🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸
🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸
🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸
🌸•°•🌸•°•🌸
🌸•°•🌸
🌸
✨﷽✨
#ࢪَنْجِ_عشـــق♥
بہ قلم ✍ : #میم_فࢪاهانے
#قسمت665
- نمیدونید وقتی صدای گریهشونو شنیدم چقدر خوشحال بودم ، الحمدالله دکتر صادقی هم که گفتن وضعیتشون خوبه
حالا وضعیت مامانشون رو هم بررسی کنیم ببینیم چطورند
- من خوبم خانم دکتر میتونم راه برم ؟
- بخیههامو که دید گفت : عالیییی دیگه باید از الان شروع کنی به راه رفتن
به امیرحسین نگاه کردم و گفتم : بفرمایید خانم دکتر گفتن میتونم راه برم
و خلاصه بعد از کلی کلنجار رفتن و بحث با امیرحسین و دفاع دکتر توکلی ازمن که مادرم و این حرفا بالاخره یک ساعت بعد با ویلچر رفتیم NICU
جلوی در کمکم کرد و یک کاور تنم کرد و ی پاپوش هم پام کرد ، دستمو گرفت و آهسته وارد شدیم ، دو تا پرستار پشت کانتر بودند
- سلام آقای دکتر
- سلام ، همسرم میخواستن بچه رو ببینند
- بله حتما ، تبریک میگیم خانوم پارسا
- ممنون
- بفرمایید ازین طرف
- تشکر خانوم ساجدی ، شما تشریف داشته باشید میدونم کجاست
- بله بفرمایید
وقتی بالای سرش رسیدم ی بچه ی فوق العاده کوچولو دیدم که لباسای عروسکی که رضوان خریده بود هم بهش بزرگ بود
ماتم برد ، کلی دم و دستگاه بهش وصل بود انتظار همچین صحنه ای رو نداشتم ، آب دهنمو قورت دادم تا بلکه درد بغضی که تو گلوم نشسته بود کم شه اما بدتر و بدتر شد
- امیرحسین ... بدن کوچولوش تابِ این وضعیتو داره ؟؟؟
- آره عزیزم مطمئن باش داره
ماشالله حسابی از الان برای زندگیش داره تلاش میکنه
گریه م گرفت و سرمو گذاشتم رو سینش
- من مقصر این حالِشم ، از بس ناشکری کردم و مدام گفتم درسم و کارم
تا این به سرم اومد ، اگه نَمونه من هیچ وقت خودمو نمیبخشم
- این حرفا چیه میزنی مریم جان ؟
- اون زمان ترسیده بودی اینقدر به خودت عذاب وجدان نده ، لابد از الان تا ی چیزیشون بشه میخوای بگی تو ناشکری کردی ؟
- نه ، اما ...
- اما نداره دیگه خب ؟؟؟
- میشه بهش شیر بدم ؟
- نمیتونه ، فکش قدرت مکیدن نداره
نگاهش کردمو بی صدا اشک میریختم که گفت : مریم جان بریم اینجا محیط ایزوله هست برای بچه ها خوب نیست بیشتر ازین اینجا باشیم
- دل کندن ازش خیلی سخته ، بزار پیشش بمونم
- اینطوری براش بهتره ، حرفمو گوش کن دوباره میایم بهش سر میزنیم
🌸اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌸
┄•●❥ @salambaraleyasin1401
🔴هرگونہ کپے حࢪام و پیگࢪد الهی و قانونی داردونویسنده به هیچ وجه راضی نیست🔴
ارتباط با ما
https://eitaa.com/hoseiny11
.
°•°•°❃◍⃟💍🫐
مریم هم وقتی بخواد ی کاری بکنه میکنه ، جناب امیرحسین خان 😁👌💙
عزیزان در این لینک منتظر نظرات و پیشنهادات ارزشمند شما در مورد رنج عشق هستیم .🌱
https://harfeto.timefriend.net/16754453658294
ینی پی وی ترکید 😨
فکر نمیکردم ی پارت اشتباه بفرستم نزدیک به ۴۰۰ تا پیام برام بیاد 🙈😵💫😮💨
خلاصه ببخشید خاطرتون مکدر شد دوستان با معرفت 🙏❤️
8.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ | #استاد_شجاعی
✘ خدا مزایده گذاشته با زمان محدود!
برسون خودت رو.
منبع: جلسه سوم از مبحث پرواز در آسمان رجب
. ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐
↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃
پرخوری
😂😂😂👏👏👏👌👌👌👌
. ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐
↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
5.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥خاله زنک بازی و دخالت در امور خونه ابهت مرد رو میشکنه!
و نقنق و لوسبازی و غرغر، ابهت زن رو!
. ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐
↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸
🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸
🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸
🌸•°•🌸•°•🌸
🌸•°•🌸
🌸
✨﷽✨
#ࢪَنْجِ_عشـــق♥
بہ قلم ✍ : #میم_فࢪاهانے
#قسمت666
- ی کوچولو دیگه بمونیم ؟
- قربونت برم اینجا موندن نه برای تو خوبه که ایستادی ، نه برای این بچه
- بازم میایم ؟
- آره عزیزم میارمت
بالاخره رفتیم بیرونو با بدبختی نشستم روی ویلچر و برگشتیم به بخش زنان ، وحشتناک زیر دلم درد میکرد روی تخت دراز کشیدم و امیرحسین برام ی مسکن تزریق کرد و بعد از خوردن ناهار خوابیدم
**
بعد از ساعت ملاقات نگاهی به اتاق انداختم که پر از گل شده بود
- میگم ... اتاقمون خیلی باحال شده دوسش دارم
- آره قشنگ شده ، دستشون درد نکنه
- حواسم هست که تو برام گل نخریدیا ، چرااا ؟
- به خاطر بچه ها نگرفتم چون احتمال آلرژی رو تو بچه ها بالا میبره
همینا رو هم باید ببرم
- ببری !!! کجا ؟؟؟
- میبرم تو اتاقم ، فردا که مرخص شدی میبریم میزاریم تو بالکن
- حتی یکیشم نباشه ؟؟؟
- بهتره که گلی نباشه ، خیلی باید مواظبشون باشیم تا یکم جون بگیرن ، بیا قربونت برم این کاچی رو زن عموت درست کرده
تا بخوری من اینا رو ببرم پایین
ی کمی لای پنجره رو باز گذاشت تا هوای اتاق عوض بشه و کاچی رو با ی قاشق داد دستم و گلا رو برد
وقتی برگشت ، نگاهی به ظرف کاچی کرد و گفت : چرا تمومش نکردی ؟
- خیلی بو میده نتونستم بخورم
ی قاشق تو دهنش گذاشت
- مریم بانو جان بنده خدا با روغن حیوانی پخته ، بیا بخور برات خیلی خوبه
و ی قاشق به زور گذاشت تو دهنم
- باید تا آخرش بخوری
صدای در بلند شد و امیرحسین درو باز کرد
- آقای دکتر بچه ها رو بیاریم مادرشون شیر بهشون بدن ؟
- یک ربع دیگه بیارید لطفا ، پنجره باز بوده هوای اتاق یکم سرده
- بله چشم
خندم گرفت
- چرا میخندی شما ؟
- فکر کنم آوازه ی اتاق عمل و چند ماه پیش که بستری بودم به گوششون رسیده که اینقدر رعایت میکنن و برای هر چیزی میان اجازه میگیرن ، بیچاره ها میترسن ی چیزی بهشون بگی
- اگه کارشونو درست انجام بدن بنده مرض ندارم چیزی بگم که ، باید با این سنشون یکی بالا سرشون باشه و وظايف شونو مدام بهشون یاد آوری کنه
- بیرون اتاقم به خدمه های بخش گیر داده بودی ، واسه چی آخه ؟
- اونا به من گیر داده بودن نه من به اونا
- چه گیری دادن بنده خداها ؟
- مدام میگفتن بزارید کمک کنیم دارید این همه گلو دست تنها میبرید
- خب میزاشتی !
🌸اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌸
┄•●❥ @salambaraleyasin1401
🔴هرگونہ کپے حࢪام و پیگࢪد الهی و قانونی داردونویسنده به هیچ وجه راضی نیست🔴
ارتباط با ما
https://eitaa.com/hoseiny110
🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸
🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸
🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸
🌸•°•🌸•°•🌸
🌸•°•🌸
🌸
✨﷽✨
#ࢪَنْجِ_عشـــق♥
بہ قلم ✍ : #میم_فࢪاهانے
#قسمت667
- مریم جان اونا تو شیفت کاریشون هستن ، تعهد کاریشون چیز دیگه ای هست نه کمک به من ، به اندازه ی وقتی که میزاشتند برای بردن گلا ، نونی که سر سفره ی زن و بچه شون میبردند حروم میشد ، به نظرت درسته که سهیم باشم تو این حروم ؟
تا کجا رو دقت کرده بود !!!
من اگر بودم کمکشونو با کمال میل قبول میکردم و چندین بار تک و تنها این همه گلا رو نمیبردم دو طبقه پایین تر ، از حرفم خجالت کشیدم و سرمو انداختم پایین و در عین حال خوشحال بودم که تا این حد مراقب کارهاش بود
پس بد اخلاقی و جدی بودنش با پرستارها هم به همین دلیل بود ، چون مدام تاکید داشت کارشونو درست انجام بدن !
ضربه ای به در زده شدو خانومی با اجازه ای گفت و بچه ها رو که تو یک تخت بودند آورد داخل
و صدای گریه شون اتاقو برداشت
- ببخشید آقای دکتر ولی دیگه خیلی گرسنه شون بود
- خواهش میکنم
یکیشونو داد تو بغلم و گفت مامان خانوم بفرمایید گل پسرتونو سیر کنید
و اون یکی رو امیرحسین بغل کرد
- امیرحسین : دستتون درد نکنه خانوم ، تشریف ببرید سیر که شدند میارمشون
- بله چشم ، با اجازه
شروع کردم به شیر دادن بهش و چقدر برام عجیب بود به آنی ساکت شدنش ، ینی چنین تجربه ای رو خودم نداشتم
امیرحسین اون یکی رو راهش میبرد و با حوصله باهاش حرف میزد ولی بچه گرسنش بود و آروم نمیشد
خلاصه مصیبتی بود تا هر دوشون سیر شدند و تو بغلمون آروم گرفتن
با انگشت روی گونه شو لمس میکردم که گفت : مریم جان ؟
- بله
- ی خواهشی میتونم ازت داشته باشم ؟
- بفرمایید
- البته خواهش نیست ، ی حق مسلمه که داری ولی من میخوام که خیلی مواظب باشی تو استفاده ازین حقت
سوالی نگاش کردم که ادامه داد
- مریم جان مهر مادری حق مسلمته و حق داری هر لحظه و هر جایی خرج بچه هامون کنی و هیچ کسی هم نمیتونه و اجازه نداره بهت بگه چرا
اما ما سه تا بچه ی کنجکاو و تشنه ی این محبت مادری تو خونه داریم ، و باید خیلی محتاط باشیم
الان همون بزن گاهیه که باید خیلی خیلی حواسمونو جمع کنیم ؛ میتونم ازت خواهش کنم که تا اونجا که میتونی جلوی بچه ها خودتو کنترل کنی ؟
- حتما ... مطمئن باش تموم سعیمو میکنم
- میدونم شاید فکر کنی خود خواهانه ست اما بیا با هم عهد ببندیم اولویت اولمون امانتامون باشند هیچ چیزی حتی بچه هامون باعث نشه که خدای نکرده دلی ازشون بشکنه
بدون حتی ذره ای تردید دستمو گذاشتم تو دستش که به سمتم دراز کرده بود و با هم عهد بستیم تا برخوردمون با امانتای زندگیمون مثل بچه های خودمون باشه و فرقی بینشون نزاریم ، همون جا حضرت زهرا سلاماللهعلیها رو واسطه قرار دادیم و از خانوم کمک خواستیم
و دوباره احساساتی شدمو اشکام روون شد
لبخندی زدو دستمو بوسید
- خیلی خانومی تا ته دنیا نوکریتو میکنم
چونم لرزید و زمزمه کردم : نزن این حرفو امیر ... تو همه ی هست و نیست منی ، همه ی وجودم ، همه زندگیم ... هر چی که تو رو راضی کنه منم با همون راضیم
پیشونیمو بوسید و رفت سمت کمد و از تو جیب کتش ی جعبه ی کوچولو در آورد و اومد کنارم نشست
- قابلتو ندارم عزیز دلم ، مال شماست
- ممنونم لازم نبود ...
- چرا عزیزم خیلی لازم بود ...
🌸اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌸
┄•●❥ @salambaraleyasin1401
🔴هرگونہ کپے حࢪام و پیگࢪد الهی و قانونی داردونویسنده به هیچ وجه راضی نیست🔴
ارتباط با ما
https://eitaa.com/hoseiny110
.
با هم عهد بستیم تا برخوردمون با امانتای زندگیمون مثل بچه های خودمون باشه و فرقی بینشون نزاریم❤️
چه عهد قشنگی ! ان شاءلله همیشه امانت داران خوبی باشید مریم گلی جان 🤲
عزیزان در این لینک منتظر نظرات و پیشنهادات ارزشمند شما در مورد رنج عشق هستیم .🌱
https://harfeto.timefriend.net/16754453658294
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیا گرھ بزنیم رشتھ امیدمان را به خدا ؛ او هیچگاھ ما را میـٰان حادثھ
رهـٰا نمیڪند...🌱
شبتون بخیر مهربانان ❤️
. ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐
↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
1_7999249736.ogg
2.66M
حتما گوش کنید اینقدر قشنگه که مطمئنم برای هرکسی بفرستی دعات میکنه
#ارسالی_ادمین_افتخاری
. ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐
↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا هیچوقت خونه تمیز نیست ؟
😂😂
مارو به دوستانتون معرفی کنید 👇
╲\╭┓
╭ 👩💼↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @ide_khalesooske
┗╯\╲