eitaa logo
˼سنگر‌شھدا˹
5.5هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.1هزار ویدیو
38 فایل
•. از‌افتخــا‌رات‌این‌نسل‌همین‌بس‌ڪھ‌ اسرائیل‌قراره‌بھ‌دست‌مــا‌نابود‌بشھ ꧇). .! اینستامون: https://instagram.com/sangareshohadaa?igshid=ZDdkNTZiNTM= • ‌شرایط . - @Sharayett313 •. گردان .- •. @nashenassangareshohada •. -زیــر‌ سایھ حضرت‌قائم . . (꧇ . .
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ بسیار زیبای دعای فرج☝️🏻 🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🕊 اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَت ✯︎•----♡----•✯︎👑✯︎•----♡----✯︎ @sangareshohadaa ✯︎•----♡----•✯︎👑✯︎•----♡----✯︎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
EitaaBot.ir/poll/spqm برای ۶ سالگرد شهید جهاد مغنیه ختم صلوات گرفتیم لطفا صلوات هاتون و اعلام کنید 🍃💓 اجرتون با داداش جهاد مغنیه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬کلیپ 💠استاد رائفی پور 📝بزرگترین درس حضرت زهرا (س) ... چرا امام زمان فرمودن الگوی من حضرت زهرا (س) است؟
🌷توسل به حضرت زهرا«س» 🌙حضرت آیت‌الله بهجت(ره)به توسل به حضرت زهرا(س) تأکید می‌کردند. می‌فرمودند: 【هرکسی که گرفتار است و مشکل دارد، چاره‌اش این است که متوسل شود به زهرای مرضیه
نرو یا زهرا..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
˼سنگر‌شھدا˹
← : زیاد بگـ ـوئید : |♥️| این روزها کسے در مدینـہ ؛ سلامَش..نـمۍکند! (سلام الله علیها) | بھ تنھایـے ؛ ےِ خاݪص |😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
-شھادتت‌مبارڪ‌داداش‌جھادم💔 مردے بودے ڪہ در قلب هاے ما هستے شہادتت مباࢪڪ داداش😭
~🕊 ^'💜'^ از بس حضࢪت زهࢪایے بود؛ دࢪ عملیات خیبࢪ، اسم گࢪدانش ࢪا عوض کࢪد " گذاشت یازهࢪا(س)" دࢪ والفجࢪ۸ شهیـد کھ شد، ایّام فاطمیـھ بود، تࢪڪش خوࢪدھ بود بھ پھلویش.. ♥️🕊 . .
ای بهشتِ علی دوباره جارو کردی خونه رو فقط به عشق چی دارم میبینم روی زمین با لکه های خون نوشته 💔
⚫منتظر تاکسی بودم یکی رسید ، گفتم مستقیم! وقتی نشستم گفتم: ببخشید عزیز، میشه ضبط رو خاموش کنی؟؟؟ ○ گفت: داداش اینا مجازه؛ چیز بدی هم نمیخونه..... ● میدونم .....ولی عزادارم! ○ "شرمنده" و ضبط رو خاموش کرد. ○تسلیت میگم اقوام نزدیکتون بوده؟؟؟ ● بله مادرم .... ○ واقعا تسلیت میگم، داغ مادر خیلی سخته....منم تو بیست و پنج سالگی مادرم مریض بود و زجر میکشید، بنده ی خدا راحت شد😔 ● خدا رحمتشون کنه ○ خدا مادر شمارم بیامرزه... بعد پرسید ○ مادر شما هم مریض بودن؟ ● نه، مجروح بود.... ○ مجروح جنگی؟؟ شیمیایی بود؟؟ ● نه ... یه عده اراذل و اوباش ریختن سرش و تا میخورد کتکش زدن! ○ جدی؟؟ شماهم هیچکاری نکردید؟ ● ما نبودیم وگرنه میدونستم چیکار کنیم..... ○ خدا لعنتشون کنه... یعنی اینقدر ضربات شدید بوده؟؟؟ ● آره... مادرم سه ماه بستری شد و بعد از دنیا رفت....😭 ○ داداش ببخشیدا...عجب بی‌ناموسایی بودن! من خودم هر غلطی میکنم، گاهی هم نا اهلی های بدی می کنم، ولی پای ناموس که وسط باشه نمیتونم آروم بشینم ... بغضم گرفت...تو دلم گفتم کاش چندتا جوون نا اهل مثل تو بودن اون روز....نمیگذاشتن به ناموس علی جسارت بشه... سکوتم رو که دید گفت ظاهراً ناراحتت کردم... ● نه خواهش میکنم... واقعا داغ مادر بَده! مخصوصا اگه جوان باشه... ○ آخ ... جوان بودن؟؟ ● آره فقط هجده سالش بود...💔 ○ گرفتی ما رو اخوی؟؟؟🤔 شما که خودت حدودا از ۳۰ سال بیشتر سن داری حرفش رو قطع کردم و گفتم: مادر شما هم هست...این هجده ساله مـــادر همه‌ی ما شیعه ها حضرت زهراست... یه مکثی کرد و با تعجب نگام کرد و بعد دوباره خیره شد به جاده.... ○ آها ببخشید تازه متوجه شدم..... راست میگی... هیچ‌وقت اینجوری به قضیه نگاه نکرده بودم.... چقدر حالا این غم برام متفاوت شد.... وای مادرم.... ولرزیدن شانه هایش ■ لحظاتی به سکوت گذشت ○ گفت یه سی‌دی مداحی هم دارم، البته برای محرمه... و بعد یه نگاه سوالی بهم انداخت، جواب ندادم... خودش داشبورد رو باز کرد و یه سی دی گذاشت تو ضبط. چند ثانیه بعد یه نوای آشنا بلند شد. 🎶 من بودم و راننده و صدای مداحی و و اشک و هق هق و یه روضه دونفره ..... 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 🥀@sangareshohadaa🥀 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
....... تقدیم به : برکتِ زمین و آسمانها یعنی : .... (السرالمستودع) ..... 🌟 ۱۰۵لقب وصفت ازالقاب وصفات حضرت زهرا س🌟 🖤🖤🖤 ۱ـ سیّدة : بانو ۲ ـ انسیّةحوراء : انسان بهشتی ۳ ـ نوریّة : موجودی از حقیقت نوری ۴ ـ حانیّة : دلسوز فرزندان ۵ ـ عُذراء : دوشیزه ۶ ـ کریمة : بزرگوار ۷ ـ رحیمة : با محبت ومهربان ۸ ـ شهیدة : شهید شده ۹ ـ عفیفة : پاکدامن ۱۰ ـ قانعة : کم توقع 🖤🖤🖤🖤 ۱۱ ـ رشیدة : کامل ۱۲ ـ شریفة : شرافتمند ۱۳ ـ حبیبة : دوست وبا محبت ۱۴ ـ محرّمة : گرامی و مورد احترام ۱۵ ـ صابرة : پایدار ۱۶ ـ سلیمة : سالم، اهل سازش، بی عیب ونقص ۱۷ ـ مکرمة : بزگوار وگرامی ۱۸ ـ صفیّة : برگزیده ۱۹ ـ عالمة : دانشمند ۲۰ ـ علیمة : دانا 🖤🖤🖤🖤🖤 ۲۱ ـ معصومة : نگهداشته شده،بی گناه ۲۲ ـ مغصوبة : ربوده شده،کسی که حقش غصب شده ۲۳ ـ مظلومة : ستمدیده ۲۴ ـ میمونة : خوش یمن وبابرکت ۲۵ ـ منصورة : یاری شده ، خداوند