eitaa logo
کانال سردار سپهبد شهید 🌷حاج قاسم سلیمانی شهرستان نجف اباد
71 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
4.8هزار ویدیو
39 فایل
این کانال اطلاع رسانی وترویج گفتمان انقلاب اسلامی واسلام ناب است و زمینه سازان ظهور حضرت 💐❤️مهدی❤️ یاوران رهبر انقلاب این زمان هستند 🌷❤️خون که درتن ماست هدیه به رهبر ماست 🌷❤️ #لبیک یاحسین #لبیک یا صاحب الزمان #لبیک یا خامنه ای بهترین ره
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ امام علی (ع) در خطبه ۱۶۷ نهج البلاغه، درباره آماده شدن برای مرگ چه هشداری می دهد؟ 🔹 (ع) در بخشی از خطبه ۱۶۷ ، مخاطبان خود را به مسئله كه براى همه رخ خواهد داد توجّه مى دهد و مى فرمايد: «بَادِرُوا أَمْرَ الْعَامَّةِ وَ خَاصَّةَ أَحَدِكُمْ وَ هُوَ الْمَوْتُ، فَإِنَّ النَّاسَ أَمَامَكُمْ، وَ إِنَّ السَّاعَةَ تَحْدُوكُمْ‌ مِنْ خَلْفِكُمْ؛ به سوى آن امر عمومى و خصوصى، يعنى ، مبادرت ورزيد [و براى آن آماده شويد]؛ چرا كه [گروهى از] مردم، پيش از شما رفتند و از پشت سر، شما را بانگ مى زند [و به پيش مى راند]». منظور از امر عمومى و خصوصى، همان است؛ زيرا اگر به كلّ جامعه انسانى نگاه كنيم، مرگ در سرنوشت همه آنها رقم زده شده است، بنابراين جنبه عمومى دارد و اگر تنها به خودمان بنگريم، باز مرگ را در پايان عمر حاضر مى بينيم، بنابراين جنبه خصوصى دارد، و با توجّه به تفسيرى كه امام (ع) فرموده، جمله «وَ هُوَ الْمَوْتُ» [۱] ترديدى در اين تفسير باقى نمى ماند؛ و شگفت آور است كه چگونه بعضى از مفسّرانِ «نهج البلاغه» جمله «بَادِرُوا أَمْرَ الْعَامَّةِ» را به معناى اصلاح امور جامعه تفسير كرده اند. 🔹جمله هاى بعد نيز نشان مى دهد كه آنچه در اين عبارت آمده مربوط به مرگ و پايان زندگى است، نه اصلاح جامعه انسانى، كه آن مقوله ديگرى است. آرى، دو دليل بر حقانيت مرگ ـ كه يك قانون عمومى است - وجود دارد: ۱) نخست اينكه با چشم خود گروهى را مى بينيم، كه پيش از ما بار اين سفر را مى بندند و در جلوى اين قافله به حركت در مى آيند. جسد بى جان آنها را بر دوش مى گيريم و به قبرستان مى بريم و به خاك مى سپاريم و باز مى گرديم. آيا ميان ما و آنها تفاوتى است كه آنها بروند و ما بمانيم؟!! ۲) ديگر اينكه نشانه هاى حركت به سوى پايان زندگى، در وجود همه ما يكى بعد از ديگرى آشكار مى شود: آثار پيرى، موهاى سفيد و ناتوانى اعضا، تمام اينها نشانه آن است كه از پشتِ سر، ما را می خواند. با اين دو دليل روشن، آيا هيچ عاقلى احتمال مى دهد كه از اين قانون استثنا شود؟! سپس امام (ع) به نتيجه گيرى مهمّى مى پردازد. 🔹حضرت مى فرمايد: «تَخَفَّفُوا تَلْحَقُوا، فَإِنَّمَا يُنْتَظَرُ بِأَوَّلِكُمْ آخِرُكُمْ؛ [حال كه چنين است] سبكبار شويد تا به قافله برسيد؛ چرا كه پيشينيان را در انتظار رسيدن بازماندگان نگه داشته اند [تا همه در يك زمان محشور شوند]». آرى، ، سفرى است بسيار پر فراز و نشيب و داراى گردنه هاى صعب العبور؛ تنها مى توانند از اين راه بگذرند؛ همان كسانى كه در زندگى دنيا به حداقل قناعت كردند و از ثروت اندوزى و زندگى پر زرق و برق و سرشار از تجملات چشم پوشیدند؛ همچون مسافری که حداقل آب و غذای لازم را برای سفر با خود می برد و از فراز و نشیب ها به آسانی می گذرد؛ نه همچون كسانى كه بر اثر خيالات خام، بارهاى سنگينى بر دوش گرفته اند كه در همان گردنه اوّل و دوّم مى مانند و از قافله جدا مى شوند و تلف مى گردند.‌ مرحوم سيّد رضى چند جمله اخير را با مختصر تفاوتى در خطبه ۲۱ نقل كرده و در توضيح آن تصريح كرده كه جمله «تَخَفَّفُوا تَلْحَقُوا»؛ (سبكبار شويد تا به قافله برسيد) كلامى است كه از آن كوتاه تر و پربارتر يافت نمى شود، كلامى كه روح تشنگان طالب حكمت را سيراب مى كند و مهم ترين درس زندگى را به انسان مى دهد.‌ پی نوشت: [۱] توجّه داشته باشيد ضمير «هو» مذكّر است و به «امر» بر مى گردد و بنابراين «خاصّة» بايد مجرور باشد؛ نه مفتوح آنچنان كه در متن مذكور آمده است. 📕پيام امام اميرالمؤمنين (ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، چ اول‏، ج ۶، ص ۴۳۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (ع) در نامه ۳۱ نهج البلاغه، درباره نزدیک بودن «مرگ» چه فرموده است؟ 🔹 (ع) در بخشی از نامه ۳۱ - که به امام حسن (ع) نوشته شده - اهل اين جهان را به تشبيه كرده كه به سوى در حركت‌اند ميفرمايد: «كَأَنْ قَدْ وَرَدَتِ الْأَظْعَانُ؛ گويا اين به منزل رسيده اند [و پايان عمر را با چشم خود مى بينند]». «يُوشِكُ مَنْ أَسْرَعَ أَنْ يَلْحَقَ؛ سپس مى افزايد: نزديك است كسى كه سريع حركت ميكند به [مرگ] برسد». منظور از «مَنْ أَسْرَعَ» همه هستند نه گروه خاصى؛ زيرا همه باسرعت به سوى كه همان است میرسند. 🔹حضرت تشبيه جالبى درباره مردم جهان میكند و میفرمايد: «وَ اعْلَمْ يَا بُنَيَّ أَنَّ مَنْ كَانَتْ مَطِيَّتُهُ اللَّيْلَ وَ النَّهَارَ، فَإِنَّهُ يُسَارُ بِهِ وَ إِنْ كَانَ وَاقِفاً، وَ يَقْطَعُ الْمَسَافَةَ وَ إِنْ كَانَ مُقِيماً وَادِعاً؛ پسرم بدان آنكس كه مركبش شب و روز است، او را و در است، هرچند خود را ساكن پندارد و پيوسته قطع مسافت میكند، گرچه ظاهراً ايستاده است و استراحت ميكند». اشاره به اينكه حركت به سوى حركتى اجبارى است نه اختيارى؛ دست همه را بر مركب راهوارِ زمان سوار كرده و چه بخواهند يا نخواهند با سرعت آنها را به سوى نقطه پايان مى برد، هرچند از آن بى خبرند. 🔹تعبيرهاى ديگرى در ساير كلمات (ع) در اين زمينه ديده میشود از جمله ميفرمايد: «أَهْلُ الدُّنْيَا كَرَكْبٍ يُسَارُ بِهِمْ وَ هُمْ نِيَامٌ؛ [۱] همانند سوارانى هستند كه مركبشان را به پيش مى برند و آنها در خوابند». در جاى ديگر ميفرمايد: «نَفَسُ الْمَرْءِ خُطَاهُ إِلَى أَجَلِهِ؛ [۲] هربار گامى به سوى سرآمد زندگى است». حضرت در حديث دیگری میفرمايد: «إنّ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ يَعْمَلَانِ فِيكَ فَاعْمَلْ فِيهِما وَ يَأْخُذانِ مِنْكَ فَخُذْ مِنْهُما؛ [۳] شب و روز در تو اثر میگذارند [و از عمر تو میكاهند] تو هم در آنها از خود اثرى بگذار و كارى كن؛ آنها از تو چيزى ميگيرند تو هم چيزى از آنها بگير». 🔹ابن ابى الحديد در اينجا داستان جالبى از يكى از اساتيد خود نقل ميكند میگويد: «ابوالفرج محمد بن عباد (ره) از من خواست كه اين وصيّتنامه را براى او بخوانم، و در آن روز من جوانِ كم سن و سالى بودم آن را از حفظ براى او خواندم؛ هنگامى كه به اين بخش از وصيّتنامه رسيدم استادم فريادى كشيد و به زمين افتاد، در حالى كه كسى بود كه به اين زودى تحت تأثير واقع نميشد». [۴] در تعبيراتِ حضرت در اين فقرات، به تشبيه شده اند كه بر سوارند و اين مركب آنها را به سوى پيش مى برد. 🔹شكی نيست كه گروهى از اين در ايستگاه هاى وسط راه پياده مى شوند و گروه ديگرى به راه خود همچنان تا پايان عمر طبيعى ادامه ميدهند و عجب اينكه هيچ كس نميداند در او را پياده مى كنند. دو چيزِ اين سفر مسلّم است: بودن آن و اينكه دارد. گروهى اين را در حال مى پيمايند و و بعضى گاه خواب و گاه بيدار؛ آنها كه پس از پياده شدن و بركات فراوانى كه در هر ايستگاه موجود است و به آن نياز دارند تهيه ميكنند و آنها كه در و يا موقعيت خود را نمى دانند به مفهوم «اَلنّاسُ نِيامٌ إذا ماتُوا اِنْتَبِهُوا» [۵]  به مقصد میرسند. 🔹 و مأمورانى هستند كه پيوسته در مسير راه به هشدار مى دهند و بر فرياد میزنند كه برخيزيد و از توقفگاه هاى وسط راه آنچه نياز داريد ؛ چراكه وقتى به رسيديد در آنجا تهيه وسائل مورد نياز ابداً امكان ندارد و از آن مهم تر اينكه در اين مسير نيز ممكن نيست. گروهى اين سخنان را میكنند و از جان و دل مى پذيرند و گروهى میكنند يا ناباورانه به آن گوش میدهند و هنگامى كه به رسيدند به واقعيّت تمام آن سخنان پى مى برند و فرياد وا حسرتاه سر میدهند و نعره «يا لَيْتَنا نُرَدُّ وَ لا نُكَذِّبَ بِآياتِ رَبِّنا وَ نَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنينَ» [۶] از آنها شنيده میشود؛ ولى چه سود؟ پی نوشت‌ها؛ [۱]نهج البلاغة، صبحی صالح، هجرت‏، قم‏، چ۱ ص۴۷۹ (حکمت ۶۴) [۲]همان ص۴۸۰ (حکمت ۷۴) [۳]غررالحكم و دررالكلم‏، تميمى آمدى ص ۲۵۴ [۴]شرح نهج البلاغة، ابن أبی الحديد، ج۱۶ ص۹۱ [۵]بحارالانوار ج۴ ص۴۳ باب۵ [۶]سوره انعام، آيه۲۷ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، چ۱، ج۹، ص۶۱۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel