سیدالعلماء
#نهج_البلاغه
🔺 حضرت #امیر علیهالسلام در حدیث #کمیل [ #نهج_البلاغه حکمت ۱۳۹] میفرماید: "النَّاسُ ثَلَاثَةٌ: عَالِمٌ رَبَّانِیّ"؛ دانشمند متصل به دستگاه ربوبی که حرفش از آنجا، فکرش از آنجا، رفتارش هم از آنجاست.
🔹 "وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ"؛ دانشجویی که فهمیده که #عالم_ربانی شدن، سعادت #دنیا و #آخرت است فلذا در پی آن افتاده است و هیچ #هدف دیگری ندارد که اگر همین #دانشجو غذا را آوردند موقع #افطار در خوابگاهش دادند و فهمید که یادشان رفته به اتاق کناری بدهند، او به تنهایی نمیخورد یا آن غذا را قسمت میکند یا اصلاً خودش گرسنه میماند. این دانشجو پی این عالم ربانی را میگیرد تا از این راه این باب این #سعادت بر دلش گشوده بشود.
"عَالِمٌ رَبَّانِيٌّ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ"؛ #نجات را برای کسی میگویند که دنبالش هستند تا بگیرندش و در پی نجات است یا گرگی دارد او را تعقیب میکند!. این گرگ درونی، این ناشایستیهای #اخلاقی که در ما - در بنده - هست، از #کودکی، متحجر و جامد شده و فرماندهی وجود من شده، از اینها چطور نجات پیدا کنم؟! دانش را برای این میخواهم.
حالا شما ببینید در نظر ما #علم، #دانش، #صنعت، #هنر برای چیست و به نظر حضرت #علی علیهالسلام دانشجویی برای چیست؟!
"مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ"؛ یعنی کسانیکه در این دنیا به #فکر این مسائل افتادهاند که نجات پیدا کنند؛ زیرا خودشان را در معرض #خطر و گودال سقوط میبینند، میخواهند نجات پیدا کنند با علم، با #کتاب، با #مطالعه، با #کلاس و اینها.
"وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ" ؛ و عموم مردمی هم که در دو دسته اول نیستند، در حکم پشه و مگسهایی هستند که در اختیار این هوا و باد و طوفانند که هیچجا نمیتوانند از خودشان یک وزنی داشته باشند که حتی چند لحظه بمانند. دستگاه هوا و تَمَوُّج هوا بر آنها حکومت میکند و این طرف و آن طرفشان میبرد!.
💠 آنوقت آنقدر این مسئله باریک و مهم است که مرحوم استاد شهید #مطهری در کتاب #سیری_در_نهج_البلاغه ، وقتی استاد خودش، حاج میرزا علی آقای #شیرازی را به عنوان عالم ربانی میگوید من شناختم، بعد از آن میگوید: ولی خودم را "متعلم علی سبیل نجات" هنوز تشخیص ندادم که شده باشم!. یعنی مقام دانشجو تا اینجا بالا میآید. دانشجویی که در پی سعادتطلبی برای خودش و هم نوعش و مملکتش میباشد که در نظرش این است که فقط علم و دانش و اینها نجاتبخش بشریتند و ما میخواهیم آن را تحصیل کنیم. دیگر به چیزی دیگر کاری نداریم. ایشان میفرماید: من هنوز خودم باور نکردهام که دانشجوی اینطوری باشم که "مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ " شده باشم و "هَمَجٌ رَعَاعٌ" نباشم.
آدم یک #همسر می گیرد، یکمرتبه میبیند که اصلاً فکرش عوض شد، شغلش عوض شد، همّش عوض شد، هدفش عوض شد؛ معلوم میشود این "هَمَجٌ رَعَاعٌ" بوده! خیال میکرده که دانشجوست!. از اول کسی نبوده که دستش را بگیرد و از او دانشجو بسازد.
آدم خیال میکند دانشجوست بعد تا یک پیشآمد میکند، یک کسبی پیشآمد میکند، برادرش میگوید: داداش بیا مترجم بشو، من میخواهم یک فلان تأسیسی را بکنم؛ میبیند که #درآمد خوبی است. دیگر از فردا وقتش را کم میکند، تحصیلش را کم میکند و میرود آنطرف!. این اصلاً همان "هَمَجٌ رَعَاعٌ" بوده ولی حالیاش نبوده، خیال میکرده این #طلبه است، خیال میکرده این #دانشجو است!.
آنقدر دانشِ بشر شناسی، #انسان_شناسی و #جهان_شناسی ارزش دارد و فوق هر الماس و هر طلا و هر جواهری است که هیچچیز نمیتواند برای کسی که طالب او هست، جانشین آن بشود. هیچچیزی نمیتواند خلاء او را پر کند که بگوید حالا دیگر من به آن خواستهام رسیدم، و آن را رها کند. علامت اینکه انسان دانشجوست این است که هیچچیز انسان را قانع نمیکند و هیچچیز آدم را به خود مشغول نمیکند. اگر دید که هیچچیز فرصتهایش را از دستش نمیگیرد، این دانشجو است. بنابراین بنده -که از من گذشته-، شما #جوانان از خدا بخواهید که آن #توفیق دانشجو بودن را إنشاءالله به شما لطف کند.
و السلام علیکم و رحمه الله
۷۶.۸.۳
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
سیدالعلماء
🔘 در آستانهی شهادت حضرت امام جواد (صلواتاللهعلیه) ارائه میگردد. (قسمت اول) 🔺 شرایط دریافت نصیح
🏴یا جوادالائمه ادرکنی
(قسمت دوم)
🔺شرایط دریافت نصیحت
🔹و حال اینکه ما آنچه را که فهمیده ودانستهایم، کمتر شده که ببینیم از آن کلاسهایی که ما گذراندهایم از دانستن و به مرحلهی #عمل وارد کردن، واقعاً فراغت شده، و یکی از آثار این مسئله این است که اگر آدم آنچه را که فهمیده ودانسته، سعی کند که عمل کند، نتایجی در وجودش پیدا میشود که راه برایش باز میشود؛ دیگر محتاج به اینکه کسی دستش را به او بدهد نیست؛ که برود پیش این و آن بنشیند وبگوید که مرا #نصیحت کن، به من #توصیه کن، چیزی، راهی به من نشان بده. راه به وسیلهی عمل به آنچه #انسان میداند، برای انسان باز وگشوده میشود وانسان ترقی #روحی میکند؛ به خود مشغول میشود، سرگرم خودش میشود، دیگر از این و آن فراغت پیدا میکند.
در هر حال حضرت به او فرمودند که: «او تقبل»؛ حالا من یک چیزی گفتم. تو قبولش میکنی؟ این خیلی حرف است. مانعی نداری تو در وجودت از پذیرش یک سخنی که یک #دانشمند، یک آدم دلسوزی به تو بگوید؟ آیا چنین کاری با خودت کردهای؟
و این مسئله نظیر مسئلهی #امامت و #حکومت_اسلامی میماند؛ مثلاً فرمودهاند که یکی از شرایط امامت وپیشوایی ونفوذ حکومت اسلامی پذیرش #مردم است. خب این به چه معناست؟ آیا یعنی حکومت اسلامی اگر از طرف مردم پذیرش نداشته نباشد، این حکومت رسمیت و #قانونیت ندارد و #مشروع نیست؟ اینطور که نیست. بلکه شاید معنایش این باشد که یعنی این حکومت، إعمال و نفوذ و نتیجهگیریاش، وابسته به این هست که مردمی پیدا بشوند و کاری انجام بدهند. وإلّا اگر آنها از پذیرش، امتناع داشته باشند، #حاکم هر قدر #مقتدر، هر قدر #عادل، هر قدر از طرف خداوند دارای #سند محکم هم که باشد، ولی کاری از او ساخته نیست. پس آنها مأمورند که بیایند #اطاعت این را بکنند.
بنابراین این فرمایش حضرت که آیا تو میپذیری؟، نشان میدهد که وصیت وتوصیه خواستن، یک مقام مهمی هست. انسان خیلی وقتها #نهج_البلاغه در حجرهاش است، روی میزش است، خب پر از نصیحت و راهنمایی است. از طرف نهجالبلاغه که کوتاهی نشده تا آمده در حضور ما. در این چند قرن پر از #فتنه و #فساد و سوزاندن #کتابخانهها و کشتن #رُوات واینها، خداوند حفظ کرده و این مسائل به دست ما رسیده از طرف #شرع اسلام و مناصحین و خیرخواهان بشریت، #حجت تمام شده، فلذا ما باید خودمان را حاضر کنیم که اهل نهجالبلاغه بشویم. بنده همیشه این فرمایش استاد #مطهری علیهالرحمة مثل اینکه در گوش و در ذهنم است که در اول توضیح کتاب #سیری_در_نهج_البلاغه ، آنجا که سخن استادشان حاج میرزا علی آقای #شیرازی را بیان میکنند که چه فرد نافذ الکلامی بود و چه شایستگیهایی داشت، میفرمایند: من شهادت میدهم که آن #عالم_ربانی بود، اما در اینکه من #متعلم علی سبیل نجاةِ او بودم، خودم قطع ندارم، شبهه دارم. پس بنابراین #طلبه بودن و احراز طلبه شدن را کردن، یک کار مهمی است که انسان خودش را بشناسد که واقعاً اینجایی است یا از جای دیگری اینجا آمده.
باز این را عرض کردم که یکی از ارباب #تربیت نفوس ومکتبهای تربیتی، #فخرالدین_رازی از او نقل میکند که در جلد اول تفسیرش [ #مفاتیح_الغیب ج۱ ص۱۴۳]؛ میگوید: ایشان وقتی که به مریدهای خودش، شاگردان خودش، #چله نشینیهای عبادتی وفراغت از #دنیا و اینها را برای اینکه #روحانیت و معنویت پیدا کنند، دستور میداد، وقتیکه میخواست اینها را #امتحان بکند، آنان را مینشاند و بعد #اسماء_الهی را بر آنها قرائت میکرد و #تذکر میداد. -مثل دعای شریف #جوشن_کبیر که چقدر اسمهای الهی در آن هست- و نگاه در چهرههای اینها میکرد تا ببیند کدامشان حالتشان فرق میکند؛ حالت دیگر دستی نیست، یعنی کسی نمیتواند به این آسانی حال خودش را عوض بکند، #خضوعی پیدا کند که در چهره و چشم و پوست صورت و اینها نمایش پیدا کند، لرزه در استخوان و بند بند او پیدا شود. حال اگر میدید که یکی از این افراد با شنیدن این اسماء مقدسه توفیقی در او پیدا نشد، میگفت: آقا شما به درد این #حوزه نمیخوری. برو #بازار مشغول کسب و کاسبی بشو!. پس بنابراین ما باید حالاتمان فرق بکند نسبت به پذیرش نهجالبلاغه، پذیرش آیات #قرآن، ببینیم واقعاً از وقتی که ما آشنا شدیم با #معارف اسلامی، آیا این #اذان را که میشنویم، همان وضع را در ما دارد که پارسال، پیرارسال، پنج سال، ده سال پیش بود؟ یا نه، #روح و جان ما با مفاهیم اللهتعالیاکبر، اللهتعالی لاالهالّاهو، واینطور مسائل آشناتر شده ومثل خبر #شادی میشنویم، خبر #غم که میشنویم، در ما تأثیر میکند؛ اگر اینطور شده، آثار این است که ما یک شایستگیای از برای پرسش وپاسخ مسائل #دینی پیدا کردهایم. اهل حوزهی #ائمه اطهار (علیهمالسلام) شدیم. و شاگرد مکتب ترقیِ روحی شدهایم.
ادامه دارد...
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
📆 مطالبی پیرامون شناخت "دانشجوی واقعی" به مناسبت روز دانشجو؛ (۱۶ #آذر)
🔹 حضرت #امیر علیهالسلام در حدیث #کمیل میفرماید: «النَّاسُ ثَلَاثَةٌ: عَالِمٌ رَبَّانِیّ»؛ #دانشمند متصل به دستگاه ربوبی که حرفش از آنجا، فکرش از آنجا، رفتارش هم از آنجاست.
«وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ»؛ دانشجویی که فهمیده که #عالم_ربانی شدن، سعادت #دنیا و #آخرت است فلذا در پی آن افتاده است و هیچ #هدف دیگری ندارد که اگر همین #دانشجو غذا را آوردند موقع افطار در خوابگاهش دادند و فهمید که یادشان رفته به اتاق کناری بدهند، او به تنهایی نمیخورد یا آن غذا را قسمت میکند یا اصلاً خودش گرسنه میماند. این دانشجو پی این عالم ربانی را میگیرد تا از این راه این باب این #سعادت بر دلش گشوده بشود. «عَالِمٌ رَبَّانِيٌّ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ»؛ #نجات را برای کسی میگویند که دنبالش هستند تا بگیرندش و در پی نجات است یا گرگی دارد او را تعقیب میکند!. این گرگ درونی، این ناشایستیهای #اخلاقی که در ما - در بنده - هست از #کودکی و متحجر و جامد شده و فرمانده وجود من شده، از اینها چطور نجات پیدا کنم؟! #دانش را برای این میخواهم.
حالا شما ببینید در نظر ما #علم، دانش، #صنعت، #هنر برای چیست و به نظر حضرت #علی علیهالسلام دانشجویی برای چیست؟!
«مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ»؛ یعنی کسانیکه در این دنیا به #فکر این مسائل افتادهاند که نجات پیدا کنند؛ زیرا خودشان را در معرض #خطر و گودال سقوط میبینند، میخواهند نجات پیدا کنند با علم، با #کتاب، با #مطالعه، با #کلاس و اینها.
«وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ»؛ و عموم #مردمی هم که در دو دسته اول نیستند، در حکم پشه و مگسهایی هستند که در اختیار این هوا و باد و طوفاناند که هیچجا نمیتوانند از خودشان یک وزنی داشته باشند که حتی چند لحظه بمانند. دستگاه هوا و تَمَوُّج هوا بر آنها حکومت میکند و این طرف و آن طرفشان میبرد!.
آنوقت آنقدر این مسئله باریک و مهم است که مرحوم استاد شهید #مطهری در کتاب #سیری_در_نهج_البلاغه وقتی استاد خودش حاج میرزا علی آقای #شیرازی را به عنوان عالم ربانی میگوید من شناختم، بعد از آن میگوید: ولی خودم را "متعلم علی سبیل نجات" هنوز تشخیص ندادم که شده باشم!؛ یعنی مقام دانشجو تا اینجا بالا میآید. دانشجویی که در پی سعادتطلبی برای خودش و هم نوعش و مملکتش میباشد که در نظرش این است که فقط علم و دانش و اینها نجاتبخش بشریتاند و ما میخواهیم آن را تحصیل کنیم. دیگر به چیزی دیگر کاری نداریم. ایشان میفرماید: من هنوز خودم باور نکردهام که دانشجوی اینطوری باشم که "مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ " شده باشم و "هَمَجٌ رَعَاعٌ" نباشم.
آدم یک #همسر می گیرد، یکمرتبه میبیند که اصلاً فکرش عوض شد، شغلش عوض شد، هَمَّش عوض شد، هدفش عوض شد؛ معلوم میشود این "هَمَجٌ رَعَاعٌ" بوده! #خیال میکرده که دانشجوست!. از اول کسی نبوده که دستش را بگیرد و از او دانشجو بسازد.
آدم خیال میکند دانشجوست بعد تا یک پیشآمد میکند، یک کسبی پیشآمد میکند، برادرش میگوید: داداش بیا مترجم بشو، من میخواهم یک فلان تأسیسی را بکنم؛ میبیند که درآمد خوبی است. دیگر از فردا وقتش را کم میکند، تحصیلش را کم میکند و میرود آنطرف!. این اصلاً همان "هَمَجٌ رَعَاعٌ" بوده ولی حالیاش نبوده، خیال میکرده این #طلبه است، خیال میکرده این دانشجو است.
آنقدر دانشِ بشر شناسی، #انسان_شناسی و #جهان_شناسی ارزش دارد و فوق هر الماس و هر طلا و هر جواهری است که هیچچیز نمیتواند برای کسی که طالب او هست، جانشین آن بشود. هیچچیزی نمیتواند خلاء او را پر کند که بگوید حالا دیگر من به آن خواستهام رسیدم، و آن را رها کند.
علامت اینکه #انسان دانشجوست این است که هیچچیز انسان را قانع نمیکند و هیچچیز آدم را به خود مشغول نمیکند. اگر دید که هیچچیز فرصتهایش را از دستش نمیگیرد، این دانشجو است. بنابراین بنده که از من گذشته، شما جوانان از خدا بخواهید که آن #توفیق دانشجو بودن را انشاءالله به شما #لطف کند.
و السلام علیکم و رحمة الله
۷۶/۸/۳
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
سیدالعلماء
🏴 یا جوادالائمه ادرکنی 🔘 در آستانهی شهادت حضرت امام جواد (صلواتاللهعلیه) ارائه میگردد. 🔺 شرایط
⬇️
ص۲
🔹 در هر حال حضرت به او فرمودند که: «او تقبل»؛ حالا من یک چیزی گفتم. تو قبولش میکنی؟ این خیلی حرف است. مانعی نداری تو در وجودت از پذیرش یک سخنی که یک #دانشمند، یک آدم دلسوزی به تو بگوید؟ آیا چنین کاری با خودت کردهای؟
و این مسئله نظیر مسئلهی #امامت و #حکومت_اسلامی میماند؛ مثلاً فرمودهاند که یکی از شرایط امامت و پیشوایی و نفوذ حکومت اسلامی پذیرش #مردم است. خب این به چه معناست؟ آیا یعنی حکومت اسلامی اگر از طرف مردم پذیرش نداشته نباشد، این حکومت رسمیت و #قانونیت ندارد و #مشروع نیست؟ اینطور که نیست. بلکه شاید معنایش این باشد که یعنی این حکومت، إعمال و نفوذ و نتیجهگیریاش، وابسته به این هست که مردمی پیدا بشوند و کاری انجام بدهند، وإلّا اگر آنها از پذیرش، امتناع داشته باشند، #حاکم هر قدر #مقتدر، هر قدر #عادل، هر قدر از طرف خداوند دارای #سند محکم هم که باشد، ولی کاری از او ساخته نیست. پس آنها مأمورند که بیایند #اطاعت این را بکنند.
بنابراین این فرمایش حضرت که آیا تو میپذیری؟، نشان میدهد که وصیت و توصیه خواستن، یک مقام مهمی هست. انسان خیلی وقتها #نهج_البلاغه در حجرهاش است، روی میزش است، خب پر از نصیحت و راهنمایی است. از طرف نهجالبلاغه که کوتاهی نشده تا آمده در حضور ما. در این چند قرن پر از #فتنه و #فساد و سوزاندن #کتابخانه ها و کشتن #رُوات واینها، خداوند حفظ کرده و این مسائل به دست ما رسیده از طرف #شرع اسلام و مناصحین و خیرخواهان بشریت، #حجت تمام شده، فلذا ما باید خودمان را حاضر کنیم که اهل نهجالبلاغه بشویم. بنده همیشه این فرمایش استاد #مطهری علیهالرحمة مثل اینکه در گوش و در ذهنم است که در اول توضیح کتاب #سیری_در_نهج_البلاغه، آنجا که سخن استادشان حاج میرزا علی آقای #شیرازی را بیان میکنند که چه فرد نافذ الکلامی بود و چه شایستگیهایی داشت، میفرمایند: من شهادت میدهم که آن #عالم_ربانی بود، اما در اینکه من #متعلم علی سبیل نجاةِ او بودم، خودم قطع ندارم، شبهه دارم. پس بنابراین #طلبه بودن و احراز طلبه شدن را کردن، یک کار مهمی است که انسان خودش را بشناسد که واقعاً اینجایی است یا از جای دیگری اینجا آمده.
باز این را عرض کردم که #فخرالدین_رازی در جلد اول تفسیرش از یکی از ارباب #تربیت نفوس و مکتبهای تربیتی، نقل میکند² و میگوید: ایشان وقتی که به مریدهای خودش، شاگردان خودش، #چله نشینیهای عبادتی و فراغت از #دنیا و اینها را برای اینکه #روحانیت و عکسهای جدید معنویت پیدا کنند، دستور میداد، وقتیکه میخواست اینها را #امتحان بکند، آنان را مینشاند و بعد #اسماء_الهی را بر آنها قرائت میکرد و #تذکر میداد. -مثل دعای شریف #جوشن_کبیر که چقدر اسمهای الهی در آن هست- و نگاه در چهرههای اینها میکرد تا ببیند کدامشان حالتشان فرق میکند؛ حالت دیگر دستی نیست، یعنی کسی نمیتواند به این آسانی حال خودش را عوض بکند، #خضوعی پیدا کند که در چهره و چشم و پوست صورت و اینها نمایش پیدا کند، لرزه در استخوان و بند بند او پیدا شود. حال اگر میدید که یکی از این افراد با شنیدن این اسماء مقدسه توفیقی در او پیدا نشد، میگفت: آقا شما به درد این #حوزه نمیخوری. برو #بازار مشغول کسب و کاسبی بشو!. پس بنابراین ما باید حالاتمان فرق بکند نسبت به پذیرش نهجالبلاغه، پذیرش آیات #قرآن، ببینیم واقعاً از وقتی که ما آشنا شدیم با #معارف اسلامی، آیا این #اذان را که میشنویم، همان وضع را در دارد که پارسال، پیرارسال، پنج سال، ده سال پیش بود؟ یا نه، #روح و جان ما با مفاهیم اللهتعالیاکبر، اللهتعالی لاالهالّاهو، واینطور مسائل آشناتر شده و مثل خبر #شادی میشنویم، خبر #غم که میشنویم، در ما تأثیر میکند؛ اگر اینطور شده، آثار این است که ما یک شایستگیای از برای پرسش وپاسخ مسائل #دینی پیدا کردهایم. اهل حوزهی #ائمه اطهار (علیهمالسلام) شدیم. و شاگرد مکتب ترقیِ روحی شدهایم.
در هر حال، «قال له رجل: اوصنی. قال: او تقبل؟ قال: نعم»، خوش به حالش که حساب خودش را کرده بود، گفت: بله، من پذیرش دارم هرچه بفرمایی.
@seyedololama
ص۲
⬇️
سیدالعلماء
📆 مطالبی پیرامون شناخت "دانشجوی واقعی" به مناسبت روز دانشجو؛ (۱۶ #آذر)
🔹 حضرت #امیر علیهالسلام در حدیث #کمیل میفرماید: «النَّاسُ ثَلَاثَةٌ: عَالِمٌ رَبَّانِیّ»؛ #دانشمند متصل به دستگاه ربوبی که حرفش از آنجا، فکرش از آنجا، رفتارش هم از آنجاست.
«وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ»؛ دانشجویی که فهمیده که #عالم_ربانی شدن، سعادت #دنیا و #آخرت است فلذا در پی آن افتاده است و هیچ #هدف دیگری ندارد که اگر همین #دانشجو غذا را آوردند موقع افطار در خوابگاهش دادند و فهمید که یادشان رفته به اتاق کناری بدهند، او به تنهایی نمیخورد یا آن غذا را قسمت میکند یا اصلاً خودش گرسنه میماند. این دانشجو پی این عالم ربانی را میگیرد تا از این راه این باب این #سعادت بر دلش گشوده بشود. «عَالِمٌ رَبَّانِيٌّ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ»؛ #نجات را برای کسی میگویند که دنبالش هستند تا بگیرندش و در پی نجات است یا گرگی دارد او را تعقیب میکند!. این گرگ درونی، این ناشایستیهای #اخلاقی که در ما - در بنده - هست از #کودکی و متحجر و جامد شده و فرمانده وجود من شده، از اینها چطور نجات پیدا کنم؟! #دانش را برای این میخواهم.
حالا شما ببینید در نظر ما #علم، دانش، #صنعت، #هنر برای چیست و به نظر حضرت #علی علیهالسلام دانشجویی برای چیست؟!
«مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ»؛ یعنی کسانیکه در این دنیا به #فکر این مسائل افتادهاند که نجات پیدا کنند؛ زیرا خودشان را در معرض #خطر و گودال سقوط میبینند، میخواهند نجات پیدا کنند با علم، با #کتاب، با #مطالعه، با #کلاس و اینها.
«وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ»؛ و عموم #مردمی هم که در دو دسته اول نیستند، در حکم پشه و مگسهایی هستند که در اختیار این هوا و باد و طوفاناند که هیچجا نمیتوانند از خودشان یک وزنی داشته باشند که حتی چند لحظه بمانند. دستگاه هوا و تَمَوُّج هوا بر آنها حکومت میکند و این طرف و آن طرفشان میبرد!.
آنوقت آنقدر این مسئله باریک و مهم است که مرحوم استاد شهید #مطهری در کتاب #سیری_در_نهج_البلاغه وقتی استاد خودش حاج میرزا علی آقای #شیرازی را به عنوان عالم ربانی میگوید من شناختم، بعد از آن میگوید: ولی خودم را "متعلم علی سبیل نجات" هنوز تشخیص ندادم که شده باشم!؛ یعنی مقام دانشجو تا اینجا بالا میآید. دانشجویی که در پی سعادتطلبی برای خودش و هم نوعش و مملکتش میباشد که در نظرش این است که فقط علم و دانش و اینها نجاتبخش بشریتاند و ما میخواهیم آن را تحصیل کنیم. دیگر به چیزی دیگر کاری نداریم. ایشان میفرماید: من هنوز خودم باور نکردهام که دانشجوی اینطوری باشم که "مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ " شده باشم و "هَمَجٌ رَعَاعٌ" نباشم.
آدم یک #همسر می گیرد، یکمرتبه میبیند که اصلاً فکرش عوض شد، شغلش عوض شد، هَمَّش عوض شد، هدفش عوض شد؛ معلوم میشود این "هَمَجٌ رَعَاعٌ" بوده! #خیال میکرده که دانشجوست!. از اول کسی نبوده که دستش را بگیرد و از او دانشجو بسازد.
آدم خیال میکند دانشجوست بعد تا یک پیشآمد میکند، یک کسبی پیشآمد میکند، برادرش میگوید: داداش بیا مترجم بشو، من میخواهم یک فلان تأسیسی را بکنم؛ میبیند که درآمد خوبی است. دیگر از فردا وقتش را کم میکند، تحصیلش را کم میکند و میرود آنطرف!. این اصلاً همان "هَمَجٌ رَعَاعٌ" بوده ولی حالیاش نبوده، خیال میکرده این #طلبه است، خیال میکرده این دانشجو است.
آنقدر دانشِ بشر شناسی، #انسان_شناسی و #جهان_شناسی ارزش دارد و فوق هر الماس و هر طلا و هر جواهری است که هیچچیز نمیتواند برای کسی که طالب او هست، جانشین آن بشود. هیچچیزی نمیتواند خلاء او را پر کند که بگوید حالا دیگر من به آن خواستهام رسیدم، و آن را رها کند.
علامت اینکه #انسان دانشجوست این است که هیچچیز انسان را قانع نمیکند و هیچچیز آدم را به خود مشغول نمیکند. اگر دید که هیچچیز فرصتهایش را از دستش نمیگیرد، این دانشجو است. بنابراین بنده که از من گذشته، شما جوانان از خدا بخواهید که آن #توفیق دانشجو بودن را انشاءالله به شما #لطف کند.
و السلام علیکم و رحمة الله
۷۶/۸/۳
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
سیدالعلماء
🏴 یا جوادالائمه ادرکنی 🔘 در آستانهی شهادت حضرت امام جواد (صلواتاللهعلیه) ارائه میگردد. 🔺 شرایط
(قسمت دوم)
🔹 در هر حال حضرت به او فرمودند که: «او تقبل»؛ حالا من یک چیزی گفتم. تو قبولش میکنی؟ این خیلی حرف است. مانعی نداری تو در وجودت از پذیرش یک سخنی که یک #دانشمند، یک آدم دلسوزی به تو بگوید؟ آیا چنین کاری با خودت کردهای؟
و این مسئله نظیر مسئلهی #امامت و #حکومت_اسلامی میماند؛ مثلاً فرمودهاند که یکی از شرایط امامت و پیشوایی و نفوذ حکومت اسلامی پذیرش #مردم است. خب این به چه معناست؟ آیا یعنی حکومت اسلامی اگر از طرف مردم پذیرش نداشته نباشد، این حکومت رسمیت و #قانونیت ندارد و #مشروع نیست؟ اینطور که نیست. بلکه شاید معنایش این باشد که یعنی این حکومت، إعمال و نفوذ و نتیجهگیریاش، وابسته به این هست که مردمی پیدا بشوند و کاری انجام بدهند، وإلّا اگر آنها از پذیرش، امتناع داشته باشند، #حاکم هر قدر #مقتدر، هر قدر #عادل، هر قدر از طرف خداوند دارای #سند محکم هم که باشد، ولی کاری از او ساخته نیست. پس آنها مأمورند که بیایند #اطاعت این را بکنند.
بنابراین این فرمایش حضرت که آیا تو میپذیری؟، نشان میدهد که وصیت و توصیه خواستن، یک مقام مهمی هست. انسان خیلی وقتها #نهج_البلاغه در حجرهاش است، روی میزش است، خب پر از نصیحت و راهنمایی است. از طرف نهجالبلاغه که کوتاهی نشده تا آمده در حضور ما. در این چند قرن پر از #فتنه و #فساد و سوزاندن #کتابخانه ها و کشتن #رُوات واینها، خداوند حفظ کرده و این مسائل به دست ما رسیده از طرف #شرع اسلام و مناصحین و خیرخواهان بشریت، #حجت تمام شده، فلذا ما باید خودمان را حاضر کنیم که اهل نهجالبلاغه بشویم. بنده همیشه این فرمایش استاد #مطهری علیهالرحمة مثل اینکه در گوش و در ذهنم است که در اول توضیح کتاب #سیری_در_نهج_البلاغه، آنجا که سخن استادشان حاج میرزا علی آقای #شیرازی را بیان میکنند که چه فرد نافذ الکلامی بود و چه شایستگیهایی داشت، میفرمایند: من شهادت میدهم که آن #عالم_ربانی بود، اما در اینکه من #متعلم علی سبیل نجاةِ او بودم، خودم قطع ندارم، شبهه دارم. پس بنابراین #طلبه بودن و احراز طلبه شدن را کردن، یک کار مهمی است که انسان خودش را بشناسد که واقعاً اینجایی است یا از جای دیگری اینجا آمده.
☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama