eitaa logo
🌧⃟ೄྀღتـَـــــࢪنــمِ بــــــٰاࢪان
475 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
1.4هزار ویدیو
45 فایل
بِسمِ‌‌خُداۍ‌سَتّـٰارُالعیوب(:🌿- سمتِ آرامش👇 کانال 🌧⃟ೄྀღتـَـــــࢪنــمِ بــــــٰاࢪان²²•¹²•¹⁴⁰² https://eitaa.com/samte_aramesh محتوا؟! شاید دلے 🌚🫀! ڪپے؟! حلال ِبٰا ذڪرِ صلواٰت :)"♥️:♥️" - وقف ِ حضرت ِ حجت ؛ ⎞🔗💛⎝‌↫-_ "عــــــشق فقط خــــدا"
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 سلام امام زمانم❤️✋ 🔹این دل اگر کم است بگو سر بیاورم یا امر کن که یک دل دیگر بیاورم خیلی خلاصه عرض کنم،دوست دارمت دیگر نشد عبارت بهتر بیاورم❤️ السلام‌علیک‌یا‌ابا‌صالح‌المهدی ≽ ✦السّلامُ عَلَیْڪَ یا صاحِبَ الزَّمانِ ✦اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ ، ✦اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا شَریڪَ الْقُرْآنِ ، ✦اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ ┅┅┄┄┅✾🌸🍃🌸✾┅┅┅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌙دعای ماه رمضان التماس دعا🤲🏻 ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
استاد معتز آقائی142974_857.mp3
زمان: حجم: 3.97M
🔊 گوش کنیم| تند خوانی 〖 قرآن کریم〗 🎤استاد معتزآقایی ⬅️ با 🌹🌸 با ما همراه باشید
اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️ اللّٰھُم‌؏ـجل‌لولیڪ‌الفࢪج🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رایحه ے حجابت اگࢪ چه دل از اهل خیابان نمۍ بࢪد اما بد جوࢪ خدا را عاشق میڪند🔗♥️ ‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ⃟⃟⃟ ⃟💚⇦ ⃟⃟⃟ ⃟💚⇦ ‹‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌                مَاوَدَّعَكَ‌رَبُّكَ‌وَمَاقَلَىٰ . .🕊♥️؛ 🌸 🌸🌸 🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸
🌧⃟ೄྀღتـَـــــࢪنــمِ بــــــٰاࢪان
رایحه ے حجابت اگࢪ چه دل از اهل خیابان نمۍ بࢪد اما بد جوࢪ خدا را عاشق میڪند🔗♥️ ‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
چـون‌حجاب داری... هـروقـت‌دلـت‌گرفـت‌با‌طعنـہ‌هـا... قـرآن‌روبـازڪن.. وسـوره‌مطـففیـن‌رونـگاه‌ڪن... آنـان‌ڪه‌آن‌روزبـه‌تـومۍخندنـدفردا گـریانـند‌‌وتـوخنـدان:)🦋🕊️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌧⃟ೄྀღتـَـــــࢪنــمِ بــــــٰاࢪان
🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡 🧡🌱 📚ࢪمآن
🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡 🧡🌱 📚ࢪمآن 🧡خیـــآل‌تــــــــــو🧡 که دیدم همه بچه ها بشقاب هاشونو بلند کردن و گفتن: - مامان محمد ما هم می خوایم پیش تو بخوریم بعدش هم بازی کنیم. لبخندی به روشون زدم و گفتم: - پس بریم توی حال سفره پهن کنیم دورهم خوبه؟ محمد و پایین گذاشتم و رو به خدمتکار گفتم: - می شه یه سفره به من بدید؟ یه سفره بهم دادن که توی حال پهن کردم و بچه ها همه نشستن روی سفره و خدمتکار برای ما اون سفره رو چید. نشستم و محمد کنارم نشست و برگشت سمت پدرش و گفت: - بابایی نمیای پیش ما؟ ارباب زاده هم لبخندی به روی محمد زد و بلند شد با بشقاب ش نگاهی به شیدا انداخت و گفت: - و معلوم شد کی شعورش بیشتره که همه اونو انتخاب کردن. و سمت ما اومد از روی سفره بلند شدم تا ارباب زاده بالا بشینه و اون ور نشستم محمد ام نشست بین مون. رو به بچه ها گفتم: - قبل از غذا همیشه اول باید دعا کنیم دست هاتونو بیارین بالا مثل من. همه انجام دادن و گفتم: - خوب من هر چی گفتم شما تکرار کنید. همه چشم مامان محمدی گفتن و لب زدم: - خدایا ممنون که به سفره ما برکت دادی! خدایا بابت تمام نعمت هایی که به ما دادی شکرت! خدایا این رزق و روزی رو بیشتر کن و از ما نگیر! وقتی تکرار کردن گفتم: - حالا بسم الله بگید و شروع کنید. بسم الله گفتن که آوا و فرید که دیده بودم شون توی جمع اوا خواهر کوچیک شیدا که 17 سالش بود و فرید پسر عموش که 20 سآلش بود و یه جورایی انگار عاشق هم بودن بشقاب هاشونو بلند کردن و اوا کنار من و فرید کنار ارباب زاده نشستن و اوا گفت: - اینجا صفا ش بیشتره ما هم اومدیم. لبخندی بهشون زدم و گفتم: - خوش اومدید شروع کنید بچه ها مامانی محمد بخور. براش خورشت ریختم و شروع کرد به خوردن. با نگاه خیره ای روی خودم سر بلند کردم که دیدم ارباب زاده داره نگاهم می کنه. سرمو پایین انداختم و به محمد غذا دادم. بعد از خوردن همه تک تک از من تشکر کردن و بلند شدن. رو به محمد گفتم: - برو پیش بابایی توی رخت خواب تا من اینجا رو جمع کنم بیام بخوابونمت. چشم بلند بالایی گفت و رفت بغل باباش. وسایل رو توی سینی گذاشتم که عذرا خانوم خدمتکارخونه سمتم اومد و گفت: - خانوم ما جمع می کنیم شما بفرماید. سری به عنوان منفی تکون دادم و گفتم: - خسته شدید منم کمک تون می دم چیزی نیست. سفره رو جمع کردم و باقی ظرف ها رو توی اشپزخونه گذاشتم ادامه دارد...
🌱 خانه محل امنیت و آرامش است ⛔️یکی از اشتباهات والدین مخصوصا پدر ها، در هنگام بروز رفتار بد از کودک، این است که او را تهدید می‌کنند؛ 👈بذار برسیم خونه حسابتو مي‌رسم 👈صبر کن بریم خونه نشونت می‌دم 👈بالاخره خونه كه برمی.گردیم 👈وای به حالت من بیام خونه و مشقت رو ننوشته باشی 🔸خانه برای فرزندتان بايد محل امنيت و آرامش باشد. 💠تهدید شما به مرور خانه را برای کودک ناامن می‌کند! ┅┅┄┄┅✾🌸🍃🌸✾┅┄┄┅┅