🌻🍃🌻🍃🌻🍃🌻
🍃🌻🍃🌻
∞﷽∞
#رمان_شیفتِشب♡
#Part143
•••••••••∞•🍃🌻🍃•∞••••••••
"دلبرِ علی"
ظرف مرغ را بالای سفره گذاشتم.
_سوگند اون دیس برنج رو هم میدی؟
_الان میارم.
علی ظرف سالاد را کمی بالاتر از مرغ گذاشت. به اطراف دزدکی نگاه کرد و بعد با خیال راحت، یکی از خیارهای روی سالاد را برداشت.
دستش طرف دومین خیار رفت که با قاشق روی دستش زدم.
_اوهوی آقا پسر! ناخونک زدن به غذا کار بدیه.
علی بالای ابرویش را خاراند.
_جدی؟!
نمیدونستم.
دستش سریع سمت خیار رفت و روی هوا قاپید. خوشحال خیار را به دهانش انداخته و خندید.
_شکمو!
شکلکی درآورد و از کنارم رد شد.
با خنده سر تکان دادم که صدای زنگ در بلند شد.
_ اِ...منتظر کسی بودید؟
سوگند زودتر از همه دیس را میز گذاشت و سمت آیفون رفت. از دور لرزش خفیف دستانش را میدیدم. گوشی آیفون را برداشت.
_سلام..خوش اومدین.
بفرمایید بالا، الان میگم بیاد.
گوشی را سر جایش گذاشت و گردنش را چرخاند. رو به علی کرد.
_آقا مازیار پایین منتظرته.
علی خیره به سوگند از آشپزخانه درآمد و سمت در رفت.
_خب دعوتش میکردی بیاد تو.
سوگند دستش را مالید.
_کردم، قبول نکرد.
_برم ببینم چیکار داره.
•••••••••∞•🍃🌻🍃•∞••••••••
#آئینه✍🏻
❌کپی ممنوع❌
🌻🍃🌻🍃
🍃🌻🍃🌻🍃🌻
🌻🍃🌻🍃🌻🍃🌻
🍃🌻🍃🌻
∞﷽∞
#رمان_شیفتِشب♡
#Part144
•••••••••∞•🍃🌻🍃•∞••••••••
"دلبرِ علی"
نگاهم دنبال سوگند کشیده شد.
رفتارهایش عجیب و هول زده بود. سطل ماست را به جای کاسهاش سر سفره میگذاشت.
عجیب به حرکاتش نگاه میکردم که آخر با یک بهانهٔ الکی از زیر کار در رفت و وارد اتاقش شد.
فکرم درگیر بود، بابا دست هایش را شست و بالای میز نشست.
_طاهره خانم دستتون درد نکنه چه سفرهٔ رنگینی!
مامان طاهره با پایین دامنش دستانش را خشک کرد.
_خواهش میکنم، چیز قابل داری نیست.
حلما جان، میری سوگندم صدا کنی؟
تیلههایم روی مامان طاهره نشست.
پلکهایش را روی هم انداخت. فکر کنم گفت که بروم و از حال سوگند سر در بیاورم.
_چشم.
لبخندش شکفت؛
چشمانش غرق قدردانی شد.
از میز و اعضایش دور شدم و سمت اتاق سوگند رفتم. در اتاقش نیمباز بود و خودش بغ کرده سر تخت.
تقهای به در زدم و بیاجازه وارد شدم.
_چیشده ملکهٔ شاه پریون ناراحته؟
تیلههای آبیاش لحظهای روی من نشست و بعد برگشت.
توی خودش جمعتر شد.
_هیچی.
•••••••••∞•🍃🌻🍃•∞••••••••
#آئینه✍🏻
❌کپی ممنوع❌
🌻🍃🌻🍃
🍃🌻🍃🌻🍃🌻
🌻🍃🌻🍃🌻🍃🌻
🍃🌻🍃🌻
∞﷽∞
#رمان_شیفتِشب♡
#Part145
•••••••••∞•🍃🌻🍃•∞••••••••
"دلبرِ علی"
کنارش روی تخت نشستم.
_هیچیِ هیچیم نیست. اگه اذیت میشی نگو.
سر بلند کرد، آبیهای شفافش حالا تَر بود.
_به نظرت من آدم بدیم؟
جا خوردم. چه سوال بیموقعی!
_نه کی گفته؟
رویش را برگرداند.
_الکی میگی.
دست روی بازویش گذاشتم و سرم را خم کردم توی صورتش.
_الکی برای چی باید بگم؟
_چون من ناراحت نشم.
خندهای کردم.
بینیاش را کشیدم.
_نه نگران نباش من راستش رو گفتم.
_ولی خدات همچین نظری نداره!
_خدام؟
لبهایش را غنچه کرد.
شبیه دختر بچه ها شده بود...
لبخندم درآمد.
تبسمی شیرین، شیرینتر از عسلیهایم!
_نه اصلاً، اتفاقاً خدا هس که آغوشش به روی همه بازه!
هر کسی که دلش نوازش بخواد.
_بندههاش چی؟
ریزبینانه نگاهش کردم.
_منظورت چیه؟
خودش را زد به آن راه.
_همینطوری، شماها، علی و بقیه به نظرت منو میبخشن؟
_علی که میدونم بخشیدت.
ذوق زده به من خیره شد.
_راست میگی.
_آره از رفتاراش باهات معلومه. مامانم که کلاً از اول کدورتی از تو نداشت.
_اوم...حلما؛ به نظرت آدمی مثل علی، یکی مثل منو...به همسری قبول میکنه؟
چشمهایم گرد شد.
یک حدسی دائم در سرم وول میخورد.
_این حرفات...به آقا مازیار مربوط میشه؟
•••••••••∞•🍃🌻🍃•∞••••••••
#آئینه✍🏻
❌کپی ممنوع❌
🌻🍃🌻🍃
🍃🌻🍃🌻🍃🌻
نویسنده ی این رمان خوشحال میشه
اینجا نظراتتون رو در مورد حلما و علی بنویسید🙃💛👇🏻
https://harfeto.timefriend.net/17295720423504
════۰⊹🌻🌿⊹۰════
در وی آی پی رمان زیبای
#شیفتِشب🌙تموم شده
❌به مناسبت یلدا تخفیف خورد ❌
♧♧♧35000♧♧♧
به شماره کارت
╭┈──☆───•──☆──
🪴 5029381014826804
╰──☆───•──☆──➤
به نام مریم حسینه فراهانی
واریز بفرمایید و بعد از ارسال شات واریزی به
👇👇👇
@hoseiny110
لینک وی آی پی را دریافت کنید.
😍😍😍😍😍
5.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خب رفقای دوست داشتنی روز اول زمستونو با یک بستنی زمستونی خونگی خوشمزه شروع کنیم ☺️❤️
بهانه ای برای ساختن لحظات خوش کنار خانواده ، الهی که بچسبه به خوشی و خنده هاتون 🤲🥰
حالا که حال و هوای زمستون شده این
بستنی زمستونی نوستالژی حالتون و خوب میکنه
مواد لازم :
آبليمو ١ ق چ
پودر ژلاتين ٢ ق م
سفيده تخم مرغ ٢ عدد
شكلات تختهای ½ پيمانه
پودر قند ½ پيمانه
آب سرد ٣ ق غ
وانيل ½ ق چ
روغن ٣ ق غ
بيسكوئيت
👩🏻🍳😋
╲\╭┓
╭ 👩💼↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @hanakhanum
┗╯\╲
44.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹برشی از سخنرانی سوم آبان ماه استاد شجاعی درمورد حوادث منطقه (سوریه و عراق)
#کلیپ #حرف_خاص۱۰۰
. ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐
↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
حرف خاص - @ostad_shojae.mp3
9.61M
🔹 برشی از سخنرانی سوم آبان ماه استاد شجاعی درمورد حوادث منطقه (سوریه و عراق)
#حرف_خاص
. ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐
↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
حرف خاص (3).mp3
20.5M
🔹 ۷ منبع قرآنی پیرامون ایران و انقلاب ایران و نقش آن در تمدنسازی اسلام
#حرف_خاص
. ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐
↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
❌❌❌❌❌❌❌❌
دوستان و سروران عزیزم ، حتما این سخنرانی های استاد شجاعی رو حتما گوش کنید ، ان شاءلله که همگی ظهور آقامون رو به زودی ببینیم 🤲
8.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ریلز
💢 تشنگی تمام خواهد شد...
🔸️امام علي عليه السلام :لِلْحَقِّ دَوْلَةٌ، لِلْباطِلِ جَوْلَةٌ.
حق جريان پيوسته دارد و باطل جولان مقطعى
🔹️وقتی از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) پرسیدند که قیامکننده از فرزندان شما چه وقت ظهور میکند، حضرت در پاسخ فرمودند:
«مَثَلُه مَثَلُ الساعَةِ التی لا یُجَلّیها لِوَقْتِها إلّا هو... لا یأتیکُم إلّا بَغْتَةً؛
ظهور همچون قیامت است که آن را در زمان خاصّ خودش فقط خداوند ظاهر میسازد... جز این نیست که به طور ناگهانی برایتان رخ میدهد.»
. ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐
↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401