eitaa logo
کانال سردار سپهبد شهید 🌷حاج قاسم سلیمانی شهرستان نجف اباد
69 دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
4.8هزار ویدیو
39 فایل
این کانال اطلاع رسانی وترویج گفتمان انقلاب اسلامی واسلام ناب است و زمینه سازان ظهور حضرت 💐❤️مهدی❤️ یاوران رهبر انقلاب این زمان هستند 🌷❤️خون که درتن ماست هدیه به رهبر ماست 🌷❤️ #لبیک یاحسین #لبیک یا صاحب الزمان #لبیک یا خامنه ای بهترین ره
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️منظور از عبارت «اشبه الناس خَلقا و خُلقا و منطقا برسولك...» درباره حضرت‌ علی‌ اکبر (ع) چيست؟ 🔹امام‌ حسين (ع) شش فرزند داشت؛ يكی از آنها بود كه در كربلا شهيد شد، نام مادر علی، ليلی دختر ابی‌ مرّه‌ بن‌ عروة بن‌ مسعود ثقفی بوده است. [۱] كنيه‌اش ابوالحسن و ملقب‌ به‌ ميباشد چون بزرگترين‌ فرزند امام‌ حسين (ع) بود، لذا به اين لقب، ملقب شده است. بنابر نقل برخی از مورخان و محققان، پس از شهادت اصحاب امام حسين (ع) (ع) نخستين كسی بود كه از بنی هاشم به ميدان جنگ رفت و به شهادت رسيد. [۲] او با ديدن تنهايی پدر، برای اجازه از پدر سوار بر اسب، به حضورش رسيد و از آن حضرت اجازه خواست و امام حسين (ع) او را بدرقه كرد، و در حين بدرقه، در حالی‌که زيباترين و نيكوخوترين مردم را با چشمان اشك بار به ميدان جنگ می‌فرستاد، چنين فرمود: «خدايا گواه باش كه جوانی به مبارزه ايشان ميفرستم كه از همه‌ی مردم اخلاق‌ و اندام‌ و گفتارش به (ص) شبيه‌تر است، ما هر وقت شوق ديدار پيامبرت را داشتيم به او می نگريستيم...». [۳] 🔹جمله « ...اَشبه الناس خَلقاً و خُلقاً و منطقاً برسولك...» يعنی شبيه‌ ترين‌ مردم از نظر رفتار و خلق و خوی و از نظر گفتار به پيامبرت؛ اين جمله امام حسين (ع) سه شباهت حضرت علی اكبر (ع) به پيامبر اکرم (ص) را بيان می‌نمايد. در رابطه با ، آنچه از اين روايت استفاده می‌شود، اين است كه (ع) اخلاقی‌ بسيار نيكو و پسنديده داشت و در اين «نيك خُلقی» به پيامبر اكرم (ص) كه قرآن کریم خُلق آن حضرت را تحسين می‌نمايد، شباهت داشت. حُسن اخلاق پيامبر اسلام (ص) مورد اعجاب و حيرت قرآن كريم می‌باشد، چنانكه می‌فرمايد: «وَ إِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ؛ [قلم، ۴] و یقیناً تو بر بلندای سجایای اخلاقی عظیمی قرار داری»؛ و بر اثر همين حُسن خُلق و نوع برخورد پيامبر اسلام (ص) با مردم بود، كه اسلام با سرعت چشمگيری رونق و گسترش يافت. چنانكه قرآن کریم در اين باره سخن گفته است. با اين اوصاف حضرت علی اكبر (ع) شباهت كامل به پيامبر (ص) داشت كه امام حسين (ع) آن را اظهار می‌نمايد. 🔹شباهت ديگری که مورد توجه امام حسین (ع) بوده است، و جسمانی است که با عبارت «خَلقاً» در روايت مطرح شده است. بنابر اظهار امام (ع)،  (ع) از نظر قيافه و شمايل به پيامبر اكرم (ص) شباهت كامل داشته است. اين شباهت نيز در بين اصحاب پيامبر (ص) كه آن جناب را ديده بودند، معروفيت داشت و تمام بنی هاشم و اصحاب پيامبر (ص) كه ياد پيامبر (ص) می‌افتادند، به زيارت حضرت‌ علی‌ اكبر (ع) می‌رفتند، چنانكه از عبارت حديث امام حسين (ع) اين مطلب روشن می‌شود. [۴] اما شباهت (ع) به پيامبر اكرم (ص) از نظر ، شباهت‌ در نطق‌ و گفتار است، چنانكه می‌دانيد پيامبر اكرم (ص) بيانی بسيار زيبا و فصيح داشت و بسيار روشن و واضح سخن می‌گفت، خوش بيان، ‌خوش لحن و خوش صدا بود. لذا از اين حيث، حضرت علی‌اكبر (ع) در اين خصوصيات از جدش رسول خدا (ص) ارث برده بود و كاملاً شبيه آن حضرت سخن می‌گفت. پی‌نوشت‌ها؛ [۱] الارشاد، ج ۳، ص ۱۳۵ [۲] اعيان الشيعه، ج ۱، ص ۶۰۷ [۳] مثيرالاحزان، ص ۶۸ و الفتوح، ص ۹۰۷ [۴] موسوعة كلمات‌ الامام‌ حسين (ع) ص ۶۱۰ منبع: وبسایت‌ مرکز مطالعات و پاسخگویی‌ به‌ شبهات حوزه‌ علمیه‌ قم @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چگونه ممکن است یک نوجوان، امامت و پیشوای مسلمانان قرار گیرد؟ 🔹از آنجا كه (علیه السلام) نخستين امامى بود كه در به منصب رسيد، طبعاً نخستين سؤالى كه در هنگام مطالعه زندگى آن حضرت به نظر مى رسد، اين است كه چگونه يك مى تواند و و پيشوايى مسلمانان را بر عهده بگيرد؟ آيا ممكن است در چنين سنى به آن حد از برسد كه بتواند باشد؟ و آيا در امتهاى پيشين چنين چيزى سابقه داشته است؟ 🔹در پاسخ اين سؤالها بايد توجه داشت: درست است كه دوران شكوفايى عقل و جسم انسان معمولاً حد و مرز خاصى دارد كه با رسيدن آن زمان، جسم و روان به حد كمال مى رسند، ولى چه مانعى دارد كه ، براى مصالحى، اين دوران را براى بعضى از خود كوتاه ساخته، در سالهاى كمترى خلاصه كند. 🔹در از آغاز تاكنون افرادى بوده اند كه از اين بوده اند، و در پرتو لطف و كه از طرف به آنان شده است در به و رهبرى امتى نائل شده اند. براى اينكه مطلب بهتر روشن شود ذيلاً مواردى از اين استثناها را ياد آورى مى كنيم: 💠نبوت «حضرت یحیی» (عليه السلام) در کودکی 🔹 درباره (علیه السلام) و نبوت او و اينكه در به برگزيده شده است، مى فرمايد: «ما فرمان را در كودكى به او داديم». [۱] بعضى از مفسران كلمه را در آيه بالا به معناى هوش و گرفته اند، و بعضى گفته اند: مقصود از اين كلمه، است. مؤيد اين نظريه رواياتى است كه در كتاب «اصول كافى» نقل شده است؛ 🔹از آن جمله، روايتى از (علیه السلام) وارد شده است كه حضرت طى آن با تعبير «حكم» در آيه مزبور، به (علیه السلام) در استشهاد مى كند و مى فرمايد: پس از درگذشت (علیه السلام)، فرزند او (علیه السلام) كتاب و حكمت را از او به ارث برد و اين همان است كه خداوند در قرآن مى فرمايد: «يا يَحْيى خُذِ الْكَتابَ بِقُوّهٍ ٍْوَ آتَيْناهُ الحُكْمَ صَبِيّاً»؛ (اى كتاب (آسمانى) را با نيرومندى بگير، و ما را در به او داديم). [۲] 💠نبوت «حضرت مسيح» (عليه السلام) در روزهای نخستين تولد 🔹با اينكه براى آغاز تكلم و سخن گفتن كودك معمولاً زمانى حدود دوازده ماه لازم است، ولى مى دانيم كه (علیه السلام) در همان زبان به گشود و از مادر خود (كه به قدرت الهى بدون ازدواج باردار شده و نوزادى به دنيا آورده بود و به اين جهت مورد تهمت و اهانت قرار گرفته بود) به شدت دفاع كرد و ياوه هاى معاندين را با و دليل رد كرد، در صورتى كه و با اين محتوا، در شأن است. 🔹 گفتار او را چنين نقل مى كند: «قالَ إِنِّی عَبْدُ اللهِ آتانِیَ الْکِتابَ وَ جَعَلَنِی نَبِیّاً وَ جَعَلَنِی مُبارَکاً أَیْنَ ما کُنْتُ وَ أَوْصانِی بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ ما دُمْتُ حَیّاً وَ بَرّاً بِوالِدَتِی وَ لَمْ یَجْعَلْنِی جَبّاراً شَقِیّاً». ((عيسى) گفت: «بى شك من ، به من (انجيل) عطا فرموده و مرا در هر جا كه باشم وجودى پربركت قرار داده است، و مرا تا آن زمان كه زنده ام به نماز و زكات توصيه فرموده و (نيز مرا) به نيكى در حق مادرم سفارش كرده و جبار و شقى قرار نداده است). [۳] 🔹با توجه به آنچه گفته شد به اين نتيجه مى رسيم كه قبل از نيز، ديگرى از اين و نعمت الهى برخوردار بوده اند و اين امر اختصاص به ما نداشته است. پی نوشت‌ها؛ [۱] وَ آتَيناهُ الحُكمَ صَبِيّاً (سوره مريم، آیه ۱۲) [۲] اصول كافى، تهران، مكتبه الصّدوق، ۱۳۸۱ق، ج۱، ص۳۸۲ [۳] سوره مريم، آیات ۳۰ تا ۳۲. از بعضى از روايات استفاده مى شود كه (ع در آن زمان كه سخن گفت، بوده و هنوز منصب نداشته است و در سن هفت سالگى به مقام رسالت نائل گرديده است. بنابراين هيچ استبعادى ندارد كه - عليهم السلام - هم در سنّى همانند سنّ حضرت عيسى به برسند (اصول كافى، همان) 📕سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، موسسه امام صادق (ع)، قم، ۱۳۹۰ش، چ۲۳، ص۵۳۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️بایسته های رقابت سیاسی سالم (بخش چهارم و پایانی) 🔸از مؤلفه های اساسی میان احزاب و گروه های سیاسی، و حاکم شدن بر رقابت های سیاسی است. «رقابت سیاسی» برای اینکه و باشد باید «شرایط» و «ضوابطی» داشته باشد که مهمترین بایسته ها و شاخصه های رقابت سیاسی سالم عبارتند از: 4⃣«حاکم شدن فضای عقلانی بر رقابت های سیاسی» 🔹از مؤلفه‌های اساسی رقابت سالم میان احزاب و گروه های سیاسی، حاکم شدن بر رقابت های سیاسی است. حاکمیت بر رقابت های سیاسی موجب خواهد شد که تصمیم گیری‌ها، برنامه ریزی‌ها و همه فعالیت‌ها و از جمله رقابت های احزاب و جریان های سیاسی، براساس و و به دور از و عواطف و های مقطعی و زودگذر و احیاناً جناحی و حزبی صورت بگیرد و در سایه عقلانیت، و عموم‌ جامعه در نظر گرفته خواهد شد. 🔹رعایت این بایسته ها و شاخصه ها موجب خواهد شد که «رقابت های سیاسی»، سالم و سازنده شکل بگیرد و چنین رقابتی مصداق و نمونه «فاستبقوا الخیرات» [بقره، ۱۴۸] و «یسارعون فی الخیرات» [آل عمران، ۱۱۴] و پیشی گرفتن در نیکی ها و خوبی خواهد بود. در نگاه‌ دینی و بر اساس آموزه های اسلامی، و در نظام اسلامی، و برای به‌ مردم محسوب میگردد، نه زمینه ای برای کسب و ثروت؛ 🔹و همانگونه که (علیه السلام) به یکی از کارگزاران خود فرمود: «و انّ عملک لیس لک بطعمه و لکنه فی عنقک امانه» [۱] (همانا تو برای تو وسیله آب و نان نبوده، بلکه در گردن تو است). بر این اساس، پذیرش‌ ها و در نظام اسلامی باید با هدف «خدمت‌ به‌ مردم» صورت بگیرد، و در نتیجه که با این نگرش و در این راستا صورت می گیرد، رقابتی است که در آن ارزشها و و اخلاقی رعایت خواهد شد و در آن حاکم خواهد بود و جایی برای بد اخلاقی و و ناسالم نخواهد بود؛ 🔹زیرا هدف در نهایت به مردم است، نه کسب قدرت، و این همان نکته ای است که رقابت های سیاسی در را از نظام های سیاسی غیر دینی جدا می‌کند و رنگ ، و معنوی به تمامی فعالیت های در این زمینه میدهد. به یقین اگر احزاب، گروه ها و ، مسئولیت هایی که برای به دست آوردن آنها با یکدیگر رقابت می کنند، زمینه‌ و فرصتی برای به جامعه بدانند، رقابت های سیاسی آنان از مرزهای اخلاقی و اسلامی فراتر نرفته و شکل زیبایی به خود خواهد گرفت و شاهد و رقابت های سیاسی ناسالم نخواهیم بود. پی‌نوشت‌ [۱] نهج البلاغه، نامه ۵ نویسنده: علی مجتبی زاده منبع: وبسایت‌ مرکز مطالعات و پاسخگویی‌ به‌ شبهات حوزه علمیه قم @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا خطرات «زبان» بیشتر از سایر اعضاست؟ (بخش سوم و پایانی) 🔸مسلم است كه خطرات بیشتر از سایر اعضاست؛ چرا كه سایر اعضای بدن معمولاً ندارند، بلكه خطر فردى دارند؛ ولى چنان است كه آتش جنگى را روشن يا آتش جنگى را خاموش مى كند، يعنى خطرش هم مى تواند مثل نفعش را در برگيرد. دارای ريشه ها و علل مختلفی است که به ۷ علت و ريشه آن اشاره مى كنيم: 5⃣، براى انجام است؛ اما ابزارهاى ديگر اينقدر گناهِ متنوّع و متفاوت ندارند. مرحوم فيض در «محجة البيضاء» و غزالى در «احياء العلوم» بیست را برشمرده اند كه از صادر مى شود و استاد مكارم شيرازى در كتاب «زندگى در پرتو اخلاق» را شمارش كرده اند و شخص ديگرى را به زبان منتسب كرده، ولى گناهانى كه به طور مستقيم از زبان صادر مى شود همان حدود سی عدد است و بقيه غير مستقيم است. 6⃣فاصله ميان و در كم است؛ ابزارى كه يك ذره اين طرف و و انحطاط از مقام انسانيّت، و يك ذرّه آن طرف و را به دنبال دارد، خطرش بيشتر از ابزارهاى ديگر است. عبور از جاده باريكى كه يك طرفش دره و سقوط، و طرف ديگرش كوه يا زمين مسطح است، خطرش بيشتر از جاده هاى عريض است، اگرچه يك طرفش دره باشد. مانند عبور از جاده هاى چالوس و گردنه هاى صعب العبور كه خطرش از جاده هاى مسطح بيشتر است؛ اگر چه يك طرفش دره باشد؛ زيرا در آن جاده انحراف كم هم موجب سقوط و نابودى است، به خلاف ديگر راه ها كه چنين وضعيتى را ندارند. 🔹بله وسيله اى مثل هم در واقع جاده اى است كه كمى ، آن را به رهنمون مى كند، و چه بسا به دره و می كشاند. تعجبى ندارد گاهى يك ضمه دادن با توجه موجب تداوم بقاء ايمان و يك كسره دادن موجب كفر مى شود. مثلاً در اين كلام خداوند: «أَنّ اللهَ بَرِىٌ مِّنَ المُشْرِكِينَ وَ رَسُولُهُ» [۱] اگر حرف لام در «رسولهُ» را ضمه دهيم همان طور كه در قرآن ها اعراب گذارى شده، موجب تداوم ايمان است؛ زيرا معنا اين مى شود كه: «خدا و رسولش از مشركين برىء و بيزارند. و اگر حرف لام را كسره دهيم، موجب كفر است؛ زيرا معنا اين مى شود كه: «خداوند از مشركين و از رسولش بيزار است!». 7⃣، جنبه دارند، به خلاف گناهِ جوارح ديگر كه اين چنين نيست. مثلاً استماع موسيقى يا نگاه به نامحرم تأثير سوء در وجود خود مستمع يا بيننده مى گذارد، ولى ، ، ، مؤمن، مؤمن، عدم نهى از منكر، مردم از جاده حق، حمايت از باطل و و... باعث ايجاد و تباهى در روى زمين مى شود. با اين هفت وجه مشخص شد كه چرا بزرگ و در نتيجه خطرات ناشى از آن بيشتر است، و روشن شد كه چرا امير بيان و مولاى متّقيان (علیه السلام) در بیان ویژگی های متقیّن، و را بر صفات ديگر مقدم كرده اند آنجا كه فرمودند: «مَنطِقُهُم اَلصَّوَابُ». پی نوشت؛ [۱] سوره توبه، آيه ۳ 📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين‏، نسل جوان‏، ۱۳۸۵ش، چ ۱، ج ۱، ص ۹۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (عليه السلام) در حکمت ۱۲۶ نهج البلاغه چگونه به لزوم آباد كردن «آخرت» اشاره می نماید؟ 🔹 (عليه السلام) در بخشی از حکمت ۱۲۶ «نهج البلاغه» مى فرمايد: «وَ عَجِبْتُ لِعَامِرٍ دَارَ الْفَنَاءِ وَ تَارِكٍ دَارَ الْبَقَاءِ». (تعجب مى كنم از كسى كه را آباد مى كند، ولى را ترك مى نمايد و به فراموشى مى سپارد). همه با چشم خویش در اين می بینیم که هر روز گروهى و گروهى دیگر شده و جاى آنها را مى گيرند، سپس همين گروه جاى خود را به گروه هاى ديگر مى دهند. 🔹كاخ هاى زيبا در گذر زمان به ويرانه اى مبدل مى شود و باغ هاى پر از گل و گياه روزى پژمرده خواهند شد. همه چيز در است و همه چيز رو به مى رود. با این حال آيا و به انسان اجازه مى دهد كه تنها در آبادى اين تلاش کند، اما سرای جاویدان را فراموش نماید و گامى در طريق عمران و آبادى آن از طريق ايمان و بر ندارد؟ 🔹 در رابطه با و تعبيرات بسيار پر معنايى دارد؛ از جمله در «آیه ۶۴ سوره عنكبوت» مى فرماید: «وَ مَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الآخِرَةَ لَهِىَ الْحَيَوَانُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ» (اين زندگى چيزى جز و بازى نيست، و فقط سراى ، سراى زندگى [واقعى] است، اگر مى دانستيد). همچنین اميرمؤمنان (عليه السلام) در حديثى مى فرماید: «اَلدُّنْيا مُنْتَقَلَةُ فَانِيَةٌ إنْ بَقِيَتْ لَكَ لَمْ تَبْقَ لَهَا» [۱] ( منتقل مى شود و مى گردد، اگر [فرضاً] براى تو باقى بماند تو براى او باقى نمى مانى). پی نوشت: [۱] غرر الحكم و درر الكلم‏، محقق، رجائى، سيد مهدى‏، دار الكتاب الإسلامی، قم،‏ ۱۴۱۰ق، چ دوم‏، ص ۹۶، قصار ۱۸۲۶ 📕پيام امام اميرالمؤمنين (ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۱۳، ص ۵۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا «اسلام» به ادیان دیگر اجازه نمی‌دهد تا در جامعه اسلامی به تبلیغ دین خویش بپردازند، اما خود به تبلیغ اسلام در دیگر جوامع می‌پردازد؟ 🔹هر چند که مدافع آزادی افراد و جوامع است، ولی این آزادی به معنای باز گذاشتن راه و نیست. مکتبی است که خود را «کامل‌ ترین دین» معرفی کرده و پیامبرش را آخرین پیامبر دانسته، و خود را همه ادیان آسمانی پیش از خود می‌داند. و معارف آن، است، و طبق آیه‌ قرآن، در سوره آل عمران، آيه ۸۵ (وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ) هر کس که غیر از دین دیگری اختیار کند، از او پذیرفته نخواهد بود. 🔹بنا بر این، هر دینی غیر از خود را باطل و غیر قابل قبول می‌داند و از این‌رو باید تا حد امکان از رواج افکار باطل و خلاف حق و حقیقت در بین عموم جامعه اسلامی - که بسیاری از آنان از تخصص کافی برخوردار نیستند - جلوگیری کند، و این عین دفاع از و است؛ مانند آنکه دولتی بخواهد از تبلیغات گسترده و فضاسازی رسانه‌ای مخالفان خود، در تبدیل واقعیت‌ها و جعل و نشر اکاذیب جلوگیری کرده و از طرفی به بیان واقعیت‌‌ها بپردازد. 🔹با این وجود، همواره در جامعه اسلامی چنین امکانی وجود داشت که دیگر مذاهب، افکار و نظریات خود را مطرح کنند و از طرف متخصصان دین اسلام، پاسخ خود را دریافت نمایند، ولی این امر باید در فضایی علمی و با حضور کارشناسان دینی انجام شود. در همان مراحل اولیه با سلاح به تبلیغ پرداخته و از طرح نظرات مختلف واهمه‌ای نداشته است، ولی انجام این کار در سطح عموم جامعه اسلامی، مناسب نبوده و از باب ترویج راه ضلالت و باطل، ممنوع است. 🔹البته امروزه ادیان گوناگون - و حتی فرقه‌های خودساخته - با استفاده از امکانات مدرن، در فضای مجازی به تبلیغ خود پرداخته و با وجود تمام محدودیت‌ها، دسترسی عموم مردم به اندیشه‌ های آنان به سادگی فراهم است، و از این رو وظیفه سنگین‌تری جهت دفاع از اصول و ارزش‌های دینی در فضاهای نوین دارند. منبع؛ اسلام کوئست @tabyinchannel