eitaa logo
🇮🇷شبیہ‌شه‍ــ🌷ــداباشیم🇮🇷
334 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
815 ویدیو
1 فایل
﷽ وقتے‌عقݪ‌عاشق‌شود! عشق؛عاقݪ‌میشود آن‌گاھ،شہیدمیشوے ...💔 کانال وقف امام زمان و رهبر و شهدا...🍃 لفت میدی ۱۳ صلوات فراموش نشه مومن😉✨ خادم کانال: @Majnoon_Hosein02 پشت جبهه: @Shabih_shohad_bashim2 پلی لیست مداحیامون: @playlist_madahiam
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🌱✨🌱✨ سید ابراهیم در قله ایمان ایستاده است استاد اخلاقی داشتیم که شهید صدرایی و شهید مهدی صابری خیلی با این بزرگوار صمیمی بودند، این استاد اخلاق در یکی از جلساتش گفته بود حدیثی داریم که می‏‌گویند ایمان دارای مراتبی است و من یک جوان بسیجی به نام" سید ابراهیم "می‏‌شناسم که در قله ایمان ایستاده است برادر شهید حسن قاسمی که با سید ابراهیم صدرزاده رفیق بود تعریف می‏‌کرد: بعد از شهادت داداش حسن، آقا سید آمد خانه مان چادر مادرم را بوسید، ظرف می‏‌شست و خلاصه در آن چند روزی که مهمان ما بود حسابی کمک می‏‌کرد. @shabih_shohad_bashim ✨🌱✨🌱
دنیا‌نیاز‌داشت‌به‌یک‌سرپناه‌اَمن اینگونه‌بود‌که‌کرب‌و‌بلا‌آفریده‌‌شد♥️:) ! @shabih_shohad_bashim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خاص ترین دست چپ دنیا 💖 @shabih_shohad_bashim
هنوزداغِ‌یتیم‌شدنِ‌آرتین‌سردنشده‌بود (:
شهادت ابا عبدالله و طفل شیرخوارش وقتی امام حسین (ع) نظر کردو 72 تن از یاران و اهل بیت خود را شهید و کشته بر روی زمین دید، عازم جهاد گردید و با اهل خیام حرم وداع نمود . مصائب امام حسین (ع) تمامی ، دل بریان و دیده را گریان می کند لکن مصیبت وداع از همه اندوهبارتر است ، مخصوصا وقتی که زنها و اطفال کوچک آن حضرت یا بستگانش دور او جمع شدند و گریه کردند امام حسین (ع) با امام زین العابدین (ع) که بیمار بودند ، وداع نمود به اینگونه که امام سجاد (ع) می فرمایند : پدرم مرا در برگرفت و به سینه ی خود چسباند در روز که کشته شد و خون ها از بدن مبارکش حوش می خورد و فرمود : ای پسر من ، حفظ کن از من دعائی را که تعلیم فرمود آن را حضرن فاطمه (س) و تعلیم غرمود به او رسول خدا (ص) و تعلیم نمود به آن ، حضرت جبرئیل از برای حاجت و مهم و اندوه و بالا های سخت که نازل می شود و امر عظیم و دشوار فرمود بگو : بِحَقِّ یس وَ الْقُرآنِ الْکَرِیمِ وَ بِحَقِّ طه وَ الْقُرآنِ الْعَظِیمِ یا مَنْ یَقْدِرُ عَلَی حَوائِجِ السّائِلِینَ یا مَنْ یَعْلَمُ ما فِی الضَّمِیرَ یا مُنَفِّسَ عَنِ الُمَکُرُوبِینَ یا مُفَرِّجَ عَنِ الْمَغْمُوْمِینَ یا راحِمَ الشَّیْخِ الْکَبیرِ یا رازِقَ الطِّفْلِ الصَّغِیرِ، یا مَنْ لا یَحْتاجُ اِلَی التَّفْسِیرِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ گویند امام سجاد (ع)وقتی پدر بزرگوار خود را تنها و بی کس دید با حالت ضعف و ناتوانی راه میدان پیش گرفت . ام کلثوم او را فرمود برگردد ، حضرت سجاد(ع) می فرمود: ای عمه دست از من بردار و بگذار تا بروم و جهاد کنم . حضرت امام حسین (ع) به ام کلثوم فرمود : او را بازدار تا کشته نگردد و زمین از نسل محمد (ص) خالی نگردد و بر در خیمه آمد و به حضرت زینب (س) فرمود: کودک صغیرم را به من بسپارید تا با او وداع کنم پس آن کودک معصوم را گرفت و صورت به نزدیک او برد تا او را ببوسد، که حرمله بن کامل اسدی تیری انداخت و بر گلوی آن طفل رسید و او را شهید کرد . پس آن کودک را به خواهر داد . زینب (س) او را بگرفت و امام حسین(ع) کفهای خود را زیر خون می گرفت همین که پر می شد به جانب آسمان افکند فرمود : سهل است بر من هر مصیبتی که بر من نازل شود ، پس با نیام شمشیر گودر در زمین کند و آن کودک را به خون خویش آلوده کرد ، پس او رادفن نمود و به میدان رفت و جنگ عظیمی نمود . در میدان جنگ 8 دشمن عرصه را بر امام حسین (ع) تنگ کرده بودند، از چهار طرف دشمن حمله می کردند دشمن پنجم گرمای عرب بود (در جایی به آن گرما تنوان یافت )دشمن ششم ریگ های داغ میدان کربلا بود دشمن هفتم و هشتم تشنگی و گرسنگی بود که ساعتی جدا نمی شد ولی امام حسین(ع) دشمنان را مانند باد خزان که برگ درختان را میریزد هلاک می کرد پس از جنگ بسیاری که امام کرد از کثرت تشنگی راه فرات پیش گرفت ، کوفیان می دانستند که اگر آن جناب شربتی آب بنوشد ده چندان بکوشد و بکشد ولی به هر حال امام به شیعه رسید و اسب را به فرات راند و سخت تشنه بود حضرت فرمود : تو تشنه و من تشنه ام به خدا قسم آب نیاشامم تا تو بیاشامی ، اسب کلام آن حضرت را فهمید سر از آب برداشت پس امام فرمود من می آشامم و دست فرا برد تا آن حیوان بیاشامد که ناگاه سواری فریاد برآورد که ای حسین آب می نوشی و لشکر به خیمه هایت حمله کرده اند ! امام آب از کف بریخت و از شیعه بیرون تافت و به حرم رسید و دید کسی معترض حرم نگشته و حیله ای پیش نبوده و دوباره وداع نمود با اهل حرم و فرمود : چادر اسیری برسر کنند ولی زبان به شکوه مگشایید و سخنی مگویید که از مرتبت و منزلت شما بکاهد . * فَاَسْئَلُ اللَّهَ الَّذی اَکْرَمَنی بِمَعْرِفَتِکُمْ وَمَعْرِفَةِ اَوْلِیاَّئِکُمْ * ادامه دارد ... .💯 @shabih_shohad_bashim
ادامه ی جنگ سیدالشهداء (ع) در کربلا و شهادت عبدالله بن الحسن(ع) از امام باقر روایت شده که : بیش از 320 زحم بر بدن مبارک امام حسین (ع) وارد آمد و جمیع زخم ها در پیش روی آن حضرت بود و حضرت از بسیاری جراحت و کثرت تشنگی و بسیاری ضعف و خستگی توقف فرمود ، تا ساعتی استراحت کرده باشد که ناگاه ظالمی سنگی انداخت به جانب آن حضرت ، آن سنگ بر جبین (پیشانی) مبارکش رسید و خون از جای او بر صورت نازنینش جاری گردید حضرت جامه ی خویش را برداشت تا چشم و چهره ی خود را از خون پاک کند که ناگاه تیری با پیکان زهر آلود و سه شعبه بر سینه مبارکش رسید و از طرف دیگر بیرون آمد و فرمود : بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلَى مِلَّةِ ‌رَسُولِ اللَّهِ پس دست برد و آن تیر را از قفا بیرون کشید و از جای آن، مانند ناودان حون جاری بود حضرت دست به زیر آن جراحت می گذاشت چون از خون پر می شد، به جانب آسمان می افشاند و از آن خون شریف قطره ای بر نمی گشت ، دیگر باره کف دست را از خون پر کرد و بر سر و روی و محاسن حود مالید و فرمود که با سر و روی خون آلود جدّم حضرت رسول خدا (ص) را دیدار خواهم کرد ، ضعف و ناتوانی بر آن حضرت غلبه کرد و از کارزار باز ایستاد تا آنکه مردی ضربتی بر سر مبارک آن حضرت زد کلاه امام شکافته شد و شمشیر بر سر مقدسش رسید و خون جاری شد و امام در حق او نفرین کرد . فرمود : با این دست نخوری و نیاشامی و خداوند تو را با ظالمان محشور کند و کلاه بیفکند و زخم را بست و کلاه همان فرد برداشت و به خانه برد و او پیوسته فقیر و بد حال بود و از دعای امام حسین (ع) هر دو دست او از کار افتاده بود ، در تابستان مانند دو چوب خشک می شد و در زمستان خون از آنها می چکید و به همین حال بود ، تا به جهنم واصل شد و وقتی مانند دایره ای دشمن او را احاطه کرده بود عبیدالله بن حسن که در میان خیام بود و کودک بود وقتی حال عموی خود را دید ، از خیمه بیرون دوید تا عموی خود را کمک کند و امام از حضرت زینب (س) خواست که عبدالله را نگاه دار ، مگذار به میدان بیاید ولی عبدالله قبول نکرد و خود را به عمو رسانید. دشمنی شمشیر را بلند کرد تا به امام حسین (ع)فرود آورد ولی عبدالله دست خود را سپر ساخت و در پیش شمشیر گرفت دست آن مظلوم را قطع کردند طوری که پیوسته زیرین بیاویخت ، آن طفل فریاد برداشت : یا عماه ، امام حسین (ع) او را بگرفت و به سینه ی خود چسبانید و فرمود : ای فرزند برادر ، صبر کن. پس حرمله تیر به جانب آن کودک انداخت و او را بغل عمو شهید کرد آن گاه پس از مقداری جنگ و کار راز ، شمر ملعون سواران را طلبید تا آن حضرت را تیر باران کنند پس از لختی ، عمر سعد به خولی بن یزید گفت : برو و حسین را راحت کن ، خولی خواست سر مبارک امام را جدا کند رعشه و لرزشی او را گرفت و نتوانست ، شمر کافر مقدس آن امام مظلوم را جدا کرد . * وَ رَزَقَنِی الْبَراَّئَةَ مِنْ اَعْداَّئِکُمْ اَنْ یَجْعَلَنی مَعَکُمْ فِی الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ * ادامه دارد ... .💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀 نام: مهدی نام خانوادگی : زین الدین تاریخ ولادت : 1338 محل ولادت : تهران تاریخ شهادت : 27 آبان 1363 محل شهادت : سردشت مزار شهید : قم @shabih_shohad_bashim
✨💜✨ قطعه ای از وصیت نامه شهید مهدی زین الدین اولین شرط لازم برای پاسداری از اسلام، اعتقاد داشتن به امام حسین(ع) است. هیچ کس نمی تواند پاسداری از اسلام کند در حالی که ایمان و یقین به اباعبدالله الحسین(ع) نداشته باشد. اگر امروز ما در صحنه های پیکار می رزمیم و اگر امروز ما پاسدار انقلابمان هستیم و اگر امروز پاسدار خون شهدا هستیم و اگر مشیت الهی بر این قرار گرفته که به دست شما رزمندگان و ملت ایران، اسلام در جهان پیاده شود و زمینه ظهور حضرت امام زمان(عج) فراهم گردد، به واسطه عشق، علاقه و محبت به امام حسین(ع) است. من تکلیف می کنم شما «رزمندگان» را به وظیفه عمل کردن و حسین وار زندگی کردن. در زمان غیبت کبری به کسی «منتظر» گفته می شود و کسی می تواند زندگی کند که منتظر باشد، منتظر شهادت، منتظر ظهور امام زمان(عج). خداوند امروز از ما همت، اراده و شهادت طلبی می خواهد. @shabih_shohad_bashim ✨💜✨