eitaa logo
کانال سردار سپهبد شهید 🌷حاج قاسم سلیمانی شهرستان نجف اباد
62 دنبال‌کننده
9هزار عکس
4.8هزار ویدیو
39 فایل
این کانال اطلاع رسانی وترویج گفتمان انقلاب اسلامی واسلام ناب است و زمینه سازان ظهور حضرت 💐❤️مهدی❤️ یاوران رهبر انقلاب این زمان هستند 🌷❤️خون که درتن ماست هدیه به رهبر ماست 🌷❤️ #لبیک یاحسین #لبیک یا صاحب الزمان #لبیک یا خامنه ای بهترین ره
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از ديدگاه امام علی (علیه السلام) «غم و اندوه» چه آثار زیان باری دارد؟ 🔹 (عليه السلام) در حکمت ۱۴۳ «نهج البلاغه» تأثير غم و اندوه را در و انسان بيان میدارد و ميفرمايد: «اَلْهَمُّ نِصْفُ الْهَرَمِ» ( و نيمى از پيرى است). اشاره به اين كه غم و اندوه، در موارد بسیار انسان را پير میكند، هرچند انسان به حسب سن و سال پير نشده باشد، موهاى او تدريجاً سفيد شده، و قامت وى خميده و قواى بدن رو به تحليل میرود و از نظر فكرى و روحى نيز احساس پيرى میكند. منظور حضرت اين است كه انسان تا میتواند و را به خود راه ندهد و از آثار سوء آن بپرهيزد. 🔹البته انكار نمیتوان كرد اسباب غم و اندوه مختلف است و بخشى از آن قابل اجتناب نيست؛ گاه مربوط به مسائل دينى و معنوى است كه انسان به هرحال باآن دست به گريبان خواهد بود. در حديث معروفى از ابن عباس میخوانيم كه میگفت: «هيچ آيه اى شديدتر و مشكلتر از اين آيه «فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ...» [۱] بر پيامبر (صلى الله عليه و آله) نازل نشد و از اين رو هنگامى كه اصحاب آنحضرت پرسيدند: اى رسول خدا! چرا به اين زودى موهاى شما سفيد شده و آثار پيرى نمايان گشته؟ فرمود: «شَيَّبَتْني هُودُ وَ الْواقِعَةُ»؛ [۲] (سوره هود و واقعه مرا پير كرد). 🔹گفته شده علت همان دستورى است كه خداوند به پيغمبرش درباره در مقابل دشمنان سرسخت و كينه توز و بى رحم داده است. ميدانيم سوره «هود» و «واقعه» هر دو در مكه نازل شده در زمانى كه پيامبر (صلی الله علیه و آله) سخت از طرف مشركان در فشار بود و گفته اند: سوره «هود» بعد از وفات «ابوطالب» و «خديجه» نازل شد كه امواج غم و اندوه از هر سو قلب پاك پيامبر را احاطه كرده بود. 🔹امابسيارى از عوامل غم و اندوه، امورى هستند كه انسان میتواند خود را ازآن دور دارد يا نسبت به آن بى اعتنا باشد، از اين رو در حديثى آمده است كه غم و اندوه را زايل میكند؛ زيرا سرچشمه بسيارى از غمها است؛ هنگامى كه انسان به زيارت اهل قبور میرود و پايان كار دنيا را مى بيند كه ثروتمند و مسكين همه در يكجا خفته اند و هيچكدام جز كفنى با خود از اين دنيا نبرده اند پيدا میكند. 🔹در طب امروز اين مسئله به روشنى ثابت شده كه سرچشمه بسيارى از بيماریهاى جسمى ناراحتی های روحى است، بيمارى هاى اعصاب، قلب، معده و غير آن در بسيارى از موارد از فشارهاى عصبى و به اصطلاح و غم و ناشى میشود و درمانى جز خلاص كردن خود از غم و اندوهها ندارد، و اگر انسان عزم راسخ و اراده قوى داشته باشد میتواند خود را ازآن دور دارد. بسيارى از حكما و شعرا براى كمك كردن به انسانها براى فراموشىِ اسبابِ اينگونه غم و اندوه ها سخنان نغز و پربارى دارند. 🔹شاعر عرب ميگويد: «ما فاتَ مَضى وَ ما سَيَأْتيكَ فَأَيْنَ - قُمْ فَاغْتَنِمِ الْفُرْصَةَ بَيْنَ الْعَدَمَيْنِ». و شاعر فارسى زبان ميگويد: «از دى كه گذشت هيچ از آن ياد مكن - فردا كه نيامدست فرياد نكن». در واقع اين دو شاعر گويا مطلب خود را از حديث (عليه السلام) اخذ كرده اند، آنحضرت ميفرمايد: «در برابر صبر و شكيبايى پيشه كنيد، زيرا ساعتى بيش نيست؛ آنچه گذشته است نه دردى از آن احساس میكنى نه سرورى و آنچه نيامده است نمیدانى چيست، بنابراين براى تو همان ساعتى است كه در آن هستى پس در برابر شكيبايى پيشه كن و بر صبر نما». [۳] 🔹در حقيقت بسيارى از افكار غم انگيز، افكار بيهوده‌اى است كه ما خودمان آن را براى خود فراهم ميكنيم. مثلا مى نشينيم خود را با افراد بالادست ميكنيم و بر محروميت خود اشك حسرت میريزيم و گاه میگوييم: اى كاش فلان فرصت را از دست نمیداديم كه اگر نداده بوديم امروز چه ثروت يا چه مقامى داشتيم. به همين دليل دستور داده شده است كه هميشه به پايينتر از خود نگاه كنيد تا و خرم باشيد و نگاه به بالاتر نكنيد تا و اندوهگين نشويد. [۴] 🔹البته بسيار میشود كه به هنگام وقوع حوادث ما يك روى سكه را مى بينيم و نگران ميشويم، درحالى كه سوى ديگر سكه ممكن است امورى باشد كه بهترين كمك را به ما بكند. ميفرمايد: «فَعَسَىٰ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَ يَجْعَلَ اللهُ فِيهِ خَيْرًا كَثِيرًا». [۵] (چه بسا چيزى شما نباشد، و خداوند در آن قرار میدهد). شاعر ميگويد: «جبين گره مكن از هر بدى كه پيش آيد - كز اين نوشته تو يك روى صفحه میخوانى؛ به روى ديگر آن نهفته خداى - كه شكر كردنِ آن تا به حشر نتوانى». [۶] 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، ۱۳۸۶ش، چ ۱ ج ۱۳ ص ۱۶۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا «رحمان» و «رحیم» به یک معنا می باشند یا متفاوت اند؟ 🔸 و ؛ اين دو واژه از ماده گرفته شده، و معروف اين است كه كسى است كه رحمت اش عام است، و همگان را شامل مى شود، در حالى كه به كسى گفته مى شود كه رحمت اش خاص است؛ بنابراين سبب شده است كه فيض نعمت اش دوست و دشمن و مؤمن و كافر را شامل شود؛ ولى ايجاب مى كند كه را مشمول مواهب خاصّى در دنيا و آخرت قرار دهد كه دور افتادگان از خدا و بى خبران از آن محروم اند. 💠شاهد اين تفاوت امور زير است: 1⃣ صيغه مبالغه است و صفت مشبهه؛ و صيغه مبالغه تأكيد بيشترى را مى رساند، و دليل بر گستردگى اين نوع رحمت است. ولى بعضى هر دو را صفت مشبهه و يا هر دو را صيغه مبالغه دانسته اند، امّا با اين حال تصريح كرده اند كه مبالغه بيشترى را مى رساند. [۱] 2⃣بعضى نيز گفته اند: چون صفت مشبهه است و دلالت بر ثبات و استمرار دارد مخصوص است، ولى كه صيغه مبالغه است چنين دلالتى ندارد. 