او را یاری کرده است ۲۶ ـ محتشمة : با حشمت و احترام ۲۷ ـ جمیلة : زیبا ۲۸ ـ جلیلة : بزرگ ۲۹ ـ معظّمة : احترام گذاشته شده ، گرامی ۳۰ ـ حاملة البلوی بغیر شکوی : بلا کش نستوه بی شکوه و شکایت 🖤🖤🖤 ۳۱ ـ حلیفة العبادة و التقوی : قسم خورده ی پرستش و پرهیزکاری ۳۲ ـ حبیبة الله : محبوب خدا ۳۳ ـ بنت الصّفوة : دخترِ برگزیده ۳۴ ـ رکن الهدی : پایه ی هدایت ۳۵ ـ آیة النّبوّة : نشان نبوّت ۳۶ ـ شفیعة العصاة : شفاعت کننده ی گناهکاران ۳۷ ـ اُمّ الخیرة : مادر نیکوکاران ۳۸ ـ تفّاحة الجنّة : سیب بهشتی ۳۹ ـ مطهرة : پاکیزه شدن ۴۰ ـ سیدةالنساء : بزرگبانوی زنان 🖤🖤 ۴۱ ـ بنت المصطفی : دختر حضرت مصطفی(صلی الله علیه و آله) ۴۲ ـ صفوة ربّها : برگزیده ی پروردگار ۴۳ ـ موطن الهدی : جایگاه هدایت ۴۴ ـ قرّة العین المصطفی : نور چشم پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) ۴۵ ـ بضعة المصطفی : پاره ی تن پیامبر(صلی الله علیه وآله) ۴۶ ـ مهجة المصطفی : خون زندگی قلب مصطفی(صلی الله علیه وآله) ، آخرین قطرات خون در قلب که موجب ادامه ی حیات است ۴۷ـ بقیّة المصطفی : بازمانده ی حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) ۴۸ ـ حکیمة : با حکمت و دارای فهم و ادراک حکیمانه ۴۹ ـ فهیمة : با فهم ۵۰ ـ عقیلة : خردمند 🖤🖤🖤🖤 ۵۱ ـ محزونة : غمگین ۵۲ ـ مکروبة : دل شکسته ۵۳ ـ علیلة : بیمار و مریض ۵۴ ـ عابدة : پرستنده ۵۵ ـ زاهدة : پارسا ۵۶ ـ قوّامة : شب زنده دار ۵۷ ـ باکیة : گریه کننده ۵۸ ـ بقیّة النّبوّة : باز مانده ی پیامبری ۵۹ ـ صوّامة : بسیار روزه گیر ۶۰ ـ عطوفة : با عاطفه و محبّت 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 ۶۱ ـ رئوفة : دلسوز و مهربان ۶۲ ـ حنّانة : غمخوار و با محبّت ۶۳ ـ بِرّة : نیکوکار ۶۴ ـ شفیقة : دلسوز و مهربان ۶۵ ـ إنانة : دردمند ۶۶ ـ والدة السبتین : مادر دو نواده ی پیامبر ۶۷ ـ دوحة النّبی : شاخسار پیامبر ۶۸ ـ نور سماوی : نور آسمانی ۶۹ ـ زوجة الوصیّ : همسر جانشین پیامبر ۷۰ ـ بدر تمام‌ : ماه شب چهارده 🖤🖤🖤🖤🖤 ۷۱ ـ غرّة غراء : سپید رویِ نورانی ۷۲ ـ درّة بیضاء : گوهر تابناک ۷۳ ـ روح أبیها : روان پدر بزرگوارش حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) ۷۴ ـ واسطة قلّادة الوجود : حلقه ی اتصال زنجیر هستی ۷۵ ـ درّة البحر الشّرف و الجود : در دریای شرافت و سخاوت ۷۶ ـ ولیّة الله : دوست خدا و کسی که خدا او را ولی قرار داده ۷۷ ـ سرّ الله : راز نهانی خدا ۷۸ ـ امینة الوحی : امین وحی الهی ۷۹ ـ عین الله : دیده ی خدایی ۸۰ ـ مکینة فی عالم السّماء : دارنده ی جایگاه در عالم آسمان 🖤🖤 ۸۱ ـ جمال الآباء : موجب زیبایی پدران ۸۲ ـ شرف الأبناء : افتخار برای فرزندان ۸۳ ـ درّة البحر العلم و الکمال : درّ دریای دانش و کمال ۸۴ ـ جوهرة العزّ و الجلال : گوهر تابناک عزّت و بزرگوار ۸۶ ـ مجموعة الماصر العلّیّة : گرد آورنده ی یادگارهای برین ۸۷ ـ مشکوة نور الله : چراغدان نور الهی ۸۸ ـ زجاجة : شیشه وچرغدان نور الهی ۸۹ ـ کعبة الآمال لأهل الحاجة : کعبه آرزوهای نیازمندان 🖤🖤🖤🖤 ۹۰ ـ لیلة القدر : شب قدر:مقصود از "لیلةالقدر” در قرآن فاطمه(سلام الله علیها)است ۹۱ ـ لیلة مبارکة : شب با برکت ۹۲ ـ ابنة من صلّت به الملائکة : دختر آن کس که فرشتگان به او اقتدا کرده و نماز خواندند ۹۳ ـ قرار قلب امّها المعظّمة : آسایش بخش دل مادر بزگوارش ۹۴ ـ عالیة المحلّ : بلند جایگاه ۹۵ ـ سرّ العظمة : راز بزگی وبزگواری ۹۶ ـ مسکورة الظلع : پهلو شکسته ۹۷ ـ رضیض الصّدر : سینه شکسته ۹۸ ـ مغصوبة الحق : کسی که حقش غصب شده است ۹۹ ـ خفی القبر : کسی که قبرش پنهان است ۱۰۰ ـ مجهولة القدر : قدر ناشناخته 🖤🖤 ۱۰۱ـ ممتحنة : آزمایش شده ۱۰۲ ـ المظلوم زوجها : کسی که همسرش ستم دیده است ۱۰۳ ـ المقتول ولدها : فرزند کشته شده ۱۰۴ ـ کوثر : صاحب خیر فراوان ، صاحب فرزندان ۱۰۵-بتول :جدا شده و بریده از ناپاکی
ლــگـر¦💡💌¦ وقتی در زندگی می کنی، کارے با تـــو ندارد.❌ امــا...☝🏻 وقتی می‌کنی تــا از اسارت بیرون بیایی، خواهد کرد.😖 💔🍃 ╔═~^-^~═ೋೋ ⍣@sangareshohadaa ⍣ ೋೋ═~^-^~═╝
• . علےِ‌فاطمہ‌؏میگوید:↯ الاای‌چاه‌؛یارم‌را‌گرفتند گلم؛باغم؛بھارم‌راگرفتند میان‌کوچہ‌ها‌با‌ضرب‌ِسیلے :)🖤 💔 🖤 ╔═~^-^~═ೋೋ ⍣@sangareshohadaa ⍣ ೋೋ═~^-^~═╝
مادر🥀 °•عالم‌فداےچادرخاڪےٺو[🍁⛓] •°عالم فداےناله‌هاےشب‌و‌روزٺو:)[💔😔]... (س)✋🏻♥️ 🏴 🖤 ╔═~^-^~═ೋೋ ⍣@sangareshohadaa ⍣ ೋೋ═~^-^~═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ويژگي ها اين سخنان را از خيلي ها شنيدم. اينکه هادي ويژگي هاي خاصي داشت. هميشه دائم الوضو بود. مداحي ميکرد. اکثر اوقات ذکر سينه زني هيئت را ميگفت. اهل ذکر بود. گاهي به شوخي ميگفت: من دو هزار تا يا حسين ؏ حفظ هستم. يا ميگفت: امروز هزار بار ذکر يا حسين ؏ گفتم، عاشق امام حسين ؏ و گريه براي ايشان بود. واقعاً براي ارباب با سوز اشک ميريخت. اخلاص او زبانزد رفقا بود. اگر کسي از او تعريف ميکرد، خيلي بدش مي آمد. وقتي که شخصي از زحمات او تشکر ميکرد، ميگفت: خرمشهر را خدا آزاد کرد! يعني ما کاري نکرده ايم. همه کاره خداست و همه ي کارها براي خداست. حال و هوا و خواسته هايش مثل جوانان همسن و سالش نبود. دغدغه مندتر و جهاديتر از ديگر جوانان بود. انرژي اش را وقف بسيج و کار فرهنگي و هيئت کرده بود. در آخر راهي جز طلبگي در نجف پاسخگوي غوغاي درونش نشد. من شنيدم که دوستانش ميگفتند: هادي اين سالهاي آخر وقتي ايران مي آمد، بارها روي صورتش چفيه ميانداخت و ميگفت: اگر به نامحرم نگاه کنيم راه شهادت بسته ميشود. خيلي دوست داشت به سوريه برود و از حرم حضرت زينب ص دفاع کند. يک طرف ديوار خانه را از بنري پوشانده بود که رويش اسم حضرت زينب ص نوشته شده بود. ميگفت نبايد بگذاريم حرم عمه ي سادات، دست تروريست ها بيفتد. وقتي ميخواست براي نبرد با داعش برود، پرسيديم درس و بحث را ميخواهي چه کني؟ گفت: اگر شهيد نشدم، درسم را ادامه ميدهم. اگر شهيد شوم، که چه بهتر خدا ميخواهد اينگونه باشد. در ميان فيلم ها به خداحافظ رفيق خيلي علاقه داشت. سيدي فيلم را تهيه کرد و براي خانواده پخش نمود. خواهرش ميگفت: من مدت ها فکر ميکردم هادي هم مثل آدم هاي درون فيلم، هر شب با موتور و با دوستانش به بهشت زهرا ص ميرود. صحنه هاي اين فيلم همه اش جلوي چشم هاي من است. همه اش نگران بودم ميگفتم نکند شباهت هاي هادي با محتواي فيلم اتفاقي نباشد! هادي مثل ما نبود که تا يک اتفاقي مي افتد بيايد براي همه تعريف کند. هيچ وقت از اتفاقات نگران کننده حرف نميزد. آرامش در کلامش جاري بود. برادرش ميگفت: 《نميگذاشت کسي از دستش ناراحت شود اگر دلخوري پيش مي آمد، سريعاً از دل طرف درمي آورد. هادي به ما ميگفت يکي از خاله هايمان را در کودکي ناراحت کرده، اما نه ما چيزي به خاطر داشتيم نه خاله مان. ولي همه اش ميگفت بايد بروم حلالیت بطلبم. هيچ وقت دوست نداشت کسي با دلخوري از او جدا شود.》 💙🌿💙🌿💙🌿💙🌿💙🌿 💙🌿💙🌿💙🌿💙🌿 💙🌿💙🌿💙🌿 💙🌿💙🌿 💙🌿
شاگرد امام صادق؏ شهريور 1390 بود. توي مسجد نشسته بوديم و با هادي و رفقا صحبت ميكرديم. صحبت سر ادامه ي زندگي و كار و تحصيل بود. رفقا ميدانستند من طلبه ي حوزه ي علميه هستم و از من سؤال ميكردند. آخر بحث گفتم: آقا هادي شما توي همان بازار آهن مشغول هستي؟ نگاه معني داري به چهره ي من انداخت و بعد از كمي مكث گفت: ميخوام بيام بيرون! گفتم: چرا؟ شما تازه توي بازار آهن جا افتادي، چند وقته اونجا كار ميكني و همه قبولت دارن. گفت: ميدونم. الان صاحبكار من اينقدر به من اعتماد داره كه بيشتر كارهاي بانكي را به من واگذار كرده. اما... سرش رو بالا آورد و ادامه داد: احساس ميكنم عمر من داره اينطوري تلف ميشه. من از بچگي كار كردم و همه شغلي رو هم تجربه كردم. همه كاري رو بلدم و خوب ميتونم پول در بيارم. اما همه ي زندگي پول نيست. دوست دارم تحصيلات خودم رو ادامه بدم. نگاهي به صورت هادي انداختم و گفتم: تا جايي كه يادم هست، دبيرستان شما تمام نشده و ديپلم نگرفتيه ادي پريد تو حرف من و گفت: دارم تو دبيرستان دکتر حسابي غير حضوري درس ميخوانم. چند واحد از سال آخر دبيرستان مانده بود كه به زودي ديپلم ميگيرم. ُ خيلي خوشحال شدم و گفتم: الحمدالله خيلي خوبه، خب برو دنبال دانشگاه. برو شركت كن. مثل خيلي بچه هاي ديگه. هادي گفت: اينكه اومدم با شما مشورت كنم به خاطر همين ادامه تحصيله، حقيقتش من نميخوام برم دانشگاه به چند علت. اولاً مگه ما چقدر دكتر و مهندس و متخصص ميخوايم. اين همه فارغ التحصيل داريم، پس بهتره يه درسي رو بخونم كه هم به درد من بخوره هم به درد جامعه. در ثاني اگر ما دكتر و مهندس نداشته باشيم، ميتونيم از خارج وارد كنيم. اما اگه امثال شهيد مطهري نداشته باشيم، بايد چي كار كنيم. تا آخر حرف هادي را خواندم. او خيلي جدي تصميم گرفته بود وارد حوزه شود. براي همين با من مشورت ميكرد. هادي ادامه داد: ببين من مدرك دانشگاهي برايم مهم نيست. اينكه به من ً بگن دكتر يا مهندس اصلا برام ارزش نداره. من ميخوام علمي رو به دست بيارم كه لااقل براي اون دنياي من مفيد باشه. از طرفي ما داريم توي مسجد و بسيج فعاليت ميكنيم، هر چقدر اطلاعات ديني ما كامل تر باشه بهتر ميتونيم بچه ها و جوانها رو ارشاد كنيم. ميدانستم که بيشتر اين حرف ها را تحت تأثير سيد علي مصطفوي ميزد. زماني که سيد علي زنده بود اين حرف ها را شنيده بودم. هادي هم بارها در حوزه ي علميه ي امام القائم (عج)به ديدن سيد علي ميرفت. از وقتي سيد علي از دنيا رفت، هادي انسان ديگري شد. علاقه به حوزه ي علميه از همان زمان در هادي ديده شد.حرفي نداشتم بزنم. گفتم: هادي، ميدوني درس هاي حوزه به مراتب از دانشگاه سخت تره؟ ميدوني بعدها گرفتاري مالي برات ايجاد ميشه؟ اگه به فكر پول هستي، از فكر حوزه بيا بيرون. هادي لبخندي زد و گفت: من همه شغلي رو امتحان كردم. اهل كار هستم و از كار لذت ميبرم. اگر مشكل مالي پيدا كردم، ميرم كار ميكنم. ميرم يه فلافل فروشي وا ميكنم! خلاصه اون شب احساس كردم كه هادي تحقيقاتش رو انجام داده و عزمش رو براي ورود به جمع شاگردان امام صادق ؏ جزم كرده. فردا صبح با هم به سراغ مسئول حوزه ي علميه ي حاج ابوالفتح رفتيم. مسئول پذيرش حوزه سؤالاتي را پرسيد. هادي هم گفت: 23 سال دارم. پايان خدمت دارم و ديپلم هم به زودي ميگيرم. بعد از انجام مصاحبه به هادي گفتند: از فردا در كلاس ها شركت كنيد تا ببينيم شرايط شما چطور است. هادي با ناراحتي گفت: من فردا عازم كربلا هستم. خواهش ميكنم اجازه بدهيد كه... مسئول حوزه گفت: قرار نيست از روز اول غيبت كنيد. بعد از خواهش و تمناي هادي، با سفر كربلای او موافقت شد. 💙🌿💙🌿💙🌿💙🌿💙🌿 💙🌿💙🌿💙🌿💙🌿 💙🌿💙🌿💙🌿 💙🌿💙🌿 💙🌿