🔴 سلام امام زمانم❤️✋
🔹این دل اگر کم است بگو سر بیاورم
یا امر کن که یک دل دیگر بیاورم
خیلی خلاصه عرض کنم،دوست دارمت
دیگر نشد عبارت بهتر بیاورم❤️
السلامعلیکیااباصالحالمهدی ≽
✦السّلامُ عَلَیْڪَ یا صاحِبَ الزَّمانِ
✦اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ ،
✦اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا شَریڪَ الْقُرْآنِ ،
✦اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ
#امام_زمان
┅┅┄┄┅✾🌸🍃🌸✾┅┅┅
استاد معتز آقائی142974_857.mp3
زمان:
حجم:
3.97M
🔊 گوش کنیم| تند خوانی 〖 #جزء_سیزدهم قرآن کریم〗
🎤استاد معتزآقایی
#صدای_آسمان
⬅️ با #ختم_قرآن 🌹🌸 با ما همراه باشید
اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️
اللّٰھُم؏ـجللولیڪالفࢪج🌱
#ماه_رمضان
رایحه ے حجابت
اگࢪ چه دل از اهل خیابان نمۍ بࢪد
اما بد جوࢪ خدا را عاشق میڪند🔗♥️
⃟⃟⃟ ⃟💚⇦ #چادرانه
⃟⃟⃟ ⃟💚⇦ #ألْلّٰهُمَعَجِلْلِوَلِیکَاَلْفَرَجْ
‹
مَاوَدَّعَكَرَبُّكَوَمَاقَلَىٰ . .🕊♥️؛
🌸
🌸🌸
🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸
🌧⃟ೄྀღتـَـــــࢪنــمِ بــــــٰاࢪان
رایحه ے حجابت اگࢪ چه دل از اهل خیابان نمۍ بࢪد اما بد جوࢪ خدا را عاشق میڪند🔗♥️
چـونحجاب داری...
هـروقـتدلـتگرفـتباطعنـہهـا...
قـرآنروبـازڪن..
وسـورهمطـففیـنرونـگاهڪن...
آنـانڪهآنروزبـهتـومۍخندنـدفردا
گـریانـندوتـوخنـدان:)🦋🕊️
#چادرانه
🌧⃟ೄྀღتـَـــــࢪنــمِ بــــــٰاࢪان
🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡 🧡🌱 📚ࢪمآن
🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱
🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡
🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱
🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡
🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱
🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡
🧡🌱🧡🌱🧡🌱
🧡🌱🧡🌱🧡
🧡🌱🧡🌱
🧡🌱🧡
🧡🌱
📚ࢪمآن
🧡خیـــآلتــــــــــو🧡
#بہ_قلم_بانو
#قسمت9
#غزال
که دیدم همه بچه ها بشقاب هاشونو بلند کردن و گفتن:
- مامان محمد ما هم می خوایم پیش تو بخوریم بعدش هم بازی کنیم.
لبخندی به روشون زدم و گفتم:
- پس بریم توی حال سفره پهن کنیم دورهم خوبه؟
محمد و پایین گذاشتم و رو به خدمتکار گفتم:
- می شه یه سفره به من بدید؟
یه سفره بهم دادن که توی حال پهن کردم و بچه ها همه نشستن روی سفره و خدمتکار برای ما اون سفره رو چید.
نشستم و محمد کنارم نشست و برگشت سمت پدرش و گفت:
- بابایی نمیای پیش ما؟
ارباب زاده هم لبخندی به روی محمد زد و بلند شد با بشقاب ش نگاهی به شیدا انداخت و گفت:
- و معلوم شد کی شعورش بیشتره که همه اونو انتخاب کردن.
و سمت ما اومد از روی سفره بلند شدم تا ارباب زاده بالا بشینه و اون ور نشستم محمد ام نشست بین مون.
رو به بچه ها گفتم:
- قبل از غذا همیشه اول باید دعا کنیم دست هاتونو بیارین بالا مثل من.
همه انجام دادن و گفتم:
- خوب من هر چی گفتم شما تکرار کنید.
همه چشم مامان محمدی گفتن و لب زدم:
- خدایا ممنون که به سفره ما برکت دادی!
خدایا بابت تمام نعمت هایی که به ما دادی شکرت!
خدایا این رزق و روزی رو بیشتر کن و از ما نگیر!
وقتی تکرار کردن گفتم:
- حالا بسم الله بگید و شروع کنید.
بسم الله گفتن که آوا و فرید که دیده بودم شون توی جمع اوا خواهر کوچیک شیدا که 17 سالش بود و فرید پسر عموش که 20 سآلش بود و یه جورایی انگار عاشق هم بودن بشقاب هاشونو بلند کردن و اوا کنار من و فرید کنار ارباب زاده نشستن و اوا گفت:
- اینجا صفا ش بیشتره ما هم اومدیم.
لبخندی بهشون زدم و گفتم:
- خوش اومدید شروع کنید بچه ها مامانی محمد بخور.
براش خورشت ریختم و شروع کرد به خوردن.
با نگاه خیره ای روی خودم سر بلند کردم که دیدم ارباب زاده داره نگاهم می کنه.
سرمو پایین انداختم و به محمد غذا دادم.
بعد از خوردن همه تک تک از من تشکر کردن و بلند شدن.
رو به محمد گفتم:
- برو پیش بابایی توی رخت خواب تا من اینجا رو جمع کنم بیام بخوابونمت.
چشم بلند بالایی گفت و رفت بغل باباش.
وسایل رو توی سینی گذاشتم که عذرا خانوم خدمتکارخونه سمتم اومد و گفت:
- خانوم ما جمع می کنیم شما بفرماید.
سری به عنوان منفی تکون دادم و گفتم:
- خسته شدید منم کمک تون می دم چیزی نیست.
سفره رو جمع کردم و باقی ظرف ها رو توی اشپزخونه گذاشتم
ادامه دارد...
#رمان
#ریحانه_بهشتی 🌱
خانه محل امنیت و آرامش است
⛔️یکی از اشتباهات والدین مخصوصا پدر ها، در هنگام بروز رفتار بد از کودک، این است که او را تهدید میکنند؛
👈بذار برسیم خونه حسابتو ميرسم
👈صبر کن بریم خونه نشونت میدم
👈بالاخره خونه كه برمی.گردیم
👈وای به حالت من بیام خونه و مشقت رو ننوشته باشی
🔸خانه برای فرزندتان بايد محل امنيت
و آرامش باشد.
💠تهدید شما به مرور خانه را برای کودک ناامن میکند!
#تربیت_فرزند
┅┅┄┄┅✾🌸🍃🌸✾┅┄┄┅┅