3⃣ نام مخصوص خدا است و به غير او اطلاق نمى شود؛ در حالى كه هم به او گفته مى شود و هم به غير او؛ و اين دليل بر آن است كه مفهوم رحمت گسترده ترى است. 4⃣اين قاعده در ادبيات عرب معروف است كه «زيادةُ المبانى تَدُلُّ عَلى زِيادَةِ المَعانِى». (يعنى واژه اى كه حروف اش بيشتر است مفهوم آن نيز بيشتر است) و چون پنج حرفى، و چهار حرفى است؛ بنابراين مفهوم «رحمان» وسعت بيشترى دارد. [۲] 5⃣اين تفاوت را بعضى افراد، از نيز استفاده كرده اند. زيرا در قرآن غالباً به صورت مطلق آمده، در حالى كه در بسيارى از موارد مقيّد است. مانند: «إِنَّ اللهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ». [سوره بقره، آیه ۱۴۳] (زيرا خداوند نسبت به ، رئوف و است). «وَ كَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيماً». [سوره احزاب، آیه ۴۳] (او نسبت به همواره مهربان بوده است). «إِنَّ اللهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيماً». [سوره نساء، آیه ۲۹] (خداوند نسبت به شما است). در حالى كه بدون اين قيود ذكر شده و دليل بر او است. 6⃣بعضى از روايات نيز شاهد اين تفاوت است. در حديث پر معنايى از (عليه السلام) مى خوانيم: «الرَّحمنُ اِسْمٌ خاصٌ بِصِفَة عامَّة، وَالرَّحيمُ اسمٌ عامٌ بِصِفَة خاصَّة». [۳] ( اسم خاص است [مخصوص خداوند] امّا با وصفى عام ـ مفهوم رحمت اش دوست و دشمن را در بر مى گيرد ـ ولى اسم عام است به صفت خاص [اين اسم هم بر خداوند و هم غير او اطلاق مى شود، ولى مفهوم اش رحمتى است مخصوص مؤمنان]). 💠امّا با تمام اينها نمى توان انكار كرد كه گاهى اين دو واژه به يك معنا به كار مى رود؛ مانند آنچه در از امام حسين (عليه السلام) نقل شده است: «يا رحمنَ الدُّنيا وَالآخِرةَ وَ رَحِيْمَهُما». [۴] (اى خدايى كه رحمان دنيا و آخرت و رحيم هر دويى) ولى اين ممكن است يك استثنا بوده باشد؛ بنابراين منافاتى با تفاوت فوق ندارد. 📕پیام قرآن، ناصر، مکارم شیرازی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، چ ۹، ۱۳۸۶ش، ج ۱، ص ۳۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«تجسّم اعمال» در روایات اسلامی چگونه مطرح و بازتاب داده شده است؟ (بخش اول) 🔸در اعم از احاديثى كه از طرف شيعه يا اهل سنت رسيده است مسئله بازتاب گسترده اى دارد، به گونه اى كه مرحوم شيخ بهائى در يكى از سخنانش مى گويد: «تَجَسُّمُ الأعْمالِ فى النَّشْأَةِ الاُخْرَوِيَّةِ قَدْ وَرَدَ فى اَحادِيثَ مُتَكَثِّرَة مِنْ طُرُقِ الْمُخالِفِ وَ الْمُؤالِفِ». [۱] ( در جهان ديگر در احاديث زيادى از طرق موافقين و مخالفين نقل شده است). در اينجا از ميان آنها به احاديث زير قناعت مى كنيم: 1⃣در حديثى از (صلى الله عليه و آله) مى خوانيم: «قيس بن عاصم» [صحابى مشهور] مى گويد با جماعتى از «بنى تميم» خدمت (صلی الله علیه و آله) رسيدم؛ عرض كردم: اى پيامبر خدا! ما را موعظه كن، موعظه اى كه از آن بهره مند شويم؛ زيرا ما جمعيتى هستيم كه از بيابان ها عبور مى كنيم [و دور از شهر زندگى داريم] (صلی الله علیه و آله) فرمود: «اِنَّ قَيْسُ! اِنَّ مَعَ الْعِزّ ذُلّاً وَ اِنَّ مَعَ الْحَيَاةِ مَوْتاً وَ اِنَّ مَعَ الدُّنْيَا آخِرَةً، فَاِنَّ لِكُلِّ شَيْءٍ حَسِيباً و اِنَّ لِكُلِّ اَجَلٍ كِتاباً وَ اِنَّهُ لَابُدَّ لَكَ يَا قَيْسُ مِنْ قَرِينٍ يُدْفَنُ مَعَكَ وَ هُوَ حَيٌّ وَ تُدْفَنُ مَعَهُ وَ اَنْتَ مَيِّتٌ، فَاِنْ كانَ كَريماً اَكْرَمَكَ وَ اِنْ كانَ لَئِيماً اَسْلَمَكَ، ثُمَّ لَا يُحْشَرُ اِلَّا مَعَكَ وَ لَا تُحْشَرُ اِلَّا مَعَهُ وَ لَا تُسْئَلُ اِلَّا عَنْهُ، فَلَا تَجْعَلْهُ اِلَّا صَالِحاً، فَاِنَّهُ اِنْ صَلُحَ آنَسْتَ بِهِ وَ اِنْ فَسَدَ لَا تَسْتَوْحِشْ اِلَّا مِنْهُ وَ هُوَ فِعْلُكَ» 🔹[ترجمه‌ی فرمایش حضرت:] (اى قيس [همراه] با عزّت، ذلّت است و با حيات، مرگ و با دنيا، آخرت و هر چيزى حسابگرى دارد و هر اجلى كتابى، اى قيس! تو خواهى داشت كه با تو دفن مى شود؛ در حالى كه او است و تو با او دفن مى شوى، در حالى كه تو مرده‌اى، اگر او گرامى باشد تو را گرامى مى دارد، و اگر پست باشد تو را تسليم [بدبختى] مى كند؛ او فقط با تو مى شود، تو نيز فقط با او و تنها از او سؤال مى شوى، پس آن را قرار ده؛ چرا كه اگر باشد موجب آرامش تو است و اگر فاسد باشد مايه وحشت تو است و او تو است!). 🔹جالب اينكه در ذيل اين روايت آمده است كه: «قيس بن عاصم عرضه داشت: يا رسول الله! دوست دارم اين كلام در قالب اشعارى ريخته شود تا به آن در برابر كسانى كه نزد ما هستند مفتخر باشم و آن را ذخيره كنم، (صلى الله عليه وآله) دستور داد حسان بن ثابت را حاضر كنند؛ ولى مردى بنام صلصال بن صلصال در خدمت حضرت حاضر بود، عرض كرد: اى رسول خدا! ابياتى به نظرم رسيده گمان مى كنم موافق مقصود قيس باشد، فرمود: بخوان! 🔹او اشعارى خواند كه بعضى از آن چنين است: «تَجَنَّبْ خَليطاً مِنْ مَقالِكَ اِنَّما قَرينُ الْفَتى فى الْقَبْرِ ما كانَ يَفْعَلُ؛ وَ لَنْ يَصْحَبَ الْاِنْسانَ مِنْ قَبْلِ مَوْتِهِ وَ مِنْ بَعْدِهِ اِلَّا الذَّى كانَ يَعْمَلُ!» (از بپرهيز كه همنشين انسان در قبر، اوست. و هيچ چيز قبل از و بعد از مرگ با انسان مصاحبت نمى كند مگر او). [۲] 2⃣در حديث ديگرى از ابو بصير از امام باقر يا امام صادق (عليهم السلام) آمده است: «هنگامى كه مى ميرد همراه او در شش صورت وارد مى شود كه يك صورت از همه زيباتر است... صورتى در طرف راست، صورتى در طرف چپ، صورتى در پيش رو، ديگرى در پشت سر، ديگرى در پائين پا و آن صورتى كه از همه زيباتر است بالاى سر او قرار مى گيرد، و هرگاه عذابى از سمت راست آيد صورت سمت راست مانع مى شود و همچنين از پنج جهت ديگر. 