eitaa logo
ارشيو ،زندگينامه شهداي نيرو ويژه صابرين
75 دنبال‌کننده
204 عکس
38 ویدیو
10 فایل
ارتباط @Hamadani_52
مشاهده در ایتا
دانلود
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 🕊 ۲ 🔶شهید وقت آزاد خود را به می پرداختند و تا کارشناسی ارشد علوم سیاسی تحصیل کردند و باقی وقت آزاد خود را با می گذراندند. برادر شهید در ادامه گفت: ایشان فرزند به نام که ششم ابتدایی پیش دبستانی، یک سال و سه ماه دارند که به آموزش تعلیماتی دینی و تربیتی برای فرزندان خود اهمیت خاصی می دادند. از شهید می توان به بصیرت خاص سیاسی اشاره کردند که اکثر کسانی که سوال و شبهه ایی داشتند از می پرسیدند و شهید هم سعی می کردند وقت کافی را برای شفاف سازی شبهات صرف کنند. برادر شهید مدافع حرم شهید در ارتباط با نحوه اعزام شهید به سوریه گفت: یک گروه قرار بود از لشکر محمد رسول الله اعزام بشود وقتی شهید متوجه شدند بسیار کردند تا بتوانند اعزام بشوند و در نهایت در گروه دوم ثبت نام کردند. اما با توجه به اینکه یک نفر از گروه اول انصراف داد ایشان توانستند با گروه اول به سوریه اعزام بشوند. ⏮ادامه دارد
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 🕊 ۳ 🔶ایشان دو اعزام به داشتند که دراعزام اول در اربعین حسینی برگشتند که از دو ناحیه ترکش خوردند و شدند و در دومین اعزام خود شهید شدند. وی در درباره آخرین دیدار خود با شهید گفت: آخرین دیدار ما قبل از اعزام دوم در دی ماه سال ۹۴ ا بود که برای بدرقه ایشان به فرودگاه رفتم. برادر شهید مدافع حرم درباره خبر شهادت شهید گفت: اولین سه شنبه بعد تعطیلات بود که مسوولین لشکر ۲۷ محمد رسول الله خبر شهادت ایشان را به ما دادند و گفتند: ایشان هستند. بعد از آخرین مکالمه ایشان با بی سیم تقریبا ۱۶ دقیقه بعد بی سیم دست دشمن بود. ⏮ادامه دارد
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 🕊 ۴ 🔶 (س)الگوی گمنامی سید احسان میر سیار عاشق مادرش حضرت زهرا (س)بود، و این شهید عزیز نیز به طور قطع ارزوی دیرینه احسان عزیز بوده که مانند تا ظهور منجی عالم بشریت گمنام بماند، زیر خود گواه اشکار از ارادت ایشان به صدیقه طاهره (س)می باشد که از زبان همسنگر وهمراه زندگیش بیان شده است، حتی سال پیش در ایام در سه مراسم که به نام همسرم بود به جای صحبت از همسرم روضه حضرت (س)خونده شد در اولین شب شهادت مراسم سالگرد همسرم بود اونشب 5 دقیقه هم از همسرم خونده نشد حضرت زهرا خونده شد در وسط ایام فاطمیه یه شب جمعه و در شب شهادت اصلی حضرت هم همینطور همچنین در درخواست دوروضه دیگر برای حضرت در منزلمان کرد که طوری شدبه طور اتفاقی که روز قبل وبعد وفات این مراسمها برگزار شد ⏮ادامه دارد
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 🕊 ۵ 🔶🌸1️⃣ 16مهر 1394 اولین اعزام ایشون به سوریه بود که 15 آذر 94 از این ماموریت برگشتند با دو ترکش در راستشون که سعی کردن این موضوع از بقیه پنهان بماند چرا که دوباره قصد دفتن داشت فقط آمده بود که قدری بچه ها وخانواده از دیدنش آرام شوند و دوباره برودکارهای نیمه تمامش را کرد و در 13 دی دوباره عازم شد اواخر رمضان سال 94 بود که به من گفت: میخام برم سوریه عید فطر که شد تصمیمش قطعی شد میگفت: نمیتونم بشینم واز تلویزیون ببینم حرم حضرت (سلام الله علیها) محاصره بشه ومن اینجا توی آرامش باشم اخبارهای مربوط به رو گوش میکرد و از این ناراحت بود که توی خونه نشسته توجای امن ولی اونجا اطراف حرم هست. ⏮ادامه دارد
