۴۳ منبع: اسلام کوئست @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️علماى اهل سنت چه گفتارى درباره شخصیت «امام باقر» (علیه السّلام) دارند؟ 🔸با مراجعه به تاریخ و کلمات بزرگان و علماى اهل سنت پى مى بریم که (علیه السلام) مورد احترام و تعظیم عموم آنان بوده است. در اینجا به کلمات برخى از آنان اشاره میکنیم: 1⃣محمّد بن سعد زهرى. او درباره (علیه السلام) ميگويد: «محمّد از طبقه سوم از تابعین مدینه، مردى عابد، عالم و ثقه بود». [۱] او همچنین درباره حضرت ميگويد: «او ثقه و کثیر الحدیث بود».[۲] 2⃣ابوعثمان عمروبن بحر جاحظ. وى اینگونه ميگويد: «... او سید فقهاى حجاز است، که مردم فقه را از او و فرزندش جعفر فرا گرفتند. او ملقّب به است، کسى که علم را مى شکافد، و این لقبى است که (صلى الله علیه وآله) بر او گذارده است...». [۳] 3⃣حافظ ابونعیم اصفهانى. وى مى نویسد: «از جمله اولیا، حاضر، ذاکر، خاشع، صابر، ابوجعفر محمّد بن على الباقر است...». [۴] 4⃣فخر رازى. او ذیل آیه «انا اعطیناک الکوثر» در معناى کوثر ميگويد: «قول سوّم آن است که مراد از کوثر اولاد اویند... و مقصود آن است که خداوند به او نسلى عنایت خواهد کرد که در طول زمان باقى خواهند ماند؛ پس بنگر که چه مقدار از کشته شدند، ولى عالم از آنان پر است، و در مقابل از در دنیا کسى که قابل توجه باشد وجود ندارد؛ نظر کن چه افرادى از بزرگان علما همانند باقر و کاظم و صادق و رضا (علیهم السلام) در میان آنان وجود دارد...». [۵] 5⃣محمّد بن طلحه شافعى. او درباره حضرت میگوید:«او و جمع کننده آن، و شهرت دهنده و بالا برنده بود. کسى که قلبش باصفا و عملش تزکیه شده و نفسش پاک و اخلاقش با شرف بود. تمام اوقاتش به طاعت خدا مشغول و در مقام تقوا ثابت قدم بود...». [۶] 6⃣ابن ابى الحدید معتزلى. او در شرح نهج البلاغه، کلام جاحظ را نقل کرده و آن را تقریر نموده است. وى همچنین میگوید: «محمّد بن على بن الحسین... بزرگ فقهاى حجاز بود...». [۷] 7⃣محمّد بن احمد بن ابى بکر قرطبى. او در تفسیر آیه «إِنَّ اللهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً...» [۸] ميگويد: «و منه الباقر لابى جعفر محمّد بن على زین العابدین، لأنّه بقر العلم وعرف اصله اى شقّه»[۹] (... از همین ماده است اسم براى ابى جعفر محمّدبن على زین العابدین، زیرا او را شکافت و اصل آن را به دیگران شناساند). 8⃣ابو زکریّا محیى الدین بن شرف نووى. او درباره (علیه السلام) ميگويد: «او از تابعین بزرگوار و امامى نمونه است. کسى که بر جلالتش اجماع بوده و در جمله فقهاى مدینه و امامان فقها به حساب مى آید».[۱۰] 9⃣ابوالعباس ابن خلکان. او مى نویسد: «...، مردى عالم، سیّد و بزرگ بود؛ او را نامیده اند، زیرا را وسعت داد».[۱۱] 🔟شمس الدین ذهبى. ميگويد: «او از فقهاى مدینه به حساب مى آمد؛ به او گفته اند، زیرا را شکافته و اصل و ریشه آن را شناخته است».[۱۲] 1⃣1⃣ابن کثیر دمشقى. او مى نویسد: «او محمّد بن على بن الحسین بن على بن ابى طالب، قرشى، هاشمى، ابوجعفر است... او تابعى بزرگوار، بسیار بزرگ مقدار، یکى از بزرگان این امت از حیث علم و عمل و بزرگى و شرف است... از او جماعتى از بزرگان تابعین و دیگران روایت نقل کرده اند...».[۱۳] 2⃣1⃣حافظ احمد بن على بن حجر عسقلانى. «محمّد بن على بن الحسین بن على بن ابى طالب، ابوجعفر باقر، ثقه، فاضل و از طبقه چهارم رجال حدیث است». [۱۴] 3⃣1⃣ابن صبّاغ مالکى. «و امّا مناقب او بسیار و اوصاف او پسندیده و بزرگ است». [۱۵] 4⃣1⃣شمس الدین محمّد بن طولون. «... ، شخصى عالم و بزرگ مرد بود؛ او را به جهت توسعه در علم، نامیدند». [۱۶] 5⃣1⃣احمد بن حجر هیتمى مکّى. «...وارث على بن الحسین در عبادت و علم و زهد، ابوجعفر بود؛ او را به جهت شکافتن علم نامیدند... به همین جهت است که او گنجهاى معارف و حقایق احکام و حِکَم و لطایف را آشکار ساخت...».[۱۷] پی نوشت‌ها: [۱]تذکرة الخواص ص۳۰۲، به نقل از او. [۲]البدایة و النهایة ج۹ص۳۳۸، به نقل از او. [۳]رسائل جاحظ ص۱۰۸. [۴]حلیةالاولیاء ج۳ص۱۶۶. [۵]تفسیر فخر رازى ج۳۲ص۱۲۵ ج۱۶‌. [۶]مطالب السؤول ج۲ص۱۰۰. [۷]شرح نهج البلاغه ج۱۵ص۲۷۷. [۸]سوره بقره آیه۶۷. [۹]تفسیرقرطبى ج۱ص۴۸۳. [۱۰]تهذیب الاسماء واللغات ج۱ص۱۰۳. [۱۱]وفیات الاعیان ج۴ص۳۰. [۱۲]العبر فى خبر من غبر ج۱ص۱۴۲. [۱۳]البدایة و النهایة ج۹ص۳۳۸. [۱۴]تقریب التهذیب ج۲ص۵۴۱. [۱۵]الفصول المهمة ص۲۰۱. [۱۶]الأئمة الاثنا عشر ص۸۱. [۱۷]الصواعق المحرقة ص۳۰۴. ، از آوردن متن عربی کلمات صرف نظر گردیده است. 📕اهل بیت از دیدگاه اهل سنت، على اصغر رضوانى، مسجد جمکران، ۱۳۸۵ش ص۷۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️سلوک انقلابی برای یاری‌ رسانی به امام‌ زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) 🔹اگر بخواهیم دوران‌ را تشریح‌ کنیم بهترین‌ بیان را میتوان از لسان حضرتش ارائه نمود که در آن دعای وارده پس از نماز مخصوص امام‌ زمان (عج) میفرماید اینگونه دعا کنید و شکایت به‌ خدا ببرید: «اللهُمَّ عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطَاءُ وَ ضَاقَتِ‌ الْأَرْضُ بِمَا وَسِعَتِ السَّمَاءُ وَ إِلَیْکَ یَا رَبِّ الْمُشْتَکَى وَ عَلَیْکَ‌ الْمُعَوَّلُ فِی‌الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ». [۱] توجه به مفاهیم این‌ دعا که در «دعای فرج امام زمان» (عج) نیز منعکس شده است به ما می‌فهماند که کارزار کارزار سختی است که انسان در بلاها، سختیها، تنگناها و حیرانی‌ های فراوانی فرو میرود، 🔹و تنها کسی از این کارزار سخت به‌ سلامت عبور میکند که توان رویارویی با این هجمه‌ها را داشته باشد و در بسیاری مواقع بتواند خلاف جهت غالب جامعه حرکت نماید و طرح و حرکتی نو دراندازد. در شرایط که گرفتاری های زیادی بر امتها وارد میشود خداوند با معجزه قرار نیست گره از کار بشر باز کند؛ آنچه که باید بدان توجه‌ داشت این است که امداد و نصرتش را شامل حال یاران آخرالزمانی (عج) خواهد نمود، یارانی‌ که بتوانند از عهده‌ میدان‌داری حقیقی اینگونه‌ فضاها برآیند و امتحان پس داده‌ باشند. 🔹جابر جعفی در سؤالی‌ که‌ از (ع) درباره‌ می پرسد، اینگونه بیان می دارد که: به محضر مبارك امام‌ باقر (ع) عرض كردم: شما اهل‌بیت چه زمانى خواهد بود؟ حضرت فرمود: هيهات، هيهات، واقع نخواهد شد؛ مگر بعد از آنکه شما شويد، بعد دوباره «غربال‌» شويد، بعد بار سوم «غربال‌» شويد؛ (اين‌ جمله را سه‌ مرتبه تكرار كردند) تا اينكه خداوند كدورتها را از بين برده، صفا و پاكى باقى‌ بماند». [۲] حقیقت این است که ماندن‌ در صحنه و هضم نشدن در جامعه‌ای که اسیر دنیای پیچیده و پر زرق‌وبرق مدرن شده است، میخواهد؛ روحیه‌ای که را سرِپا، فعال‌ و شاداب نگاه دارد. 🔹حرکت‌ در مسیر انتظار ظهور و فرج (عج) گرچه شیرین است، اما به‌نوعی حرکت در خلاف‌ جهت‌ آب محسوب میشود که تنها فردی‌ از پس‌ آن‌ برمی‌آید که عزم راسخی داشته و در ایمانش استوار و ثابت‌قدم مانده‌ باشد و اینگونه افراد به فرموده‌ (ص) هستند؛ آنجا که در توصیف یاران‌ آخر‌الزمانی‌ (عج) و منتظران‌ واقعی‌ ظهور ایشان میفرماید: «به‌ خداوندى كه مرا به‌ راستى برانگيخت به امامت وى در از كبريت‌ احمر گرانبهاتر هستند». [۳] 🔹حال وقت پاسخ به این سؤال است که یک‌ که میتواند این هجمه‌ های سنگین را تحمل نماید و مسیر درست را هرچند سخت باشد در پیش‌ گیرد باید چه‌ ویژگیهایی داشته‌ باشد؟ در تعبیر یاران‌ آخرالزمانی (عج) از تعبیر استفاده شده است که در عین‌ حالی که انعطاف خاصی دارد نفوذناپذیر است. برای‌ فراهم‌ شدن‌ زمینه ظهور (عج) به اینچنین انسان هایی نیاز هست. 🔹همین تعبیر پاره‌های‌ پولاد برای فرد مؤمن نیز بکار برده شده است، تا به ما برساند که اگر کسی‌ به‌ دنبال‌ یاری (عج) است، باید نشانه‌ های‌ را دنبال نماید و در خود شکوفا سازد؛ آنجا که (ع) در وصف انسان مؤمن میفرماید: « از پاره‌های آهن محکمتر است؛ پاره‌های‌ آهن هرگاه در آتش نهاده شود تغيير میکند اما اگر مؤمن بارها كشته و زنده شود دلش تغييرى نمیکند». [۴] 🔹 که قرار است زمینه‌ساز واقعه ظهور باشد همان عبارت اخرای است که چهار پایه‌ اصلی‌ ایمان [۵] و و و را توأمان داراست. او صبور است و این صبوری از سر یقینی است که به راه‌ خود دارد، راهی که پر از مجاهدت بر روی صراط است. این‌ چهارپایه از ایمان به جنگ با شبهات، اغراق‌ آمیزی ها، فسق و فجورهای دنیای کفر می‌پردازد تا بساط آنها را برچیند و زمینه را برای ظهور (عج) مهیا سازد. مجموعه‌ای از این چهار ویژگی اساسی رفتارهای‌ مؤمنانه را داراست و این همان چیزی است که باید در پی آن بود. پی‌نوشت‌ها؛ [۱] بحارالأنوار، ج۹۹، ص۱۱۹ [۲] ترجمه الغیبه (شیخ‌ طوسی)، ص۵۹۱، ترجمه مجتبی عزیزی [۳] کمال‌الدین‌ و تمام‌ النعمه، ج۱، ص۲۸ [۴] بحارالأنوار، ج۶۴، ص۳۰۳ [۵] امام باقر (ع) فرمود: از امیرالمؤمنین (ع) از ايمان سؤال شد. در پاسخ فرمود: به راستى خداى عزوجل ايمان را بر چهارپايه استوار فرموده: صبر، يقين، عدالت، جهاد. [کافی، ج۲، ص۵۰] نویسنده؛ مصطفی راهی منبع: وبسایت‌رهروان‌ولایت @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چه عواملى در موفقيت «حضرت مهدى» (عجل الله تعالى فرجه الشریف) در پياده كردن «حكومت عدل» در پهنه زندگى بشر تأثيرگذار است؟ 🔹اگر بخواهيم رمز موفقيت (عجل‌ الله تعالى فرجه الشریف) را در پياده كردن در پهنه زندگى بشر ترسيم كنيم، مى توان گفت: در آن روز، زمینه برای پذیرش حکومت عادلانه ایشان آماده شده است؛ زيرا در - كه عهده دار اجراى حق و عدالت است - شخص كه در رأس آن قرار دارد «نمونه و الگوی اعلی» و نمايش عملى تمام برنامه هاى اسلامى و تعليمات آن و نسخه سعادت بخش جامعه بشرى است. 🔹در اين نظام، هم كه اساس عمل است به حق، و به برقرارى توازن و تعادل نظر دارد، و هم و و قوه مجريه اى كه اجراى اين قوانين را بر عهده دارد از طريق منحرف نمى شود. عامل ديگر براى موفقيت (عجل‌ الله‌ تعالی‌ فرجه الشریف) در گسترش عدل در جامعه، در آن عصر است؛ كسانى با عدل و داد درگيرند كه عقل شان كامل نيست، و وقتى از لحاظ ضعيف باشند، زير بار حكومت عدل نمى روند، 🔹زيرا طبق احاديث، از جنود عقل به شمار مى آيد و از جنود و لشكريان جهل. [۱] آری از این روست که در روايتى از (عليه السلام) مى خوانيم: «إِذَا قَامَ‏ قَائِمُنَا وَضَعَ‏ اللهُ يَدَهُ‏ عَلَى‏ رُءُوسِ الْعِبَادِ فَجَمَعَ بِهَا عُقُولَهُمْ وَ كَمَلَتْ بِهِ أَحْلَامُهُمْ». [۲] (هنگامى كه ما قيام كند خداوند دستش را بر سر بندگانش مى گذارد و بدين وسيله آنها كامل و افكارشان را پرورش مى دهد). بنابراين، انسان های عصر حضرت مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف) به جهت تكامل عقول‌شان و نيز عظمت نظام امامت به سرعتِ تمام، پذيراى حكومت آن حضرت خواهند بود. پی نوشت‌ها؛ [۱] الكافی، كلينى، دار الكتب الإسلامية، چ ۴، ج ‏۱، ص ۲۱، ح ۱۴ [۲] همان، ص ۲۵، ح ۲۱ 📕موعود شناسی و پاسخ به شبهات، رضوانی، علی اصغر، مسجد مقدس جمکران، قم، ۱۳۹۰ش، چ هفتم، ص ۶۲۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام جعفر صادق (علیه‌ السّلام)، رئیس مذهب شیعه 🔹 (علیه‌السّلام) دارای شخصیتی ممتاز و بی‌نظیر بود و مورد مدح و ستایش صاحب نظران قرار گرفته است. مالک بن انس (از پیشوایان چهارگانه اهل‌ سنت) می‌گوید: هرگز چشمی مانند (علیه‌ السلام) را ندیده و گوشی نظیر او را نشنیده و هرگز بر قلب انسانی برتر از (علیه السلام)، از نظر دانش و عبادت و پرهیزگاری، خطور نکرده است. در دوران قبل از امامت، حضرت شاهد فعالیت‌ های پدر خویش در نشر معارف دینی و تربیت شاگردان وفادار و با بصیرت بود. 🔹 (علیه‌السّلام) در مناسبت‌ های مختلف به امامت و ولایت فرزندش (علیه‌السّلام) تصریح فرموده و شیعیان را پس از خودش به پیروی از او فرا می‌خواند. لذا احادیث زیادی مبنی بر نص (علیه‌السّلام) نقل شده است. (علیه السلام) در سال ۱۱۴ هجری قمری پس از شهادت پدرش در سن ۳۱ سالگی به رسید. دوران امامتش مصادف بود با اواخر حکومت بنی‌امیه که در سال ۱۳۲ ق به عمر آن پایان داده شد و اوایل حکومت بنی‌عباس. 🔹عصر آن حضرت همچنین عصر جنبش فرهنگی و فکری و برخورد فرق و مذاهب گوناگون بود. پس از زمان رسول خدا (صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله) دیگر چنین فرصتی پیش نیامده بود تا ترویج گردد، به خصوص که قانون منع حدیث و فشار حکام اموی باعث تشدید این وضع شده بود. لذا خلأ بزرگی در جامعه آن‌روز که تشنه هرگونه علم و دانش و معرفت بود، به‌ چشم می‌خورد. 🔹 (علیه‌السّلام) با توجه به فرصت مناسب سیاسی و نیاز شدید جامعه، دنباله نهضت علمی و فرهنگی پدرش را گرفت و حوزه وسیع علمی و دانشگاه بزرگی به‌ وجود آورد و در رشته‌ های مختلف علمی و نقلی شاگردان بزرگی تربیت کرد. (علیه السلام) از فرصت‌ های گوناگونی برای دفاع از دین و و نشر معارف صحیح اسلام استفاده می‌برد. 🔹مناظرات زیادی نیز در همین موضوعات میان ایشان و سران فرقه‌ های گوناگون انجام پذیرفت که طی آن‌ها با استدلال‌ های متین و استوار، پوچی عقاید آن‌ها و برتری ثابت می‌شد. همچنین در حوزه و نیز توسط ایشان فعالیت زیادی صورت گرفت، به‌ صورتی که شاهراه‌های جدیدی در این بستر گشوده شد که تاکنون نیز به راه خود ادامه داده است. 🔹بدین‌ ترتیب، شرایطی مناسب پیش آمد و بیش از هر وقت دیگر از طریق الهی خود منتشر گشت، به‌ صورتی که بیشترین در تمام زمینه‌ها از (علیه‌السّلام) نقل گردیده و مذهب تشیع به نام و فقه تشیع به نام خوانده می‌شود. آنچه به دوره امامت‌ حضرت (علیه‌ السّلام) ویژگی خاصی بخشیده، استفاده از علم بی‌کران امامت، تربیت‌ دانش‌طلبان و بنیان‌گذاری‌ فکری و علمی مذهب تشیع اسـت. منبع: ویکی فقه @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️امام محمد باقر (عليه السلام): 🔸«اِذا اَرَدْتَ اَنْ تَعْلَمَ اَنَّ فيكَ خَيْراً فَانْظُرْ اِلى قَلْبِكَ، فَاِنْ كانَ يُحِبُّ اَهْلَ طاعَهِ اللهِ وَ يُبْغِضُ اَهْلَ مَعْصِيَتِهِ فَفيكَ خَيْرٌ وَاللهُ يُحِبُّكَ، وَ اِنْ كانَ يُبْغِضُ اَهْلَ طاعَةِ اللهِ وَ يُحِبُّ اَهْلَ مَعْصِيَتِهِ فَلَيْسَ فَيكَ خيرٌ وَاللهُ يُبْغِضُكَ، وَالْمَرْءُ مَعَ مَنْ اَحَبَّ». 🔹«هر گاه خواسـتى بدانى خيرى در تو هست يا نه، به دل خودت نگاه كن؛ اگر ديـدى دلت، خـدا را دوسـت دارد و از گنهكاران بدش مى آيـد، در تـو خـيرى هست و خـدا دوستت دارد؛ و اگر ديدى دلت اهل طاعت خدا را دوست ندارد، برعكس آن، از خوشش مى آيد، در تو خيرى نيست، خدا هم از تو بدش مى آيد؛ انسان با كسى است كه دوستش مى دارد». 📕اصول كافى، ج ۲، ص ۱۲۷ @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️امام باقر (عليه السلام):  🔸«إيّاكَ و التَّفريطَ عِندَ إمكانِ الفُرصَةِ فَإنَّهُ مَيَدانٌ يَجري لأِهلِهِ الخُسرانُ». 🔹«مبادا فرصت هاى به دست آمده را از دست بدهى كه در اين ميدان آنكه وقت را ضايع كند، زيان می بيند». 📕تحف العقول، ص ۲۸۶ @tabyinchannel