🔹صورتى كه از همه زيباتر است خطاب به بقيه كرده مى گويد: شما كيستيد؟ خدا جزاى خيرتان دهد، صورت طرف راست مى گويد: من و آن كه دست چپ است مى گويد من و آن كه پيش رو است مى گويد: و آنكه پشت سر است مى گويد: و عمره ام و آنكه پايين پاست مى گويد: من هستم كه نسبت به برادرانت كردى؛ سپس آنها به آن صورت زيبا مى گويند: تو كيستى كه از همه زيباترى ... مى گويد: «اَنَا الْوَلَايَةُ لِآلِ مُحَمَّدٍ (صلى الله عليه و آله)» [۳] (من ولايت آل محمّدم!)». ... منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ‏۱۳۸۶ش، چ ۹، ج ۶، ص ۱۰۴ @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) چه راهکاری را برای به دست آوردن «نشاط» در انجام کارها ارائه می نماید؟ 🔹 (عليه السلام) در حکمت ۱۹۷ راه به دست آوردن براى انجام كارهاى مهم زندگى را نشان داده و مى فرمايد: «إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ كَمَا تَمَلُّ الاَبْدَانُ، فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِكْمَةِ». (اين همانند تن ها، خسته و افسرده مى شوند، براى رفع ملالت و افسردگى آنها سخنان حكمت‌آميز و زيبا و ظريف انتخاب كنيد). اين يك واقعيت است كه و بر اثر كارهاى مختلف مى شوند، زيرا توان و نيروى انسان محدود است و اين محدوديت سبب خستگى جسم و جان مى گردد. 🔹اما خداى متعال كه را براى ادامه زندگى آفريده به وى قدرتى داده كه مى تواند جوششى از درون ايجاد كند و اين جوشش، نيرو و توان جديدى براى كارهاى مجدد به او بدهد. براى اين كه اين جوشش در زمان خستگى و ناتوانى شتاب گيرد بايد از استفاده كرد. تفريحات مادى و انواع ورزش ها، جسم را نيرو مى بخشد و ، لطيفه ها، مزاح ها، شعرهاى زيبا، داستان های نشاط آور و لطائف الحكم، خستگى روح را مى زدايد، و به انسان براى و اطاعت پروردگار و زندگى و تحقيق و كشف مطالب علمى نيرو مى دهد. 🔹از قديم معمول بوده كه در ميان ساعات درس، زنگ تفريح مى گذاشتند، براى اين كه خستگى و ملالت را از دانش آموز و دانشجو بگيرند. روايات، مزاح كردن را از آداب مستحبِ سفر دانسته البته مزاحى که به دور از و آلودگى به گناه باشد. مرحوم علامه طباطبايى بحر العلوم در اشعار فقهى خود مى گويد. «وَ أكْثِرِ الْمِزاحَ فِى السَّفَرِ إذا * لَمْ يَسْخَطِ الرَّبَ وَ لَمْ يَجْلِبْ أذَىً» (در سفرها زياد كن، مزاحى كه سبب خشم خدا نشود و موجب آزار كسى نگردد). 🔹اين شعر برگرفته از حديثى از پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله) است كه مى فرمايد: شش چيز است كه نشانه شخصيت انسان است سه چيز در حضر و سه چيز در سفر؛ سه چيز در سفر را به اين صورت بيان فرمود: «فَبَذْلُ الزّادِ وَ حُسْنُ الْخُلْقِ وَ الْمِزاحُ فِی غَيْرِ الْمَعاصی» [۱] (بخشيدنِ بخشى از زاد و توشه به ديگران و حُسن خُلق و كردن به صورتى كه موجب عصيانى نشود). اين موضوع در مورد سفر تأكيد شده؛ زيرا در گذشته، سفرها غالباً آميخته با خستگى هاى جسمى و روحى بوده و اين مزاح ها مى توانست خستگى و ملالت جسمى و روحى را برطرف سازد. 🔹ناگفته پيداست كه بايد در حد و خالى از افراط و بى بند و بارى و دور از اذيت و آزار ديگران و آنچه موجب خشم خداوند مى شود باشد. «طرائف» جمع «طريفة» به معناى هر چيز زيبا، دل انگيز و شگفتى آور است و «حِكَم» جمع «حكمت» به معناى علم و دانش و مطالب آموزنده و به معناى عقل است، بنابراين «طرائف الحكم» به معناى نكته هاى لطيف و زيبا است؛ خواه علمى باشد يا ادبى، در قالب شعر باشد يا به شكل نثر، ولى مى توان آن را به قرينه روايات و به اصطلاح از باب «تنقيح مناط» به هر گونه مزاح و سخنانى نشاط انگيز هر چند جنبه علمى نداشته باشد تعميم و تسرّى داد. 🔹در حديثى مى خوانيم كه: «گاه يك مرد عرب بيابانى خدمت پيغمبر اكرم (صلى الله عليه وآله) مى رسيد و هديه اى براى آن حضرت مى آورد. سپس عرض مى كرد: اى رسول خدا؟ «أعْطِنا ثَمَنَ هَدِيَّتِنا»؛ (قيمت اين هديه را لطف كنيد) پيغمبر (صلى الله عليه و آله) با شنيدن اين سخن مى خنديد و گاه هنگامى كه غمگين مى شد مى فرمود: «ما فَعَلَ الاَعْرابِىُ لَيْتَهُ أَتَانَا» [۲] (آن مرد اعرابى كجاست؟ اى كاش! سراغ ما مى آمد). بار ديگر تأكيد مى كنيم كه نبايد براى رفع خستگى آلوده به شد، آنگونه كه در دنياى امروز معمول است كه هرگونه سرگرمى سالم و ناسالم را براى رفع خستگى مى پسندند؛ بلكه بايد و را در آن رعايت كرد. 🔹اين سخن را با شعرى كه ابن ابى الحديد در شرح اين كلام حكمت آميز مولا آورده پايان مى دهيم: «أفِدْ طَبْعَكَ الْمَكْدُودَ بِالْجِدِّ راحةً * تَجَمُّ وَ عَلِّلْهُ بِشَىء مِنَ الْمَزْحِ - وَ لكِنْ إذا أعْطَيْتَهُ ذكَ فَلْيَكُنْ * بِمَقْدارِ ما يُعْطَى الطَّعامُ مِنَ الْمِلْحِ». [۳] (طبع فرسوده و خسته خود را راحتى ببخش تا راحت پذيرد و به وسيله چيزى از آن را درمان كن ولى هنگامى كه اين فرصت را به طبع خود دادى بايد به مقدار نمكى باشد كه در طعام مى ريزند [كه اگر بيش از حد باشد طعام را شور و غير قابل استفاده مى كند]). 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۱۳، ص ۵۳۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) در تبیین پیامدهای «ظلم» به دیگران چه می فرمايند؟ 🔹 (عليه السلام) در حکمت ۱۸۶ هشدار شديدى به و مى دهد و مى فرمايد: «لِلظَّالِمِ الْبَادِی غَداً بِكَفِّهِ عَضَّةٌ». (آن كه ابتداى به مى كند [فرداى قيامت] دست خود را از پشيمانى [به دندان] مى گزد). حضرت اين سخن را از «آيه ۲۷ سوره فرقان» برگرفته است، آنجا كه مى فرمايد: «وَ يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَىٰ يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا». (و [همان] روزى كه دست خود را [از شدت حسرت] به دندان مى گزد و مى گويد: اى كاش با رسول [خدا] راهى برگزيده بودم). 