eitaa logo
کانال سردار سپهبد شهید 🌷حاج قاسم سلیمانی شهرستان نجف اباد
62 دنبال‌کننده
9هزار عکس
4.8هزار ویدیو
39 فایل
این کانال اطلاع رسانی وترویج گفتمان انقلاب اسلامی واسلام ناب است و زمینه سازان ظهور حضرت 💐❤️مهدی❤️ یاوران رهبر انقلاب این زمان هستند 🌷❤️خون که درتن ماست هدیه به رهبر ماست 🌷❤️ #لبیک یاحسین #لبیک یا صاحب الزمان #لبیک یا خامنه ای بهترین ره
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از ديدگاه امام علی (علیه السلام)، «خليفه» و «امام» چه شرایطی بايد داشته باشد؟ 🔹 (علیه السلام) در بخشی از خطبه ۱۷۳ «نهج البلاغه» به سراغ شرايط و برای مردم مى رود و آن را عمدتاً در دو چيز خلاصه مى فرمايد: «أَيُّهَا النَّاسُ، إِنَّ أَحَقَّ النَّاسِ بِهذَا الْاَمْرِ أَقْوَاهُمْ عَلَيْهِ، وَ أَعْلَمُهُمْ بِاَمْرِ اللهِ فِيهِ». (اى مردم، سزاوارترين كس براى ، تواناترين افراد بر اين امر و داناترين شان به فرمان خداست). در حقيقت، امام (عليه السلام) به «دو ركن اساسى» كه يكى دارد و ديگر اشاره كرده است؛ از نظر «علمى» بايد از همه باشد و از نظر «عملى» در امر مديريت از همه . 🔹بسيارند كسانى كه عالم‌اند، ولى نيستند و يا مديرند و عالم نيستند و تا اين دو دست به دست هم ندهند، اداره صحيح جامعه امكان پذير نيست. نيز همين موضوع را در داستان بنى اسرائيل بيان فرموده است؛ آنجا كه پيامبر را به عنوان رهبرى و فرماندهى آنها برگزيد، و ايشان اعتراض كردند كه ما سزاوارتريم، چرا كه ثروتمندانِ قوى ترى داريم. او در پاسخ اعتراض‌ شان گفت: «طالوت» از همه شايسته تر است، چرا كه خدا سهم بيشترى از و به او داده «إِنَّ اللهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَ زَادَهُ بَسْطَةً فِى الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ». [۱] 🔹روشن است كه امام (عليه السلام) با بيان اين مطلب مى خواهد «شايستگى خود» را نسبت به همه براى تصدّى امر اثبات كند، زيرا همگان مى دانستند او از همه به اصول و فروع اسلام و از همه در امر ، و مبارزه با و پايدارتر است. 🔹جالب اينكه «ابن ابى الحديد» در «شرح نهج البلاغه» به اينجا كه مى رسد بر خلاف جمعى كه وجدان را زير پا مى گذارند و برترى (عليه السلام) را در جنبه هاى علم يا مديريت انكار مى كنند، مى گويد: «قبول داريم كه او در اين دو جهت از همه تواناتر بود و براى از همه شايسته تر، ولى اين دليل بر نفى خلافت ديگران نمى شود، چرا كه گاه مى توان تقديم مفضول بر فاضل كرد و شايسته تر را كنار گذاشت و به سراغ شايسته رفت!». [۲] 🔹آرى، اين منطق كسانى است كه قوانين‌ مسلّم‌ عقلى را به رسميت نشناسند و ترجيح مرجوح را بر راجح قبيح نشمرند؛ حال آنكه قبح و زشتى آن بر همه روشن است؛ ولى تعصب هاى كور و كر، گاه مانع از پذيرش واقعيت های مسلّم مى شود. (عليه السلام) در ادامه فرمایش خود در خطبه مذکور مى افزايد: «فِإِنْ شَغَبَ شَاغِبٌ اسْتُعْتِبَ، فَإِنْ أَبَى قُوتِلَ» ([هنگامى كه چنين فردى برگزيده شد] هرگاه آشوبگرى به آشوب و فتنه انگيزى برخيزد از او خواسته مى شود كه به سوى حقّ باز گردد و اگر امتناع ورزد با او نبرد مى شود [تا حقّ را بپذيرد]). 🔹 نيز مى فرمايد: «وَ إِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الاُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِى تَبْغِى حَتَّى تَفِىءَ إِلَى أَمْرِ اللهِ». [۳] (هرگاه دو گروه از مؤمنان با هم به نزاع و جنگ پردازند آنها را آشتى دهيد، و اگر يكى از آن دو بر ديگرى تجاوز كند با گروه متجاوز پيكار كنيد تا به فرمان خدا بازگردد). پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره بقره، آيه ۲۴۷ [۲] شرح نهج البلاغة، ابن أبی الحديد، کتابخانه آية الله مرعشی نجفی، قم،‏ ۱۴۰۴ق، چ۱، ج۹، ص۳۲۸ [۳] سوره حجرات، آيه ۹ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۶، ص ۵۰۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) - (بخش دوم و پایانی) 🔸فاطمه بنت موسی بن جعفر مشهور به (سلام‌ الله‌ علیها) یکی از بانوان با فضیلت خاندان اهل بیت (علیهم‌ السّلام) است. حال به خصوصیات و فضایلی اشاره می‌کنیم که باعث عظمت و درخشش او در میان دیگر امامزادگان شده است. 💠شرافت خانوادگی 🔹 (سلام‌ الله‌ علیها) در دامن تربیت یافته و قنداقه امامت را نیز در دامن خود پرورش داده است، زیرا او دختر امام، خواهر امام و عمه امام است. همه نیاکان او مشعل‌ داران امامت، پرچمداران هدایت، اسوه‌های فضیلت و استوانه‌ های ولایت‌اند، و مادرش از بانوان بافضیلت و از اسوه‌های تقوی و شرافت است. بدیهی است که تأثیر شخصیت پدر و مادر در روح و جسم فرزندان را نمی‌توان انکار کرد. 🔹این ویژگی در وجود (سلام‌ الله‌ علیها) نیز بروز یافت و از هر دو طرف فضایلی را به ارث برد و می‌توان سر برتری آن حضرت بر دیگر فرزندان (علیه‌السّلام) را در همین نکته یافت. البته این نمی‌تواند به معنای تأثیر نداشتن تلاش و کوشش آن حضرت در این راه باشد، بلکه علاوه بر همه شایستگی‌ های فردی که در وجود خویش به وجود آورده بود، از این عوامل نیز بعنوان مکمل و پشتوانه ترقی و تکامل معنوی اخلاقی و علمی سود می‌برد. 💠عبادت 🔹بنا به تصریح قرآن هدف از خلقت انسان چیزی جز عبادت و بندگی خداوند نیست. کسانی که به این هدف مهم پی بردند در راه رسیدن به عالی‌ترین مرحله آن سر از پا نمی‌شناختند. یکی از عالی‌ترین نمونه‌های عبادت و بندگی خدا از خاندان ولایت و امامت، کریمه اهل بیت (سلام‌الله‌علیها) می‌باشد. او با عبادت و شب زنده‌داری هفده روزه‌اش در واپسین روزهای عمر شریفش در مدت اقامتش در منزل موسی بن خزرج، گوشه‌ای از یک عمر عبودیت و خضوع و خشوع آن زاده عبد صالح خدا در برابر ذات پاک الهی است. 