eitaa logo
کانال سردار سپهبد شهید 🌷حاج قاسم سلیمانی شهرستان نجف اباد
69 دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
4.8هزار ویدیو
39 فایل
این کانال اطلاع رسانی وترویج گفتمان انقلاب اسلامی واسلام ناب است و زمینه سازان ظهور حضرت 💐❤️مهدی❤️ یاوران رهبر انقلاب این زمان هستند 🌷❤️خون که درتن ماست هدیه به رهبر ماست 🌷❤️ #لبیک یاحسین #لبیک یا صاحب الزمان #لبیک یا خامنه ای بهترین ره
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️بر اساس روایات اهل سنت منظور از «صراط المستقيم» در سوره فاتحه چيست؟ 🔹در «ششمين آيه سوره حمد» كه شبانه روز در نمازها قرائت می شود به خداوند عرضه مى داريم: «اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ»؛ (ما را به هدايت كن)، راهى كه ما را به تو و به آنچه موجب تو است برساند، راهى جداى از راه كسانى كه تو آنها را فرو گرفته و همچنين جداى از راه . آری خدايا ما را هم به اين راه هدايت فرما و هم در اين راه ثابت و پايدار و برقرار دار. 🔹بى شك مفهوم بسيار وسيع و گسترده اى دارد، و لذا بعضى آن را به معنى اسلام و بعضى قرآن و بعضى پيامبر (صلی الله علیه و آله) و امامان راستين (علیهم السلام) و بعضى به آيين الله و بعضى به معنى «راه و روش انبياى الهى (علیهم السلام)» تفسير كرده اند، كه هر كدام از اينها مى تواند بخشى از مفهوم وسيع آيه را تشكيل دهد. ولى در روايات متعّددى كه به طرق مختلف از (صلی الله علیه و آله) نقل شده است، انگشت روى يكى از بارزترين مصاديق آن گذاشته شده؛ و آن «راه و روش (عليه السلام) و يا و (صلی الله علیه و آله) است». 🔹حاكم حسكانى در «شواهد التّنزيل» از جابر بن عبدالله انصارى از (صلی الله علیه و آله) نقل مى كند كه فرمود: «اِنَّ اللهَ جَعَلَ عَلِيّاً وَ زَوْجَتَهُ وَ اَبْنائَهُ حُجَجُ اللهِ عَلى خَلْقِهِ وَ هُمْ اَبْوابُ الْعِلْمِ فى اُمَّتى، مَنْ اِهْتَدى بِهِم هُدِىَ اِلى صِراط مُسْتَقيم» [۱] (خداوند و [فاطمه زهرا] و فرزندان او را بر خلقش قرار داده و آنها در امّت من هستند؛ هر كس به وسيله آنها هدايت شود، به هدايت شده است). 🔹و در حديث ديگرى از ابن عبّاس از (صلی الله علیه و آله) چنين نقل مى كند كه به (عليه السلام) فرمود: «اَنْتَ الطَّريقُ الْواضِحُ وَ اَنْتَ الصِّراطُ الْمُسْتَقيمُ وَ اَنْتَ يَعْسُوبُ الْمُؤمِنينَ!» [۲] (تو راه روشن و و رهبر مؤمنان هستى). همچنین در حديث سوّمى از ابن عبّاس نقل مى كند كه در تفسير «اِهْدِنَا الصِّراطَ المُسْتَقيم» مى گفت:  «قُولُوا ـ مَعاشِرَ الْعِبادِ ـ اِهْدِنا اِلى حُبِّ النَّبِىِّ وَ اَهْلَ بَيْتِهِ!» [۳] (اى بندگان خدا بگوئيد خدايا ما را به محبّت و او هدايت كن). 🔹در حديث چهارمى از ابوبريده در ذيل اين آيه نقل مى كند كه گفت: «منظور، صراط و او است». [۴] اين حديث را علامّه ثعلبى در تفسيرش نيز آورده است. [۵] شيخ عبيدالله حنفى در كتاب «ارجح المطالب» نيز آن را از ابوهريره نقل كرده است. [۶] در حديث پنجمى كه در «شواهد التّنزيل» آمده از عبدالرّحمن بن زيد از پدرش در تفسير آيه «صِراطَ الَّذينَ اَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ» نقل مى كند كه گفت: «هَوَ النَّبِىُّ وَ مَنْ مَعَهُ وَ عَلِىُّ بْنُ اَبى طالِب وَ شيعَتُهُ». [۷] 🔹در منابع شيعه و پيروان مكتب اهل بيت نيز روايات متعدّدى در اين زمينه وارد شده، از جمله در روايتى از امام صادق (عليه السلام) در تفسير «صِراطَ الَّذينَ اَنْعَمْتَ عَلَيْهِم» آمده است كه فرمود: «يَعْنى مُحَمَّداً وَ ذُرِّيَّتَهُ» [۸] (مقصود محمّد و ذريه او است). به اين ترتيب بارزترين و روشن‌ ترين مصاديق ، راه (صلی الله علیه و آله) و (علیه السلام) و او از نسل (سلام الله علیها) است كه هر كس دست به دامن ولاى آنها زند و در خطّ آنها حركت كند، قدم در راه مستقيمى گذارده است كه او را به خدا نزديك و از گمراهى و انحراف دور مى سازد. ● 📕پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتب الاسلامیه، چ ششم، ج ۹، ص ۴۰۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) برای مقابله و جنگ با اصحاب «جمل» چگونه استدلال می نمایند؟ 🔹 (عليه السلام) در پایان خطبه ۱۷۲ پس از اشاره به جنایات در بصره چنين مى فرمايد: «فَوَاللهِ لَوْ لَمْ يُصِيبُوا مِنَ الْمُسْلِمِينَ إِلَّا رَجُلاً وَاحِداً مُعْتَمِدِينَ لِقَتْلِهِ، بِلَا جُرْمٍ جَرَّهُ، لَحَلَّ لِی قَتْلُ ذلِكَ الْجَيْشِ كُلِّهِ، إِذْ حَضَرُوهُ فَلَمْ يُنْكِرُوا، وَ لَمْ يَدْفَعُوا عَنْهُ بِلِسَانٍ وَ لَا بِيَدٍ دَعْ مَا أَنَّهُمْ قَدْ قَتَلُوا مِنَ الْمُسْلِمِينَ مِثْلَ الْعِدَّةِ الَّتِي دَخَلُوا بِهَا عَلَيْهِمْ!». 🔹[ترجمه فرمایش حضرت:] (به خدا قسم، حتى اگر يك تن از را به عمد و بى هيچ جرمى كشته بودند، قتل همه آن لشكر بر من روا بود؛ زيرا همه آنان در كشتن آن مرد حاضر بوده اند و كشتن او را نشمرده اند و به دست و زبان ياريش نكرده اند [و به اين ترتيب، همدستِ مفسدان‌ فى‌ الارض بودند] و حال آنكه، از به شماره سپاهيانى كه به شهر داخل كرده بودند، كرده اند.). 🔹در اينجا پرسش و پاسخى از سوى شارحان «نهج البلاغه» مطرح شده و آن اینکه: چگونه (علیه السلام) مى فرمايد: اگر آنها حتى يك نفر را مى كشتند قتل‌ تمام‌ لشكرشان جايز بود، تا چه رسد به اين كه به تعداد خودشان از بى گناه كشتند. اين نابرابرى را با چه عنوانى از عناوين فقهى مى توان تفسير كرد؟ در اينجا در مجموع چهار جواب به اين سؤال داده شده است كه عبارتند از: 1⃣بعضى پاسخ گفته اند: آنها عملا نشان دادند كه را مباح مى شمرند و اين نوعى انكار است و به اين ترتيب مى شوند. 2⃣برخى گفته اند: كشتن آنها به دليل بوده است؛ زيرا اگر نهى از منكر هيچ راهى جز اين نداشته باشد، مجاز است. 3⃣سوّمين و بهترين جواب اين است كه آنها مصداق بودند؛ چرا كه لشكرى به راه انداختند و خود را شكستند و در بخشى از كشور اسلام، به راه انداختند؛ بنابراين داخل در آيه شريفه مى شوند كه: «إِنَّما جَزاءُ الَّذينَ يُحارِبُونَ اللهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَساداً أَنْ يُقَتَّلُوا...». [۱] و اگر (عليه السلام) مى فرمايد: گناه آنها اين بود كه در برابر فجايع آنان سكوت كردند و در واقع مقدمه اى است براى اثبات و مفسد بودن آنها. 4⃣پاسخ چهارمى نيز در اينجا مطابق مذهب پيروان اهل بيت (عليهم السلام) وجود دارد و آن اينكه هر كس بر (عليه السلام) و بر ضدّ خروج كند، است؛ همان گونه كه «خواجه نصير الدين طوسى» در «تجريد العقائد» [۲] مى گويد: «و محاربوا عَلِىٍّ كَفَرَةٌ» (كسانى كه با (عليه السلام) به جنگ برخيزند )؛ زيرا مى دانيم (صلى الله عليه و آله) به (عليه السلام) خطاب كرده، فرمود: «حَرْبُكَ حَرْبِي»؛ [۲] (جنگ با تو جنگ با من است). 🔹در اينجا پرسش ديگرى مطرح است و آن اينكه اگر همه آنها مستحق قتل بودند ـ به سبب اينكه گروهى از مسلمين را حتّى قبل از جنگ كشتند ـ چرا (عليه السلام) بعد از پيروزى، تمام همدستان و را قصاص نفرمود؟ حتى به حكم محاربه با امام مسلمين و قيام بر ضدّ و ايجاد فساد در زمين مستحق قتل بود؛ ولى چنان كه مى دانيم اميرالمؤمنين (عليه السلام) او را با احترام به مدينه بازگرداند؟ 🔹پاسخ اين پرسش روشن است و آن اينكه اوضاع به قدرى طوفانى و شرايط بحرانى بود كه اگر امام (عليه السلام) دست به چنين كارى مى زد، به آسانى مى توانستند توده هاى را بر ضدّ او بشورانند؛ لذا در نقلى از عمروعاص مى خوانيم كه به عايشه گفت: «اى كاش در روز كشته شده بودى!» عايشه به او گفت: «بى پدر چرا؟» عمرو گفت: «تو از دنيا مى رفتى و وارد بهشت مى شدى! و ما كشتن‌ تو را بزرگترين دستاويز بر ضدّ قرار مى داديم». [۳] به هر حال، اين افتخارى است براى (عليه السلام) كه از باقيماندگان صرف نظر كرد و با اين كار خود، را نجات داد. 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۶، ص ۴۹۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) چه توصیه ای به فرماندار خود درباره برخورد با «نیکوکاران» و «بدکاران» می کند؟ 🔹 (علیه السلام) در بخشی از عهدنامه مالک اشتر، خطاب به او می فرماید: «وَ لاَ يَكُونَنَّ الْمُحْسِنُ وَ الْمُسِيءُ عِنْدَكَ بِمَنْزِلَة سَوَاء، فَإِنَّ فِي ذَلِكَ تَزْهِيداً لاَِهْلِ الاِْحْسَانِ فِي الاِْحْسَانِ وَ تَدْرِيباً لاَِهْلِ الاِْسَاءَةِ عَلَى الاِْسَاءَةِ وَ أَلْزِمْ كُلاًّ مِنْهُمْ مَا أَلْزَمَ نَفْسَهُ». (هرگز نبايد افراد و در نظرت يكسان باشند؛ زيرا اين كار سبب مى شود به نيكى ها بى‌رغبت و به اعمال بد تشويق گردند، بنابراين هر يك از اينها را مطابق آنچه براى خود خواسته اند ده). 🔹آنچه (عليه السلام) در اين دستور بيان كرده يكى از «اصول‌ مهم‌ مديريت» است؛ از مديريت خداوند و پيامبران بر جهان انسانيت گرفته تا مديريت يك پدر در خانواده. (صلی الله علیه و آله) را به بشارت و انذار دستور مى دهد و او را «مُبشر» و «نذير» مى نامد. خداوند وعده را به «صالحان» و را به «بدكاران» داده است. اين اصل در تمام اقوام با تمام اختلافاتى كه در عقايد و فرهنگ و حكومت دارند تحت عنوان و ، سارى و جارى است. 🔹دليل آن روشن است؛ زيرا ادامه انگيزه مى خواهد و بازايستادن از كار خلاف نيز انگيزه اى مى طلبد. ممكن است انگيزه‌ هاى معنوى و اعتقادات دينى آثار مطلوبى از خود در اين زمينه به يادگار بگذارند، ولى اين انگيزه ها در همه نيست؛ به علاوه اگر مسأله و نباشد آن انگيزه ها نيز سست مى شود. جمله «وَ أَلْزِمْ كُلاًّ...» اشاره لطيفى به اين نكته است كه وقتى آنها چيزى را براى خود بپسندند دليل ندارد حاكم آن را به آنان ندهد. «پاداش» را براى خود پسنديده و «كيفر» را، بنابراين خواسته خودش را بايد به او داد. 🔹از اين بالاتر، «پاداش نيكوكار» انگيزه اى براى ترك‌ عمل‌ بدكار، و «كيفر بدكار» انگيزه اى براى ادامه كار نيكوكار مى شود، همان گونه كه حضرت در عبارت زيباى ديگرى در «نهج البلاغه» فرموده: «ازْجُرِ الْمُسِيءَ بِثَوَابِ الْمُحْسِنِ» [۱] (بدكار را به واسطه پاداش نيكوكاران مجازات كنيد). اشاره به اينكه وقتى خود را از پاداش هاى مادى و معنوى محروم مى بيند مى شود، و بر سر عقل مى آيد و چه بسا از كار خود كند و باز ايستد. پی نوشت: [۱] نهج البلاغة، صبحی صالح، هجرت‏، قم‏، ‏۱۴۱۴ق، چ اول، ص ۵۰۱، (حکمت ۱۷۷) 📕پيام امام اميرالمومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۱۰، ص ۴۳۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) چه اهدافی را برای بعثت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) بيان می کند؟ 🔹 (علیه السلام) در بخشی از خطبه ۱۸۵ به برنامه هاى مختلف و اهداف‌ (صلی الله علیه و آله) پرداخته، چنين مى فرمايد: «أَرْسَلَهُ بِوُجُوبِ الْحُجَجِ، وَ ظُهُورِ الْفَلَجِ، وَ إِيضَاحِ الْمَنْهَجِ». (او را براى بيان حجت هاى لازم و پيروزى آشكار [حق بر باطل] و روشن ساختن راه حقّ فرستاد). به اين ترتيب در جمله هاى سه گانه بالا، را كه اتمام حجت و پيروزى حق بر باطل، و روشن ساختن راه سعادت می‌باشد بيان فرموده است. 🔹آنگاه به برنامه هاى عملى (صلی الله علیه و آله) پرداخته، چنين مى فرمايد: «فَبَلَّغَ الرِّسَالَةَ صَادِعاً بِهَا، وَ حَمَلَ عَلَى الْمَحَجَّةِ دالّاً عَلَيْهَا، وَ أَقَامَ أَعْلَامَ الْاِهْتِدَاءِ وَ مَنَارَ الضِّيَاءِ، وَ جَعَلَ أَمْرَاسَ الْاِسْلَامِ مَتِينَةً، وَ عُرَا الْاِيمَانِ وَثِيقَةً».او خود را آشكارا كرد، و را بر مسير حقّ قرار داد؛ در حالى كه راه پيشرفت را به آنها نشان داده بود، را برافراشت و نشانه هاى روشن را برپا ساخت، ريسمان هاى [خيمه] را محكم نمود و دستگيره هاى ايمان را استوار ساخت». 🔹در آغاز، سخن از پرداختن به ابلاغ به طور كلى به ميان آمده است، همانگونه كه در قرآن مجيد مى فرمايد: «فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ». [۱] (آنچه را مأموريت دارى آشكار ساز و از مشركان روى گردان). سپس از جزئيات اين برنامه سخن مى گويد كه (صلی الله علیه و آله) را از بيراهه به جاده اصلى دعوت كرد و دلايل و نشانه ها را براى پيمودن اين راه به آنها گوشزد نمود و بر سر هر راه نهاد، تا به هنگام تاريكى نيز از ادامه مسير باز نايستند، و سرانجام با بيانات كافى و تدبيرهاى سازنده رشته‌ های‌ را محكم ساخت و دستگيره هاى را استحكام بخشيد. 🔹كمتر كلامى را مى توان پيدا كرد كه در عين كوتاهى و فشردگى، اين همه مطلب را درباره اهداف و برنامه هاى (صلی الله علیه و آله) بيان كند. جمله «جَعَلَ أَمْرَاسَ الْاِسْلَامِ مَتِينَةً»، گويا را به خيمه اى تشبيه مى كند كه ريسمان هاى محكمى از هر سو، آن را به زمين هاى اطراف متّصل كرده است، تا تندبادها نتواند آن را از جا بر كَند. اين ريسمان ها امورى مانند جمعه و جماعات و حجّ و زكات و جهاد و امر به معروف و نهى از منكر است كه هميشه حوزه را حفظ كرده و از آن دفاع مى نمايد؛ هر جا اين پياده شود، «اسلام» بيمه مى شود، و هرگاه ضعيف گردد دشمنان بر مسلمين چيره خواهند شد. 🔹جمله «وَ عُرَى الْاِيمَانِ وَثِيقَةً»، را تشبيه به طنابى كرده كه دستگيره هاى مختلفى در آن است و براى نجات از قعر چاه، يا نجات در پرتگاه ها بايد به اين دستگيره ها چسبيد. بديهى است اگر اين دستگيره ها سست و ضعيف باشند، نه تنها انسان نجات نمى يابد، بلكه گرفتار سقوط خطرناكى مى شود. اين دستگيره ها همان فروع و تعليمات اسلام در برنامه هاى مختلف عبادى و اجتماعى است كه در احاديث نيز به آن اشاره شده است. 🔹از جمله در روایات نقل شده كه (صلی الله علیه و آله) روزى از اصحابشان پرسیدند: «أَىُّ عُرَى الْإِيمَانِ أَوْثَقُ؟». (كدام يك از دستگيره هاى محكم‌تر است؟»؛ جمعى گفتند: خدا و پيامبرش آگاهترند؟ و بعضى از نماز يا زكات و... نام بردند. (صلی الله علیه و) فرمود: آنچه گفتيد داراى فضيلت است، ولى پاسخ اصلى نيست؛ «محكم ترين دستگيره هاى ايمان، دوست داشتن براى خدا و دشمن داشتن براى خداست، و محبّت اولياى الهى و بيزارى از دشمنان الهى است». [۲] البتّه مفاهيم اخلاقى همچون توكّل، تفويض، تسليم، رضا، صبر، يقين و... كه در روايات به آن اشاره شده نيز مى تواند به عنوان «دستگيره هاى ايمان» معرفى شود و هيچ كدام با يكديگر منافاتى ندارند. پی نوشت‌ها: [۱] سوره حجر، آیه ۹۴ [۲] الكافی، كلينى، دارالكتب الإسلامية، ‏۱۴۰۷ ق، چ چهارم، ج ‏۲، ص ۱۲۶ 📕پيام امام اميرالمؤمنين (ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلامية‏، چ اول‏، ج ۷، ص ۱۵۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«امام علی» (علیه السلام) در «خطبه ۱۹۴ نهج البلاغه»، چه مشكلاتی را از دوران رسالت «پیامبر اكرم» (صلی الله علیه و آله) یاد نموده است؟ (بخش اول) 🔹 (علیه السلام) در بخشی از خطبه ۱۹۴ مى فرمايد: «وَ نَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، خَاضَ إِلَى رِضْوَانِ اللهِ كُلَّ غَمْرَةٍ، وَ تَجَرَّعَ فِيهِ كُلَّ غُصَّةٍ». (و گواهى مى دهيم كه بنده و فرستاده اوست، همان كسى كه در راه رضاى خدا در درياى مشكلات غوطه ور شد، و جام هر مصيبتى را جرعه جرعه نوشيد). اين دو وصفى كه امام (عليه السلام) درباره (صلی الله علیه و آله) بيان فرموده، جامع همه اوصاف خير است؛ ايستادن در برابر و تحمّل در برابر ؛ تا آن مقاومت و تحمّل نباشد، هيچ كار مهمى به سامان نمى رسد. 🔹جمله «تَجَرَّعَ فِيهِ كُلَّ غُصَّةٍ»، نشان مى دهد كه حوادث گلوگير در برابر (صلی الله علیه و آله) يكى دو تا نبود، بلكه او جرعه جرعه از جام مصائب مى نوشيد و تحمّل مى كرد؛ جمعى از بهترين يارانش را از او گرفتند صبر كرد، انواع مشكلات و موانع را بر سر راه او ايجاد كردند، ولى از همه آنها عبور نمود و اين در واقع درسى است براى همه كسانى كه مى خواهند با طاغوت ها مبارزه كنند و به اصلاح جامعه خويش بپردازند. 🔹سپس (عليه السلام) بخشى از مشكلات عظيم (صلی الله علیه و آله) در دوران رسالتش را در چند جمله كوتاه و پرمعنا بيان کرده و میفرمايد: «وَ قَدْ تَلَوَّنَ لَهُ الْأَدْنَوْنَ، وَ تَأَلَّبَ عَلَيْهِ الْأَقْصَوْنَ، وَ خَلَعَتْ إِلَيْهِ الْعَرَبُ أَعِنَّتَهَا، وَ ضَرَبَتْ إِلى مُحَارَبَتِهِ بُطُونَ رَوَاحِلِهَا، حَتَّى أَنْزَلَتْ بِسَاحَتِهِ عَدَاوَتَها، مِنْ أَبْعَدِ الدَّارِ، وَ أَسْحَقِ الْمَزَارِ». (تا آنجا كه نزديكان او رنگ دگرگون كردند، و دوران بر ضد او گرد آمدند. عرب‌ها تا بر او تازند مهارها از سرها برگرفتند و براى تاختن بر او بر شكم مركبها تازيانه زدند تا از دورترين اقامتگاه هاى خود كينه توزى خود را در محل و مأواى او فرود آوردند). 🔹جمله «تَلَوَّنَ لَهُ الْأَدْنَوْنَ» اشاره به اين است كه جمعى از بستگان نزديك (صلی الله علیه و آله) مانند عباس كه تمايل به حمايت از او داشتند، در كار خود ثابت قدم نبودند. جمله «تَأَلَّبَ عَلَيْهِ الْأَقْصَوْنَ» اشاره به شاخه هاى دورتر قبيله قريش است كه دست به دست هم دادند و قبايل ديگر را نيز تحريك كردند تا در برابر (صلی الله علیه و آله) بايستند، و در چنين شرايطى كه نه جرأت حمايت شجاعانه اى داشته باشند و نه (دشمنان)، در عداوت و دشمنى كوتاهى كنند، پيدا مى شود كه ايستادگى در برابر آن بسيار سخت است. 🔹جمله «خَلَعَتْ إِلَيْهِ الْعَرَبُ أَعِنَّتَهَا، وَ ضَرَبَتْ إِلى مُحَارَبَتِهِ بُطُونَ رَوَاحِلِهَا» اشاره به سرعت و شتاب شديد در عداوت و با آن حضرت است؛ زيرا هنگامى كه بخواهند مَركب به سرعت پيش برود، افسار آن را سست مى كنند و با شلّاق بر پهلوها و شكم آن مى زنند. ... 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، دار الكتب الاسلامية‏، چ اول‏، ج ۷، ص ۶۰۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«امام علی» (علیه السلام) در «خطبه ۱۹۴ نهج البلاغه»، چه مشكلاتی را از دوران رسالت «پیامبر اكرم» (صلی الله علیه و آله) یاد نموده است؟ (بخش دوم و پایانی) 🔸 (علیه السلام) در بخشی از خطبه ۱۹۴ مى فرمايد: «وَ نَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، خَاضَ إِلَى رِضْوَانِ اللهِ كُلَّ غَمْرَةٍ، وَ تَجَرَّعَ فِيهِ كُلَّ غُصَّةٍ». (و گواهى مى دهيم كه بنده و فرستاده اوست، همان كسى كه در راه رضاى خدا در درياى مشكلات غوطه ور شد، و جام هر مصيبتى را جرعه جرعه نوشيد). 🔹تاريخ اسلام نيز در همه فصولِ خود به اين حقيقت گواهى مى دهد كه از هر كارى كه فكر مى كردند به شكست اسلام و پيامبر (صلی الله عليه و آله) بيانجامد خوددارى نكردند؛ ولى خدا مى خواست اين نور الهى خاموش نشود و روز به روز درخشش بيشترى پيدا كند، لذا نقشه هاى آنها را نقش بر آب كرد و آتش هايى را كه افروخته بودند، با باران لطف و عنايتش خاموش ساخت و (صلی الله علیه و آله) از اين معركه هاى خطرناك پيروز و سربلند بيرون آمد و ، شرق و غرب عالَم را تسخير كرد. 🔹ابن ابى الحديد در اينجا نگاهى كوتاه و گذرا به مشكلات و دشوارى هايى كه (صلی الله علیه و آله) در دوران رسالت خود پشت سر گذاشت، افكنده، مى گويد: «كسى كه كتب تاريخ و سيره را مطالعه مى كند، مى داند كه (صلی الله علیه و آله) در راه خدا چه دشوارى هايى را تحمّل كرد؛ از استهزاء قريش در آغاز دعوت گرفته، تا سنگباران كردن، تا آنجا كه از پشت پاى او خون فرو مى ريخت و كودكان را به مخالفت و آزار او وادار مى كردند. شكمبه شتر بر سر او مى ريختند. لباس آن حضرت را بر گردنش پيچيده و مى فشردند. 🔹او را چند سال در شعب بنى هاشم (ابوطالب) محاصره كردند. خريد و فروش با او و مسلمانانِ اندكِ آن زمان را تحريم كردند و از ازدواج با آنان و سخن گفتن خوددارى نمودند، تا آنجا كه نزديك بود از گرسنگى هلاك شوند، و اگر بعضى از ارحام و علاقه مندان پيامبر (صلى الله عليه و آله) مخفيانه كمى آرد و خرما در تاريكى شب به آنها نمى رساندند، از گرسنگى هلاك شده بودند. اصحاب و يارانش را مى گرفتند و مى زدند و در برابر آفتاب به بند مى كشيدند و از خانه خود دور مى ساختند، تا آنجا كه گروهى مجبور شدند به حبشه مهاجرت كنند و خود (صلى الله عليه و آله) گاهى به قبيله ثقيف و گاهى به بنى عامر و گاه به ربيعه و غير آنها پناه برد؛ ولى هيچ يك فايده اى نداشت. 