eitaa logo
جاماندگان از قافله عشق 🦋
2.6هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.1هزار ویدیو
1 فایل
🌱درمنظومه شمسی سیاره ایست به نام زمین🌱 درگوشه ای از این سیاره جغرافیای ست به نام ایران در تاریخ ایستادگی ایران روایت ست بنام #دفاع_مقدس🌱 #نشر_آثار_شهدا #روایت_دفاع_مقدس 🌱چه سر ها داده ایم برای سربلندی ایران🌱 #جاماندگان_ازقافله_عشق جهاد تبیین
مشاهده در ایتا
دانلود
7.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ و ذلالت پیشه گان غرب پرست 🔹پاسخ حاج قاسم در جواب به ایجاد ابهام ظریف قاسم : 👇 👈ترویج فهم غلط و کوچه دادن به دشمن بدترین نوع خیانته https://eitaa.com/jAmAndgA90zA
🍃پیرمورد موی سپید دلاور حسین از دیار میرزاکوچک جنگلی روحش شاد یادش گرامی باد آن روزها در دل خاکی جبھه‌ها ؛ موی‌سپید و گفتار شیرین یک کھنه سرباز قدرت جنگیدن جوان‌ها را چند برابر میکرد خاصه که از جنس حبیب بن مظاهر ها بودند مثل حاج حسین لشگر 25 کربلا متشکل از رزمندگان گیلان ومازندران
جاماندگان از قافله عشق 🦋
نقش قرارگاه کربلا در #عملیات_کربلای۵ به روایت اسناد ۱۹ ♦️براساس بحث‌های ص
🔻 نقش قرارگاه کربلا در به روایت اسناد 20 ♦️غروب ۶۵/۱۰/۱۲ پس از خواندن نماز مغرب و عشا، غلامپور با فرمانده‌هان یگان‌های قرارگاه تماس تلفنی داشت و از همه آنها کارها را پی‌گیری می‌کرد. برای حل مشکلات آنها نیز با محسن رضایی، رحیم صفوی، فروزنده و... تماس گرفت تا هرچه‌سریع‌تر امکانات مورد نیاز یگان‌ها به دست‌شان برسد. در همین حین (ساعت ۲۰:۱۲) سفره شام پهن شد. ده عدد تخم‌مرغ آب‌پز، هشت عدد سیب‌زمینی پخته، دو قالب کره و سه کاسه ماست، شام امشب بود که تدارک دیده شده بود. در حال خوردن شام بودیم ♦️ که غلامپور طبق عادت هر شب رادیویش را روشن کرد. ابتدا رادیو بی‌بی‌سی و سپس خبرهای رادیو ایران. پس از شام محرابی داخل اتاق فرماندهی شد و اطلاعاتی از عملیات کربلای 4 ارائه داد. می‌گفت عبدالرشید بارها از دیده‌بان‌ها و مسئولین دکل‌هایش تشکر کرده است. برای هر دکل جاده کشیده‌اند، کارهای مهندسی که آنها برای دکل‌هایشان کرده‌اند، ما در کل عملیات کربلای 4 انجام نداده‌ایم. می‌گفت، به‌دلیل هشیاری دشمن اکثر زخمی‌ها و مجروحین ما تیر خورده‌اند و کمتر با ترکش مجروح شده‌اند. ساعت حدود 22:45 را نشان می‌داد که خوابیدیم تا صبح زود به بازدید از منطقه بپردازیم. البته تا ساعت یک بامداد تقریباً هر پانزده دقیقه یک‌بار ♦️آقای غلامپور به تلفن‌های فرماندهان یگان‌ها و مسئولین قرارگاه پاسخ می‌داد و من هم برای ثبت این تماس‌ها با استفاده از چراغ قوه، مطالب شنیده شده را در دفتر خود یادداشت می‌کردم. ♦️ صبح روز ۶۵/۱۰/۱۳ ساعت هفت، پس از خواندن نماز و خوردن چند لقمه نان و پنیر و چای، از قرارگاه بیرون آمدیم. در بین راه مسئول مهندسی قرارگاه قاسم را دیدیم که همراه با آقایان مُبلغ از مسئولین مهندسی سپاه، رضوی از مسئولین جهادسازندگی و عطار فرمانده لشکر مهندسی ۴۲ قدر کنار جاده اهواز ـ خرمشهر بودند. ♦️حاج قاسم که عصبانی به‌نظر می‌رسید نسبت به بستن جاده اهواز ـ خرمشهر اعتراض داشت و می‌گفت نمی‌دانم چه‌کسی جاده را بسته است؟ اصلاً نمی‌دانم چه‌کسی به اینها گفته بیایند؟ رضوی پاسخ داد: کسی نگفته بیایند، کسی نگفته که نیایند، اینها هم آمده‌اند و جاده را بسته‌اند. ♦️هر کسی جاده را شکافته خوب هم کار کرده، جاده را مورب بریده که آب کنار جاده را تخلیه کند. عطار: معلوم نیست این کارها را چه کسی انجام می‌دهد؟! رضوی با خنده‌ای که حکایت از انتقاد نسبت به مدیریت منطقه داشت: کار خداست. معلوم نیست کی چه‌کار می‌کند؟! ♦️حرکت کردیم. داخل خودرو، غلامپور در ارتباط با زمان عملیات می‌گفت، نظر محسن روز 👈پنج‌شنبه ساعت یازده است، چون ماه ساعت یازده غروب می‌کند. در این صورت بچه‌های (لشکر 41 ثارالله) زمان کم می‌آورند، آنها برای رسیدن به خط دشمن در محور کانال ماهی به 3 تا 4 ساعت زمان نیاز دارند. خدا رحم کند. ♦️ آقای غلامپور پس از سرکشی به چند پروژ‌ه مهندسی (عقبه‌سازی، جاده‌سازی، پدهای توپخانه و...) به قرارگاه برگشتیم. پس از نماز و نهار و کمی استراحت، جلسه مهندسی تشکیل شد. جلسه با حضور مسئولین مهندسی سپاه، جهاد و برخی یگان‌های مهندسی و نیز فرماندهان دو قرارگاه قدس و نجف آغاز شد تا حاضرین درباره اقدامات مهندسی و کارهای باقیمانده به بحث و تبادل‌نظر بپردازند و باتوجه‌به حضور دو قرارگاه عملیاتی جدید در منطقه، تقسیم کار جدیدی در ارتباط با اقدامات مهندسی انجام شود. ♦️پس از قرائت چند آیه از قرآن، ابتدا برادر مُبلغ درباره موضوع اصلی جلسه که پیشرفت‌ فعالیت‌های مهندسی در منطقه شلمچه و تقسیم کار میان سه قرارگاه عملیاتی و نیز برنامه‌ریزی برای اقدامات مهندسی باتوجه‌به زمان محدود باقیمانده تا آغاز عملیات بود، توضیحاتی داد و سپس حاضرین مطالبی را در ارتباط با این سه موضوع ارائه دادند. محور اصلی گفت‌وگوهای جلسه تناسب نداشتن اقدامات باقیمانده مهندسی و زمان تعیین شده برای عملیات آینده بود. ♦️دراین‌باره احمد غلامپور گفت: از زمانی که فرماندهی قصد عملیات در منطقه شلمچه کرد، اوّلین مسئله آماده‌سازی منطقه و اقدامات مهندسی بود که باید اجرا می‌شد. باتوجه‌به اینکه قبلاً در منطقه کارهایی صورت گرفته بود، مسئله اصلی ما جاده‌های خط، عقبه یگان‌ها و پدهای توپخانه‌ بود. ابتدا ما به اتفاق آقای شمایلی کارهای زیر را برنامه‌ریزی کردیم: 1. نیازهای مهندسی براساس اعلام نظر واحدها و یگان‌ها و نیز وضعیت منطقه و عملیات تعیین‌شد. 2. کارهای باقیمانده مشخص و اولویت‌بندی شد. 3. برنامه‌ریزی براساس اولویت‌های صورت گرفت. 4. جهادهای استانی براساس برنامه‌ها تقسیم شدند. 5. پی‌گیری برای اجرا شروع و نظارت بر کیفیت اجرا آغاز شد. ... @seYed_Ekhlas        ‌‌‍‌‎‌
گفتگوهای حسن بیسیم‌چی و حاج سعید ‌‌‍‌‎ 📞 حاجی.. حاجی ..حسن. حاجی، به گوشی؟ الو…بگوشم حسن جان… صدامو داری؟ انگار ول‌کن این بیسیم خاک گرفته نیستی، بابا تو بهشت هم نمیذاری راحت باشیم 📞 ای وای! حاج سعید جان خودت گفتی دلت رو صاف کن، بیا طرفم! حاجی… صدا ضعیفه، انگار خط صاف نیست… شاید ارتباط قلبی ما با شما شهدا کم‌رنگ شده… حسن، هر وقت دلت صاف بشه، صدامو واضح‌تر می‌شنوی… بگوشم، بگو، چی شده؟ 📞 حاجی… دلم گرفته… اون شبای عملیات، اون خط مقدم، اون لحظه‌هایی که کنار هم بودیم… هنوز یادت هست؟ … من شهید شدم، اما تو درعالم دنیا هستی، و بدون شک، دلت بیشتر از دل من گرفته… ولی آره، یادمه، هنوز همه‌شو یادمه… 📞 اون شب توی فکه، که بیسیم قطع شده بود، حاجی، من فکر کردم دیگه صداتو نمی‌شنوم، فکر کردم ارتباط تموم شده… ولی نشد، حسن آقا، یادت هست؟ اون شب هیچ‌کدوم از بچه‌ها عقب نکشیدن، همه ایستادن، صدای دلشون از صدای بیسیم وصدای خمپاره وتوپ بلندتر بود… 📞 حاجی… یعنی بهشت هم نمی‌تونه جای اون سنگرهای خاکی رو بگیره؟ حسن جان… هیچ‌جا مثل اون لحظه‌ها نیست… اون لحظه‌هایی که یه مشت جوون، بدون هیچی، فقط با ایمان، می‌رفتن وسط آتیش… اون اخلاص، اون نگاه‌ها، اون دست‌هایی که از هم جدا شدن… بهشت برا پاداش اون سنگر نشین‌ها ساخته شده.. 📞 حاجی، اون جوونا چی داشتن که الان بعضی‌ها ندارن؟ "ایمان قلبی"، حسن جان، فقط ایمان قلبی… اون جوونا راهو پیدا کرده بودن، می‌دونستن برای چی اومدن، چرا جنگیدن… مردم هم پای کار بودن، مادرها، پدرها، خواهرها… همه باهاشون بودن… 📞 حاجی، پس چرا حالا جوونا کم‌تر پای ارزش‌ها هستن؟ دشمن کارشو خوب بلده، حسن…! یه‌وقت با گلوله می‌زد، یه‌وقت با دروغ… الان با فضای مجازی، با شبهه،تاریک کردن راه حق با فریب… داره ذهن‌ها رو می‌گیره، داره جوونا رو از ریشه جدا می‌کنه… 📞 یعنی دیگه مثل اون دوران، همراهی مردم . با ارزش‌ها نیست؟ نه، حسن جان، هم هست… هنوز جوونایی هستن که می‌دونن راه چیه، هنوز مادرهایی هستن که بچه‌هاشونو برای حق تربیت می‌کنن… ولی دشمن داره راهو سخت می‌کنه تاریک میکنه… 📞 حاجی، حجاب،… حجاب بعضی‌ها رو باد غفلت برده، بعضیا طوری حرف می‌زنن که انگار ارزش‌ها رو باید کنار گذاشت، انگار آزادی یعنی کنار گذاشتن باورها… حسن!، دشمن همیشه دنبال اینه که یک ارزش رو بگیره و برعکسش کنه… ولی حواستون باشه، قاسم گفت "دختر بدحجاب هم دختر ماست"، چون محبت و آگاهیه، نه زور… 📞 پس یعنی کسی که حجاب کامل نداره، نباید ازش دور شد؟ نه، حسن… هدایت یعنی دست گرفتن، نه کنار زدن نه طرد کردن… باید کنارشون بود، باید حقیقت رو براشون روشن کرد… دشمن داره از اون‌ها سوءاستفاده می‌کنه، باید بفهمن که این یه بازیه، یه نقشه برای جدا کردنشون از ارزش‌های واقعی‌شونه… 📞 ولی حاجی، بعضیا می‌گن باید سخت گرفت، بعضیا می‌گن باید بی‌خیال شد… کدوم راه درسته؟ 👈 ، حسن جان… راه صبر، مهربونی، روشنگری… خدا به پیامبر گفت: "وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ" – اگر سخت‌گیر بودی، مردم از اطرافت پراکنده می‌شدند. 📞 پس یعنی هدایت با مهربانیه، نه زور؟ دقیقاً، حسن… هدایت یعنی جذب کردن، نه طرد کردن… 📞 ولی حاجی، فضای مجازی هم داره کار خودشو می‌کنه… جوون‌های خوش‌باور گیر افتادن… یه مشت صفحه و اکانت جعلی، یه عالمه حرف دروغ… بعضیا بدون اینکه بفهمن، دارن به بازی دشمن میرن… حسن، اینستاگرام، توییتر، شبکه‌های اجتماعی… یه میدون جنگ … دشمن از این فضا استفاده می‌کنه تا حقیقت رو تغییر بده، تا جوون‌ها رو از مسیر اصلی دور کنه… بعضی جوونا که همه‌چیزو ساده می‌بینن، له می‌شن زیر این موج دروغ‌ها… 📞 حاجی، یعنی امیدی هست؟ به گوشم، حسن! تا وقتی که هدایت با آگاهی و صبر و مهربونی ادامه داره، همیشه امید هست توکل بخدا… 📞 حاجی… دلم قرص شد، حس می‌کنم هنوز یه‌جوری کنارم هستی… حسن، تو همیشه یه بیسیم‌چی خوب بودی، ولی هیچ‌وقت ترکیب وقاطی کردن کدها رو یاد نگرفتی! هنوزم بیسیمت خش خش داره! 📞 حاجی، حالا تو بهشتی شدی، حداقل یه خط اختصاصی بده، دیگه خش‌خش نداشته باشه خُب… باشه، حسن، قول می‌دم یه خط مستقیم برات رد کنم، فقط یه شرط داره… 📞 چه شرطی حاجی؟ هر وقت یه جوون رو از نجات دادی، یه پیام بی‌سیمی از بهشت برات می‌فرستم، صدای دلم بدون خش‌خش میاد… 📞 حاجی، دست روی دلم گذاشتی… باشه، قول می‌دم خط رو زنده نگه دارم… ‌‌‍!      ‌‌‍‌‎‌     ‌‌‍‌‎‌@seYed_Ekhlas🇮🇷