💠محدثه بودن 🔹از ویژگیهای (سلام‌ الله‌ علیها) این بود که و آل محمد (صلّی‌ الله‌ علیه‌ و‌ آله)، آگاهی داشت و آن حضرت از جمله روایت کنندگان حدیث بود، و چندین حدیث است که در سند آن‌ها نام حضرت (سلام‌الله‌علیها) به چشم می‌خورد، که علامه امینی در کتاب الغدیر به بعضی از آن‌ها استناد میکند مانند، عن فاطمه بنت علی بن موسی الرضا حدثتنی... «من کنت مولاه فعلی مولاه». نقل این احادیث حاکی از مقام علمی والای آن بانو می‌باشد. 💠لقب 🔹 که عالی‌ترین مقام معنوی و پاکی است، درجاتی دارد، و در وهله اوّل بر دو گونه است: ۱) معصوم از خطاء ۲) معصوم از گناه. (سلام‌الله‌علیها) مانند حضرت زینب (سلام‌ الله‌ علیها) در یکی از درجات عصمت‌اند، گرچه در درجات چهارده معصوم (علیهم‌السّلام) نباشد. روایت شده امام رضا (علیه‌السّلام) فرمودند «من زار المعصومه بقم کمن زارنی» (کسی که را در قم زیارت بکند مانند آن است که مرا زیارت کرده است). 🔹گرچه شواهد و قرائن در مورد «مقام عصمت» (سلام‌الله‌علیها) بسیار است، ولی سخن فوق از امام معصوم (علیه‌السّلام) شاید اشاره‌ای باشد که (سلام‌ الله‌ علیها) دارای بوده است، ضمناً این سخن بیانگر آن است که: این لقب را (علیه‌السّلام) به فاطمه کبری (سلام‌الله‌علیها) داده است وگرنه نام آن حضرت معصومه نمی‌باشد. 💠شفیع شیعیان 🔹اعتقاد به انبیاء و اولیاء از ضروریات مذهب شیعه است و هیچ تردیدی در آن نیست، و بالاترین جایگاه شفاعت، از آن پیامبر اسلام (صلی‌ الله‌ علیه‌ و‌ آله) است که در قرآن کریم از آن به «مقام محمود» تعبیر شده است. همانا دو تن از بانوان خاندان رسول اکرم (صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله) هم شفاعت گسترده‌ای دارند که بسیار وسیع و جهان شمول است. 🔹۱) حضرت فاطمه زهرا (سلام‌ الله‌ علیها). ۲) حضرت (سلام‌الله‌علیها)، که بعد از حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) از جهت گستردگی شفاعت، هیچ بانویی به شفیعه محشر حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیها) نمی‌رسد. که امام جعفر صادق (علیه‌السّلام) در این رابطه می‌فرماید: «تَدخل بِشفاعتها شیعتنا الجنته باجمعهم». با شفاعت او همه شیعیان ما وارد بهشت می‌شوند. 💠زیارت‌نامه مخصوص 🔹یکی از شواهد عظمت استثنایی (سلام‌الله‌علیها) زیارتنامه‌ای است که به خصوص، (علیه‌السّلام) در شأن او صادر فرموده است، زیرا بعد از فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) تنها زیارتی که از امام معصوم برای یک نقل شده، زیارت (سلام‌الله‌علیها) است و هیچ‌یک از بانوان خاندان عصمت و طهارت زیارت مخصوص از امام ندارد. در مورد فضیلت زیارت آن بانوی مجلّله احادیث متعددی نیز از ائمه (علیهم‌السلام) وارد شده است. منبع: ویکی فقه @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا در تشیع عبادات بدون پذیرش «ولایت» قبول نیست؟ 🔹چنانچه معنای به طور صحیح و دقیق مورد توجه قرار گیرد، پاسخ سوال نیز روشن می شود، واژه و از ماده «ولى» گرفته شده است و اهل لغت معانى گوناگون را براى آن برشمرده اند؛ مالک، عبد، معتِق (آزاد کننده) معتَق (آزاد شده)، صاحب (همراه)، قریب (مانند پسر عمو)، جار (همسایه)، حلیف (هم پیمان)، ابن (پسر)، عمّ (عمو)، ربّ، ناصر، منعِم، نزیل (کسی که در جایى سکنى گزیند) شریک، ابن الاخت (پسر خواهر)، محبّ، تابع، صهر (داماد)، اولى بالتصرف (کسى که از جهاتى بر تصرف در امور شخصى دیگرى، از خود او شایسته تر است). [۱] 🔹در اصطلاح، مراد از تسلط و اشراف بر دخل و تصرف در امور سایر انسانها، در ابعاد مختلف است، بدون این که حق اختیار و انتخاب و گزینش یا مالکیت از سایرین سلب شود. (عليه السلام) شاهد و محیط بر همه انسانها اعم از شیعه و غیر شیعه، مسلمان و غیر مسلمان است. از و همه آگاه و توان هر گونه تصرفى را در امور آنها دارد. 🔹به علاوه (علیه السلام) می‌تواند در «امور تکوینیه» نیز دخل و تصرف نموده، و مثلاً خشتى را بدل به طلا نماید، یا عکس بر پرده را جان بخشد و یا امراض لاعلاج و گره هاى سخت را بگشاید و متوسلین خود را از بن بستها برهاند، لکن از این توان، بیهوده و بدون حکمت و خلاف سیره عادى بهره نمی گیرد. از نظر شیعه شناخت و گردن نهادن به اوامر و نواهى و قضاوت‌ها و احکام او بر همگان است، و هر کس از این امر سر باز زند، در واقع توحید و نبوت را نپذیرفته است، 🔹و به عبارت دیگر: لازمه پذیرش وجود خدا و توحید و عدالت او، پذیرش نبوت، و پذیرش این دو مستلزم پذیرش می‌باشد. این مطلب از آیات ۳ سوره مائده که ابلاغ و معرفى را معادل ابلاغ رسالت و توحید قرار می‌دهد، و ۵۹ سوره نساء که اطاعت از را در طول اطاعت از خدا و رسول قرار می‌دهد، و نیز که را قرین می‌نماید،  [۲] به وضوح مستفاد است، و به واسطه حدیث شریف نبوى «هر کس که بمیرد و را نشناسد به مرده است» [۳] تأکید می‌شود؛ 🔹و همانطور که در سوال اشاره شده هیچ عمل و عبادتى، بدون پذیرش «ولایت ولى الله الاعظم» مقبول درگاه احدیت واقع نمی‌ شود، که این مسئله از بسیارى روایات مستفاد است. [۴] به عنوان نمونه (عليه السلام) در حدیث معروف سلسلة الذهب از اجدادشان از جانب خداوند متعال فرمود: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ عَذَابِی قَالَ فَلَمَّا مَرَّتِ الرَّاحِلَةُ نَادَانَا بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا». [۵] (لا اله الا الله پناهگاه محکم من است، پس هر که در آن داخل شود از عذاب من مصون خواهد ماند، و پس از اندکى تأکید نمود: با عمل به شرایط آن و من یکى از آن شرایط هستم. (پذیرش ولایت)). 🔹در حدیثی دیگر (عليه السلام) می فرماید: « بر پنج پایه استوار است: نماز، روزه، زکات، حج و  ، و هیچ یک از آن ارکان به پاى رکن رکین نمی رسد». [۶] از مطالب مطرح شده استفاده می شود که پذیرش را خداوند بر انسان ها واجب نموده، و امر را همچون امر خویش قرار داده و اطاعت از ولی را اطاعت از خود بر شمرده است؛ لذا نپذیرفتن (علیهم السلام) به قبول نکردن «ولایت خداوند» برمی‌گردد. روشن است که این امر سبب می‌شود اعمال انسان مورد امضای خداوند قرار نگیرد. 🔹پذیرش سبب می‌شود که انسان هیچگاه از مسیر هدایت نشود، و در غیر این صورت انسان ها در خطر خروج از راه حق‌اند، و اساسا این (علیهم السلام) هستند که راه را مشخص می‌سازند و مسیر رسیدن به دنیا و آخرت را روشن می‌کنند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در این باره می فرماید: «هر کس دوست می‌دارد که [چون] من زندگانی کند و [چون] من از دنیا برود، و به بهشتی که پرودگارم مرا بدان وعده فرموده، وارد شود، باید ولایت و او، امامان هدایت و چراغ های تاریکی را پس از من پذیرد. آنان هرگز شما را از درگاه هدایت به درگاه گمراهی نمی‌کشانند». [۷] پی نوشت‌ها؛ [۱] فیروزآبادى، القاموس المحیط؛ سعیدى مهر، محمد، کلام اسلامى، ج ۲، ص ۱۶۸ [۲] بحار الأنوار، ج ۲۳، ص ۱۰۸، مؤسسة الوفاء بیروت، ۱۴۰۴ق [۳] بحار الانوار، ج ۲۳، ص ۱۰۸ [۴] برگرفته از سوال ۱۵۳ وبسایت [۵] بحارالأنوار، ج ۳، ص ۷ [۶] همان، ج ۶۵، ص ۳۲۹-۳۳۳ [۷] همان، ج ۲۳، ص ۱۴۳ منبع: اسلام کوئست @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️کدام یک از آیات قرآن به «آيه حكمت» معروف است و در شأن چه كسی نازل شده است؟ 🔹در «آيه ۲۶۹ سوره بقره» می خوانيم:  «يُؤتِى الْحِكْمَةَ مَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُؤتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ اوتِىَ خَيْراً كثيراً». خداوند و را به هركس بخواهد [و شايسته باشد] مى دهد و به هر كس دانش داده شود داده شده است». حاكم حسكانى در «شواهد التنزيل» از ربيع بن خيثم نقل مى كند كه نام (عليه السلام) را نزد او بردند، گفت: «لَمْ اَرِهِم يَجِدُونَ عَلَيْهِ فى حُكْمِهِ وَ اللهُ تَعالى يَقُول وَ مَنْ يُؤتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ اوتِىَ خَيْراً كَثيراَ». [۱] (نديدم كسى از مردم بتواند ايرادى بر حكم و داورى آن حضرت بگيرد و خداوند متعال مى گويد كسى كه به او داده شده است به او داده شده است). 🔹در همان كتاب چند حديث ديگر به همين معنى يا نزديك به آن نقل شده است. در ضمن از ابن عباس نيز نقل مى كند كه (صلی الله علیه و آله) فرمود: «مَن اَرادَ اَن يَنْظُرَ اِلى اِبْراهِيْمَ فى حِلْمِهِ وَ اِلى نُوْحِ فى حِكْمَتِهِ وَ اِلى يُوسُفَ فى اِجْتِماعِهِ فَلْيَنْظُر اِلى عَلىِّ بْنِ اَبى طالِب». [۲] (كسى كه مى خواهد به ابراهيم در حلمش، و به نوح در حكمتش، و به يوسف در مردم داری‌اش بنگرد؛ نگاه به كند». 🔹و در جاى ديگر از ابى العمراء نقل مى كند كه: ما نزد پيامبر (صلی الله علیه و آله) بوديم، (عليه السلام) به سوى ما آمد، رسول خدا فرمود: «مَنْ سَرَّهُ اَنْ يَنْظُرَ اِلى آدَمَ فى عِلْمِهِ وَ نُوح فى فَهْمِهِ وَ اِبْراهيمَ فى خُلَّتِهِ فَلْيَنْظُر اِلى عَلِىِّ بْن اَبيطالب». [۳] (كسى كه خشنود مى شود كه به آدم در علمش نگاه كند و به نوح در فهمش و به ابراهيم در مقام خليل اللّهی اش، پس نگاه به كند [كه همه اين صفات در او جمع است]». 🔹و نيز از عبدالله بن عباس نقل مى كند كه نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بودم، درباره (عليه السلام) از او سؤال شد فرمود: «قُسِّمتِ الْحِكْمَةُ عَشَرَةِ اَجْزاءَ فَاُعْطِىَ عَلى تِسْعَةُ اَجْزاءَ وَ اُعْطِىَ النّاسُ جُزْءً واحِداً». [۴] ( و به ده قسمت تقسيم شده، نه قسمت آن به داده شده و يك قسمت آن به همه مردم». اين تعبيرات به خوبى نشان مى دهد كه در امت اسلامى بعد از (صلی الله علیه و آله) كسى در و و حكمت، به پاى (عليه السلام) نمى رسد، و از آنجا كه «مهم‌ترين ركن امامت»، علم و حكمت است، لايق ترين فرد براى و بعد از پيامبر گرامى اسلام (صلی الله علیه و آله) او بوده است. 🔹در صحيح ترمذى نيز آمده است كه پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) فرمود:  «اَنَا دارُ الْحِكْمَةِ وَ عَلِىٌّ بابُها». [۵] (من خانه دانشم و درب آن خانه است». مسلّم است كه هر كسى بخواهد وارد خانه اى شود بايد از در وارد گردد، همانگونه كه قرآن مجيد نيز دستور داده است: «وَ أتُوا الْبُيُوتَ مِنْ اَبْوابِها». [۶] (و از در خانه ها وارد شويد). بنابراين هر كس مى خواهد به خزائن علم و دانش پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) راه يابد، بايد از (عليه السلام) آغاز كند و كليد اين گنجينه را از او بطلبد. پی نوشت‌ها؛ [۱] شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، حسكانى، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامى، چ ۱، ج ‏۱، ص ۱۳۸، [سوره بقره، آيه ۲۶۹]، ح ۱۵۰. [۲] همان، ص ۱۳۷، [سوره بقره، آيه ۲۶۹]، ح ۱۴۷. [۳] همان، ص ۱۰۰، [سوره بقره، آيه ۳۱]، ح ۱۱۶. [۴] همان، ص ۱۳۵، [سوره بقره، آيه ۲۶۹]، ح ۱۴۶. [۵] الجامع الصحيح سنن الترمذی، دار إحياء التراث العربی، بی تا، ج ۵، ص ۶۳۷، كتاب المناقب، باب مناقب على بن ابيطالب، ح ۳۷۲۳. [۶] سوره بقره، آیه ۱۸۹ 📕پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۸۶ش، چ ششم، ج ۹، ص ۲۷۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا امامت «امام جواد» (علیه السلام) در كودكی يكی از بحث برانگيزترين مباحث عصر ايشان محسوب می ‌گردد؟ (بخش اول) 🔹یکی از مسائلی که بعدها در مباحث کلامی مربوط به ، جایگاه ویژه‌ ای یافت، این بود که آیا ممکن است کسی پیش از بلوغ به «مقام امامت» برسد؟ این مسأله در سال ۲۰۳، آن هنگام که (عليه السلام) به امامت رسید، به صورت جدّی‌ تری در محافل علمی - کلامی امامیه مطرح شد و بعدها در سال ۲۲۰ درباره امامت امام هادی (عليه السلام) و پس از آن امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیز ادامه یافت. 🔹در سال ۲۰۳ که (علیه السلام) به شهادت رسید، شیعیان آن حضرت به علت این که تنها فرزند وی (عليه السلام) بیش از هشت سال نداشت، در نگرانی و اضطراب عمیقی فرو رفتند. به نوشته برخی از مورّخان در این جریان، شیعیان به حیرت افتاده و میان آنان اختلاف پدید آمد؛ چنان که شیعیان دیگر شهرها نیز متحیّر شدند. [۱] به همین جهت، گروهی از آنان در منزل «عبدالرحمن بن حجّاج» گرد آمده، ضجّه و ناله سر دادند. [۲]  🔹این مشکل برای شیعیان، که مهم‌ترین رکن ایمان را اطاعت از (عليه السلام) دانسته و در مسائل و مشکلات فقهی و دینی خود به وی رجوع می‌ کردند، از اهمّیت بسیار برخوردار بود و نمی‌ توانست همچنان لاینحل بماند. البته برای شیعیان مسلّم بود که (عليه السلام) فرزند خود (عليه السلام) را به جانشینی برگزید، ولی مشکل ناشی از خردسالی آن حضرت، آنان را بر آن می‌ داشت تا برای اطمینان خاطر، به کاوش و جستجوی بیشتری در این باره بپردازند. 🔹در میان نصوصی که درباره جانشینی (عليه السلام) از امام رضا (علیه السلام) بر جای مانده، به ویژه خاطر نشان شده است که امام رضا (عليه السلام) فرزند خردسالش (عليه السلام) را به جانشینی خود برگزید، و با اینکه هنوز فرصت زیادی برای این کار وجود داشت، به جانشینی او اصرار می‌ ورزید، تا آنجا که در برابر اشاره برخی از اصحاب به سن کم (عليه السلام) با اشاره به نبوّت حضرت عیسی (عليه السلام) در دوران شیرخوارگی فرمودند: «سنّ عیسی (عليه السلام) هنگامی که نبوّت به وی اعطا شد، کمتر از سن فرزند من بوده است». [۳] 🔹اضطرابی که پس از شهادت امام رضا (علیه السلام) در میان شیعیان آن حضرت به وجود آمد، سبب شد تا برخی از آنها به دنبال «عبدالله بن موسی» برادر امام رضا (علیه السلام) بروند؛ ولی از آنجا که حاضر نبودند بدون دلیل، امامت کسی را بپذیرند، جمعی از آنها پیش وی سؤالاتی مطرح کردند و هنگامی که او را از جواب مسائل خود ناتوان دیدند، وی را ترک کردند. [۴] شمار دیگری نیز به «واقفی‌» ها که بر امام کاظم (علیه السلام) توقف کرده بودند، پیوستند. علّت پیدایش این اختلاف، به نظر «نوبختی»، همین بود که آنها بلوغ را یکی از شرایط امامت می‌ دانستند. [۵] 🔹با تمام این احوال، بیشتر شیعیان به امامت (عليه السلام) گردن نهادند، گرچه در میان آنان، کسانی بودند که مسأله کمی سنّ را به خود امام جواد (عليه السلام) هم یادآور شدند، و آن حضرت در جواب، به جانشینی حضرت سلیمان از حضرت داوود (عليه السلام) اشاره کرد و فرمود: «حضرت سلیمان (عليه السلام)، هنگامی که هنوز کودکی بیش نبود و گوسفندان را به چرا می‌ برد، حضرت داوود (عليه السلام) او را به عنوان جانشین خود معرفی کرد، در حالی که عُبّاد و علمای بنی اسرائیل، این عمل او را انکار می‌ کردند». [۶] 🔹به نوشته «نوبختی»، برهانِ استدلال کنندگان به (عليه السلام)، مسأله یحیی بن زکریّا (عليه السلام) و نبوّت حضرت عیسی (عليه السلام) در دوران شیرخوارگی و داستان یوسف و علم حضرت سلیمان (عليه السلام) بود که نشان می‌ داد علم در و لو به سن بلوغ نرسیده باشند، بدون آموزش و یادگیری و به طور لدنّی، می‌ تواند وجود داشته باشد. [۷] ... پی نوشت: [۱] دلائل‌ الامامه،‌ طبری، بی‌جا، ص۲۰۴؛ [۲] عیون‌ المعجزات، حسين‌ بن‌ عبدالوهاب، آل عبا (ع)، ص ۱۱۹؛ [۳] روضة الواعظين و بصيرة المتعظين، فتال نيشابورى، مطبعة الحیدریه، ص ۲۰۳؛ [۴] مسند الامام الجواد (ع)، عطاردى، ‏عزيز الله، آستان قدس رضوى‏، ‏چ ۱، ص ۲۹ - ۳۰؛ [۵] فرق الشيعه‏، نوبختى، بی جا، ص ۸۸؛ [۶] الکافی، دارالكتب الإسلاميه، چ ۴، ج ۱، ص ۳۸۳؛ [۷] فرق الشیعة، همان، ص ۹۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا امامت «امام جواد» (عليه السلام) در كودكی يكی از بحث برانگيزترين مباحث عصر ايشان محسوب می ‌گردد؟ (بخش دوم) 🔹شیعیان امامی از یکسو را از جنبه الهی آن می‌نگریستند و به همین دلیل کمی سنِّ (علیه السلام) هرگز نمی‌ توانست در عقیده آنها خللی وارد آورد؛ اما از سوی دیگر آنچه اهمیت داشت بروز این وجهه الهی بود که می‌ بایست در «علم و دانش امامان» (عليهم السلام) باشد. در واقع (عليهم السلام)، پاسخگوی کلیّه سؤالات شیعیان بودند. 🔹از این‌رو آنان درباره تمامی امامان این اصل را رعایت کرده و آنان را در مقابل انواع پرسشها قرار می دادند و تنها موقعی که احساس می‌ کردند آنان به خوبی از عهده پاسخگویی به این سؤالات برمی‌ آیند (با وجود نص به امامتشان) از طرف شیعیان به عنوان «امام معصوم» (عليه السلام) شناخته می‌ شدند. با توجه به سنّ کم (عليه السلام) این آزمایش از طرف شیعیان درباره آن حضرت ضرورت بیشتری پیدا می‌ کرد. 