eitaa logo
سیدالعلماء
1.8هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
738 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ایشان شاگرد بزرگانی مثل حضرات آیات شیخ عباس تهرانی، امام خمینی، علامه طباطبایی، بروجردی و... بودند. مرحوم امام در نامه‌های خود، از ایشان با عبارت "سیدالعلماء" یاد می‌کردند. ارتباط با ادمین @seydololama_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
سیدالعلماء
🔘 در آستانه‌ی شهادت حضرت امام جواد (صلوات‌الله‌علیه) ارائه می‌گردد. (قسمت اول) 🔺 شرایط دریافت نصیحت بسم الله الرحمن الرحیم «قال له رجل: أوصِنی ... *» در نقل بسیار مبارک حضرت علیه‌السلام چند روایت نقل شده و یکی از آن‌ها درباره‌ی پاسخی است که آن بزرگوار به سؤال کسی که درخواست و سفارش و راهنمایی کرد، می‌باشد، که آن حضرت پاسخ فرموده. «قال له رجل: أوصنی. قال (علیه‌السلام): أو تقبل؟»؛ فرمودند: آیا حاضری که قبول کنی؟ این کلام و این پاسخ ابتدایی می‌رساند به این‌که سخن گفتن و و استفاده از و و این‌ها، به این آسانی نیست که انسان می‌کند؛ بلکه تجهز و نفسانی می‌خواهد تا این‌که خودش را در مقام صلاحیت این بداند که از یک بزرگواری و هدایتْ‌گری و راهنمایی، وصیت و سفارش بخواهد. ای بسا که انسان یک درباره‌ی خودش پیش می‌آید که در معرض این‌گونه سؤالات از دیگران و بزرگان قرار می‌گیرد!. فرض بفرمایید که بنده در یک مسئله‌ی جزئی، تحمل فشارِ پیر خود را اگر نداشتم که او وقتی به من تعرض بی‌جایی به نظر خودم می‌کند، با کمال رغبت بپذیرم، و با او مجادله نکنم، سخن او را پاسخ ندهم. آن‌وقت خدمت یک بزرگواری بیایم و بگویم آقا یک نصیحتی به من بفرمایید! یک وصیتی به من بفرمایید. این در اثر این است که انسان ندارد و نیرو و اندازه خودش را محک نزده. وإلّا این یک چیزی نیست که بر کسی، ، ولو بی‌سواد مخفی باشد که انسان مکلف است در برابر مادر پیر باشد. تعرضات نابه‌جای او را به جان بخرد، و در برابر آن، هیچ واکنشی انجام ندهد، اما حالا می‌بیند که در چنین چیزهایی گیر می‌کند و از نفسانی‌اش بر نمی‌آید که تحمل کند از یک بی‌جای مادر به او، تعرض بی‌جای به او، فرمان بی‌جا دادن به او، این چیزها را نمی‌تواند هضم بکند؛ آن‌وقت پیش یک بزرگواری یا یک مجلس بگوید که آقا به ما یک وصیتی بکنید، یک سفارشی بکنید. این‌ها در اثر نسجیدن انسان از اندازه‌های خودش است. ادامه دارد ... __________ *[ روایت مورد بحث به نقل از کتاب سیرة الائمة الاثنی عشر مجلد ۲ ص ۱۶۵ (تالیف علی محمد علی دخیل) 🔺 قال له رجل اوصنی: قال: أو تقبل؟ قال: نعم. فقال علیه‌السلام: «توسد الصبر، واعتنق الفقر، وارفض الشهوات، وخالف الهوی، واعلم أنک لن تخلو من عین الله، فانظر کیف تکون»] ☑ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
🏴یا جوادالائمه ادرکنی (قسمت سوم) 🔺شرایط دریافت نصیحت 🔹 در هر حال، «قال له رجل: اوصنی. قال: او تقب
🌹 یا جوادالائمه ادرکنی (قسمت چهارم و پایانی) 🔺 اهمیت صبر و تبعات آن همچون فقر ممدوح 🔹 پس این‌که حضرت سلام‌الله‌علیه این مسئله را مطرح می‌کنند، یک زیربنای بسیار بسیار مؤثر و مفید فردی و اجتماعی را به ما نصیحت می‌کنند. 🔹فرمود: «توسد الصبر واعتَنِق الفقرَ»؛ خب وقتی انسان بخواهد کند، معنایش چیست؟ معنایش این است که شما مثلاً باید پانزده سال در این درس بخوانی، زحمت بکشی، چیزی هم گیرت نیاید. وقتی از مدرسه فارغ‌التحصیل می‌شوی، بیرون میایی، حتی یک هم مثلاً نداشته باشی، هیچی نداشته باشی. مع ذلک می‌گوید که چون ، هدف بزرگی است من صبر می‌کنم. خب حالا که بیرون می‌آیی، می‌توانی با چند تا خدایی نخواسته رشوه‌خواری و پذیرش یک شغل‌هایی و و کردن، فوراً به یک نتیجه‌ای برسی. این‌جا باید به پناه برد؛ فقرِ ممدوح. یعنی انسان استعداد نامشروع دارد، ولی به کار نمی‌زند و خودداری می‌کند. آن‌وقت این می‌شود بهتر از ریاضتی که فلان یا فلان به او می‌داد. او می‌گفت این‌طور ریاضت بکش، این می‌گوید نه؛ ریاضت تو این است که استعداد داری، همه‌جور مظالم و کارهای نامشروع در تو هست، هم کرده‌ای، هم داری، ولی باید با یک اتاق اجاره‌ای بسازی. حالا تا چه وقت، نمی‌دانم. باید سوار اتوبوس بشوی، ماشین حالا خبری نیست؛ باشد. آیت الله در یک جمعه‌ای من گوش کردم از تلویزیون می‌فرمود که من خلاصه در این سن و سال دیگر نمی‌توانم دوچرخه‌سواری بکنم و یاد نگرفته‌ام وإلّا دوچرخه می‌گرفتم، سوار می‌شدم و می‌آمدم ؛ این معنایش ساختن با فقر است. یعنی وقتی نیاز پیدا کرد، به یک بسیار بسیار ساده‌ای، انسان إباء نکند از آن، زیر بار بیاید. این می‌شود منشأ فردی و اجتماعی، و جسمانی، آن‌وقت با صبر و با فقر اختیاری، دوتایش که با هم جور شد، درست می‌شود که تمام را می‌تواند تصرف کند. مگر نبود به ایشان خبر داده شد که خارجی‌ها می‌خواهند حصر درست کنند و ما را در قرار بدهند، گویا فرمودند که ملتی که دارد از محاصره‌ی امور معاشی چه باکی دارد؟ روزه هم یکی از موارد است. پس خلاصه این‌که همان‌طوری‌که یک بچه‌ی‌ای که وارد در یک رشته‌ی نظامی مانند خلبانی یا مثلاً نیروی دریایی می‌شود، این باید یک تحملاتی داشته باشد تا این‌که ورزیده بشود، نیمه شب در تاریکی در خلیج فارس بتواند از هواپیما در دریا پایین بیاید، این چقدر تمرین می‌خواهد؟ چقدر صبر می‌خواهد؟ چقدر خودداری می‌خواهد؟ چقدر تحمل می‌خواهد؟ ما هم در همین‌طور. باید در این رشته‌ی خودمان، فشار را تحمل کنیم. فشار این‌که ما به جایی نمی‌رسیم از درس خواندن و و و این‌ها، صاحب و این‌ها نمی‌شویم. فشار این‌که وقتی هم چیزی خواندیم، مدرکی گرفتیم، باید رشوه‌خواری نکنیم، اگر شدیم، باید به نکنیم، باید با یک اتاق اجاره‌ای بسازیم، این هم ریاضت است دیگر. این ریاضات، می‌سازد. وقتی انسان ساخت، می‌شود آن کسی که از امام علیه‌السلام بخواهد، دستور بخواهد، در جایش آن نصیحت واقع می‌شود و به مرحله می‌رسد. خدایا به آبروی از آن و معنویِ ظاهری و باطنیِ آن حضرت نصیب شیعیان‌شان بفرما. نصیب همه‌ی ما بفرما. زحمات و برکاتش را شامل حال اموات شیعه و ما بفرما. خدایا در زیر سایه فرزندش (علیه‌السلام)، اسلام، مسلمین، تشیع، رهبری‌ها؛ رهبریِ تشیع و مرجعیت‌ها و علم و عمل و تدریس را، مدارس را، موفق و منصور بدار. وصلی الله علی محمّد وآله الطاهرین ۷۹/۱۲/۶ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
🏴 یا جوادالائمه ادرکنی 🔘 در آستانه‌ی شهادت حضرت امام جواد (صلوات‌الله‌علیه) ارائه می‌گردد. 🔺 شرایط دریافت نصیحت بسم الله الرحمن الرحیم «قال له رجل: أوصِنی ... »¹ در نقل بسیار مبارک حضرت علیه‌السلام چند روایت نقل شده و یکی از آن‌ها درباره‌ی پاسخی است که آن بزرگوار به سؤال کسی‌که درخواست و سفارش و راهنمایی کرد، می‌باشد، که آن حضرت پاسخ فرموده. «قال له رجل: أوصنی. قال (علیه‌السلام): أو تقبل؟»؛ فرمودند: آیا حاضری که قبول کنی؟ این کلام و این پاسخ ابتدایی می‌رساند به این‌که سخن گفتن و و استفاده از و و این‌ها، به این آسانی نیست که انسان می‌کند؛ بلکه تجهز و نفسانی می‌خواهد تا این‌که خودش را در مقام صلاحیت این بداند که از یک بزرگواری و هدایتْ‌گری و راهنمایی، وصیت و سفارش بخواهد. ای بسا که انسان یک درباره‌ی خودش پیش می‌آید که در معرض این‌گونه سؤالات از دیگران و بزرگان قرار می‌گیرد!. فرض بفرمایید که بنده در یک مسئله‌ی جزئی، تحمل فشارِ پیر خود را اگر نداشتم که او وقتی به من تعرض بی‌جایی به نظر خودم می‌کند، با کمال رغبت بپذیرم، و با او مجادله نکنم، سخن او را پاسخ ندهم. آن‌وقت خدمت یک بزرگواری بیایم و بگویم آقا یک نصیحتی به من بفرمایید! یک وصیتی به من بفرمایید. این در اثر این است که انسان ندارد و نیرو و اندازه‌ی خودش را محک نزده. وإلّا این یک چیزی نیست که بر کسی، بر یک ، ولو بی‌سواد، مخفی باشد که انسان مکلف است در برابر مادر پیر باشد. تعرضات نابه‌جای او را به جان بخرد، و در برابر آن، هیچ واکنشی انجام ندهد، اما حالا می‌بیند که در چنین چیزهایی گیر می‌کند و از نفسانی‌اش بر نمی‌آید که تحمل کند از یک بی‌جای مادر به او، تعرض بی‌جای به او، فرمان بی‌جا دادن به او، این چیزها را نمی‌تواند هضم بکند؛ آن‌وقت پیش یک بزرگواری یا در یک مجلس بگوید که آقا به ما یک وصیتی بکنید، یک سفارشی بکنید. این‌ها در اثر نسجیدن انسان از اندازه‌های خودش است. و حال این‌که ما آن‌چه را که فهمیده و دانسته‌ایم، کمتر شده که ببینیم از آن کلاس‌هایی که ما گذرانده‌ایم، از دانستن و به مرحله‌ی وارد کردن، واقعاً فراغت حاصل شده باشد، و یکی از آثار این مسئله این است که اگر آدم آن‌چه را که فهمیده و دانسته، سعی کند که عمل کند، نتایجی در وجودش پیدا می‌شود که راه برایش باز می‌شود؛ دیگر محتاج به این‌که کسی دستش را به او بدهد نیست؛ که برود پیش این و آن بنشیند وبگوید که مرا کن، به من کن، چیزی، راهی به من نشان بده. راه به وسیله‌ی به آن‌چه انسان می‌داند، برای انسان باز و گشوده می‌شود و انسان ترقی می‌کند؛ به خود مشغول می‌شود، سرگرم خودش می‌شود، دیگر از این و آن فراغت پیدا می‌کند. @seyedololama ص۱ ⬇️