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 🕊 ۶ 🔶🌸2️⃣ آسید میگفت: تاامن زنده ام نمیزارم حرم محاصره بشه نمیزارم دوباره کربلا تکرار بشه دیدم تصمیمش جدیه اوایل گِریَم میگرفت؛ ولی بعد گفتم بادلیل بگم بهش نیاز دارم یه روز دیگه شروع کرد گفتن که مردم آنجا همه در ظلم قرار گرفتن و ها اسیر دست حرامی شدن باید برم؛ میخندید گفتم مگه مرد درقبال خانوادش مسئول نیست پس ما چی گفت چرا درقبال خانواده مسئول هست اما قبلش در مقابل خدا مسئوله این طور نیست؟ گفتم چرا ولی گرفت گفت: باش و شما رو میسپارم به گفت: اونجا نیست بچه ها درمقابل پدرو مادر؛ پدرو مادر درمقابل بچه همه دارن قتل عام میشن اینجا ولی چه من باشم چه نباشم شما درامنیت بسر میبرید .. دیدم میگه بهر حال تااون روزای آخر هم میکردم وصیت مینوشت برام میگفت که اگه اتفاقی افتاد چی کار کنم امادیگه انگار دلم شد نمیدونم چرا ولی دیگه میگفتم نرو ... ⏮ادامه دارد
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 🕊 ۷ 🔶🌸3️⃣ ساکشو بست شامشو خورد بامن کرد بچه ها رو یکی یکی رفتم قرآن بیارم دیدم سریع رفت تا ته حیاط سمت در ورودی گفتم صبر کن صبر کن میری این همه راه صبر کن از زیر رد شو ایستاد برگشت دیدم اشک توی چشماش حلقه زده و رو ب صورتش ریخته گفتم چی شده میکنی گفت: چیزی نیست و اززیر قرآن رد شدو رفت بعد که اومدم خونه فکر کردم که چرااشکش اومد فهمیدم که حافظی با ها و کندن ازاونا براش سخت بوده که بعدش به سرعت رفت سمت در که این محبت یه لحظه و ... کم کم مردم فهمیدن که همسرم وبرادرش باهم راهی شدن به میگفتن چرا جلوی یکی از پسراتو نگرفتی چرا دوتا شونو باهم فرستادی سوریه ایشونم میگفت: اونا راهشونو انتخاب کرده بودن نمیشد داشت .. به من میگفتن تو با سه تا بچه چرا گذاشتی بره گفتم همسرم رفت تا به ندای هل من ناصر ینصرونی (علیه السلام) که بعد 1400 و اَندی سال دوباره بلند شده لبیک بگه رفت چون ندای شنید و گفت: امام علی(علیه السلام) فرمودند: مسلمان نیست هر که ندای مظلوم رو بشنوه وذره ای ازجایش تکون نخوره ؛ گفتم رفت تا نشون بده مرد عمله همه ی شماها سالی چند بار یا حداقل یه بارشب یا روز میگید که امام حسین اگه ما اون روز اونجا بودیم نمیزاشتیم این اتفاقهابیفته نمیزاشتیم حضرت (علیهاالسلام) بکشه حالا دارن به حرم نزدیک میشن همسرم رفت تا به حرفی که زد عمل کنه ومرد عمل کردن باشه نه فقط حرفه تو بزنه. ⏮ادامه دارد
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 🕊 ۸ 📝ڪولہ ات راڪہ بستم دلم را هم درآن جاڪردم ..گفتم توڪہ نباشے... دیگر بہ ڪارم نمے آید وقتے از زیر ردشدے دل من هم آرام گرفت. جاے قدم هایت را .. باڪاسہ اے آب سیراب ڪردم ..غمها را شستم . هرچند مجالم نداد تا سیر ببینمت ولے خوب میدانم اخر این بازے چہ نیڪ است هرچہ ڪہ باشد ..تو برندہ اے و من دستانت مے مانم تامرا هم با خود ببرے . 🔶 ؟!! در اولین روزهای نبودنت این پیام از رهبرمان بود که مرا تسلی داد. رهبر انقلاب: گاهی دل از غم مالامال میشود .. از این قبیل قضایا در زندگی انسان هست؛ چه زندگی فردی، چه زندگی اجتماعی امّا عزم و اراده باید راسخ بماند، گام باید برداشته بشود؛ هست که کوه‌ها را میشکند، [ولی‌] انسانِ را نمیتواند بشکند؛ راه را باید ادامه داد. ۱۳۹۴/۱۲/۰۵ لبیک لبیک بله رهبرم راه را ادامه میدهم. ⏮ادامه دارد
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 🕊 ۹ 📝این دو سه روزه، هر چی به شبهای نزدیک تر میشیم فشار کاریِ خادمین حسینیه س ستاد سپاه تهران بیشتر میشه.. ولی گوشه کنار میبینم بعضیا میون کارشون چند لحظه مات: و مبهوت به گوشه و کنار حسینیه خیره میمونن، آخرشم یک یادش بخیر میگن و دوباره مشغول میشن...: چند بار دیدم بعد از یک روز طولانی و سخت کاری همکارها که جمع میشن برای استراحت، هر کسی زل میزنه یک گوشه و باز میگه یادش بخیر... نمیفهمیدم چی میگذره توی دل این مردهای سن و سال دار که ته حرفشون سنگینی بغض و بود... توی جمع سربازها که بودم یکیشون میگفت پارسال همین شب قدری فشار کار مراسم حسینیه با زبون داشت از پا درم میوورد، خم شدم بار از روی زمین بردارم که یکی زد روی شونه هام و گفت (( بذار من بر میدارم، تو برو توی سایه یک کم استراحت کن)) برگشتم دیدم آقاسید احسانه!!! گفتم نه آقا سید، شما چرا؟ من خودم میبرم دوباره با زور وسیله ها را ازم گرفت و گفت :( چه فرقی میکنه؟ برو ) امسال ولی جاش خیلی خالیه... کاش بود اونم خیره شد یک گوشه و گفت یادش بخیر ... آخ، آخ، آخ تازه فهمیدم آره آقا ... آره جات خیلی خالیه ... فرمانده خاکی و بزرگ من امسال شب های قدر در نبوده تو همه احساس میکنن دست تنها موندن همکارات، رفقات، نیروهات و حتی سربازهات ... باشه اشکال نداره. مارو گذاشتی و رفتی سر سفره صاحب این شبها نشستی، فکر کنم ازون بالاها نشستی و با لبخند تلاش بچه ها رو نگاه میکنی ولی: حداقل دستمونو بگیر این شبها خیلیامون دلمون میخواد الان پیش تو باشیم .. راه حلشم فقط یک پیش بی بی زینبه ... کم کم نوبت منه که زل بزنم به عکست و بگم ... ( یادش بخیر ) ......... ر.م _ هفدهم رمضان نود و پنج حسینیه فاطمه الزهرا س سپاه تهران ⏮ادامه دارد
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 🕊 ۱۱ 📝نومیدمشوکه تو را نیزعاشورایی است،وکربلایی که تشنه خون توست وانتظار می کشد تو زنجیر خاک از پایت بگشایی وازخود واز دلبستگیهایش هجرت کنی وبه کهف الحسین لازمان ولامکان ولایت ملحق شوے وفراتراززمان ومکان خودرابه غافله سال شصت ویکم هجری برسانی... یاران شتاب کنیدقافله درراه است میگویندکه گنه کاران رادراین قافله راهی نیست اما پشیمانان رامی پذیرند. ⏮ادامه دارد
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 🕊 ۱۰ 📝آسید قبل از رفتن به سوریه گفت: اونجا هوا اینقدر سرده که لوله های آب یخ میبنده وبرای استفاده از آب جهت شستشو و خوردن باید ابتدا به دفعات زیاد آبی که غیر قابل استفاده هست رو جوش آورد وریخت روی لوله های آب که یخ لوله باز بشه وآب ازش جاری بشه تابتونیم از آب تمیز برای خوردن استفاده کنیم.. میگفت : صدای هل من ناصر ینصرنی امام حسین بلند شده خوب گوش کن این ندا را میشنوی بار دیگر این امام حسین (علیه السلام) است که طلب یاری میکند آیا نباید گوش کنم؟!!! ومن در مقابل استدلال منطقی و حرف از دل برآمده اش سخنی نداشتم که به زبان آورم. ⏮ادامه دارد
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 🕊 ۱۲ ❣️ 📝الهی دلخوشم که الهی میگویم شکرت که حقیرم وفقیر ؛نه امیر و وزیر الهی آن راکه دل باز داد،دهن بسته است،این سخن پرواز دل بسته است توفیقم ده که یک بار(استَغفِرالله رَبّے وَ اَتوبُ اِلیه)گویم که هنوزازگفتن آن شرمسارم... الهی موج ازدریا خیزد وباد می آمیزد ودر وی گریزد وازوی ناگریزاست:اِنا لِله وَ اِنا اِلَیهِ راجِعون در راهم وهمراه دردو آهم،آهم ده وراهم ده،اگرمن بنده نیستم توکه مولای من هستی .. الهی راز دل باتوچه گویم که اوخود رازدلی دانه ولانه وبال پر پرواز دلی... الهی شکرت که عقل ودینم دستم رابسته اند . الهے آن خواهم که هیچ نخواهم الهے اثروضع توام چگونه به خودنبالم الهے اگرگلم یاخارم از آن بوستان یارم الهے اگریک باردستم رابشکنی ازمن چه بشکن بشکنی الهے رجب بگذشته وماازخودنگذشتیم توازمابگذر الهے خود در ذات خود متحیرم تاچه رسد در ذات تو الهے نعمت سکوتم رابه برکتت مضاعف کن الهے اگربخواهم شرمسارم واگرنخواهم گرفتار الهے دربسته نیست مادست وپا بسته ایم. (این عبادات ومناجات به دست خود شهید سید احسان میرسیارچندسال قبل ازشهادت در سال ۱۳۸۰ نوشتن در خلال تمریناتی که برای یگان ویژه صابرین بودن.) ⏮ادامه دارد
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 🕊 ۱۳ ❣️ 📝تاسوعا درفرهنگ شیعه نومیددهنده ی عاشورا است نمیدانم تاچه حد دقیق میگویم،اما فکرمیکنم تاسوعاهای زیادی دراسلام آمدورفت وهرگزآن تاسوعا به تبدیل نشد وتاسوعا درهمان تاسوعامرد.اگراز زمان پیامبر(صل الله علیه وآله و سلم) کاملاًمنصفانه بنگریم خواهیم دید خود یک تاسوعا بود،تاسوعایی که یاران پیامبر(صل الله علیه وآله وسلم)به علی (علیه السلام) قول وفاداری دادند ولی درسقیفه زیرعهدخود زدند وبه او ننمودند باعلی(علیه السلام) برای حکومتش در بیعت بسته ولی این بیعت فقط چندصباحی ماند وازبین رفت وعدوها این حضرت به جنگ خودتاسوعابود ولی هرگز عاشورایی نشدو پیروان علی(علیه السلام)درحَکَمیت جداشدند وپیمان های وفاداری خود را رشته رشته ازهم گسستند و(علیه السلام)درصفین شکست خورد درزمان امام حسن(علیه السلام آمدند وبا وی بیعت کردند وسپاه جنگی فراهم نمودنداما در روزعاشورا ازانجام پیمان خودبازماندند وبه پیوستند..اما درزمان امام حسین (علیه السلام) ودرتاسوعای محرم سال شصت ویکم هجری کسانی که باامام خودپیمان بسته تحت هیچ شرایطی آن هم شرایط روز دهم محرم که چندین هزارنفر درمقابل کمترازصدنفرقرارگرفته بودند ازپیمان خود عدول ننمودند وهرکس ازامام اجازه اجرای پیمان خودرامی گرفت.. تاسوعای حسینی آورندکه هرچندتاسوعاراچنان که بایدستود،ما ستایش نکردیم وفقط به احوال عاشوراپرداختیم.. (دلنوشته ای که شهید سید احسان میر سیار بعد از عقدشان نوشته اند.) ⏮ادامه دارد