🔹بر این اساس، در مواقع و فرصت های مختلف، آزمایش مزبور را درباره آن حضرت به عمل آورده و پس از آن، اکثریت قریب به اتفاق آنان - جز اندکی - با اطمینان خاطر، امامت او را پذیرفتند. در مجلسی که در بخش نخست این نوشتار بدان اشاره شد، شیعیان گرد آمدند تا مسأله جانشینی را حل کنند. «یونس بن عبدالرحمن» که از شیعیان قابل اعتماد نزد امام رضا (علیه السلام) بود گفت: تا زمانی که این فرزند؛ یعنی (عليه السلام) بزرگ شود باید چه کنیم؟ 🔹در این هنگام، «ریّان بن صلت» از جای خود برخاست و به اعتراض گفت: تو خود را در ظاهر مؤمن به (عليه السلام) نشان می‌دهی، ولی پیداست که در باطن در امامت او تردید داری! اگر امامت وی از جانب خدا باشد، حتی اگر طفل یک روزه هم باشد به منزله شیخ است و چنانکه از طرف خدا نباشد، حتی اگر هزار سال هم عمر کرده باشد مانند سایر مردم است. 🔹سرانجام در ایام حجّ، هشتاد نفر از علمای شیعه از بغداد و دیگر شهرها گردهم آمده و عازم مدینه شدند. ابتدا پیش «عبدالله بن موسی» رفتند؛ ولی هنگامی که گمشده خود را پیش او نیافتند، از وی روی برتافتند و به حضور (عليه السلام) مشرّف شدند. آن حضرت به سؤالات آنان پاسخ گفت و آنها از پاسخ های وی که نشان بارزی از و وی بود مسرور شدند. [۱]  🔹به جهت دریافت پاسخ مسائل و سؤالات فقهی و... دیگربار گروهی از شیعیان، از اقطار مختلف نزد (عليه السلام) گرد آمده و در مجلسی پرسش های بسیاری را مطرح کردند، که آن حضرت در حالی که بیش از ده سال نداشت، به تمام این پرسش‌ها پاسخ داد. [۲] از این روایت چنین به دست می‌آید که: اولاً: شیعیان اصرار داشتند تا از طریق دانش امام، امامت وی را بپذیرند؛ ثانیاً: امام در حالی که هنوز کودک خردسالی بیش نبود، به دلیل الهی‌ بودن‌ امر امامت، به خوبی قادر بود به پرسش های علمی و فقهی شیعیان پاسخ دهد. ... پی نوشت؛ [۱] بحارالأنوار، دارإحياء التراث‌ العربی، چ ۲، ج ۵۰، ص ۹۹، ۱۰۰؛ [۲] الکافی، دارالكتب الإسلاميه، چ ۴، ج ۱، ص ۳۱۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا امامت «امام جواد» (علیه السلام) در كودكی يكی از بحث برانگيزترين مباحث عصر ايشان محسوب می ‌گردد؟ (بخش سوم و پایانی) 🔹شیخ مفید - با اشاره به اینکه پس از شهادت امام رضا (علیه السلام) گروهی از شیعیان حتّی امامت آن حضرت را انکار کرد و به عقیده «واقفه» گرویدند، و عده‌ ای دیگر به امامت «احمد بن موسی» قائل شدند - بر امامت (عليه السلام) که اکثریت شیعه آن را پذیرفته بودند تأکید کرد و برای اثبات آن، علاوه بر دلیل عقلی (کَمَالُ الْعَقْلِ لَا یَسْتَنْکِرُ، لِحُجَجِ اللهِ مَعَ صِغَرِ السِّنِّ) به آیاتی که درباره حضرت عیسی (عليه السلام) نازل شده، استدلال می‌ کند. 🔹همچنین اشاره به دعوت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از امام علی (علیه السلام) برای پذیرش اسلام (در حالی که آن حضرت هنوز به سن بلوغ نرسیده بود) دارد، در صورتی که از دیگر افراد هم سنّ و سال وی هرگز چنین دعوتی به عمل نیاورده است، و در نهایت شرکت دادن امام حسن و امام حسین (علیهم السلام) در مباهله، در حالی که در آن هنگام هنوز دو کودک خردسال بودند، شاهد دیگر شیخ مفید بر صحّت (عليه السلام) است. [۱] 🔹در امر ، آنچه مهم است، «تنصیص امام سابق بر امامت‌ امام‌ پس‌ از خود» می‌ باشد که شیخ مفید آن را از شماری از اصحاب بزرگ و نزدیک به امام رضا (علیه السلام) درباره امامت (عليه السلام) نقل کرده و راویان این نص را چنین بر می‌شمارد: «علی بن جعفر بن محمد صادق (عليه السلام)، صفوان بن یحیی، معمّر بن خلّاد، حسین بن بشّار، ابن ابی نصر بزنطی، ابن قیام واسطی، حسن بن جهم، ابو یحیی صنعانی، خیراتی، یحیی بن حبیب بن زیّات و گروهی دیگر». [۲] 🔹شیخ، روایات برخی از نامبردگان را در کتاب «ارشاد» آورده و استاد «عطاردی» تقریباً همه آنها را در «مسند الامام الجواد (عليه السلام)» گرد آورده است. [۳] علّامه مجلسی نیز در «بحارالانوار»، فصلی را به ذکر نصوص وارد شده در امامت آن امام همام اختصاص داده است. [۴] از این روایات به خوبی برمی‌ آید که (عليه السلام) در موارد متعدد و مناسبت های گوناگون، فرزند بزرگوارش را گوشزد کرده و اصحاب بزرگ خود را در جریان امر گذاشته است. 🔹در واقع، استقرار اکثریت اصحاب امام رضا (علیه السلام) بر امامت (عليه السلام) که پشتوانه‌ اش همین فرمایشات امام رضا (علیه السلام) بوده، بهترین دلیل بر حقانیّت امامت آن بزرگوار است؛ زیرا فقها و محدثان شیعه، در پذیرش امامت امامان، دقت عجیبی از خود نشان می‌ دادند و همانگونه که گذشت، با وجود نص، تنها بعد از سؤالات علمی متعدد، آنان را می‌ پذیرفتند. این بدان دلیل بود که گاه نصّ نسبت به چند نفر ابراز می‌ شد تا دشمن حساسیت روی شخص خاصی نداشته باشد. پی نوشت ها؛ [۱] الفصول المختارة، مفيد، كنگره شيخ مفيد، قم‏، ‏۱۳۷۱ ش، ص ۲۵۶ - ۲۵۷؛ [۲] إعلام الورى بأعلام الهدى، طبرسى، دار الکتب الاسلاميه‏، قم‏، ۱۴۱۴ ق‏‏، ص ۳۳۰؛ [۳] مسند الامام الجواد(ع)، عطاردی، آستان قدس رضوی. چ ۱، ص ۲۵۰ - ۳۳۳؛ ما از این مجموعه در این نوشته بهره کامل برده‌ ایم.[۴] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربی، ۱۴۰۳ق‏، چ ۲، ج ۵۰، ص ۱۸ - ۳۶ 📕حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (ع)، جعفریان، رسول، موسسه انصاریان، قم، ۱۳۸۱ ش، چ ششم، ص ۴۷۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️خاطره ای خواندنی از گفتگوی علامه امینی با عالم اهل سنت 🔹یکی از دلایل خدشه ناپذیر بر لزوم شناخت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) حدیثی متواتر از است که فرمودند: «مَن مٰاتَ وَ لَمْ يَعرِفْ اِمامَ زَمانِه مٰاتَ ميتةً جاهليةً». (هر کس بمیرد و خود را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است). این حدیث را و نقل نموده اند و هیچ تردیدی در انتساب آن به (صلی الله علیه و آله) وجود ندارد. بر اساس این حدیث باید در هر زمان در زمین وجود داشته باشد، تا مردم با اقتدا به او راه یابند و هدایت شوند. 