🔹نكته شايان توجه اين است كه حضرت در اينجا را مقدم به «بادى» كرده، يعنى آن كسى كه ابتداى به مى كند، از اين نظر كه شخص دوم اگر «مقابله‌ به‌ مثل» كند ظلم نيست، بلكه احقاق حق است، و اگر بيش از مقداری که به او ظلم شده مقابله به مثل كند باز قبح و زشتى ظلم او به اندازه كسى كه «ابتدا به كرده» نيست و تعبير به «عَضَّة» (به دندان گزيدن) كنايه از شدت ناراحتى است؛ زيرا انسان هنگامى كه به ناراحتى هاى شديد گرفتار مى شود، ناراحتی‌ هايى كه از خود او سر زده و خودش باعث و بانى آن بوده، مى خواهد از خود انتقام بگيرد و براى اين كار به آزار خويشتن مى پردازد؛ 🔹گاه بر سر و صورت خود مى كوبد و گاه دست خود را كه با آن كار خلافى انجام داده مى گزد، و همه اينها نشانه «ناراحتى شديد از كار خويشتن و نوعى مجازات و انتقام از خود» است. حديثى از (علیه السلام) نقل شده است که: حضرت در مورد دو نفر كه به هم مى دادند فرمود: «الْبَادِی مِنْهُمَا أَظْلَمُ وَ وِزْرُهُ وَ وِزْرُ صاحِبِهِ عَلَيْهِ مَا لَمْ يَتَعَدَّ الْمَظْلُومُ». [۱] (آن كس كه ابتدا كرده است و او و گناه نفر ديگر بر اوست مادامى كه از حدّ تعدّى نكند). جمله اخير «ما لَمْ يَتَعَدَّ الْمَظْلُومُ» ممكن است اشاره به آن قسم از سبّ باشد كه در انجام آن مجاز است؛ 🔹مثل اين كه كسى به ديگرى بگويد: «لعنة الله عليك» و او در جوابش بگويد: «عليك لعنة الله»؛ ولى در همان كتاب «اصول كافى» و در جای ديگر به جاى «ما لَمْ يَتَعَدَّ»، عبارت «ما لَمْ يَعْتَذِرَ» آمده است [۲]، اشاره به اين كه اگر شخص دشنام دهنده عذرخواهى كند و از كار خود توبه كرده و جبران نمايد گناه او برداشته مى شود. اين نسخه صحيح تر به نظر مى رسد؛ زيرا درباره نفر دوم تعبير به «وِزْر» شده كه نشان مى دهد او هم گناهكار است؛ خواه تعدى كند يا تعدى نكند، ولى هرگاه مسئله عذرخواهى پيش آيد مشكل حل مى شود. [۳] 🔹درباره و عاقبتِ كار او احاديث ديگرى نيز از ائمه‌ معصومین (عليهم السلام) نقل شده است. رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) در این رابطه می فرماید:  «الظُّلْمُ نَدامَةٌ». [۴] (، پشيمانى است). با اين كه مى دانيم سبب پشيمانى است، ولى به قدرى اين رابطه شديد است كه حضرت فرموده ستمگرى عين پشيمانى است. در حكمت ۳۴۱ آمده كه امام على (عليه السلام) فرموده است:  «يَوْمُ الْعَدْلِ عَلَى الظّالِمِ أشَدُّ مِنْ يَوْمِ الْجَوْرِ عَلَى الْمَظْلُوم». و شبيه همين تعبير در حكمت ۲۴۱ آمده است: «يَوْمُ الْمَظْلُومِ عَلَى الظّالِمِ أشَدُّ مِنْ يَوْمِ الظّالِمِ عَلَى الْمَظْلُومِ». 🔹و مفهوم هر دو اين است كه روزى كه از انتقام مى گيرد بسيار شديدتر است از روزى است كه ظالم به ستم مى كند. در مورد در روز از بعضى روايات استفاده مى شود كه به صورت ظلمت و تاريكى مجسم مى شود، همان گونه كه در حديثى از (صلی الله علیه و آله) نقل شده است كه فرمود: «از بپرهيزيد كه در روز قيامت ظلمت و تاريكى است). [۵] 🔹بر اساس روايات، از جمله گناهانى است كه كيفر و عقوبت آن در اين دامان انسان را مى گيرد؛ همان گونه (عليه السلام) در حدیثی می فرماید: «هيچ كس به ديگرى نمى كند، مگر اين كه خداوند انتقام او را در جان يا مال او خواهد گرفت). [۶] اين سخن را با حديثى از (صلی الله علیه و آله) پايان مى دهيم كه فرمود: «چيزى كه ثواب آن بسيار زود به انسان مى رسد است، و چيزى كه مجازات آن زود دامن انسان را مى گيرد و ستم است». [۷] 📕پيام امام امير المؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۱۳، ص ۴۶۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️تاريخ در مورد مقام و فضائل «امام حسن مجتبی» (علیه السلام) چه گزارشاتی ارائه داده است؟ 🔹درباره فضایل (علیه السلام) روایات فراوانی نقل شده است. راویان این اخبار عده زیادی از عالمان اهل سنت و علمای شیعه‌ اند. دو نمونه از این آثار عبارتند از: «ترجمة الامام الحسن» از ابن عساکر که در «تاریخ دمشق» وی آمده است، و دیگری «ترجمة الامام الحسن» از ابن سعد که در «طبقات الکبری» او آمده است. 🔹در گذر تاریخ، آثار زیادی نگاشته شده است که در آنها فضایل (عليه السلام) گردآوری شده است، اما متأسفانه درباره رخدادهای زندگی آن حضرت، تا این اواخر کمتر تلاش درخوری صورت پذیرفته بود؛ بلکه بیشتر، همانند بسیاری از مقاطع دیگر، حوادث آن دوره بدون پژوهش جدی و ارزیابی دقیق و استوار، بر روی هم انباشته شده است. 🔹بسیاری از فضایل روایت شده درباره آن امام همام، حکایت از آن دارد که (صلی الله علیه و آله) علاقه وافری نسبت به این دو برادر داشته و به طور علنی محبت خویش را نسبت به آنان ابراز می‌ کرده است. نحوه ابراز محبت، همانند پایین آمدن از منبر و بوسیدن آنها و باز بالا رفتن بر منبر، نشانه جهت‌ دار بودن این اظهار و ابراز علاقه است. [۱] افزون بر آن از (صلی الله علیه و آله) نقل شده که در وقت اظهار محبت نسبت به (عليه السلام) فرمود که شاهدان، این ابراز علاقه را به غائبین برسانند؛ [۲]  🔹و یا می‌ فرمود: «من او را دوست می‌دارم و نیز کسی که او را دوست بدارد دوست دارم». [۳] حضور حضرت در و قرار گرفتن ایشان در میان ، نشانه‌ی اعتبار و اهمیتی است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) برای او قائل می‌ شده است. جالب است که (عليه السلام) در حضور داشته و پیامبر (صلی الله علیه و آله) با او بیعت کرده است. [۴] در روایتی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آمده است: «لَوْ کَانَ الْعَقْلُ رَجُلاً لَکَانَ الْحَسَنُ». (اگر عقل در مردی مجسم می‌ شد، همانا بود). [۵] 🔹قدرت (عليه السلام) در برانگیختن مردم کوفه در جریان شورش ناکثین [۶] نشانِ اهمیت و اعتبار او در نزد مردم آن شهر می‌ باشد. مسلمانان با توجه به همین احادیث، فرزندان فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را فرزندان‌ رسول‌ خدا دانسته، و علیرغم انکار بنی امیه، و بعدها بنی عباس، کوچکترین تردیدی برای مسلمانان بوجود نیامد. [۷] بر مبنای همین شخصیت والا بود که چون (عليه السلام) او را به عنوان خود به مردم معرفی نمود، مردم عراق و بسیاری نقاط دیگر با او به عنوان خلیفه رسمی بیعت کردند. 📕حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (ع)، جعفریان، رسول، چ ۶، ص ۱۱۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«صهیونیسم» یعنى چه؟ از چه زمانى این واژه در ادبیات سیاسى رایج شد؟ اقدامات صهیونیستها از شروع فعالیتشان کدام است؟ (بخش اول) 🔹 صهیون، در زبان عبرى، به معناى پُر آفتاب و نیز نام کوهى در جنوب غربى بیت المقدس است. کوه صهیون، زادگاه و آرامگاه داوود پیامبر (علیه السلام) و جایگاه سلیمان نبی (علیه السلام) بود. گاه این واژه نزد یهودیان، به معناى شهر قدس، شهر برگزیده و شهر مقدس آسمانى به کار مى رود، ولى در متون دینى یهود، ، اشاره به آرمان و آرزوى ملت یهود براى بازگشت به سرزمین داوود و سلیمان (علیهم السلام) و تجدید دارد. به دیگر سخن، براى یهود، سمبل رهایى از ظلم، تشکیل حکومت مستقل و فرمانروایى بر جهان است، و از این رو، خود را فرزندان صهیون مى دانند. 🔹، به جنبشى گفته مى شود که خواهان مهاجرت و بازگشت یهودیان به و تشکیل دولت یهود است. ، همانند شووینیسم (ناسیونالیسم افراطى) است که با خوار شمردن ملت ها و نژادهاى دیگر و با غلوّ در برترى خود، در پى دستیابى به قدرت سیاسى است. این جنبش، در نیمه دوم قرن ۱۹ میلادى در اروپا، پا به عرصه حیات گذاشت؛ ولى واژه ، نخستین بار توسط تئودور هرتصل به کار رفت و سپس ناحوم ساکولو - مورّخ صهیونیست - در کتاب «تاریخ صهیونیست» از آن سخن گفت. [۱] 🔹، تنها داراى ابعاد و معانى سیاسى (صهیونیسم سیاسى) نیست، بلکه ابعاد و معانى دیگرى همچون صهیونیسم کارگرى، فرهنگى، دمکراتیک، رادیکال و توسعه طلب را نیز در بر مى گیرد. مشهورترین ، طبقه بندى آن به دو بخش «سیاسى» و «فرهنگى» (دینى) است. ، خواهان بازگشت یهودیان به فلسطین است که با تدوین کتاب «دولت یهود» توسط هرتصل در ۱۹۹۴ میلادی زاده شد. امّا ، مخالف مهاجرت یهودیان در قرن ۲۰ میلادى به است، زیرا در انتظار انسان رهایى بخش در آخرالزمان نشسته که یهودیان و تمام ادیان را به سرزمین ابراهیم و موسى (علیه السلام) یا سرزمین نجات بازگرداند. [۲] 🔹در مقابل، در «صهیونیسم غیر دینى و غیر یهودى»، کسانى جاى دارند که با تکیه بر استدلال هاى تاریخى، سیاسى و علمى به اسکان یهودیان در فلسطین مشروعیت مى بخشند. این همان صهیونیسم لائیک (غیر دینى) است که تنها مفاهیم سیاسى خویش را به زبان دین بیان مى کند. بنابراین، همواره به معناى نیست، بلکه گاه به مفهوم حرکتى براى غیر یهودى کردن یهودیت نیز به کار مى رود. 💠«یهودآزارى» 🔹 مدعى اند که صهیونیسم، پاسخى به است. به عقیده آنان، دولت ها و ملت ها به بیمارى علاج ناپذیر یهودستیزى دچار شده اند. بنابراین، یهودیان را، در هر کجا باشند، عنصر بیگانه به حساب مى آورند و آنان را در آشکار و پنهان آزار مى دهند. حیم وایزمن (متوفای ۱۹۵۲ میلادی) در این باره مى گوید: «ضدیت با یهود، میکروبى است که هر غیر یهودى هر کجا باشد و هر چند که خود منکر باشد، بدان آلوده است»، و به بیان دیگر، آنان یهودستیزى را بلایى ازلى و ابدى مى دانند که تنها در پناه یک مى توان از آن رهایى یافتت. [۳] 🔹البته این ادعاهاى صهیونیسم، به هیچ وجه قابل اثبات نیست، زیرا برخى از نمونه هاى تاریخى یهودآزارى، مانند آنچه صهیونیست ها درباره یهودسوزى در آلمان مطرح مى کنند، بیش از حد بزرگ شده اند. در این مورد، با سلطه اى که بر ابزارهاى تبلیغى جهان و به کارگیرى آن دارند، به پرداخته اند، و نیز برخى قصه هاى یهود آزارى، ساخته و پرداخته یهودیان و صهیونیست هاست. هدف از این دروغ پردازى‌ها این بود که به روند مهاجرت یهودیان به فلسطین و تأسیس یک دولت یهودى شتاب بخشند. دیوید بن گوریون (متوفاى ۱۹۷۲م.) مى نویسد: «اگر قدرت داشتم، عده اى یهودى را به کشورهاى مختلف مى فرستادم تا یهودآزارى را تعمّداً به وجود آورند». [۴] ... منبع: پرسمان @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«صهیونیسم» یعنى چه؟ از چه زمانى این واژه در ادبیات سیاسى رایج شد؟ اقدامات صهیونیستها از شروع فعالیتشان کدام است؟ (بخش دوم) 💠«سرمایه دارى غرب و پیدایش صهیونیسم» 🔹، مولد دوران تحول و انتقال سرمایه دارى غرب به مرحله امپریالیسم نیز به شمار میرود. در این دوره، همه قدرتهای بزرگ، براى تأمین ، فعالانه در پى یافتن جاى پایى محکم، در شدند. براى دستیابى به این هدف، نخستین بار ناپلئون بناپارت (امپراتور فرانسه)، به جلب همکارى یهودیان علیه امپراتورى عثمانى دست زد که البته در این کار توفیقى به دست نیاورد؛ سپس بیسمارک (صدر اعظم سابق آلمان) براى پاسدارى از خط راه آهنى که قرار بود از برن (شهرى در آلمان) به بغداد کشیده شود، اقدام به جذب و بکارگیرى کرد، امّا سرانجام این بود که به آرزوى دیرینه اش، یعنى خلق اندیشه و ترغیب یهودیان اروپاى شرقى، روسیه و غرب، براى مهاجرت به فلسطین و تشکیل یک که حافظ منافع آن کشور باشد، دست یافت. 🔹به عقیده لرد ارل شافتسبُرى هفتم، که از رجال سیاسى و نیز یک صهیونیست مسیحى بود، اسکان یهودیان در فلسطین نه تنها براى انگلستان که براى سراسر دنیاى متمدن (غرب) سودمند خواهد بود. نیز معتقد بود که میتوانند حلّال مشکل غرب در خاورمیانه باشند. ماکس نوردو، از صهیونیستهاى معروف، معتقد بود که ما فرهنگ اروپایى را... همچنان حفظ خواهیم کرد... ما به این فکر که باید آسیایى شویم، مى خندیم». پیش‌تر نیز یک کشیش مسیحى پیشنهاد کرده بود، که براى حفاظت از هندوستان زیر سلطه انگلیس، لازم است یهودیان در فلسطین ساکن شوند. به هر حال خود را مشعل دار تمدن غرب مى دانند، تمدنى که در تلاش است تا دموکراسى را در خاورمیانه و قلب آن حاکم کند. [۱] 🔹نتیجه اینکه نیازهاى فرهنگى، سیاسى، اقتصادى و نظامى غرب، به ویژه ، موجب پدید آمدن جریان فکرى و اسکان یهودیان در فلسطین گردید، جریانى که با غیردینى (سیاسى) کردن یهودیت، در پى تحقق و حفظ منافع استعمارى در خاورمیانه برآمد، در حالى که یهودیت دیندار ممکن بود براى غرب خطرآفرین باشد. اما مساله تنها به سکنا گزیدن در سرزمین فلسطین منجر نشد و صهیونیستها در کنار تشکیل حکومت یهودی در این منطقه سوداهای دیگری نیز در سطح جهانی داشتند که باعث شد تا طرح همکاری و پشتیبانی غربیها از صهیونیستها و استفاده ابزاری از صهیونیستها برای پیشبرد غربیها، تبدیل به شرایطی شود که طی آن خود تبدیل به ابزار رسیدن به مطامع شان گردد، 🔹در نتیجه جریان معادله حالت معکوس یافته و برخلاف دوران قبلی که دولتهای غربی طراح نقشه هایی بودند که در ضمن آنها از بعنوان حافظ منافع خودشان استفاده میکردند این بار خود تبدیل به طراحان نقشه هایی شدند که در ضمن آن ها از بعنوان تضمین کننده منافعشان بهره برداری میکردند. در واقع این تبدیل معادله به دنبال آن صورت گرفت که برنامه های دراز مدت برای نفوذ در بخشهای مختلف جهان به ویژه مراکز تصمیم سازی قدرتهای جهانی نتیجه داده و این گروه اگرچه گروه اندکی در بخش کوچکی از جهان بود، اما در عمل به قدرتمندترین تصمیم ساز جهانی تبدیل شد، 🔹و حتی قدرتهای جهانی در معادلات خویش همواره منافع این گروه کوچک را بر همه چیز از جمله منافع ملی خویش مقدم نمودند و در واقع رمز اینکه بسیاری از اتفاقاتی که در سطح جهان اتفاق می افتد به نسبت داده میشود اولا به خاطر است که این گروه ازاین اقدامات حاصل میکند و ثانیا بخاطر شواهدی است که امروزه مستندات فراوانی هم دارد و به همین خاطر نیز گفته می شد که در صدد تسلط بر جهان هستند و در این مسیر حرکت میکنند، اما مسلما دست یافتن به این آرزوی بزرگ و دیرینه به سادگی امکان پذیر نبوده و امروزه با موانع فراوانی در راه تحقق این آرزو مواجه هستند، 🔹که و بیداری اسلامی ناشی از آن در جهان اسلام و نیز بیداری عمومی در سطح جهان یکی از مهمترین موانع تحقق این برنامه ها میباشد. به عبارتی که خود از قرنها قبل تلاش میکرد تا از موقعیت انزوا گونه ای که در اروپا در اثر سوءسابقه برخی یهودیان از جمله مساله رباخواری و خیانت به وجود آمده بود خلاصی یابد به دنبال جلب نظر دولتمردان غربی دست به اقدامات فراوانی برای تاثیرگذاری بر کل جهان زد تا از این طریق بتواند به سلطه خویش بر جهان دست یابد و جهان را با سیاستهایی که از سوی مغز متفکرهای وابسته به تفکر صهیونیسم ارائه می شد اداره نمایند که همین اقدامات نیز مهمترین دلیل بر این است که آنها در صدد سلطه بر جهان هستند. ... منبع: پرسمان @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️استجابت «دعا» چه شرایطی دارد؟ 🔸بعضى چنين مى پندارند كه تعبيراتى نظير: «اُدْعُونِى أَسْتَجِبْ لَكُم» [۱] (مرا بخوانيد تا [دعاى] شما را اجابت كنم) هيچ قيد و شرطى ندارد، و انسان هر كه مى كند بايد انتظار داشته باشد كه از لطف خدا به رسد؛ در حالى كه چنين نيست. در روايات متعدّدى كه از (عليهم السلام) به ما رسيده براى شرايط متعدّدى ذكر شده است از جمله: 1⃣«توبه و پاكى قلب». امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد:  «إِيَّاكُمْ أَنْ يَسْأَلَ أَحَدٌ مِنْكُمْ رَبَّهُ شَيْئاً مِنْ حَوَائِجِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ حَتَّى يَبْدَأَ بِالثَّنَاءِ عَلَى اللهِ وَ الْمِدْحَةِ لَهُ وَ الصَّلَاةِ عَلَى النَّبِيِّ وَ آلِهِ ثُمَّ الْإِعْتِرَافِ بِالذَّنْبِ وَ التَّوْبَةِ ثُمَّ الْمَسْأَلَةِ». [۲] (مبادا هيچ يك از شما از خدا درخواستى كند، مگر اينكه نخست حمد و ثناى او را بجا آورد، و درود بر پيغمبر و آلش بفرستد، سپس به گناه خود نزد او اعتراف [و توبه] كند سپس نمايد). 2⃣ديگر اينكه بايد در خود به ويژه پرهيز از غذاى حرام و كسب حرام بكوشد، همان گونه كه پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله) فرمود:  «مَنْ أَحَبَّ أَنْ يُسْتَجَابَ دُعَاؤُهُ فَلْيُطَيِّبْ مَطْعَمَهُ وَ مَكْسَبَه». [۳] (كسى كه دوست دارد مستجاب گردد بايد غذا و كسب خود را از پاك كند). در حالى كه بسيارى از مردم به هنگام نه توبه مى كنند و نه از غذاهاى آلوده يا مشكوك پرهيزى دارند، باز هم اجابت تمام دعاهايشان را انتظار مى كشند. 3⃣نيز از شرايط ، تلاش و كوشش در مسير و است؛ آنها كه شاهد مناظر گناه هستند و عكس العملى نشان نمى دهند، نمى توانند انتظار ا‌ستجابت دعا داشته باشند، همان گونه كه در حديثى از پيغمبر اكرم (صلى الله عليه وآله) آمده است: «وَ لَتَأْمُرُنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لَتَنْهُنَّ عَنِ الْمُنْكَرِ أَوْ لَيُسَلِّطَنَّ اللهُ شِرَارَكُمْ عَلَى خِيَارِكُمْ فَيَدْعُو خِيَارُكُمْ فَلاَ يُسْتَجَابُ لَهُمْ». [۴] (بايد و كنيد، و گرنه خداوند بَدان را بر نيكان شما مسلط مى كند، آن گاه هر چه كنید مستجاب نخواهد شد). 🔹در حديث آمده است كه: «شخصى نزد (عليه السلام) آمد و از عدم استجابت دعايش شكايت كرد و گفت: با اينكه خدا فرموده دعا كنيد من اجابت مى كنم، پس چرا ما مى كنيم و به نمى رسد؟ حضرت در آن حديث براى استجابت دعا بيان فرمود كه بخشى از آن در احاديث بالا آمده است. [۵] [۶] 📕پيام امام اميرالمؤمنين (ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۹، ص ۵۹۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا امام حسین (علیه السلام) قیام کرد؟ اگر قیام کرده بود چرا فرزندانش را با خود برد؟! و اگر قصد قیام داشت، چرا به اندازه کافی آذوقه به همراه نبرد؟! (بخش پنجم) 🔸برای دستیابی به فهم صحیحی از انگیزه حرکت مصلحانه (علیه السلام) باید چهار مؤلفه اساسی را در تحلیل درست این واقعه تاریخی مدنظر قرار داد: 3⃣تشکیل حکومت اسلامی (۲) 🔹پس از مرگ و به خلافت رسيدن ، شرايط براى مبارزه با ستمگران و تشكيل - بيش از زمان گذشته - فراهم شده بود و (علیه السلام) در اين مسير اقداماتى را در پيش گرفت: 💠الف) ترك بيعت با يزيد (و اعلام عدم شايستگى او براى خلافت) 🔹با توجه به اينكه (عليه السلام) را هرگز شايسته اين جايگاه رفيع نمی‌دانست و خود را به حق، شايسته ترين فرد براى امر مى ديد، با بيعت نكرد و حكومت او را به رسميّت نشناخت. از اين رو، هنگامى كه خبر مرگ معاويه به مدينه رسيد و آن حضرت توسّط والى‏ مدينه احضار شد، امام (علیه السلام) در پاسخ به عبدالله بن زبير كه پرسيد چه خواهى كرد؟ فرمود: «هيچگاه با بيعت نخواهم كرد، چرا كه امر خلافت پس از برادرم حسن (علیه السّلام) تنها شايسته من است». [۱] 🔹همچنين و همانطور که پیش از این نیز اشاره شد به والى مدينه نيز فرمود: «إِنَّا أَهْلُ بَيْتِ النُّبُوَّةِ، وَ مَعْدِنُ الرِّسالَةِ، وَ مُخْتَلِفُ الْمَلائِكَةِ... وَ يَزيدُ رَجُلٌ فاسِقٌ شارِبُ الْخَمْرِ، قاتِلُ النَّفْسِ الُمحَرَّمَةِ، مُعْلِنٌ بِالْفِسْقِ، وَ مِثْلِي لا يُبايِعُ لِمِثْلِهِ‏» [۲] (ما از خاندان نبوّت و معدن رسالت و جايگاه رفيع رفت و آمد فرشتگانيم... در حالى كه مردى است، فاسق، مى گسار، قاتل بى گناهان؛ او كسى است كه آشكارا مرتكب فسق و فجور مى شود. بنابراين هرگز شخصى همانند من با مردى همانند وى بيعت نخواهد كرد). 🔹علاوه بر آن (علیه السلام) در پى اصرار «مروان بن حكم» براى بيعت با يزيد، با قاطعيّت فرمود: «هنگامى كه امّت اسلامى به زمامدارى مثل گرفتار آيد، بايد فاتحه اسلام را خواند! من از جدّم رسول خدا شنيدم كه مى فرمود: خلافت بر خاندان ابوسفيان حرام است». [۳] در واقع (عليه السلام) با اين جمله، عمق فاجعه زمامدارى را بيان ميكند و با استشهاد به كلام رسول خدا (صلی الله علیه و آله) تصدّى خلافت توسّط فرزندان ابوسفيان را حرام مى شمارد. 💠ب) تصريح به شايستگى خود براى خلافت‏ 🔹 (عليه السلام) علاوه بر آنكه را شايسته اين جايگاه والا نمى دانست، به شايستگى خود نسبت به امر ولايت و حاكميّت اسلامى تصريح مى كند. در واقع امام (علیه السلام) با اين جملات در مسير «تشكيل حكومت اسلامى» و به عهده گرفتن خلافت مسلمين حركت مى كند. 🔹امام حسين (عليه السلام) در خطبه اى كه پس از نماز عصر در جمع لشكريان «حرّ» خواند، فرمود: «أَيُّهَا النَّاسُ! أَنَا ابْنُ بِنْتِ رَسُولِ اللهِ وَ نَحْنُ أَوْلى‏ بِوِلايَةِ هذِهِ الْأُمُورِ عَلَيْكُمْ مِنْ هؤُلاءِ الْمُدَّعِينَ ما لَيْسَ لَهُمْ‏». [۴] (اى مردم! من فرزند دختر رسول خدايم، ما به ولايت اين امور بر شما [و امامت مسلمين] از اين مدّعيان دروغين سزاوارتريم). همه اينها علاوه بر مواردى است كه (عليه السلام) در حيات معاويه و آنگاه كه مسأله ولايتعهدى يزيد مطرح شد به شايستگى خويش بر امر خلافت تأكيد ورزيد و در منابع حدیثی نیز ثبت شده است. [۵] 💠ج) پاسخ به دعوت كوفيان‏ 🔹از نمودهاى تلاش (عليه السلام) براى تشكيل حكومت اسلامى، پاسخ به دعوت‏ كوفيان جهت پذيرش رهبرى قيام بر ضدّ حكومت نامشروع يزيد است. همچنین فرستادن به کوفه به عنوان سفیر و برای ارزیابی دعوت آنان و بسيج نيروها و گرفتن بيعت از مردم، حكايت از عزم امام (علیه السلام) جهت تشكيل حكومت اسلامى و الهى دارد. 🔹با توجّه به اين كه كوفه مركز علاقمندان و شيعيان على بن ابیطالب (عليه السلام) بود، پس از مرگ معاويه و به دنبال يك گردهمايى در منزل «سليمان بن صرد خزاعى» جمعى از بزرگان كوفه نامه اى به محضر امام (علیه السلام) نوشته و براى پذيرش رهبرى آن حضرت جهت برپايى نهضتى همگانى اعلام آمادگى كردند. [۶] ... برگرفته از: مقاله «ارزیابی حرکت امام حسین(ع)»، ابو علم، توفیق، ترجمه: امینی، عبدالله، نشریه علمی تخصصی حکومت اسلامی، ش ۲۵، ص ۲۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از ديدگاه روايات حقيقت «پل صراط» چيست؟ 🔹در اينكه منظور از چيست؟ بايستی به سراغ روايات رفت و از آنها كمك گرفت؛ در حديثى از «مفضّل بن عمر» مى خوانيم كه: «مى گويد از (عليه السلام) درباره «صراط» سؤال كردم فرمود: همان طريق به سوى معرفت و شناخت خداوند متعال است. 🔹سپس افزود: «هُما صِرَاطَانِ: صِرَاطٌ فِی الدُّنْيا وَ صِرَاطٌ فِی الْآخِرَةِ، فَاَمَّا الصِّراطُ الَّذِی فِی الدُّنْيا فَهُوَ الْإِمَامُ الْمَفْرُوضُ الطّاعَةُ، مَنْ عَرَفَهُ فِی الدُّنْيَا وَ اقْتَدَى بِهُداهُ مَرَّ عَلَى الصِّراطِ الَّذِی هُوَ جِسْرُ جَهَنَّمَ فِی الْآخِرَةِ وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْهُ فِی الدُّنْيا زَلَّتْ قَدَمُهُ عَنِ الصِّراطِ فِی الْآخِرَةِ، فَتَرَدَّى فِی نَارِ جَهَنَّمَ». [۱] ( است: صراطى در و صراطى در ؛ و امّا صراط در دنيا همان «امام‌ واجب‌ الاطاعه» است؛ هركس او را بشناسد و به هدايت او اقتدا كند از - كه پلى است بر روی جهنّم - در مى گذرد، و هر كس او را در نشناسد قدمش بر مى لرزد و در سقوط مى كند». 🔹در تفسير امام حسن عسكرى (عليه السلام) اين دو : «صراط و » به صراط مستقيم معتدل بين «غلّو و تقصير» و «صراط آخرت» تفسير شده است. [۲] اين نكته نيز قابل توجّه است كه در روايات اسلامى عبور از اين راه پرخطر مشكل شمرده شده است. در حديثى از (صلى الله عليه و آله) و هم از (عليه السلام) آمده است: «اِنَّ عَلَى جَهَنَّمَ جِسْراً اَدَقُّ مِنَ الشَّعْرِ وَ اَحَدُّ مِنَ السَّيْفِ». [۳] (بر [روی] پلى است باريكتر از مو و تيزتر از شمشير!». 🔹صراط «مستقيم» و حقيقت «ولايت» و «عدالت» در اين دنيا نيز چنين است، باريكتر از مو و تيزتر از شمشير؛ چرا كه ، خط باريكى بيش نيست و بقيه هر چه هست خطوط انحرافى در چپ و راست است. علاوه بر این، عبور بندگان از روی که از جهنّم می گذرد نکات لطیفی را در بر دارد؛ از يكسو با مشاهده ، قدر عافيتِ بهشت را بهتر مى دانند، و از سوى ديگر وضع در آنجا تجسمى است از وضع ما در اينجا، بايد از روى جهنّمِ‌ سوزانِ‌ شهوات گذر كرد و به بهشت تقوا رسيد و از سوى سوّم تهديدى است جدّى براى همه مجرمان و آلودگان كه سرانجام گذرگاهشان از اين راه باريكِ خطرناك خواهد گذشت. 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلامية‏، تهران‏، ‏۱۳۸۶ش، چ نهم، ج ۶، ص ۱۴۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️اهمیت «بسم الله الرحمن الرحیم» در روایات اسلامی چگونه بیان شده است؟ 🔹در روايات اسلامى به قدرى به «بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحیم» اهميّت داده شده است كه آن را چيزى هم رديف معرفى میكند. چنانكه در حديثى از امام صادق (ع) نقل شده است كه فرمود: «بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحيم به اسم اعظم خدا نزديكتر است از مردمك چشم به سفيدى آن». [۱] در حديث ديگرى از امام رضا (ع) آمده است: «از سياهى چشم به سفيدى آن نزديكتر است». [۲] اهميّت شروع به تا آن حد است كه از بعضى روايات استفاده میشود كه در صورت ترك آن ممكن است انسان مشمول مجازاتهاى الهى گردد؛ 🔹چنانكه در حديثى میخوانيم: عبدالله بن يحيى وارد مجلس امام على (ع) شد و در برابر او تختى بود؛ حضرت دستور فرمود: روى آن بنشيند. ناگهان تخت واژگون شد و او به زمين افتاد و سرش شكست و خون جارى شد. حضرت دستور داد آب آوردند و خون را شستند، سپس فرمود: «نزديك بيا»، بعد دست مبارك را بر آن گذاشت نخست احساس درد شديدى كرد، و بعد شفا يافت! سپس فرمود: «شكر خدايى را كه گناهان شيعيان ما را در دنيا با حوادث ناگوارى كه براى آنها پيش مى آيد مى شويد و پاك میكند!»؛ 🔹عبدالله عرض كرد: اى اميرمؤمنان! مرا آگاه كرديد؛ اگر بفرماييد من چه گناهى مرتكب شده ام كه اين حادثه ناگوار برايم پيش آمد تا ديگر تكرار نكنم خوشوقت مى شوم. فرمود: «هنگامى كه نشستى «بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحيم» نگفتى، مگر نمیدانى رسول خدا (ص) از ذات پاك پروردگار براى من چنين نقل فرموده: هركار بااهميّتى كه در آن گفته نشود و بى عاقبت است». عبدالله گفت: «فدايت شوم من بعد از اين هرگز آن را ترك نمیکنم». امام فرمود: «در اين صورت بهره مند و خواهى شد». [۳] 🔹ولى مى دانيم يا «بسم الله» كه فوق‌العاده به آن نزديك است تنها الفاظى نيست كه بر زبان جارى شود؛ و چنين نيست كه فقط با تلفظ به آنها مشكلات حل گردد، درهاى خيرات و بركات گشوده شود و نابسامانی‌ها سامان يابد، بلكه به آنها شرط است. يعنى بايد مفهوم در و انسان پياده شود، به هنگامى كه اين جمله را بر زبان جارى مى كند تمام وجود خويش را در پناه خدا ببيند و از ذات پاكش با تمام هستى خويش مدد طلبد. اين نكته نيز قابل توجّه است كه نه تنها در گفتن، كه در نيز تأكيد شده است با شروع كنند؛ همانگونه كه در نامه سليمان نبی (ع) به بلقيس آمده. 🔹در حديثى از امام صادق (ع) میخوانيم كه فرمود: « را ترك مكن ولو يك شعر بنويسى»؛ [۴] سپس افزود: «قبل از اسلام نامه هاى خود را با جمله «بِسمِكَ اللّهُمَّ» آغاز میكردند، هنگامى كه آيه «إنَّهُ مِن سُلَيمان و إنَّه بسمِ الله الرّحمنِ الرّحيم» نازل شد، نامه هاى خود را با «بسم الله» آغاز كردند». در حديث ديگرى میخوانيم كه امام هادى (ع) به يكى از كارگزاران خود مسائل متعدّدى را خاطر نشان ساخت. بعد به او فرمود: «حال بگو ببينم چه میگويى؟» او نتوانست آنچه را شنيده بود تكرار كند، 🔹امام دوات را پيش كشيد و نوشت «بسم الله الرحمن الرحيم ان شاء الله به خاطر داشته باش كه همه كارها به دست خدا است...». او میگوید: من اين ماجرا را كه ديدم تبسّم كردم. حضرت فرمود: «چرا تبسّم كردى؟» عرض كردم: خير است. فرمود: «توضيح بده» گفتم: فدايت شوم اين كار شما مرا به ياد حديثى كه يكى از اصحاب از جدّتان على‌بن‌موسى‌الرضا (ع) نقل كرد، انداخت. او هنگامى كه دستور براى انجام كارى میداد، مى نوشت: «بسم الله الرحمن الرحيم به خاطر داشته باش ان شاء الله...» سپس مطالب مورد نياز را مى نوشت، لذا تبسّم كردم. امام به من فرمود: «اگر بگويم ترك كننده مانند ترك كننده نماز است راست گفته ام». [۵] 🔹اهميّت تا آن اندازه است كه در حديثى از پيغمبر اكرم (ص) میخوانیم:  «هنگامى كه معلم به كودك بگويد: بسم الله الرحمن الرحيم ـ و او تكرار كند ـ خداوند فرمان آزادى از دوزخ براى كودك و پدر و مادرش و معلّم مى نويسد». [۶] اين سخن را با گفتارى كه در ميان جمعى از مفسّران مشهور است پايان ميدهيم. معانى تمام كتب آسمانى در جمع است، و معانى تمام قرآن در سوره حمد و معانى تمام سوره حمد در بسم الله و معناى بسم الله در همان باء جمع است! [۷] 🔹تمركز مفاهيم قرآن و كتب آسمانى در «باء» «بسم الله» ممكن است از اين جهت باشد كه تمام مخلوقات در عالم آفرينش و تمام تعليمات در عالم تشريع، همه با استمداد از ذات پاك خدا تحقّق مى يابد، چرا كه علة العلل در تمام عوالم او است، و ميدانيم «باء» «بسم الله» براى استعانت و يارى جستن از خداست و اين مطلبى است شايان دقت و تأمل. منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel