eitaa logo
سیدالعلماء
1.8هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
737 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ایشان شاگرد بزرگانی مثل حضرات آیات شیخ عباس تهرانی، امام خمینی، علامه طباطبایی، بروجردی و... بودند. مرحوم امام در نامه‌های خود، از ایشان با عبارت "سیدالعلماء" یاد می‌کردند. ارتباط با ادمین @seydololama_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
سیدالعلماء
🏴یا جوادالائمه ادرکنی (قسمت سوم) 🔺شرایط دریافت نصیحت 🔹 در هر حال، «قال له رجل: اوصنی. قال: او تقب
🌹 یا جوادالائمه ادرکنی (قسمت چهارم و پایانی) 🔺 اهمیت صبر و تبعات آن همچون فقر ممدوح 🔹 پس این‌که حضرت سلام‌الله‌علیه این مسئله را مطرح می‌کنند، یک زیربنای بسیار بسیار مؤثر و مفید فردی و اجتماعی را به ما نصیحت می‌کنند. 🔹فرمود: «توسد الصبر واعتَنِق الفقرَ»؛ خب وقتی انسان بخواهد کند، معنایش چیست؟ معنایش این است که شما مثلاً باید پانزده سال در این درس بخوانی، زحمت بکشی، چیزی هم گیرت نیاید. وقتی از مدرسه فارغ‌التحصیل می‌شوی، بیرون میایی، حتی یک هم مثلاً نداشته باشی، هیچی نداشته باشی. مع ذلک می‌گوید که چون ، هدف بزرگی است من صبر می‌کنم. خب حالا که بیرون می‌آیی، می‌توانی با چند تا خدایی نخواسته رشوه‌خواری و پذیرش یک شغل‌هایی و و کردن، فوراً به یک نتیجه‌ای برسی. این‌جا باید به پناه برد؛ فقرِ ممدوح. یعنی انسان استعداد نامشروع دارد، ولی به کار نمی‌زند و خودداری می‌کند. آن‌وقت این می‌شود بهتر از ریاضتی که فلان یا فلان به او می‌داد. او می‌گفت این‌طور ریاضت بکش، این می‌گوید نه؛ ریاضت تو این است که استعداد داری، همه‌جور مظالم و کارهای نامشروع در تو هست، هم کرده‌ای، هم داری، ولی باید با یک اتاق اجاره‌ای بسازی. حالا تا چه وقت، نمی‌دانم. باید سوار اتوبوس بشوی، ماشین حالا خبری نیست؛ باشد. آیت الله در یک جمعه‌ای من گوش کردم از تلویزیون می‌فرمود که من خلاصه در این سن و سال دیگر نمی‌توانم دوچرخه‌سواری بکنم و یاد نگرفته‌ام وإلّا دوچرخه می‌گرفتم، سوار می‌شدم و می‌آمدم ؛ این معنایش ساختن با فقر است. یعنی وقتی نیاز پیدا کرد، به یک بسیار بسیار ساده‌ای، انسان إباء نکند از آن، زیر بار بیاید. این می‌شود منشأ فردی و اجتماعی، و جسمانی، آن‌وقت با صبر و با فقر اختیاری، دوتایش که با هم جور شد، درست می‌شود که تمام را می‌تواند تصرف کند. مگر نبود به ایشان خبر داده شد که خارجی‌ها می‌خواهند حصر درست کنند و ما را در قرار بدهند، گویا فرمودند که ملتی که دارد از محاصره‌ی امور معاشی چه باکی دارد؟ روزه هم یکی از موارد است. پس خلاصه این‌که همان‌طوری‌که یک بچه‌ی‌ای که وارد در یک رشته‌ی نظامی مانند خلبانی یا مثلاً نیروی دریایی می‌شود، این باید یک تحملاتی داشته باشد تا این‌که ورزیده بشود، نیمه شب در تاریکی در خلیج فارس بتواند از هواپیما در دریا پایین بیاید، این چقدر تمرین می‌خواهد؟ چقدر صبر می‌خواهد؟ چقدر خودداری می‌خواهد؟ چقدر تحمل می‌خواهد؟ ما هم در همین‌طور. باید در این رشته‌ی خودمان، فشار را تحمل کنیم. فشار این‌که ما به جایی نمی‌رسیم از درس خواندن و و و این‌ها، صاحب و این‌ها نمی‌شویم. فشار این‌که وقتی هم چیزی خواندیم، مدرکی گرفتیم، باید رشوه‌خواری نکنیم، اگر شدیم، باید به نکنیم، باید با یک اتاق اجاره‌ای بسازیم، این هم ریاضت است دیگر. این ریاضات، می‌سازد. وقتی انسان ساخت، می‌شود آن کسی که از امام علیه‌السلام بخواهد، دستور بخواهد، در جایش آن نصیحت واقع می‌شود و به مرحله می‌رسد. خدایا به آبروی از آن و معنویِ ظاهری و باطنیِ آن حضرت نصیب شیعیان‌شان بفرما. نصیب همه‌ی ما بفرما. زحمات و برکاتش را شامل حال اموات شیعه و ما بفرما. خدایا در زیر سایه فرزندش (علیه‌السلام)، اسلام، مسلمین، تشیع، رهبری‌ها؛ رهبریِ تشیع و مرجعیت‌ها و علم و عمل و تدریس را، مدارس را، موفق و منصور بدار. وصلی الله علی محمّد وآله الطاهرین ۷۹/۱۲/۶ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🏴 بیاناتی بسیار ارزشمند از علما پیرامون ضرورت اتصال روحی با ائمه علیهم‌السلام از راه توسل 🔺 فرموده‌اند: علامت و این است که انسان مثل حال کسی باید باشد که گمشده‌ای دارد. چطور وقتی کسی در سفر مثلاً کیف پولش را گم می‌کند در همه‌ی احوال به گمشده‌اش است، حتی در حال غذا خوردن، خوابیدن و از خواب برخواستن. و بیدار نیز باید یک چنین حالی داشته باشد. برای این مطلب بزرگان اهل در بیان روحانیتِ اشعاری آورده‌اند: هست قرآن حال‌های انبیاء ماهیانٍ بحر پاک کبریا ور بخوانی ور نه این قرآن پذیر انبیاء و اولیاء را دیده گیر¹ (علیهم‌السلام) کسانی هستند که از طرف خدا مأموریت دارند تا و و های بشری را کنند. این‌ها کسانی هستند که با دریای و و خدا آشنا و در آن شناور هستند. با خدا هم‌نفس‌اند و با او هم‌سخن و هم‌مجلس‌اند که شرح حال آن‌ها در سوره‌های قرآن مثل ، ، و… آمده است و راه آشنائی با روحیات انبیاء (علیهم‌السلام) خواندن و شنیدن قرآن مثل قاریان قرآن نیست بلکه راه آن: چون تو در قرآنِ حق بگریختی با روان انبیاء آمیختی این است که انسان از خود فرار کند و به حالات انبیاء (علیهم‌السلام) متوجه بشود و بین خود و آن‌ها تناسب و آمادگی ایجاد کند. برای همین است که انسان به وسیله‌ی و آن، از یزیدی و ابن زیادی و عمرسعدی و شمری (لعنهم‌الله) فرار کند و به روح ابوالفضلی (علیه‌السلام) پناه ببرد و این ممکن نیست مگر این‌که انسان طعم دوری از روحانیت را درک کرده باشد. در احوال شیخ (علیه‌الرحمة) آمده است که در شبانه‌روز دو مرتبه زیارت عاشورا می‌خوانده است. ممکن است این سؤال پیش بیاید که طلبگی با این‌گونه عباداتِ وقت‌گیر خیلی سازش ندارد. در جواب باید گفت که طلبگی مانند غذائی است که نمک ندارد و این زیارات نمک آن محسوب می‌شوند. مرحوم حاج میرزا جواد آقا (علیه‌الرحمة) از شیخ (رحمه‌الله) نقل می‌کند که طلبه‌ای به ایشان عرض کرد که من به خاطر و نمی‌توانم بخوانم. ایشان فرمودند: تو قلیان می‌کشی؟ گفت: بله. ایشان فرمودند: نماز شبت را جایگزینِ وقت قلیان کشیدنت کن. ایشان به این مطلب اشاره دارد که انسانی که دارد، مطالعه را با نماز شب معاوضه نمی‌‌کند، بلکه با کارهائی که برای انسان ضرر دارد جای‌گزین می‌کند، نه با کارهائی که نباید آن‌ها را حذف کرد. مرحوم آمیرزا عبدالعلی آقا (رحمه‌الله) پدر بزرگوار حاج آقا (رحمه‌الله) به من سفارش می‌کردند که در روز یک زیارت (علیه‌السلام) بخوان ولو نیم صفحه‌ای، یا یک صفحه‌ای؛ اما همان آمیخته با روح انبیاء و اولیاء (علیهم‌السلام) باشد. اصل این است، کمیت مهم نیست. باید این برای انسان دل‌سوختگی بیاورد و خود را با اولیاء هم‌درد ببیند. طلبه‌ای که هم‌درد حضرت (علیه‌السلام) شد خوشا به حالش، هر و ای برود، در هر گوشه‌ی باشد، را بیدار و هوشیار می‌کند. ای خنک، آن مُرده کز خود رسته شد در وجود زنده‌ای پیوسته شد یعنی تا یک موجود زنده‌ای پیدا نشود و انسان با وجود او رابطه پیدا نکند، او در وجود انسان دمیده نمی‌شود. و حالا که ما دسترسی به این نداریم راهش همین به (علیهم‌السلام) می‌باشد ولو نیم ساعت در شب یا . حتی در قدم زدن بعد از صبح می‌شود انسان در تماس با ارواح انبیاء(علیهم‌‌‌السلام) قدم بزند. ۸۸٫۷٫۱۹ ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی _______ ۱) [ ] @seyedololama
🏴 صلی الله علیک یا علی بن الحسین یا زین العابدین و رحمة الله و برکاته 🔺 این شجره‌ی یعنی این شاخه‌های پربار را خداوند برای تغذیه‌ی ارواح و بشر قرار داده. وقتی علیه‌السلام برای این که به دست حکومت نیفتد و نابود نشود، کرد و به رسید، فشار بر این شجره‌ی مبارکه از اطراف زیاد شد. ارتباط با این درخت و با این میوه‌ها قطع شد. 💠 خب در این دوران حضرت علیه‌السلام برای این‌که دست و هدایتش از خلق کوتاه نشود، چاره‌ای اندیشید و آن خریدن بندگان سیاه بود. حضرت این‌ها را می‌خرید و می‌آورد در منزل، این‌طوری دیگر بازرسان نمی‌گفتند که علی بن الحسین چرا با مردم ارتباط گرفته؛ چون این‌ها ارزشی نداشتند در . این‌ها را می‌خرید و می‌آورد و تربیت می‌کرد. و بعضی‌هایشان را به مقام رساند. به طوری‌که نقل کرده می‌گوید در سالی خشک‌سالی و قحطی شد. مردم در بیابان آمده بودند برای طلب باران، ولی هیچ اثری از بارش نبود. سیاهی را دیدم که آمد بر یک بلندی، از تپه‌ای بالا رفت، من هم به او نزدیک شدم، دیدم لبانش در حرکت است. هنوز لبان او از حرکت باز نمانده بود و دعایش تمام نشده بود، دیدیم که ابر دارد بالا می‌آید. این غلام سیاه وقتی این را دید، از خدا کرد و دور شد. من به دنبالش رفتم دیدم رفت در منزل حضرت سجاد علیه‌السلام. رفتم خدمت حضرت، عرض کردم یکی از بندگان شما را می‌خواهم از شما بخرم. فرمود: چرا بخری؟ کدام را می‌خواهی تا به تو بدهم؟ دستور داد آن‌ها را حاضر کردند. من نگاه کردم، دیدم هیچ‌کدام نیست. فرمود: دیگر نیست؟ ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩﻧﺪ: فقط یکی هست که مسئول اسب‌هاست. میرآخور است. ﻓﺮﻣﻮﺩ: او را هم بیاورید. رفتند و او را هم آوردند. دیدم بله همان است. حضرت به او فرمود که تو دیگر در اختیار سعید بن مسیب هستی با او برو. تا این را گفت، او رو کرد به من گفت: چه باعث شد که مرا از خودم جدا کردی؟! معلوم می‌شود که این در میرآخور بوده، ولی در هم‌نشین با امام سجاد بوده و تربیت می‌شده در زیر تربیت و آن حضرت. این‌ها را عرض می‌کنم برای خودم و برای برادرها که ما خودمان را از امام علیه‌السلام و از تربیت‌های او محروم نکنیم. می‌توانیم با آن حضرت، آن حضرت، قرآن برای پدر و مادر بزرگوارش و این‌جور چیزها از او بخواهیم که ما را هدایت کند. گفت: چه باعث شد؟ گفتم: من مراقب تو بودم، آمدی آن‌جا و درخواست کردی؛ در حالی‌که‌ اصلاً خبری نبود، یک مرتبه ابر آمد و باران شروع شد. تا این را شنید عرض کرد: خدایا بین من و بین مقام مقدس تو یک رمز و رازی بود، آن را کشف کردی. من دیگر نمی‌خواهم بکنم. مرا ببر پیش و و خودت. تا این را گفت، حضرت گریست، حاضران گریستند، من هم حالم منقلب شد، گذاشتم آمدم. منزل که رسیدم، از طرف حضرت فرستاده‌ای آمد که سعید اگر می‌خواهی که تشییع جنازه‌ی رفیقت شرکت کنی، بیا. بازگشتم دیدم، فوت کرده و از رفته. ✅ حالا ببینید این‌جوری است. من و شما این‌جوری هستیم. خدا در وجود ما یک چنین و و قرار داده که اگر دست از اولیاء به باطن ما نفوذ کند و ما را بسازد، سیاه و سفید و و ندارد. به این مقامات می‌رسد و کارهایی می‌کند که به هیچ نمی‌شود نسبت داد. ۷۶.۹.۱۳ ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
بسم الله الرحمن الرحیم 🔹 در مسئله‌ی های الهی و هنگامی‌که می‌گوییم: "بسم الله الرحمن الرحیم" در مورد معنای گفته‌اند که منظور دادن به و الهی درباره‌ی حفظ خود از است که خواهش‌های نفسش بر او غلبه نکند و او را بی‌چاره نکند. این "بسم الله الرحمن الرحیم" را ما درست مواظبت نداریم. اگر مواظب بشویم، می‌فهمیم که باید برای در هر کاری، عملی، قلمی، قدمی، نگاهی، سماعی، رفت و آمدی، سوار و پیاده‌شدنی فراموش نکنیم؛ منتهی بعضی‌ها می‌خواهند در این‌باره کنند در "بسم الله" گفتن، یک‌مرتبه می‌گویند ولی دیگر بقیه‌اش را نادیده می‌گیرند، درحالی‌که باید دائماً از خداوند به‌وسیله‌ی این "بسم الله" - حالا یا با لفظ یا با - کمک بخواهد. "بسم الله الرحمن الرحیم" که او الآن همه‌ی ما را در این‌جا در امن و امان قرار داده؛ مثل زمین که چه سریع و حتی بیشتر از سرعت جت در حال حرکت است؛ حال چرا این زمین که این‌طور حرکت‌های گوناگون دارد، ما را پرتاب نمی‌کند؟ چرا این هوایی که برای تنفس ماست، از زمین دور نمی‌شود؟ اگر ما به این چیزها پیدا کنیم، خیلی برای مان مفید است که مثلاً بدانیم دور یک کره را هوایی -که گاز است و جسم جامد نیست- قرار بدهد، آن‌وقت این کره با سرعتی بیشتر از جت حرکت کند و این هوا هم پراکنده نشود و دور این زمین را رها نکند. یک ثانیه، یک هزارم ثانیه زمین را رها نکند که تنفس همه‌ی ما قطع نشود!؛ این‌ها "الرحمن" است. پس "بسم الله" یاد این چیزهاست. "الرحیم" هم یاد همین کمک‌های به حضرت و به حضرت و و و و اعلام و فداکاران، ، پاکیزه و صحیح و فهمیده و این‌طور چیزهاست. ۹۴٫۵٫۲۲=۲۷ ۱۴۳۶ ✅ مرحوم آیت‌الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
⬇️ ص۳ 🔺 اهمیت صبر و پایداری 🔹«فقال علیه‌السلام: تَوَسَّدِ الصَّبرَ»؛ فرمودند که استراحت‌گاه خودت،
⬇️ ص۴ 🔺 اهمیت صبر و تبعات آن همچون فقر ممدوح 🔹 پس این‌که حضرت سلام‌الله‌علیه این مسئله را مطرح می‌کنند، یک زیربنای بسیار بسیار مؤثر و مفید فردی و اجتماعی را به ما نصیحت می‌کنند. 🔹فرمود: «توسد الصبر واعتَنِق الفقرَ»؛ خب وقتی انسان بخواهد کند، معنایش چیست؟ معنایش این است که شما مثلاً باید پانزده سال در این درس بخوانی، زحمت بکشی، چیزی هم گیرت نیاید. وقتی از مدرسه فارغ‌التحصیل می‌شوی، بیرون میایی، حتی یک هم مثلاً نداشته باشی، هیچی نداشته باشی. مع ذلک می‌گوید که چون ، هدف بزرگی است من صبر می‌کنم. خب حالا که بیرون می‌آیی، می‌توانی با چند تا خدایی نخواسته رشوه‌خواری و پذیرش یک شغل‌هایی و و کردن، فوراً به یک نتیجه‌ای برسی. این‌جا باید به پناه برد؛ فقرِ ممدوح. یعنی انسان استعداد نامشروع دارد، ولی به کار نمی‌زند و خودداری می‌کند. آن‌وقت این می‌شود بهتر از ریاضتی که فلان یا فلان به او می‌داد. او می‌گفت این‌طور ریاضت بکش، این می‌گوید نه؛ ریاضت تو این است که استعداد داری، همه‌جور مظالم و کارهای نامشروع در تو هست، هم کرده‌ای، هم داری، ولی باید با یک اتاق اجاره‌ای بسازی. حالا تا چه وقت، نمی‌دانم. باید سوار اتوبوس بشوی، ماشین حالا خبری نیست؛ باشد. آیت الله در یک جمعه‌ای من گوش کردم از تلویزیون می‌فرمود که من خلاصه در این سن و سال دیگر نمی‌توانم دوچرخه‌سواری بکنم و یاد نگرفته‌ام وإلّا دوچرخه می‌گرفتم، سوار می‌شدم و می‌آمدم ؛ این معنایش ساختن با فقر است. یعنی وقتی نیاز پیدا کرد، به یک بسیار بسیار ساده‌ای، انسان إباء نکند از آن، زیر بار بیاید. این می‌شود منشأ فردی و اجتماعی، و جسمانی، آن‌وقت با صبر و با فقر اختیاری، دوتایش که با هم جور شد، درست می‌شود که تمام را می‌تواند تصرف کند. مگر نبود به ایشان خبر داده شد که خارجی‌ها می‌خواهند حصر درست کنند و ما را در قرار بدهند، گویا فرمودند که ملتی که دارد از محاصره‌ی امور معاشی چه باکی دارد؟ روزه هم یکی از موارد است. پس خلاصه این‌که همان‌طوری‌که یک بچه‌ی‌ای که وارد در یک رشته‌ی نظامی مانند خلبانی یا مثلاً نیروی دریایی می‌شود، این باید یک تحملاتی داشته باشد تا این‌که ورزیده بشود، نیمه شب در تاریکی در خلیج فارس بتواند از هواپیما در دریا پایین بیاید، این چقدر تمرین می‌خواهد؟ چقدر صبر می‌خواهد؟ چقدر خودداری می‌خواهد؟ چقدر تحمل می‌خواهد؟ ما هم در همین‌طور. باید در این رشته‌ی خودمان، فشار را تحمل کنیم. فشار این‌که ما به جایی نمی‌رسیم از درس خواندن و و و این‌ها، صاحب و این‌ها نمی‌شویم. فشار این‌که وقتی هم چیزی خواندیم، مدرکی گرفتیم، باید رشوه‌خواری نکنیم، اگر شدیم، باید به نکنیم، باید با یک اتاق اجاره‌ای بسازیم، این هم ریاضت است دیگر. این ریاضات، می‌سازد. وقتی انسان ساخت، می‌شود آن کسی‌که از امام علیه‌السلام بخواهد، دستور بخواهد، در جایش آن نصیحت واقع می‌شود و به مرحله می‌رسد. خدایا به آبروی جوادالائمه از آن و معنویِ ظاهری و باطنیِ آن حضرت نصیب شیعیان‌شان بفرما. نصیب همه‌ی ما بفرما. زحمات و برکاتش را شامل حال اموات شیعه و ما بفرما. خدایا در زیر سایه فرزندش (علیه‌السلام)، اسلام، مسلمین، تشیع، رهبری‌ها؛ رهبریِ تشیع و مرجعیت‌ها و علم و عمل و تدریس را، مدارس را، موفق و منصور بدار. وصلی الله علی محمّد وآله الطاهرین ۷۹٫۱۲٫۶ ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی __________ ۱) [ سیرة الائمة الاثنی عشر مجلد۲ ص۱۶۵ (تألیف علی محمد علی دخیل) 🔺 قال له رجل اوصنی: قال: أو تقبل؟ قال: نعم. فقال علیه‌السلام: «توسد الصبر، واعتنق الفقر، وارفض الشهوات، وخالف الهوی، واعلم أنک لن تخلو من عین الله، فانظر کیف تکون»] ۲) [ ج۱ ص۱۴۳] @seyedololama
🏴 بیاناتی بسیار ارزشمند از علما پیرامون ضرورت اتصال روحی با ائمه علیهم‌السلام از راه توسل 🔺 فرموده‌اند: علامت و این است که انسان مثل حال کسی باید باشد که گمشده‌ای دارد. چطور وقتی کسی در سفر مثلاً کیف پولش را گم می‌کند در همه‌ی احوال به گمشده‌اش است، حتی در حال غذا خوردن، خوابیدن و از خواب برخواستن. و بیدار نیز باید یک چنین حالی داشته باشد. برای این مطلب بزرگان اهل در بیان روحانیتِ اشعاری آورده‌اند: هست قرآن حال‌های انبیاء ماهیانٍ بحر پاک کبریا ور بخوانی ور نه این قرآن پذیر انبیاء و اولیاء را دیده گیر¹ (علیهم‌السلام) کسانی هستند که از طرف خدا مأموریت دارند تا و و های بشری را کنند. این‌ها کسانی هستند که با دریای و و خدا آشنا و در آن شناور هستند. با خدا هم‌نفس‌اند و با او هم‌سخن و هم‌مجلس‌اند که شرح حال آن‌ها در سوره‌های قرآن مثل ، ، و… آمده است و راه آشنائی با روحیات انبیاء (علیهم‌السلام) خواندن و شنیدن قرآن مثل قاریان قرآن نیست بلکه راه آن: چون تو در قرآنِ حق بگریختی با روان انبیاء آمیختی این است که انسان از خود فرار کند و به حالات انبیاء (علیهم‌السلام) متوجه بشود و بین خود و آن‌ها تناسب و آمادگی ایجاد کند. برای همین است که انسان به وسیله‌ی و آن، از یزیدی و ابن زیادی و عمرسعدی و شمری (لعنهم‌الله) فرار کند و به روح ابوالفضلی (علیه‌السلام) پناه ببرد و این ممکن نیست مگر این‌که انسان طعم دوری از روحانیت را درک کرده باشد. در احوال شیخ (علیه‌الرحمة) آمده است که در شبانه‌روز دو مرتبه زیارت عاشورا می‌خوانده است. ممکن است این سؤال پیش بیاید که طلبگی با این‌گونه عباداتِ وقت‌گیر خیلی سازش ندارد. در جواب باید گفت که طلبگی مانند غذائی است که نمک ندارد و این زیارات نمک آن محسوب می‌شوند. مرحوم حاج میرزا جواد آقا (علیه‌الرحمة) از شیخ (رحمه‌الله) نقل می‌کند که طلبه‌ای به ایشان عرض کرد که من به خاطر و نمی‌توانم بخوانم. ایشان فرمودند: تو قلیان می‌کشی؟ گفت: بله. ایشان فرمودند: نماز شبت را جایگزینِ وقت قلیان کشیدنت کن. ایشان به این مطلب اشاره دارد که انسانی که دارد، مطالعه را با نماز شب معاوضه نمی‌‌کند، بلکه با کارهائی که برای انسان ضرر دارد جای‌گزین می‌کند، نه با کارهائی که نباید آن‌ها را حذف کرد. مرحوم آمیرزا عبدالعلی آقا (رحمه‌الله) پدر بزرگوار حاج آقا (رحمه‌الله) به من سفارش می‌کردند که در روز یک زیارت (علیه‌السلام) بخوان ولو نیم صفحه‌ای، یا یک صفحه‌ای؛ اما همان آمیخته با روح انبیاء و اولیاء (علیهم‌السلام) باشد. اصل این است، کمیت مهم نیست. باید این برای انسان دل‌سوختگی بیاورد و خود را با اولیاء هم‌درد ببیند. طلبه‌ای که هم‌درد حضرت (علیه‌السلام) شد خوشا به حالش، هر و ای برود، در هر گوشه‌ی باشد، را بیدار و هوشیار می‌کند. ای خنک، آن مُرده کز خود رسته شد در وجود زنده‌ای پیوسته شد یعنی تا یک موجود زنده‌ای پیدا نشود و انسان با وجود او رابطه پیدا نکند، او در وجود انسان دمیده نمی‌شود. و حالا که ما دسترسی به این نداریم راهش همین به (علیهم‌السلام) می‌باشد ولو نیم ساعت در شب یا . حتی در قدم زدن بعد از صبح می‌شود انسان در تماس با ارواح انبیاء(علیهم‌‌‌السلام) قدم بزند. ۸۸٫۷٫۱۹ ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ___________ ۱) [ ] @seyedololama
🏴 بیاناتی بسیار ارزشمند از علما پیرامون ضرورت اتصال روحی با ائمه علیهم‌السلام از راه توسل 🔺 فرموده‌اند: علامت و این است که انسان مثل حال کسی باید باشد که گمشده‌ای دارد. چطور وقتی کسی در سفر مثلاً کیف پولش را گم می‌کند در همه‌ی احوال به گمشده‌اش است، حتی در حال غذا خوردن، خوابیدن و از خواب برخواستن. و بیدار نیز باید یک چنین حالی داشته باشد. برای این مطلب بزرگان اهل در بیان روحانیتِ اشعاری آورده‌اند: هست قرآن حال‌های انبیاء ماهیانٍ بحر پاک کبریا ور بخوانی ور نه این قرآن پذیر انبیاء و اولیاء را دیده گیر¹ (علیهم‌السلام) کسانی هستند که از طرف خدا مأموریت دارند تا و و های بشری را کنند. این‌ها کسانی هستند که با دریای و و خدا آشنا و در آن شناور هستند. با خدا هم‌نفس‌اند و با او هم‌سخن و هم‌مجلس‌اند که شرح حال آن‌ها در سوره‌های قرآن مثل ، ، و… آمده است و راه آشنائی با روحیات انبیاء (علیهم‌السلام) خواندن و شنیدن قرآن مثل قاریان قرآن نیست بلکه راه آن: چون تو در قرآنِ حق بگریختی با روان انبیاء آمیختی این است که انسان از خود فرار کند و به حالات انبیاء (علیهم‌السلام) متوجه بشود و بین خود و آن‌ها تناسب و آمادگی ایجاد کند. برای همین است که انسان به وسیله‌ی و آن، از یزیدی و ابن زیادی و عمرسعدی و شمری (لعنهم‌الله) فرار کند و به روح ابوالفضلی (علیه‌السلام) پناه ببرد و این ممکن نیست مگر این‌که انسان طعم دوری از روحانیت را درک کرده باشد. در احوال شیخ (علیه‌الرحمة) آمده است که در شبانه‌روز دو مرتبه زیارت عاشورا می‌خوانده است. ممکن است این سؤال پیش بیاید که طلبگی با این‌گونه عباداتِ وقت‌گیر خیلی سازش ندارد. در جواب باید گفت که طلبگی مانند غذائی است که نمک ندارد و این زیارات نمک آن محسوب می‌شوند. مرحوم حاج میرزا جواد آقا (علیه‌الرحمة) از شیخ (رحمه‌الله) نقل می‌کند که طلبه‌ای به ایشان عرض کرد که من به خاطر و نمی‌توانم بخوانم. ایشان فرمودند: تو قلیان می‌کشی؟ گفت: بله. ایشان فرمودند: نماز شبت را جایگزینِ وقت قلیان کشیدنت کن. ایشان به این مطلب اشاره دارد که انسانی که دارد، مطالعه را با نماز شب معاوضه نمی‌‌کند، بلکه با کارهائی که برای انسان ضرر دارد جای‌گزین می‌کند، نه با کارهائی که نباید آن‌ها را حذف کرد. مرحوم آمیرزا عبدالعلی آقا (رحمه‌الله) پدر بزرگوار حاج آقا (رحمه‌الله) به من سفارش می‌کردند که در روز یک زیارت (علیه‌السلام) بخوان ولو نیم صفحه‌ای، یا یک صفحه‌ای؛ اما همان آمیخته با روح انبیاء و اولیاء (علیهم‌السلام) باشد. اصل این است، کمیت مهم نیست. باید این برای انسان دل‌سوختگی بیاورد و خود را با اولیاء هم‌درد ببیند. طلبه‌ای که هم‌درد حضرت (علیه‌السلام) شد خوشا به حالش، هر و ای برود، در هر گوشه‌ی باشد، را بیدار و هوشیار می‌کند. ای خنک، آن مُرده کز خود رسته شد در وجود زنده‌ای پیوسته شد یعنی تا یک موجود زنده‌ای پیدا نشود و انسان با وجود او رابطه پیدا نکند، او در وجود انسان دمیده نمی‌شود. و حالا که ما دسترسی به این نداریم راهش همین به (علیهم‌السلام) می‌باشد ولو نیم ساعت در شب یا . حتی در قدم زدن بعد از صبح می‌شود انسان در تماس با ارواح انبیاء(علیهم‌‌‌السلام) قدم بزند. ۸۸٫۷٫۱۹ ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی _______ ۱) [ ] @seyedololama
🏴 بیاناتی بسیار ارزشمند از علما پیرامون ضرورت اتصال روحی با ائمه علیهم‌السلام از راه توسل 🔺 فرموده‌اند: علامت و این است که انسان مثل حال کسی باید باشد که گمشده‌ای دارد. چطور وقتی کسی در سفر مثلاً کیف پولش را گم می‌کند در همه‌ی احوال به گمشده‌اش است، حتی در حال غذا خوردن، خوابیدن و از خواب برخواستن. و بیدار نیز باید یک چنین حالی داشته باشد. برای این مطلب بزرگان اهل در بیان روحانیتِ اشعاری آورده‌اند: هست قرآن حال‌های انبیاء ماهیانٍ بحر پاک کبریا ور بخوانی ور نه این قرآن پذیر انبیاء و اولیاء را دیده گیر¹ (علیهم‌السلام) کسانی هستند که از طرف خدا مأموریت دارند تا و و های بشری را کنند. این‌ها کسانی هستند که با دریای و و خدا آشنا و در آن شناور هستند. با خدا هم‌نفس‌اند و با او هم‌سخن و هم‌مجلس‌اند که شرح حال آن‌ها در سوره‌های قرآن مثل ، ، و… آمده است و راه آشنائی با روحیات انبیاء (علیهم‌السلام) خواندن و شنیدن قرآن مثل قاریان قرآن نیست بلکه راه آن: چون تو در قرآنِ حق بگریختی با روان انبیاء آمیختی این است که انسان از خود فرار کند و به حالات انبیاء (علیهم‌السلام) متوجه بشود و بین خود و آن‌ها تناسب و آمادگی ایجاد کند. برای همین است که انسان به وسیله‌ی و آن، از یزیدی و ابن زیادی و عمرسعدی و شمری (لعنهم‌الله) فرار کند و به روح ابوالفضلی (علیه‌السلام) پناه ببرد و این ممکن نیست مگر این‌که انسان طعم دوری از روحانیت را درک کرده باشد. در احوال شیخ (علیه‌الرحمة) آمده است که در شبانه‌روز دو مرتبه زیارت عاشورا می‌خوانده است. ممکن است این سؤال پیش بیاید که طلبگی با این‌گونه عباداتِ وقت‌گیر خیلی سازش ندارد. در جواب باید گفت که طلبگی مانند غذائی است که نمک ندارد و این زیارات نمک آن محسوب می‌شوند. مرحوم حاج میرزا جواد آقا (علیه‌الرحمة) از شیخ (رحمه‌الله) نقل می‌کند که طلبه‌ای به ایشان عرض کرد که من به خاطر و نمی‌توانم بخوانم. ایشان فرمودند: تو قلیان می‌کشی؟ گفت: بله. ایشان فرمودند: نماز شبت را جایگزینِ وقت قلیان کشیدنت کن. ایشان به این مطلب اشاره دارد که انسانی که دارد، مطالعه را با نماز شب معاوضه نمی‌‌کند، بلکه با کارهائی که برای انسان ضرر دارد جای‌گزین می‌کند، نه با کارهائی که نباید آن‌ها را حذف کرد. مرحوم آمیرزا عبدالعلی آقا (رحمه‌الله) پدر بزرگوار حاج آقا (رحمه‌الله) به من سفارش می‌کردند که در روز یک زیارت (علیه‌السلام) بخوان ولو نیم صفحه‌ای، یا یک صفحه‌ای؛ اما همان آمیخته با روح انبیاء و اولیاء (علیهم‌السلام) باشد. اصل این است، کمیت مهم نیست. باید این برای انسان دل‌سوختگی بیاورد و خود را با اولیاء هم‌درد ببیند. طلبه‌ای که هم‌درد حضرت (علیه‌السلام) شد خوشا به حالش، هر و ای برود، در هر گوشه‌ی باشد، را بیدار و هوشیار می‌کند. ای خنک، آن مُرده کز خود رسته شد در وجود زنده‌ای پیوسته شد یعنی تا یک موجود زنده‌ای پیدا نشود و انسان با وجود او رابطه پیدا نکند، او در وجود انسان دمیده نمی‌شود. و حالا که ما دسترسی به این نداریم راهش همین به (علیهم‌السلام) می‌باشد ولو نیم ساعت در شب یا . حتی در قدم زدن بعد از صبح می‌شود انسان در تماس با ارواح انبیاء(علیهم‌‌‌السلام) قدم بزند. ۸۸٫۷٫۱۹ ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی _______ ۱) [ ] @seyedololama