🔹سپس همگى تصميم گرفتند كه آن حضرت را شبانه به قتل برسانند و (صلى الله عليه و آله) ناچار شد از چنگال آنها فرار كند و به مدينه رود و به طايفه اوس و خزرج بپيوندد؛ در حالى كه همسر و فرزندان خود و تمام وسايل زندگيش را در مكّه رها كرده بود و با زحمت شديد توانست خود را به مدينه برساند. در آنجا نيز آن حضرت را آسوده نگذاشتند، جنگ ها پشت سر يكديگر روى داد و لشكرها پشت سر يكديگر به سوى او حركت كردند، به گونه اى كه هميشه در زحمت بود و جنگ ها يكى پس از ديگرى مسلمانان را در فشار قرار مى داد؛ ولى سرانجام خدا او را يارى كرد و جهان‌گير شد و كسى كه آشنا به باشد شرح اين مشكلات را مى داند». اينها همان چيزى است كه (عليه السلام) در جمله هاى كوتاه و پر معناى بالا به آن اشاره كرده است. پی نوشت؛ [۱] شرح نهج البلاغة، ابن أبي الحديد، مكتبة آية الله المرعشی النجفی، قم،‏ ۱۴۰۴ ق، چ اول، ج ۱۰، ص ۱۶۵ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، دار الكتب الاسلامية‏، چ اول‏، ج ۷، ص ۶۰۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️حضرت علی اکبر (عليه السلام) وارث صفات نبوی 🔹 (ع) وارث صفات نبوی است و صفات خَلق، خُلق و منطق را از  به ارث برد. (ع) میفرمود: پسرم؛ تجلی وجود جدم را آنقدر در تو آشکارا می‌بینم که هرگاه دلم برای او تنگ میشود به تو مینگرم. ۱۱ شعبان سال ۳۳ هجری از راه میرسد و زمین مشتاقانه در انتظار هدیه‌ای الهی است. ملکوتیان بی صبرانه در تدارک برگه‌ای از مصحف وجود پیامبر بر دفتر گیتی هستند. (ع) پسر ارشد (ع) چشم به جهان میگشاید و عالم را به نور خود روشن میسازد. 🔹در توصیف عظمت او همین بس که (عج) زائر اوست و در رثای او چنین سخن میگوید: «سلام بر تو‌ ای ، اول فدایی از بهترین نسل ابراهیم خلیل؛ شهادت میدهم که تو از هر کس أولی به خدا و رسولش هستی و خداوند ما را به زیارت تو و رفاقت جد و پدر، عمو، برادر و مادر مظلومه‌ات، موفق بدارد. من از دشمنان و کشندگان تو بیزارم و از خداوند میخواهم با تو در نعیم ابدی بوده و همیشه از دشمنانت دور باشم؛ سلام و رحمت خدا بر تو باد». [۱] 🔹 (ع) تجدید نسخه‌ای از وجود (ص) بر آفاق بود و از این‌رو آنحضرت را «أشبَهُ النّاسِ خَلقاً و خُلقا و مَنطِقاً بِرَسولِ» [۲] از نظر ، و ، شبیه ترین مردم به (ص) دانسته‌اند. از این کلام در می‌یابيم که (ع) از رسول خدا سه ويژگی خَلق، خُلق، و منطق را به ارث برده‌اند: 💠علی اکبر (ع) وارث صفت خَلق 🔹بی تردید (ص) از نظر جمال و زيبايی، بهترين فرد جامعه بوده است، و زيباترين حسن جمال را دارا بوده است. نقل کرده‌اند که کسی بهتر و زیباتر از (ص) ندیده بود. گویا خورشید در صورت مبارکش نمایان بود. [۳] همچنان که مرحوم طبرسی در معرفی (ص) از قول هند بن ابی هاله چنين می‌نگارد: (ص) بسيار بزرگوار و با شخصيت بود، چهره‏ اش چون ماه شب چهارده ميدرخشيد، رنگ رخسارش روشن و شاداب و پيشانيش گشاده و بلند بود، ابروانى كمانى و ظريف و پيوسته داشت، محاسنی انبوه داشت و گونه ‏اى صاف، چشمانش سياه و...، دندان‌هايش سپيد و زيبا و از هم گشاده بود. [۴] (ع) نیز حسن جمال و زیبایی را از جد خود به ارث برده بود. 💠علی‌ اکبر (ع) وارث صفت خُلق 🔹خداوند متعال که همه چیز در برابر او کوچک و ناچیز است، و خوی (ص) را در ، چنين توصیف ميکند: «وَإِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ» [قلم،۴] (و به راستی تو و برجسته‏‌ای داری). آری، که تربيت يافته ذات ربوبی بوده باید دارای چنین اخلاق پسندیده‌ای باشد، چنان که (ع) فرمود: «خداوند عزوجل پيامبرش را تربيتى نيکو كرد؛ چون تربيت او را تكميل نمود فرمود: و به راستی تو اخلاق عظيم و برجسته‏‌ای داری». [۵] اگر پیامبر قله‌های را فتح نکرده بود هرگز نمی‌فرمود: «من برای تکميل ارزشهای اخلاقی مبعوث شدم». [۶] وجود مقدس (ع) نیز این ویژگی منحصر به فرد را از جد خویش به ارث برد و صاحب گشت. 💠علی اکبر (ع) وارث صفت منطق 🔹رفتار اجتماعی نیکو و برخورد مناسب با اطرافیان، که ثمره تفکر سلیم است، از جمله آموزه های اسلام می‌باشد و (ص) بهترين الگوی عملی در اين مساله مهم هستند. با تأمّل در تاريخ اسلام و روايات، به اين امر مهم در حیات رسول گرامی اسلام (ص) پی می‌بریم، ولی خداوند متعال در قرآن کريم پيرامون منطق نبوی توصیفی دارد که هر کسی را توانایی دستیابی به چنين منطقی نیست: «وَ مَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى» [نجم،۳] (و هرگز از روى هواى نفس سخن نمى‏‌گويد). 🔹علامه طباطبايى در تفسیر اين آيه چنين می‌نگارد: مقصود از كلمه «هوى» هواى نفس و رأى و خواسته آن است. جمله «ما ينطق» مطلق است و در آن، نطق، به طور مطلق نفى شده است. مقتضاى اين اطلاق آن است كه از مطلق سخنان پيغمبر نفى شده باشد». [۷] (ع) این صفت ویژه را نیز از (ص) به ارث برده و صاحب مبرّا از هوای نفسانی بود. 🔹اینکه امام حسین(ع) فرزندش (ع) را از سه منظر (خَلق، خُلق و منطق) به (ص) تشبيه کردند، حاکی از مقام والای «حضرت علی اکبر» (ع) است که زبان از توصیف آن لال، قلم از نگارش آن شکسته و کُمیت عقل آدمی از درک حقیقت آن لَنگ است. سلام بر تو‌ ای صدیق و شهید بزرگوار و سید پیشتاز که با سعادت زیستی و با شهادت درگذشتی و از دنیا جز عمل صالح بهره‌ای نگرفتی و در زندگی جز به سودای پر سود آخرت نپرداختی. پی‌نوشتها؛ [۱]بحارالانوار ج۹۸ ص۲۶۹. [۲]لهوف ص۶۷. [۳]فتح الباری ج۶ ص۵۷۳. [۴]مكارم الأخلاق ص۱۲. [۵]کافی ج۱ ص۲۶۶. [۶]مجمع البيان ج۱ ص۵۰۰. [۷]الميزان ج۱۹ ص۲۷ منبع:وبسایت رهروان ولایت @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️عصر ظهور «حضرت مهدی» (عجل الله تعالی فرجه الشریف) چه ویژگی ها و امتیازاتی نسبت به سایر اعصار و قرون دارد؟ 🔹امتيازات ظهور (عجل الله تعالی فرجه) بر چند نوع است؛ يك نوع مانند امتياز حضور (صلی الله عليه و آله) و بودن انسان در محضر ايشان و (عليهم السلام) است؛ آری ما به دلیل اینکه در عصر آن حضرات نیستیم از آثار و بركات حضور آنان محروم شده ایم، ولی در ، آن آثار و بركات شامل حال انسان ها مى گردد. 🔹نوع دوم يك سرى امتيازات است که مخصوص عصر ظهور (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می باشد؛ یعنی عصر ظهور حضرت، عصرى است كه براى مردم در روى زمين تحقق يافته و به حساب مى آيد، عصرى كه حتى براى پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) نيز فراهم نشد. در این برهه از زمان از همه جهت شرايط براى يك فراهم است، عصرى كه در هيچ يك از نقاط عالم و نخواهد بود و ... 📕موعود شناسی و پاسخ به شبهات، رضوانی، علی اصغر، مسجد مقدس جمکران، قم، ۱۳۹۰ش، چ هفتم، ص ۶۴۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«تجسّم اعمال» در روایات اسلامی چگونه مطرح و بازتاب داده شده است؟ (بخش اول) 🔸در اعم از احاديثى كه از طرف شيعه يا اهل سنت رسيده است مسئله بازتاب گسترده اى دارد، به گونه اى كه مرحوم شيخ بهائى در يكى از سخنانش مى گويد: «تَجَسُّمُ الأعْمالِ فى النَّشْأَةِ الاُخْرَوِيَّةِ قَدْ وَرَدَ فى اَحادِيثَ مُتَكَثِّرَة مِنْ طُرُقِ الْمُخالِفِ وَ الْمُؤالِفِ». [۱] ( در جهان ديگر در احاديث زيادى از طرق موافقين و مخالفين نقل شده است). در اينجا از ميان آنها به احاديث زير قناعت مى كنيم: 1⃣در حديثى از (صلى الله عليه و آله) مى خوانيم: «قيس بن عاصم» [صحابى مشهور] مى گويد با جماعتى از «بنى تميم» خدمت (صلی الله علیه و آله) رسيدم؛ عرض كردم: اى پيامبر خدا! ما را موعظه كن، موعظه اى كه از آن بهره مند شويم؛ زيرا ما جمعيتى هستيم كه از بيابان ها عبور مى كنيم [و دور از شهر زندگى داريم] (صلی الله علیه و آله) فرمود: «اِنَّ قَيْسُ! اِنَّ مَعَ الْعِزّ ذُلّاً وَ اِنَّ مَعَ الْحَيَاةِ مَوْتاً وَ اِنَّ مَعَ الدُّنْيَا آخِرَةً، فَاِنَّ لِكُلِّ شَيْءٍ حَسِيباً و اِنَّ لِكُلِّ اَجَلٍ كِتاباً وَ اِنَّهُ لَابُدَّ لَكَ يَا قَيْسُ مِنْ قَرِينٍ يُدْفَنُ مَعَكَ وَ هُوَ حَيٌّ وَ تُدْفَنُ مَعَهُ وَ اَنْتَ مَيِّتٌ، فَاِنْ كانَ كَريماً اَكْرَمَكَ وَ اِنْ كانَ لَئِيماً اَسْلَمَكَ، ثُمَّ لَا يُحْشَرُ اِلَّا مَعَكَ وَ لَا تُحْشَرُ اِلَّا مَعَهُ وَ لَا تُسْئَلُ اِلَّا عَنْهُ، فَلَا تَجْعَلْهُ اِلَّا صَالِحاً، فَاِنَّهُ اِنْ صَلُحَ آنَسْتَ بِهِ وَ اِنْ فَسَدَ لَا تَسْتَوْحِشْ اِلَّا مِنْهُ وَ هُوَ فِعْلُكَ» 🔹[ترجمه‌ی فرمایش حضرت:] (اى قيس [همراه] با عزّت، ذلّت است و با حيات، مرگ و با دنيا، آخرت و هر چيزى حسابگرى دارد و هر اجلى كتابى، اى قيس! تو خواهى داشت كه با تو دفن مى شود؛ در حالى كه او است و تو با او دفن مى شوى، در حالى كه تو مرده‌اى، اگر او گرامى باشد تو را گرامى مى دارد، و اگر پست باشد تو را تسليم [بدبختى] مى كند؛ او فقط با تو مى شود، تو نيز فقط با او و تنها از او سؤال مى شوى، پس آن را قرار ده؛ چرا كه اگر باشد موجب آرامش تو است و اگر فاسد باشد مايه وحشت تو است و او تو است!). 🔹جالب اينكه در ذيل اين روايت آمده است كه: «قيس بن عاصم عرضه داشت: يا رسول الله! دوست دارم اين كلام در قالب اشعارى ريخته شود تا به آن در برابر كسانى كه نزد ما هستند مفتخر باشم و آن را ذخيره كنم، (صلى الله عليه وآله) دستور داد حسان بن ثابت را حاضر كنند؛ ولى مردى بنام صلصال بن صلصال در خدمت حضرت حاضر بود، عرض كرد: اى رسول خدا! ابياتى به نظرم رسيده گمان مى كنم موافق مقصود قيس باشد، فرمود: بخوان! 🔹او اشعارى خواند كه بعضى از آن چنين است: «تَجَنَّبْ خَليطاً مِنْ مَقالِكَ اِنَّما قَرينُ الْفَتى فى الْقَبْرِ ما كانَ يَفْعَلُ؛ وَ لَنْ يَصْحَبَ الْاِنْسانَ مِنْ قَبْلِ مَوْتِهِ وَ مِنْ بَعْدِهِ اِلَّا الذَّى كانَ يَعْمَلُ!» (از بپرهيز كه همنشين انسان در قبر، اوست. و هيچ چيز قبل از و بعد از مرگ با انسان مصاحبت نمى كند مگر او). [۲] 2⃣در حديث ديگرى از ابو بصير از امام باقر يا امام صادق (عليهم السلام) آمده است: «هنگامى كه مى ميرد همراه او در شش صورت وارد مى شود كه يك صورت از همه زيباتر است... صورتى در طرف راست، صورتى در طرف چپ، صورتى در پيش رو، ديگرى در پشت سر، ديگرى در پائين پا و آن صورتى كه از همه زيباتر است بالاى سر او قرار مى گيرد، و هرگاه عذابى از سمت راست آيد صورت سمت راست مانع مى شود و همچنين از پنج جهت ديگر. 🔹صورتى كه از همه زيباتر است خطاب به بقيه كرده مى گويد: شما كيستيد؟ خدا جزاى خيرتان دهد، صورت طرف راست مى گويد: من و آن كه دست چپ است مى گويد من و آن كه پيش رو است مى گويد: و آنكه پشت سر است مى گويد: و عمره ام و آنكه پايين پاست مى گويد: من هستم كه نسبت به برادرانت كردى؛ سپس آنها به آن صورت زيبا مى گويند: تو كيستى كه از همه زيباترى ... مى گويد: «اَنَا الْوَلَايَةُ لِآلِ مُحَمَّدٍ (صلى الله عليه و آله)» [۳] (من ولايت آل محمّدم!)». ... منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ‏۱۳۸۶ش، چ ۹، ج ۶، ص ۱۰۴ @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ضرورت‌ شناخت‌ «امام‌ زمان» (بخش اول) 🔹ارزشمندترین‌ و اساسی‌ترین ارزش های‌ زندگی‌ انسان، و سپس شناخت یعنی «رسول اکرم» (صلی الله علیه و آله) و «ائمه معصومین» (علیهم‌ السلام) می باشد. ۱) این‌ شناخت از نوع است؛ ۲) این شناخت «لازمه‌ زندگی‌ توحیدی است»؛ ۳) این شناخت «نیاز فوری» به شمار می‌آید؛ ۴) این شناخت یک‌ «نیاز معنوی» است؛ 🔹زیرا جهل‌، و حتی‌ در امر شناخت‌ (عجل الله تعالی فرجه الشریف) (اگر امام زمان شناخته نشود): ۱) موجب بروز در کسب «سعادت فردی»؛ ۲) بروز خسارت های زیانباری در کسب «سلامت اجتماعی»؛ ۳) در مسیر تکامل انسان می شود ۴) و انسان را از و زندگی خداپسندانه محروم می سازد. خداوند متعال را خلق کرده، و هدف از این خلقت را هم خودش بیان فرموده است: «وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ» [۱] (جن و را نیافریدم، جز برای آن که مرا ). 🔹هدف‌ آفرینش، جن‌ و انس بیان شده. منِ بشر قرار است به عبودیت و برسم. این عبودیت و بندگی چیست؟ چه‌ گونه من می‌توانم به مرحله‌ای برسم که باشم؟ خودش هم‌ برای من آماده کرده و هم‌ . ابزاری به اسم ، و یک راهنمایی در کنار دین به نام و بعد از پیامبر هم . هم نقشه را به من داده هم نقشه خوان را. پس من قرار هست به‌ کمک‌ وسیله ، و (در عصر حاضر امام معصوم علیه السلام) به مرحله ای برسم به نام . 🔹به همین خاطر: ۱) من باید را بشناسم؛ ۲) باید (امام) را بشناسم؛ ۳) به کمک و (علیه السلام) باید هدف را بشناسم: عبودیت خدا، متعال. بهترین و از نظر عقل و شرع: ۱) کسی که بر عهده‌ی تو حقی دارد؛ ۲) پاداش دادن به کسی که به تو احسان نموده است. بدون تردید کسی که: ۱) از تمام مردم را به گردن من دارد، ۲) از همه بیشتر و بهتر شامل حال من شده، ۳) و بر من دارد، همان کسی است که خداوند متعال: ۱) معرفت و را من قرار داده، ۲) باور به او، اعتقاد به او را «کامل کننده‌ی یقین» من قرار داده، ۳) را «بهترین اعمال» ما قرار داده است. 🔹از طرفی چون ما نمی‌توانیم حقوق آن حضرت را ادا کنیم، و شکر وجود و فیوضات حضرت را آنطور که شایسته است به جا بیاوریم، بر ما است آن مقدار از ادای حقوق (عجل الله تعالی فرجه الشریف) که از دست ما ساخته است به جا آوریم. اگرچه اصل تکلیف دشوار و مشقت‌بار باشد، در صورتی که مقداری از آن میسر است، همان مقدار را باید انجام داد. بهترین‌ امور در زمان‌ غیبت‌ (عجل الله تعالی فرجه الشریف): ۱) آن حضرت؛ ۲) برای «تعجيل فرج» حضرت؛ ۳) تلاش در انجام آنچه که مایه‌ی خشنودی آن حضرت و نزدیک شدن به ساحت مقدس ایشان میشود. ... 📕مکیال‌المکارم (سیدمحمدتقی موسوی‌ اصفهانی)، ج۱، نشر اکرام،۱۳۹۰، صص ۱۸-۳۵ منبع: وبسایت اهل البیت @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ضرورت‌ شناخت‌ امام‌ زمان (بخش دوم و پایانی) 🔹بسيار اتفاق افتاده که مردم با کمبود باران مواجه شده‏ اند، و بر اثر آن به خشکسالی و قحطی و گرانی دچار گرديده ‏اند و خسارت‏های سنگينی به آنان رسيده است. اما پس از و نيايش‌ به‌ درگاه‌ خداوند، باران سودمندی برایشان باريده، و بر مردم فرو ريخته و طراوت و شادابی همه جا را فرا گرفته است. 🔹در احاديث‌ تأکيد شده که علت کمبود باران، امور طبيعی و مادی نيست، بلکه علّت اصلی، بعضی‌ از است، به خصوص گناهانی که در مقابله با احکام و سنت‏ های‌ الهی و روی‌ گرداندن از اوليای حق و به بازی‌ گرفتن امور معنوی و امدادهای غيبی صورت می‌ گيرد. خداوند اين کمبودها و فشارها را پيش می‌‏آورد تا از بيدار شوند و «قدرت کامل دست غيب و قادر متعال» را لمس کنند، و با نهايت اشتياق و اخلاص و تواضع به سوی حجّت های الهی روی آورند و از گناهان خود کنند و به عجز و درماندگی خويش اقرار نمايند. 🔹جز کيست که آب گوارا و شيرين از آسمان فرو ريزد؟! و تشنگان را سيراب و مزارع را سرسبز و خرّم و زمين‏های خشک را با طراوت و شاداب گرداند و روح تازه‏‌ای در اجزای گيتی بدمد؟! از نماز و تضرّع پيامبران و امامان و مردمان با ايمان در طلب باران و استجابت دعای ايشان در طول تاريخ، حکايت‏ های خواندنی و شنيدنی فراوانی بر جای مانده و نکته‏‌ های بسياری ضبط گرديده است. 