eitaa logo
کلبه ی شعر
2.3هزار دنبال‌کننده
11هزار عکس
3.2هزار ویدیو
28 فایل
🌺🌺 در پریشانی ما شعر به فریاد رسید 🌺🌺 ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ آماده انتشار اشعار و دلنوشته هایتان هستیم ارتباط با مدیر کانال👇👇 @mah_khaky ادمین کانال👇👇 @Msouri3 تبادل فقط با کانالهای شعری و ادبی و شهدائی.
مشاهده در ایتا
دانلود
57.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امان از شام دل فغان می کند، فغان ازشام آتشم می زند بیان از شام زخم دارند واژه ها به جگر لکنت افتاده در زبان ازشام دردمندان آشنا در جان زخم دارند بیکران از شام از مصیبت شکست پشت زمین خون شده قلب آسمان از شام شعله ها سرکشید تا به فلک سوخت سرتاسر جهان از شام داشت کم کم به چشم می آمد ازپس جاده ها نشان از شام فاطمه داشت زیر لب می گفت نگذرد کاش کاروان از شام کربلا رفت روبه پایان، نه تازه شد باز داستان از شام خیزران خورد روی مروارید دود برخاست ناگهان از شام آنچه دیدند اهل بیت کجا؟ وآنچه گفتند دیگران از شام روضه این است: حضرت زینب(س) پیربرگشته این جوان از شام می نویسم فقط به جای غزل بارها، بارها، امان از شام 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
🌸 🌸 در حال چیدن کتابام تو قفسه بودم، مهسا اومد کنارم نشست و با ذوق گفت: _معصومه! تا چند وقته دیگه با آتنا دوستم میخواهیم بریم ثبت نام، میخواهیم کارگردانی بخونیم نگاه گذرایی بهش انداختم و بی هیچ حرفی همچنان مشغول کارم بودم  که باز گفت: _وای حتی به اینم فکر کردم .. اولین فیلمی که در آینده میسازم چی باشه خنده ای کرد و گفت: _میخوام فیلم زندگی تو رو بسازم و اسمشو بزارم “یه بدبخت “ بعدم خندید، از حرف بی مزه اش اصلا خنده ام نگرفت، با حرص فقط مشغول گذاشتن کتابام بودن، عباس قول داده بود امروز تماس میگیره اما تا الان زنگ نزده بود و این اذیتم میکرد، تو همین فکر بودم که مهسا با صدای نسبتا بلندی گفت: _دارم با تو حرف میزنما، نمیشنوی معصومه کمی نگاهش کردم، واقعا حوصله ی مهسا رونداشتم، وقتی دید بی هیچ حرفی انقدر جدی نگاهش میکنم، بلند شد ایستاد و گفت: _تو چرا اینجوری شدی، دیگه معصومه قبل نیستی، همش ناراحتی، تو که نداشتی چرا فرستادیش؟؟؟ مکثی کرد و باز با حالت عصبی گفت: _چرا گذاشتی عباس بره، جلوشو میگرفتی، گذاشتی بره که خودت به این حال و روز بیفتی؟؟؟؟ فقط با بهت بهش نگاه میکردم. که با همون حالت عصبی همراه بغضی تو صداش ادامه داد: _بی پدری واست کم نبود که خواستی عباس رو هم از دست بدی، ما دِین خودمون رو به این کشور ومردم ادا کرده بودیم بابامونو دادیم، حالا رسیده بود به عباس … اره … صورتش پر اشک شده بود، دوید رفت بیرون، داغ نداشتن بابا هیچ وقت از دل هیچ کدوممون نمیرفت، مهسا چه بد بی پدر بودنو به رخم کشید .. سرمو گذاشتم رو زانوهام، این اشکها کی دست از سرم برمیداشتن، چقدر سخت بود بدون تو بابا …. . . گوشی رو برداشتم، صداش مرهمی شد روی قلب شکسته ام عباس - سلام - سلام عباس - خوبی؟! سعی کردم تمام تلاشمو بکنم متوجه بغضم نشه که تا چند دقیقه پیش بخاطر حرفای مهسا گریه می کردم: _خوبم! کمی ساکت بودیم که پرسیدم: _تو چطوری ؟! - الحمدلله خوبم، راستی مامانت اینا چطورن؟ مهسا خانم؟، محمد چطوره؟؟ آهی کشیدم و گفتم: _خوبن، همه خوبن - خداروشکر باز سکوت، نمیدونستم چی بگم، همیشه همینطور بود قبل زنگ زدنش به همه چی فکر میکردم که چی بهش بگم اما وقتی زنگ میزد هیچی به ذهنم نمیرسید،وقتی زنگ میزد فقط دلم می خواست صداشو بشنوم صدام زد: _معصومه +بله - به مامانم حتما سر بزن، ببین که حالش خوب باشه - چشم ....🌷 🌸نویسنده: بانو گل نرگــــس 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
نذر کردم گر‌ از این غم به‌درآیم روزی تا درِمیکده شادان و غزل‌خوان بروم به هواداری او ذَرِّه صفت، رقص کنان تا لبِ چشمه‌ی‌خورشیدِدرخشان بروم 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
کسانی که در تاریک ترین شب هاتون... شما را تنها نمیگذارند؛ همان افرادی هستند که؛ سزاوار همنشینی در روشن ترین؛ روزهاتون هستند....⚜             ‌‎‌‎ 🌓🌓🌓🌓 شبتون زیبا 🌓🌓🌓🌓 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
سلامی به قشنگی فردوس به بی‌ انتهایی هستی... سلامی به زیبایی بهار به‌ جلوه برگهای پاییزی و سفیدی و پاکی برف زمستان سلامی به محکمی پیوند قلبها که یاد آور خوبی‌ هاست ... ‌‎‌‎ 🌞🌞🌞🌞🌞 صبح‌زیباتون بخیر 🌞🌞🌞🌞🌞 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
شاعرِ کوچه های ِ پائیزَم🍂 از غزل از ترانه لبریزم🍂 مثل این برگ های پاییزی🍂 در غمت از درخت می‌ریزم🍂 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
آدم های بزرگ... - @mer30tv.mp3
4.59M
☀️صبح نوزدهم آذر 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
45.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خنده بر لبهای تو هر وقت جاری می‌شود حال واحوال دلم سبز و بهاری می‌شود اشک شوقم می‌چکد هربار می‌بینم تورا تو میایی گونه هایم آبیاری می‌شود از بلور چشم تو ، ای در نگاهت آفتاب باز صحن قلب من آیینه‌کاری می‌شود از کنار عشق نابم ساده نگذر هیچ وقت میروی روحم لبالب زخم کاری میشود بس‌که دارم روز و شب دلشوره‌ی دیدار تو لحظه ها لبریز از چشم انتظاری می‌شود هر کجا که می روی برگرد پیشم زودِ زود کار من با رفتنت لحظه شماری می شود دوستت دارم به‌جان، اما عزیزم فاصله مانع دیدار و شوق جان‌نثاری می‌شود می‌گریزم از نگاه آینه وقتی که صبح چشم من در حسرتت غرق خماری می‌شود. 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هیچکس چشم به راه من دیوانه نبود هرچه بر در زدم انگار کسی خانه نبود راندي از خویشم و من مردن خود را دیدم کاش تشییع من اینقدر غریبانه نبود سر به میخانه یادت زدم اما دیگر جای لب های تو روی لب پیمانه نبود در دلم بودی و شرمنده ز مهمان بودم که سزاوار تو این خانه ویرانه نبود پیش چشم همه ای عشق ! جوانم کن باز تا ببینند، که اعجاز تو افسانه نبود 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
وصف زیبایی تو، تا ،به خودِ ماه رسید! بی قرارت شد و جانش به گلوگاه رسید غزلم پنجره را عاشق و بی تاب تو کرد عطری از روزنه ی عشق ،به ناگاه رسید روز و ماه و شب و خورشید ،گرفتار تواند مست و سرگرم تو بودیم ،شب از راه رسید گفته بودند به ما، آمدنت نزدیک است پس کجا مانده ای ای نور، غم و آه رسید با دلی سوخته، دیدارِ تو را منتظریم تا بگویند که آن لحظه ی دلخواه رسید 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
سردار اگر که بود اینجور نبود در سوریه داعشی و مُزدور نبود گر بود دلاورِ شهید ، خاکِ حَرَم اینگونه اسیرِخصم و مَحصور نبود ______________________________ بَشّار اَسَد اگر که مَغرور نبود اندیشۀ او اگر که مَستور نبود گر او به کلامِ رهبری دقّت داشت وَاللهِ حریمِ زینب اینجور نبود 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
با لحن باران قصه می گوید ولی افسوس درگوش سنگین زمانه کم اثردارد از آدم و حوا و از ابلیس می گوید از اول و از آخر خلقت خبر دارد در نزد هفتاد و دو ملت بهتر از اونیست درپل زدن بر روی اقیانوس ناشی نیست مکتب نرفته پای درسش عالمان جمعند درشهر پیچیده که متنش بی حواشی نیست روز نخست آشنایی ساده می گیرد اما پس از آن وهله وهله آزمون دارد با او اگر در دخمه باشی جنت آباد ست یعنی کنارش زندگی کردن شگون دارد رنگین کمان بعد بارانست ،حیف از آن درکی ندارد چشم نا بینای پیرامون آب حیات و باعث سرسبزی گیتی ست جاریست از وقت ازل تا لحظه‌ی اکنون باخود پیام روشنی از همد لی دارد با صبح می آید به تاریکی دهد پایان نامش سه حرف عین وشین وقاف عشق است و دارویی برای درد بی درمان نبض رگ واگویه های لایه ی مخفی ست در هرچه می خندد به کنکاش نگاه ژرف هر فصل منظر گاه دیگر گونه ی وصل است کبکا نبر هرگز سرخودرا به زیر برف دیروز با او زندگی زیبا و شیرین بود امروز بر آلاکلنگش شعر می خوانیم فردا میان کوچه باغ خاطر سبزش با او ورای تا همیشه سرو می مانیم 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
دوستم بدار همچون انار همچون شعر و مرا دست چین کن از باغ از درخت واژه ها 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️ آیا خون مدافع حرم به هدر رفته؟؟ ✅ شهید مدافع حرم بابک نوری چقدر قشنگ پاسخ طعنه زنندگان امروز را داده . انگار می‌دانست سالها بعد چه اتفاقی خواهد افتاد . انگار می‌دانست در جواب کوته نظران که میگوید (( :حیف این همه جوان که در سوریه به شهادت رسیدند )) چه بگوید . صحبت‌های سال‌ها پیش: "به ما نگویید مدافع بشار اسد، ما مدافع حرمیم، ما اینجا هستیم تا... 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوش بحال هر که از عشق تو سرمست شود دل و دین را بدهد نیست شود هست شود 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
همه ی زندگی‌ام بیمه ی حرز حسن است من دعا گیرِ حسن، زنده‌‌ ی ناد حسنم با تمام کرَمش،در حرمش،خاک،پُر است هرکجایی که حرم هست، بیاد حسنم 💚 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
من که از چشمان تو آسـان رکب خوردم ولـی با عاشقـانِ کـویِ خـود، دیگـر چنین رفتار مکن 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
هوالنور روی لب‌های گنجشک، هذیان باغچه دیده خواب زمستان آینه مملو از دوده و گرد خاطراتش سیاه و پریشان سایه از صاحبش می هراسد موج از ساحل خود گریزان خواب ديدم ترك خورد، از بس درد دل كاشتم توی گلدان خنده از لحظه‌ها پر کشیده نا امیدی دوچندان دوچندان روز مثل قطاری فراری شب ولی لاک‌پشتی خرامان خانه‌ها گورهایی وسیعند گورها خانه شاد موران زندگی مرده قبل از تولد دل نکندی هنوز آی انسان؟ 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
ببار ای ابر بارانی شبیهِ چشمِ خونبارم که من هم مثل تو اینجا به دست غم گرفتارم به دنیا هرکسی آمد، غمی نو با‌خودش آورد خدواندا من از این رنجِ بی پایان خبر دارم 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
و من با آرزوهایم شدم پیر مشو از من زمانی سیر و دلگیر ز عشقت میزدی آتش به جانم ومن آهسته فهمیدم کمی دیر 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
گُل بودم و ناشِکُفته چیدند مرا از قامتِ شاخه‌ها بُریدند مرا چون پرّه‌ی پَنکه‌ی قدیمی یک عُمْر چرخیدم و دیگران ندیدند مرا  🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
289742592_1993331502.mp3
4.33M
💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky 🎙‌ 🎼‌ ❤️❤️
می نشینم روی تخته سنگی روبه ساحل به وقت دلتنگی می خونم واسه دل هرپرنده ای که می ره‌به هجرت‌گریه می کنم توی خلوت ازجدایی می خونم که بی تونمی مونم نمی تونم که بمونم‌شعرنویی که بخونم شعر:پروازی برای شهادت 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
دلتنگ حریم تو شدم، بیشتر از پیش بر مِهر تو محتاج‌ترم تا نَفَس خویش آن کوه نیازم که به درگاه تو رو زد انفاق بکن بر منِ بیچاره‌ی دل‌ریش از جام ولایت به منِ تشنه بنوشان ای عشق تو سرمایه‌ی قلب منِ درویش از رنج فراقِ حرم و صحن و رواقت افتاده به اعماق وجودم تب و تشویش مشتاق حضورم بطلب ضامن آهو ای لطف مدام تو ز جرم و گنهم بیش 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
به گوشوار دلاویز ماه من نرسد ستاره گرچه به گوش فلک شود آویز 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky