سیدالعلماء
🔺 تذکراتی پیرامون دعای شریف صباح؛ یادگاری از مولا امیرالمؤمنین صلواتاللهعلیه
🔹 ما #فکر میکنیم چون اسم اینها #دعاست فقط باید در ضمن خواندن آن، چیزی از خدا خواسته شود، در صورتیکه خیلی از فرازهای ادعیه، #مناجات کردن با خدا و القای #معارف به انسانها میباشد. #توجه به این مسائل در صورت داشتن #وجدان پاک، انسان را #سالک میکند.
۸۹/۲/۱۳
🔹 چند سطر ابتدای این دعای شریف #صباح برنامهای میشود برای کسی که میخواهد #صبح اول وقت در حال آسودگی #خیال و #فکر، درگیر نشدن با #مشکلات درون و بیرون #منزل و #اداره و اینها، چند کلمهای به فکر خودش حرکت بدهد. حرکت فکری در این موارد، قدم اولش تقریباً تا #انسان شروع کند، به #تحیر و سرگردانی میرسد، چون گاهی هست که زیادی بعضی چیزها آدم را متحیر میکند.
۷۶/۱۰/۱۰
🔹 يكی از دستوراتی كه #علما نوشتهاند و به ما #توصيه کردهاند، بنده هم خدمت برادران عرض میكنم، اين دعای شريف صباح است که اول صبح خوانده میشود. لحن این دعا همين لحنهاست و دردش همين دردها است و نجاتش همين #نجاتها است.
وقتی انسان صبح، #وضو گرفته و #نماز خوانده است؛ به جای افكاری كه فكر او و نَفَس، راه، و انرژی او را رو به خودش میچرخاند، اين #دعا هدف را معلوم میكند. میگويد: الآن كه #فرصت داری، هنوز نه اداره است، نه #مدرسه، نه چيز ديگر، از آن كسی كه ديشب تو را خواباند و تو از او #غافل بودی #تشكر كن: « يَا مَنْ أَرْقَدَنِی فِی مِهَادِ أَمْنِهِ وَ أَمَانِه»؛ مِهاد #امن و امان يعنی چه؟ خدایا تو مرا در گهواره امن خواباندی، دست خدا در كار بود كه بنده و شما خوابيديم وگرنه بعضی از افراد هستند كه #آرزو دارند بتوانند يك ساعت آرام بخوابند!. دارو میخورند که بخوابند يا نمیشود يا اگر بشود فوری از خواب میپرند.
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
سیدالعلماء
🔘 در آستانهی شهادت حضرت امام جواد (صلواتاللهعلیه) ارائه میگردد. (قسمت اول) 🔺 شرایط دریافت نصیح
🏴یا جوادالائمه ادرکنی
(قسمت دوم)
🔺شرایط دریافت نصیحت
🔹و حال اینکه ما آنچه را که فهمیده ودانستهایم، کمتر شده که ببینیم از آن کلاسهایی که ما گذراندهایم از دانستن و به مرحلهی #عمل وارد کردن، واقعاً فراغت شده، و یکی از آثار این مسئله این است که اگر آدم آنچه را که فهمیده ودانسته، سعی کند که عمل کند، نتایجی در وجودش پیدا میشود که راه برایش باز میشود؛ دیگر محتاج به اینکه کسی دستش را به او بدهد نیست؛ که برود پیش این و آن بنشیند وبگوید که مرا #نصیحت کن، به من #توصیه کن، چیزی، راهی به من نشان بده. راه به وسیلهی عمل به آنچه #انسان میداند، برای انسان باز وگشوده میشود وانسان ترقی #روحی میکند؛ به خود مشغول میشود، سرگرم خودش میشود، دیگر از این و آن فراغت پیدا میکند.
در هر حال حضرت به او فرمودند که: «او تقبل»؛ حالا من یک چیزی گفتم. تو قبولش میکنی؟ این خیلی حرف است. مانعی نداری تو در وجودت از پذیرش یک سخنی که یک #دانشمند، یک آدم دلسوزی به تو بگوید؟ آیا چنین کاری با خودت کردهای؟
و این مسئله نظیر مسئلهی #امامت و #حکومت_اسلامی میماند؛ مثلاً فرمودهاند که یکی از شرایط امامت وپیشوایی ونفوذ حکومت اسلامی پذیرش #مردم است. خب این به چه معناست؟ آیا یعنی حکومت اسلامی اگر از طرف مردم پذیرش نداشته نباشد، این حکومت رسمیت و #قانونیت ندارد و #مشروع نیست؟ اینطور که نیست. بلکه شاید معنایش این باشد که یعنی این حکومت، إعمال و نفوذ و نتیجهگیریاش، وابسته به این هست که مردمی پیدا بشوند و کاری انجام بدهند. وإلّا اگر آنها از پذیرش، امتناع داشته باشند، #حاکم هر قدر #مقتدر، هر قدر #عادل، هر قدر از طرف خداوند دارای #سند محکم هم که باشد، ولی کاری از او ساخته نیست. پس آنها مأمورند که بیایند #اطاعت این را بکنند.
بنابراین این فرمایش حضرت که آیا تو میپذیری؟، نشان میدهد که وصیت وتوصیه خواستن، یک مقام مهمی هست. انسان خیلی وقتها #نهج_البلاغه در حجرهاش است، روی میزش است، خب پر از نصیحت و راهنمایی است. از طرف نهجالبلاغه که کوتاهی نشده تا آمده در حضور ما. در این چند قرن پر از #فتنه و #فساد و سوزاندن #کتابخانهها و کشتن #رُوات واینها، خداوند حفظ کرده و این مسائل به دست ما رسیده از طرف #شرع اسلام و مناصحین و خیرخواهان بشریت، #حجت تمام شده، فلذا ما باید خودمان را حاضر کنیم که اهل نهجالبلاغه بشویم. بنده همیشه این فرمایش استاد #مطهری علیهالرحمة مثل اینکه در گوش و در ذهنم است که در اول توضیح کتاب #سیری_در_نهج_البلاغه ، آنجا که سخن استادشان حاج میرزا علی آقای #شیرازی را بیان میکنند که چه فرد نافذ الکلامی بود و چه شایستگیهایی داشت، میفرمایند: من شهادت میدهم که آن #عالم_ربانی بود، اما در اینکه من #متعلم علی سبیل نجاةِ او بودم، خودم قطع ندارم، شبهه دارم. پس بنابراین #طلبه بودن و احراز طلبه شدن را کردن، یک کار مهمی است که انسان خودش را بشناسد که واقعاً اینجایی است یا از جای دیگری اینجا آمده.
باز این را عرض کردم که یکی از ارباب #تربیت نفوس ومکتبهای تربیتی، #فخرالدین_رازی از او نقل میکند که در جلد اول تفسیرش [ #مفاتیح_الغیب ج۱ ص۱۴۳]؛ میگوید: ایشان وقتی که به مریدهای خودش، شاگردان خودش، #چله نشینیهای عبادتی وفراغت از #دنیا و اینها را برای اینکه #روحانیت و معنویت پیدا کنند، دستور میداد، وقتیکه میخواست اینها را #امتحان بکند، آنان را مینشاند و بعد #اسماء_الهی را بر آنها قرائت میکرد و #تذکر میداد. -مثل دعای شریف #جوشن_کبیر که چقدر اسمهای الهی در آن هست- و نگاه در چهرههای اینها میکرد تا ببیند کدامشان حالتشان فرق میکند؛ حالت دیگر دستی نیست، یعنی کسی نمیتواند به این آسانی حال خودش را عوض بکند، #خضوعی پیدا کند که در چهره و چشم و پوست صورت و اینها نمایش پیدا کند، لرزه در استخوان و بند بند او پیدا شود. حال اگر میدید که یکی از این افراد با شنیدن این اسماء مقدسه توفیقی در او پیدا نشد، میگفت: آقا شما به درد این #حوزه نمیخوری. برو #بازار مشغول کسب و کاسبی بشو!. پس بنابراین ما باید حالاتمان فرق بکند نسبت به پذیرش نهجالبلاغه، پذیرش آیات #قرآن، ببینیم واقعاً از وقتی که ما آشنا شدیم با #معارف اسلامی، آیا این #اذان را که میشنویم، همان وضع را در ما دارد که پارسال، پیرارسال، پنج سال، ده سال پیش بود؟ یا نه، #روح و جان ما با مفاهیم اللهتعالیاکبر، اللهتعالی لاالهالّاهو، واینطور مسائل آشناتر شده ومثل خبر #شادی میشنویم، خبر #غم که میشنویم، در ما تأثیر میکند؛ اگر اینطور شده، آثار این است که ما یک شایستگیای از برای پرسش وپاسخ مسائل #دینی پیدا کردهایم. اهل حوزهی #ائمه اطهار (علیهمالسلام) شدیم. و شاگرد مکتب ترقیِ روحی شدهایم.
ادامه دارد...
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
سیدالعلماء
🏴 یا جوادالائمه ادرکنی
🔘 در آستانهی شهادت حضرت امام جواد (صلواتاللهعلیه) ارائه میگردد.
🔺 شرایط دریافت نصیحت
بسم الله الرحمن الرحیم
«قال له رجل: أوصِنی ... »¹
در نقل #زندگی بسیار مبارک حضرت #جوادالائمه علیهالسلام چند روایت نقل شده و یکی از آنها دربارهی پاسخی است که آن بزرگوار به سؤال کسیکه درخواست #وصیت و سفارش و راهنمایی کرد، میباشد، که آن حضرت پاسخ فرموده.
«قال له رجل: أوصنی. قال (علیهالسلام): أو تقبل؟»؛ فرمودند: آیا حاضری که قبول کنی؟
این کلام و این پاسخ ابتدایی میرساند به اینکه سخن گفتن و #پرسش و استفاده از #آیات و #روایات و اینها، به این آسانی نیست که انسان #فکر میکند؛ بلکه تجهز و #آمادگی نفسانی میخواهد تا اینکه #انسان خودش را در مقام صلاحیت این بداند که از یک بزرگواری و هدایتْگری و راهنمایی، وصیت و سفارش بخواهد. ای بسا که انسان یک #توهماتی دربارهی خودش پیش میآید که در معرض اینگونه سؤالات از دیگران و بزرگان قرار میگیرد!.
فرض بفرمایید که بنده در یک مسئلهی جزئی، تحمل فشارِ #مادر پیر خود را اگر نداشتم که او وقتی به من تعرض بیجایی به نظر خودم میکند، با کمال رغبت بپذیرم، و با او مجادله نکنم، سخن او را پاسخ ندهم. آنوقت خدمت یک بزرگواری بیایم و بگویم آقا یک نصیحتی به من بفرمایید! یک وصیتی به من بفرمایید. این در اثر این است که انسان #محاسبه_نفس ندارد و نیرو و اندازهی خودش را محک نزده.
وإلّا این یک چیزی نیست که بر کسی، بر یک #مسلمان، #شیعه ولو بیسواد، مخفی باشد که انسان مکلف است در برابر مادر پیر #خاضع باشد. تعرضات نابهجای او را به جان بخرد، و در برابر آن، هیچ واکنشی انجام ندهد، اما حالا میبیند که در چنین چیزهایی گیر میکند و از #قدرت نفسانیاش بر نمیآید که تحمل کند از یک #فحش بیجای مادر به او، تعرض بیجای به او، فرمان بیجا دادن به او، این چیزها را نمیتواند هضم بکند؛ آنوقت پیش یک بزرگواری یا در یک مجلس #علمی بگوید که آقا به ما یک وصیتی بکنید، یک سفارشی بکنید. اینها در اثر نسجیدن انسان از اندازههای #استعداد خودش است. و حال اینکه ما آنچه را که فهمیده و دانستهایم، کمتر شده که ببینیم از آن کلاسهایی که ما گذراندهایم، از دانستن و به مرحلهی #عمل وارد کردن، واقعاً فراغت حاصل شده باشد، و یکی از آثار این مسئله این است که اگر آدم آنچه را که فهمیده و دانسته، سعی کند که عمل کند، نتایجی در وجودش پیدا میشود که راه برایش باز میشود؛ دیگر محتاج به اینکه کسی دستش را به او بدهد نیست؛ که برود پیش این و آن بنشیند وبگوید که مرا #نصیحت کن، به من #توصیه کن، چیزی، راهی به من نشان بده. راه به وسیلهی #عمل به آنچه انسان میداند، برای انسان باز و گشوده میشود و انسان ترقی #روحی میکند؛ به خود مشغول میشود، سرگرم خودش میشود، دیگر از این و آن فراغت پیدا میکند.
@seyedololama
ص۱
⬇️
🏴 یا جوادالائمه ادرکنی
🔘 در آستانهی شهادت حضرت امام جواد (صلواتاللهعلیه) ارائه میگردد.
🔺 شرایط دریافت نصیحت
بسم الله الرحمن الرحیم
«قال له رجل: أوصِنی ¹ قال (علیهالسلام): أو تقبل؟»؛ فرمودند: آیا حاضری که قبول کنی؟
این کلام و این پاسخ ابتدایی میرساند به اینکه سخن گفتن و #پرسش و استفاده از #آیات و #روایات و اینها، به این آسانی نیست که انسان #فکر میکند؛ بلکه تجهز و #آمادگی نفسانی میخواهد تا اینکه #انسان خودش را در مقام صلاحیت این بداند که از یک بزرگواری و هدایتْگری و راهنمایی، وصیت و سفارش بخواهد. ای بسا که انسان یک #توهماتی دربارهی خودش پیش میآید که در معرض اینگونه سؤالات از دیگران و بزرگان قرار میگیرد!.
فرض بفرمایید که بنده در یک مسئلهی جزئی، تحمل فشارِ #مادر پیر خود را اگر نداشتم که او وقتی به من تعرض بیجایی به نظر خودم میکند، با کمال رغبت بپذیرم، و با او مجادله نکنم، سخن او را پاسخ ندهم. آنوقت خدمت یک بزرگواری بیایم و بگویم آقا یک نصیحتی به من بفرمایید! یک وصیتی به من بفرمایید. این در اثر این است که انسان #محاسبه_نفس ندارد و نیرو و اندازهی خودش را محک نزده.
وإلّا این یک چیزی نیست که بر کسی، بر یک #مسلمان، #شیعه ولو بیسواد، مخفی باشد که انسان مکلف است در برابر مادر پیر #خاضع باشد. تعرضات نابهجای او را به جان بخرد، و در برابر آن، هیچ واکنشی انجام ندهد، اما حالا میبیند که در چنین چیزهایی گیر میکند و از #قدرت نفسانیاش بر نمیآید که تحمل کند از یک #فحش بیجای مادر به او، تعرض بیجای به او، فرمان بیجا دادن به او، این چیزها را نمیتواند هضم بکند؛ آنوقت پیش یک بزرگواری یا در یک مجلس #علمی بگوید که آقا به ما یک وصیتی بکنید، یک سفارشی بکنید. اینها در اثر نسجیدن انسان از اندازههای #استعداد خودش است. و حال اینکه ما آنچه را که فهمیده و دانستهایم، کمتر شده که ببینیم از آن کلاسهایی که ما گذراندهایم، از دانستن و به مرحلهی #عمل وارد کردن، واقعاً فراغت حاصل شده باشد، و یکی از آثار این مسئله این است که اگر آدم آنچه را که فهمیده و دانسته، سعی کند که عمل کند، نتایجی در وجودش پیدا میشود که راه برایش باز میشود؛ دیگر محتاج به اینکه کسی دستش را به او بدهد نیست؛ که برود پیش این و آن بنشیند و بگوید که مرا #نصیحت کن، به من #توصیه کن، چیزی، راهی به من نشان بده. راه به وسیلهی #عمل به آنچه انسان میداند، برای انسان باز و گشوده میشود و انسان ترقی #روحی میکند؛ به خود مشغول میشود، سرگرم خودش میشود، دیگر از این و آن فراغت پیدا میکند.
ادامه دارد....
@seyedololama