🔹 بارها با استدلال به این حدیث در مناظراتشان با اهل سنت پیروز شده اند. خاطره ای از علامه امینی در این زمینه شنیدنی است: يكى از ائمه جماعات تهران نقل می کند که: از نجف به تهران آمده بود. من به ديدن ايشان رفتم و تقاضا نمودم كه شبى به منزل ما تشريف بياورند. آقاى امينى اجابت نمودند، و عدّه‌اى از علماء را هم به افتخار ايشان دعوت نمودم. شب موعود فرا رسيد و از ايشان تقاضا كردم مطلبى را بيان فرمايند. ايشان فرمودند: براى مطالعات بعضى از كتب، مدتى در حلب به سر مى‌بردم يكى از تجارِ فهميده و منطقى از اهل سنت با من آشنا شد و شبى از من دعوت به‌عمل آورد. 🔹علماء طراز اول شهر و قضات عالى رتبه و بعضى از اساتيد دانشگاه و عدّه‌اى از تجّار نيز در آنجا حضور داشتند. پس از شام، عالم بزرگ و مفتى‌ أعظم‌ شهر گفت: آقاى امينى اين بحث چه ريشه و اساسى در اسلام دارد كه شيعيان و علمای تشيّع آن‌ را رها نمى‌كنند؟ من به ايشان گفتم: آيا اين حديث را كه از (صلى الله عليه و آله) نقل شده (مَن مٰاتَ وَ لَمْ يَعرِفْ اِمامَ زَمانِه مٰاتَ ميتةً جاهليةً) قبول دارى؟ گفت: بلى. به او گفتم: براى پیگيرى و بررسى بحث همين حديث بس است، وى ساكت شد و چيزى نگفت. 🔹از او سؤال كردم: (عليها السلام) چگونه بانوئى است؟ وى گفت: «إنّها مَطهّرةٌ بِنَصّ الْكِتٰاب» (به صراحت) قرآن و است چون در شأن اهل بيت نازل شده و حضرت زهراء از بزرگ‌ترين مصاديق «أهل بيت رسول اللّٰه» (صلى الله عليه و آله) است. به او گفتم: چرا (عليها السلام) در حال خشم و غضب از حاكمان وقت از دنيا رفت؛ آيا آنان امام امت و خليفۀ به‌ حق رسول خدا نبودند، يا «حضرت زهرا» (عليها السلام) امام خود را نشناخت و فوت كرد؟ 🔹عالم بزرگ حلب ديد اگر بگويد غضب و خشم (عليها السلام) كار صحيحى بوده، بايد خط بطلان به جبين حاكمان آن وقت بكشد و اين برخلاف اعتقاداتشان مى‌باشد، و اگر بگويد كار حضرت زهرا (عليها السلام) خطا بوده و او بدون معرفت به امام خويش از دنيا رفته، با مقام و ايشان كه مورد قبول قرآن است منافات دارد، به همين دليل، براى خلط بحث گفت: آقاى امينى بحث ما چه ربطى به موضوع غضب و خشم حضرت زهرا نسبت به حكام زمان خودش دارد؟ 🔹افرادى كه در مجلس حضور داشتند از حيث علم و دانش اشخاص برجسته و فهيمى بودند، و متوجه شدند كه آقای امينى با طرح اين سؤال چه ضربۀ محكمى به عقايد آنان وارد ساخت، و گفت كه شما نه فقط خود را نشناخته‌ايد، بلكه در حقانيّت افرادى كه آنان را خليفه رسول خدا (صلى الله عليه و آله) مى‌دانيد نيز در شك و ترديد به‌ سر مى‌بريد، صاحب منزل كه كنارى ايستاده بود رو به عالم بزرگ حلب كرد و گفت: «شيٖخُنٰا اُسْكُتْ قَدِ افْتَضَحْنٰا»، يعنى ديگر ساكت شو كه ما را رسوا كردى. بحث تا نزديك سحر به‌ طول انجاميد و عدّه‌اى از اساتيد دانشگاه و قضات و تجّار به سجده افتادند و شدند و از راهنمائى علامه امينى تشكر نمودند. منبع: دوازده گفتار درباره دوازدهمین حجت خدا حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) حسین اوسطی، ص ۳۱ منبع؛ وبسایت اهل البیت(علیهم السلام) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام جعفر صادق (علیه‌ السّلام)، رئیس مذهب شیعه 🔹 (علیه‌السّلام) دارای شخصیتی ممتاز و بی‌نظیر بود و مورد مدح و ستایش صاحب نظران قرار گرفته است. مالک بن انس (از پیشوایان چهارگانه اهل‌ سنت) می‌گوید: هرگز چشمی مانند (علیه‌ السلام) را ندیده و گوشی نظیر او را نشنیده و هرگز بر قلب انسانی برتر از (علیه السلام)، از نظر دانش و عبادت و پرهیزگاری، خطور نکرده است. در دوران قبل از امامت، حضرت شاهد فعالیت‌ های پدر خویش در نشر معارف دینی و تربیت شاگردان وفادار و با بصیرت بود. 🔹 (علیه‌السّلام) در مناسبت‌ های مختلف به امامت و ولایت فرزندش (علیه‌السّلام) تصریح فرموده و شیعیان را پس از خودش به پیروی از او فرا می‌خواند. لذا احادیث زیادی مبنی بر نص (علیه‌السّلام) نقل شده است. (علیه السلام) در سال ۱۱۴ هجری قمری پس از شهادت پدرش در سن ۳۱ سالگی به رسید. دوران امامتش مصادف بود با اواخر حکومت بنی‌امیه که در سال ۱۳۲ ق به عمر آن پایان داده شد و اوایل حکومت بنی‌عباس. 🔹عصر آن حضرت همچنین عصر جنبش فرهنگی و فکری و برخورد فرق و مذاهب گوناگون بود. پس از زمان رسول خدا (صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله) دیگر چنین فرصتی پیش نیامده بود تا ترویج گردد، به خصوص که قانون منع حدیث و فشار حکام اموی باعث تشدید این وضع شده بود. لذا خلأ بزرگی در جامعه آن‌روز که تشنه هرگونه علم و دانش و معرفت بود، به‌ چشم می‌خورد. 🔹 (علیه‌السّلام) با توجه به فرصت مناسب سیاسی و نیاز شدید جامعه، دنباله نهضت علمی و فرهنگی پدرش را گرفت و حوزه وسیع علمی و دانشگاه بزرگی به‌ وجود آورد و در رشته‌ های مختلف علمی و نقلی شاگردان بزرگی تربیت کرد. (علیه السلام) از فرصت‌ های گوناگونی برای دفاع از دین و و نشر معارف صحیح اسلام استفاده می‌برد. 🔹مناظرات زیادی نیز در همین موضوعات میان ایشان و سران فرقه‌ های گوناگون انجام پذیرفت که طی آن‌ها با استدلال‌ های متین و استوار، پوچی عقاید آن‌ها و برتری ثابت می‌شد. همچنین در حوزه و نیز توسط ایشان فعالیت زیادی صورت گرفت، به‌ صورتی که شاهراه‌های جدیدی در این بستر گشوده شد که تاکنون نیز به راه خود ادامه داده است. 🔹بدین‌ ترتیب، شرایطی مناسب پیش آمد و بیش از هر وقت دیگر از طریق الهی خود منتشر گشت، به‌ صورتی که بیشترین در تمام زمینه‌ها از (علیه‌السّلام) نقل گردیده و مذهب تشیع به نام و فقه تشیع به نام خوانده می‌شود. آنچه به دوره امامت‌ حضرت (علیه‌ السّلام) ویژگی خاصی بخشیده، استفاده از علم بی‌کران امامت، تربیت‌ دانش‌طلبان و بنیان‌گذاری‌ فکری و علمی مذهب تشیع اسـت. منبع: ویکی فقه @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️فوايد حجت غايب از نظر (قسمت اول) 🔹معمولاً كسانى اين سئوال را طرح مى‌كنند كه شئون (عليه السلام) را در مرجعيت دينى و زعامت اجتماعى منحصر مى‌كنند، و حال آنكه اين موضوع يكى از شئونات و است، و طبق مدارك اسلامى، وجود امام (عليه السلام) و حالت قلب را دارد نسبت به اعضاى بدن، كه با تعطيل شدن قلب، تمامى اعضاء از كار مى‌افتند، و نيز ارتباط موجودات عالم با وجود همانند ارتباط كرات منظومۀ شمسى است نسبت به خورشيد. روايات متعددى داريم كه دلالت مى‌كند بر اينكه استفادۀ مردم از وجود (عليه السلام) در همانند بهره بردن مردم است از خورشيد در هنگامى كه ابر جلوى آن‌را گرفته است. 🔹 (عليه السلام) مى‌فرماید: «ما پيشوايان مسلمين و بر اهل عالم و سادات مؤمنين و رهبر نيكان و صاحب اختيار مسلمين هستيم؛ ما باعث براى اهل زمين هستيم، به‌واسطه ماست، آسمان بر زمين فرود نمى‌آيد، اگر ما روى زمين نبوديم اهلش را فرو مى‌برد؛ و سپس فرمود: از روزى كه خدا آدم را آفريد تا حال هيچگاه زمين از خالى نشده، منتهى گاهى حجت ظاهر بوده و گاهى مستور تا قيامت نيز از حجت خالى نخواهد شد؛ سليمان كه راوى خبر است مى‌گويد به امام سجاد (عليه السلام) عرض كردم مردم چگونه از وجود منتفع مى‌گردند؟ فرمود: همانگونه كه از خورشيد در موقعى كه زير ابر است بهره مى‌برند. [۱] 🔹در علوم طبيعى و فلكى ثابت شده كه خورشيد مركز منظومۀ شمسى است و جاذبۀ آن حافظ زمين و ساير كرات منظومه از سقوط مى‌باشد، و حرارت آن سبب حيات و زندگى حيوانات و نباتات و انسان‌ها است، و نورش روشنى بخش زمين مى‌باشد، و اين فوايد مهم خورشيد بر وجود آن مترتب مى‌گردد، خواه در پشت ابر باشد يا ظاهر. رشد و نمو موجودات زنده، تغذيه و توليد آنها، حسّ و حركت و جنبش، آبيارى زمين‌هاى مرده، غرّش امواج دريا، وزش حيات بخش بادها، 🔹ريزش زندگى آفرين باران و برف، صداى زمزمه آبشارها، نغمه هاى مرغان، زيبائى خيره كنندۀ گل‌ها، گردش خون در عروق انسان‌ها، و طپش قلب‌ها، عبور برق آساى انديشه از لابلاى پرده‌هاى مغز و هزاران فعل و انفعالات در جهان طبيعت تماماً وابسته است به وجود خورشيد و شعاع آن، خواه خورشيد ظاهر باشد و خواه پشت ابرها پنهان. بله گاهى مشاهده مى‌شود كه قسمتى از آثار نياز به تابش مستقيم خورشيد دارد، اما اينگونه آثار در مقابل آثار وجود خورشيد و شعاع آن خواه ظاهر باشد يا پشت ابر بسيار ناچيز است. ... پی نوشت‌؛ [۱] منتخب الأثر: ص ٢٧١ از ينابيع المودّة تاليف شيخ سليمان بلخى از علماء عامه و نيز از غاية المرام و بحارالأنوار نقل كرده كه از كتب معروف شيعه است. 📕دوازده گفتار درباره دوازدهمین حجت خدا حضرت مهدی (عج) حسین اوسطی، ص ۱۳۷ منبع؛ وبسایت اهل البیت @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️فوايد حجت غايب از نظر (قسمت دوم) 💠هدايت معنوى امام (علیه السلام) در تمامى حالات 🔹علامۀ طباطبائى (ره) در ذيل آيۀ «وَ إِذِ اِبْتَلىٰ إِبْرٰاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمٰاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قٰالَ إِنِّي جٰاعِلُكَ لِلنّٰاسِ إِمٰاماً» بحثى دارد تحت اين عنوان كه حضرت ابراهيم (عليه السلام) بعد از نبوت و رسالت (كه شأن آن هدايت ظاهرى مردم است تا انسان‌ها را ارائه طريق بنمايد) به ، منصوب مى‌گردد، كه چيزى است ما فوق ارائۀ طريق و هدايت ظاهرى. و سپس اضافه مى‌كند كه در هر جا متعرض معنى و حقيت شده آن را به‌عنوان و هدايت‌گر تفسير نموده مانند آيۀ: «وَ وَهَبْنٰا لَهُ إِسْحٰاقَ وَ يَعْقُوبَ نٰافِلَةً وَ كُلاًّ جَعَلْنٰا صٰالِحِينَ - وَ جَعَلْنٰاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنٰا» [۱]. 🔹و نيز آيۀ: «وَ جَعَلْنٰا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنٰا لَمّٰا صَبَرُوا وَ كٰانُوا بِآيٰاتِنٰا يُوقِنُونَ». [۲] و در اين آيات را مقيّد نموده به «أمر» و أمر الهى در آيۀ: «إِنَّمٰا أَمْرُهُ إِذٰا أَرٰادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ». [۳] و نيز آيۀ: «وَ مٰا أَمْرُنٰا إِلاّٰ وٰاحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ» [۴] بيان شده كه عالم امر عالم تجرّد است، و وقايع و حوادث در آن عالم دفعى است و تدريج و تدرّج كه از لوازم عالم خلق است در آنجا نيست. با اين مقدمات معلوم مى‌گردد كه گذشته از ارشاد و هدايت ظاهرى، يك نوع هدايت و جذبۀ معنوى است كه با نورانيت و بصيرتى كه خداوند متعال به او عطا نموده در دل‌هاى آماده و شايسته، تأثير و تصرّف مى‌نمايد و اين صاحبدلان را به‌سوى ، و مى‌نمايد و به اصطلاح، آنها را هدايت به‌معناى «ايصال الى المطلوب» مى‌كند. 🔹علامۀ طباطبائى (ره) در كتاب شيعه در اسلام خود ص ١۵٢ در رابطه فوايد وجود (عليه السلام) در حال مى‌گويد: كسانى‌ كه اعتراض مى‌كنند كه شيعه وجود را براى بيان احكام دين و حقايق آيين و راهنمائى مردم لازم مى‌دانند و غيبت امام ناقض اين غرض است، زيرا امامى كه به‌ واسطۀ غيبتش مردم هيچگونه دسترسى به وى ندارند فايده‌اى بر وجودش مترتّب نيست... به حقيقت معناى پى‌ نبرده‌اند، زيرا در بحث امامت روشن شد كه وظيفۀ امام (عليه السلام) تنها بيان صورى معارف و راهنمایى ظاهرى مردم نيست، 🔹و (علیه السلام) چنان‌كه وظيفۀ راهنمایى صورى مردم را به عهده دارد، همچنان و رهبرى باطنى اعمال را به عهده دارد، و اوست كه حيات معنوى مردم را تنظيم مى‌كند و حقايق اعمال را به‌سوى خدا سوق مى‌دهد، بديهى است كه و حضور جسمانى امام (علیه السلام) در اين باب تاثيرى ندارد و (علیه السلام) از راه به نفوس و ارواح مردم اشراف و اتصال دارد، اگر چه از چشم جسمانى ايشان مستور است و وجودش پيوسته لازم است، اگر چه موقع حضور و اصلاح جهانيش تا كنون نرسيده است. 🔹توضيح كلام علامۀ طباطبائى (ره) در نفوذ معنوى (عليه السلام): مى‌دانيم خورشيد يك سلسله اشعۀ مرئى دارد كه از تركيب آن‌ها با هم هفت رنگ معروف پيدا مى‌شود و يك سلسله اشعۀ نامرئى كه به‌نام اشعۀ فوق بنفش و اشعۀ مادون قرمز ناميده مى‌شود. همچنين يك‌ رهبر بزرگ‌ آسمانى خواه پيامبر باشد يا امام، علاوه بر تربيت تشريعى كه از طريق گفتار و رفتار تعليم و تربيت عادى صورت مى‌گيرد، يك نوع و از راه نفوذ معنوى در دل‌ها و فكرها دارد كه مى‌توان آن را نام گذارد. در آنجا الفاظ و كلمات و گفتار و كردار نقشى ندارد، بلكه تنها جاذبه و كشش درونى كار مى‌كند. 🔹در حالات بسيارى از پيشوايان بزرگ الهى مى‌خوانيم كه گاهى بعضى افراد منحرف و گناهكار با برخورد و ارتباطى اندك با آن ذوات مقدسه، به‌ كلّى تغيير مسير مى‌دادند و از گمراهى و ضلالت به سوى نور و صراط مستقيم هدايت مى‌شدند. اين دگرگونى‌ هاى تند و سريع و همه جانبه، اين انقلاب‌هاى جهش آسا و فراگير آن‌هم با يك نگاه يا ارتباطى اندك (البته براى آنها كه در عين آلودگى، يك نوع آمادگى نيز دارند) نتيجۀ جذبۀ ناخود آگاه است كه گاهى از آن به نفوذ شخصيّت تعبير مى‌شود. 🔹اشخاصى با يك برخورد و ملاقات با افرادى كه داراى روح بزرگ و عالى بودند، چنان بى‌اختيار و ناخود آگاه تحت تأثير آن قرار مى‌گيرند كه كاملاً متحول مى‌شوند. اين تأثيرگذارى قابل توجيه نيست، مگر اينكه بپذيريم كه اين تأثيرگذارى نتيجۀ شعاع اسرار آميزى است كه از درون ذات انسان‌هاى بزرگ برمى‌خيزد. ... 📕دوازده گفتار درباره دوازدهمین حجت خدا حضرت مهدی (عج) حسین اوسطی، ص ۱۳۷ منبع؛ وبسایت اهل البیت @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️مرحوم شیخ صدوق در مورد مناظرات امام رضا (علیه السّلام) و انگیزه مأمون در این کار چه می گوید؟ 🔹محدث بزرگوار مرحوم شیخ صدوق (رحمة الله علیه) در مورد مناظرات (علیه السلام) و انگیزه در این کار می گويد: « از ميان متكلمان فِرَق مختلف و پيروان مكاتب ضلال، هر كس را كه مى شنيد قدرتی در بحث دارد، دعوت مى كرد تا (علیه السلام) را در تنگنای استدلال قرار دهد، و اين به سبب بود كه نسبت به و دانش او داشت، امّا ـ به عكس ـ هر كس با (عليه السلام) وارد مناظره می شد، به مقام والای او در اعتراف می كرد و در برابر او خاضع می شد؛ 🔹چرا كه اراده كرده نور خود را كامل كند و را برتری بخشد و خود را يارى دهد، همان گونه كه در وعده فرموده است: «إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِی الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ يَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَادُ» [۱] (ما به یقین پیامبران خود و کسانی را که ایمان آورده اند، در زندگی دنیا و [در آخرت] روزی که گواهان به پا می خیزند یاری می دهیم). بايد بر اين گفتار مرحوم صدوق افزود كه اگر چه می خواست با اين برنامه از موقعيت (عليه السلام) بكاهد، لکن بدون آن كه خود توجه داشته باشد، سه خدمت بزرگ به اسلام و مقام والای آن حضرت انجام داد: 1⃣به دليل جاذبه دربار خلافت (بيم و ترسی كه مردم داشتند از يكسو و جوايز كلان مأمون از سوی ديگر)، معروف‌ ترين و فعال ترين دانشمندان مذاهب و فرقه ها به آنجا راه می يافتند و جلسات مناظره ای كه با هيچ قيمت امكان تشكيل آن در خارج از دربار نبود، برپا می كردند. اين جلسات به (عليه السلام) مجال بسيار خوبی برای ادای رسالت بزرگ خويش در ، و بستن راه بر مخالفان در آن شرايط حساس تاريخ اسلام مى داد، كه اين، يكی از بزرگترين آثار غير منتظره ولايت عهدی تحميلی مأمون بر (عليه السلام) بود. 2⃣ (عليهم السلام) و سرّ وجود و بر حق پيامبر (صلی الله علیه و آله) در اين دودمان آشكار می گشت؛ مخصوصاً كه از دور مطالبی شنيده و ناديده عاشق شده بودند، اين حقيقت را از نزديك مى ديدند، و پيمان مودت و ارادت خويش را راسخ تر مى ساختند، و اين امر ضربات سنگين تری بر پايه های وارد می كرد. 3⃣سرانجام، روزی فرا می رسيد كه می بايست از زير سلطه جباران به درآيد، ولی بايد پايان گرفتن حكومت مركزی خلفا، مساوی با برچيده شدن از اين منطقه و ساير مناطق اسلامی نباشد. خوشبختانه عوامل مختلفی، از جمله جلسات عظيم و دربار مأمون، تفكيك را از آن چه خلفا مدعی و مدافع آن بودند، ميسر ساخت و اين نكته مهمى بود. بنابراين، در كنار توطئه های سياسی دربار ، مسائل مهم ديگرى تحقق يافت كه مأمون و ديگر خلفای عباسی از آن بی‌خبر بودند و به آن تعلق گرفته بود. پی نوشت: [۱] سوره غافر، آیه ۵۱؛ عيون أخبار الرضا (ع)‏، ابن بابويه، محقق، لاجوردی، مهدی، نشر جهان‏، چاپ اول‏، ج ‏۱، ص ۱۷۹، باب (فی ذكر مجلس الرضا مع سليمان المروزی متكلم خراسان عند المأمون فى التوحيد). 📕مناظرات تاريخى امام رضا(ع)، مكارم شيرازى، ناصر، بنياد پژوهشهاى اسلامى‏ آستان قدس رضوى، ‏چ دوم‏، ص ۷۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel