eitaa logo
کانال سردار سپهبد شهید 🌷حاج قاسم سلیمانی شهرستان نجف اباد
71 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
4.8هزار ویدیو
39 فایل
این کانال اطلاع رسانی وترویج گفتمان انقلاب اسلامی واسلام ناب است و زمینه سازان ظهور حضرت 💐❤️مهدی❤️ یاوران رهبر انقلاب این زمان هستند 🌷❤️خون که درتن ماست هدیه به رهبر ماست 🌷❤️ #لبیک یاحسین #لبیک یا صاحب الزمان #لبیک یا خامنه ای بهترین ره
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تبیین
⭕️امیرالمومنین‌ امام‌ على عليه السلام:  🔸«إنَّ الحَقَّ لا يُعرَفُ بِالرِّجالِ إعرِفِ الحَقَّ تَعرِف أهلَهُ». 🔹 با شخصيّت ها شناخته نمى شود؛ را بشناس تا اهل آن را بشناسى. 📕روضة الواعظين، ص ۳۱ @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️علم ائمه علیهم‌السلام 🔹یکی از علیه‌ السلام؛ کسی‌ که از خبر دادن پیش او، مساوی است با خبر دادن از همین واضحاتِ لَدَی‌الْکُل [نزد همه]. گفت: یا ، هرچه از تو سؤال می‌شود، زود جواب می‌دهی؛ چرا فکر نمی‌کنی؟ [حضرت امیر علیه‌ السلام] گفت: «این انگشتان دست ما، چندتا است؟». گفت: پنج تا است. [حضرت] گفت: «چرا فکر نکردی؟ [آن مسائل هم] پیش ما این‌طور است!». منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«حضرت اباالفضل عباس» (علیه السلام) سرآمد در صفات 🔸 (علیه‌ السلام) در روز چهارم شعبان المعظم، سال ۲۶ هجری، پا به عرصه وجود گذاشت. مادرش حضرت فاطمه، معروف به علیهاالسلام و پدرش، علیه‌ السلام است. مشهورترین کنیه حضرت، و مشهورترین القابشان ، و است. [۱] 💠حضرت ابالفضل العباس در کلام امام صادق علیه‌السلام 🔹 (علیه‌ السلام) در توصیف (عليه السلام) می‌فرماید: «کانَ عَمُّنَا الْعَبَّاسَ نافِذَ البَصیرَةِ، صَلْبَ الْأیمانِ، جاهَدَ مَعَ أَبی‌ عَبْدِاللهِ علیه‌ السلام وَ أَبْلی بَلاءً حَسَناً وَ مَضی شَهیدا»؛ [۲] (عموی ما علیه‌ السلام، و استوار داشت. وی همراه با علیه‌ السلام بود و مبتلی به بلایی نیکو شد و سرانجام با سرافرازی به رسید). بنابر این روایت، علیه‌ السلام واجد ویژگی‌های ذیل بود: 1⃣«بصیرت» 🔹 ، بینش ژرف و تیزبینی از مهم‌ترین خصوصیات در کلام امام صادق (علیهم السلام) است. به معنای ، ، و به کار رفته است، و به کسی گفته می‌شود که ظاهر و باطن همه اشیا را بدون استفاده از جوارح مشاهده می‌کند. [۳] 🔹بنابراین ، چیزی است که را از رهایی بخشد، و او را به راه و رهبری کند، و از او بکاهد. این امر باعث بینا شدن و راهنمایی انسان به سوی می‌شود. [۴] بنابراین (علیه‌ السلام) از چنان بصیرتی برخوردار بود که علاوه بر دشمن‌شناسی و دوست‌شناسی، در مقابل ولی زمان خویش امام حسین علیه‌السلام سرتاپا گوش و ادب بود. 2⃣ایمان راسخ و استوار 🔹هر چند دارای مراتب است، ولی بی‌شک (علیه‌ السلام) را داشت و همین امر باعث شد تا علیه‌السلام با افتخار از او یاد کند. امام صادق (علیه‌ السلام) بعد از شهادت به تسلیم بودن علیه‌ السلام می‌فرماید: «وَ رَفَعَ‏ ذِكْرَكَ‏ فِي‏ عِلِّيِّين»؛ [۵] (خداوند نام و یاد تو را تا بالا برد). ‏ 3⃣«جهادگری» 🔹خداوند در در آیه ۲۴ سوره توبه بعد از ذکر هشت مورد از چیزهایی که به طور معمول با آن‌ها دارد، می‌فرماید که اگر کسی این هشت مورد را بیشتر از خدا، رسول و در راه خدا دوست داشته باشد، فاسق خواهد بود؛ بنابراین دوست داشتن به خودی خود دارای ارزش است. (علیه‌ السلام) نه تنها علاقمند به بود، بلکه با تمام وجود از علیه‌ السلام دفاع کرد و بالاترین مقام را نصیب خود کرد، مقامی که تمام شهداء به آن غبطه می‌خورند. [۶] 4⃣«سربلندی در آزمایش زیبا» 🔹 و آزمایش از است و شامل همه می‌شود، ولی برای برخی این امتحان و آزمایش آنقدر و زیبا می‌شود که از آن به ، تعبیر می‌کنند: «وَ لِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلَاءً حَسَنًا»؛ [انفال، ۱۷] (و مؤمنان را از سوی خود به بیازماید). در این مرحله از بلاها جز نمی‌بیند، همان‌گونه که (سلام‌ الله‌ علیها) فرمود: «مَا رَأَيْتُ‏ إِلَّا جَمِيلا»؛ [۸] (جز زیبایی چیزی ندیدم). 5⃣«شهادت» 🔹 ، پایانی زیبا برای است. (علیه‌ السلام) در جواب ابن زیاد فرمود: «أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ... كَرَامَتَنَا الشَّهَادَةُ»؛ [۹] (آیا نمی‌دانی که ، کرامت و بزرگواری ماست). آری! (علیه‌ السلام) به دلیل داشتن ، در نگاه اهل‌بیت (علیهم‌ السلام)، بسیار بزرگوار و قابل احترام بوده است. • نویسنده؛ محمدهاشم شفیعی منبع؛ وبسایت اندیشه برتر حوزه @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️فوايد حضور «امام زمان» (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در پس پرده غيبت 🔹اینکه ما علم به فایده وجود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در نداریم، دلیل بر بی‌فایده بودن آن نیست؛ از بزرگترین در مسائل علمی و دینی این است که ما عدم علم به شیء را، به منزلۀ عدم وجود شیء بگیریم، و شکی نیست که قادر به فهم و درک و همه نیست، اما مقتضای منزّه بودن خداوند از لغو و عبث، تسلیم شدن در برابر و قانون الهی می‌باشد. 🔹از طرفی هم مربوط به (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به طور متواتر است [۱] و صحت آنها قابل تردید نیست. مفهوم ، به این معنا نیست که وجود ناپیدا و رویایی دارد، به عبارت دیگر هر چند (ارواحنا له‌الفداء) ظهور ندارند، اما دارند و اساساً ‌به‌ معنای‌ عدم حضور نیست، بلکه به معنای از نظرها مخفی بودن است، به عبارت دقیق‌تر این ، که از امام خویش غایبند. 🔹چنانکه (عليه السلام) در این باره می‌فرمایند: «هنگامی که از نسل من از دیده‌ها پنهان شود، و مردم با غیبت او از بیرون روند، و تودۀ مردم خیال کنند که از بین رفته و امامت باطل شده، سوگند به خدای علی در چنین روزی در میان آنهاست، در کوچه و بازار آنها گام بر می‌دارد و در خانه‌های آنها وارد می‌شود و در شرق و غرب جهان به سیاحت می‌پردازد و گفتار مردم را می‌شنود و بر اجتماعات آنها وارد می‌شود و سلام می‌کند، ولی مردم تا او را نمی‌بینند، تا جبرئیل (عليه السلام) میان آسمان و زمین بانگ برآورده و را اعلام کند». [۲] 🔹اقدام به تصرف در امور ظاهری و شؤون حکومت، منحصر در اقدام شخص ایشان به صورت حضوری و مباشری نیست، بلکه می‌تواند را از طرف خویش تصرف در امور کند. آنچه مسلم است عدم امکان دسترسی به حضرت است، اما عدم دسترسی به ایشان امری مسلم نیست، بلکه روایات بر خلاف آن دلالت دارند. 🔹همچنین (عجل الله تعالی فرجه الشریف) همانطور که در زمان ، وکلایی را برای رسیدگی به حوائج مردم انتخاب کرده بودند، در نیز و عدل و آگاه را برای امر قضاوت و اجرای امور سیاست و برپایی حدود منصوب کرده‌اند و آنها را بر مردم قرار داده است. چنانکه در توقیع شریف خود چنین فرمودند: «و اما در حوادث و پیش آمدها به رجوع کنید، زیرا آنها بر شما بوده و من بر آنها هستم». [۳] پی‌نوشت‌ها؛ [۱] مهدی موعود، علامه مجلسی [۲] یوم الخلاص، ط ۴، ص ۱۳۹ [۳] کمال الدین، شیخ صدوق، باب ۴۵ نویسنده: ناجی منبع: وبسایت رهروان ولایت @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️چالش بر سر موضوع هسته‌ای با دشمن 💠مقام معظم رهبری (مد ظله): 🔹 ما الان بیست سال است [که هست]. چرا این چالش را ایجاد کرده‌اند؟ چرا این‌قدر گیر می دهند؟ مگر در دنیا فقط ما داریم تلاش می کنیم؟ البتّه آنها می گویند از [دسترسیِ ما به] می ترسند! می گویند، می دانند که ما دنبال نیستیم. 🔹جامعه‌ی اطّلاعاتی بارها تا حالا این را تصریح کرده که دنبال تسلیحات هسته‌ای نیست. همین چند ماه پیش هم ـ در همین چهار پنج ماه اخیر ـ دو مورد اعتراف کردند گفتند هیچ نشانه‌ای از حرکت به سمت ساخت دیده نمی شود؛ راست هم می گویند. البتّه [کار ما] از ترس آنها و به خاطر آنها نیست؛ ما این است. 🔹 برای به کار می رود، ما با کشتار دسته‌ جمعی مخالفیم؛ است، است؛ چه اش، چه اش، چه انواع و اقسام دیگری که ممکن است. در جنگ های زمان و و صدر اسلام، سفارش می شد که مواظب باشید آب روی مردم بسته نشود؛ آن وقت، حرکت عمومی علیه عامّه‌ی مردم بستنِ آب بود، دیگر [سلاح] شیمیایی و این حرفها نبود. 🔹ما روی مبنای مان نمی خواهیم طرف سلاح برویم؛ وَ الّا اگر این نبود و می خواستیم برویم، جلویش را نمی توانستند بگیرند، همچنان که جلوی ما را تا الان نتوانستند بگیرند و نخواهند توانست بگیرند. اگر می خواستیم درست کنیم، می کردیم، آنها هم می دانند این را. پس بهانه‌ی سلاح هسته‌ای دروغ است؛ [مسئله] این نیست، یک چیز دیگری مطرح است. 🔹آنها می دانند که حرکت در ، در واقع، در حکم کلید برای پیشرفت های علمی در بخش های متعدّد کشور است؛ این را نمی خواهند؛ نمی خواهند ما در ، پیشرفت های چشمگیر و تشویق‌ کننده داشته باشیم. هر پیشرفتی که بکنند، فکر ملّت ایران، راه ملّت ایران، مردم‌ سالاری ملّت ایران، روی ملّت های دیگر اثر می گذارد؛ اینها این را نمی خواهند، از این می ترسند؛ هدفشان جلوگیری از کشور ما در یکی از مهم‌ترین عرصه‌ های علمی است که همین است. بیانات مقام معظم رهبری ۱۴۰۲/۰۳/۲۱ منبع: وبسایت دفتر حفظ و نشر آثار معظم له @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️امام‌ على‌ عليه‌ السلام:  🔸«لا مُظاهَرَةَ أوثَقُ مِنَ المُشاوَرَةِ». 🔹هيچ پشتيبانى اطمينان بخش‌تر از نيست. 📕غررالحكم و دررالكلم، ح ۱۰۶۹۴ @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«میزان» یا همان ترازوى سنجش اعمال در قيامت چگونه است؟ 🔹آنها كه آن جهان را هم چون ترازوهاى اين دنيا پنداشته اند، مجبور شده اند كه براى اعمال انسان ها در آنجا نوعى سنگينى و وزن قائل شوند تا با آن ترازوها قابل توزين باشد؛ ولى قرائن نشان مى دهد كه منظور از ، «وسيله سنجش» به معنى عام آن است؛ زيرا مى دانيم هر چيزى مناسب خود را دارد. وسيله سنجش حرارت را «ميزان الحراره» يا «دماسنج» مى گويند و از جمله وسيله های هواشناسی را «ميزان الهواء» يا «هواسنج». 🔹بنابراين منظور از «ميزان هاى سنجش اعمال»، كسانى هستند كه و را با اعمال آنها مى سنجند، چنانكه مرحوم علامه مجلسى از شيخ مفيد نقل مى كند كه در روايت آمده: «إنّ اَميرَالْمؤمِنينَ وَ الأئمّةَ مِنْ ذُرِّيَّتِهِ (عليهم السلام) هُمُ الْمَوازِينُ» [۱] ( و از فرزندان او (عليهم السلام) هستند). 🔹در «اصول كافى» و «معانى الاخبار» نيز از (عليه السلام) نقل شده كه شخصى از معنى آيه: «وَ نَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ» [انبیاء، ۴۷] (ما را در روز نصب مى كنيم»؛ سؤال كرد، فرمود: «هُمُ الْاَنْبِياءُ وَ الاُوْصِياءُ»؛ [۲] (ميزان های سنجش، همان و هستند!). 🔹در يكى از زيارات مطلقه امیرالمؤمنین امام علی (علیه السلام) مى خوانيم:  «اَلسَّلامُ عَلَى مِيزَانِ الأَعْمَالِ» [۳] (سلام بر !). در واقع اين شخصيت هاى بزرگ و نمونه، مقياس هاى ، و اعمال هر كس به آن اندازه اى كه به آنها شباهت دارد است، و آنچه به آنها شباهت ندارد بی وزن يا كم وزن است؛ حتى در اين جهان نيز مقياس سنجش اند، ولى در جهان ديگر اين مسأله به مرحله ظهور و بروز مى رسد. پی نوشت‌ها؛ [۱] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربی، چ ۲، ج ۷، ص ۲۵۲ [۲] الكافی، دارالكتب الإسلامية، چ ۴، ج ۱، ص ۴۱۹ [۳] مرحوم محدث قمى در كليات مفاتيح الجنان‏، قمى، شیخ عباس‏، اسوه‏، قم، بی تا، ص ۳۴۶ اين زيارت را به عنوان زيارت اول از زيارات مطلقه آورده است. 📚پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلامية‏، ‏۱۳۸۶ش، چ ۹، ج ۶، ص ۱۲۴؛ و کتاب ۱۸۰ پرسش و پاسخ‏، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: حسينى، سيد حسين، دارالكتب الاسلامية، ۱۳۸۶ش، ‏چ ۴، ‏ص ۳۷۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️قرآن کریم حقیقت «امامت» را چگونه تبیین مى کند؟ (دوم و پایانی) 🔸با مراجعه به پى مى بریم که براى معناى جامع و کاملى است که مرجعیت دینى و سیاسى از شئونات آن به حساب مى آید، در اینجا به برخى از آیات اشاره مى کنیم: 4⃣امامت، روح تمام دستورات اسلام 🔹خداوند متعال میفرماید: «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَاللهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ» [مائده، ۶۷] (اى پیامبر! آنچه از خدا بر تو نازل شد به خلق برسان که اگر نرسانى تبلیغ رسالت و اداى وظیفه نکرده اى و خداوند تو را از آزار مردم نگه خواهد داشت). 🔹به اتفاق علماى و طبق نظر جماعت کثیرى از دانشمندان اهل تسنن، این آیه در ، در شأن امیرالمؤمنین (عليه السلام) نازل شد و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بعد از نزول آیه، ولایت امیرالمؤمنین را به مردم ابلاغ نمود. از عبارت «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ» استفاده میشود که قرآن معناى خاصى از را در نظر دارد، و این معنا غیر از آن است که اهل سنّت به آن معتقدند. 🔹 قائل است که از و روح تمام دستورات شریعت است. این چه معنایى براى امامت است و این چیست که اگر پیامبر (صلی الله علیه و آله) آن را براى مردم نکند گویا هیچ کارى را انجام نداده است؟ آیا غیر از ابلاغ ولایت (عليه السلام) است؟ 5⃣هدایت موجودات توسط امام 🔹خداوند می‌فرماید: «وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمّا صَبَرُوا وَ کانُوا بِآیاتِنا یُوقِنُونَ» [سجده، ۲۴] (و از آنان و پیشوایانى قرار دادیم که به فرمان ما (مردم را) مى کردند، چون نمودند و به آیات ما یقین داشتند). و نیز می‌فرماید: «وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ نافِلَةً وَکُلاّ جَعَلْنا صالِحِینَ - وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَیْنا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْراتِ...» [انبیاء، ۷۲-۷۳] (و اسحاق و علاوه بر او یعقوب را به وى بخشیدیم و همه آنان را مردانى صالح قرار دادیم. 🔹و آنان را قرار دادیم که به فرمان ما (مردم را) هدایت مى کنند و به آنها انجام کارهاى نیک را وحى کردیم...). در این آیه خداوند متعال براى تعدادى از انبیا بعد از و صبر پیشه کردن هنگام بلاها، و هدایت را عنایت کرده است. این امامت و هدایت به طور حتم، و  و تکوینى است نه تشریعى؛ زیرا قبل از رسیدن به مقام امامت، داراى مقام هدایت و امامت تشریعى به جهت نبوّت بوده اند. 📕امام شناسی و پاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی، انتشارات مسجد جمکران، چ دوم، ج۱، ص۳۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️طبق روایات و تفاسیر اهل سنت آيه «اِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدّاً» درباره چه کسی نازل شده است؟ 🔹در «آيه ۹۶ سوره مريم» آمده است: «اِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدّاً» (به يقين كسانى كه آورده و انجام داده اند به زودى خداوند رحمان محبتى براى آنان [در دلها] قرار میدهد». اين آيه به خوبى دلالت دارد كه و سرچشمه در ميان توده هاى مردم است. آرى ايمان و عمل صالح جاذبه عجيبى دارد كه دلها را همچون آهن ربا به سوى خود جذب میكند، حتّى افراد ناپاك و آلوده نيز از پاكان و صالحان لذّت مى‌برند. 🔹در تفسير اين آيه شريفه روايات زيادى در منابع معروف اهل سنّت به وسيله راويان متعدد از شخص (ص) نقل شده كه اين آيه درباره (ع) است. البته بارها گفته ايم كه نزول آيه در شأن كسى به معنى آن است كه مصداق اتمّ و اكمل آن آيه، او است و منافاتى با گستردگى مفهوم آيه ندارد. در اينجا به سراغ منابع اسلامى ميرويم و گوشه هايى از اين روايات را مورد بررسى قرار میدهیم: 🔹در «شواهد التنزيل» روايات متعددى از براء بن عازب و ابورافع و جابربن عبدالله انصارى و ابن عباس و ابوسعيد خدرى و محمدبن حنفيه با طرق مختلف نقل ميكند كه اين آيه درباره (ع) است كه خداوند او را در دل هر فرد با ايمانى جاى داده است. در حديثى از ابوسعيد خدرى آمده است كه (ص) به (ع) فرمود: «اى ابوالحسن! بگو خداوندا! براى من نزد خودت عهد و پيمانى (اين تعبير اشاره به آيه ۸۷ همين سوره است كه در مسأله شفاعت میگويد: «آنها مالك شفاعت نيستند مگر كسى كه نزد خداوند عهد و پيمانى دارد») قرار ده و محبت مرا در دل هاى مؤمنان بيفكن». 🔹در اين هنگام آيه «اِنَّ الَّذيْنَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمانُ وُدّاً» نازل شد، سپس افزود: «به همين جهت فرد با ايمانى را ملاقات نمى كنيم مگر اينكه در دل او محبت (ع) است». [۲] در حديث ديگرى از جابربن عبدالله همين معنى با تفاوت بسيار كمى ديده مى شود. [۳] و نیز همين مضمون از براء بن عازب از (ص) نقل شده است. [۴] و همين معنى از محمدبن حنفيه (به چند طريق) نقل شده با اين تفاوت كه در اين روايات محبت ذرّيه و (عليهم السلام) نيز در كنار محبّت او قرار گرفته است. [۵] 🔹در اين كتاب بطور كلى حدود ۲۰ روايت كه همگى اين معنا را تعقيب ميكند به طرق گوناگون آمده است. سيوطى در «الدّرالمنثور» نيز با طرق مختلف خود اين حديث را از براء بن عازب و از ابن عباس نقل كرده است. [۶] زمخشرى در «تفسير كشّاف» اين روايت را در ذيل آيه شريفه نقل كرده است كه (ص) به (ع) فرمود: از خداوند بخواه كه در نزد خودش و پيمانى براى تو [جهت شفاعت] قرار دهد و براى تو در سينه مؤمنان مودّت و بيفكند و در اينجا بود كه آيه فوق نازل شد». [۷] عين همين مضمون را قرطبى مفسّر معروف در تفسيرش و همچنين زمخشری در كشّاف - بدون اینکه ايرادى بگیرد - آورده است. [۸] 🔹از شخصيتهاى معروفى كه اين حديث را در ذيل آيه نقل كرده اند عبارتند از: سبط ابن جوزى در «تذكره» [۹] و محب الدين طبرى در «ذخائر العقبى» [۱۰] و ابن صباغ مالكى در «الفصول المهمّه» [۱۱] و هيثمى در «الصواعق» [۱۲] و ابن صبان در «اصعاف الراغبين» [۱۳] كه نام آنها در كتب مبسوط در مورد و آمده است. تنها كسى كه در ميان مفسران معروف موضع منفى در مقابل اين حديث گرفته است، آلوسى در روح المعانى است كه مطابق معمول حديث را نقل ميكند سپس سعى ميكند آنرا كمرنگ يا بى رنگ سازد. او بعد از آنكه حديث بالا را از براء بن عازب نقل ميكند و با حديث محمد بن حنفيه تأييد مى نمايد، ميگويد: معيار در تفسير آيه، عموم لفظ است نه خصوص سبب نزول. [۱۴] 🔹بارها گفته ايم و بار ديگر هم میگویيم: هيچكس نمیگوید شأن نزول، مفهوم گسترده آيات را محدود میسازد، بلكه «شأن نزول»، مصداق اتم و اكمل آيه است. به تعبير ديگر: آنچه در اين روايات درباره (ع) آمده و اينكه او را خداوند در دلهاى جميع قرار داده درباره هيچيك از امت رسول الله(ص) ديده نمیشود و اين بسيار والاست براى امیرالمومنین (ع) كه احدى با او در اين برابرى ندارد. آيا چنين كسى كه خداوند قلوب تمام مؤمنان را آكنده از مودّت و محبّت او ساخته از همه شايسته تر براى منصب الهى و پيامبر(ص) نيست؟ • مآخذ در منبع موجود است. 📕پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتب الاسلامیه، چ۶، ج۹، ص۳۶۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) چه ویژگی هایی را برای «دوست واقعی» برمی شمارد؟ 🔹 (عليه السلام) در حکمت ۱۳۴ با اشاره به بعضى از شرايط مهم دوستى، مى فرمايد: «لَا يَكُونُ الصَّدِيقُ صَدِيقاً حَتَّى يَحْفَظَ أَخَاهُ فِي ثَلَاثٍ: فِي نَكْبَتِهِ، وَ غَيْبَتِهِ، وَ وَفَاتِهِ» ( انسان، دوست نخواهد بود مگر اين كه خود را در سه حالت فراموش نكند: به هنگامى كه دنيا به او پشت مى كند و در زمانى كه غايب است و پس از مرگش). شك نيست كه در زندگى خود نيازمند به است كه در به او كمك كنند و در زمان راحتى مونس انسان باشند؛ زيرا با داشتن از يك سو و ، به تنهايى قادر به رسيدن به همه آنها نيست، 🔹از سوى ديگر ايجاب مى كند كه براى خود انتخاب كند؛ ولى اين ياران اند؛ گروهى مانند كه دائماً انتظار دارند در مقابل خدمتى، به آنان شود و طبيعى است كه هر وقت از دوست خود بهره اى نداشته باشند او را براى هميشه رها مى كنند. گروه ديگرى هستند كه گرچه در برابر هر خدمت انتظار خدمتى دارند، ولى را فراموش نمى كنند و به پاس آنها دوست خود را در مشكلات يارى مى دهند، اما هنگامى كه تصور مى كنند پاداش خدمت هاى پيشين او را داده اند رهايش مى سازند. 🔹گروه سومى نيز هستند كه دوستى آنها بر اساس است و صفا و ، نه نتيجه خدمت و كارى شبيه تجارت. آنها به هنگام قدرت به دوستان خود خدمت مى كنند و انتظار پاسخى از آنها ندارند و به همين دليل به هنگام بروز مشكلات براى دوستان خود هرگز آنها را رها نمى سازند و همچنان به و دوستى وفادارند. (عليه السلام) در اين كلام پربارش اشاره به اين گروه مى كند كه و واقعى اند؛ آنها در سه زمان خود را فراموش نمى كنند؛ به هنگام : آنها در چنين زمانى در كنار خود مى ايستند، به او مى كنند، تسلى خاطر مى دهند، و وفادارند. 🔹«نكبت» در اصل به معناى انحراف از مسير است، همان گونه كه در قرآن مجيد آمده «وَ إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ عَنِ الصِّرَاطِ لَنَاكِبُونَ» [۱] (امّا كسانى كه به آخرت ايمان ندارند از اين راه منحرف مى شوند). از اين رو هنگامى كه دنيا به كسى پشت كند از آن تعبير به مى كنند، و از آنجا كه بروز ، مصائب و مصداق نكبت است بسيارى از ارباب لغت، را به معناى بلا و تفسير كرده اند. شاعر نيز مى گويد: «دوست آن باشد كه گيرد دست دوست - در پريشان حالى و درماندگى»؛ 🔹اضافه بر اين، بعضى هستند كه در حضور دوست، به سبب شرم و حيا رسم دوستى را به جا مى آورند، ولى به هنگامى كه آنها غائب باشند خود را از آن خلاص مى كنند و به اصطلاح «حفظ الغيب» ندارند، و از آن فراتر هنگامى كه از برود و دست او از همه چيز كوتاه گردد و اميد خدمتى از او نداشته باشند او را مى كنند، نه به سراغ همسر و فرزند او مى روند كه اگر مشكلى دارند حل كنند، نه در جمع دوستانِ زنده، از او مى كنند و نه براى او انجام مى دهند. 🔹 (عليه السلام) مى فرمايد: كسى است كه در اين سه حالت دوستش را فراموش نكند. البته فراوان اند و كه در كلام حكيمانه فوق بگنجند اندك اند. در حديثى در «غرر الحكم» از (عليه السلام) آمده است كه مى فرمايد: «اَلصَّدِيقُ اَلصَّدُوقُ مَنْ نَصَحَكَ فِی عَيْبِكَ وَ حَفِظَكَ فِی غَيْبِكَ وَ آثَرَكَ عَلَى نَفْسِهِ» [۱] ( كسى است كه تو را براى تو بگويد و دهد و در غيبتت مراتب دوستى را حفظ كند و تو را [در حل مشكلات] بر خود مقدم شمرد). پی نوشت؛ [۱] غرر الحكم و درر الكلم‏، تميمى آمدى، دار الكتاب الإسلامی‏، چ۲، ص۱۰۴، قصار ۱۹۲۶ 📕پيام امام امير المؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ۱، ج۱۳، ص۱۱۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از ديدگاه امام علی (عليه السلام) «متّقين» در معاشرت های خود با مردم چه اهداف مقدّسی را دنبال می کنند؟ 🔹 (علیه السلام) در بخشی از خطبه ۱۹۳ «نهج البلاغه» مى فرمايد: «بُعْدُهُ عَمَّنْ تَبَاعَدَ عَنْهُ زُهْدٌ وَ نَزَاهَةٌ؛ وَ دُنُوُّهُ مِمَّنْ دَنَا مِنْهُ لِينٌ وَ رَحْمَةٌ، لَيْسَ تَبَاعُدُهُ بِكِبْرٍ وَ عَظَمَةٍ، وَ لَا دُنُوُّهُ بِمَكْرٍ وَ خَدِيعَةٍ» (دورى از كسانى كه دورى مى كنند به سبب و حفظ پاكى است، و نزديكی شان به كسانى كه نزديك مى شوند و رحمت است، نه اينكه دورى شان از روى تكبّر و خودبزرگ بينى باشد و نزديكی شان براى مكر و خدعه [و بهره گيرى مادى]). 🔹 (عليه السلام) در ذكر اين اوصاف به نكته مهمى اشاره مى كند و آن اينكه: در پيوندهاى اجتماعى، دوستى ها و دشمنى ها، برقرار ساختن رابطه ها يا قطع كردن ارتباط كه در تعامل افراد جامعه نسبت به يكديگر اجتناب ناپذير است، را دنبال مى كنند؛ 🔹اگر از كسى دور مى شوند به جهت اوست، و يا براى آن است كه نزديك شدن به او آنها را گرفتار زرق و برق مى سازد كه آنها به آن مبتلا گشته اند. از سوی دیگر نزديك شدن آنان به افراد براى اين است كه جاهلی را كنند يا تنبيه غافلى و يا به انسان های ضعيف و دردمند است؛ به عكس كه دورى آنها از افراد به سبب است و نزديك شدن براى گرفتن بهره هاى و فريب دادن و است. 📕پيام امام امير المؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۷، ص ۵۹۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا خطرات «زبان» بیشتر از سایر اعضاست؟ (بخش سوم و پایانی) 🔸مسلم است كه خطرات بیشتر از سایر اعضاست؛ چرا كه سایر اعضای بدن معمولاً ندارند، بلكه خطر فردى دارند؛ ولى چنان است كه آتش جنگى را روشن يا آتش جنگى را خاموش مى كند، يعنى خطرش هم مى تواند مثل نفعش را در برگيرد. دارای ريشه ها و علل مختلفی است که به ۷ علت و ريشه آن اشاره مى كنيم: 5⃣، براى انجام است؛ اما ابزارهاى ديگر اينقدر گناهِ متنوّع و متفاوت ندارند. مرحوم فيض در «محجة البيضاء» و غزالى در «احياء العلوم» بیست را برشمرده اند كه از صادر مى شود و استاد مكارم شيرازى در كتاب «زندگى در پرتو اخلاق» را شمارش كرده اند و شخص ديگرى را به زبان منتسب كرده، ولى گناهانى كه به طور مستقيم از زبان صادر مى شود همان حدود سی عدد است و بقيه غير مستقيم است. 6⃣فاصله ميان و در كم است؛ ابزارى كه يك ذره اين طرف و و انحطاط از مقام انسانيّت، و يك ذرّه آن طرف و را به دنبال دارد، خطرش بيشتر از ابزارهاى ديگر است. عبور از جاده باريكى كه يك طرفش دره و سقوط، و طرف ديگرش كوه يا زمين مسطح است، خطرش بيشتر از جاده هاى عريض است، اگرچه يك طرفش دره باشد. مانند عبور از جاده هاى چالوس و گردنه هاى صعب العبور كه خطرش از جاده هاى مسطح بيشتر است؛ اگر چه يك طرفش دره باشد؛ زيرا در آن جاده انحراف كم هم موجب سقوط و نابودى است، به خلاف ديگر راه ها كه چنين وضعيتى را ندارند. 🔹بله وسيله اى مثل هم در واقع جاده اى است كه كمى ، آن را به رهنمون مى كند، و چه بسا به دره و می كشاند. تعجبى ندارد گاهى يك ضمه دادن با توجه موجب تداوم بقاء ايمان و يك كسره دادن موجب كفر مى شود. مثلاً در اين كلام خداوند: «أَنّ اللهَ بَرِىٌ مِّنَ المُشْرِكِينَ وَ رَسُولُهُ» [۱] اگر حرف لام در «رسولهُ» را ضمه دهيم همان طور كه در قرآن ها اعراب گذارى شده، موجب تداوم ايمان است؛ زيرا معنا اين مى شود كه: «خدا و رسولش از مشركين برىء و بيزارند. و اگر حرف لام را كسره دهيم، موجب كفر است؛ زيرا معنا اين مى شود كه: «خداوند از مشركين و از رسولش بيزار است!». 7⃣، جنبه دارند، به خلاف گناهِ جوارح ديگر كه اين چنين نيست. مثلاً استماع موسيقى يا نگاه به نامحرم تأثير سوء در وجود خود مستمع يا بيننده مى گذارد، ولى ، ، ، مؤمن، مؤمن، عدم نهى از منكر، مردم از جاده حق، حمايت از باطل و و... باعث ايجاد و تباهى در روى زمين مى شود. با اين هفت وجه مشخص شد كه چرا بزرگ و در نتيجه خطرات ناشى از آن بيشتر است، و روشن شد كه چرا امير بيان و مولاى متّقيان (علیه السلام) در بیان ویژگی های متقیّن، و را بر صفات ديگر مقدم كرده اند آنجا كه فرمودند: «مَنطِقُهُم اَلصَّوَابُ». پی نوشت؛ [۱] سوره توبه، آيه ۳ 📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين‏، نسل جوان‏، ۱۳۸۵ش، چ ۱، ج ۱، ص ۹۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️معنی ايمان به فرمایش امیرالمؤمنین امام علی (علیه السلام) 🔹مردی به محضر (عليه السلام) آمد و درخواست کرد تا را برايش تشريح و بيان کند. (عليه السلام) فرمودند: «فردا نزد من بيا تا در حضور جمعيت، تو را به آن آگاه کنم که اگر تو گفتارم را فراموش کردی، ديگری برای تو حفظ و نگهداری کند. «فانَّ الکلامَ کالشّاردَة ينفقُها هذا و يخطئُها هذا» [۱] (زيرا ، همچون شتر فراری است که بعضی آن را پيدا مى کنند و بعضی آن را نمی يابند). 🔹فردای آن روز حضرت در ميان جمعيت آمد و درباره ايمان چنين فرمودند: بر چهار پايه قرار دارد: ، ، و ؛ ، چهار شعبه دارد: اشتياق، ترس، زهد و انتظار؛ نيز دارای چهار شعبه است: بينش در هوشياری، رسيدن به دقایق حکمت، پند گرفتن از حکمتها، توجّه به روش پيشينيان. ، نيز چهار شعبه دارد: دقت در فهم، غور در علم و دانش، قضاوت صحيح و حلم استوار و ثابت؛ 🔹، نيز چهار شعبه دارد: امر به معروف، نهی از منکر، صدق و راستی در جبهه جنگ و کينه و دشمنی با فاسقان... [۲] به اين ترتيب، (علیه السلام) با کمال عنايت و توجه به سؤال افراد، و روشنگری و آگاهی‌ بخشی، همت می کردند، و بطور جدی، به مسائل جامعه، و رشد و ترقی اخلاقی و عقيدتی انسانها، اهميت می دادند. پی نوشت‌ها؛ [۱] نهج‌البلاغه، حکمت ۲۶۶ [۲] نهج‌البلاغه، حکمت ۳۱ ـ امام هر يک از شعبه ها را توضيح داد و سپس فرمود: کفر نيز بر چهار پايه قرار دارد و هر پايه آن دارای چهار شعبه است، همه شعبه‌ها را توضيح داد که در نهج‌ البلاغه، حکمت ۳۱ آمده است. منبع: وبسایت‌ مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علميه قم @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«عفو» و «گذشت» از نگاه اسلام 🔹در این مقاله به بررسی جایگاه و در می پردازیم. بـررسـی مـنـابـع اسـلامـی نـشـان مـی دهـد کـه یـکـی از اصـول اسـاسـی در برخورد با لغزش افراد با ایمان است. ، حتّی در همان آیاتی که و مجازات را برای مجرمان و تشریح میکند و مؤمنان را از خطر و زیان آنان بر حذر می دارد،  و چشم پوشی از خطایشان را نیز به عنوان یک برتر مطرح می سازد. به عنوان مثال، در آیه ای، پس از بیان چگونگی میفرماید: «...فَمَنْ عُفِی لَهُ مِنْ اَخیهِ شَیءٌ، فَاتِّباعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَداءٌ اِلَیهِ بِاِحْسانٍ... » [۱] (پـس اگـر کـسی از سوی برادر (دینی) خود مورد قرار گیرد (و از قصاص او صرف نظر شود)، باید از راه پسندیده پیروی کند و (دیه را) با نیکی به عفو کننده بپردازد). 🔹نـکـته جالبی که از تعبیر «مِنْ اَخیهِ» در آیه مزبور به دست می آید، این است که «قرآن کریم» را در میان مسلمانان، حتّی بعد از ریختن خون های ناحقّ، همچنان برقرار می داند و برای ، ولی مـقتول را برادر قاتل معرّفی می کند و با این تعبیر، آنان را به و گذشت تشویق می نماید. در آیـه دیـگـری، در برابر خشونت نیازمندانی که بر اثر هجوم گرفتاری ها، گاهی پـیمانه صبرشان لبریز شده و سخنان تند و خشونت آمیزی بر زبان می‌رانند را ستوده، می فرماید: «قَوْلٌ مَعْرُوفٌ وَ مَغْفِرَةٌ خَيْرٌ مِنْ صَدَقَةٍ يَتْبَعُهَا أَذًى ۗ وَاللهُ غَنِيٌّ حَلِيمٌ» [۲] ( (در برابر نیازمندان) و (و گذشت از خشونت های آنان) از بخششی که آزاری در پی آن باشد، بهتر است و خداوند، بی نیاز و بردبار است». 🔹بـدیـهـی اسـت کـه تحمّل خشونت اینگونه افراد و از برخوردهای زننده آنان، به ویژه اگـر بـا ، یـعـنـی و دلداری، دلجویی و راهنمایی همراه باشد، از عقده هایشان می‌کاهد و به آنان آرامش می بخشد. در آیه ای دیگر به توصیه میکند که حتّی از لغزش و منکران قیامت نیز (اگر مفسده نداشته باشد) بگذرند و کار آنها را به خدا واگذارند: «قُلْ لِلَّذینَ امَنُوا یغْفُِروا لِلَّذینَ لا یَرْجُونَ اَیامَ اللهِ...» [۳] (به آنان که ایمان آورده اند بگو: کسانی را که روزهای (واپسین) خدا را امید ندارند، کنند). در آیـه دیـگـری از (صلی الله علیه و آله) مـی خـواهـد کـه بـا یعنی به طریقه نیکو از درگذرد: «...فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمیلَ» [۴] (به طریق نیکو کن). از (عليه السلام) در تـفـسـیـر ایـن آیـه چـنـیـن نـقـل شـده اسـت: «، عفو بدون عتاب و سرزنش مجرم است». [۵] 🔹پيشوايان عظیم الشأن اسـلام نیز در سیره عملی خود، انسان های باگذشت و بزرگواری بـودنـد، چـنـانکـه نـقـل شـده روزی ابـوهریره نزد (علیه السلام) آمد و سخنان ناروایی دربـاره آن حـضـرت گـفـت؛ فـردای آن روز شرفیاب شد و خواسته هایی را خدمت حضرت مطرح کـرد. (علیه السلام) همه آنها را برآورده ساخت. این کار (عليه السلام) بر برخی از اصحاب گران آمد و موجب اعتراض آنان شد؛ آن حضرت به ایشان فرمود: «اِنّی لاََسْتَحْیی اَنْ یغْلِبَ جَهْلُهُ عِلْمی وَ ذَنْبُهُ عَفْوی وَ مَسْاءَلَتُهُ جُودی» [۶] (مـن از ایـنـکه نادانی او بر ، گناه او بر و درخواست او بر چیره شود، شرم میکنم). 🔹 (عليه السلام) می فرماید: «اِنّا اَهْلُ بَیتٍ، مُرُوَّتُنا الْعَفْوُ عَمَّنْ ظَلَمَنا» [۷] (ما خاندانی هستیم که، ، از کسی است که بر ما ستم کرده است). و از سوی دیگر، پیروان خویش را به آن توصیه می کردند، چنان‌که (عليه السلام) در عهدنامه خود به  می نویسد: «فَأَعْطِهِمْ مِنْ عَفْوِكَ وَ صَفْحِكَ مِثْلِ الَّذِي تُحِبُّ وَ تَرْضَى أَنْ يُعْطِيَكَ اللهُ مِنْ عَفْوِهِ وَ صَفْحِهِ» [۸] (پس، از و بخشايش خويش [مردم را] نصيبشان ده، همان گونه كه دوست دارى كه نيز از و بخشايش خود تو را نصيب دهد). پی نوشت ها: [۱] قرآن کریم، سوره بقره، آیه ۱۷۸ [۲] همان، آیه ۲۶۳ [۳] همان، سوره جاثیه، آيه ۱۴ [۴] همان، سوره حجر، آيه ۸۵ [۵] تفسیر مجمع البیان، ج ۶، ص ۳۴۴ [۶] بحارالأنوار، ج ۴۱، ص ۴۹ [۷] همان، ج ۷۱، ص ۴۰۱ [۸] نهج البلاغه، ص ۹۹۳ منبع: وبسایت راسخون به نقل از حوزه نت @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) در خطبه ۱۹۲ نهج البلاغه، نسبت به دام های خطرناك ابليس چه هشدارهایی داده است؟ 🔹 (عليه السلام) در بخشی از خطبه ۱۹۲ درباره دام های خطرناك میفرمايد: «فَاحْذَرُوا عِبَادَ اللهِ عَدُوَّ اللهِ أَنْ يُعْدِيَكُمْ بِدَائِهِ، وَ أَنْ يَسْتَفِزَّكُمْ بِنِدَائِهِ، وَ أَنْ يُجْلِبَ عَلَيْكُمْ بِخَيْلِهِ وَ رَجِلِهِ» (اى بندگان خدا! از اين [ابليس] بر حذر باشيد، نكند شما را به [كبر و غرور و تعصّب] مبتلا سازد و با نداى خود شما را تحريك كند و لشكريان سواره و پياده اش را فرياد زند و بر ضدّ شما گرد آورد). 🔹اين گفتار مولا برگرفته از آيه قرآن است كه مى فرمايد: «وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ وَ أَجْلِبْ عَلَيْهِمْ بِخَيْلِكَ وَ رَجِلِكَ» [۱] (هر كدام از آنها را مى توانى با صدايت تحريك كن و لشكر سواره و پياده ات را بر آنها گسيل دار). «خيل» هم به معناى اسب هاست و هم به معناى اسب سواران و در اينجا به معناى لشكر سواره است و «رِجِل» به معناى لشكر پياده است و اشاره به دستياران فراوانى است كه از جنس خود و از جنس دارد كه براى ساختن مردم به او كمك مى دهند؛ بعضى سريع تر (همچون لشكر سواره) و بعضى آرام تر همچون لشكر پياده. 🔹البتّه «صفات رذيله»، «عوامل گناه»، «مراكز فساد»، «تبليغات‌ گمراه‌ كننده» و «ابزار گناه» نيز به نوعى لشكر پياده و سواره كه امیرالمؤمنین (عليه السلام) را از همه اين امور بر حذر مى دارد. سپس براى تأكيد اين سخن، به جان خود سوگند مى خورد و مى فرمايد: «فَلَعَمْرِی لَقَدْ فَوَّقَ لَكُمْ سَهْمَ الْوَعِيدِ، وَ أَغْرَقَ إِلَيْكُمْ بِالنَّزْعِ الشَّدِيدِ، وَ رَمَاكُمْ مِنْ مَكَان قَرِيب» (به جانم سوگند! او را براى شما آماده نموده، در گذارده، و با قدرت تا كشيده و از مكانى نزديك به سوى شما نموده است). 🔹آنگاه شاهد اين سخن را از كلام خود (طبق آيه هاى قرآن) چنين بيان مى كند: «فَقَالَ: قَالَ رَبّ‏ِ بِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ» [۲] ( گفته است: پروردگارا! بدين جهت كه مرا اغوا كردى [و از رحمت خود محروم ساختى] زرق و برق را در چشم آنها جلوه مى دهم و همه را مى كنم [و از رحمتت محروم مى سازم]). 🔹اينكه (علیه السلام) به جان خود سوگند مى خورد نشان مى دهد كه است؛ چه چيز شريف تر از جان امام (عليه السلام) است و اينكه مى فرمايد: « تير تهديد را در چلّه كمان گذارده و آن را تا به آخر كشيده و از مكانى نزديك، شما را نشانه گرفته است»، اشاره به اين است كه خطر در شديدترين صورت كه كمتر خطا مى كند متوجّه شماست، و اين بدبخت بى نوا راه‌ نفوذ خويش را نيز نشان داده است، و آن آرايش‌ مظاهر مادّى‌ و زيباسازى زرق و برق مواهب مادّى و غرق ساختن در گرداب است. 🔹تعبير (عليه السلام) به اينكه تمام قوا و را براى حمله به شما آماده ساخته و از مكان نزديكى شما را نشانه گرفته و از هر نظر در او قرار داريد، اشاره به اين است كه عوامل‌ در درون و برون انسان فراوان است؛ از يك طرف و از سوى ديگر. جمله «لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ» كه با «لام» قسم شروع شده و با «نون» تأكيد ثقيله و تصريح به واژه «اجمعين» پايان گرفته، شاهد بر اين است كه او در خود بسيار جدّى است، و به همين دليل بايد كاملا و باشند تا در دام هاى رنگارنگ او نيفتند. 📕پيام امام اميرالمؤمنين (عليه السلام)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ ش، چ اول‏، ج ۷، ص ۳۷۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امیرالمؤمنین امام علی (علیه السلام) درمورد محدوده «حُبّ و بُغض» چه بیانی دارند؟ 🔹 (عليه السلام) در فرازی از در بيان اوصاف آنها می فرمايد: « به كسى كه با او دشمنى دارد، روا نمى دارد و به خاطر كسى كه دوستش دارد نمى كند». (علیه السلام) در اين دو فراز اشاره به دو مطلب مهم مى كنند، يكى اينكه اگر به واسطه معيارهاى انسانى اسلامى با كسى عداوت و پيدا كرد بر او روا نمى دارد، با اينكه زمينه و انگيزه ظلم كه بُغْض و عداوت است موجود است؛ و ديگر اين كه اگر برحسب همان معيارها با كسى ورزيد به خاطر دوستى مرتكب نمى شود و براى رضا و خشنودى او پا روى اصول اعتقادى خود نمى گذارد. 🔹معمولا اگر انسان با كسى شد، وسوسه مى كند كه به او ضربه اى زند، و توجيهاتى نيز در جلو پاى او مى گذارد كه چنين و چنان كن، او بود كه به تو اهانت كرد، او بود كه حق تو را پايمال كرد، او بود آبروى تو را بُرد، او بود كه به تو ستم روا داشت... حتى اگر خودش نتواند در برابر او بايستد، مى گويد دوستان ديگر خود را ببين و وادارشان كن او را تنبيه كنند و گاهى مى گويد او را ادب كنند، يعنى وجهه اخلاقى به مسئله مى دهد، در حالى كه عمل خود و دوستانش است. از طرف ديگر وقتى انسان پيدا كرد، دلش مى خواهد هر چه او مى گويد انجام دهد، و اين در بين دو بيشتر است؛ 🔹خدا نكند پسرى عاشق دخترى نااهل يا برعكس دختری عاشق پسرى نااهل شود، كه چه بسا اين عشق و محبت كاذب انسان را كور و كر مى كند، و حتى پا روى و مسلم و پذيرفته شده عقلى و نقلى مى گذارد و دست به آلوده مى كند و محدوديت هاى مرزهاى الهى را مى شكند. چه بسا پسر جوان به خاطر محبوبش بى نماز و بى اعتقاد مى شود و فكر مى كند اگر در برابر اين دوست معشوقش نماز خواند و ظواهر دين را رعايت كند، اُمّل و غير مترقى است، و چه بسا دختر بواسطه اين كه پسرى را دوست مى دارد و او نااهل است و خانواده اش بى حجاب است، دست از حجاب خود مى كشد و حريم عفّت را مى شكند! 🔹 (عليه السلام) در اين دو فراز، مرز و را مشخص مى كند كه نبايد از خارج شود. مثل بعضى قضات و يا اُمراءِ جور مباش كه وقتى بغض كسى را به دل گرفتند، در صدد ظلم به او هستند، و نه مثل كسى باش كه به خاطر دوست داشتن كسى، اگر خلاف كرد حكم شرعى او را نگويد. به خاطر به همسرش، دلش نمى آيد بگويد: چادر نازك و جوراب نازك مپوش چون رنجيده خاطر مى شود، بدين ترتيب را مى رنجاند، تا همسرش رنجيده نشود! 🔹حكماء گفته اند: پنج نوع است: ، مثل محبت اولاد؛ ، مثل محبت دوستان و ياران؛ (از روى شهوت و ميل درونى)، مثل محبت همسران؛ ، مثل محبت انعام كنندگان؛ و ، مثل محبت اهل خير. [۱]  به خاطر هيچكدام از اين محبت ها و دوستى ها مرز و حدود را نمى شكند. به خاطر خلاف مكن، را ناحق مكن و به ديگرى منما. و دو نيرو در روان آدمى است كه يكى جذب و ديگرى دفع مى كند. 🔹در صورتى اين دو نيرو خوب عمل مى كنند كه برآيند حاصل از اينها تحقق باشد، و نبايد انگيزه اى براى و شكستن حدود باشد، بلكه بايد وسيله اى براى سرعت دادن به باشد. به خاطر بغض ديگرى ظلم به او مكن، كه (عليه السلام) فرمودند: «البَغْىُ سَائِقٌ اِلَى الحِينِ» [۲] ( و تجاوز انسان را به مى برد). فكر مكن اگر به او كردى هنرى كرده اى و پيروزى و افتخارى نصيب خود كرده اى، كه (عليه السلام) فرمودند: «لَاظَفَرَ مَعَ البَغىِ» [۳] (با ، پيروزى حاصل نمى شود). پی نوشت‌ها؛ [۱] اخلاق محتشمی، طوسی، نصيرالدين محمد بن محمد، دانشگاه تهران، چ سوم، ‏ص ۳۳ [۲] الكافی، كلينى، دار الكتب الإسلامية چ چهارم، ج ‏۸، ص ۱۹ [۳] مطلوب كل طالب من كلام أمير المؤمنين على بن أبى طالب، رشید وطواط، بی جا، ج ۱، ص ۷ 📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين‏، نسل جوان‏، قم‏، ۱۳۸۵ش، چ اول‏، ج ۲، ص ۵۲۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) در نامه ۳۱ نهج البلاغه، درباره فواید «سکوت» چه فرموده است؟ 🔹 (عليه السلام) در بخشی از نامه ۳۱ خطاب به فرزندش امام حسن مجتبی (علیه السلام) مى فرمايد: «وَ تَلَافِيكَ [۱] مَا فَرَطَ [۲] مِنْ صَمْتِكَ أَيْسَرُ مِنْ إِدْرَاكِكَ مَا فَاتَ مِنْ مَنْطِقِكَ» (جبران آنچه بر اثر خود از دست داده اى، آسان تر از جبران آن است كه بر اثر از دست رفته باشد). اشاره به اينكه انسان اگر از گفتن چيزى خوددارى و صرف نظر كند و بعد بفهمد اين اشتباه بوده فورا مى تواند آن را تلافى و تدارك كند، در حالى كه اگر بگويد و بعد بفهمد اين سخن اشتباه بوده و يا گفتنى نبوده است، آن امكان پذير نيست؛ همانند آبى است كه به روى زمين ريخته مى شود و جمع كردن آن عادتا غير ممكن است. 🔹در ادامه اين سخن، راه صحيح را براى رسيدن به اين مقصود با ذكر مثالى نشان مى دهد و مى فرمايد: «وَ حِفْظُ مَا فِي الْوِعَاءِ بِشَدِّ الْوِكَاءِ» (نگهدارى آنچه در ظرف است با محكم بستن دهانه آن امكان پذير است). «وِعاء» (ظرف) همان و است و «وكاء» (ريسمانى است كه دهانه مشك را با آن مى بندند) اشاره به و انسان كه اگر انسان آن را در اختيار خود بگيرد يا كلماتى كه موجب است از او صادر نمى شود. حضرت در بخش دیگری از این نامه به مضرات پر حرفی اشاره کرده، می فرماید: «مَنْ أَكْثَرَ أَهْجَرَ» [۳] (كسى كه مى كند و بى معنا فراوان مى گويد). 🔹آرى يكى از فوايد ، گرفتار نشدن در دام سخنان بى معناست و اين بسيار به تجربه رسيده كه پرت و پلا زياد مى گويند؛ زيرا و حساب شده، فكر و مى خواهد؛ در حالى كه افراد پر حرف مجالى براى فكر ندارند. (عليه السلام) در «کتاب غرر الحكم و درر الکلم» عواقب سوء زيادى براى بيان فرموده از جمله اينكه «مَنْ كَثُرَ كَلَامُهُ زَلَّ» [۴] (كسى كه بسيار گويد فراوان خواهد داشت) و همين امر او را مى برد و سبب خوارى و مى گردد به عكس كسانى كه كم و سخن مى گويند، سبب خود مى شوند؛ و به گفته شاعر: كم گوى و گزيده گوى چون دُرّ - تا ز اندك تو جهان شود پر. پی نوشت‌ها [۱] «تلافى» از ريشه «لفى» بر وزن «نفى» به معناى جبران كردن است و «الفاء» به معناى يافتن. [۲] «فرط» از ريشه «فرط» بر وزن «شرط» به معناى كوتاهى كردن و «افراط» زياده روى كردن است. [۳] «اهجر» از ريشه «هجر» بر وزن «فجر» در اصل به معناى دورى و جدايى است. سپس به معناى هذيان گفتن مريض هم آمده؛ زيرا سخنانش در آن حالت ناخوشايند و دور كننده است. [۴] غرر الحكم و درر الكلم‏، تميمى آمدى، دار الكتاب الإسلامی، قم، چاپ: دوم‏، ص ۵۸۱ (حکمت ۱۸۰) 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۹، ص ۶۳۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا «سکوت» به عنوان داروی بیماری زبان معرفی شده است؟ 🔹در روايات به ما دستور داده ‏اند در جايى كه لازم نيست، مگوئيد؛ زيرا زدن احتمال و در آن را بيشتر می کند، همچنان كه نوشتن زياد باعث خطا و اشتباه بيشتر نيز مى شود. اگر انسان دست به قلم نشود و چيزى ننگارد اشتباهی هم ندارد و اگر حرفى هم نزند دچار لغزش و خطا و معصيت هم نمى‏ گردد. (صلى الله عليه و آله) فرمودند: «لَا يَسْلَمُ‏ أَحَدٌ مِنَ‏ الذُّنُوبِ‏ حَتَّى‏ يَخْزُنَ‏ لِسَانَه‏» (احدى از سالم و مصون نمى‏ گردد، مگر اين كه را پنهان كند). 🔹از اين روايت استفاده مى ‏شود كه منشاء و كليد است، زيرا حضرت فرمودند: «الذُّنُوبِ» و می دانيم جمع مُحَلّى و مزيّن به الف و لام، افاده عموم مى‏ كند؛ يعنى را چه از زبان صادر شود و چه از غير زبان، همه را كنترل می كند. اشتباه نشود كسى نمی خواهد بگويد در جايى كه وظيفه، است، خاموش بودن نيكوست، بلكه مى‏ گوئيم ترك «مَا لَا يَعنِيهِ»؛ يعنى و «كلام زيادى‏‌» را كه لازم به ذكر نيست بايد ترك كرد؛ 🔹زيرا «اَلمَرءُ مَخبُوءٌ تَحتَ لِسَانِهِ» [۱] ( زير پنهان است)، و اگر سخن بگويد فضائل و رذائل او مشخص مى ‏شود و به قول شاعر: «گر ندارى معرفت خاموش بنشين دم مزن‏ - پسته بى‏ مغز اگر لب وا كند رسوا شود». يكی از موارد اين است كه گاهى ديده مى شود در ميان افراد مخصوصاً زنان، وقتى دور هم می نشينند و حرفى براى زدن ندارند شروع به تحليل دعواى خانوادگى فلان خانواده می كنند و مرتكب مى شوند. بايد در مقابل اين طور سخنان گفت: مگر شما چه كاره مردم هستيد كه دعواى خانوادگى ديگران را مطرح مى‏ كنيد؟ 🔹آيا هيچ حرف منطقى و مورد ابتلاى ديگرى جز دعواى آن زن و شوهر نيست؟ آيا تمام مسائل و مشكلات علمى، اخلاقى و اجتماعى جامعه ما عموماً، و مشكلات همين افرادى كه دور هم نشسته و چنين می گويند خصوصاً، برطرف شده است؟ خداوند درك و فهم ما را بيشتر نمايد تا مسائل و مشكلات مورد ابتلاء خود را بهتر درك كنيم و در رفع آنها بيشتر بكوشيم. علمای اخلاق می گويند: «ميوه سكوت»، است و سرازير شدن اسرارى به قلب كه قبلاً نبود؛ ولى متأسفانه بايد گفت: هرچه جلوتر مى رويم، نورانيت ما كمتر می شود. 🔹 نشانه عقل است، البته سكوتى كه بر طبق موازين و در جاى خود باشد، براى همين جهت است كه (عليه السلام) مى فرمايد كه: «اِذَا تَمَّ العَقلُ نَقَصَ الكَلَامُ» [۱] (زمانى كه كامل شد، كلام كم مى شود)؛ يعنى بين «كمال عقل» و بين «قلت كلام» رابطه مستقيم برقرار است. و مثل دو كفه ترازويند كه هر چه عقل بالاتر رود كلام پائين تر مى آيد، پس روى كه (عليه السلام) ارائه مى دهند، كامل ترين افراد از حيث عقل، كم حرف ترين آنها است. 🔹، «نشانه پختگى» و «آبديده شدن» فرد است، و چه خوش سروده: «اين ديگ ز خامى است كه در جوش و خروش است - گر پخته شد و لذت دم ديد خموش است». وقتى نخود يا مواد ديگر را براى تهيه غذا در ديگ مى ريزند تا مادامى كه خام و نپخته است دائماً در حال جنب و جوش و حركت و بالا و پائين رفتن است، ولى وقتى پخته شد و لذت دم كشيدن را چشيد خموش و آرام در ته ديگ ته نشين مى شود. آرى كه وجودش با انس گرفته و لذت دم بستن را چشيده و شيوه خموشى و سكوت را برگزيده، اين او است. پی نوشت؛ [۱] نهج البلاغة، صبحی صالح، هجرت‏، قم‏، چ ۱، ص ۴۸۰، حکمت [۶۹] ۷۱. وسائل الشيعة، مؤسسة آل البيت(ع)، قم، چ ۱، ج ‏۱۲، ص ۱۹۲، باب ۱۱۹؛ بحار الأنوار، دار إحياء التراث العربى، چ ۲، ج ‏۱، ص ۱۵۹، باب ۴ 📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين‏، نسل جوان‏، قم‏، ۱۳۸۵ش، چ اول، ج ۱، ص ۱۰۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️فضائل امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) قابل شمارش نیست 🔹درباره‌ى (علیه الصّلاة و السّلام) سخن زیاد گفته شده است، لکن همه‌ى حقیقت هنوز گفته نشده است. آنچه از (سلام خدا بر او) تاکنون بر زبانها و قلمها جارى شده است، همه‌ى فضائل نیست، بخشى از آن است. 🔹از قول نقل شده است که فرمود: برادرم ، فضائلى دارد که «لا تُحصى‌» - نیست - یعنى انسانها قادر نیستند این فضائل را بشمرند؛ یعنى فوق درک و عقل و فهم بشر معمولى است؛ این است. خب، ما احتیاج به داریم، احتیاج به داریم، [پس‌] با این نظر به (علیه‌ السّلام) نگاه کنیم. بیانات‌مقام‌معظم‌رهبری ۹۳/۰۲/۲۳ منبع‌؛ وبسایت‌ دفتر حفظ‌ و نشر آثار معظم‌ له @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️الگو بودن «حضرت زهرا» (سلام الله عليها) برای انسان‌ها (بخش اول) 🔶تمام جهات و لحظات زندگى (سلام الله علیها) و سرمشق برای همه انسان‌ها است؛ چنان که (صلی الله علیه و آله) را خداوند در قرآن سرمشق و اسوه معرفی نمود، دختر گرامیش نیز همه انسان های حقیقت‌جو و موحد است. 💠رفتار با همسر 🔹پاسخ صريح و زيباى امام على (عليه السلام) به پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) در فرداى عروسى، دلیل خوبی است بر رفتار نیکوی (سلام الله علیها) با (علیه السلام). امیرالمؤمنین (علیه‌ السلام) در اين جواب كوتاه و عميق، (سلام الله علیها) را بهترين يار و مددكار، در طاعت حق معرفى مى كند. وقتى پيامبر (صلی الله علیه و آله) از او پرسيد كه (سلام الله علیها) را چگونه يافتى؟ عرض كرد: «نِعْمَ الْعَوْنُ عَلى طاعَةِ الله» [۱] ( چه خوب ياورى براى اطاعت الهى است). 🔹و هنگامى كه پيامبر (صلی الله علیه و آله) همين پرسش را از (سلام الله علیها) كرد، پاسخى شنيد: «خَيْرُ بَعْل» ( است)، كه حكايت از كمال رضايت و خشنودى (سلام الله علیها) مى كند. تعاون بر تقوا، يكى از اركان زندگى مشترك (عليه السلام) و (سلام الله علیها) بود، و شايد يكى از بهترين و شكوهمندترين نشانه هاى آن اين است كه حضرت صدیقه‌ طاهره (سلام الله علیها) در طول زندگى پرفراز و نشيب خود با (عليه السلام) هيچ گاه از وى تقاضايى ننمود كه اجابت آن براى حضرت مشكل و موجب اذيّت وى باشد. 🔹لباس، زينت، اثاثیه خانه، مسكن وسيع و امثال آن خواسته هايى است كه معمولاً هر زنى به خود اجازه مى دهد كه از همسر خويش درخواست نمايد، امّا (سلام الله علیها) هرگز همسرش را براى تهيه اين نوع خواسته ها به زحمت نينداخت. حتى وقتى در بستر بيمارى بود و (عليه السلام) با دلى پر از عشق و محبت، از او خواست كه اگر خواسته اى دارد ابراز كند، (سلام الله علیها) از بيان تقاضاى خود ابا مى كرد. (عليه السلام) فرمود: فاطمه جان، چيزى از من بخواه؛ 🔹و هنگامى كه (سلام الله علیها) را همچنان ساكت و آرام ديد، او را سوگند داد كه از او تقاضايى كند. (سلام الله علیها) كه ديگر سكوت را جايز نمى ديد، گفت: اكنون كه سوگندم دادى اگر انارى باشد، مايل هستم. (عليه السلام) از اين كه ديد همسرش بعد از سالها زندگى و قناعت، بالاخره از او درخواستى كرده است، براى انجام خواسته او با خوشحالى از خانه بيرون آمد كه مشروح جريان آن، در كتاب هاى تاريخى و روايى آمده است. [۲] ... پی نوشت ها [۱] بحارالانوار، من منشورات الحكمة الاسلاميه، ج ۴۳، ص ۱۱۷ [۲] رياحين الشريعه، ج ۱، ص ۱۴۳ نویسنده: امیر علی حسنلو منبع: مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه های علمیه @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️«امام علی» (عليه السلام):  🔸«اِنَّ اللهَ كَتَبَ الْقَتْلَ عَلى قَوْمٍ وَ الْمَوْتَ عَلى آخَرينَ وَ كُلٌّ آتِيَةٌ مَنِيَّتُهُ كَما كَتَبَ اللّهُ لَهُ فَطُوبى لِلْمُجاهِدينَ فى سَبيلِ اللهِ وَالْمَقْتُولينَ فى طاعَتِهِ».  🔹«خداوند براى گروهى و براى گروهى ديگر را مقـرّر نموده، و هـر كدام به خـود آن‌سان كه او كرده است می رسند؛ پس خوشا به حال راه خدا و كشتگان راه اطاعت او». 📕نهج السعاده، ج ۲، ص ۱۰۷ @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«ابن ابی الحدید» در كتاب شرح نهج البلاغه خود به چه احادیثی در فضیلت «امام علی» (عليه السلام) از منابع اهل سنت اشاره كرده است؟ 🔹 (عليه السلام) در بخشی از خطبه ۱۵۴ به بيان بخشى از «فضايل اهل بيت» (عليهم السلام) پرداخته، چنين مى فرمايد: «نَحْنُ الشِّعَارُ وَ الْأَصْحَابُ، وَ الْخَزَنَةُ وَ الْأَبْوَابُ، وَ لَا تُؤْتَى الْبُيُوتُ إِلَّا مِنْ أَبْوَابِهَا، فَمَنْ أَتَاهَا مِنْ غَيْرِ أَبْوَابِهَا سُمِّيَ سَارِقاً» (ما مَحرم اسرار [پيامبر خدا] و ياران راستين او و گنجينه داران و درهاى علوم وى هستيم؛ و به خانه‌ها تنها بايد از درهاى آن وارد شد، و هركس كه از غير در وارد شود سارقش مى نامند!). 🔹اشاره به اين كه ما از همه به (صلی الله علیه و آله) نزديكتريم و و آن حضرت به ما رسيده است، و هركس می‌خواهد به آن وجود مقدّس و هدايت هاى او راه يابد بايد از طريق ما وارد شود. اين تعبيرات در واقع برگرفته از روايات خود (صلی الله علیه و آله) درباره (عليهم السلام) عموماً، و (عليه السلام) خصوصاً مى باشد. احاديثى مانند كه تمام مسلمين را تا روز قيامت به «قرآن» و «اهل بيت» (عليهم السلام) ارجاع می دهد، و حديث «اَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِىٌّ بَابُهَا فَمَنْ اَرَادَ الْعِلْمَ فَلْيَأْتِ الْبَابَ»؛ [۱] (من شهر علمم و درِ آن است، هر كس می‌خواهد بايد از در آن وارد شود». 🔹جالب اينكه ابن ابى الحديد هنگامى كه به تفسير اين بخش از خطبه مى پردازد، ميگويد: «آنچه (عليه السلام) در اين خطبه به آن اشاره كرده، تنها عشرى‌ از اعشار فضايلى است كه پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) در روايات بسيار درباره آن حضرت بيان فرموده است». سپس مى افزايد: «منظور من در اينجا رواياتى كه اماميه در زمينه امامت علی (عليه السلام) به آن استدلال كرده اند، نيست، بلكه منظور رواياتى است كه بزرگان حديث در كتابهاى خود از (عليه السلام) آورده اند و من مختصرى از آن را در اينجا مى آورم». و به دنبال آن ۲۴ روايت ناب در فضايل آن حضرت نقل ميكند. 🔹مناسب است در اينجا به بعضی از این روایات بسيار پرمحتوا اشاره کنیم. (صلی الله علیه و آله) به (عليه السلام) فرمود: «اى علی! خداوند تو را به زينتى آراسته است كه بندگانش را به زينتى بهتر از آن نياراسته است و آن، زينت نيكان در نزد خداست كه همان در دنياست. خداوند تو را چنان قرار داده كه چيزى از دنيا گردآورى نمیكنى و دنيا نيز چيزى از تو بر نمى گيرد و نمى كاهد. خداوند به تو محبّت مستمندان را بخشيده و تو را آنگونه قرار داده كه از چنين پيروانى خشنود شوى؛ آنها نيز به همچون تو خشنود باشند». [۲] 🔹در روایت دیگری (صلی الله علیه و آله) فرمود:  «خداوند با من درباره عهدى فرمود [و اشاره به مقامات و فضايل علی كرد] عرض كردم: پروردگارا، آن را براى من بيان فرما؛ فرمود: بشنو! ، پرچم هدايت و پيشواى دوستان من و نور كسانى است كه اطاعتم كنند، و او كلمه‌اى است كه پرهيزكاران را به آن ملزم ساختم، كسى كه او را دوست دارد، مرا دوست داشته و كسى كه از وى اطاعت كند، مرا اطاعت نموده است؛ او را به اين بشارت ده». 🔹در حدیثی دیگر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «هر آن کس که دوست دارد همچون من زندگى كند، و همچون من از دنيا برود، و ساكن بهشت جاويدانى شود كه خداوند آن را غرس كرده، پس بايد را بعد از من دارد و دوست او را نيز دوست داشته باشد و به پس از من اقتدا كند كه آنها از من اند؛ از باقيمانده گِل من سرشته شدند و خداوند و به آنان داده است. واى بر كسانى از امت من كه آنها را تكذيب كنند و نسبت به من قطع رحم كنند! خداوند هرگز آنها را مشمول شفاعت من نكند!». پی نوشت‌ها؛ [۱] اين حديث مشهورى است كه در كتب معروف اهل سنت مانند المستدرك على الصحيحين، أبو عبدالله حاكم نیشابوری؛ المعجم الكبير، الطبرانی و غير آنها نقل شده است. [۲] ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغه خود اين حديث را از ابونعيم اصفهانى در حلية الأولياء و طبقات الأصفياء، نقل كرده است . 📕پيام امام اميرالمؤمنين (ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، چ اول‏، ج ۶، ص ۸۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) چه روشی را برای مواجهه با «دشمن» پیشنهاد می کند؟ 🔹 (علیه السلام) زمانى كه در ماجراى صفين شنيد بعضى از يارانش به «اهل شام» بدگويى مى كنند، فرمود: «إِنِّي أَكْرَهُ لَكُمْ أَنْ تَكُونُوا سَبَّابِينَ، وَ لَكِنَّكُمْ لَوْ وَصَفْتُمْ أَعْمَالَهُمْ، وَ ذَكَرْتُمْ حَالَهُمْ، كانَ أَصْوَبَ فِی الْقَوْلِ، وَ أَبْلَغَ فِی الْعُذْرِ». (من دوست ندارم كه شما دشنام دهنده باشيد؛ ولى اگر را شرح دهيد و آنها را بيان كنيد به گفتار صحيح نزديكتر و براى اتمام حجّت رساتر است). 🔹«سبّاب» به كسى گفته مى شود كه زیاد «بدگويى» مى كند و حقيقت «سبّ» بدگويى كردن و دشنام دادن توأم با هتك طرف است؛ مانند خطاب كردن طرف به احمق، بى شعور، پست، رذل و امثال آن. (عليه السلام) در خطبه ۲۰۶ نهج البلاغه يارانش را از اين كار باز مى دارد، هر چند حق داشتند را به اين گونه خطابها مخاطب سازند، و به جاى آن دستور مى دهد و آنها را مورد نقد قرار دهند و حجّت را بر آنها تمام كنند، كه هم تأثير بيشترى دارد و هم بهانه به دست براى مقابله به مثل نمى دهد. 🔹سپس امام علی (عليه السلام) در ادامه اين سخن با بيان مصداق روشنى، شيوه برخورد با را در اين گونه موارد تعليم داده و مى فرمايد: «وَ قُلْتُمْ مَكَانَ سَبِّكُمْ إِيَّاهُمْ: اللَّهُمَّ احْقِنْ دِمَاءَنَا وَ دِمَاءَهُمْ، وَ أَصْلِحْ ذَاتَ بَيْنِنَا وَ بَيْنِهِمْ، وَ اهْدِهِمْ مِنْ ضَلاَلَتِهِمْ، حَتَّى يَعْرِفَ الْحَقَّ مَنْ جَهِلَهُ، وَ يَرْعَوِيَ عَنِ الْغَيِّ وَ الْعُدْوَانِ مَنْ لَهِجَ بِهِ». (شما بايد به جاى چنين مى گفتيد: پروردگارا خون ما و آنها را حفظ كن! ميان ما و آنها را فرما! و آنان را از گمراهيشان نما، تا كسانى كه جاهلند، حق را بشناسند و آنها كه گمراهند و بر دشمنى با حق اصرار می ورزند از آن دست بردارند و [به راه راست] بازگردند). 🔹حضرت در اين عبارت پرمعناى خود سه دعا فرموده، و يا به تعبير ديگر سه تقاضا از پيشگاه خدا دارد: نخست اينكه خاموش گردد، و خون های طرفين ريخته نشود. ديگر اينكه علاوه بر آتش بس، و دوستى در ميان دو گروه، برقرار گردد، و متّحد و يكپارچه شوند. سوم اينكه هايى كه دامان آنها را گرفته و آنان را از رسيدن به حق باز مى دارد از ايشان دور شود؛ حق را بشناسند، و از ستيزجويى و دشمنى با حق دست بردارند. 🔹اين دعاها به خوبى نشان مى دهد كه تا چه حد (عليه السلام) داراى سعه صدر بوده و لطف و رحمت حتّى نسبت به خود داشته است، و با آن همه و جنايتى كه در حق امام و يارانش روا داشتند، كمترين سخنى كه دليل بر باشد، بيان نمى فرمايد و حتّى دوستانش را از سبّ و و بدگويى به ، نهى مى كند. 📕پيام امام امير المومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۸، ص ۹۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«امام علی» (علیه السلام) در دوران حكومت خود چه خدماتی به مسلمين ارائه کرده اند؟ 🔹 (عليه السلام) در خطبه ۱۵۹ به گوشه اى از «خدماتش به و كسانى كه تحت حكومت او مى زيستند» اشاره مى كند و آن را در چهار جمله بيان مى دارد و مى فرمايد: «وَ لَقَدْ أَحْسَنْتُ جِوَارَكُمْ». (به يقين، وظيفه را در مورد شما به كار بستم). منظور از «حُسن جوار» اين است كه انسان، در برابر معاشران و دوستان همزيستى مسالمت آميز و توأم با ادب و احترام و خوشرفتارى و تحمل ناملايمات داشته باشد؛ به گونه اى كه از حضور او در جمع‌شان احساس آرامش و خوشوقتى كنند. 🔹بررسى تاريخ زندگانى (عليه السلام) به خصوص در ، نشان مى دهد كه در همه جا با مهر و محبّت با رفتار مى كرد؛ حتى خانه هاى يتيمان و بيوه زنان را شبانه سركشى مى نمود و با دست خود، آنها را تغذيه مى كرد؛ يتيمان را نوازش مى داد؛ بيوه زنان را تسليت مى گفت؛ با رنجوران همدردى مى كرد؛ با مخالفان مُدارا مى نمود و با دوستان، نهايت محبّت را مبذول مى داشت. 🔹به عكسِ دوران كه با نهايت خشونت با مردم رفتار مى كردند، حتى بر بزرگان اسلام، همچون ابوذر، عمّار ياسر و عبدالله‌ بن‌ مسعود رحم نكردند، و همان گونه كه مى دانيم ابوذر را با خشونت زياد به منطقه بسيار بد آب و هواى ربذه تبعيد كردند، که در آن جا از دنيا رفت و اطرافيان خليفه يا خود او عمار ياسر را به علت انتقاد مختصرى از نابسامانى هاى موجود در زمان عثمان چنان زدند كه به فتق مبتلا شد و يكى از دنده هايش شكست، و عبدالله بن مسعود، قارى و حافظ معروف قرآن را نيز چنان بر زمين كوبيدند كه بدنش ناقص شد و بعضى گفته اند: همين امر باعث مرگ او شد. 🔹اگر (عليه السلام) حتى برادرش را با ديگران در سهم كاملا يكسان مى شمرد، اطرافيان عثمان، چنان بر اموال بيت المال چنگ انداخته بودند كه مردم، عراق را بستان قريش و بنى اميّه مى ناميدند. [۱] در دوّمين خدمت خود به مردم مى فرمايد: «وَ أَحَطْتُ بِجُهْدِی مِنْ وَرَائِكُمْ». (من در پشت سر نيز به از شما پرداختم). اشاره به اين كه شما را در مسير و بندگى خدا از وسوسه هاى جنّ و اِنس حفظ كردم، و در برابر گزند از شما نگهدارى نمودم. 🔹و در سوّمين و چهارمين خدمت به آزاد ساختن مردم از بند ذلّت و زنجيرهاى ظلم و اسارت اشاره مى فرمايد: «وَ أَعْتَقْتُكُمْ مِنْ رِبَقِ الذُّلِّ، وَ حَلَقِ الضَّيْمِ». (و شما را از بند و حلقه هاى زنجيرِ آزاد كردم). چرا كه در دوران حكومت و سيطره و بر حكومت اسلامى، دامنه و در همه جا گسترده بود، و كسى جز آن گروهِ خودكامه، ارزش و نفوذى در جامعه نداشت، (عليه السلام) آنها را از اين حكومتِ خودكامه فاميلى و قبيلگى كه به دست افرادی شرور همچون بنى مروان و بنى اميّه اداره مى شد، رهايى بخشيد. 🔹و در پايان اين سخن به نكته لطيفى اشاره مى كند كه اين نه به جهت و شايسته شما در برابر من است؛ بلكه: «شُكْراً مِنِّي لِلْبِرِّ الْقَلِيلِ وَ إِطْرَاقاً عَمَّا أَدْرَكَهُ الْبَصَرُ، وَ شَهِدَهُ الْبَدَنُ، مِنَ الْمُنْكَرِ الْكَثِيرِ» (همه اينها براى سپاس فراوانِ من در برابر نيكىِ اندكى از سوى شما و چشم‌پوشى از بدى‌هاى فراوانى بود كه نسبت به من انجام داديد؛ بدى هاى آشكارى كه چشم، آن را مى ديد و بدن، آن را لمس مى كرد). 🔹در حقيقت، منظور اميرالمؤمنين (عليه السلام) اين است كه شما خدمتى به من نكرديد كه خدمات من براى شكرگزارى آن باشد، بلكه مشكلات و دردسرهايى كه براى من آفريديد بسيار زياد است؛ اگر من به شما كردم براى خدا و اداى‌ بوده است. بنابراین، «الْمُنْكَرِ الْكَثِيرِ» در اين عبارت، اشاره به و و هاى مردم در برابر امام (عليه السلام) است. 🔹شبيه همين معنا در خطبه هاى ديگر «نهج البلاغه» به چشم مى خورد. در خطبه ۹۷ مى فرمايد: «وَ لَقَدْ أَصْبَحَتِ الْأُمَمُ تَخَافُ ظُلْمَ رُعَاتِهَا وَ أَصْبَحْتُ أَخَافُ ظُلْمَ رَعِيَّتِي‏». (همواره امت‌ها از ظلم زمامدارشان در وحشت بوده اند، ولى من از ظلم پيروانم بيمناكم). پی نوشت: [۱] شرح نهج البلاغة، ابن أبي الحديد، انتشارات آية الله مرعشي نجفي‏، ۱۴۰۴ق، چ اول، ج ۲، ص ۱۲۹ (از قول «سعيد بن عاص» فرماندار كوفه از جانب عثمان) 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۶، ص ۲۰۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) برای مقابله و جنگ با اصحاب «جمل» چگونه استدلال می نمایند؟ 🔹 (عليه السلام) در پایان خطبه ۱۷۲ پس از اشاره به جنایات در بصره چنين مى فرمايد: «فَوَاللهِ لَوْ لَمْ يُصِيبُوا مِنَ الْمُسْلِمِينَ إِلَّا رَجُلاً وَاحِداً مُعْتَمِدِينَ لِقَتْلِهِ، بِلَا جُرْمٍ جَرَّهُ، لَحَلَّ لِی قَتْلُ ذلِكَ الْجَيْشِ كُلِّهِ، إِذْ حَضَرُوهُ فَلَمْ يُنْكِرُوا، وَ لَمْ يَدْفَعُوا عَنْهُ بِلِسَانٍ وَ لَا بِيَدٍ دَعْ مَا أَنَّهُمْ قَدْ قَتَلُوا مِنَ الْمُسْلِمِينَ مِثْلَ الْعِدَّةِ الَّتِي دَخَلُوا بِهَا عَلَيْهِمْ!». 🔹[ترجمه فرمایش حضرت:] (به خدا قسم، حتى اگر يك تن از را به عمد و بى هيچ جرمى كشته بودند، قتل همه آن لشكر بر من روا بود؛ زيرا همه آنان در كشتن آن مرد حاضر بوده اند و كشتن او را نشمرده اند و به دست و زبان ياريش نكرده اند [و به اين ترتيب، همدستِ مفسدان‌ فى‌ الارض بودند] و حال آنكه، از به شماره سپاهيانى كه به شهر داخل كرده بودند، كرده اند.). 🔹در اينجا پرسش و پاسخى از سوى شارحان «نهج البلاغه» مطرح شده و آن اینکه: چگونه (علیه السلام) مى فرمايد: اگر آنها حتى يك نفر را مى كشتند قتل‌ تمام‌ لشكرشان جايز بود، تا چه رسد به اين كه به تعداد خودشان از بى گناه كشتند. اين نابرابرى را با چه عنوانى از عناوين فقهى مى توان تفسير كرد؟ در اينجا در مجموع چهار جواب به اين سؤال داده شده است كه عبارتند از: 1⃣بعضى پاسخ گفته اند: آنها عملا نشان دادند كه را مباح مى شمرند و اين نوعى انكار است و به اين ترتيب مى شوند. 2⃣برخى گفته اند: كشتن آنها به دليل بوده است؛ زيرا اگر نهى از منكر هيچ راهى جز اين نداشته باشد، مجاز است. 3⃣سوّمين و بهترين جواب اين است كه آنها مصداق بودند؛ چرا كه لشكرى به راه انداختند و خود را شكستند و در بخشى از كشور اسلام، به راه انداختند؛ بنابراين داخل در آيه شريفه مى شوند كه: «إِنَّما جَزاءُ الَّذينَ يُحارِبُونَ اللهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَساداً أَنْ يُقَتَّلُوا...». [۱] و اگر (عليه السلام) مى فرمايد: گناه آنها اين بود كه در برابر فجايع آنان سكوت كردند و در واقع مقدمه اى است براى اثبات و مفسد بودن آنها. 4⃣پاسخ چهارمى نيز در اينجا مطابق مذهب پيروان اهل بيت (عليهم السلام) وجود دارد و آن اينكه هر كس بر (عليه السلام) و بر ضدّ خروج كند، است؛ همان گونه كه «خواجه نصير الدين طوسى» در «تجريد العقائد» [۲] مى گويد: «و محاربوا عَلِىٍّ كَفَرَةٌ» (كسانى كه با (عليه السلام) به جنگ برخيزند )؛ زيرا مى دانيم (صلى الله عليه و آله) به (عليه السلام) خطاب كرده، فرمود: «حَرْبُكَ حَرْبِي»؛ [۲] (جنگ با تو جنگ با من است). 🔹در اينجا پرسش ديگرى مطرح است و آن اينكه اگر همه آنها مستحق قتل بودند ـ به سبب اينكه گروهى از مسلمين را حتّى قبل از جنگ كشتند ـ چرا (عليه السلام) بعد از پيروزى، تمام همدستان و را قصاص نفرمود؟ حتى به حكم محاربه با امام مسلمين و قيام بر ضدّ و ايجاد فساد در زمين مستحق قتل بود؛ ولى چنان كه مى دانيم اميرالمؤمنين (عليه السلام) او را با احترام به مدينه بازگرداند؟ 🔹پاسخ اين پرسش روشن است و آن اينكه اوضاع به قدرى طوفانى و شرايط بحرانى بود كه اگر امام (عليه السلام) دست به چنين كارى مى زد، به آسانى مى توانستند توده هاى را بر ضدّ او بشورانند؛ لذا در نقلى از عمروعاص مى خوانيم كه به عايشه گفت: «اى كاش در روز كشته شده بودى!» عايشه به او گفت: «بى پدر چرا؟» عمرو گفت: «تو از دنيا مى رفتى و وارد بهشت مى شدى! و ما كشتن‌ تو را بزرگترين دستاويز بر ضدّ قرار مى داديم». [۳] به هر حال، اين افتخارى است براى (عليه السلام) كه از باقيماندگان صرف نظر كرد و با اين كار خود، را نجات داد. 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۶، ص ۴۹۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel