eitaa logo
سنگر شهدا
2.5هزار دنبال‌کننده
98.4هزار عکس
7.7هزار ویدیو
93 فایل
یادوخاطره شهدا ورزمندگان دفاع مقدس ارتباط با ما https://eitaa.com/Madizadha
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🌹ملاقات عشایر عرب با امام خمینی ره در جماران🌹🌷 ✴️ با شروع گسترده عراق و رهبر آن‌ها، ،علیه ایران در ارتباط با اعلام تمایل عشایر عرب خوزستان برای پیوستن به عراق، حسین علم الهدی بر این عقیده بود که به دنیا بفهماند مردم این منطقه به وفادار هستند، از این رو در پی تدارک ملاقات عشایر عرب با امام خمینی در حسینیه تهران بود علم الهدی این موضوع را با آیت الله خامنه‌ای که در آن زمان در اهواز حضور داشت در میان گذاشت. 🔹سماجت حسین مسئولان را کلافه کرده بود، وی در مدت زمان کوتاهی منطقه را زنده کرده و بعضی که قصد مهاجرت از آن مناطق را داشتند پشیمان شده بودند، رئیس جمهور بنی صدر خواستار تخلیه این مناطق و اعلام آنجا به عنوان منطقه جنگی بود اما حسین با این امر مخالفت می‌کرد. 🔹حسین برای این ملاقات با بزرگان صحبت کرده بود، آن‌ها برای این دیدار بسیار مشتاق و لحظه شماری می‌کردند. تا زمان تعیین وقت از سوی دفتر ، حسین مرتباً پیگیر این مسئله بود، بعد از مشخص شدن زمان ملاقات، حسین از درخواست یک قطار برای بردن عرب به تهران کرد جدیت حسین استاندار را متقاعد کرد و یک قطار فوق‌العاده برای این امر اختصاص یافت. 🔹جمع‌آوری مردم از روستاهای اطراف هویزه که در دید مستقیم بود به سختی انجام می‌گرفت؛ حسین بعضی از آنها را در دل شب جمع می‌کرد. همه آماده این ملاقات بودند اعم از سپاهیان، مردم، حتی جمعی از خواهران بسیج که مادر حسین علم الهدی در میان آنان بود. 🔹همگی با قطار راهی تهران شدند، عرب لباس محلی یک دست پوشیده بودند، با رسیدن قطار به ایستگاه تهران خیل عظیم جمعیت و شعار دادن آن‌ها غوغایی در سالن راه آهن به وجود آورده بود. اتوبوس‌هایی که توسط یکی از دوستان حسین در تهران مهیا شده بود در جلوی راه آهن آماده بودند صف اتوبوس‌های در حال حرکت در خیابان ولیعصر به سمت شمال تهران چشم همگان را خیره کرده بود، با رسیدن به ، حسین علم الهدی، عشایر را با مشت های گره کرده، شعار (ما همه سرباز تواییم خمینی__گوش به فرمان تواییم خمینی) سر می‌داد. 🔹در آنجا به گفتند : ( امام در رابطه با مردم منطقه و جنگ تبلیغاتی صدام سخنرانی خواهد کرد، گزارش شما را آقای خامنه‌ای به دفتر منتقل کردند ) . حسین علم الهدی دوستی نزدیکی با داشت و در واقع حسین بود که آهنگران را برای اولین بار، برای اجرا معرفی کرد که این اجرا در خلال همین دیدار بود و ( ای به خون غلتان درود ) نام داشت. @sangareshohadababol
🌷🌹ملاقات عشایر عرب با امام خمینی ره در جماران🌹🌷 ✴️ با شروع گسترده عراق و رهبر آن‌ها، ،علیه ایران در ارتباط با اعلام تمایل عشایر عرب خوزستان برای پیوستن به عراق، حسین علم الهدی بر این عقیده بود که به دنیا بفهماند مردم این منطقه به وفادار هستند، از این رو در پی تدارک ملاقات عشایر عرب با امام خمینی در حسینیه تهران بود علم الهدی این موضوع را با آیت الله خامنه‌ای که در آن زمان در اهواز حضور داشت در میان گذاشت. 