🔹البته عدّه‌ای‌ هم‌ در چنين‌ مواقعی به يأس و نااميدی دچار می‌گردند و به شکل‏های مختلف، از قبيل خودباختگی و کفرورزی و انکار ضروريات دينی و تمسخر مردان دينی و... واکنش‏ های منفی از خود نشان می‌دهند. نظير همين وضع در مورد فقدان هر يک از نعمت‏های بزرگ، در هر جامعه‏‌ای پيش می‌آيد و از جمله در جريان‌ غيبت های‌ انبياء و اولياء (عليهم السلام) همواره پديد آمده است، که بر اثر بعضی‌ از و ناسپاسی‌ های مردمان نسبت به ‏ها و آيت‌‏های خاصّ الهی، خداوند خويش‌ را از ديدگان‌ شان پنهان داشته و از سعادت و توفيق ديدار و ، عموم افراد جامعه را محروم ساخته است، 🔹و چون مردم به سختی‌ها و تلخی‌ها دچار گشتند و راه را بر خود بسته ديدند، افراد هوشمند به فکر چاره افتادند و و درمان‌ درد را تنها به‌ دست‌ ديدند، پس به درگاه خداوند چاره ‏ساز بنده‏ نواز، دست نياز بلند کردند و به آستانه او پناه بردند، و با و نيايش و اظهار عجز، را خواستار شدند. خداوند دعای آنان را به اجابت رسانيد و «حجّت‌ اصلاح‌گر خويش» را آشکار گردانيد. 🔹 از اين سنّت حکيمانه الهی برکنار نيست، بنابراين تنها وسيله‌ی رهايی از تنگناهای‌ روزگار کنونی، و يگانه‌ راه‌ بيرون‌ شدن و آزاد گشتن از اين حصار جهنّمی ظلم و بيداد و معصيت و فساد، عمومی برای آشکار شدن آن‌ و تنها مصلح و ، و يکتا بازمانده کاروان مردان ربّانی، حضرت صاحب الزمان (ارواحنا فداه) می‌باشد. 📕مکیال‌المکارم (سیدمحمدتقی موسوی‌ اصفهانی)، ج۱، نشر اکرام،۱۳۹۰، صص ۱۸-۳۵ منبع: وبسایت اهل البیت @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️نقش «اسوه ها» و «الگوها» در رشد اخلاقی انسان 🔹یک «گرایش فطری» در بشر هست که داشته باشد، که او در زندگی قرار گیرد. قهرمانی با «کمالات فراوان و ویژگی های برجسته»، که دیگران فاقد آن هستند. چنین گرایشی در ابعاد اجتماعی هم مطرح می‌باشد؛ به همین دلیل است که هر ملتی قهرمان و اسطوره ای، هر چند خیالی دارد، که بخشی از هویت آن جامعه را تشکیل میدهد. این گرایش نقش مهمی در صعود و نزول در بشر دارد. وقتی پوشالی باشد، یا قهرمانی اش را مدیون معیارهای مبتذل و سطح پایین جامعه باشد، قرار دادنش در بهترین حالت، انسانی می‌سازد مثل خودش . 🔹پس ضروری است که هم «معیارهای صحیح و ارزشمند» را شناخت، و هم که با آن معیارها هماهنگ باشد. برای پیروانش شخص (صلّی الله علیه و آله) را بعنوان و معرفی می‌نماید:  «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی رَسُولِ اللهِ اسْوَهٌ حَسَنَهٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللهَ وَ الْیَوْمَ الآخِرَ وَ ذَکَرَ اللهَ کَثیراً». [۱] (یقیناً برای شما در [روش و رفتار] الگوی نیکویی است، برای کسی که همواره به خدا و روز قیامت امید دارد، و خدا را بسیار یاد می کند). 🔹آیت الله العظمی مکارم شیرازی در تفسیر این آیه می‌فرماید: «این آیه ناظر به جنگ احزاب است؛ به نکته مهمّی اشاره میکند و آن اینکه، علیرغم ضعفها و بیتابی ها و بدگمانی های بعضی از تازه مسلمانان در این میدان نبرد عظیم، (صلّی الله علیه و آله) مانند کوهی استوار، مقاومت و ایستادگی کردند؛ از آرایش جنگ های صحیح و انتخاب بهترین روش های نظامی، لحظه ای غافل نمی ماندند، و در عین حال از راههای مختلف برای ایجاد شکاف در جبهه دشمن از پای نمی نشستند؛ همراه دیگر مؤمنان کلنگ به دست گرفتند و خندق کندند، و برای حفظ یارانشان با آنها مزاح و شوخی می کردند؛ برای دلگرم ساختن مؤمنان، آنان را به خواندن اشعار حماسی تشویق می‌نمودند؛ آنی از یاد خدا غافل نبودند، و یارانشان را به آینده درخشان و فتوحات بزرگ نوید می‌دادند. 🔹همین امور سبب حفظ جمعیّت اندک مسلمین در برابر گروه عظیم احزاب، که از نظر ظاهری کاملًا برتری داشتند، شد؛ این ایستادگی و مقاومت عجیب، سرمشقی‌ برای‌ همه بود. قرآن کریم می‌فرمايد:  « (در میدان جنگ احزاب) بود برای آنها که امید به خدا و روز رستاخیز دارند، و خدا را بسیار یاد می‌کنند». نه تنها در میدان جنگ احزاب که مصداق محسوب می‌شد، (صلی الله علیه و آله) و بودند، بلکه در میدان و مبارزه با هوی و هوس های نفسانی و تهذیب اخلاق نیز «اسوه و سرمشق بسیار مهمّی» بودند و می‌باشند؛ 🔹و آن کسی که بتواند گام در جای گام‌های آن بزرگوار بنهد، این راه پر فراز و نشیب را با سرعت خواهد پیمود. قابل توجّه اینکه در این آیه، علاوه بر مسأله «ایمان به خدا و روز جزا» (لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللهَ وَ الْیَوْمَ الآخِرَ)، روی نیز تکیه شده است، و با ذکر جمله «وَ ذَکَرَ اللهَ کَثیراً» نشان می‌دهد، آنهایی که بسیار به یاد خدا هستند، از هدایت های چنین پیشوایی الهام می‌گیرند، زیرا و ، آنها را متوجّه مسئولیّت های بزرگشان می‌کند، در نتیجه به دنبال رهبر و پیشوایی می‌گردند، و کسی را بهتر از (صلی الله علیه و آله) برای این کار نمی یابند». [۲] پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره احزاب، آیه ۲۱ [۲] اخلاق در قرآن، جلد ۱، ص۳۷۱ منبع: وبسایت اهل البیت @tabyinchannel