eitaa logo
کانال سردار سپهبد شهید 🌷حاج قاسم سلیمانی شهرستان نجف اباد
69 دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
4.8هزار ویدیو
39 فایل
این کانال اطلاع رسانی وترویج گفتمان انقلاب اسلامی واسلام ناب است و زمینه سازان ظهور حضرت 💐❤️مهدی❤️ یاوران رهبر انقلاب این زمان هستند 🌷❤️خون که درتن ماست هدیه به رهبر ماست 🌷❤️ #لبیک یاحسین #لبیک یا صاحب الزمان #لبیک یا خامنه ای بهترین ره
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️مقام عبودیت حضرت زینب (سلام الله علیها) 🔹 کسی است که در ، و در شرایط سخت، آن زمانی که و انسان آماج تیر و قرار می‌گیرد، به جای شکایت و اعتراض، خود را حفظ و ارتباطش را با مستحکم تر نماید، و همین نکته کلیدی است که آدمی را آرام و را در مقابل آن گرفتاری‌ها تشدید می‌نماید. 🔹«الَّذينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللهِ أَلا بِذِكْرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» [۱] (آن‌ها كه به خدا آورده و به ياد خدا آرام مى‏‌گيرد، آگاه شويد كه تنها دل‌هاست). عقیله‌ بنی‌ هاشم، و استقامت، (سلام الله علیها)، عمیقا این ارتباط با معدن آرامش را حفظ نموده بود، که توانست در دوران زندگی مشقت بارش، آن همه را تحمل نماید. به عنوان نمونه: 🔹الف: آن بانوی مکّرمه در حساس ترین شب زندگی، شب هجران از (علیه السلام)، فرزندان و برادران، شب اسارت و غربت، شب آوارگی، و تنهایی، و خویش را ترک ننمود. از فاطمه بنت الحسین (سلام الله علیها) نقل شده است که فرمود: «وَ اَمَّا عَمَّتِی زِینَب فَاِنَّهَا لَم تَزَل قَائِمَةٌ فِی تِلکَ اللَّیلَة اَی عَاشِرَة مِنَ المُحَرَّمِ فِی مِحرابِها تَستغیث اِلَی رَبِّهَا... [۲] عمّه ام (سلام الله علیها) در تمام‌ در محراب خویش ایستاده و به پروردگارش استغاثه می‌نمود». 🔹ب: روز عاشورا (علیه السلام) که خود و واسطه فیض الهی است، هنگام وداع با مصیبت زده‌اش، جمله‌ای را می‌فرماید که حاکی از رسیدن قلّه رفیع و پرستش آن مخدّره، دارد: «يا اُخْتاه! لا تَنْسِنی فی نافلةِ اللَّيْل»؛ [۳] (! مرا در فراموش مکن). 🔹ج: (عليه السلام) درباره این جنبه از زندگی خانم (سلام الله علیها) می‌فرمودند: «اِنَّ عَمَّتي زَيْنَب کانَتْ تُؤَدّي صَلَواتِها مِنْ قِيام، اَلفَرائِضَ وَ النَّوافِلَ، عِنْدَ مَسيرِنا مِنَ الکُوفَةِ اِلَی الشّامِ، وَ فی بَعْضِ المَنازِل تُصَلّي مِنْ جُلُوسٍ... لِشِدَّةِ الجُوعِ وَ الضَّعْفِ مُنْذُ ثَلاثِ لَيالٍ لاَنَّها کانَتْ تَقْسِمُ ما يُصيبُها مِنَ الطَّعامِ عَلَي الاَطْفالِ، لِاَنَّ القَوْمَ کانُوا يَدْفَعُونَ لِکُلِّ واحِدٍ مِنّارغيفاً واحِداً مِنَ الخُبْزِ فِي اليَوْمِ وَ اللَّيلَة»؛ [۴] (همانا عمه ‏ام همه نمازهای واجب و مستحب خود را در طول مسير ما از کوفه به شام ايستاده می‏ خواند و در بعضی از منزل ‏ها نشسته نماز خواند... و اين هم به جهت گرسنگی و ضعف او بود، زيرا سه شب بود که غذايی را که به او می ‏دادند ميان اطفال تقسيم می‌کرد، چون‌ که آن مردمان (سنگدل) در هر شبانه روز به ما يک قرص نان بيشتر نمی دادند». 🔹این‌ها گوشه‌هایی از و ارتباط (سلام الله علیها) با حق‌ تعالی بود که به ما این درس را می‌دهد، که اگر می‌خواهیم در مقابل امواج سهمگین و کوبنده به ساحل آرامش برسیم، بهترین راه، و اتصال با می‌باشد. پی‌نوشت‌ها؛ [۱] قرآن کریم، سوره رعد، آيه ۲۸ [۲] بحرانى اصفهانى، عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآيات و الأخبار الأقوال،ج ۱۱، ص ۹۵۴، مؤسسة الإمام المهدى (عج)، قم [۳] همان [۴] همان منبع؛ وبسایت اندیشه برتر حوزه @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️تکیه بر اعماق دینی و ایمانی 🔹 باشید؛ دل به خدا بسپارید؛ را به خدای متعال از دست ندهید؛ به که خدای متعال در شما، در شما، در شما، در شما و در شما به ودیعه قرار داده است، باور و بیاورید و بدانید با این نیرو می‌توانید کوه های عظیم را جابه‌جا کنید. 🔹اقیانوس ملت ایران ممکن است گاهی آرام به نظر برسد، اما اگر طوفانی شد، سونامی‌ها به‌وجود خواهد آورد. اگر این با تکیه‌ی بر و ایمانی‌اش به طوفان برخیزد، ما کارهای بزرگی انجام می‌دهند. این فقط در میدان جنگ نیست - یک نمونه مربوط به میدان جنگ است - در میدان علم هست؛ 🔹در میدان هست؛ در میدان هست؛ در ایجاد و گسترش این فضائل در میان مردم هست؛ در میدان و پیشرفت‌های و فنی هست. این کارها و این همه از شما جوانها برمی‌آید؛ از شما برمی‌آید. بیانات‌ مقام معظم رهبری ۸۴/۰۶/۰۲ منبع: وبسایت‌دفتر‌حفظ‌ونشرآثارمعظم‌له @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از ديدگاه قرآن و روايات چگونه می توان ثابت کرد انسان دو جنبه «جسمانی» و «روحانی» دارد و منحصر به جسم و مادّه نیست؟ 🔹 يكى از مسائلى است كه از ديرباز فكر بشر را به خود مشغول ساخته است. توجّه به اين مسئله باعث شده كه موضوع در فلسفه، فرهنگ و هنر نيز جایگاه خاصى پيدا كند. همچنين در و بارها بدان اشاره شده و در نيز اين مسئله مطرح بوده است. در اينجا به گوشه اى از آنچه در «قرآن» و «حديث» در اين باره آمده است، مى پردازيم: موجودى دو جانبه است كه در ميانه دو و قرار دارد و داراى و است. از جانب «روح»، متعالى است و دست بر آسمان دارد و از سوى «جسم»، متسافل است و بر زمين دست نهاده است. 🔹 پس‌از آنكه انسان را ـ در دوران جنينى ـ وصف مى كند، در مراحل پى در پى او را به جايى مى رساند كه از جهان مادّه فراتر رفته و در او دميده مى شود: «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِن سُلَالَةٍ مِّن طِينٍ - ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِی قَرَارٍ مَّكِينٍ - ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَاماً فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْماً...» [۱] (و ما را از عصاره اى از آفریدیم - سپس او را در قرارگاهِ مطمئن [رَحِم] قرار دادیم - سپس نطفه را بصورت [خون بسته]، و علقه را بصورت [چیزى شبیه گوشت جویده شده]، و مضغه را به صورت هایى درآوردیم؛ و بر استخوان ها پوشاندیم...». 🔹 تا اينجا مراحل وجود مادّى انسان را مطرح مى كند، آن‌ گاه مى‌ فرمايد: «...ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبَارَكَ اللهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ» [۲] (...سپس آن را بخشیدیم؛ پس بزرگ و پر برکت است خدایى که است!). اين آفرينش ديگر، همان است كه پس از گذشت چهار ماه ـ دوران جنين ـ بر او دميده مى شود. در آيه ديگرى نيز به اين دو مرحله آفرينش اشاره شده است: «وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسَانِ مِن طِينٍ - ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِن سُلَالَةٍ مِّن مَّاءٍ مَّهِينٍ - ثُمَّ سَوَّاهُ وَ نَفَخَ فِيهِ مِن رُّوحِهِ...» [۳] ( را از گِل آغاز کرد - سپس نسل او را از عصاره اى از آب ناچیز و بى قدر آفرید - سپس [اندام] او را نظام بخشید و از [روحى شریف و برجسته] در وى دمید...». 🔹نكته جالب در اين آيه آن است كه دميده شده در انسان از سِنخ معرفى مى شود، «مِن رُّوحِهِ» و به خود نسبت داده مى شود و نشان مى دهد كه روح فراتر از سنخ است. (علیه السلام) در اين زمينه مى فرمايد: «إِنَّ اللهَ خَلَقَ خَلْقاً وَ خَلَقَ رُوحاً ثُمَّ أَمَرَ مَلَكاً فَنَفَخَ فِيه...» [۴] (خداوند آفريد و آفريد، سپس فرشته اى را دستور داد تا را در آفريده بدمد...». 🔹 از ديدگاه «قرآن» آفريده اى است كه از و به وجود آمده است؛ ابتدا كالبدى آفريده شده و سپس روان جاويد در آن دميده شده است. از ديدگاه فلسفه، انسان يك موجود مادّى محض نيست. يعنى به همين كه از گوشت و پوست و استخوان و عضلات تشكيل يافته است منحصر نمى شود، بلكه دارد كه او را در مرتبه اى فراتر از جهان مادّه قرار مى دهد، و از چارچوپ جسمانى محض خارج مى كند. [۵] پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره مؤمنون، آیات ۱۲ الی ۱۴ [۲] همان، آيه ۱۴ [۳] سوره سجده، آیات ۷ الی ۹ 📕علوم قرآنی، معرفت، محمد هادی، موسسه فرهنگی انتشاراتی التمهید، قم، ۱۳۸۱ش، ص ۱۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا در قرآن کریم از «خواب» به عنوان یکی از آیات الهی نام برده شده است؟ (بخش دوم و پایانی) 🔸خداوند در آیه ۲۳ سوره روم را در شب و روز يكى از نشانه‌ هاى علم و قدرت خدا شمرده و می فرماید: «وَ مِنْ آياتِهِ مَنامُكُمْ بِالَّليْلِ وَ النَّهارِ»؛ (و از نشانه هاى او شما در و است). حتى در پايان آيه باز تأكيد مى‌ كند (در این امور هایى است براى آنان که گوش شنوا دارند)؛ «اِنَّ فى ذلِکَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَسْمَعُوْنَ». 🔹همچنین در آیه ۴۷ سوره فرقان بعد از آنكه تصريح مى‌كند: (او کسى است که را براى شما پوشش قرار داد)؛ «هُوَ الَّذِىْ جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِباسا» روى مسأله تكيه كرده و مى‌ فرمايد: ( را مایه استراحت قرار داده)؛ «وَ النَّوْمَ سُباتا». تعبير به «هُوَ اَلَّذِى»؛ (او كسى است كه...) مى‌ تواند اشاره به جنبه توحيدى اين امور باشد كه هر كدام اى از ذات پاك او است و يا جنبه بخشندگى نعمت كه انسان، خود را بشناسد، و مسلّمآ شناخت ولى نعمت نيز مقدّمه‌ اى براى معرفت او خواهد بود. 🔹جالب اينكه به دنبال آن مى‌ فرمايد: (و روز را وسیله حیات [و حرکت] قرار داد)؛ «وَ جَعَلَ النَّهارَ نَشُورا». [۱] كه اشاره به گسترش انسان‌ ها در صحنه زندگى و حركت آنها به سوى مقاصد مختلف حيات باشد؛ و به اين ترتيب با ورود تاريكى ، شيپور و استراحت نواخته مى‌ شود، و با طلوع آفتاب شيپور بيدارى. و اين احتمال نيز وجود دارد که بتوان گفت: در روشنايى روز، روح گسترش پيدا مى‌ كند و انسان كاملا بيدار مى‌ شود؛ كه بى‌ شباهت به نشور روز قيامت و زنده شدن بعد از مرگ نيست. علاوه بر این در سوره نبأ نيز همين معنى با مختصر تفاوتى تكرار شده؛ 🔹و مى‌ فرمايد: (و شما را مایه قرار دادیم - و را پوششى [براى شما])؛ «وَجَعَلْنا نُومَكُمْ سُباتا - وَ جَعَلْنا اللَّيْلَ لِباسا». همان‌گونه كه لباس، انسان را از بسیاری چیزها حفظ مى‌ كند و مايه سلامت او است، نيز چنين اثرى دارد. همچنین در آیه ۱۱ سوره انفال که از ماجراى جنگ بدر سخن مى‌ گويد به اين نكته اشاره مى‌ كند كه يكى از نعمت‌ هاى خدا به مؤمنان در آن شب تاريخى اين بود كه خواب سبكى شما را فرو گرفت، و اين از سوى خداوند مايه آرامش جسم و جان شما گرديد؛ «اِذْ يُغَشِّيْكُمُ النُّعاسُ أَمَنَةً مِنْهُ»؛ (و [یادآورید] هنگامى را که خواب سبکى که مایه آرامش بود از سوى خدا، شما را فرا گرفت). 🔹اين خواب آرام‌بخش مخصوصا بعد از طى آن مسافت نسبتا طولانى، براى آنها سبب تجديد قوا و آمادگى براى جنگ سرنوشت ساز فردا در ميدان بدر بود. جنگى كه به پيروزى چشمگير مسلمانان منتهى شد. تعبير به «نُعاسْ»؛ (خواب سبك) شايد اشاره به اين است كه در عين استراحت آن چنان خواب عميقى بر آنها مسلّط نشد كه دشمن بتواند از موقعيّت استفاده كرده و بر آنها شبيخون زند. به اين ترتيب اصل آن خواب نعمت بود و كيفيّت آن نيز نعمتى ديگر. به هر حال آيه فوق نيز تأكيدى بر در تمام مراحل، بر روى و و انسان و تجديد قوا براى تلاش بيشتر و جهاد نيرومند تر است. پی نوشت: [۱] توجّه داشته باشيد كه «نُشُور» معنى مصدر و «سُبات» نيز معنى مصدرى يا اسم مصدرى دارد؛ و اطلاق آنها بر «ليل» و «نهار» به عنوان مبالغه و تأكيد است. 📕پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۸۶ش، چ نهم، ج ۲، ص ۱۵۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (ع) سرنوشت بدن انسانها پس از «مرگ» را چگونه به تصویر می کشد؟ 🔹 (ع) در خطبه ۲۲۶ پس از بیان اینکه اقوام پیشین از شما قدرتمندتر و دارای عمری طولانی‌تر بودند، به اين نكته قابل توجّه اشاره ميفرمايد كه بعد از بودن و زندگى پر زرق و برق به چه روزى گرفتار شدند: «فَاسْتَبْدَلُوا بِالْقُصُورِ الْمُشَيَّدَةِ، وَ النّمَارِقِ الْمُمَهَّدَةِ، الصُّخُورَ وَ الاَْحْجَارَ الْمُسَنَّدَةَ وَ الْقُبُورَ اللّاطِئَةَ الْمُلْحَدَةَ» (سرانجام و محكم [و بساط عيش و نوش و تختهاى زينتى و] پشتی هاى نرم و راحت را به تخته سنگهاى و به هم چسبيده و لحدهاى چيده شده مبدل ساختند». راستى چه دردناك است كه از اوج قدرت در حالى كه غرق ناز و است به جايى منتقل میشود كه از هر نظر نقطه مقابل آن است؛ نه خانه اى، نه شمعى، نه چراغى، نه بسترى و نه ناز و نعمتى. 🔹البتّه اين درد و رنج براى آنهاست كه با آن زندگى پر زرق و برق خو گرفته بودند؛ امّا آنها كه و ساده اى داشتند از اين دگرگونى و تحوّل ناراحت نميشوند به ويژه آنكه براى آنها «رَوْضَةٌ مِنْ رِياضِ الْجَنَّةِ»؛ (باغی از برزخ) محسوب میشود. آنگاه به بيان دقيقى از و ساكنانش پرداخته، ميفرمايد: «الَّتی قَدْ بُنِيَ عَلَى الْخَرَابِ فِنَاؤُهَا، وَ شُيِّدَ بِالتُّرَابِ بِنَاؤُهَا؛ فَمَحَلُّهَا مُقْتَرِبٌ، وَ سَاكِنُهَا مُغْتَرِبٌ، بَيْنَ أَهْلِ مَحَلَّة مُوحِشِينَ، وَ أَهْلِ فَرَاغ مُتَشَاغِلِينَ» (همان كه درگاهش بر خرابى بنا شده و تنها با برپا گشته، كه به يكديگر نزديك است، ولى از يكديگر دورند. آنها در ميان اهل محلّه وحشت و افراد [به ظاهر] فارغ البالی که [در واقع] گرفتارند قرار گرفته اند). 🔹آرى! اگر كاخهاى آنها با مصالح گران قيمت ساخته شده بود كه از نقاط مختلف با زحمت فراوان گردآورى كرده و منتقل میساختند، با مصالحى بى ارزش يعنى مشتى خاك بنا شده است. ساكنان اين خانه ها [خانه هاى قبر] در دو حالت متضاد قرار دارند: هم نزديكند و هم دور؛ نزديك اند از نظر مكان و دورند از نظر ارتباط. يا چنان به مشغول اند كه به ديگرى نمیپردازند و يا ندارند كه با هم مرتبط شوند. به ظاهر كارى ندارند، امّا در واقع بسيار ، زيرا هرچند چيزى از كارهاى دنيوى در آنجا نيست، امّا چنان گرفتار اند كه به ديگرى نمیپردازند [البتّه همه اينها در زندگى برزخى رخ میدهد]. 🔹آنگاه (ع) در تكميل اين سخن ميفرمايد: «لا يَسْتَأْنِسُونَ بِالاَْوْطَانِ، وَ لا يَتَوَاصَلُونَ تَوَاصُلَ الْجِيرَانِ، عَلَى ما بَيْنَهُمْ مِنْ قُرْبِ الْجِوَارِ، وَ دُنُوِّ الدَّارِ» (آنها هرگز انسى به وطن هاى خود [يعنى ] پيدا نميكنند و همچون همسايگان با يكديگر ديدارى ندارند، با اينكه به هم نزديكند و خانه هايشان در كنار يكديگر است). جمله «لا يَسْتَأْنِسُونَ بِالاَْوْطَانِ» ممكن است اشاره به اين باشد كه آنها هر چند ساليان درازی‌است در خفته اند، ولى هرگز به آن علاقه ندارند و نمیگیرند. 🔹اين احتمال نيز در تفسير اين جمله داده شده كه منظور ترك رابطه با وطنهاى خود در عالم دنياست كه هرگز فكر بازگشت به وطن نميكنند، ولى معناى اوّل به قرينه جمله «وَ لا يَتَوَاصَلُونَ...» صحيحتر به نظر میرسد. در پايان اين بخش به اين نكته اشاره میفرمايد كه چرا نمیتوانند با هم رابطه برقرار كنند: «چگونه ممكن است با هم ديدار كنند، در حالى كه فنا و فرسودگى با سينه سنگين خود آنها را در هم كوبيده و سنگها و خاكها جسمشان را خورده است». اشاره به اينكه آنها هرچند در ديوار به ديوار هم خفته اند، ولى همه قدرت خويش را از دست داده و به مشتى تبديل شده اند، ديدار چگونه در ميان استخوانهاى پوسيده و امكان پذير است؟! 🔹آنچه در کلام (ع) آمد به قرينه جمله هايى كه در آخر آن بود مربوط به پس از است؛ جسمها هستند كه و ميشوند، جسمها هستند كه با هم ديدارى ندارند و همه در هاله اى از غربت فرو رفته اند. و اگر مى بينيم (ع) در اين عبارات تنها بر تكيه میكند و سخنى از نمیگوید، به دليل آن است كه غالب مردم در اين دنيا به پرورش جسم و لذّات جسمانى مى پردازند، امام (ع) ميفرمايد: «سرانجام اين به كجا منتهى میشود، باشيد و اين همه براى نيل به مرتكب انواع نشويد». 📕پيام امام اميرالمومنين (ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلاميه‏، ۱۳۸۶ش، چ۱ ج۸ ص۴۴۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از ديدگاه امام علی (علیه السلام) «غم و اندوه» چه آثار زیان باری دارد؟ 🔹 (عليه السلام) در حکمت ۱۴۳ «نهج البلاغه» تأثير غم و اندوه را در و انسان بيان میدارد و ميفرمايد: «اَلْهَمُّ نِصْفُ الْهَرَمِ» ( و نيمى از پيرى است). اشاره به اين كه غم و اندوه، در موارد بسیار انسان را پير میكند، هرچند انسان به حسب سن و سال پير نشده باشد، موهاى او تدريجاً سفيد شده، و قامت وى خميده و قواى بدن رو به تحليل میرود و از نظر فكرى و روحى نيز احساس پيرى میكند. منظور حضرت اين است كه انسان تا میتواند و را به خود راه ندهد و از آثار سوء آن بپرهيزد. 🔹البته انكار نمیتوان كرد اسباب غم و اندوه مختلف است و بخشى از آن قابل اجتناب نيست؛ گاه مربوط به مسائل دينى و معنوى است كه انسان به هرحال باآن دست به گريبان خواهد بود. در حديث معروفى از ابن عباس میخوانيم كه میگفت: «هيچ آيه اى شديدتر و مشكلتر از اين آيه «فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ...» [۱] بر پيامبر (صلى الله عليه و آله) نازل نشد و از اين رو هنگامى كه اصحاب آنحضرت پرسيدند: اى رسول خدا! چرا به اين زودى موهاى شما سفيد شده و آثار پيرى نمايان گشته؟ فرمود: «شَيَّبَتْني هُودُ وَ الْواقِعَةُ»؛ [۲] (سوره هود و واقعه مرا پير كرد). 🔹گفته شده علت همان دستورى است كه خداوند به پيغمبرش درباره در مقابل دشمنان سرسخت و كينه توز و بى رحم داده است. ميدانيم سوره «هود» و «واقعه» هر دو در مكه نازل شده در زمانى كه پيامبر (صلی الله علیه و آله) سخت از طرف مشركان در فشار بود و گفته اند: سوره «هود» بعد از وفات «ابوطالب» و «خديجه» نازل شد كه امواج غم و اندوه از هر سو قلب پاك پيامبر را احاطه كرده بود. 🔹امابسيارى از عوامل غم و اندوه، امورى هستند كه انسان میتواند خود را ازآن دور دارد يا نسبت به آن بى اعتنا باشد، از اين رو در حديثى آمده است كه غم و اندوه را زايل میكند؛ زيرا سرچشمه بسيارى از غمها است؛ هنگامى كه انسان به زيارت اهل قبور میرود و پايان كار دنيا را مى بيند كه ثروتمند و مسكين همه در يكجا خفته اند و هيچكدام جز كفنى با خود از اين دنيا نبرده اند پيدا میكند. 🔹در طب امروز اين مسئله به روشنى ثابت شده كه سرچشمه بسيارى از بيماریهاى جسمى ناراحتی های روحى است، بيمارى هاى اعصاب، قلب، معده و غير آن در بسيارى از موارد از فشارهاى عصبى و به اصطلاح و غم و ناشى میشود و درمانى جز خلاص كردن خود از غم و اندوهها ندارد، و اگر انسان عزم راسخ و اراده قوى داشته باشد میتواند خود را ازآن دور دارد. بسيارى از حكما و شعرا براى كمك كردن به انسانها براى فراموشىِ اسبابِ اينگونه غم و اندوه ها سخنان نغز و پربارى دارند. 🔹شاعر عرب ميگويد: «ما فاتَ مَضى وَ ما سَيَأْتيكَ فَأَيْنَ - قُمْ فَاغْتَنِمِ الْفُرْصَةَ بَيْنَ الْعَدَمَيْنِ». و شاعر فارسى زبان ميگويد: «از دى كه گذشت هيچ از آن ياد مكن - فردا كه نيامدست فرياد نكن». در واقع اين دو شاعر گويا مطلب خود را از حديث (عليه السلام) اخذ كرده اند، آنحضرت ميفرمايد: «در برابر صبر و شكيبايى پيشه كنيد، زيرا ساعتى بيش نيست؛ آنچه گذشته است نه دردى از آن احساس میكنى نه سرورى و آنچه نيامده است نمیدانى چيست، بنابراين براى تو همان ساعتى است كه در آن هستى پس در برابر شكيبايى پيشه كن و بر صبر نما». [۳] 🔹در حقيقت بسيارى از افكار غم انگيز، افكار بيهوده‌اى است كه ما خودمان آن را براى خود فراهم ميكنيم. مثلا مى نشينيم خود را با افراد بالادست ميكنيم و بر محروميت خود اشك حسرت میريزيم و گاه میگوييم: اى كاش فلان فرصت را از دست نمیداديم كه اگر نداده بوديم امروز چه ثروت يا چه مقامى داشتيم. به همين دليل دستور داده شده است كه هميشه به پايينتر از خود نگاه كنيد تا و خرم باشيد و نگاه به بالاتر نكنيد تا و اندوهگين نشويد. [۴] 🔹البته بسيار میشود كه به هنگام وقوع حوادث ما يك روى سكه را مى بينيم و نگران ميشويم، درحالى كه سوى ديگر سكه ممكن است امورى باشد كه بهترين كمك را به ما بكند. ميفرمايد: «فَعَسَىٰ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَ يَجْعَلَ اللهُ فِيهِ خَيْرًا كَثِيرًا». [۵] (چه بسا چيزى شما نباشد، و خداوند در آن قرار میدهد). شاعر ميگويد: «جبين گره مكن از هر بدى كه پيش آيد - كز اين نوشته تو يك روى صفحه میخوانى؛ به روى ديگر آن نهفته خداى - كه شكر كردنِ آن تا به حشر نتوانى». [۶] 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، ۱۳۸۶ش، چ ۱ ج ۱۳ ص ۱۶۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) چه راهکاری را برای به دست آوردن «نشاط» در انجام کارها ارائه می نماید؟ 🔹 (عليه السلام) در حکمت ۱۹۷ راه به دست آوردن براى انجام كارهاى مهم زندگى را نشان داده و مى فرمايد: «إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ كَمَا تَمَلُّ الاَبْدَانُ، فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِكْمَةِ». (اين همانند تن ها، خسته و افسرده مى شوند، براى رفع ملالت و افسردگى آنها سخنان حكمت‌آميز و زيبا و ظريف انتخاب كنيد). اين يك واقعيت است كه و بر اثر كارهاى مختلف مى شوند، زيرا توان و نيروى انسان محدود است و اين محدوديت سبب خستگى جسم و جان مى گردد. 🔹اما خداى متعال كه را براى ادامه زندگى آفريده به وى قدرتى داده كه مى تواند جوششى از درون ايجاد كند و اين جوشش، نيرو و توان جديدى براى كارهاى مجدد به او بدهد. براى اين كه اين جوشش در زمان خستگى و ناتوانى شتاب گيرد بايد از استفاده كرد. تفريحات مادى و انواع ورزش ها، جسم را نيرو مى بخشد و ، لطيفه ها، مزاح ها، شعرهاى زيبا، داستان های نشاط آور و لطائف الحكم، خستگى روح را مى زدايد، و به انسان براى و اطاعت پروردگار و زندگى و تحقيق و كشف مطالب علمى نيرو مى دهد. 🔹از قديم معمول بوده كه در ميان ساعات درس، زنگ تفريح مى گذاشتند، براى اين كه خستگى و ملالت را از دانش آموز و دانشجو بگيرند. روايات، مزاح كردن را از آداب مستحبِ سفر دانسته البته مزاحى که به دور از و آلودگى به گناه باشد. مرحوم علامه طباطبايى بحر العلوم در اشعار فقهى خود مى گويد. «وَ أكْثِرِ الْمِزاحَ فِى السَّفَرِ إذا * لَمْ يَسْخَطِ الرَّبَ وَ لَمْ يَجْلِبْ أذَىً» (در سفرها زياد كن، مزاحى كه سبب خشم خدا نشود و موجب آزار كسى نگردد). 🔹اين شعر برگرفته از حديثى از پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله) است كه مى فرمايد: شش چيز است كه نشانه شخصيت انسان است سه چيز در حضر و سه چيز در سفر؛ سه چيز در سفر را به اين صورت بيان فرمود: «فَبَذْلُ الزّادِ وَ حُسْنُ الْخُلْقِ وَ الْمِزاحُ فِی غَيْرِ الْمَعاصی» [۱] (بخشيدنِ بخشى از زاد و توشه به ديگران و حُسن خُلق و كردن به صورتى كه موجب عصيانى نشود). اين موضوع در مورد سفر تأكيد شده؛ زيرا در گذشته، سفرها غالباً آميخته با خستگى هاى جسمى و روحى بوده و اين مزاح ها مى توانست خستگى و ملالت جسمى و روحى را برطرف سازد. 🔹ناگفته پيداست كه بايد در حد و خالى از افراط و بى بند و بارى و دور از اذيت و آزار ديگران و آنچه موجب خشم خداوند مى شود باشد. «طرائف» جمع «طريفة» به معناى هر چيز زيبا، دل انگيز و شگفتى آور است و «حِكَم» جمع «حكمت» به معناى علم و دانش و مطالب آموزنده و به معناى عقل است، بنابراين «طرائف الحكم» به معناى نكته هاى لطيف و زيبا است؛ خواه علمى باشد يا ادبى، در قالب شعر باشد يا به شكل نثر، ولى مى توان آن را به قرينه روايات و به اصطلاح از باب «تنقيح مناط» به هر گونه مزاح و سخنانى نشاط انگيز هر چند جنبه علمى نداشته باشد تعميم و تسرّى داد. 🔹در حديثى مى خوانيم كه: «گاه يك مرد عرب بيابانى خدمت پيغمبر اكرم (صلى الله عليه وآله) مى رسيد و هديه اى براى آن حضرت مى آورد. سپس عرض مى كرد: اى رسول خدا؟ «أعْطِنا ثَمَنَ هَدِيَّتِنا»؛ (قيمت اين هديه را لطف كنيد) پيغمبر (صلى الله عليه و آله) با شنيدن اين سخن مى خنديد و گاه هنگامى كه غمگين مى شد مى فرمود: «ما فَعَلَ الاَعْرابِىُ لَيْتَهُ أَتَانَا» [۲] (آن مرد اعرابى كجاست؟ اى كاش! سراغ ما مى آمد). بار ديگر تأكيد مى كنيم كه نبايد براى رفع خستگى آلوده به شد، آنگونه كه در دنياى امروز معمول است كه هرگونه سرگرمى سالم و ناسالم را براى رفع خستگى مى پسندند؛ بلكه بايد و را در آن رعايت كرد. 🔹اين سخن را با شعرى كه ابن ابى الحديد در شرح اين كلام حكمت آميز مولا آورده پايان مى دهيم: «أفِدْ طَبْعَكَ الْمَكْدُودَ بِالْجِدِّ راحةً * تَجَمُّ وَ عَلِّلْهُ بِشَىء مِنَ الْمَزْحِ - وَ لكِنْ إذا أعْطَيْتَهُ ذكَ فَلْيَكُنْ * بِمَقْدارِ ما يُعْطَى الطَّعامُ مِنَ الْمِلْحِ». [۳] (طبع فرسوده و خسته خود را راحتى ببخش تا راحت پذيرد و به وسيله چيزى از آن را درمان كن ولى هنگامى كه اين فرصت را به طبع خود دادى بايد به مقدار نمكى باشد كه در طعام مى ريزند [كه اگر بيش از حد باشد طعام را شور و غير قابل استفاده مى كند]). 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۱۳، ص ۵۳۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel