eitaa logo
کانال سردار سپهبد شهید 🌷حاج قاسم سلیمانی شهرستان نجف اباد
62 دنبال‌کننده
9هزار عکس
4.8هزار ویدیو
39 فایل
این کانال اطلاع رسانی وترویج گفتمان انقلاب اسلامی واسلام ناب است و زمینه سازان ظهور حضرت 💐❤️مهدی❤️ یاوران رهبر انقلاب این زمان هستند 🌷❤️خون که درتن ماست هدیه به رهبر ماست 🌷❤️ #لبیک یاحسین #لبیک یا صاحب الزمان #لبیک یا خامنه ای بهترین ره
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امیرالمؤمنین امام علی (علیه السلام) درمورد محدوده «حُبّ و بُغض» چه بیانی دارند؟ 🔹 (عليه السلام) در فرازی از در بيان اوصاف آنها می فرمايد: « به كسى كه با او دشمنى دارد، روا نمى دارد و به خاطر كسى كه دوستش دارد نمى كند». (علیه السلام) در اين دو فراز اشاره به دو مطلب مهم مى كنند، يكى اينكه اگر به واسطه معيارهاى انسانى اسلامى با كسى عداوت و پيدا كرد بر او روا نمى دارد، با اينكه زمينه و انگيزه ظلم كه بُغْض و عداوت است موجود است؛ و ديگر اين كه اگر برحسب همان معيارها با كسى ورزيد به خاطر دوستى مرتكب نمى شود و براى رضا و خشنودى او پا روى اصول اعتقادى خود نمى گذارد. 🔹معمولا اگر انسان با كسى شد، وسوسه مى كند كه به او ضربه اى زند، و توجيهاتى نيز در جلو پاى او مى گذارد كه چنين و چنان كن، او بود كه به تو اهانت كرد، او بود كه حق تو را پايمال كرد، او بود آبروى تو را بُرد، او بود كه به تو ستم روا داشت... حتى اگر خودش نتواند در برابر او بايستد، مى گويد دوستان ديگر خود را ببين و وادارشان كن او را تنبيه كنند و گاهى مى گويد او را ادب كنند، يعنى وجهه اخلاقى به مسئله مى دهد، در حالى كه عمل خود و دوستانش است. از طرف ديگر وقتى انسان پيدا كرد، دلش مى خواهد هر چه او مى گويد انجام دهد، و اين در بين دو بيشتر است؛ 🔹خدا نكند پسرى عاشق دخترى نااهل يا برعكس دختری عاشق پسرى نااهل شود، كه چه بسا اين عشق و محبت كاذب انسان را كور و كر مى كند، و حتى پا روى و مسلم و پذيرفته شده عقلى و نقلى مى گذارد و دست به آلوده مى كند و محدوديت هاى مرزهاى الهى را مى شكند. چه بسا پسر جوان به خاطر محبوبش بى نماز و بى اعتقاد مى شود و فكر مى كند اگر در برابر اين دوست معشوقش نماز خواند و ظواهر دين را رعايت كند، اُمّل و غير مترقى است، و چه بسا دختر بواسطه اين كه پسرى را دوست مى دارد و او نااهل است و خانواده اش بى حجاب است، دست از حجاب خود مى كشد و حريم عفّت را مى شكند! 🔹 (عليه السلام) در اين دو فراز، مرز و را مشخص مى كند كه نبايد از خارج شود. مثل بعضى قضات و يا اُمراءِ جور مباش كه وقتى بغض كسى را به دل گرفتند، در صدد ظلم به او هستند، و نه مثل كسى باش كه به خاطر دوست داشتن كسى، اگر خلاف كرد حكم شرعى او را نگويد. به خاطر به همسرش، دلش نمى آيد بگويد: چادر نازك و جوراب نازك مپوش چون رنجيده خاطر مى شود، بدين ترتيب را مى رنجاند، تا همسرش رنجيده نشود! 🔹حكماء گفته اند: پنج نوع است: ، مثل محبت اولاد؛ ، مثل محبت دوستان و ياران؛ (از روى شهوت و ميل درونى)، مثل محبت همسران؛ ، مثل محبت انعام كنندگان؛ و ، مثل محبت اهل خير. [۱]  به خاطر هيچكدام از اين محبت ها و دوستى ها مرز و حدود را نمى شكند. به خاطر خلاف مكن، را ناحق مكن و به ديگرى منما. و دو نيرو در روان آدمى است كه يكى جذب و ديگرى دفع مى كند. 🔹در صورتى اين دو نيرو خوب عمل مى كنند كه برآيند حاصل از اينها تحقق باشد، و نبايد انگيزه اى براى و شكستن حدود باشد، بلكه بايد وسيله اى براى سرعت دادن به باشد. به خاطر بغض ديگرى ظلم به او مكن، كه (عليه السلام) فرمودند: «البَغْىُ سَائِقٌ اِلَى الحِينِ» [۲] ( و تجاوز انسان را به مى برد). فكر مكن اگر به او كردى هنرى كرده اى و پيروزى و افتخارى نصيب خود كرده اى، كه (عليه السلام) فرمودند: «لَاظَفَرَ مَعَ البَغىِ» [۳] (با ، پيروزى حاصل نمى شود). پی نوشت‌ها؛ [۱] اخلاق محتشمی، طوسی، نصيرالدين محمد بن محمد، دانشگاه تهران، چ سوم، ‏ص ۳۳ [۲] الكافی، كلينى، دار الكتب الإسلامية چ چهارم، ج ‏۸، ص ۱۹ [۳] مطلوب كل طالب من كلام أمير المؤمنين على بن أبى طالب، رشید وطواط، بی جا، ج ۱، ص ۷ 📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين‏، نسل جوان‏، قم‏، ۱۳۸۵ش، چ اول‏، ج ۲، ص ۵۲۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️در برخی از آیات قرآن، از استغفار و طلب آمرزش انبیاء خبر داده شده است؛ مثل استغفار حضرت نوح، حضرت داود و حضرت سلیمان (عليهم السلام). همچنین خداوند به پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) در سوره نصر دستور استغفار می دهد: «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا». آیا این موارد با عصمت انبیاء سازگار است؟! (بخش اول) 💠عصمت انبیای الهی و منطقی نبودن انتساب «استغفار» به آنها 🔹در آیاتی را می بینیم که حکایت از این دارد که همچون حضرات ، و (علیهم السلام) از خداوند متعال طلب میکنند. علاوه بر آن در آیه ای از سوره نصر از (ص) خواسته میشود که: «پروردگارت را تسبيح و حمد كن و از او آمرزش بخواه». [۱] با توجه به اینکه انسانهای معمولی و غیرمعصوم فقط وقتی میکنند که مرتکب شده باشند، ممکن است این سؤال پدید آید که مگر نیز همچون انسانهای معمولی - نعوذبالله - مرتکب گناهی میشوند که بخاطر آن از درگاه الهی کنند؟ در پاسخ این سؤال باید تک تک آیاتی را که در این بحث مورد مناقشه قرار میگیرند، به صورت جداگانه بررسی کرد. 1⃣استغفار حضرت داوود (ع) و ماجراهای مربوط به آن 🔹در قرآن کریم در «آیات ۲۱ تا ۲۵ سوره ص» و در گزارش بخشی از داستان (علیه السلام) می خوانیم: «وَ هَلْ أَتاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرابَ - إِذْ دَخَلُوا عَلى‏ داوُدَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قالُوا لا تَخَفْ خَصْمانِ بَغى‏ بَعْضُنا عَلى‏ بَعْضٍ فَاحْكُمْ بَيْنَنا بِالْحَقِّ وَ لا تُشْطِطْ وَ اهْدِنا إِلى‏ سَواءِ الصِّراطِ - إِنَّ هذا أَخی لَهُ تِسْعٌ وَ تِسْعُونَ نَعْجَةً وَ لِيَ نَعْجَةٌ واحِدَةٌ فَقالَ أَكْفِلْنيها وَ عَزَّني‏ فِی الْخِطابِ - قالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤالِ نَعْجَتِكَ إِلى‏ نِعاجِهِ وَ إِنَّ كَثيراً مِنَ الْخُلَطاءِ لَيَبْغي‏ بَعْضُهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ قَليلٌ ما هُمْ وَ ظَنَّ داوُدُ أَنَّما فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَ خَرَّ راكِعاً وَ أَنابَ - فَغَفَرْنا لَهُ ذلِكَ وَ إِنَّ لَهُ عِنْدَنا لَزُلْفى‏ وَ حُسْنَ مَآبٍ». 🔹ترجمه آیه: (آيا داستان هنگامى كه از محراب [داوود] بالا رفتند به تو رسيده است؟! - در آن هنگام كه [بى مقدمه] بر او وارد شدند و او از ديدن آنها وحشت كرد. گفتند: «نترس، دو نفر شاكى هستيم كه يكى از ما بر ديگرى كرده، اكنون در ميان ما به حق كن و ستم روا مدار و ما را به راه راست هدايت كن - اين برادر من است و او نود و نه ميش دارد و من يكى بيش ندارم، امّا او اصرار میكند كه: اين يكى را هم به من واگذار و در سخن بر من غلبه كرده است!» - [داوود] گفت: «مسلّماً او با درخواست يک ميش تو براى افزودن آن به ميش هايش، بر تو ستم نموده و بسيارى از شريكان [و دوستان] به يكديگر ستم ميكنند، مگر كسانى كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند، امّا عدّه آنان كم است!». (ع) دانست كه مااو را [با اين ماجرا] ، از اين رو از پروردگارش طلب آمرزش نمود و به سجده افتاد و توبه كرد - ما اين عمل را بر او بخشيديم و او نزد ما داراى مقامی والا و سرانجامى نيكوست) 🔹با توجه به قرائن موجود در اين آيات و روايات اسلامى كه در تفسير اين آيات آمده، (علیه السلام) اطلاعات و مهارت فراوانى در امر داشت و خدا مى خواست او را كند، لذا چنين شرایط‌ غيرعادى‌ای (وارد شدن بر (ع) از طريق غيرمعمول از بالاى محراب) براى او پيش آورد. او گرفتار دستپاچگى و عجله شد و پيش از آنكه از طرف مقابل توضيحى بخواهد داورى كرد، هرچند بود. گرچه او به زودى متوجه لغزش خود شد و پيش از گذشتن وقت جبران نمود، ولى هرچه بود كارى از او سر زد كه شايسته مقام والاى نبوت نبود، لذا از اين استغفار كرد و خداوند هم او را مشمول عفو و بخشش قرار داد. 🔹یکی از شواهدصحت چنین تفسیری «آیه ۲۶ همین سوره ص» است که در آن می خوانیم: «يا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناكَ خَليفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَق» (اى ! ما تو را و (نماينده خود) در زمين قرار داديم پس درميان مردم بحق داورى كن). اين تعبير نشان میدهد كه لغزش (ع) در طرز قضاوت و داورى بوده است. به اين ترتيب در آيات فوق چيزى كه مخالف شأن و مقام اين پيامبر بزرگ باشد وجود ندارد. [۲] ... پی‌نوشت‌ها؛ [۱]سوره نصر،آیه۳: «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ اسْتَغْفِرْهُ». [۲]تفسیرنمونه،مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتب الإسلامی، چ۱، ج ۱۹، ص۲۵۰ منبع:وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«امام علی» (علیه السلام) در دوران حكومت خود چه خدماتی به مسلمين ارائه کرده اند؟ 🔹 (عليه السلام) در خطبه ۱۵۹ به گوشه اى از «خدماتش به و كسانى كه تحت حكومت او مى زيستند» اشاره مى كند و آن را در چهار جمله بيان مى دارد و مى فرمايد: «وَ لَقَدْ أَحْسَنْتُ جِوَارَكُمْ». (به يقين، وظيفه را در مورد شما به كار بستم). منظور از «حُسن جوار» اين است كه انسان، در برابر معاشران و دوستان همزيستى مسالمت آميز و توأم با ادب و احترام و خوشرفتارى و تحمل ناملايمات داشته باشد؛ به گونه اى كه از حضور او در جمع‌شان احساس آرامش و خوشوقتى كنند. 🔹بررسى تاريخ زندگانى (عليه السلام) به خصوص در ، نشان مى دهد كه در همه جا با مهر و محبّت با رفتار مى كرد؛ حتى خانه هاى يتيمان و بيوه زنان را شبانه سركشى مى نمود و با دست خود، آنها را تغذيه مى كرد؛ يتيمان را نوازش مى داد؛ بيوه زنان را تسليت مى گفت؛ با رنجوران همدردى مى كرد؛ با مخالفان مُدارا مى نمود و با دوستان، نهايت محبّت را مبذول مى داشت. 🔹به عكسِ دوران كه با نهايت خشونت با مردم رفتار مى كردند، حتى بر بزرگان اسلام، همچون ابوذر، عمّار ياسر و عبدالله‌ بن‌ مسعود رحم نكردند، و همان گونه كه مى دانيم ابوذر را با خشونت زياد به منطقه بسيار بد آب و هواى ربذه تبعيد كردند، که در آن جا از دنيا رفت و اطرافيان خليفه يا خود او عمار ياسر را به علت انتقاد مختصرى از نابسامانى هاى موجود در زمان عثمان چنان زدند كه به فتق مبتلا شد و يكى از دنده هايش شكست، و عبدالله بن مسعود، قارى و حافظ معروف قرآن را نيز چنان بر زمين كوبيدند كه بدنش ناقص شد و بعضى گفته اند: همين امر باعث مرگ او شد. 🔹اگر (عليه السلام) حتى برادرش را با ديگران در سهم كاملا يكسان مى شمرد، اطرافيان عثمان، چنان بر اموال بيت المال چنگ انداخته بودند كه مردم، عراق را بستان قريش و بنى اميّه مى ناميدند. [۱] در دوّمين خدمت خود به مردم مى فرمايد: «وَ أَحَطْتُ بِجُهْدِی مِنْ وَرَائِكُمْ». (من در پشت سر نيز به از شما پرداختم). اشاره به اين كه شما را در مسير و بندگى خدا از وسوسه هاى جنّ و اِنس حفظ كردم، و در برابر گزند از شما نگهدارى نمودم. 🔹و در سوّمين و چهارمين خدمت به آزاد ساختن مردم از بند ذلّت و زنجيرهاى ظلم و اسارت اشاره مى فرمايد: «وَ أَعْتَقْتُكُمْ مِنْ رِبَقِ الذُّلِّ، وَ حَلَقِ الضَّيْمِ». (و شما را از بند و حلقه هاى زنجيرِ آزاد كردم). چرا كه در دوران حكومت و سيطره و بر حكومت اسلامى، دامنه و در همه جا گسترده بود، و كسى جز آن گروهِ خودكامه، ارزش و نفوذى در جامعه نداشت، (عليه السلام) آنها را از اين حكومتِ خودكامه فاميلى و قبيلگى كه به دست افرادی شرور همچون بنى مروان و بنى اميّه اداره مى شد، رهايى بخشيد. 🔹و در پايان اين سخن به نكته لطيفى اشاره مى كند كه اين نه به جهت و شايسته شما در برابر من است؛ بلكه: «شُكْراً مِنِّي لِلْبِرِّ الْقَلِيلِ وَ إِطْرَاقاً عَمَّا أَدْرَكَهُ الْبَصَرُ، وَ شَهِدَهُ الْبَدَنُ، مِنَ الْمُنْكَرِ الْكَثِيرِ» (همه اينها براى سپاس فراوانِ من در برابر نيكىِ اندكى از سوى شما و چشم‌پوشى از بدى‌هاى فراوانى بود كه نسبت به من انجام داديد؛ بدى هاى آشكارى كه چشم، آن را مى ديد و بدن، آن را لمس مى كرد). 🔹در حقيقت، منظور اميرالمؤمنين (عليه السلام) اين است كه شما خدمتى به من نكرديد كه خدمات من براى شكرگزارى آن باشد، بلكه مشكلات و دردسرهايى كه براى من آفريديد بسيار زياد است؛ اگر من به شما كردم براى خدا و اداى‌ بوده است. بنابراین، «الْمُنْكَرِ الْكَثِيرِ» در اين عبارت، اشاره به و و هاى مردم در برابر امام (عليه السلام) است. 🔹شبيه همين معنا در خطبه هاى ديگر «نهج البلاغه» به چشم مى خورد. در خطبه ۹۷ مى فرمايد: «وَ لَقَدْ أَصْبَحَتِ الْأُمَمُ تَخَافُ ظُلْمَ رُعَاتِهَا وَ أَصْبَحْتُ أَخَافُ ظُلْمَ رَعِيَّتِي‏». (همواره امت‌ها از ظلم زمامدارشان در وحشت بوده اند، ولى من از ظلم پيروانم بيمناكم). پی نوشت: [۱] شرح نهج البلاغة، ابن أبي الحديد، انتشارات آية الله مرعشي نجفي‏، ۱۴۰۴ق، چ اول، ج ۲، ص ۱۲۹ (از قول «سعيد بن عاص» فرماندار كوفه از جانب عثمان) 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۶، ص ۲۰۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️امام حسین (عليه السلام):  🔸«لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيا إلاّ يَوْمٌ واحِدٌ لَطَوَّلَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ ذلِكَ الْيَوْمَ حَتّى يَخْرُجَ رَجُلٌ مِنْ وُلْدى، فَيَمْلاَءُها عَدْلاً وَ قِسْطاً كَما مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً، كَذلِكَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ صَلی الله عَليه و آلِه يَقُول».  🔹اگر از دنيا به جز يك روز باقى نمانده باشد، خـداوند آن روز را طـولانى خواهـد كـرد، تا اينكه «مردى از خاندان» من كند، و را پـر از و نماید، همانگونه كه از و پر شده است، از رسول خدا صلی الله عليه و آله چنين شنيدم. 📕بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۳۳ @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️قدرت بدون انسانیت سبب فساد دنیا 🔹مرحوم مدرس - رحمة الله علیه - آن طوری که من شنیدم که ایشان گفتند. ایشان گفتند که شیخ الرئیس (بوعلی سینا) می‌گفته است که من از گاو می‌ترسم، برای اینکه شاخ دارد و ندارد. این یک مسئله است. حالا فرضاً هم شیخ نگفته باشد، اما مسئله است. گاو شاخ دارد و عقل ندارد، قدرت دارد عقل ندارد. 🔹این هایی هم که در دنیا الآن راه می‌اندازند از همان سنخ هستند که شاخ دارند ندارند، دارند ندارند‌... شما ملاحظه بکنید در هر جای دنیا که یک وارد می‌شود برای همین معنا است که آن کسی که در آنجا، در آن نقطه قدرت دارد، این دارد عقل ندارد، قدرت دارد ندارد. این عقلی که من عرض می‌کنم آن است که «ما عُبِدَ بِهِ الرَّحْمن» [۱] و الّا - تدبیر - و تدبیر را اینها هم دارند. 🔹اما آن عقلی که باشد و بتواند انسان را به برساند ندارند. مجرد دانشمند بودن به یک معنا، این فایده ندارد. ممکن است که یک کسی دانشمند بسیار بزرگی باشد، لکن آن را نداشته باشد، خودش را صرف بکند، صرف بکند. اینها دارند قدرت خودشان را صرف می‌کنند در اینکه ملت‌ها را تباه بکنند، تحت بکشند. پی نوشت؛ [۱] آنچه که خدای بخشنده به آن، پرستش می‌شود. 📕صحیفه امام، ج ۱۸، ص ۲۰۷ و ۲۰۸ منبع: وبسایت روح الله (ره) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️اعتقاد و توجه به «عدل الهی» چه تأثيری بر عمل و اخلاق انسان دارد؟ 🔹در مسائل اعتقادى از مسائل علمى جدا نيست. توجّه به سبب مى شود كه انسان، چشم دل را عميقاً به آن نقطه بدوزد و سعى كند در سير درونى و برونى، خود را به او نزديك و نزديكتر سازد، و اين نزديكى سرانجام سبب تخلّق به و انعكاس صفات او در و انسان مى شود. بنابراين هر قدر به او نزديكتر شود، اين صفات در او قوى تر مى گردد، 🔹مخصوصاً در مسأله (خواه عدالت را به مفهوم وسيعش تفسير كنيم كه قرار دادن هر چيزى در جاى شايسته خويش است، يا به معناى اداى حقوق و مبارزه با هرگونه تبعيض و اجحاف) اين عقيده در فرد فرد مسلمانان و جوامع اسلامى اثر مى گذارد، و آنها را به سوى در كارها و برافراشتن پرچم و ، نه تنها در كشورهاى اسلامى كه در كل جهان دعوت مى كند. اهميّت مسأله در به قدرى است كه هيچ چيز نمى تواند مانع آن گردد، دوستى ها و دشمنى ها، قرابت و خويشاوندى، دورى و نزديكى در آن اثر ندارد، و هرگونه انحراف از آن، متابعت از است، 🔹چنانكه در «آيه ۲۶ سوره ص» خطاب به داود نبی (عليه السلام) مى خوانيم: «يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِی الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لَا تَتَّبِعِ الْهَوَىٰ فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللهِ». (اى داوود! ما تو را [و نماينده خود] در زمين قرار داديم؛ پس در ميان مردم به داورى كن و از هواى نفس پيروى مكن كه تو را از راه خدا منحرف سازد)؛ و در «آيه ۸ سوره مائده» مى فرمايد: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُونُوا قَوّامينَ للهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى أَلّا تَعْدِلُوا». (اى کسانى که ایمان آورده اید! همواره براى خدا قیام کنید، و از روى ، گواهى دهید. دشمنى با جمعیّتى، شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند). 🔹اهميّت اين موضوع تا آن حد است كه اجراى اگر از طرق مسالمت آميز ميسّر نشود، مى توان از يك سو را بسيج كرده و به دعوت نمود، و از سوى ديگر براى حمايت از آنان با جنگيد؛ چنانكه در «آيه ۷۵ سوره نساء» مى خوانيم: «وَ ما لَكُمْ لا تُقاتِلُونَ فی سَبيلِ اللهِ وَ الْمُسْتَضْعَفينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ». (چرا در راه خدا، و [براى رهايى] مردان و زنان و كودكانى كه [به دست ستمگران] تضعيف شده اند، نمى كنيد؟!). 🔹اين بحث را با چند روايت ناب خاتمه مى دهيم: (عليه السلام) در كلام كوتاه و تعبير جالب و پرمغزى می‌فرماید:  «اَلْعَدْلُ حَياةٌ». ( مايه حيات و زندگى است!). در حديث ديگرى (عليه السلام) مى فرمايد:  «اَلْعَدْلُ اَحْلى مِنَ الْماءِ يُصيبُهُ الظَّمْآنُ». ( گواراتر از آبى است كه تشنه كام به آن مى رسد). همچنین در حديث ديگرى از (عليه السلام) آمده: «جَعَلَ اللهَ الْعَدْلَ قِواماً لِلأَنامِ وَ تَنْزيهاً مِنَ الْمَظالِمِ وَ الآثامِ وَ تَسْنِيَةً لِلأسْلامِ». (خداوند، را قوام مردم و سبب پاكسازى جامعه از ظلم و گناه، و موجب شكوه و سربلندى اسلام قرار داده است). 🔹حضرت در حديث ديگرى می فرماید:  «اَلْعَدْلُ رَأسُ الأيمانِ وَ جِماعُ الأَحْسانِ، وَ اَعْلى مَراتِبِ الأيمانِ». ( به منزله سر براى پيكر ايمان است، تمام نيكى ها در آن جمع است و برترين مراتب ايمان محسوب مى شود). نیز در كلام بسيار والایى (صلی الله علیه و آله) مى فرماید: «عَدْلُ ساعَة خَيْرٌ مِنْ عِبادَةِ سَبْعِيْنَ سَنَة، قِيامٌ لَيْلُها وَ صِيامٌ نَهارِها وَ جَوْرُ ساعَة فى حُكْم، اَشَدُّ وَ اعْظَمُ عِنْدَالله مِنْ مَعاصِى سِتِّينَ سَنَة». (يك ساعت بهتر از هفتاد سال عبادت است كه همه شب تا صبح عبادت كند و همه روز با روزه بگذرد؛ و يك ساعت در حكم و داورى نزد خدا سخت‌تر و بزرگتر است از معصيت هاى شصت سال!). 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، چاپ نهم، ج ۴، ص ۵۸۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) در تبیین پیامدهای «ظلم» به دیگران چه می فرمايند؟ 🔹 (عليه السلام) در حکمت ۱۸۶ هشدار شديدى به و مى دهد و مى فرمايد: «لِلظَّالِمِ الْبَادِی غَداً بِكَفِّهِ عَضَّةٌ». (آن كه ابتداى به مى كند [فرداى قيامت] دست خود را از پشيمانى [به دندان] مى گزد). حضرت اين سخن را از «آيه ۲۷ سوره فرقان» برگرفته است، آنجا كه مى فرمايد: «وَ يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَىٰ يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا». (و [همان] روزى كه دست خود را [از شدت حسرت] به دندان مى گزد و مى گويد: اى كاش با رسول [خدا] راهى برگزيده بودم). 🔹نكته شايان توجه اين است كه حضرت در اينجا را مقدم به «بادى» كرده، يعنى آن كسى كه ابتداى به مى كند، از اين نظر كه شخص دوم اگر «مقابله‌ به‌ مثل» كند ظلم نيست، بلكه احقاق حق است، و اگر بيش از مقداری که به او ظلم شده مقابله به مثل كند باز قبح و زشتى ظلم او به اندازه كسى كه «ابتدا به كرده» نيست و تعبير به «عَضَّة» (به دندان گزيدن) كنايه از شدت ناراحتى است؛ زيرا انسان هنگامى كه به ناراحتى هاى شديد گرفتار مى شود، ناراحتی‌ هايى كه از خود او سر زده و خودش باعث و بانى آن بوده، مى خواهد از خود انتقام بگيرد و براى اين كار به آزار خويشتن مى پردازد؛ 🔹گاه بر سر و صورت خود مى كوبد و گاه دست خود را كه با آن كار خلافى انجام داده مى گزد، و همه اينها نشانه «ناراحتى شديد از كار خويشتن و نوعى مجازات و انتقام از خود» است. حديثى از (علیه السلام) نقل شده است که: حضرت در مورد دو نفر كه به هم مى دادند فرمود: «الْبَادِی مِنْهُمَا أَظْلَمُ وَ وِزْرُهُ وَ وِزْرُ صاحِبِهِ عَلَيْهِ مَا لَمْ يَتَعَدَّ الْمَظْلُومُ». [۱] (آن كس كه ابتدا كرده است و او و گناه نفر ديگر بر اوست مادامى كه از حدّ تعدّى نكند). جمله اخير «ما لَمْ يَتَعَدَّ الْمَظْلُومُ» ممكن است اشاره به آن قسم از سبّ باشد كه در انجام آن مجاز است؛ 🔹مثل اين كه كسى به ديگرى بگويد: «لعنة الله عليك» و او در جوابش بگويد: «عليك لعنة الله»؛ ولى در همان كتاب «اصول كافى» و در جای ديگر به جاى «ما لَمْ يَتَعَدَّ»، عبارت «ما لَمْ يَعْتَذِرَ» آمده است [۲]، اشاره به اين كه اگر شخص دشنام دهنده عذرخواهى كند و از كار خود توبه كرده و جبران نمايد گناه او برداشته مى شود. اين نسخه صحيح تر به نظر مى رسد؛ زيرا درباره نفر دوم تعبير به «وِزْر» شده كه نشان مى دهد او هم گناهكار است؛ خواه تعدى كند يا تعدى نكند، ولى هرگاه مسئله عذرخواهى پيش آيد مشكل حل مى شود. [۳] 🔹درباره و عاقبتِ كار او احاديث ديگرى نيز از ائمه‌ معصومین (عليهم السلام) نقل شده است. رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) در این رابطه می فرماید:  «الظُّلْمُ نَدامَةٌ». [۴] (، پشيمانى است). با اين كه مى دانيم سبب پشيمانى است، ولى به قدرى اين رابطه شديد است كه حضرت فرموده ستمگرى عين پشيمانى است. در حكمت ۳۴۱ آمده كه امام على (عليه السلام) فرموده است:  «يَوْمُ الْعَدْلِ عَلَى الظّالِمِ أشَدُّ مِنْ يَوْمِ الْجَوْرِ عَلَى الْمَظْلُوم». و شبيه همين تعبير در حكمت ۲۴۱ آمده است: «يَوْمُ الْمَظْلُومِ عَلَى الظّالِمِ أشَدُّ مِنْ يَوْمِ الظّالِمِ عَلَى الْمَظْلُومِ». 🔹و مفهوم هر دو اين است كه روزى كه از انتقام مى گيرد بسيار شديدتر است از روزى است كه ظالم به ستم مى كند. در مورد در روز از بعضى روايات استفاده مى شود كه به صورت ظلمت و تاريكى مجسم مى شود، همان گونه كه در حديثى از (صلی الله علیه و آله) نقل شده است كه فرمود: «از بپرهيزيد كه در روز قيامت ظلمت و تاريكى است). [۵] 🔹بر اساس روايات، از جمله گناهانى است كه كيفر و عقوبت آن در اين دامان انسان را مى گيرد؛ همان گونه (عليه السلام) در حدیثی می فرماید: «هيچ كس به ديگرى نمى كند، مگر اين كه خداوند انتقام او را در جان يا مال او خواهد گرفت). [۶] اين سخن را با حديثى از (صلی الله علیه و آله) پايان مى دهيم كه فرمود: «چيزى كه ثواب آن بسيار زود به انسان مى رسد است، و چيزى كه مجازات آن زود دامن انسان را مى گيرد و ستم است». [۷] 📕پيام امام امير المؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۱۳، ص ۴۶۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«معصومين» (علیهم السلام) نسبت به خيانت در اموال عمومی و «بيت‌ المال» چگونه عمل می کردند؟ (بخش اول) 🔸از منظر اسلام، و سرمايه هاى معنوى و مادى، که به جامعه تعلق دارد، داراى‌ اهمیت‌ فراوانی است و فلسفه آن نيز روشن است؛ زيرا اولا اين اموال به همه‌ افراد جامعه تعلق دارد و باید عادلانه تقسیم شود تا هر کس به اندازه سهمش از آن برخوردار شود، و ثانياً با رواج‌ خيانت در اموال عمومى و ، نظام جامعه از هم گسيخته شده، و چنين جامعه اى هرگز روى سعادت را نمى بيند. 🔹براى پى بردن به اهميت اين موضوع كافى است كه داستان «حديده مُحْماة» را به خاطر بياوريم. آنجا كه برادر اميرمؤمنان (عليه السلام)، از آن حضرت تقاضا كرد كمى بر سهميه او از گندم بيت المال بيفزايد، و ضابطه عدالت بين مسلمين را به سبب رابطه برادرى كمى تغيير دهد، (عليه السلام) آهنى را در آتش گذارد، و نزديك دست او برد، که فرياد «عقيل» بلند شد، و (عليه السلام) با عصبانيت فرمود: «اى از آهن تفتيده اى كه انسانى آن را به بازى سرخ كرده [و نزديك دست تو آورده] ناله مى كنى، اما مرا به سوى آتشى مى كشانى كه خداوند جبار با شعله خشم و غضبش آن را برافروخته؟ آيا تو از اين ناراحتى مختصر مى نالى و من از آن آتش سوزان ننالم؟». [۱] 🔹آن حضرت در سخن تكان دهنده دیگری، در هنگام باز گرداندن عطايايی که بى حساب از به اقوام و بستگانش بخشیده بود، فرمودند: «به خدا سوگند اگر آنها را بيهوده از به اين و آن بخشيده شده بيابم، به بيت المال باز مى گردانم، هر چند مهر و كابين زنان شده باشد، و يا كنيزانى را با آن در اختيار گرفته باشند، چرا كه سبب‌ گشايش و پيشرفت‌ جامعه است، و آن كس كه بر او گران آيد تحمل جور، بر او گران تر است». [۲] 🔹در موردی دیگر هنگامى كه به آن حضرت پيشنهاد كردند براى پيشرفت كار حكومت (حداقل در آغاز كار) براى افراد صاحب نفوذ، امتيازى در عطاياى قائل باشد، (عليه السلام) از اين پيشنهاد خشمگين شده و فرمودند: «آيا به من دستور مى دهيد كه براى پيروزى خود، از جور و در حق كسانى كه بر آنها حكومت مى كنم استفاده كنم؟ به خدا سوگند تا زنده ام و شب و روز برقرار است و ستارگان آسمان در پى هم طلوع و غروب مى كنند، هرگز به چنين كارى دست نمى زنم، اگر اين اموال از خودم بود، به طور مساوى در ميان آنها تقسيم مى كردم [و عدالت را رعايت مى نمودم] تا چه رسد به اين كه اين اموال، [و متعلق به است]». [۳] 🔹گاهی اوقات نزديكترين دوستان خود را در خيانت به تهديد مى‌كردند، تا ديگران به حساب خود برسند، و بدانند اين مسأله بسيار جدى است. در همين رابطه در نامه اى كه اميرمؤمنان (عليه السلام) به بعضى از فرمانداران كشور اسلامى كه به خاطر بروز پاره اى از جنگ ها از آشفتگی جامعه اسلامى سوء استفاده كرده، و را به غارت می بردند، مى نويسد: «از خدا بترس و [اموال بيت المال] را به آنها بازگردان كه اگر اين كار را نكنى و خداوند مرا بر تو مسلط سازد، وظيفه ام را در برابر خدا درباره تو انجام خواهم داد، و با اين كه هيچ كس را با آن نزدم، مگر اين كه داخل دوزخ شد به تو خواهم زد، به خدا سوگند اگر حسن و حسين كارى همانند تو انجام دهند، هيچ پشتيبانى و هواخواهى از سوى من نخواهند داشت، و در اراده من تأثير نمى كند، تا آن زمان كه حق را از آنها بستانم». [۴] ... پی‌نوشت‌ها؛ [۱] نهج البلاغة، صبحی صالح، هجرت‏، قم‏، ‏۱۴۱۴ ق، چاپ اول، ص۳۴۷، خطبه۲۲۴ و من كلام له يتبرأ من الظلم. [۲] همان، ص۵۷، خطبه۱۵ و من كلام له فيما رده على المسلمين من قطائع عثمان [۳] همان، ص۱۸۳، خطبه۱۲۶ و من كلام له لما عوتب على التسوية في العطاء [۴] همان، ص۴۱۳، نامه۴۱ و من كتاب له إلى بعض عماله 📕اخلاق در قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، مدرسه الامام على بن ابيطالب(ع)، قم‏، ۱۳۷۷ش،‏ چ۱، ج۳، ص۱۹۵ منبع: وبسایت‌ آیت‌ الله‌ العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا خداوند در دنیا به «ظالمان» مهلت می دهد؟ 🔹 (علیه السلام) در خطبه ۹۷ مى فرمايد: «وَ لَئِنْ أَمْهَلَ الظَّالِمَ فَلَنْ يَفُوتَ أَخْذُهُ، وَ هُوَ لَهُ بِالمِرْصَادِ عَلَى مَجَازِ طَرِيقِهِ، وَ بِمَوْضعِ الشَّجَا مِنْ مَسَاغِ رِيقِهِ». (اگر خداوند، و را [چند روزى] مهلت دهد، چنان نيست كه فرصت او از دستش برود، او در كمينگاه، بر سر راه ستمگر است و گلوى وى را در دست دارد؛ هر زمان بخواهد مى فشارد، آنچنان كه نتواند آب دهان را فرو بَرَد). 🔹اين همان چيزى است كه كراراً به آن اشاره كرده و مى فرمايد: «وَ لَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لأَنْفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدَادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ». [۱] (آنها كه شدند تصوّر نكنند اگر به آنان مى دهيم به سودشان است؛ ما به آنها مهلت مى دهيم براى آنكه بر خود بيفزايند و براى آنها است». 🔹و در جاى ديگر مى فرمايد: «اِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ». [۲] (به يقين پروردگار تو در [ظالمان] است). اين موضوع، نه تنها در عصر امام على (علیه السلام) و درباره ستمگران شام و گردنكشان لشكر عراق صادق است، بلكه امروز هم براى همه ما درس آموزنده اى است كه درباره ، نبايد سبب غرور و غفلت آنها گردد. 🔹در حديثى از امام صادق (عليه السلام) مى خوانيم كه: «خداوند فرشته‌اى را [براى مأموريتى] به زمين فرستاد؛ مدّتى در زمين ماند و سپس به آسمان عروج كرد؛ به او خطاب شد در زمين چه ديدى؟ گفت: شگفتى هاى فراوانى ديدم و از عجيب‌ ترين چيزهايى كه ديدم اين بود كه بنده اى از بندگانت را غرق نعمتت ديدم؛ رزق و روزىِ تو را مى خورد و ادّعاى خدايى مى كرد، من از جرأت و جسارت او در برابر تو و از حلم تو در برابر او در شگفتى فرو رفتم! خداوند فرمود: آيا از من تعجّب كردى؟! من چهارصد سال به او مهلت دادم، كمترين ناراحتى جسمانى پيدا نكرد و هر چه از دنيا مى خواست به آن مى رسيد و غذا و آب او كمترين تغييرى پيدا نمى كرد [اينها همه براى اين بوده است تا او را بيازمايم و بندگان را هم به وسيله او آزمايش كنم]». [۳] پی نوشت‌‌ها: [۱] سوره آل عمران، آیه ۱۷۸ [۲] سوره فجر، آیه ۱۴ [۳] الخصال‏، ابن بابويه، انتشارات اسلامى‏، قم، چ اول‏‏، ج ‏۱، ص ۴۱ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، چ اول‏، ج ۴، ص ۲۸۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«قرآن» خود را چگونه معرفی می‌کند؟ 🔹در تحلیل محتوای بهتر است کار را از اینجا شروع کنیم که ببینیم «قرآن» خودش درباره خودش چه نظری دارد و خود را چگونه معرفی می‌کند؟ اولین نکته‌ای که درباره خود می‌گوید این است که این کلمات و عبارات، . «قرآن» تصریح می‌کند که پیامبر انشاءکننده قرآن نیست، بلکه آنچه را که توسط روح‏‌القدس یا جبرئیل به اذن خدا بر او القاء شده است بیان می‌کند. 🔹توضیح دیگری که درباره خود می‌دهد، معرفی رسالتش است، که عبارت از و راهنمایی آنها برای خروج از تاریکی‌ها به سوی نور است: «کتابٌ انْزَلْناهُ الَیک لِتُخْرِجَ النّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ الَی النّورِ». [۱] (این کتابی است که ما به تو فرستادیم تا مردم را به امر خدا از به سوی بیرون بری). 🔹بدون شک یکی از مصادیق این ظلمات، جهالت‌ها و نادانی‌هاست و بشر را از این ظلمات به روشنایی علم می‌برد. اما اگر ظلمت‌ها تنها در نادانی‌ها خلاصه می‌شد، فلاسفه هم می‌توانستند این مهم را به انجام برسانند، لکن ظلمت‌ های دیگر وجود دارد به مراتب خطرناک‌تر از ظلمت نادانی، که مبارزه با آن از عهده علم خارج است. از جمله این ظلمت‌ها ‏پرستی و و است که ظلمت‌ هایی فردی و اخلاقی به حساب می‌آید و نیز ظلمت‌ های اجتماعی نظیر و . 🔹در عربی واژه «ظلم» که معادل فارسی آن همان ستم است، از ماده ظلمت اخذ شده که نشان‌‏ دهنده نوعی تاریکی اجتماعی و معنوی است. مبارزه با این ظلمت‌ها بر عهده قرآن و سایر کتاب‌های آسمانی است. خطاب به موسی بن عمران می‌گوید: «...اَنْ اَخْرِجْ قَوْمَک مِنَ الظُّلُماتِ الَی النّورِ». [۲] (...قومت را از این فضای تاریکی بیرون بکش و به عالم نور برسان). 🔹این تاریکی همان تاریکی ستم فرعون و فرعونیان است و نور، نور آزادی و عدالت. نکته‌ای که اهل تفسیر به آن توجه کرده‌اند این است که همواره ظلمات را جمع می‌آورد و همراه با «الف» و «لام» که افاده استغراق می‌کند و شامل همه تاریکی‌ها می‌شود؛ حال آنکه نور را مفرد ذکر می‌کند و معنای آن این است که یکی بیشتر نیست، حال آنکه مسیر انحراف و گمراهی متعدد است. 🔹مثلًا در آیةالکرسی می‌خوانیم: «اللهُ وَلِی الَّذینَ آمَنوا یخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ الَی النّورِ وَ الَّذینَ کفَروا اوْلِیاؤُهُمُ‏ الطّاغوتُ یخْرِجونَهُمْ مِنَ النّورِ الَی الظُّلُماتِ‏...». به این ترتیب هدف خود را مشخص می‌کند: پاره کردن زنجیرهای جهل و گمراهی و ستم و تباهی اخلاقی و اجتماعی، و در یک کلمه نابودکردن ظلمتها و هدایت به سمت عدالت و خیر و روشنایی و نور. پی نوشت‌ها: [۱] سوره ابراهیم، آیه ۱ [۲] همان، آیه ۵ 📕آشنایی با قرآن (نسخه سایت)، مرتضی مطهری، ج ۱، ص ۳۳ الی ۳۵ منبع: پورتال جامع استاد شهید مطهری @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ انسان ظالم آفریده نشده است (بخش اول) 🔸خداوند متعال هر بنده ای را که خلق می کند، او را فطرتاً و می آفریند. تمام نوزادان براساس توحید آفریده شده اند، لذا همه نوزدان خداجو و خداپرستند. چیزی که هست، کودکان در خانواده یهودی، یهودی، در خانواده مسیحی، مسیحی و در خانواده مجوسی، مجوسی می شوند. «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ مَا مِنْ مَوْلُودٍ یُولَدُ إِلَّا عَلَی الْفِطْرَةِ فَأَبَوَاهُ اللَّذَانِ یُهَوِّدَانِهِ وَ یُنَصِّرَانِهِ وَ یُمَجِّسَانِه‏». [۱] 🔹در نتیجه هیچ کودکی در ابتدای خلقت، ، و آفریده نشده است، بلکه به مرور و با تربیت خانواده، و کسب صفات حسنه و یا صفات سیئه، به راه راست و یا راه کج هدایت می شود، و بخصوص بعد از بلوغ و استفاده از عقل و دستورات شرع، سعادتمند و با پرهیز از دستورات عقل و شرع به گمراهی و فساد کشیده می شود. پس مقصر اصلی، است که به بیراهه رفته و متعرض حقوق دیگران می شود و در حق آنان ستم می کند. «خودکرده را تدبیر نیست!». 💠درباره مسائلی که معمولا در میان جوامع اجتماعی مسلمانان اتفاق می افتد، چند مطلب را باید مد نظر قرار داد: 1⃣«سوء استفاده از قوه اختیار» 🔹خداوند متعال را موجودی آفریده است؛ می تواند دست به هر ظلمی و جنایتی بزند، حتی تا آنجا پیش برود که بتواند پیامبران و اولیاء خدا را به قتل برساند. البته خداوند هر وقت اراده کند، می تواند جلوی فساد انسان را بگیرد و یا او را از روی زمین بردارد، ولی ، براساس نوع خلقت، دارای است. می تواند ظلم و ستم کند و یا خدمت و دستگیری نماید. پس اگر در جهان امروز این همه و می شود، به خاطر این است که انسان از قوه اختیارش، سوء استفاده میکند. به جای خدمت و دستگیری، و مزاحمت ایجاد میکند. در نتیجه تبعات قتل و ظلم و فساد متوجه انسان هایی است که مرتکب این اعمال شنیع می شوند نه خداوند متعال. 2⃣«ظلم ستیزی و منع ظالم پروری» 🔹خداوند براساس دو حجت ظاهری و باطنی (پیامبران و عقل) به آموخته است که بوده و با مظاهر ظلم مبارزه کرده و آن را از سر راهش بردارد. با پیروی از دستورات عقل و شرع مقدس، ظلم و خانه ظالم، ویران می شود. انسان عاقل نباید ظالم پرور باشد. پس اگر جامعه ای و یا فردی در مقابل و سکوت کرد و با سکوتش، او را تقویت نمود، مقصر کیست؟ اگر امروز دنیا مملو از ظلم و ظالم است، تقصیر بشریت است که در مقابل ظلم سکوت و بی تفاوتی را اختیار کرده است و روزی دامنگیر او هم خواهد شد. 3⃣«خداوند ارحم الراحمین است» 🔹خداوند بندگانش را دوست دارد، لذا با ارسال رسل و نزول کتب آسمانی، اسباب هدایت و سعادت انسان را فراهم کرده است. همان گونه که والدین مهربان، با یک یا چند خطای فرزندانشان، خواستار قتل و نابودی آنان نیستند، خداوند که از همه عالم به انسان مهربان تر و دلسوزتر است، به مراتب بیشتر از والدین، بندگانش را دوست دارد و راه برگشت و نجات را به رویشان زود نمی بندد. در جریان طوفان حضرت نوح (عليه السلام) خداوند خیلی به امت ایشان فرصت داد تا توبه نمایند و خیلی زود بر آنها عذاب نفرستاد. نوح نبی (عليه السلام) خواستار عذاب عاجل بود، ولی خداوند سالیان زیادی به آن ها مهلت داد تا شاید ایمان بیاورند و هیج عذر و بهانه ای برای ایمان نیاوردن نداشته باشند. ... پی نوشت؛ [۱] من ‏لایحضره ‏الفقیه، ج۲، ص۴۹ منبع: حوزه نت @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ انسان ظالم آفریده نشده است (بخش دوم و پایانی) 🔸خداوند متعال هر بنده ای را که خلق می کند، او را فطرتاً و می آفریند. تمام نوزادان براساس توحید آفریده شده اند، لذا همه نوزدان خداجو و خداپرستند. چیزی که هست، کودکان در خانواده یهودی، یهودی، در خانواده مسیحی، مسیحی و در خانواده مجوسی، مجوسی می شوند. در نتیجه هیچ کودکی در ابتدای خلقت، ، و آفریده نشده است، بلکه به مرور و با تربیت خانواده، و کسب صفات حسنه و یا صفات سیئه، به راه راست و یا راه کج هدایت می شود، و بخصوص بعد از بلوغ و استفاده از عقل و دستورات شرع، سعادتمند و با پرهیز از دستورات عقل و شرع به گمراهی و فساد کشیده می شود. 💠درباره مسائلی که معمولا در میان جوامع اجتماعی مسلمانان اتفاق می افتد، چند مطلب را باید مد نظر قرار داد: 4⃣ «خداوند حلیم و بردبار است نه عجول» 🔹یکی از حقوق موجود مختاری که می تواند راه راست و یا راه کج را طی کند، این است که به او اشتباه داده شود؛ لذا خداوند به انسان عمر طولانی و فرصت و جبران گناه داده است. رحمت خداوند اقتضا می کند که حلیم و بردبار باشد و زود افراد را به خاطر گناهانشان مؤاخذه ننموده و نابود ننماید. پس از حلم خداوند سوء استفاده می کند. اگر هر فردی با کوچکترین ظلم و گناه بمیرد و فرصت توبه نداشته باشد، می تواند در قیامت، اعتراض کند که می‌خواستم جبران کنم، ولی فرصت داده نشد. در نتیجه از این فرصتی که برای بشر گذاشته شده تا ظلم و ستمش را جبران کند، سوء استفاده می کند. 5⃣ «انقراض نسل بشر» 🔹خداوند متعال در قرآن کریم، سوره نحل، آیه ۶۱ می‌فرماید: «وَ لَوْ یُؤاخِذُ اللهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِمْ ما تَرَکَ عَلَیْها مِنْ دَابَّةٍ وَ لکِنْ یُؤَخِّرُهُمْ إِلی‏ أَجَلٍ مُسَمًّی فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا یَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا یَسْتَقْدِمُون». [۱] (و اگر خدا مردم را به سبب ستمشان مؤاخذه کند، هیچ جنبنده ای را [که مستحقّ مؤاخذه است] بر روی زمین باقی نمی گذاشت، ولی آنان را تا مدتی معین می دهد، پس هنگامی که اجلشان سرآید، نه ساعتی پس می مانند و نه ساعتی پیش می افتند). 🔹بر اساس این آیه شریفه اگر بنا باشد، هر انسانی که مرتکب گناه و ظلمی شد از بین برود، منقرض و انسانی بر صفحه کره زمین نمی ماند. چه بسا هیچ موجودی در کره زمین نماند، زیرا سایر موجودات بخاطر انسان خلق شده اند. به همین دلیل اگر فردی، گناهی انجام داد، سریع گرفتار نمی شود تا نسل او محفوظ باشد. چه بسا افرادی که ظالم و فاسق‌اند، ولی در نسل های آینده او انسان های مؤمن و خداترس به دنیا می آید. 6⃣ «سیاه شدن پرونده اعمال» 🔹چه بسا خداوند به برخی از و فرصت و امکانات بیشتری می دهد تا بیشتر گناه کرده و پرونده اعمالشان به اوج سیاهی و بدی برسد تا حجت بر آنان تمام شود و در قیامت هیچ راهی برای نجات نداشته باشند. لذا عمر طولانی و قدرت، برای یک گنهکار و ، اسباب بدبختی بیشتر او را فراهم کرده و بار گناه او را سنگین تر می کند. خداوند به ، اموال و قدرت بیشتری می دهد تا از آخرت، غفلت و به دنیا بپردازند و به یک باره طومار زندگی آنان را ببندد تا در جهان دیگر، گرفتار عذابی سخت دردناک شوند. پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره نحل، آیه ۶۱ منبع: حوزه نت @tabyinchannel