🔹سماجت حسین مسئولان را کلافه کرده بود، وی در مدت زمان کوتاهی منطقه را زنده کرده و بعضی که قصد مهاجرت از آن مناطق را داشتند پشیمان شده بودند، رئیس جمهور بنی صدر خواستار تخلیه این مناطق و اعلام آنجا به عنوان منطقه جنگی بود اما حسین با این امر مخالفت می‌کرد. 🔹حسین برای این ملاقات با بزرگان صحبت کرده بود، آن‌ها برای این دیدار بسیار مشتاق و لحظه شماری می‌کردند. تا زمان تعیین وقت از سوی دفتر ، حسین مرتباً پیگیر این مسئله بود، بعد از مشخص شدن زمان ملاقات، حسین از درخواست یک قطار برای بردن عرب به تهران کرد جدیت حسین استاندار را متقاعد کرد و یک قطار فوق‌العاده برای این امر اختصاص یافت. 🔹جمع‌آوری مردم از روستاهای اطراف هویزه که در دید مستقیم بود به سختی انجام می‌گرفت؛ حسین بعضی از آنها را در دل شب جمع می‌کرد. همه آماده این ملاقات بودند اعم از سپاهیان، مردم، حتی جمعی از خواهران بسیج که مادر حسین علم الهدی در میان آنان بود. 🔹همگی با قطار راهی تهران شدند، عرب لباس محلی یک دست پوشیده بودند، با رسیدن قطار به ایستگاه تهران خیل عظیم جمعیت و شعار دادن آن‌ها غوغایی در سالن راه آهن به وجود آورده بود. اتوبوس‌هایی که توسط یکی از دوستان حسین در تهران مهیا شده بود در جلوی راه آهن آماده بودند صف اتوبوس‌های در حال حرکت در خیابان ولیعصر به سمت شمال تهران چشم همگان را خیره کرده بود، با رسیدن به ، حسین علم الهدی، عشایر را با مشت های گره کرده، شعار (ما همه سرباز تواییم خمینی__گوش به فرمان تواییم خمینی) سر می‌داد. 🔹در آنجا به گفتند : ( امام در رابطه با مردم منطقه و جنگ تبلیغاتی صدام سخنرانی خواهد کرد، گزارش شما را آقای خامنه‌ای به دفتر منتقل کردند ) . حسین علم الهدی دوستی نزدیکی با داشت و در واقع حسین بود که آهنگران را برای اولین بار، برای اجرا معرفی کرد که این اجرا در خلال همین دیدار بود و ( ای به خون غلتان درود ) نام داشت. @sangareshohadababol
🌷🌹ملاقات عشایر عرب با امام خمینی ره در جماران🌹🌷 ✴️ با شروع گسترده عراق و رهبر آن‌ها، ،علیه ایران در ارتباط با اعلام تمایل عشایر عرب خوزستان برای پیوستن به عراق، حسین علم الهدی بر این عقیده بود که به دنیا بفهماند مردم این منطقه به وفادار هستند، از این رو در پی تدارک ملاقات عشایر عرب با امام خمینی در حسینیه تهران بود علم الهدی این موضوع را با آیت الله خامنه‌ای که در آن زمان در اهواز حضور داشت در میان گذاشت. 🔹سماجت حسین مسئولان را کلافه کرده بود، وی در مدت زمان کوتاهی منطقه را زنده کرده و بعضی که قصد مهاجرت از آن مناطق را داشتند پشیمان شده بودند، رئیس جمهور بنی صدر خواستار تخلیه این مناطق و اعلام آنجا به عنوان منطقه جنگی بود اما حسین با این امر مخالفت می‌کرد. 🔹حسین برای این ملاقات با بزرگان صحبت کرده بود، آن‌ها برای این دیدار بسیار مشتاق و لحظه شماری می‌کردند. تا زمان تعیین وقت از سوی دفتر ، حسین مرتباً پیگیر این مسئله بود، بعد از مشخص شدن زمان ملاقات، حسین از درخواست یک قطار برای بردن عرب به تهران کرد جدیت حسین استاندار را متقاعد کرد و یک قطار فوق‌العاده برای این امر اختصاص یافت. 🔹جمع‌آوری مردم از روستاهای اطراف هویزه که در دید مستقیم بود به سختی انجام می‌گرفت؛ حسین بعضی از آنها را در دل شب جمع می‌کرد. همه آماده این ملاقات بودند اعم از سپاهیان، مردم، حتی جمعی از خواهران بسیج که مادر حسین علم الهدی در میان آنان بود. 🔹همگی با قطار راهی تهران شدند، عرب لباس محلی یک دست پوشیده بودند، با رسیدن قطار به ایستگاه تهران خیل عظیم جمعیت و شعار دادن آن‌ها غوغایی در سالن راه آهن به وجود آورده بود. اتوبوس‌هایی که توسط یکی از دوستان حسین در تهران مهیا شده بود در جلوی راه آهن آماده بودند صف اتوبوس‌های در حال حرکت در خیابان ولیعصر به سمت شمال تهران چشم همگان را خیره کرده بود، با رسیدن به ، حسین علم الهدی، عشایر را با مشت های گره کرده، شعار (ما همه سرباز تواییم خمینی__گوش به فرمان تواییم خمینی) سر می‌داد. 🔹در آنجا به گفتند : ( امام در رابطه با مردم منطقه و جنگ تبلیغاتی صدام سخنرانی خواهد کرد، گزارش شما را آقای خامنه‌ای به دفتر منتقل کردند ) . حسین علم الهدی دوستی نزدیکی با داشت و در واقع حسین بود که آهنگران را برای اولین بار، برای اجرا معرفی کرد که این اجرا در خلال همین دیدار بود و ( ای به خون غلتان درود ) نام داشت. @sangareshohadababol
🌷🌹ملاقات عشایر عرب با امام خمینی ره در جماران🌹🌷 ✴️ با شروع گسترده عراق و رهبر آن‌ها، ،علیه ایران در ارتباط با اعلام تمایل عشایر عرب خوزستان برای پیوستن به عراق، حسین علم الهدی بر این عقیده بود که به دنیا بفهماند مردم این منطقه به وفادار هستند، از این رو در پی تدارک ملاقات عشایر عرب با امام خمینی در حسینیه تهران بود علم الهدی این موضوع را با آیت الله خامنه‌ای که در آن زمان در اهواز حضور داشت در میان گذاشت. 🔹سماجت حسین مسئولان را کلافه کرده بود، وی در مدت زمان کوتاهی منطقه را زنده کرده و بعضی که قصد مهاجرت از آن مناطق را داشتند پشیمان شده بودند، رئیس جمهور بنی صدر خواستار تخلیه این مناطق و اعلام آنجا به عنوان منطقه جنگی بود اما حسین با این امر مخالفت می‌کرد. 🔹حسین برای این ملاقات با بزرگان صحبت کرده بود، آن‌ها برای این دیدار بسیار مشتاق و لحظه شماری می‌کردند. تا زمان تعیین وقت از سوی دفتر ، حسین مرتباً پیگیر این مسئله بود، بعد از مشخص شدن زمان ملاقات، حسین از درخواست یک قطار برای بردن عرب به تهران کرد جدیت حسین استاندار را متقاعد کرد و یک قطار فوق‌العاده برای این امر اختصاص یافت. 🔹جمع‌آوری مردم از روستاهای اطراف هویزه که در دید مستقیم بود به سختی انجام می‌گرفت؛ حسین بعضی از آنها را در دل شب جمع می‌کرد. همه آماده این ملاقات بودند اعم از سپاهیان، مردم، حتی جمعی از خواهران بسیج که مادر حسین علم الهدی در میان آنان بود. 🔹همگی با قطار راهی تهران شدند، عرب لباس محلی یک دست پوشیده بودند، با رسیدن قطار به ایستگاه تهران خیل عظیم جمعیت و شعار دادن آن‌ها غوغایی در سالن راه آهن به وجود آورده بود. اتوبوس‌هایی که توسط یکی از دوستان حسین در تهران مهیا شده بود در جلوی راه آهن آماده بودند صف اتوبوس‌های در حال حرکت در خیابان ولیعصر به سمت شمال تهران چشم همگان را خیره کرده بود، با رسیدن به ، حسین علم الهدی، عشایر را با مشت های گره کرده، شعار (ما همه سرباز تواییم خمینی__گوش به فرمان تواییم خمینی) سر می‌داد. 🔹در آنجا به گفتند : ( امام در رابطه با مردم منطقه و جنگ تبلیغاتی صدام سخنرانی خواهد کرد، گزارش شما را آقای خامنه‌ای به دفتر منتقل کردند ) . حسین علم الهدی دوستی نزدیکی با داشت و در واقع حسین بود که آهنگران را برای اولین بار، برای اجرا معرفی کرد که این اجرا در خلال همین دیدار بود و ( ای به خون غلتان درود ) نام داشت. @sangareshohadababol
🌷🌹ملاقات عشایر عرب با امام خمینی ره در جماران🌹🌷 ✴️ با شروع گسترده عراق و رهبر آن‌ها، ،علیه ایران در ارتباط با اعلام تمایل عشایر عرب خوزستان برای پیوستن به عراق، حسین علم الهدی بر این عقیده بود که به دنیا بفهماند مردم این منطقه به وفادار هستند، از این رو در پی تدارک ملاقات عشایر عرب با امام خمینی در حسینیه تهران بود علم الهدی این موضوع را با آیت الله خامنه‌ای که در آن زمان در اهواز حضور داشت در میان گذاشت. 🔹سماجت حسین مسئولان را کلافه کرده بود، وی در مدت زمان کوتاهی منطقه را زنده کرده و بعضی که قصد مهاجرت از آن مناطق را داشتند پشیمان شده بودند، رئیس جمهور بنی صدر خواستار تخلیه این مناطق و اعلام آنجا به عنوان منطقه جنگی بود اما حسین با این امر مخالفت می‌کرد. 🔹حسین برای این ملاقات با بزرگان صحبت کرده بود، آن‌ها برای این دیدار بسیار مشتاق و لحظه شماری می‌کردند. تا زمان تعیین وقت از سوی دفتر ، حسین مرتباً پیگیر این مسئله بود، بعد از مشخص شدن زمان ملاقات، حسین از درخواست یک قطار برای بردن عرب به تهران کرد جدیت حسین استاندار را متقاعد کرد و یک قطار فوق‌العاده برای این امر اختصاص یافت. 🔹جمع‌آوری مردم از روستاهای اطراف هویزه که در دید مستقیم بود به سختی انجام می‌گرفت؛ حسین بعضی از آنها را در دل شب جمع می‌کرد. همه آماده این ملاقات بودند اعم از سپاهیان، مردم، حتی جمعی از خواهران بسیج که مادر حسین علم الهدی در میان آنان بود. 🔹همگی با قطار راهی تهران شدند، عرب لباس محلی یک دست پوشیده بودند، با رسیدن قطار به ایستگاه تهران خیل عظیم جمعیت و شعار دادن آن‌ها غوغایی در سالن راه آهن به وجود آورده بود. اتوبوس‌هایی که توسط یکی از دوستان حسین در تهران مهیا شده بود در جلوی راه آهن آماده بودند صف اتوبوس‌های در حال حرکت در خیابان ولیعصر به سمت شمال تهران چشم همگان را خیره کرده بود، با رسیدن به ، حسین علم الهدی، عشایر را با مشت های گره کرده، شعار (ما همه سرباز تواییم خمینی__گوش به فرمان تواییم خمینی) سر می‌داد. 🔹در آنجا به گفتند : ( امام در رابطه با مردم منطقه و جنگ تبلیغاتی صدام سخنرانی خواهد کرد، گزارش شما را آقای خامنه‌ای به دفتر منتقل کردند ) . حسین علم الهدی دوستی نزدیکی با داشت و در واقع حسین بود که آهنگران را برای اولین بار، برای اجرا معرفی کرد که این اجرا در خلال همین دیدار بود و ( ای به خون غلتان درود ) نام داشت. @sangareshohadababol
🌷🌹ملاقات عشایر عرب با امام خمینی ره در جماران🌹🌷 ✴️ با شروع گسترده عراق و رهبر آن‌ها، ،علیه ایران در ارتباط با اعلام تمایل عشایر عرب خوزستان برای پیوستن به عراق، حسین علم الهدی بر این عقیده بود که به دنیا بفهماند مردم این منطقه به وفادار هستند، از این رو در پی تدارک ملاقات عشایر عرب با امام خمینی در حسینیه تهران بود علم الهدی این موضوع را با آیت الله خامنه‌ای که در آن زمان در اهواز حضور داشت در میان گذاشت. 🔹سماجت حسین مسئولان را کلافه کرده بود، وی در مدت زمان کوتاهی منطقه را زنده کرده و بعضی که قصد مهاجرت از آن مناطق را داشتند پشیمان شده بودند، رئیس جمهور بنی صدر خواستار تخلیه این مناطق و اعلام آنجا به عنوان منطقه جنگی بود اما حسین با این امر مخالفت می‌کرد. 🔹حسین برای این ملاقات با بزرگان صحبت کرده بود، آن‌ها برای این دیدار بسیار مشتاق و لحظه شماری می‌کردند. تا زمان تعیین وقت از سوی دفتر ، حسین مرتباً پیگیر این مسئله بود، بعد از مشخص شدن زمان ملاقات، حسین از درخواست یک قطار برای بردن عرب به تهران کرد جدیت حسین استاندار را متقاعد کرد و یک قطار فوق‌العاده برای این امر اختصاص یافت. 🔹جمع‌آوری مردم از روستاهای اطراف هویزه که در دید مستقیم بود به سختی انجام می‌گرفت؛ حسین بعضی از آنها را در دل شب جمع می‌کرد. همه آماده این ملاقات بودند اعم از سپاهیان، مردم، حتی جمعی از خواهران بسیج که مادر حسین علم الهدی در میان آنان بود. 🔹همگی با قطار راهی تهران شدند، عرب لباس محلی یک دست پوشیده بودند، با رسیدن قطار به ایستگاه تهران خیل عظیم جمعیت و شعار دادن آن‌ها غوغایی در سالن راه آهن به وجود آورده بود. اتوبوس‌هایی که توسط یکی از دوستان حسین در تهران مهیا شده بود در جلوی راه آهن آماده بودند صف اتوبوس‌های در حال حرکت در خیابان ولیعصر به سمت شمال تهران چشم همگان را خیره کرده بود، با رسیدن به ، حسین علم الهدی، عشایر را با مشت های گره کرده، شعار (ما همه سرباز تواییم خمینی__گوش به فرمان تواییم خمینی) سر می‌داد. 🔹در آنجا به گفتند : ( امام در رابطه با مردم منطقه و جنگ تبلیغاتی صدام سخنرانی خواهد کرد، گزارش شما را آقای خامنه‌ای به دفتر منتقل کردند ) . حسین علم الهدی دوستی نزدیکی با داشت و در واقع حسین بود که آهنگران را برای اولین بار، برای اجرا معرفی کرد که این اجرا در خلال همین دیدار بود و ( ای به خون غلتان درود ) نام داشت. @sangareshohadababol
🔹15 دی 1359 – سالگرد شهادت مظلومانه حسین و یارانش 🔺 در هویزه این عملیات با شرکت تعدادی از نیروهای شهید چمران، عشایر عرب‌زبان منطقه‌ی، بچه‌های مساجد اهواز و دانشجویان پیرو خط امام به فرماندهی شهید علم‌الهدی انجام شد. ابتدا نیروها پیشروی خوبی داشته و توانستند تعدادی از تانک ونفربر دشمن را منهدم ساخته و تلفاتی از آنها بگیرند. اما در ادامه قرار شد نیروی کمکی به آنها برسد که این کار عملی نشد و جناح راست آنان خالی ماند. از طرفی، دشمن نیروی تازه‌نفس وارد میدان نمود. دستور عقب‌نشینی صادر شد ولی به علت عدم برقراری تماس بی‌سیم، نیروها مطلع نشدند. دشمن نیز از افراد باقیمانده را منطقه را محاصره نمود که اغلب آنها به شهادت رسیدند، از جمله شهید علم‌الهدی و تعدادی از دانشجویان پیرو خط امام که همراه او بودند. در این قتل عام، ابدان شهدا در زیر چرخ‌ تانک‌های دشمن سفاک پاره‌پاره شد تا این که 2سال بعد بقایای پیکرهای مطهر کشف شد و در همان جا دفن گردید. ا▫️▪️▫️▪️▫️ ⚪️ روایت شاهد عینی از آخرین لحظات عمر شهید حسین علم‌الهدی: صدای تانک‌‌های دشمن آن طرف جاده به گوش می‌رسید. تیراندازی لحظه‌ای قطع نمی‌شد. راه افتادیم، با اینکه می‌دانستیم امید برگشت نیست، ولی رساندن آرپی‌جی به علم‌الهدی ما را مصمم به این کار کرد. به جاده که رسیدیم، توانستیم تانک‌هایی را ببینیم. به جز چند تایی که در حال سوختن بودند، بقیه غرش‌کنان به پیش می‌تاختند. چشمم به حسین که افتاد، خستگی از تنم درآمد. آرپی‌جی دوشش بود و پشت خاکریز دراز کشیده بود. در امتداد خاکریز غیر از او حدود 10نفر دیگر هنوز زنده بودند. حتی یک جسد از شهدا بر زمین نمانده بود. پیدا بود که بچه‌ها با گلوله مستقیم تانک‌ از پا در آمده و پودر شده بودند! تانک‌های سالم از کنار تانک‌های سوخته عبور می‌کردند و به طرف خاکریز علم‌الهدی پیش می‌آمدند. او و افرادش هیچ عکس‌العملی نشان نمی‌دادند. «روزعلی» که حسابی نگران شده بود، آرپی‌جی را از من گرفت و به تانک‌ها نشانه رفت. دست او را گرفته و گفتم: کمی صبر کن، شاید بچه‌ها برنامه‌ای داشته باشند. تانک‌ها به حدود 50متری خاکریز رسیده بودند که یکباره حسین از جا بلند شد و نزدیک‌ترین تانک را نشانه گرفت. گلوله درست به وسط تانک خورد و آن را به آتش کشید. غیر از حسین، 2نفر دیگر که آرپی‌جی داشتند، به طرف تانک‌ها شلیک کرده و2تای آنها را از کار انداختند. بقیه تانک‌ها سر جایشان ایستادند و ناگهان خاکریز را به گلوله بستند. «روزعلی» دوباره بلند شد و یکی دیگر را نشانه رفت و آن را به آتش کشید. علم‌الهدی نیز از میان دود و گرد وغبار پشت خاکریز پیدا شد و او هم یک تانک دشمن را از کار انداخت. پیدا بود که از همه افراد گروه، فقط «روزعلی» و حسین زنده مانده‌اند. آنها به پشت چسبیده بودند و تانک‌ها نیز به طرفشان در حرکت بود. در فاصله‌ی چند متری به خاکریز، حسین بار دیگر قامت کشید و آنها را هدف گرفت که در نتیجه یک تانک دیگر به آتش کشیده شد. این بار 4تانک دشمن به سمت او آمدند و حسین نیز آخرین گلوله را رها کرد. یکی از آنها منهدم شد و 3تای دیگر همزمان به سمت خاکریز شلیک کرده به طوری که دیگری چیزی از آن باقی نماند. پس از اندکی که گرد و غبار فرو نشست، توانستم پیکر مطهر و پاره‌پاره‌ی حسین و چفیه‌ی خون‌آلود او را بر روی زمین ببینم! 🎥 روایت فتح | 🎙 همراه با پیشگفتار شهید آوینی 🌷 ۱۵ دیماه ۱۳۵۹ -- سالروز حماسه هویزه و شهادت مظلومانه حسین علم الهدی و یاران باوفایش🕊🕊 دوران جنگ تحمیلی 🇮🇷 کانال دفاع مقدس @sangareshohadababol
صادق آهنگران – نوحه شهدای هویزه.mp3
2.18M
💠 به مناسبت ۱۵ دی ۵۹ – سالگرد شهدای مظلوم – شهید حسین و یاران باوفای او 📢 صوت| حاج : 🌷 از خون پاک لا‌له‌رویان هویزه 🌹 دریای خون گردیده دامان هویزه ✅ @sangareshohadababol
خاطرات_رهبر_انقلاب_از_شهید_حسین.mp3
758.9K
🌷 ۱۵ دی ۱۳۵۹ – سالگرد شهادت مظلومانه حسین و یارانش در کربلایی هویزه 📢 خاطره رهبر انقلاب از شهید علم الهدی: ─ برادرعزیز ما در مشهد در جلسات‌ و کلاسهای‌ ما شرکت‌ فعال‌ می‌کرد، اما هنوز من‌ ایشان‌ را دقیقاً نشناخته بودم‌ که چه نابغه مسلمانی‌ است‌ تا اینکه به اهواز رفتم‌ و از نزدیک‌ چندین‌ برنامه و خاطره‌ با شهید داشتم؛ از جمله آخرین‌ روز شهادت‌ حسین؛ ‌ یعنی روز ‌۲۸ صفر من‌ کنار کرخه نور ایستاده‌ بودم‌ که نماز بخوانم‌ و یکباره‌ مشاهده‌ کردم‌ که حسین‌ و عده ‌ای‌ دیگر از برادران‌ از جمله محمدحسن‌ قدوسی‌ (فرزند آیت الله قدوسی) خیلی‌ گرم‌ و صمیمی‌ و خیلی‌ پرشور با من‌ برخورد کردند و من‌ هم‌ از دیدارشان‌ بسیار خوشحال‌ شدم‌ و پس‌ از مقداری صحبت‌ گفتم؛ ارتش‌ ما رسیده‌ است‌ به اینجا؛ شما می‌توانید برگردید؛ اما حسین‌ گفت: ▫️نه آقای‌ خامنه‌ای؛ ما می‌خواهیم‌ به پیش برویم. ┄ البته آنها در حقیقت‌ به پیش‌ رفتند و به لقاءالله‌ پیوستند. 🌴 اوایل @sangareshohadababol